انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 17 از 17:  « پیشین  1  2  3  ...  15  16  17

هوس اینترنتی


زن

 
هــــــــــــــــــــوس اینتــــــــــــــــــــرنتــــــــــــــــــــی ۱۰۵

-خب خدا رو شکر که من بهت اطمینان دارم و می دونم تو در این جور موارد هوای منو داری.
-مگه می خواست غیر این باشه . طوری حرف می زنی که من ازت ناراحت میشم و گله مند . تو منو چی فرض کردی . دلم می خواد دوست دختر برادرم شی ولی دلیل نمیشه اگه خودت نخواستی واست مایه بیام یا طوری بهش نشون بدم که تو اهل حال هستی ..
این طرز حرف زدن فتانه نشون می داد که اون اصلا از تو طئه های مهرداد چیزی نمی دونه و مهرداد هم اون قدر ناشی نبود که این مسائلو بخواد با یه زن اونم همکارش و کسی که با من صمیمیه در شرایطی در میون بذاره که یک پای قضیه هم داداشش باشه .. دیگه خودمو خسته نکردم . .. اون شب نشستیم و کلی گپ زدیم .. از هر دری سخن گفتیم . فرنود یه لحظه چشم ازم نمی گرفت این همون چیزی بود که مهرداد و فتانه هر دو شون می خواستن . منم می خواستم . ولی برای حفظ سیاست مدارا می کردم . می دونستم که چه جوری بیشتر تحریکش کنم . مهرداد چشم از فرنود نمی گرفت . بیشتر از اون چه که اون مرد غریبه و نامحرم نگام کنه مهرداد به فرنود خیره شده بود .. چند بار به من نگاه کرد و دید که در عالم خودم و بی توجهی هستم . کفرش در اومده بود . بعد از شام بازم مهرداد فتانه رو با خودش برد به گوشه ای . اصلا حساب اینو نمی کرد که من چی فکر می کنم و با این که مستقیما به فتانه چیزی در این مورد نمی گفت ولی حساب اینو نمی کرد که این دختر در این مورد چه فکری می کنه . تصمیم گرفتم اون چیزی رو که در سرمه با فرنود در میون بذارم . راستش منم بد جوری هوس اینو داشتم که با اون باشم . این هوس وقتی به اوجش می رسید که با این نقشه ای که می خواستم پیاده کنم مثل یه زن بی گناه کنار مهرداد می تونستم با فرنود سکس کنم .
- من یه نقشه ای دارم .. حالا که اون می خواد من این رفتارو باهاش داشته باشم باید هوای منو داشته باشه . تازگیها یه آپارتمان لوکس در یه نقطه با کلاس خریده اونو می تونه به اسم من بکنه . اینا رو تو باید توی کله اش جا بدی . برای چی ؟ برای این که قانعش کنی که یه محلول و معجون جادویی و قوی محصول مثلا چین یا یه کشور دیگه هست که وقتی یک زن اونو بخوره طوری حشری و از خود بی خود میشه با این که ممکنه شخصیتها رو به صورت گنگ یا در هم و بر هم بشناسه . شهوت اونو به صورتی در میاره که براش فرقی نمی کنه با کی سکس کنه . تقصیری هم نداره . این کار اون محلوله .. و مثل شرابی که آدم با خوردنش مست می کنه اثر این محلول هم کم و زیاد داره . در مصرف زیاد اثرش طوری حاد میشه که ممکنه شخصیتها رو نشناسه و در مصرف اعتدال گاهی اونا رو به جا میاره اما در دو حالت, خودشو در اختیار مردایی قرار میده که دور و برش باشن . گناهی نداره . دلیلی بر خیانتش نمیشه .. .. وقتی اثر اون محلول پس از دو سه ساعت رفع شه و اون زن هوشیاری کاملشو به دست بیاره تعجب می کنه . اظهار تاسف و رنج و ناراحتی می کنه ..
اون محلول رو من باید از دست مهرداد می گرفتم و می خوردم . اما به این نون و ماستها راضی نمی شدم . باید هوای منو می داشت اعتماد منو جلب می کرد . حالا محلول چی بود چند تا آب میوه و از این خرت و پرت های دیگه رو باید مخلوط می کردم و به فرنود هم یاد دادم که به مهرداد بگه از اینا نایابه و این جوری نیست که هر وقت اراده کردم بتونم تهیه کنم . چون کار این مهرداد معلوم نبود . بعید نبود که با یه کس خل دیگه هم مثل خودش دوست باشه و از این معجون حرف بزنه .. اینو هم به فرنود سفارش کردم که به مهرداد بگه در مورد این معجون با کسی حرف نزنه و چیزی نگه . .. هر لحظه یه چیزی یادم میومد و به فرنود می گفتم . اون خیلی هیجان زده شده بود ..
-طناز یعنی تو جلوی مهرداد حاضری با من باشی ؟
-وقتی که اون معجونو بخورم نه سیخ می سوزه و نه کباب . ولی هم سیخ من می سوزه و هم کباب .
-می شه یه خورده از اون کباب سوخته رو لمسش کنم ؟
-بذار حالا سیخ بسوزه تا بعد . تو اول نقشه رو خوب پیاده کن . طورب نقشتو جدی بازی کن که اون کوچکترین بویی نبره از این که ممکنه فریبش داده باشی ..-باشه فدات شن .
یه لحظه دستموگرفت و منو به گوشه ای کشوند ..
-این جا کسی نمیاد ؟
- خوب که چی؟
منو به خودش چسبوند.
-نههههههه فرنود حالا نه .. زوده
-فقط یک بوسه .. یک بوسه از لبای بهترین نقشه کش دنیا .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
هــــــــــــــــــــوس اینتــــــــــــــــــــرنتــــــــــــــــــــی ۱۰۶

فرنود لبای داغشو رو لبام گذاشت و منو داغ داغم کرد . دلم می خواست الان در اون لحظه ای قرار می داشتیم که نقشه مون در حال پیاده شدن باشه . در زمان اجرای نقشه و بعد از سکس با فرنود می تونستم خیلی کارا انجام بدم . می تونستم خودمو بزنم به بی خبالی و این که نمی دونم چه اتفاقی افتاده . و یا می تونستم اظهار و احساس شر مندگی وجدان کنم . باید سبک سنگین می کردم که کدوم حالت بهتره می تونم به مهر داد بخندم و مخشو کار بگیرم . ولی خوشم میومد از کس خلی هاش . فکر کرده که می تونه منو دور بزنه . فرنود بهم گفته بود حتی احتمال این هست که مهرداد بخواد در یک سکس دو به یک شرکت کنه .. این قسمت قضیه کمی گنگ به نظر می رسید و این که من در این جا نسبت به مهر داد چه عکس العملی رو باید نشون می دادم . آیا باید اونو می شناختم . ؟ یا این که اونو هم مثل یه غریبه حس می کردم . به نظر میومد که اگه فیلم بازی می کردم و مثلا وانمود می کردم که نمی دونم اون کیه بهتر بود . مثلا می گفتم قیافه اش آشناست . یا اصلا کاری به این کارا نداشتم و حالمو می کردم . بد جوری این فکر و نقشه هیجان زده ام کرده بود ..
-طناز خوابت برده ؟ چرا ماتت برده ؟ نکنه راستی راستی اون معجونی که ازش دم می زنی و با اون می خوای مخ مهردادو کار بگیری رو مخ خودت نشسته باشه ..
-شاید .. شاید درست بگی فر نود ..
ولی اون دیگه جوابمو نداد و یک بار دیگه لباشو رو لبای داغم قرار داد . .. حشری شده بودم . دلم می خواست که زود تر می رفتم توی رختخواب خودم و کنار شوهرم مهر داد دراز می کشیدم و اونم پس ازیک ماساژ درست و حسابی با هام سکس می کرد .. .. مهمونی چهار نفره ما هم تموم شد . هر چهار نفرمون دیگه اواخر این مهمونی رفته بودیم توی فکر . هر کسی واسه خودش یه فکری داشت . مهرداد در این فکر که می تونه زنشو یعنی منو در اختیار مرد دیگه ای قرار بده و از نزدیک شاهد سکس ما باشه .. منم به فکر اجرای نقشه ای که جلوی مهرداد با فرنود سکس کنم بدون این که تقصیری متوجه من باشه .. فرنود هم در اندیشه به چنگ آوردن من بود و فتانه هم در این فکر که آیا میشه من و برادر جون جونیش فرنود با هم دوست شیم و داداششو به آرزوش برسونه . جالب این جا بود که فرنود می گفت ای کاش مهرداد نخواد که سه تایی سکس کنیم . چون وقتی که داره منو می کنه از دیدن کیر دیگه ای غیر کیر خودش در بدن من حرص می خوره .. این پسره هنوز هیچی نشده اون قدر بی پر وا شده بود که راحت حرفاشو می زد . از فرنود خواسته بودم که همون شب موضوع معجون رو با شوهرم در میون بذاره .. چه حالی می داد مخ مهرداد رو تیلیت کردن . ظاهرا حرفای فرنود تاثیر گذار بود .. مهرداد یه حال و هوای دیگه ای در رختخواب داشت . کیرش تیز شده بود . هیجان زیادی از خودش نشون می داد .. می خواست یه چیزی رو به من بگه ولی روش نمی شد ..
-طناز این روزا تو یه خورده عصبی به نظر می رسی .. من اصلا دلم نمی خواد تو خسته و کسل باشی . اگه یه وقتی جلو شو نگیریم ممکنه افسردگی هایی به وجود بیاره ..
-حق با توست مهرداد خودم متوجهم . باشه فردا یه سری می زنم به دکتر اعصاب و روان ..
-نه .. طناز جون . قرصای شیمیایی فایده ای نداره . شربت های گیاهی خیلی خوبی وجود داره که فکر آدمو آروم می کنه . ..
این یه تیکه رو مهرداد مونده بود که چی بگه .. راستش خودمم یادم رفت که نقشه چه جوری بود .
آیا مهرداد باید معجونو مخفیانه بهم می داد یا این که مثل حالا به عنوان یک داروی گیاهی آروم کننده اعصاب می داد بهم بخورم .. ولی در هر حال وقتی موضوع رو پیش کشیده بود دیگه نمی شد از راه مخفی وارد شه . راستش فرقی هم نمی کرد . با توجه به هر قسمت کار من می تونستم عکس العمل خودمو عوض کنم ..
-مهرداد من این چیزایی رو که میگی نمی دونم چیه اینا رو نمی خورمش .
-عزیزم به خاطر من .. به خاطر خودمون ..-
به خاطر زندگی مشترکمون ؟
-آره به خاطر همون ..
-ولی این چه زندگی مشترکیه که در همه چی شریک نیستیم ..
-طناز تو ازم چی می خوای بگو .. می خوای تمام دارو ندارمو به اسم تو کنم ؟ تو فقط لب باز کن .. جون بخواه قیافه شو که نگاه می کردم توی دلم و خطاب به شوهر کس خلم گفتم خاک تو سرت مهرداد که با این زار زدنها و التماس کردنهات می خوای کاری کنی که منو زیر کیر یکی دیگه ببینی .. می بینی تو رو به آرزوت می رسونم ولی خودمم به آرزوهام می رسم . سیاست نه سیخ بسوزه و نه کباب .... ادامه دارد ... نویسنده ..... ایرانی
     
  
زن

 
هــــــــــــــــــــوس اینتــــــــــــــــــــرنتــــــــــــــــــــی ۱۰۷

خلاصه فردای اون روز رفت به دنبال این که یه واحد آپار تمانو که حالا با کدوم خرید و فروش به دستش پول رسیده بود رو به اسم من کنه و بعد از چند روز این کارو انجام داد . ولی من یکی دل تو دلم نبود . شاید حالا خیلی بیشتر از خود مهرداد هیجان داشتم برای این که ببینم سر انجام این کار چی میشه . که ببینم شوهرم داره منو نگاه می کنه . هم خودش کیف می کنه و هم منو که بی گناه باشم .. چند روز گذشت نمی دونم چرا مهرداد دیگه از داروی گیاهی حرفی به میون نیاورد .. از اون طرف به فرنود یاد داده بودم که مهرداد رو متوجهش کنه که این محلول رو با آب انبه قاطی کنه بده به من .. فقط به عنوان این که می خواد آب میوه به من بده . و مثلا به اندازه ده سی سی بریزه توی یک استکان کافیه . چون من نمی خواستم این محلول آشغال نشان رو به این زودیها تموم کنه و از طرفی فرنود به شوهرم گفته بود که مسئله رو آشکار نکنه و اگه طناز ازت راجع به داروی اعصاب گیاهی پرسید یه جورایی بگه که منصرف شده و تو حالت بهتره .. منم وقتی از مهرداد همینو پرسیدم همون جوابی رو که از طرف فرنود بهش دیکته کرده بودم شنیدم . یعنی مهرداد خان بهم گفت .
-طناز جون ظاهرا حالت بهتر شده .. اگه دوست داری با هم بریم دکتر اعصاب و روان ..
-نه مهرداد جان منم فکر می کنم بهتر شده باشم . ..
دو سه روز گذشت .. اون شب موعود رسید . مهرداد ازم خواست که خودمو به بهترین شکل ردیف کنم که شبشو می خواد با من سکس کنه . ازم خواست که لباسای سکسی و وسوسه انگیزی تنم کنم ..
-عزیزم من اینا رو وقتی که بیام رختخواب تنم می کنم .
یه لباس خواب کوتاه تنم کردم بیشتر به یه لباس زیر کوتاه بدون آستین شبیه بود . بازم به رنگ قرمز براق که خیلی به پوست سفیدم میومد . نگرانی رو در چهره مهرداد به خوبی می دیدم . رفت و برای من و خودش یه لیوان آب انبه آورد ..مراقب کاراش بودم و از اون دور مراقب بودم که چه طور یه چیزی رو توی یکی از لیون ها خالی کرد . می دونستم که توی لیوان من از اون محلول یا معجون های من در آوردی ریخته .. احتمالا اونم دلشوره اینو داشت که این ماده تا چه اندازه اثر می کنه . آب میوه رو خوردم . راستش خنده ام گرفته بود . واسه این که من بدون این معجون قلابی حشری حشری بودم .. معجون اون حس شهوانی من بود که می خواستم سر شوهر کس خل خودم کلاه بذارم . یه آپارتمان ازش گرفته بودم که با ساز اون برقصم و حال کنم . خیلی مزه می داد . زنگ در خونه به صدا در اومد . مهرداد گوشی رو گرفت .
-کی بود عزیزم؟
-نمی دونم به نظرم اومد یک زنه . شاید فتانه باشه . تصویر مشخص نبود .
دیگه منم تعارف نکردم که برم لباسمو عوض کنم و این جور فانتزی بودن بده و اونم دیگه چیزی نگفت و اشاره ای نکرد . فرنود اومد بالا .. مهرداد اصلا خیالش نبود . ما بودیم توی اتاق خواب . اونم ازش دعوت کرد بیاد اون جا . من تر جیح دادم که سکوت کنم و چیزی نگم . چون حرف زدن من به معنای نوعی سوتی دادن بود .
-فتانه جون آقا فرنودو که می شناسی .
خودمو زدم به نیمه منگی و سرمو تکون دادم . بهترین کار این بود که خودمو زیاد هوشیار نشون نمی دادم . حداقل زمانی که می خواستم خودمو در اختیار فرنود بذارم . هیجان داشت منو می کشت . شاید دلهره من بیشتر از مهرداد بود . مهرداد فکر می کرد من دارم یک کار طبیعی انجام میدم در حالی که من داشتم پیش مهرداد فیلم بازی می کردم و همین فیلم بازی کردن و علم به این که این کارم یه نمایشه روی عملکرد من اثر می ذاشت . نه شورت داشتم و نه سوتین.
-عزیزم من درآشپز خونه یه دو دقیقه ای کار دارم.
-منو تنها میذاری؟
-فرنود جون اینجا تشریف دارن ..
-خب که چی ؟
-الان بر می گردم ..
من و اون اصلا معلوم نبود چی داریم به هم میگیم . . ظاهرا مهرداد به عملکرد این معجون اعتقاد خاصی پیدا کرده بود چون با اعتماد به نفس عجیبی اونم خیلی زود من و فرنود رو با هم تنها گذاشته بود . دلم می خواست درجا خودمو مینداختم توی بغل این پسره .. یه نگاه عجیبی بهم انداخت . فرنودو میگم . اونم بد تر از من شده بود . دستشو مالوند رو کیر خودش . همین کارو منم از زیر لباس خوابم و روی کسم انجام دادم . احتمالا مهرداد یه جایی همین دور و برا پنهون شده بود . یه لحظه به نظرم رسیده بود که اون به اتاق بر گشته . اون یاباید توی جا رختخوابی می بود یا کنار در اتاق . فرنود خودشو به من نزدیک کرد . ظاهرا اون می تونست خیلی حرفای هیجان انگیزی بزنه -طناز تو خیلی خوشگلی . هر مردی که تو رو ببینه دوست داره تن لخت تو رو بغلش کنه .. منم همین حسو دارم ..
حس کردم مهرداد پشت من و کنار در اتاق قرار داره . ظاهرا مثل یک کار گردان داشت به فرنود دستور می داد . .... ادامه دارد .. نویسنده .... ایرانی
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
زن

 
هــــــــــــــــــــوس اینتــــــــــــــــــــرنتــــــــــــــــــــی ۱۰۸

ترجیح می دادم بیشتر سکوت کنم و فکر کنم که چی باید بگم . هر چند هر حرفی که می زدم چه می خواست از نطر مهرداد هوشیارانه به نظر بیاد و چه غیر هوشیارانه این صحنه ها اون قدر اونو تحت تاثیر خودش قرار می داد که نمی تونست درست فکر کنه که من چی میگم .. چرا میگم و اصلا وضعیت فکری من چه طوره . اون فقط هیجان می خواست .. واسه همین من نباید به خودم سخت می گرفتم . اون یک کس خل به تمام معنا شده بود . فرنود پشتم خم شده بود .. مهرداد با صدایی خیلی آروم با فرنود حرف می زد . طوری که انگاری من یه بچه کوچیکی باشم که از خواب بیدار میشم و باید خیلی آروم حرف بزنه . این شوهرم شده بود عروس پشت پرده .
-پیس .. پیس ...
با اشاره دست فرنودو متوجه کرد که کارش داره . یه لحظه زیر چشمی نگاهمو متوجه مهرداد کردم که ببینم چیکار داره می کنه . با کف دستش رو به بالا اشاره می کرد و انگشتشو به علامت فرو کردن به یه جایی عقب جلو می کرد . می دونستم که چی داره میگه اون می خواست با زبون بی زبونی خودش فرنود رو حالیش کنه که کونمو بیشتر بازش کنه بعد از این که خوب جفت سوراخام معلوم شدو هیجان خاصی به اون دور و برا داد انگشتشو فرو کنه توی سوراخ کونم .. مهرداد ادامه داد .. اونم با صدایی آروم و این که کسی رو از خواب بیدار نکنه ..-
کیرت رو فرو کن توی کسش انگشتوبکن توی کونش ..
ولی فرنود به جای کیر فرو کردن توی کسم زبونشو گذاشت روی اون ولی انگشتشو توی کونم فرو کرد . با زبون زدن اون از حال رفته بودم . دیگه باید فراموش می کردم مهر داد رو که اونجا وایساده و داره نگام می کنه . شوهرم دستشو گذاشته بود رو کیرش و داشت با اون بازی می کرد . از این که یکی می خواد زنشو بکنه به هیجان اومده بود . دست فرنودو گرفته اونو به سمت تخت کشوندم . روی تخت دراز کشیدم و سرمو گذاشتم رو بالش و چشامو بستم . سعی می کردم هر چند لحظه در میون از لای چشام یه دیدی هم به سر در اتاق بندازم که ببینم مهرداد در چه شرایطی قرار داره . همچنان دستش رو کیرش بود . ولی فرنود اومده کنار من درز کشیده بود .. فر نود رو من خم شد در حالی که نرمه گوشمو می بوسید خیلی آروم گفت این مهرداد دیگه حوصله منو داره سر می بره .
منم خیلی آروم تر بهش گفتم بذار فکر کنه که نقشه اش گرفته . بذار اونم این جوری حال کنه .
-آخه مزاحم من و تو میشه .
-حالا بذار یه چند دقیقه ای به همین صورت باشه من خودم ساکتش می کنم .اون این جوری لذت می بره . به هیجان میاد درکش می کنم . حسش می کنم . هیجان داره .ببینم فرنود حالا حرفای قشنگ بزن . فکر کن مهرداد این جا نیست . تازه تو باید کیف کنی که یک زنی رو در کنار شوهرش .. شوهری که شاهد جریانه و از این امر رضایت داره داری می کنی .. منو ببوس .. شونه هامو بمالون ..
مهرداد : بلند تر .. بلند تر . از فرنود می خواست که بلند تر حرف بزنه تا صداها رو بشنوه .
-چه کونی داری . خوش به حال شوهرت . هر شب تو رو می کنه . کا ش من شوهرت بودم .
-من شوهر ندارم و دوست ندارم که شوهر کنم ..
داشتم فیلم میومدم و خودمو می زدم به فراموشی . بازم زیر چشمی یه نگاهی به مهرداد انداختم که ببینم چیکار داره می کنه که متوجه شدم دستشو از این سمت به اون سمت می کنه و هیهات هیهات میگه . با بوسه های گرم دوست پسر و معشوقم جونی دوباره گرفتم . بدون این که اسم کسی رو ببرم ناله می کردم و می گفتم منو ببوس .. منو بخور .. نوازشم کن ..
مهرداد : اووووووففففف .. فرنود زود باش .. زود باش ..
خطاب به فرنو د گفتم
-عزیزم این سر و صدا ها از کجا میاد . مگه کسی غیر از من و تو اینجاست . من سختمه . خجالت می کشم وقتی که دارم با تو حال می کنم یکی دیگه بیاد و من و تو و حال کردنای ما رو ببینه .
اینو که گفتم حسابی شوهرمو ساکتش کردم . یه کمی خودمو کج کردم تافرنود سینه های درشت منو ببینه . سینه هایی که خیلی سنگین و تا حدودی درشت به نظر می رسید و تناسب خاصی با سایر اعضای بدنم داشت . فرنود که حالت منو دیده بود حس کرد که چی می خوام .. دهنشو گذاشت رو نوک سینه هام .. مهرداد حرف زدنش تقریبا قطع شده بود ولی نمی تونست که خودشو به ما نشون نده چون زاویه دید اون نسبت به جایی که مادرش قرار داشتیم به حالتی بود که اگه می خواست درست ما رو دید بزنه باید در دید ما قرار می گرفت .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
هــــــــــــــــــــوس اینتـــــــــــــــــــرنتــــــــــــــــــــی ۱۰۹

من شده بودم مثل یه پیانو و فرنود با انگشتاش آهنگ هوسو رو من می نواخت . آهنگی که مهرداد رو غرق لذت کرده بود . دست وپام سست شده بود . دقایقی بعد حس کردم که روی تختم و سرمو رو سینه لخت و مردونه فرنود گذاشته و اونم داره با سینه های من ور میره . بوی مهرداد رو حس می کردم . البته هم بوی خودشو هم بوی عطر ملایم و هوس انگیزی رو که به خودش زده بود . می خواستم کاری کنم که هر سه تا مون لذت ببریم. هم من ..هم مهرداد و هم فرنود .
-عزیزم چراغا رو روشن کن . می خوام صورت قشنگتو ببینم . نمی دونم ما حالا کجا هستیم . ولی دوست دارم با من ور بری . دارم پرواز می کنم .. پرواز می کنم ..
دست به کیرش که خیلی تیز شده بود زدم و به اون دو تا تخماش ..
-دوست دارم سوار این هواپیما شم .. دو تا موتور خوب داره ..
-این بالهای اون هواپیماست ..
دهنمو یاز کرده و با اشتها کیر فرنودرو فرو کردم توی دهنم .
فرنود : آه عزیزم عزیزم .. ساک بزن ساک بزن .. من خودم تو رو سوار هواپیمای خودم می کنم . فقط رو بالهای اون نمی تونی بشینی .
کیرو یه لحظه از دهنم در آوردم .
-می شینم می شینم . هر جا که بگی می شینم . جووووووون . مال خودمه. پرواز می کنم . به من بگو بنزین داره ؟
-واسه تو داره . بنزین سفید و تمیز.. آهههههههه حس ندارم . ندارم . زودباش به من حس بده . جون بده .. کونمو ببوس .. هیچی حالیم نیست .
من و اون رو در روی هم قرار گرفته و هر دو مون یه پهلو بودیم . بازم سعی داشتم به نوعی دیگه مخ مهردادو به کار می گرفتم . فرنود هم به دستورات من عمل کرده بود . اون به مهرداد گفته بود که این دارو ممکنه طوری منو از خود بی خود کنه که در موارد بسیاری نتونم متوجه بسیاری از مسائل منطقی بشم .
-منو بکن .. موشکتو بفرست به پایگاه من .
-آخه خیلی تنگه . من چه جوری اونو بفرستم .
-بذار تو خودش میره .
-می دونی به پایگاه تو چی میگن ؟ میگن کس ؟
-پس بفرست توی کس من . ناامیدم نکن . منتظرم نذار . مگه نمی بینی چقدر هیجان دارم و برای لحظه ورودش ثانیه شماری می کنم ؟ وقتی هم که کیرت رو کردی توی کسم باید خودت رو از پهلو یا بالا طوری ردیف کنی که بتونی کونمو ببوسی . دو طرفشو باز کنی . روش دست بکشی . مگه تو خودت از کون من تعریف نمی کردی ؟ حالا باید نشون بدی که چقدر دوستش داری و با هاش حال می کنی . بذار توی کسم زودباش .. وقتی فروکردی داخلش باید کونمو ببوسی .. بازش کنی . نازش کنی .. .. می دونستم مهرداد خیلی دوست داره با کونم ور بره . زبونشو رو تمام قسمتاش بکشه . انگشتشو فرو کنه توی سوراخم . اون خیلی هیجان زده می شد ار این که من کونمو بگیرم طرف صورتش و اونم صورتشو بمالونه به کونم . راستش منم از این حالت و حرکت اون خیلی لذت می بردم . وقتی اون این کارو با من شروع می کرد اصلا دوست نداشتم تمومش کنه . بالاخره مهرداد هم خودشو وارد کارزار کرد . از اون جایی که حس کرده بود من دیگه منطقی تصمیم نمی گیرم اومد جلو تر منم روی تخت بزرگ و چند نفره خودمون طوری اون وسط دراز کشیده بودم که مهرداد هم می تونست بیاد و پشت من قرار بگیره .. می دونستم که فرنود خاطرشو جمع کرده از این که من چیزی رو متوجه نخواهم شد اگه اون با من ور بره .
-آخخخخخخخخ پسسسسسر بالاخره فرستادی رفت رفت . کسسسسسسم اوووووووفففففففف کسسسسسسسم بذار بره .. بکن .. تا ته بکنش .. فقط با لبات کونمو بخور . گازش بگیر . گازش بگیر .
بالاخره عروس پشت پرده یعنی شوهرم خودشو هر چند که آفتابی نکرد ولی به همون جایی رسوند که من می خواستم و انتظارشو می کشیدم . جووووووووون .. همینو عشق است .. دستاشو گذاشته بود روی کونم . اون می دونست که چه جوری با کونم حال کنه . هم خودش لذت می برد هم تا اونجایی که من دلم می خواست به من حال می داد . حالا هر دو تا مرد رو با هم داشتم . کیر فرنود و دستای مهرداد رو . مهرداد فکر می کرد که من فکر می کنم که این فرنوده که دو تا قاچ کونمو به دو طرف بازش کرده و داره با سوراخ کون و چاک وسطش بازی می کنه .. شوهرم از ترس این که من به دو صدایی شدن شک نکنم حرفی نمی زد . و این که من متوجه این نمیشم که دو نفر دارن به من حس میدن اینو به حساب حواس پرتی من در اثر خوردن اون معجون گذاشته بود . و دیگه این اطمینان رو نداشت که ممکنه در تشخیص صدا ها هم اشتباه کنم .
-خوشم میاد .. خوشم میاد .. بکن .. انگشتتو بکن توی کونم . اووووووفففففف .. خیلی می خوام .. یه خیلی باید بذاری توی کونم .
اینو هم می دونستم که فرنود راضی تر بود به این که تنهایی منوبکنه . ولی خب دیگه مهرداد شوهر من بود و معشوق من نباید به شوهرم حسادت می کرد ..... ادامه دارد .... نویسنده ..... ایرانی
     
  ویرایش شده توسط: shahrzadc   
زن

 
هــــــــــــــــــــوس اینتــــــــــــــــــــرنتــــــــــــــــــــی ۱۱۰

مهرداد کارش رسیده بود به اون جایی که داشت کون منو می بوسید . زبونشو گذاشته بود روی سوراخ کونم . می دونم خیلی دلش می خواست حرف بزنه . احساسات خودشو در قالب حرف زدن نشون بده ولی انگاری یه چیزی مانعش می شد . می ترسید که من متوجه دو صدایی شدن شم . بذار در همین حال و هوا باشه . این جوری کمتر به این فکر می کنه که همه این کارا ممکنه یک حقه باشه .
-اووووووففففففف کونمو بخور . زبون بزن .. زبون بزن . بگو بگو بگو خیلی دوستش داری . بگو همشو می خوای . همش مال تو . مال تو .
مهرداد کونمو بیشتر بازش کرد و کف زبونشو کشید روی اون . دلم می خواست بیشتر بازش کنه ولی دیگه دچار سوزش شدید و قاچ گرفتگی و پارگی می شدم . هر چند این کارش به من لذت شدید می داد .
-جوووووون جووووووون ولم نکن . ولم نکن . من می خوام اون کیرت رو . آروم آروم .. بخورش .. داغم .. داغم .. چه جوری هم زبون می زنی هم منو می کنی ؟!
اینو که گفتم مهرداد دیگه ترس برش داشت زبونشو بر داشت .
-کی بهت گفته زبونتو از رو کونم بر داری . باید گازش بگیری . مگه خودت نگفنی که کون من به درد مجسمه سازی می خوره ؟ تو خودت دوست داشتی عکس اونو به همه جا نشون بدی . .. این طور نبود ؟
مهرداد که دیگه پاک قاطی کرده بود رفت زیر گوش فرنود و یه چیزی بهش گفت . به نظرم گفته باشه که من دارم قاطی می کنم و پرت و پلا میگم . ترس برش داشته بود . حالا دیگه کمی شجاع تر شده و به خودش این اجازه رو می داد که با فرنو د راحت تر حرف بزنه بدون این که این ملاحظه رو بکنه که من دارم متوجه جریان میشم . با صدایی خیلی آروم و آهسته گفت
-ببینم نکنه اون به حالت عادی بر نگرده و بیچاره شم ..
فرنود هم گفت آقا مهرداد اون تا یک ساعت دیگه به حالت عادی بر می گرده هر کاری دوست داری از همین حالا شروع کن به انجامش . من یه ساعت دیگه میرم . حداقل دو ساعتی رو اثر داره می تونی بیشتر بهش بدی و اون ریسکه . نگران نباش . اون گاه فکر می کنه که هر دو نفر ما یه نفریم و اون شوهرشه . گاه هیشکدوم از ما رو نمی شناسه و در عالم خودشه .
-پس این حرفایی که می زنیم چی ؟
- شهوت زده به سرش . و فقط هر بار که در همچه وضعیتی گیر می کنه چند دقیقه لازمه تا قلق گیری کنی و بدونی که در هر زمینه ای فکر و روش اون به چه صورته . -فرنود ! به نظرت من می تونم بکنم توی کونش ؟
-امتحانش ضرری نداره . فقط یه چیزی بمالون .. بمالون .. به سر کیرت و سوراخ کون اون . ولی منم دلم می خواد کون اونو بکنم.
-حالا تو از همون طرف اونوداشته باش تا هر وقت که ار گاسمش کردی ..
مهرداد با لذت و هیجان کونمو خوب چربش کرد . با کف دستش مرتب می زد روی اون . با این که اون و فرنود مثلا به این نتیجه رسیده بودند که حرف زدنای ما نمی تونه تاثیری در من داشته باشه بازم صداشو خیلی آروم کرده و پایین آورده بود . فرنود هم با اون هم صدا شده بود . مهرداد کیرشو فشار داد به سوراخ کونم . با یه حرکت وقتی که قسمتی از کیرشو کرد توی کونم با یه فشار بیشتر به طرف عقب کمکش کردم تا قسمت بیشتری از کیرشو بکنه توی کونم . فرنود هم کمرمو داشت و کیرشو مرتب و به سرعت می کوبوند به ته کسم . صدای ضربات کیر دو مرد بر بدن من فضای اون جا رو پر کرده و هر سه تامونو غرق در لذت و شادی کرده بود . مهرداد انگار داشت می رقصید .
-فرنود جات خالی که باشی جای من . .
دستشو گذاشته بود روی کون من و اون دو تا قاچامو به سرعت باز و بسته می کرد و بعد ولشون می کرد .
-فرنود اگه بدونی این دو تیکه چه جوری می لرزن . یه حالت ژله ای خیلی خوشگلی داره . بعد دو تا کیر اون وسط کاملا مشخص میشه .. جووووووون جووووووووون ... آخخخخخخخخ چه لذتی داره . چه کیفی داره .. من چه حالی می کنم . خیلی خوشم میاد کسم جوش آورده بود . جوش آوردنی با لذتی شدید . گاهی از هیجان و هوس به حدی می رسیدم که دلم می خواست به مهر داد بگم که من هوشیارم .من می دونم که تو داری لذت می بری از این که زنت جلو چشات توسط یه نفر دیگه داره گاییده میشه . ولی دوست داشتم این امتیازو برای خودم قائل شم که به عنوان یک زن نجیب و فدا کار برای اون باقی بمونم ودر واقع هر دو مون از این وضع راضی باشیم . داشتم ارضا می شدم .. حالا من نمی دونستم واقعا چی بگم که مهرداد شک نکنه . واسه همین سعی می کردم هوسمو کمتر با حرف زدن نشون بدم که اون مشکوک نشه .... ادامه دارد .... نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
هـــــــــــــــوس اینتـــــــــــــــرنتـــــــــــــــی ۱۱۱(قســـــمت آخـــــر )

خودمو رو فرنود خم کرده و این بار به جای بوسیدن لباش شروع کردم به بوسیدن نرمه گوشش . هیجان زده شده بودم . نرمه گوششو گرفتم توی دهنم و خیلی آروم میکش می زدم ..
-عزیزم من خیلی هوس دارم . هر وقت دیدی که دیگه دست ازمیک زدن بر داشتم بریز توی کسم . همون سر بالایی هم بریزی ایرادی نداره . لذت می برم . من دارم ارگاسم میشم .. جووووووون . آخخخخخخخخ کیررررررت جادومی کنه .. بزن ..
شروع کردم به میک زدن نرمه گوشش . این فشارو کم و زیادش می کردم . تمام بدنم سست شده بود . انگار دیگه جایی از تنم حس نداشت . فقط می خواستم لذت ببرم . حال کنم . کیر مهرداد هم توی کونم داشت بهم جال می داد ولی حالا فقط فکر این بودم که کس من کی منفجرم می کنه . به لحظه انفجار و اوج هوس رسیده بودم . نزدیک بود گوش فرنود رو بکنم ولی دیگه شل شده بودم . حس کردم که آب کس ریخته شده .. فرنود یه چند ثانیه ای مکث کرد . مهرداد همچنان با هیجان سر گرم گاییدن کونم بود . آب کیر فرنود همچین به سقف کیرم می خورد و اون داخل پخش می شد که حس کردم دیگه جونی برام نمونده . جوووووون جوووووووووون .. جوووووووووون .. ..فرنود هم با صدایی آروم به مهرداد گفت که می تونه آبشو خالی کنه توی کونم . مهرداد هم با هیجان این کارو انجام داد . با این که رفته بودم به یه حالت خماری و بی حسی ولی انگشتامو فرو می کردم توی سوراخ کونم و کسم و آبو می کشیدم بیرون و فرقی هم نمی کرد که از کونم خارج شده باشه یا از کسم .. اونو می ذاشتم توی دهنم . حس می کردم که این جوری خیلی لذت بخشه که بخوام به عنوان یک زن پاکدامن واسه شوهرم بمونم و اونم فکر کنه که من به خاطر خوردن اون معجون رفتم به عالم بی خبری . فرنود از حال رفته بود .. خوابش برده بود . مهرداد از جاش پا شد . به دور و برش نگاه کرد . من فوری چشامو بسته خودمو زدم به خواب . ظاهرا رفت به اتاقی دیگه و قسمتی از اون محلول قلابی هوس رو ریخت توی یه قوطی و مثلا پنهونش کرد که فرنود نفهمه . سر در نیاوردم ..فرنود رفت و من و مهرداد تنها شدیم . خودمو زدم به بی خیالی و خستگی . چشامو بستم . در حالی که مهرداد داشت با هام ور می رفت و نفهمیدم کی خوابم برد . وقتی بیدار شدم مهرداد بیدار بود.
-طناز خیلی ناز شدی .
-مهرداد من یه حس عجیبی دارم . یه خوابای عجیبی می دیدم . همش حس می کردم که یه مرد دیگه ای غیر از تو داره منو اذیت می کنه ..
وقتی که داشتم این حرفا رو بر زبون می آوردم مهرداد کیرش شق کرده بود . کف دستشو گذاشته بود روی کون فمبل کرده من ..
-طناز یعنی این که تو خواب می دیدی که یه مرد دیگه کیرشو کرده توی کس یا کونت و داره باهات ور میره ؟ این جا جاش بود که من به او می توپیدم که چطور غیرتت قبول می کنه که این حرفو بزنی ولی اون خودش زود تر به حرف اومد و گفت تعجب می کنم چطور این خوابو دیدی مگه از این فکرا توی کله توست .. می دونستم کرم اونو .
-مهرداد تو خودت می دونی من یک تار موی تو رو به تمام مردای دنبا نمیدم و تا به حال هم جز تو با هیچ مرد دیگه ای نبودم .
ولی با خودم گفتم از حالا به بعد دیگه مخ به کار گیری شروع شد . هر مردی رو که دلم بخواد میارم سمت خودم و هر کی رو که دلم بخواد کاری می کنم تو و اون منو به اشتراک بذارین و اگه از کسی خوشم نیاد اون معجونو جلوی چشات می ریزم دور . نوشیدنی قلابی رو که مثلا به عنوان آرامش اعصاب باید به من انداخته شه .. بر نامه رو طوری ردیف کردم که بتونم از آیدی فرزاد براش پیام بدم . خلاصه اون شب بازم رفتم در قالب فرزاد اولین مردی که با اون رابطه نا مشروع داشتم و کیرش هم کلفت تر و دراز تر و با حال تر از کیر تمام مردایی بود که تا به حال با هام سکس داشتند . ... چت خودم با مهرداد رو در قالب فرزاد قلابی شروع کردم .. مهرداد طوری هیجان زده بود که در جا گفت
-فرزاد جون بالاخره موفق شدم ..
و ماجرا رو برای من کاملا تعریف کرد . همون چیزایی رو که می دونستم .
-فقط فرزاد جان این فرنود دوست داره که این محلول رو زمانی به خورد طناز بده که خودش اون نزدیکی باشه و خودش باهاش سکس کنه ولی من دلم می خواد که خودمم اینو یعنی این محلول رو در اختیار داشته باشم وهر وقت که یه موردی روپیدا کردم دبگه معطل نکنم . اومدیم این فرنود هم مرده کس دیگه ای نباید پیدا شه که زنمو بکنه ؟
-مهرداد جان اتفاقا منم شنیدم از یکی از دوستام که همچه معجونی درچین هست . قرار بود تا دو سه روز دیگه براش برسه .. باهاش خیلی صمیمی هستم برات یه چهار لیتری ردیف می کنم .
-ببینم مگه عرق سگیه ؟
خلاصه از این آت و آشغالا رو که خودمهرداد مقداریشو از فرنود کش رفته بود و چند لیتر شو هم دادم به یکی بیاره برسونه به ما و بنویسه از طرف فرزاد .. خلاصه با این تر فند ها دیگه کاری کردم که شوهرم با فریب دادن من سر خودش کلاه بذاره و منم عشق و حالمو بکنم . ولی این طور نبود که هر مردی رو که اون انتخاب کرد منم قبولش کنم . به این فکر می کردم که در بعضی موارد به طرفی که منومی کنه نگم موضوع چیه و بعضی وقتا هم بگم . گاهی ممکنه فرصت پیش بیاد و گاهی هم چون مهرداد وارد سکس می شه من نمی تونم چیزی بگم و خودمونولو بدم . به غیر ازفرنود سعی می کردم که خودمو وابسته به معشوق دیگه ای نکنم . اگرم می خواستم مهرداد رو راهنمایبی بکنم باید از طریق فرزاد قلابی و چت کردن این کار روانجام می دادم و از اون جایی که حرفای فرزاد تا حالا همش درست بود و در جهت خواسته های مهرداد , اون هر حرفی رو که از فرزاد قلابی یا من می شنید بهش توجه می کرد . ..شوهرم مهرداد اولین موردی رو که بعد از فرنود , ردیف کرد تا سه تایی مون با هم حال کنیم یکی از دوستاش بود که پزشک بود و در خارج طبابت می کرد و برای مرخصی اومده بود ایران . صحبتای اونا رو می شنیدم که پزشک باورش نمی شد همچه محلولی وجود داشته باشه و از مهرداد خواست که نمونه ای از اونو بده بهش تا ببره آزمایشش کنه که مهرداد گفت این آخریش بود .. خوشم اومد . چون مهرداد از نظر خودش نمی خواست دردسر درست کنه .. اسم دوستش بود فرشا د. خیلی هم بی رحمانه کار می کرد ... دستاشو روی کس من مالوند و خوب که خیسم کرد کیرشو با فشار کرد توی کونم . قبل از این که من بگم آخ آخ مهرداد آخ و واخش در اومده بود . حالا این مهرداد بود که رفته بود زیر و من خودمو انداختم رو کیرش تا کیرش وارد کسم شه .. دکتر همین جوری حرف می زد . چون واقعا مشکوک بود ..
-آخخخخخخ کیرم .. مهرداد طلاقش بده من بگیرمش ..
-هر وقت خواستی و در ایران بودی میای همین جا پیش من . من زنمو دوست دارم و به هیچ قیمتی ازش جدا نمیشم .
-حالا من یه چیزی گفتم چرا می زنی ؟
خودمورو کیر مهرداد حرکت می دادم و فرشاد هم کونمو با فشار می کرد . فرشاد با دستمالی های خودش داغم کرده بود و مهرداد هم کسمو بسته بود به رگبار .. لذت می برد از این که می دید مرد دیگه ای جلو چشاش داره زنشو می کنه .. دو تایی شون ارضام کردند . چند شب بعدش که رفتم اینترنت دیدم واویلاست .. در اون سایت سکسی که مهرداد عکسای بر هنه منو گذاشته بود و فرزاد هم به در خواست و ترفند خودمون همین کارو کرده بود .. عکس های سه نفره خودم و ومهرداد و فرشاد و در مورد دیگه من و مهرداد و فرنود رو دیدم که چهره هامون تا حدی پوشونده شده بود که شناسایی نشیم . این مطالب زیر عکسام نوشته شده بود ..
-ببینید این زن منه .. دو نفری داریم می کنیمش . این تقلب نیست . فتوشاپ نیست ..اینا همه عکسای واقعیه .. هر کی دوست داره با زن من باشه سایز کیر وسایر مشخصاتشو بده و یه سری کارای دیگه تا ببینم قبول می کنم که به من و زنم بپیونده یا نه ؟ در نهایت مهرداد اینو نوشته بودنه سیخ می سوزه نه کباب . بالاخره به آرزوم رسیدم...... ولی حیف که من نمی تونستم همه چی رو آشکار کنم وگرنه می نوشتم هم سیخ می سوزه هم کباب ..بالاخره به آرزومون رسیدبم ... پایان ... نویسنده ... ایرانی
     
  
صفحه  صفحه 17 از 17:  « پیشین  1  2  3  ...  15  16  17 
داستان سکسی ایرانی

هوس اینترنتی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA