انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
سیاست
  
صفحه  صفحه 2 از 10:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  پسین »

Mohammad Reza Aali Payam | محمد رضا عالی پیام


مرد

 

یواشکی
آورده اند شیخ ده ما یواشکی/ میلش کشیده بر خر و خرما یواشکی
افطارِ آشکار به نان و پنیر و دوغ / شامش کباب با قزل آلا یواشکی
پول زکات و خمس و وجوهات اهل ده / کرده نهان میان متکا یواشکی
گفتم چرا میان متکا جناب شیخ ؟ / گفت از برای روز مبادا یواشکی
از بس که خورده مال یتیم و صغیر را / طولش شده برابر پهنا یواشکی (نه این که دیگه یواشکی نیست)
آن باده ها که بود به سرداب کدخدا / گویند خورده حضرت آقا یواشکی
وعظ و نماز در ده پایین، جمعه ها / شش روز حال در ده بالا یواشکی
در خانه ی فلان زن بیوه کنار رود / تسبیح شیخ مانده شبی جا ، یواشکی
از بس که کرده صیغه زنان بدون شوی / نصف دهات را شده بابا یواشکی
سالی چهار مرتبه لندن سفر کند / بی پاس و مهر و دستک و ویزا ، یواشکی
با کدخدای کرده تبانی و شیره ها / مالیده اند فرق رعایا یواشکی
هر آن چه باغ و مزرعه بی وارث و سند / خوردند جمله یا علنی یا یواشکی
حکمی که آن یکی بدهد از سر شکم / خودکار این یکی کند امضا یواشکی
قبلن حساب کار دودوتا چهار بود / حالا چهارتا شده چل تا یواشکی
گویند بینشان شکرآب است مدتی / گویا کشیده کار به دعوا یواشکی
این از برای آن زند و آن برای این / هی می زنند سایه ی هم را یواشکی
حالا تقی به جای نقی هست کدخدا / چون جابجا شده همه آرا یواشکی
هالو هوا پس است، برو کشک خود بساب / زیپ دهان ببند و بزن جا یواشکی

نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
     
  
مرد

 

"اتل و متل هردمبیل / کابل خوبه یا برزیل؟
البته برزیل برزیل

شیردونو با سیرابی / بخور و برو زیر آبی
عرق سگی با یخ خوبه / ملّق توی استخ خوبه
یه انگشت / دو انگشت / سه انگشت / چار انگشت
بیشترشم حلاله / آخ که چقد باحاله
وکیل باشی / وزیر باشی
معاون سفیر باشی
چشماتو درویش بکن / دو دستتو پیش بکن
هرچی رسید فشار بده / هولو بگیر خیار بده
بعدش بگو ماشالا / چش نخوری ایشالا
گاو گوساله یا فینگیلی / سه چارتا بچه برزیلی
ویزای بی پاس بگیر
کاسه تو ببر ماست بگیر

اتل متل توتوله / یه آدم کوتوله
می گه به من رای بده / هر چی بگی قبوله
دموکراسی کیلو چند / همش ادا اصوله
جواب هر سوآلی / فشفشه اس و گلوله
اتل متل توتوله / کی بود می گف کوتوله؟
کوتوله های فکری / عجب ایده ی بکری
بالا رفتیم ماس بود / پایین اومدیم دوغ بود / هرچی می گف دروغ بود
آدرسو سر راس بگیر
کاسه تو ببر ماس بگیر

اتل متل آلوچه / احمد کجاس تو کوچه / چی چی می چینه؟ تربچه
تربچه های چینی / همراه سیب زمینی
همه رو چیده تو سینی / ایشالا خیر نبینی
آقا اومده / چی چی آورده؟
ساندیس و کیک / بخور و بدو
کجا میری؟ / تظاهرات / تو هم میای؟
بله که میام / چرا که نیام
اونقده برو تظاهرات / تا جونت از اونت در آد
کنگر و ریواس بگیر
کاسه تو ببر ماس بگیر

اتل و متل پت پتی / حسنی میای رای بدی؟
چی چی میدن؟ / چلو کباب
به صدای چی؟ / هاپ و هاپ و هاپ
آره که میام / چرا که نیام
ما بردیم و ما بردیم / چلوکبابو ما خوردیم
کاشکی منم رفته بودم / شناسنامه برده بودم / یه قاب پلو خورده بودم
آلبالو گیلاس بگیر
کاسه تو ببر ماس بگیر

اتل و متل قلمبه / شیشک خوبه یا دمبه؟
عبدلی پول نفتو / هپل و هپو قلمبه
همه رو درسته خورده / با ضرب و زور سمبه
اون چیه اون زیر داره / یواشکی می جنبه؟
خاک تو سرت به تو چه؟ / یا موشکه یا بمبه
انرژی هسته ای داریم / تریاک بسته ای داریم
هر چی دلت خاس بگیر
کاسه تو ببر ماس بگیر


اتل و متل چلپاسه / شیشک خوبه یا راسّه
هر کی اومد رییس شد / می گف که آس و پاسه
بعدش دیدیم نه بابا / تو کار اختلاسه
دیم دی ری ریم دیرام رام / عاشق اسکناسه
تق تتتق تتق تق / توی کانادا پلاسه
گفتم از این پول مولا / چیزیش یه ما میماسه؟
گفتش اینم سهم تو / شستو گذاش تو کاسه
گفتش اگه راس می گی
کاسه تو ببر ماس بگیر



اتل و متل شلیته / ترشی خوبه یا لیته؟
پَ چی شد انتخابات؟ / گف شده فرمالیته
گفتم که رای من کو؟ / گف اوناهاش تو پیته
قضیه اون دلارا؟ / حرفشو نزن که خیطه
هالو چقد تو خنگی / حرف حساب حالیته؟
این بامبولا نمیشه / واسه ی فاطی شلیته
گردنتو راس بگیر
کاسه تو ببر ماس بگیر"


عالی پیام - هالو

نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
     
  
مرد

 
سرطان هنجره

دوش خواندم به سایت فارس نیوز

خبرى که پرید هر سه فیوز

نه برای خبر، که تفسیرش

حکمت شرح و بسط و تعبیرش

خبرش این که مَخلص مطلب

مردها بیش از زنان عرب

سرطانات حنجره گیرند

از چنین درد و رنج مى میرند

خوب، خبر ساده است و معمولى ست

حاصل یک پژوهش طولى ست

لیک تفسیر و شرح این اِعلام

را چنین گفت حجه الاسلام:

هیچ دانید علت آن چیست؟

علت آن "حجاب اسلامى" ست


شیخ ما باز آبرو را برد

باز هم تخم مرغ!! کفتر خورد

شیخ خوابید و قافیه وا داد

شیره را خورد و باز فتوا داد

بس که این شیخ آبرو برده

شاخ از کله مان در آوُرده

نه فقط کله، از همه اعضا

شاخ بیرون زده ، به جان شما

حرف او قوز بر سر قوز است

باز حکم شقیقه و .... بعله


فرض گیریم این چنین باشد

حکمت و فلسفه همین باشد

اگر آشفته در هوا شد مو

سرطانش چرا رود به گلو؟

سرطانی که از سر و از مو ست

باید افتد به کله، آن هم پوست

هر که با هر کجاش کرد گناه

باید آن جا شود دچار تباه

مثلن هر که چیز بد بیند

سرطان از دو چشم خود گیرد

هر کسى سینه هاش بود عیان

سرطان گیرد از نوک پستان

هر که را آستین کوتاه است

سرطانش کجا رود؟ در دست

هر که شلوار و دامنش کوتاه

مقعدش... لا اله الا الله


شیخنا یک کمى بکن تحقیق

آن خبر را بخوان درست و دقیق

او نگفته زن عرب جانم

هست سالم تر از "زنان" عجم (1)

هر زمان گفته شد زنان حجاز

از زن غربی سر و پا باز

هست سالم تر و سلامت زیست

تو بگو از حجاب اسلامى ست

آن چه ایشان قیاس فرموده

بین "مرد" و "زن" عرب بوده

من بگویم حضور انورتان

گر حجاب است مانع سرطان

پس تو یک سوتی دگر دادى

این که مرد عرب به هر وادى

از زن خویش با حجاب تر است

در حجاب از زنان خویش سر است


اى متخصص مسلمانى

از زنان عرب چه مى دانى؟

تو فقط در مدینه و مکه

دیده اى ان زن عرب را که

خویش را در عباش پیچیده

آن چه پیدا ست: ابرو و دیده

ور نه در سایر سکون و بلاد:

دمشان گرم، باغشان آباد

آن که باربى ست یا پر از چربى

بسته کول و کت زن غربى

توى کاباره ها گذر کردى؟

گر نه، عمر خودت هدر کردى


تو به ما گفتى آن چه را گفتى

دُر که نه ... کشک خویش را سفتى

حال من با تو راز فاش کنم

مته را روى خاش خاش کنم:



در عرب خانواده معمولن

هست یک مرد و سى چهل تا زن

پس طبیعى است مرد بیچاره

چل برابر گلو کند پاره

آن هم آن لهجه ى غلاظ و شداد

که خدا قسمت کسى نکناد

تازه زن ها به خانه زندانى

همه محروم از سخن رانى

نفس ش هم به اذن شو باشد

کى مجازِ به گفتگو باشد؟


بنده این را نموده ام تحقیق

تا رسیدم به این دلیل عمیق

مردهاى عرب که تا این سان

سرطان زا ست ناى و حنجره شان

علتش نحوه ى بیان باشد

مخرج او ته دهان باشد

عین و حا تا ز مخرجش خیزد

معده و روده در دهن ریزد

تا بخواهد بگوید: الحاره

هر دو تا حلق او شود پاره

حلق بالا و حلق از پایین

...............................

.......هالوى بى ادب برو بنشین

نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
     
  
مرد

 
نيمه شب پريشب گشتم دچار کابوس
ديدم به خواب حافظ توي صف اتوبوس
گفتم: سلام حافظ گفتا : عليک جانم
گفتم: کجا روي؟ گفت والله خود ندانم
گفتم : بگير فالي گفتا نمانده حالي
گفتم: چگونه اي؟ گفت: در بند بي خيالي
گفتم که تازه تازه شعر و غزل چه داري؟
گفتا که مي سرايم شعر سپيدباري
گفتم: ز دولت عشق، گفتا: کودتا شد
گفتم: رقيب، گفتا: کله پا شد
گفتم: کجاست ليلي؟ مشغول دلربايي؟
گفتا: شده ستاره در فيلم سينمايي
گفتم: بگو، ز خالش، آن خال آتش افروز؟
گفتا: عمل نموده، ديروز يا پريروز
گفتم: بگو ز مويش، گفتا که مش نموده
گفتم: بگو، ز يارش، گفتا ولش نموده
گفتم: چرا؟ چگونه؟ عاقل شده است مجنون؟
گفتا: شديد گشته معتاد گرد و افيون
گفتم: کجاست جمشيد؟ جام جهان نمايش؟
گفتا: خريده قسطي تلويزيون به جايش
گفتم: بگو، ز ساقي حالا شده چه کاره؟
گفتا: شدست منشي در دفتر اداره
گفتم: بگو؛ ز زاهد آن رهنماي منزل
گفتا: که دست خود را بردار از سر دل
گفتم: ز ساربان گو با کاروان غم ها
گفتا: آژانس دارد با تور دور دنيا
گفتم: بگو، ز محمل يا از کجاوه يادي
گفتا: پژو، دوو، بنز يا گلف نوک مدادي
گفتم که قاصدت کو آن باد صبح شرقي
گفتا که جاي خود را داده به فاکس برقي
گفتم: بيا ز هدهد جوييم راه چاره
گفتا: به جاي هدهد ديش است و ماهواره
گفتم: سلام ما را باد صبا کجا برد؟
گفتا: به پست داده، آورد يا نياورد؟
گفتم: بگو ز مُشکٍ آهوي دشتِ زنگي
گفتم: سراغ داري ميخانه اي حسابي؟
گفتا: آنچه بود از دَم گشته چلو کبابي
گفتم: بيا دو تايي لب تر کنيم پنهان
گفتا: نمي هراسي از چوب پاسبانان؟
گفتم شراب نابي تو دست و پا نداري؟
گفتا که جاش دارم وافور با نگاري
گفتم: بلند بوده موي تو آن زمان ها
گفتا : به حبس بودم اَز ته زدند آن ها
گفتم: شما و زندان؟ حافظ ما رو گرفتي؟
گفتا: نديده بودم هالو به اين خرفتي
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
     
  
مرد

 
سالروز پرتاب

روز پرتاب زن ايرانى


اولين زن به فضا از ايران

(انوشه انصارى)

بر شما باد مبارك

اما

باش اى دوست به اميد همان روزى كه

آخري شو به فضا پرت كنیم


ميگن بدجور گير و داره تهرون

تموم لات و لوتا رو گرفتن

به جرم ارتباط غير شرعى

ميگن مجنون و ليلا رو گرفتن

تموم شاعرا رو جمع كردن

رهى، خيام، نيما رو گرفتن

سپس جامى، نظامى، شيخ سعدى‏

منوچهرى و صهبا رو گرفتن

چو وامق ديد مأموران ارشاد

فلنگو بسته عذرا رو گرفتن

از اون جايى كه پارتى داشت يوسف‏

فقط دوست زليخا رو گرفتن

قِسِر در رفته‏ان شيرين و خسرو

اونام فرهاد تنها رو گرفتن

پس از اون، حافظ مست عرق خور

خمار بى سر و پا رو گرفتن

شنيدم ايرج ِ ميرزا گير افتاد

رييس بچه بازا رو گرفتن

ميگن لو رفته باباطاهر لخت

بدون لنگ بابا رو گرفتن

و بعدش شاهد و ساقى و مطرب

ميگفتن هر سه چار تا رو گرفتن

به تعقيب و گريز ترك شيراز

سمرقند و بخارا رو گرفتن

به جرم عشقبازى روز روشن

قنارى، فنج، مينا رو گرفتن

توى جردن به جرم بدحجابى

همين ديروز حوا رو گرفتن

تو خونه تيمى ِ يه تيم فوتبال

على دايى، نكيسا رو گرفتن

برا مالوندن ملى گراها

تموم ملى پوشا رو گرفتن

حوالى ولنجك تو يه پارتى

چهل تا مست رسوا رو گرفتن

هنرپيشه فراوون بوده اون جا

فقط جمشيد آريا رو گرفتن

ببخشيد، غير از اون يكى ديگه‏ام بود

كى بود؟ هان ! فاطمه معتمد آريا رو گرفتن

چرا اين مصرعش بالا بلنده ؟

شايد چون دست بالا رو گرفتن

از اون وقتى كه دانا شد توانا

تواناهاى دانا رو گرفتن

ميون صفحه‏ى شطرنج، ديشب

وزير مشكى و شا رو گرفتن

نه تنها رستم و سهراب و بيژن

آناهيتا، آنيتا رو گرفتن

به خاك و خون كشيد اسكندر اين ملك

ولش كردند و دارا رو گرفتن

به جرم اجتماع بى‏مجوز

سه مرغابى رو تو دريا گرفتن

شد آقا شاكى از طوبى عيالش

ولى بر عكس، آقا رو گرفتن

ميگن طوبى به قاضى رشوه داده

از اين رو سوى طوبي رو گرفتن

درون دادگاه بلخ دزدو

رها كردند و بنا رو گرفتن

شكايت كردن از عيسا پزشكا

به جا عيسا، يهودا رو گرفتن

ميگن ليلاج اوستاى قماره

به جا اوستا، اَو ِستا رو گرفتن

فريدون مشيرى شعر مى‏گفت

فريدون هويدا رو گرفتن

به جرم حمل نيم مثقال شيشه

تموم شيشه بُرها رو گرفتن‏

يكى قليون كشيده توى دربند

تموم اهل اون جا رو گرفتن‏

براى زهره چشم از بچه‏هامون

زدن دارا و سارا رو گرفتن‏

گزارش داده چوپان دروغگو

كه دهقان فداكارو گرفتن‏

براى قافيه ما رو ببخشيد

كه حال شاعر ما رو گرفتن‏

براى خوندن اشعار هالو

يكى مى‏گفت: ملا رو گرفتن
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
     
  
مرد

 
تو مایه افتخار بودی
تبدیل به افتضاح گشتی
حیف از تو جوانکی که پابند
در دامگه نکاح گشتی
با این عمل شنیع ، محروم
از حی علی الفلاح گشتی
محکوم علی العشاء تویی تو
مغبون علی الصباح گشتی
در بین قفس میان مرغان
مرغانه به اصطلاح گشتی
رفتی به میان زن ذلیلان
فرمانده ی آن جناح گشتی
تسلیم وزیر جنگ خویشی
خلع ید و بی سلاح گشتی
خون تو حلال قوم زن باد
مهدور دم و مباح گشتی
ابریق بساط بزم بودی
آفتابه ی مستراح گشتی
هالو تو شریک جرم اویی
چون مرتکب مزاح گشتی
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
     
  
مرد

 
از زبون خودشون قشنگ تره بیو گرافیشون !
من : پروفسور ثقه الاسلام تیمسار دکتر حاج سید مهندس محمد رضا خان رو خوب میشناسم . بچه ناف تهرونه. تو محله گذر لوطی صالح به دنیا اومده و تو صامپزخونه مدرسه رفته و تو خیابون میتی موش (شاپور) بزرگ شده . با این که دیپلم ریاضی داشت , خدا زد پس کله اش و رفت دانشگاه هنرهای زیبای دانشگاه تهران. با این که رشته ی تحصیلی اش گرافیک بود , باز خدا زد پس کله اش و سر از سینما در آورد. تا حالا هم دوازده تا فیلم سینمایی و سریال به عنوان بازیگر , طراح صحنه و لباس , فیلمنامه نویس , مجری طرح, کارگردان و تهییه کننده تو کارنامشه. به علاوه ی هفتاد هشتاد تا فیلم مستند صد من یه غاز. چند سالی یه که مرتکب شعر می شه , اونم شعر طنز و هالو تخلص میکنه . این آقا با این قد قواره اش , گذشته از اون که عضو کانون فیلمنامه نویسان سینمای ایران , عضو شورای مرکزی و دبیر انجمن تهیه کنندگان مستقل سینمای ایران , انجمن صنفی شرکت های تبلیغاتی و عضو دایمی آکادمی داوری خانه سینما ست , عضو چند انجمن ادبی هنری تهرون هم هست. حالا بگذریم که مدیر عامل موسسه مینا فیلم و با حفظ سمت , مدیر مسئول موسسه تبلیغاتی دایره مینا هم هست. روده درازی نکنم. شعراش رو بخونین تا بفهمین چه معجونیه!
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
     
  
مرد

 
: اشعار استاد هالو
شنیدم در زمان خسرو پرویز گرفتند آدمی را توی تبریز
به جرم نقض قانون اساسی و بعض گفتمان های سیاسی
ولی آن مرد دور اندیش، از پیش قراری را نهاده با زن خویش
که از زندان اگر آمد زمانی به نام من پیامی یا نشانی
اگر خودکار آبی بود متنش بدان باشد درست و بی غل و غش
اگر با رنگ قرمز بود خودکار بدان باشد تمام از روی اجبار
تمامش از فشار بازجویی ست سراپایش دروغ و یاوه گویی ست
گذشت و روزی آمد نامه از مرد گرفت آن نامه را بانوی پر درد
گشود و دید با هال و مآبی نوشته شوهرش با خط آبی:
عزیزم، عشق من ، حالت چطور است؟ بگو بی بنده احوالت چطور است؟
اگر از ما بپرسی، خوب بشنو ملالی نیست غیر از دوری تو
من این جا راحتم، کیفور کیفور بساط عیش و عشرت جور وا جور
در این جا سینما و باشگاه است غذا، آجیل، میوه رو به راه است
کتک با چوب یا شلاق و باطوم تماما شایعاتی هست موهوم
هرآن کس گویداین جاچوب داراست بدان این هم دروغی شاخدار است
در این جا استرس جایی ندارد درفش و داغ معنایی ندارد
کجا تفتیش های اعتقادی ست؟ کجا سلول های انفرادی ست؟
همه این جا رفیق و دوست هستیم چو گردو داخل یک پوست هستیم
در این جا بازجو اصلن نداریم شکنجه ، اعتراف، عمرن نداریم
به جای آن اتاق فکر داریم روش های بدیع و بکر داریم
عزیزم، حال من خوب است این جا گذشت عمر، مطلوب است این جا
کسی را هیچ کاری با کسی نیست نشانی از غم و دلواپسی نیست
همه چیزش تمامن بیست این جا فقط خود کار قرمز نیست این جا
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
     
  
مرد

 
REس: اشعار استاد هالو
اشعار استاد هالو
مژده ياران كه حل شده اين‏بار
مشكل سوء تغذيه انگار
من شنيدم که دكترى حاذق
این چنين گفت : ايها البيمار
مرضت نى ز معده‏ى خالى است
مغز تو پوك باشد از افكار
سطح فكر تو چون كه پايين است
لاجرم زار گشته‏اى و نزار
اين چنين حكمت خدا داده
كى بيابى به طبله‏ى عطار
* * *
توصيه گر نمود سوپ قلم
دكتر از بهر بچّه‏ى سركار
تو مپندار اين قلم باشد
قلم گوسفندىِ پروار
اين همان نون والقلم باشد
قلم خودنويس يا خودكار
همچنان كه به دست فردوسى
آن پر غاز ديده‏اى اى يار
تو گمان كرده‏اى ابوالقاسم
غاز مى‏خورده وقت شام و نهار؟
غازها لايق اميرانند
شاه محمود غازى سردار
پر آن غاز سوى فردوسى
مى‏نموده روانه اش هر بار
تا قلم‏ها از آن بسازد و باز
شاهنامه سَرايد و اشعار
* * *
هيچ انديشه كرده‏اى گاهى
اى خردمند عاقل و هشيار
از چه كشتارگاه ويران شد
گشته موقوف گاو را كشتار
جاى آن يك سراى فرهنگى
ساخته با هزار نقش و نگار
{P -تخريب كشتارگاه تهران و بناى فرهنگسراى بهمن به جاى آن P}
بهر اجراى متن ويكتوروگو
بينوايان ، كه ديده‏اى صدبار
{P - اجراى نمايشنامه بينوايان در همان فرهنگسرا - تابستان 75 P}
تا بدانى كه خانم فانتين
مادر اصلى كوزت ، زينهار
مُرد از زور فقر فرهنگى
يا ز فرط گرسنگى و فشار
گر پى حكمت و بيان مى‏گشت
هيچ مسلول مى‏شد و بيمار؟
* * *
تا بدانى كه فقر فرهنگى
سوء تغذيه باشدش آثار
قفل ها بر كباب خانه بزن
رو بسوى كتاب خانه بيار
نشيندى كه شيخ سعدى گفت
اندرون از طعام خالى‏دار
* * *
ديزى تو اگر بود خالى
گوشت هر كيلواش بود سه هزار
روزنامه كه شانزده ورق است
قيمتش قيمت نخ سيگار
بيست تومان بده به همشهرى
اطلاعات ، صبح يا ابرار
جدولش را سپس نظاره بكن
در ستون عمودى سه و چار
مرغ و ماهى ‏نويس و جوجه كباب‏
روغن و گوشت با سس بسيار
بعد هى پاك كن دوباره‏ نويس
تا شوى خسته يا اولى الابصار
* * *
گر تو هم رنج مى‏برى هالو
از تب سوء تغذيه ناچار
با صداى رسا بزن فرياد
سر هر كوى و برزن و بازار
بر سر و پاى فقر فرهنگى
اى دو صد لعنت خدا - بشمار
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
     
  ویرایش شده توسط: mohan1978   
مرد

 
عالی پیام در انتقاد از بی‌توجهی تلویزیون دولتی و مقام‌های حکومتی در دو روز اول وقوع زلزله‌ی اهر و هریس و ورزقان، این دوبیتی را سرود:

«کی گفته که ما دولت راحت طلبیم؟ / در فکر گرفتاری خلق عربیم / این قدر نگویید اهر زلزله شد/ فعلن که گرفتار دمشق و حلبیم»

علیرغم پی گیری ها و با توجه به اطلاع رسانی خانواده وی در فیس بوک هالو تاکنون خبر جدیدی از نهاد بازداشت کننده و محل بازداشت محمدرضا عالی پیام(هالو) ، شاعر و طنزپرداز و هیچ خبری از صحت و سلامت خود ایشان وجود ندارد.بنا به اظهارات موجود در فیس بوک ایشان عصر روز سه‌شنبه، ۲۴ مرداد چند لباس شخصی با ارایه حکم و ضبط نوشته ها و کامپیوتر محمدرضا عالی پیام – هالو – (شاعر طنزپرداز)، وی را با خود برده اند و تا کنون خبری از وی و نهاد بازداشت کننده در دست نیست. به گزارش بامدادخبر، نیروهای امنیتی با حکم قضایی وارد منزل این طنزپرداز منتقد شدند و پس از تفتیش منزل و ضبط نوشته‌ها و کامپیوتر شخصی وی، او را با خود بردند.آقای عالی‌پیام که به خاطر سروده‌های طنز انتقادی‌اش از محبوبیت خاصی برخوردار است، پس از زلزله‌ی آذربایجان، در صفحه‌ی فیسبوک شخصی‌اش نوشته بود که «از کلیه هم‌وطنانم درخواست می‌کنم به جبران کم‌کاری رسانه‌های میلی در خبررسانی زلزله آذربایجان، تا یک هفته از عکس‌ها و نمایه‌های مناسب در پروفایل‌های فیس‌بوک‌مان استفاده کنیم. رسانه خود ماییم.
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
     
  
صفحه  صفحه 2 از 10:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  پسین » 
سیاست

Mohammad Reza Aali Payam | محمد رضا عالی پیام

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA