انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
سیاست
  
صفحه  صفحه 4 از 10:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  پسین »

Mohammad Reza Aali Payam | محمد رضا عالی پیام


مرد

 
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 

برکت پول

میان راه قم پولی مقدس
رسید از دست محبوبی به دستم
دو پانصد چوق تا ناخورده ی نو
گرفتم ، مفت چنگم ، ناز شستم
به دقت تا نموده تو ی کیفم
نهاده، زیپ آن را سفت بستمولی ناگاه افتاد اتفاقی
که تا این لحظه هم مبهوت هستم
دو لاستیک عقب آن سان ترکید
که من یک متر و نیم از جای جستم
چهل سبز هزاری خرج آن شد
به شهر قم به خاکستر نشستم
در گوش رفیق خویش گفتم :
نگویی من خرافه می پرستم
ولی ای دوست می بینی چگونه
ز فیض اسکناست ورشکستم
کمال برکتش آن سان اثر کرد
که می سوزد همی جای نشستم
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 

شعر درمانی

من شنیدم ز رادیو روزی
شعر اعصاب را کند درمان
می شود درد ای ایی اچ پی خوب
ضعف اعصاب می شود جبران
شعر در جان نشاط افزاید
آدم غصه دار می خندد
می نماید کلسترول تنظیم
اوره از خون فلنگ می بندد
این خبر چون در انجمن پیچید
شاعری رفت یک مطب وا کرد
گشت مشغول شعر درمانی
کار و بارش گرفت و غوغا کرد
تا که روزی زنی بیامد و گفت
وضع اعصاب بنده ناجوره
ضعف اعصاب دارم ای دکتر
زود در می رم من از کوره
شاعر دکتر آن زمان پیچید
نسخه ای بهر آن زن پر غم
داد دستش سپس به او فرمود
مصرفش کنن چنان که می گویم
چند شعر دوبیتی کوتاه
از برایت نوشته ام اینجا
هر زمان درد تو مشدد شد
باید آن را بخانی از بالا
این غزل بعد شام و صبحانه
خوانده باید شود بلند و شدید
این رباعی برای وقت نهار
موقع خواب یک ، دو شعر سپید
قرقره کن به زیر لب هر روز
شعر نو شعر های نیمایی
بعد یک روز در میان باید
این قصیده شیاف بنمایی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 

دزد و اسکندر

من شنیدم زمان اسکندر
مردک شاخدار ویرانگر
دزد دریایی یی به دام افتاد
بعد یک جنگ سخت و پر ز خطر
گفت با او سکندر مقدون:
تو خجالت نمی کشی عنتر؟
روی کشتی سوار بر دریا
می دهی جان مردمان به هدر؟
مال آن ها به زور میگیری
به کنیزی بری زن و دختر
چون که پرخاش او فرو کش کرد
داد پاسخ که: ای امیر قدر
چون مرا هست "یک" عدد کشتی
نام من هست دزد غارتگر
ور نه گر داشتم "دوصد" کشتی
نام من بود چون تو اسکندر
فاتح و قهرمان تاریخی
نه چنین دزد بی پدر مادر
فرق من با تو در کم است و زیاد
ورنه ما هر دو مثل همدیگر
این حدیث از برای تو گفتم
ای که می دزدی آفتابه، اگر...
خود رها سازی این دله دزدی
روی آری به شیوه ای دیگر
رانت خواری کنی ترلیونی
می نشینی به روی چشم بشر
نام تو هست حضرت آقا
مایه ی فخر ملت و کشور
ور نه حقت بود به تو گویند
دله دزد مشنگ خاک به سر
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 

روزه زاهد

تو ای زاهد که نشناسی خدا را
معمایی است بر ما روزه ی تو
به مال غیر دستانت گشاده است
به نان و آب بسته پوزه ی تو
تو پنداری که با زهد ریایی
به جایی میرسد دریوزه ی تو؟
گمان کردی که همچون گربه کوره
ببارد آسمان از زوزه ی تو؟
خدا داند اگر ملت نداند
که باشد ریگ ها در موزه ی تو
فلک کی می شود برچیند از بن
بساط مکر و کاسه کوزه ی تو
خدا هم قات زد... استغفرالله
ز مکر و حیله ی هر روزه ی تو
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  ویرایش شده توسط: King05   
مرد

 

عیسى به دین خویش - موسى به دین خویش

خاخامى و کشیشى و شیخى خداپرست
بودند همسفر همه همراه کاروان
در بحث و گفتگو که چه سان خرج مى‏کنند
صدقات و نذر و وقف و وجوهات بیکران
خاخام گفت: روى زمین مى‏کشم خطى
پول و طلا و نقره بریزم به روى آن
در سمت راست آن چه که آمد از آن من
در سمت چپ از آن خداوند لامکان
گفتا کشیش: من بکشم گِرد ، دایره
وانگاه پولِ صدقه بپاشم در آن میان
بیرون دایره ، ز براى من و عیال
در مرکز آن چه ماند ، براى خدایگان
شیخ از چنین مهاجّه آشفت و نعره زد
اى لعنت خدا به شما ، اى حرامیان
دست طمع دراز به آتش نموده‏اید
دوزخ گشوده بهر شما معده و دهان
مال خداست آن چه که انفاق میشود
او مالک است و رازق روزىِ انس و جان
ما بندگان بى‏سر و پا را نمى‏سزد
بیت المنال و مال خدا را چپوچپان
تصمیم از آن اوست که روزى به ما دهد
یا نعمتش دریغ نماید ازین و آن
عیسى به دین خویش و موسى به دین خویش
باشد درست لیک نه از بهر آب و نان
آن دو ازو سؤال نمودند شیخنا
پس شیوه‏ى تو چیست ؟ بگو از برایمان
گفتا که من: به عرش بپاشم هر آن چه هست
وانگاه گویم اى ملک الملک و المکان
این‏ها همه از آن تو باشد بدون شک
بردار هر چه را که بود میل تو در آن
سهم من است هر چه که برگشت روى خاک
سهم خداست هر چه بماند در آسمان

هالو در این میانه سر ماست بى‏کلاه
باور نمى‏کنى ، برو تاریخ را بخوان
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  ویرایش شده توسط: King05   
مرد

 

فیها خالدون

خم شده پشت نحیف جمله ی مستضعفون
از فشار بی حد و اندازه ی مستکبرون
عده ای ألطائبون العابدون الحامدون
سائهون الراکعون الساجدون الآمرون
گفتم آخر این چه اوضاعی ست ای ألآمرون
این نباشد آن چه ما کانوا به تستبشرون
این مدینه فاضله باشد که أنّا توعدون؟
گفت این هذا الذی کنتم به تستعجلون
گفتم از چه تند می رانی خر خود را چنین
در جوابم گفت چون إنا لنحن الغالبون
گفتمش قدری به ملت ده ز ممّا یجمعون
گفت هر کس می خورد روزی ز ممّا تکسبون
گفتم از چه گشته ای بر مردمان ذی انتقام
گفت چون أم أبرموا أمرَا فَأنّا مبرمون
گفتم این شلاق ها بر گرده ی مردم ز چیست
گفت ما إنّا هدیناهم لعلّ تهتدون
گفتمش آیا بهشت زورکی ما را دهی
گفت ما خیر شما خواهیم و أنتم معرضون
گفتمش یبقی به کفر ملک و لا یبقی به ظلم
خوش درخشیدی ولی چون دولت مستعجلون
بسته ای اغلال فی اعناق ملت تذهبون
بعد هم خوشحال می خندی و کنتم تفرحون
گفت هر کس را که قدرت هست لا خوفُ علیه
لا یمسّ السوء آن ها را و لا هم یحزنون
گفتم او را "فَخرِجوا" این را که کردی داخلون
گفت آن را می فشارم تا به فیها خالدون
بعد هم چپ چپ نگاهم کرد مغضوب علیّ
زیر لب گفتم به خود انا الیه راجعون
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  ویرایش شده توسط: King05   
مرد

 

جیم بل

گاه می گیرد دلم از دیم دیراخ (1)
گاه می میرد دل از دیلا فتاواخ (2)
گاه پا می ماند از میس ماس منوچ (3)
گاه دستم میرود سوی توتوچ (4)
گاه چشمم بسته بر میس ماس ممه (5)
گاه گوشم خسته از دیمبال لمه (6)گاه می ماند زبان از قیل قیلن (7)
صد دریغ از یک اون از یک اهن ( 8 )
بر دهانم مهری از میچ ماچ تالون (9)
گشته افکارم نی نیش ناش ناش چاپون (10)
ساقیا از جام سیخ لالای خود (11)
ساغری ما را بده فینگیل نخود (12)
هر که درک شعر هالو را نبیق (13)
یا بود جیم بل و یا پیچ بین تیلیق (14)
توضیحات:
1_ دیم دیراخ به معنی بی وفایی _ اصل لغت احتمالا باید ترکی باشد . شبیه این لغت در متن نامه چهارم عثمان پاشاه عثمانی به شاه طهماسب صفوی دیده شده است که به همین معنی به کار رفته است .بعضی این لغت را با داراخ به معنی درخت اشتباه می کنند .
2 _ دیلافتاواخ به معنی تنهایی . اصل لغت مغولی است و اولین بار توسط چینگیز در حوالی سبزوار شنیده شد که به پسرش دستور داد : کسی وارد خیمیه ی من نشود ، می خواهم ساعتی دیلا فتاواخ باشم .
3 _ میس ماس منوچ : رفتار _ این لغت اوستایی است که در حمله ی اعراب به ایران منسوخ شده ولی دوباره با روی کار آمدن سلسله طاهریان در خراسان یواشکی باب شد .
4 _ توتوچ : طناب دار _ اصل لغت چینی است که توسط گالیور از طریق راه ابریشم به ایران آمد و در حوالی سمنان وارد زبان فارسی شد .
5 _ میس ماسه ممه : زیبایی ها _ در یک نسخه خطی در کتابخانه آکسفورد لندن این لغت چیز دیگری معنی شده که عفت قلم اجازه نوشتن نمی دهد .
6 _ صدای ساز _ دیمبال لمه همان ریشه ی لغت دامبولی ک.. است که در صیغه استفعال استامبول می شود . استامبولی پلو یعنی پلویی که باید با ساز و آواز خورده شود .
7 _ گفتار _ قیل قیلن همان قیل و قال است که با قلقلک همراه باشد .
8 _ اهن و اهون را که همه با آن سر و کار دارید و احتیاج به ترجمه ندارد .
9 _ میچ ماچ تالون : سکوت _ این لغت را مسعود سعد سلمان بر دیوار زندان نوشت . سال ها بعد فرخی یزدی آن را خواند و به ملک الشعرای بهار نشان داد . ملک العشرا هم که بعد از آزادی از زندان به اصفهان تبعید شد آن را به اصفهانی ها یاد داد و اصفهانی ها هم آن را به نام خودثبت کردند . یزدی ها برداشت ماچ و بوسه از آن دارند که به کلی غلط است . والله اعلم .
10 _ نی نیش ناش ناش چاپون : مغشوش . با تخمه جاپونی اشتباه نشود .
11 و 2 _ سیخ لالا به معنی بلورین و فینگیل نخود به معنی شیر افکنآمده است . این واژه جدید است و بعد از جمع شدن بساط آبکی و رواج دود یا به عبارت بهتر تبدیل ساغر و می به منقل و وافور ، لغات سیخ ونخود و ... به جای ساغر و باده و ... رواج یافته است .
13 _ «نبیـق» به معنی «نکرد» می باشد .
14 _ جیم بل : احمق
15 _پیچ بین تیلیق : ماچه الاغ (دور از جان)
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
صفحه  صفحه 4 از 10:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  پسین » 
سیاست

Mohammad Reza Aali Payam | محمد رضا عالی پیام

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA