انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 20 از 28:  « پیشین  1  ...  19  20  21  ...  27  28  پسین »

شیدای شی میل


زن

 
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۹۸

بهمن از عقب همچنان داشت می زد به کونم و با هر ضربه اون کیرم شق تر و شق تر می شد . دوباره هوس کون کرده بودم . اونم کون یک مرد . کون مرد ایستادگی و حال بیشتری داره . حداقل به من شی میل انرژی و حال بیشتری میده و بهتر می تونه راضیم کنه . دوست داشتم یکی دیگه از مردا زود تر خودشو برسونه به من و منم بکنم توی کونش ...
-نههههههه زوده .. بهمن . چرا به این زودی آبتو آوردی . اگه از من یاد می گرفتی ... . بهمن قبل از این که آبشو توی کونم خالی کنه چند تا نعره کشید که صدای بچه ها از اون اتاق در اومد که چه خبرتونه ! .
-عزیزم چرا ما خودمونو از بقیه مخفی کنیم ؟ حالا که دیگه چیزی برای مخفی کردن وجود نداره . لاله که از خودمونه .
بهمن : بهرام هم مشکلی نداره . ولی این بیژن و بنفشه اگه بخوان عاشق بازی در بیارن فایده ای نداره ..
-ببینم بهمن جون بنفشه دختره ؟
بهمن : فکر نمی کنم . بیژن باید دختریشو گرفته باشه . ولی ظاهرا با هم قول و قرار از دواجو هم گذاشتن ..
-میگم بیا ما بریم یه ضد حالی به اونا بزنیم ...
- به کی شیدا
-بهرام و لاله که حال می کنن . ولی بیژن و بنفشه رو میگم . حالا هر وقت که از دواج کنن خودشون می دونن و خودشون ولی حالا که هنوز قرار دادی بین اونا بسته نشده می تونن تا هر وقت که دلشون بخواد حال کنن .بهمن یه کاری می کنی که من بتونم کون بهرامو هم بکنم ؟
بهمن : سعی خودمو می کنم . ولی نمی دونم بتونم موفق شم یا نه . مردایی که تا حالا کون نداده باشن و از این کار بدشون هم بیاد معلومه که راضی نمیشن . این که دیگه گفتن نداره .
-ولی تو تونستی . تو این کار رو کردی ..
بهمن : راستش تو اولش با زور باهام بر خورد کردی و یواش یواش دونستم که وقتی کیر یا یک جسم خارجی میره توی کون اونم از طرف یه زن کیر دار می تونه یک حس لطیف رو در آدم ایجاد کنه . به من لذت می داد . یه سر خوشی خاصی به من دست داده بود که نمی دونستم چه جوری بیانش کنم . به اون کیر, دیگه به عنوان یک کیر نگاه نمی کردم . به اون کیر به عنوان یک احساس لطیف نگاه می کردم . مردانگی خودمو از دست رفته نمی دیدم . احساس یک نامرد رو نداشتم .. لذت می بردم .. هیجان زده شده بودم . اولش برام سخت بود ولی وقتی اون کیرت حلقه کونمو باز کرد و اول با یه درد شدید همراه بود برای دقایقی بعدش حس کردم می تونم خودمو با هاش هماهنگ کنم .. لذت ببرم . شور و هیجانی در من به وجود اومد که کیرمو شق کرد .
لاله و بهرامو یه گوشه ای پیدا کردیم .. لاله زیر دراز کشیده بود و بهرام افتاده بود روش .. لاله با اشاره دست منو نزد خودش خوند . دهنشو باز کرد و کیرمو گرفت به سمت دهنش .
-آخخخخخخ عزیزم .. عشق من . لاله قشنگم . تو همیشه می خوای هوامو داشته باشی .. چشای لاله از تعجب گرد شده بود . می دونستم داره به این فکر می کنه که چی شده که کیر من این قدر شق شده . چیزی بهش نگفتم دست خودمو رو نکردم .
-آهههههههه لاله .. خیلی خوشم میاد ... خوب دراز کشیدی زیر کیر بهرام و داری باهاش حال می کنی ....
بهرام انگاری توی باغ نبود .. حواسش پرت بود یا این که از بس غرق در عالم هوس و گاییدن لاله بود دیگه به این دقت نکرد که این کیری که رفته توی دهن لاله از طرف زن کیر داریه که سینه هایی مثل سینه های یک زنو داره .. یه لحظه با تعجب به بهمن نگاه کرد .. تا بخواد بفهمه چی شده من در همون حالت به سمتش رفتم و سینه هامو به صورتش مالوندم ..
بهرام : لاله ..این کیر داره ؟
لاله : چیکاربه کیرش داری تو کارت رو بکن ..
بهرام : نمی دونم فکرم مشغول شده ..
بهمن : چیه آقا بهرام ضد حال خوردی ؟
بهرام : من به همه ضد حال می زنم .
دستامو رو کون بهرام قرار دادم و گفتم لاله جون .. این کون گاییدن داره ..
بهرام : به همین خیال باش . مادر نزاده اونی رو که بخواد بکنه توی کونم . بهمن تو که بهش کون ندادی تا آبرومون بره ..
بهمن : من به مردا کون نمیدم . ولی راستش یک شی میل اونم یک شی میل مهربون خیلی دوست داشتنیه .
نمی دونم بهرام چه حرصی داشت که هر جوری شده منو از کون بکنه .. ولی من با یه انگشتم با کونش بازی می کردم ... سعی کردم خودمو زیاد خسته نکنم که اگه یه وقتی خواست باهام درگیر شه بتونم حال اونو هم مثل حال بهمن جا بیارم . معلوم نبود اینا چه سادیسمی دارن . اون که راحت داشت لاله رو می کرد . حتما قرعه به نام من اصابت کرده که به من ضد حال بزنن .
-لاله جون اجازه دارم با کون بهرام جون بازی کنم ؟ می ترسم حواسش پرت شده اون وقت از تو غافل شه ..
لاله : به شرطی که اگه ار گاسمم نکرد تو منو بکنی . کیرت خیلی جون دار شده .. فقط حواست باشه با دم شیر بازی نکنی ..
در حالی که انگشتمو به سوراخ کون بهرام فشار می دادم گفتم نه با دم شیر که بازی نمی کنم با کون موش بازی می کنم ..
بهرام : دختره پررو ...
-هنوز اون روی منو ندیدی .. ادامه دارد .... نویسنده ... ایرانی
     
  
زن

 
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۹۹

با اعتماد به نفس خاصی با بهرام حرف می زدم . می دونستم توان مقابله با اونو هم دارم . معمولا اونایی که عصبی میشن فقط زورشون در اون لحظات اولیه خیلی زیاد میشه ولی همین که از کوره در برن و با ضربه اول نتیجه نگیرن از یک سوسک هم ضعیف تر میشن ..
-کون خیلی نازی داری بهرام . من می خوام اونو بکنم .
بهرام : لاله بهش بگو از این شوخی ها با هم نکنه اون کیرشو از ریشه قطعش می کنم . اولش می کنم توی کونش -چیه می خواستی حالمو بگیری و نشد ؟
آرنجشو به عقب بر گردوند و می خواست بزنه به سر و صورتم که دستشو محکم گرفته و نذاشتم ادامه بده .. بین اون و لاله فاصله افتاد ..
لاله : معلومه داری چیکار می کنی شیدا ؟ ما اومدیم این جا با هم حال کنیم و لذت ببریم ..
-منم دارم لذت می برم . چرا همش خانوما باید کون بدن .
لاله : آقایون کونی هم داریم ...
بهرام دیگه خونش به جوش اومده بود . این بار دیگه می خواست منو بزنه . لاله جیغ می کشید . ولی من اصلا خیالم نبود .
-ببین پسر واسه ما دور نگیر صد تا مث تو رو حریفم ..
بهرام : الان روی تو رو کم می کنم .
خواست منو به شکم بخوابونه و بکنه توی کونم ولی من از دستش در رفتم .
-ببینم اگه من تو رو بخوابونم و با هات زور آزمایی کنم و شکستت بدم حاضری بهم کون بدی ؟ یعنی چاره ای نداری ..
در همین لحظه دیدم که بیژن و بنفشه هم سر و کله شون پیدا شده . تعجب می کردم چه طور اونایی که معمولا دوست داشتن فقط خودشون با هم حال کنن کاملا لخت اومدن و کنار ما قرار گرفتن . شاید اونا هم حس کرده بودن که سکس چند تایی بیشتر می چسبه و از یک مدل آمیزش خسته شده بودن .بیژن مرتب کف می زد و منو تشویق می کرد .
بیژن : آفرین دختر یعنی شی میل ! روی هرچی مرد رو داری کم می کنی . این بهرام خیلی قیافه می گیره . اگه بتونی پوزه شو به خاک بمالی و بکنی توی کونش من خیلی کیف می کنم .
بهرام : من چه هیزم تری بهت قروختم . بد بخت تو باید هوای آقایونو داشته باشی . این اگه موفق شه می کنه توی کون من که یک مرد هستم . همون جوری که بهمنو کرده . بعدشم میاد سراغ تو ..
بیژن فقط می خندید
بیژن : من از شجاعت شیدا خیلی خوشم میاد . ما همه این جا شاهدیم اگه اون تونست شکستت بده پشتت رو به خاک بمالونه می تونه کیرشو فرو کنه توی کون تو . یعنی یک شی میل کیرشو بکنه توی کون یک مرد . تا دیگه هستی قیافه نگیری که تا حالا کون ندادی . این قدر به خودت ننازی ...
خوشم اومده بود که چند تا شاهد هم داشتیم .. نفسمو توی سینه حبس کرده بودم . بهرام با این که می خندید ولی انگاری به اعصابش مسلط نبود .
-پسر حواست باشه ها ... لاله جون روغن یا کرم رو آماده کن که هر وقت بهرام جونو شکست دادم بکنم توی کونش . من نا مرد نیستم که بعد از شکست دادن بهرام بخوام بد جنسی کنم خشک بکنم توی کونش ..
کمی استرس داشتم . همین باعث شده بود که کیرم کمی شل شه ...
بهرام نگاهشو به کیر من انداخت و گفت صد رحمت به کیر سگ تو اینو می خوای بکنی توی کون من ؟ لاله جون ظاهرا شیدا از بس کون داده کون گشاد شده فکر نکنم نیاز به کرم داشته باشه که روون شه .
-آقا بهرام من از کون دادن نمی ترسم . حال میده بهم .. ولی اول کون تو رو می کنم بعد بهت کون میدم . شعار هم نمیدم ..
قرار شد یه کشتی در هم بگیریم و به هر شکلی که شده یکی پشت یکی دیگه رو به خاک بمالونه تا پیروز شه .. در غیر این صورت بعد از پنج دقیقه این چهار نفر دیگه ای که شاهد مبارزه ما هستند رای وامتیاز بدن که کدوممون بهتر بودیم همون برنده هست .. هر فنی رو که این ساکورا بهم یاد داده بود باید به کار می بردم تا این مبارزه رو ببرم . دستشو گرفت به سمت سینه ام و یه لحظه طوری اونا رو فشار داد که کاملا سست شدم ..
-بچه ها این خطاست . فوله ..
دیدم کسی حرفی نزد آن چنان لگدی به کیرش زدم که دستاش از رو سینه هام کنده شد تا به خودش بیاد یه لگد دیگه هم زدم و افتادم روش ... طوری که حس کردم داره بیهوش میشه ..
لاله : بزن .. پشت این نامرد رو به خاک بمال ...
-نه من مثل اون نامرد نیستم که بخوام این جوری ببرم . من فقط می خواستم حالیش کنم که منم می تونم از خودم دفاع کنم و زور بگم ...
چند دقیقه تنفس اعلام شد با این که لاله از ش بدش اومده بود ولی به خواهش من کیرشو آروم آروم ساک زد تا حالش جا اومد و تونست به مبارزه ادامه بده .. این بار اونو با یه پیش انداز و بعد با استفاده از یه فن کاراته زدم زمین .. تا بخواد پاشه اونو بر گردوندم و پشتشو به خاک مالوندم روش نشستم . خیلی سریع .. چهار نفری واسم کف می زدند . احساس غرور می کردم . لاله کرم رو گرفت و رفت به سمت کون بهرام ..بنفشه هم قصد روغن مالی کردن کیر منو داشت . بهمن و بیژن هم شروع کردن به دلداری دادن بهرام و تنظیم استیل اون ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۱۰۰

وقتی بنفشه کیرمو واسه کون بهرام آماده می کرد بیژن یه لحظه خنده از لباش دور نمی شد ..
بهرام : چیه داری کیف می کنی . اگه کون دادن این قدر هنر بود می خواستی زود تر کونی شی ..
بیژن : قعلا که تو داری میشی . هم این که از یه جنس ضعیف تر از خودت شکست خوردی و هم این که حالا تا دسته کیر میره توی کونت . خوبه کیر شیدا جون به اندازه ایه که فکر کنم تا آخر توی کونت جا شه . بهمن جون ! آقا بهرام ما مثل این که کشتی گیر بوده ..
بهمن : عادت نداشته وزن پایین تر از خودش کشتی بگیره ..
بهرام طوری عصبی شد که وقتی لاله مقداری کرم ریخت روی دستش ویه انگشتشو فرو کرد توی کون اون صداش در اومد که این کارو نکن من خودم آماده اش می کنم . بیژن یه چشمکی به بهمن زد که با موبایل از صحنه کون دادن آقا بهرام فیلم بگیره .. لاله هم که خیلی عصبی شده بود و بهش بر خورده بود که بهرام بهش توپیده بود گفت مقصر شیداست که گفته بود کیرت رو ساک بزنم وگرنه روت این قدر زیاد نمی شد . حقته که این دو تا آقایون بکنن توی کون تو و تو رو کونی کامل کنن .
بنفشه : چیه داداش ! آقا بهرام .. یه خورده کون بده و درد ما زنا رو درک کن که وقتی میگیم کون دادن درد داره یعنی چه .
لاله اومد سمت من و یه ماچ آبدار از رو لبام بر داشت و گفت شیدا جون خوشم اومد .. پشت این آقا رو خم کردی حالا روشو کم کن ..
آخ که هنوز این جمله اش تموم نشده بود که انگاری بمب خنده ها اونجا ترکید ...
-لاله جون تو این حس ادبی و شعر رو از کی یاد گرفتی چه قشنگ همه چی رو ردیف می کنی . ما تا حالا تضاد ادبی داشتیم حالا تو داری تضاد سکسی رو به رخ این آقا می کشی ..
بهمن : شیدا جون شروع کن از دهن میفته .. یعنی از کون آقا بهرام ..
بنفشه یه دستی به کون بهرام کشید و گفت عجب کون با حالی داره . ای کاش من هم یک کیر داشتم ..
بهرام : ای کاش تو یک کیر بودی !
بنفشه : و به کون تو می رفتم .. ای امام بهرام !
دیگه همه مون می خندیدیم جز بهرام ... بنفشه که یه کیر مالی دبشی رو واسه من پیاده کرد گفت دیگه باید تمومش کنی . الان دل تو دل بهرام خان نیست . قند تو دلش آب شده . با کف دستش به کون بهرام زد و گفت گرمه . تا تنور گرمه نونو بچسبون .
-حرف بزرگترا شنیدن ادبه ..
یه دستمو دور کمر و شکم بهرام حلقه زدم . دلم می خواست در یه فضا و مکانی بودم که فقط من و اون تنها بودیم و راحت تر می کردمش . هر چند پیش بقیه هم می تونستم حال کنم و لذت ببرم ولی اون جوری تمرکز بیشتری داشتم و بیشتر می تونستم روی کیرم حساب کنم که به این زودی ها شل نشه . سر کیرمو به کون بهرام فشاردادم .. اعصابم ریخته بود به هم .. نمی دونم چرا ناز داشت ونمی رفت توی کون .. -
لاله خوب کردم زدی ؟
لاله : این آقا نذاشت من بیشتر انگشت مالیش کنم . ظاهرا خودش کونشو آماده کرد .
خطاب به بهرام گفتم ببینم نکنه یه کاری کردی که من نتونم کیرمو فرو کنم توی کونت . ولی هر جوری شده من می کنمت .. عاشق گاییدن کون مردا هستم .
عصبی شده بودم و این برای من و کیرم خوب نبود . کیرم نباید شل می شد . اگه شل می شد دوباره شق شدنش کار حضرت فیل بود مگر این که در همون حالت شل بودن اونو می فرستادم توی کون و همون داخل شقش می کردم که مشکل اصلی من همین بود که کیر وارد کون نمی شد .. چشامو بستم و حس گرفتم تا اعصابم آروم شه .. آخ که ما شی میل ها چقدر باید عذاب بکشیم . کوس که نداریم یه کیر درست حسابی هم نداریم . وقتی که یه قسمت از سر کیرم رفت توی کون بهرام طوری از خوشحالی جیغ کشیدم که شاید اگه در اون لحظه دنیا رو هم به عقد من در می آوردند این قدر خوشحال نمی شدم . بهرام که خطر رو حس کرده بود و می خواست جور دیگه ای روی منو کم کنه و ازحقارتش کاسته شه خواست به طرف جلو حرکت کنه و زحمات منو به هدر بده که دودستی چسبیدم به کمرش و یه فشار آن چنانی بهش آوردم که با فرو رفتن تدریجی نصف کیرم توی کونش دادش رفت آسمون .. ولی بهش رحم نکردم کیرمو بازم رو به جلو حرکتش می دادم و با یه فشار دیگه . گریه اش گرفته بود . من دوست داشتم کیرمو مثل حرکت توی کس خانوما عقب جلوش می کردم ولی می ترسیدم در حرکت رو به عقب اون دیوونه کار دستم بده واسه همین سنگر کیرمو در همون نقطه ای که مستقر شده بود به خوبی حفظ کرده و خیلی لاک پشتی کیرمو به عقب می کشیدم و دوباره می فرستادمش جلو ..
بهمن : بهرام جون خیلی حال میده . تمام خستگی کون آدم در میره .. تمام درد های کونت چیده میشه ... عیبی نداره . کیر اسب که نرفته توی کونت . کیر یک مرد که نرفته توی کونت .. کیر شیدا جون شی میل اون داخله .. .. ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
     
  
↓ Advertisement ↓
زن

 
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۱۰۱

اگه به این بهرام کارد می زدی خونش در نمیومد . صورتش عین کون بوزینه قرمز شده بود .. شونه هاشو با آخرین توانم داشتم و کونشو می کردم . گاییدن کون یک مرد خیلی لذت بخش بود . به من اعتماد به نفس می داد احساس قدرت می کردم . و بهرام بهش بر خورده بود .جووووووووون .. حلقه کونش یه سفتی خاصی داشت که کیرمو طوری به خودش قفل کرده چسبونده بود که انگاری لذتشو می تونست خیلی راحت از کیر به تمام نقاط بدنم برسونه .
-واااااییییییی بهرام .. بهرام جون .. ناراحت نباش .. ما همینایی که این جا هستیم می دونیم که تو به من کون دادی . از خر شیطون بیا پایین و زیر کیر من باش . خیلی حال میده . نگو کیف نمی کنی .
خیلی رندانه دوست داشتم عصبیش کنم . اگه در مورد یک مسئله بخوای شل بگیری فایده ای نداره . سواری خوردن بهتر از سواری دادنه . آدما رو نمیشه خوب شناخت . پس بهتره خودت رو به خوبی بشناسی تا بدونی که از زندگی چی می خوای تا بتونی راحت باهاش کنار بیای . یه دستمو رسونده بودم یبه کیر بهرام و بااون بازی می کردم .
-نگاه کن بهرام جون ؟ اینم بهم حال میده . این قدر شما آقایون حساس نباشین .. این قدر به کیرتون ننازین . یه خورده هم با کونتون ببازین ..
یه حس خوبی داشتم . حس این که دارم یه مرد سر سخت رو میگام .
بیژن : شیدا جون تمام انرژی خودت رو برای بهرام نذار .. منم هستما ..
آخ که چقدر این بیژن با حال بود . ولی می ترسیدم که پیش اون کم بیارم . دلم نمی خواست که این جوری بشه . اون خیلی هوامو داشته بود . در برابر بقیه ازم دفاع کرده بود . حال بهرامو گرفته بود . اگه کیرم کم می آورد من نمی تونستم سرمو بالا می گرفتم . باید یه کاری می کردم که این کیر داخل کون بیژن هم ایستادگی لازمو داشته باشه . تا حالاشم که اومده بودم به خاطر دوپینگ قرصی بود که خورده بودم . هیچوقت تا به این حد احساس سفتی و شقی رو در کیرم حس نمی کردم ..
بهرام : شیدا تمومش نمی کنی ؟
-می خوام تا اون جایی که کونت به من حال میده باهاش حال کنم و بعد توش خیس کنم بهرام : نه تو این کارو نمی کنی . سوراخ کون من آمادگی نداره ..
-سوراخ کون خانوما که شما مردا داخلشو با منی های نجس خودتون پر می کنین آمادگی داره ؟ البته از شما دو تا آقایی که این جا تشریف دارین معذرت می خوام . جسارت نشه . مجبور شدم این حرف رو بزنم . گاه آدمو وادار می کنن که یه چیزایی بگیم .
لاله : من که خودم می دونم تو هر چی بگی درسته ..
-من نمی دونم شما ها چرا بیکار نشستین و محو کارای من و بهرام جون شدین . بهرام داداش .. اگه جای من و تو عوض شه تو این جوری دوست داری که من خیلی سرد و بی حال باشم ؟ کیرت چقدر شل شده بهرام جون .. یکی اینو تیزش کنه . این که درست نیست آدم همش کون بده .. مخصوصا یه مرد .. من نمی دونم این کون چی داره که شما بیشتر آقایون از این که اونو اسیر یک کیر ببینین ناراحتین . شاید فکر می کنین که کون دادن یعنی ضعیف بودن و اونو فقط مختص ما خانوما می دونین ..
بهرام : یکی این شی میلو خفه کنه همش داره ور می زنه ..
-چیه تو هم ور بزن . زبونتو کوتاه کردم ؟
تا حدودی هم بهش حق می دادم به انداره کافی روی اعصابش راه رفته بودم . با دو تا دستام پاهای بهرامو می مالوندم . حس کردم یواش یواش داره خوشش میاد . وقتی اون کیف می کرد منم لذت می بردم و با آرامش بیشتری به کارم ادامه می دادم . تمام آدما از این که یک کیری توی کونشون باشه و به نرمی به اونا حال بده کیف می کنن . شاید خودشون هم ندونن ولی بالاخره اینو حس می کنن . اینو خیلی از مردای کونی که از کون دادن فراری بودن می گفتن .. می گفتن که کون دادن یه احساس لطیفه .. که وقتی فکرت رو بسازی که یک مرد کونی فرقی با بقیه مردا نداره می تونی خیلی راحت کون بدی .. حس کردم که بهرامو زیادی گاییدمش ... کمرم سنگین شده بود .. پرش کیرم شروع شده بود . اینو بهرام به خوبی حس می کرد . یه لحظه خودشو به طرف جلو حرکت داد و همین رو اعصابم اثر گذاشت دستامو محکم دور کمرش حلقه زدم .
-کجا می خوای در ری . یادت رفت چه ضرب شستی بهت زدم ؟
خون جلو چشامو گرفته بود . ساکورا رو دعا می کردم که تونسته بود با همون چند جلسه تمرین دادنم از من یک زن قوی بسازه . آب کیرم به سمت کون بهرام حرکت کرده بود ولی با این حرکت اون حس کردم حرکت نیمی از اون آب متوقف شده ... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
     
  
زن

 
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۱۰۲

عصبانی شده بودم . دستامو دور کمر بهرام گذاشته و کیرمو به سمت جلو و داخل سوراخ کون بهرام فشارش می دادم .
-تقصیر خودته ..کونی عوضی . حقته که تو رو بدم به دم مردای گی که عاشق کون کردن هستند تا یک شناسنامه به عنوان یک مرد کونی واست صادر شه . آخر اسمت اضافه کنن بهرام کونی ..لاله جون یه فیلم قشنگ از صحنه کون دادن بهرام بگیر تا دیگه هست از این غلطا نکنه . فقط چهره من نیفته ولی صورت بهرام درش باشه تا اگه خواست غلط زیادی بکنه نتونه .
بهرام دیگه حرفی نزد . می دونست اگه کوچک ترین خطایی بکنه با من طرفه .. لذت می بردم . یه بار دیگه با حس , کون بهرامو می گاییدم . فریاد می زدم عشق است گاییدن کون مردا رو به شرطی که اونی که داره کونشو می گاد یک شی میل باشه .. -عشق من بهرام جون فدات شم ناراحت نباش .. الان که کارم تموم شد خودم بهت کون میدم .
بیژن هم یه دستی به سر و روی بهرام کشید و گفت راست میگه شیدا جون . من خودم میرم جلوکیرش و تو هم از پشت می کنی توی کون شیدا ..
بهرام : واسه تو یکی دارم . حیف که از کردن کون مردا نفرت دارم . مرد اگه مرد باشه که دیگه کون نمیده ..
بیژن : حالا تو کون دادی نامرد شدی ؟ طفلک شیدا جون شی میله . چیکار کنه . این کیرش بایستی یه جا فرو بره یا نه ؟ ..
-بنفشه جون برو یه ماژیک قرمز بردار بیار . من یه جایی دیدم .. ..
با ماژیک روی کون بهرام نوشتم بهرام کونی . یک طرفش نوشتم بهرام و طرف دیگه اش کونی ..
-فکر نمی کردم این قدر خوشرنگ در بیاد ..
لاله : مگه می خوای تبلیغات کنی که همه اونو بشناسن ؟
-نه این بهرام جون که تبلیغات نمی خواد . این کونو رو هوا می برن .
دیگه اونو حسابی داغ داغش کرده بودم ... جوووووووون ... حالا با آرامش توی کون بهرام کونی خالی کردم .. کیرمو در جا کشیدم بیرون و به لاله گفتم که از اون صحنه ای که آب کیر من از سوراخ کون بهرام برگشت می کنه حسابی عکس و فیلم بگیره . کار که تموم شد به لاله گفتم سریع بره گوشی رو قایم کنه تا دست این بهرام بهش نرسه و تر تیب اونو نده . خیلی عوضی بود ..
-حالا بهرام جون بهت راحت باش میدم . ولی باید آماده باش باشی چون قراره که کون منو بکنی ..
بیژن خیلی هیجان زده شده بود .
بیژن : پسرا شما چرا این قدر پکر هستین . این طفلک شیدا جون رو نگاه کنین چه دختر یا همون شی میل مظلومیه ؟ .. دیگه با این کل کل کردن و پیچیدن که نداره ؟ بیژن اومده بود سمت کیر من . می خواست با اون ور بره . لباشو گذاشت رو سر کیرم . هنوز شل بود . کمی خجالت کشیدم . خوشم میومد که داره واسم ساک می زنه . بنفشه رفت سراغ بهرام و لاله هم رفت سمت بهمن ..
بهرام : خد مت همه تون می رسم دست به یکی کردین که حال منو بگیرین .. ما مردا که از اولش می خواستیم حال شیدا رو بگیریم . نمی دونستیم که اون شی میله ..
-یک سوزن به خود یک جوالدوز به دیگران . مادر دهر نزاد کسی رو که بخواد حال شیدا رو بگیره .
بهرام : خد مت همه شما می رسم . حال شما رو می گیرم .
بنفشه : بهرام جون ما اومدیم این جا همه با هم حال کنیم . نیومدیم که واسه هم خط و نشون بکشیم . هیشکی نمی خواد به هیشکی بگه که من از تو بر ترم .
بیژن همچنان در حال ساک زدن کیرم بود و من حواسمو جفت می کردم که زود تر شق شه و برسه به اون حدی که بتونم اونو توی کونش فرو کنم ولی نمی دونم چه جوری بود که هرچی کیرمو ساک می زد و اونو به طرف جلو حرکتش می داد مثل یک آدامس کش میومد و وقتی که به دهنش استراحت می داد کیر بر می گشت به شکل سابقش .
بهرام : بیژن جون این قدر به خودت فشار نیار این شیدا بی خایه هست . اگه خیلی دوست داری کون بدی من چند تا از این گی های دو طرفه رو سراغ دارم که بیان بهت حال بدن ..
بیژن : نگهشون داشته باش برای روز مبادا به دردت می خورن .. بازم باید به این شیدا جون آفرین گفت که با این ساختار بدنی خودش دو تا مرد رو گاییده .. زیر این کیر رفتنم یک افتخاریه که نصیب شما شده باید قدرشو بدونین .. من درکش می کنم . اون که مرد نیست .. کیرش همینه ...
اشک توی چشام حلقه زده بود از این که درکم می کرد و دلداریم می داد . لاله متوجه تغییر حالتم شده بود .. بهش اشاره زدم و سرمو تکون دادم که چیزی نگه . نمی خواستم کسی حس کنه که من ضعف دارم . با این حرفای بیژن تا حدود زیادی احساس آرامش کرده اعتماد به نفس پیدا کرده بودم . احساس می کردم کیرم داره شق میشه . اعصابم آروم شده بود . بیژن هم متوجه این تغییر حالت کیرم شده بود . کونشو هم از قبل آماده کرده و اونو روغن مالی کرده بود .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
     
  
زن

 
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۱۰۳

بعد از بهمن و بهرام ,بیژن سومین مردی بود که من می تونستم اونو بکنم . بیژن یه نگاهی بهم انداخت که متوجه منظورش شدم . اون با زبون بی زبونیش داشت به من می گفت که می تونه کونشو واسه کیر من آماده کنه و من آمادگی اونو دارم که کونشو بکنم یا نه . و من هم با اشاره بهش جواب دادم که آره مانعی نداره و می تونه این کارو انجام بده .
-فقط سریع .. سریع .. ..
چون من باید خیلی زود کیرمو فرو می کردم توی کون بیژن قبل از این که شل شه و مقعد اون کیرمو پس بزنه . بیژن یک بار دیگه کونشو خوب روغن مالی کرد . اون جوری که مشخص بود اولین باری بود که می خواست کون بده .
بهمن : بیژن جون برای بار اولته دیگه ..
بهرام : این چه سوالیه که می کنی ؟ مگه مردا اعتراف می کنن که تا حالا چند بار کون دادن ؟ ..
بیژن حاضر جواب که می دونست و از روحیات بهرام مشخص بود که تا به امروز کون نداده بود گفت حالا تو بگو تا حالا چند بار کون دادی تا من جوابتو بدم ..
اینو که گفت همه به جز خود بهرام خندیدیم . یک بار دیگه رو دست خورده بود و حالش گرفته شد .
بهمن : داش بهرام حرف زدن بلد نیستی این قدر هارت و پورت نکن دیگه . شاید تو کون دادن بلد باشی .اما من اهل این بر نامه ها نیستم و نبودم . الان شیدا جون با اون کیر جا دوییش همه ما رو رسونده به اون بالا بالاها .
بیژن هم کونشو روبروی کیر من قرار داد . قلبم به شدت می تپید ..
بیژن : آها یه خورده بیشتر . نترس شیدا جون . نترس ... راست میگن آخخخخخخخخخ راست میگن اونایی که واسه اولین بار که می خوان کون بدن چه دردی می کشن ولی حال میده . کیر شیداست . دوستت دارم شیدا جون فدات شم . چون دوستت دارم کیر تو رو هم دوست دارم شیدا .. بکن .. بکن .. می دونم که چه لذتی می بری کیر خودت رو می کنی توی کون من که یک مرد هستم . من بیژن مرد مردان روز گار یک کون ناقابل دارم تقدیم تمام شی میل های جهان باد . وقف اونا باد که از یک زندگی عادی و درست و حسابی محرومن . اما من وظیفه انسانی خودمو انجام می دم . به امید روزی که تمام گی های دنیا فقط به شی میل ها کون بدن .
لاله که سوار کیر بهمن شده بود و روش حرکت می کرد به طرز خاصی به من نگاه می کرد . متوجه شدم که اون داره حرص می خوره از این که بیژن بهم میگه دوستم داره عاشقمه . آخه لاله عاشقم بود و دوستم داشت . از بچگی من و اون با هم بودیم و تا همین چند وقت پیش خودمون دو تایی به خودمون می رسیدیم . هیشکی دیگه بین ما قرار نداشت . ولی دست زمونه و بهتره بگم رسم زمونه کسان دیگه ای رو هم رو در روی ما قرار داد .
-بهرام عزیزم نمی خوای کیرت رو فرو کنی توی کون من ؟ خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو . این قدر کشتی هات غرق نباشه . نگاه کن الان بیژن هم به جرگه شما پیوست .
بیژن : جوووووووووون شیدا .. شیدا الان کون من عادت کرد به کیرت . از حرکت کیر توی کون لذت می برم . به من حال میده . وقتی حس می کنم که یک زن یا یک شی میل داره با کون من حال می کنه و به من حال میده این خیلی لذت بخشه آخخخخخخخخخ عزیزم عزیزم ..
بنفشه هم در حالی که طاقباز بود و بهرام از روبرو کرده بود توی کسش گفت اگه دوست داشته باشی من هر چند وقت در میون با یه کیر مصنوعی نرم کونت رو بکنم که این قدر حریص نشی . می ترسم بری به مردا کون بدی .. بیژن : نه .. بنفشه گلم . تا وقتی که شیدا جون هست من از این بابت کمبودی حس نمی کنم .
بهمن : منم هستما رفیق . همه رو تنهایی نخوری ها ..
بیژن : یعنی میگی به بهرام جون ندیم ؟ این رسم رفاقت نیست .
بهرام سکوت کرده بود . دو تابرش کون منو به دو طرف بازش کرد . این کارو با حرص انجام داد .
-یواش تر بهرام پاره ام کردی . چرا دق دلی خودت رو داری سر این کون زبون بسته سوراخ بازمن خالی می کنی . اگه مردی بیا بعد از سکس یه بار دیگه دست و پنجه نرم کنیم . اون جا ثابت کنیم که کی زورش بیشتره . تو که یه بار ضرب شست منو خوردی و می دونی که باید چه جوری با من مبارزه کنی .
واااااااایییییییی دیگه اونو از کوره به در برده بودم .
بهرام : باشه باهات مبارزه می کنم . یه بار شانسی منو بردی . .
دیگه سعی کرد که منو نرم تر بکنه . انگار به کونم کم روغن زده بودم ولی با این حال به خاطر کون دادن های زیاد , اون جوری نبود که نتونم کیر بهرام رو تحمل منم . لذت با چاشنی درد خیلی می جسبید . حرکت کیر بهرام توی کون سبب شده بود که تا حدودی تمرکزمو برای گاییدن بیژن از دست بدم که خیلی زود بر خودم مسلط شدم . آخه یک شی میل در همه حال باید حواسش به دو سمت باشه . کون خودش و کون اون یار روبروییش . ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۱۰۴

خلاصه من وسط دو تا مرد گیر کرده بودم و حسابی با اونا حال می کردم . اونم از نوع درجه یک یک ..
بیژن : خیلی خوشم میاد .. خیلی حال میده . کون دادن یک احساسه . این که تا چه حد از طرفت لذت ببری . من که از این به بعد دوست دارم به تمام شی میل های دنیا کون بدم . کیر وقتی میره توی کون آدم یه حس ورزش و نرمش به آدم دست میده . یه حس خوش که آدم نمی دونه چه جوری وصفش کنه . همراه با لذت زیاد . خیلی زیباست این احساس ... اگه بنفشه جون اجازه بوده من حاضرم هم با اون و هم با شیدا ازدواج کنم ... بکن شیدا جون .. کونم کیر می خواد فقط کیر تو رو ...
فکر کنم بیژن داشت شوخی می کرد ولی لاله اینا رو جدی گرفته بود ..
لاله : دیگه حرفشم نزن . شیدا مال خودمه و ما از بچگی با هم بودیم . هیشکی نمی تونه و نباید اونو از من بگیره . دوستش دارم .
بیژن : حالا نمیشه با تو شوخی هم کرد ؟ مگه بنفشه جون قبول می کنه ؟
بنفشه : من باید یک شکم سیر کیر شیدا جونو بخورم و تستش کنم تا متوجه شم چی به چیه . شایدمنم از شیدا خواستگاری کردم ..
-این قدر سر من دعوا نیفتین . من متعلق به همه شما هستم . هم به شما حال میدم و هم از حال کردن با شما ار ضا میشم . دیگه این قدر بحث کردن نداره . هم از کون زنا خوشم میاد و هم از کون مردا .
بنفشه : از کس ما خانوما چی ؟
-اون که جای خود داره .
بنفشه : آخخخخخخخخ چه حالی میده وقتی که آدم یک شی میلو میاره به رختخواب خودش و خونواده نمی دونن که چی به چیه .. آخ اگه بدونی اون چه کیفی داره . یک کیر آماده رو همیشه در کنارت داری که بهت حال میده . لذت میده .. ظاهرا اون طرف دیگه کار سکسشونو تموم کرده بودند و اومدن سمت ما . فقط نگاهشون به سوراخ کون بیژن بود که چه جوری توسط کیر من شکافته میشه ... بنفشه رفت سمت بیژن و مثلا می خواست ادای خبر نگارا رو در بیاره . دستشو لول کرد گذاشت جلوی دهن بیژن و می خواست بگه که این یک میکروفونه ..
بنفشه : ما در این جا یک مصاحبه ای داریم با بیژن خان آخرین کونی کره خاکی ..
بیژن : این چه وقت مصاحبه کردنه . بذار کونمو نو بدیم .
بنفشه : قول میدم همین یک سوال باشه .. اگه الان یک مرد بخواد بکنه توی کونت چه حسی داری . شما فر مودید که کون دادن لذت بخشه وقتی که یک کیر داخل کون آدمو نوازش بده . اونم کیر یک شی میل که از نظر روحی خودت رو آماده کنی قانع کنی که در اختیار اون باشی . اگه یه وقتی که شی میل دم دستت نباشه و هوس کیر رو داشته باشی آیا حاضری که یک مرد تو رو بکنه ..
بهرام : من اگه یک سگ نر رو بکنم اینو نمی کنم ..
بیژن : اگه سرم بره به یه مرد کون نمیدم . اگه کون بهرامو بکنم بهش کون نمیدم .
اینو که گفت آن چنان سیل خنده ای راه افتاده بود که ظاهرا بهرامو با خودش برده بود . چون همه می خندیدند جز اون .
بنفشه : دمت گردم بیژن با این جواب دادنت که ار کون دادنت هم قوی تر بود . حالا به خودم افتخار می کنم که تو در آینده می خوای که شوهر من شی .جووووووووون ... چه حالی میده آدم یه شوهر فهمیده داشته باشه ..
من دوست داشتم در سکوت کون بدم و کون بکنم . دستامو گذاشته بودم رو کون خودم و تا اون جایی که دردم نگیره اونو به دو سمت بازش می کردم . ولی حس می کردم که بهرام داره با خشم منو می کنه . کیرش خیلی شق بود و داغ . و به کونم لذت می داد . دوست داشتم مدت زمان بیشتری منو بکنه . ولی اون انگاری همون یک بار که روشو کم کرده بودم کمش بود و بازم باید حالشو می گرفتم ..
بنفشه : بیژن جون می تونم یک سوال دیگه هم ازت بکنم ؟
بیژن : تو که فقط می گفتی یک سوال داری . اونم سوال قبلی تو که شامل چند سوال بود ..
بنفشه : می خواستم بپرسم نظرت راجع به آب کیر شیدا چیه وقتی که وارد سوراخ کونت میشه . به عنوان یک مرد چه احساسی داری .
بیژن : هنوز که توی کون من چیزی ریخته نشده . اجازه بده جواب این سوال رو وقتی بدم که شیدا جون آبشو ریخته باشه توی کون من ..
وقتی این حرفو زد تمام تنم لرزید . اگه آبم نیاد چی .
بیژن : شیدا جون هر وقت تونستی و خواستی من حرفی ندارم ولی بهرام انگار عجله داشت ... کمرمو گرفت و چند بار کیرشو به سمت جلو ی کونم حرکت داد و حرکت رو به عقب اون هم با نوعی خشم و دق دلی خالی کردن بر سر من بود . با این حال من دندون رو جیگر گذاشتم و وقتی هم که حرکت آب کیرشو توی کونم حس کردم لذت زیادی بردم .. بهرام هم نشست یه گوشه ای و گفت حالا ببینیم این شیدا بی خایه چیکار می کنه . بازم خون منو به جوش آورده بود ..
-بهرام خان من بین کون تو و کون بیژن عدالت رو رعایت می کنم . همون قدری که توی کون تو آب ریختم توی کون بیژن خان هم می ریزم تا گله ای نداشته باشه .. حضرت آقای کونی ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی
     
  
زن

 
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۱۰۵

باید اول آبمو خالی می کردم توی کون این بیژن و بعد خد مت بهرام خان می رسیدم . باید بر اعصاب خودم مسلط می بودم . ولی خیلی خوشم میومد کیرم راه کون بیژن رو باز می کرد و می رفت داخل و بر می گشت . چسبندگی کون مردا و عضلات داخل کونشون هم یه سفتی خاصی داشت که اونو از کون زنا متمایز می کرد . این سفتی و تو پر بودن رو در کپل و و برشهای کون مردرو هم می شد به خوبی حس کرد ... بنفشه دست بر دار نبود . اون دوست دختر بیژن بود . عاشق هم بودند و احتمالا می خواستند که با هم عروسی کنن . برای همین مدام دوست داشت که از احساسات اون با خبر باشه . ول کن نبود .
بنفشه : بیژن جون . چه احساسی داری . کون دادن بهت چه حسی میده ؟
بیژن : به نظرم میاد این سوال رو قبلا کرده باشی . اگه به این صورت نبوده باشه حتما به یه شکل دیگه ای گفتی .
-من یادم نمیاد در این مورد جواب خاصی رو شنیده باشم . ولی خوشحال میشم اگه احساس تو رو بدونم . بگی که حرکت کیر توی کونت چه حسی رو درت ایجاد می کنه و تا چه حدی بهت انرژی میده ... بهم مزه میده . می خوام بدونم من که یک زن هستم تا چه اندازه احساسات مشابهی با تو دارم . واین تا چه اندازه می تونه به تفاهم من و تو کمک کنه .
-بنفشه عزیزم .. دوستم داری ؟ از این که من از کیر شیدا لذت می برم دلخور نیستی که ؟
-نه اتفاقا به نفع من هم تموم میشه . واسه این که وقتی تو هم مزه کون دادن رو بفهمی و هم درد اون رو حس کنی می تونی با من مدارا کنی . به فکر کون من باشی . بدونی که مثلا الان کیر در چه شرایطی باشه تا بتونه لذت بیشتری به کون طرفت بده . درسته که کیر شیدا جون یه کیر مردونه نیست ولی همون حس و گرمی و داغی رو به وجود میاره ..
بیژن که دیگه حشری شده بود و از کون دادن به من لذت می برد در حالی که ناله می کرد گفت جوووووووووووون من نمی دونم این حس خودمو چه جوری بیان کنم . فقط می دونم از بس خوشم میاد که دوست دارم کیر شیدا همین جور چسبیده به کونم باشه . داخل سوراخش .. هر وقت دوست داشته باشم اونو حرکتش بدم ..
-آخخخخخخخ بیژن عزیزم .. عشق من .. منم همین حسو دارم . وقتی که کیر میره توی کونم .. یا وارد یه قسمت دیگه ای از تنم میشه دلم می خواد همین جور حرکت داشته باشه بره داخل و بر گرده ... و این حرکت ادامه داشته باشه .. تا ساعتها .. تا اون جایی که کونم بسوزه . ولی می دونم هر قدر هم بلرزه لذت کیر اون قدر زیاده که می تونه سوزش کونو از بین ببره .
دستام همچنان رو کون بیژن بود و ولش نمی کردم . جووووووووون داشتم داغ می کردم . یواش یواش آماده می شدم تا توی کون بیژن خالی کنم ...
بهرام : بچه ها شیدا کم آورده . اون که مرد نیست آب داشته باشه ..
این حرفش برام گرون تموم شد .اون حرف درستی زده بود و این که من مرد نیستم ولی با بیان این مسئله قصد تحقیر منو داشت . در حالی که اون به عنوان یک شی میل باید احترام منو رعایت می کرد . لاله متوجه این ناراحتی من شده بود ..
لاله : بهرام خیلی پررو شدی . هر چی بهت نمیگم تو هم بد تر می کنی . مگه تو به خواسته خودت مرد شدی که شیدا جون خلقتش این جوری شده ؟ اون حالا یک زن کیر داره . چیکار میشه کرد .
بهرام : هر کی هست و هر چی هست نباید در برابر من ادعایی داشته باشه . این قدر هارت و پورت نکنه ..
سعی کردم خشمگین نشم . یکی از درس هایی که از ساکورا یاد گرفته بودم این بود که خشم بر قدرت غلبه می کنه . ممکنه خشم گاه قدرت آدمو ببره بالا ولی اون مقطعیه و طرف اگه با یه دفاع خوب در مقابل تو قرار بگیره در حرکت بعدی , تو کاری از پیش نمی بری و خیلی راحت عنان اختیارت رو از دست داده کنترل مبارزه رو میدی به حریفت و احتمالا شکست می خوری .. بهرام که قیافه خسته منو می دید گفت یادت باشه بعد از این باید با من مبارزه هم بکنی . یه کار دیگه هم می کنیم .. الان وقت می ذاریم . اگه تا یه دقیقه دیگه توی کون بیژن خالی کردی که کردی اگه نکردی من یه قلاده میندازم گردنت و مثل یه سگ رو زمین می کشونمت ..
-خیلی زرنگی . اگه من بردم چی ؟
بهرام : اوه ببخش منو . تو اگه برنده شدی من دهنمو می ذارم جلوی سوراخ کون بیژن و آب کیرت که داره بر می گرده عقب همه شو می خورم یا اصلا دوست داری خودت با دستای خودت آب کیرت رو از کون بیژن جمع کن و اونو بذار توی دهنم ..
-به یک شرط ..
-چه شرطی !
-به این شرط که وقتی داری منی منو می خوری نشون بدی که داری لذت می بری .. بعد این که من همون کیر خیس خودمو توی دهنت فرو کنم و بعد از اون با هم مبارزه می کنیم .. همون مبارزه ای که قرار بود بعد از سکس با بیژن و گاییدن کون اون با هم انجام بدیم ..
دسته جمعی ساعت گذاشته و داور مثلا زیاد شده بود . تمام فکرمو متمرکز کردم به این که از کون بیژن لذت ببرم و منی خودمو اون داخل خالی کنم . ... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
     
  
زن

 
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۱۰۶

تمام حواسمو متمرکز کردم که بتونم به خوبی با این شرایط کنار بیام و حال بهرامو بگیرم . عوضی فکر کرده کی باشه . فکر کرد چون مرد شده هر غلطی که دلش می خواد می تونه بکنه . تایم گیری شروع شده بود . خوب حواسمو جفت کردم . مدام می خواست با حرف زدن حواسمو پرت کنه که رو انزال من اثر بذاره ..
-آقایون خانوما ی هیئت ژوری ! این آقا داره حواسمو پرت می کنه این جوری قبول نیست . عملیات باید در نهایت سکوت انجام شه . این جا که میدان جنگ نیست که این آقا عین رگبار داره حرف می زنه . .
یه خورده داغ کرده بودم . طوری تمرکز کرده بودم که حواسم به کیرم بود ولی مثلا قیافه عصبی ها رو به خودم گرفته بودم . با ید با این عوضی همین رفتار رو می کردم . بهرام آشغال ...
بیژن : من که دارم کیف می کنم . هر قدر بیشتر کیر شیدا رو توی کونم حس کنم بیشتر حال می کنم . شما هر چی دوست دارین با هم دعوا بیفتین .
لاله : راست میگه این شیدا جون . شما ساکت باشین . فقط تنها کسی که می تونه ناله کنه و اونم ناله هوس.. بیژن عزیزه که به خاطر کیف کردن از کون دادن می تونه نشون بده که چقدر داره حال می کنه . .اونم با ناله های ملایم .
بیژن : اصلا اگه دوست دارین منم ساکت میشم تا شیدا جون به خوبی حال کنه و آبشو توی کون من خالی کنه . ولی من کیف می کنم . دوست دارم که آب کیر شیدا رو توی کونم حس کنم . میگن ویتامین داره قوت داره . اون وقت بهرام می خواد بیاد سهم منو بخوره ؟ کوفتش بشه . ..
بهرام حرصش می گرفت از این که می دید بیژن برای منی من ارزش قائل شده و از خوش شانسی اون می دونه که اگه بخواد آب کیر منو بخوره .
بنفشه : یک .. دو .. سه .. از همین الان شروع می کنیم . تا یک دقیقه و پونزده ثانیه دیگه اگه آب کیر شیدا از سوراخ کون بیژن زد بیرون شیدا برنده هست در غیر این صورت شکست خورده ...
بهرام:
من اعتراض دارم . قرار بود که فقط یک دقیقه مهلت داشته باشه ..
لاله : من می دونم جریان چیه . باید عدالت رو رعایت کرد . می دونی چرا ؟ وقتی شیداپس از انزال کیرشو از توی کون بیژن بیرون بکشه چند ثانیه وقت می بره تا اون آب برگشت کنه بیاد سمت عقب و ما مطمئن شیم که عمل انزال به خوبی انجام گرفته . در حالی که شیدای عزیز سر اون لحظه تونسته آبشو خالی کنه ...
من دیگه داشت حوصله ام سر میومد . چون چند بار جلو گیری کرده بودم و اون قدر هیجان زده و حشری بودم که می دونستم کار به سی ثانیه هم نمی کشه ولی اگه قرار بود این جور لفتش بدن و حاشیه کاری اونو زیاد کنن ممکن بود آبم گیر کنه .. حرکات گایشی توی کون بیژن رو به سرعت شروع کردم ..
-آخخخخخخخخ بیژن! بیژن کیرم .. کیرم .. هنوز پونزده ثانیه نشده بود که آب کیر من از سوراخ مگسی خودش خارج شد ..
بیژن : اوووووووفففففففف چقدر داغه .. چقدر کیف میده .. لعنت بر تو بهرام که این جا هم می خوای حق کشی کنی .. به جاش باید یه شیشه شربت مولتی ویتامین خارجی واسم بخری .
چشامو بسته بود تا از خالی کردن آب کیرم توی کون آقا بیژن لذت ببرم ..
بیژن : اووووووووفففففف چه حس خوبیه .. کیر چه روون داره توی کونم حرکت می کنه .. آب شیدا روون ترش کرده ...
-دارم بیرون می کشم . بهرام خان دهنتو بذار زیر کیر بیژن وقت نوش جان کردن منی من رسیده .
صورت بیژن عین میت سفید شده بود و هی رنگ می داد و رنگ می گرفت . همه از گوشه و کنار می گفتن خوش به حالت بهرام چه تو فیقی ! بهرام دهنشو گذاشت زیر کون بیژن ..
لاله : بیژن جان کونتو بهش یه شیب رو به پایین بده که منی برگرده بریزه توی دهن بهرام .
بهرام دیگه مونده بود چیکار کنه آب کیر من از طریق کون بیژن توی دهن بهرام خالی شد . اونو مجبورش کردیم که کون بیژن رو بلیسه آبای برگشتی رو بخوره و حالا نوبت ضربه ای دیگه بود که باید برش وارد می کردم .
-بهرام جون نوش جونت . حالا باید کیر منو لیسش بزنی . میکش بزنی . حواست باشه گازش نگیری ها . به خاطر تو هنوز نرفتم دستشویی و لوله ها و رگهاشو تمیز نکردم که تو بیای و با میک زدن تمیزش کنی . رگهای کیرمو بازش کنی ...
با خشم نگام می کرد .
بهرام : باشه می دونم چیکارت کنم . به موقعش خد متت می رسم . یه بار تونستی منو در مبارزه تن به تن شکست بدی ولی این بار دیگه نمی تونی .. خونسردی خودمو حفظ کردم . یه حسی بهم می گفت که این بار اونو خیلی زود تر از دفعه قبل شکستش می دم -آخخخخخخخخ جووووووون چه خوب میکش می زنی .. بخور .. بخور .. رگ ها و لوله های کیر منو پاک پاکش کن . خوب می دونی چه جوری ردیفم کنی ......ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
     
  ویرایش شده توسط: shahrzadc   
زن

 
شیــــــــــــــــــــدای شـــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۱۰۷

بهرام با نفرت در حال ساک زدن بود .. کیرم شده بود عین یه آدامس .. حالا دیگه برام فرقی نمی کرد که چه شکلی باشه . به هر چی که می خواستم رسیده بودم . فقط مونده بود مرحله آخر رو کم کنی .
لاله : بهرام خان چه حالی می کنی . خوب شیره دوست ما رو کشیدی . یعنی شوهر منو . لاله شوهر منه دیگه . از این به بعد هر وقت خواستی به لاله کون بدی اولش باید بیای از من اجازه بگیری . تا من مجوز صادر نکنم تو حق نداری کونت رو تحویل کیر شوهر من بدی .. شیدا من به وجود تو افتخار می کنم . تو خیلی قدرتمندی . تو در این یکی دو ساعته سه تا کون مرد رو کردی و هنوزم دلاورانه می خوای بجنگی .. می دونم موفق میشی ... بهرام عین مار مولک داره بهت نگاه می کنه . زبون اونو می فهمم . اون داره بهت میگه شیدا هنوز اون آبی که توی کیرت مونده تموم نشده که دست از سرش بر داری ؟
-بهرام خان حالا می تونی دهنت رو از رو کیرم بر داری . البته اگه دوست داشته باشی و همچنان بخوای باهاش حال کنی من بهت اجازه میدم که همین جور به میک زدن ادامه بدی ..
ولی اون که بی اندازه کفری شده بود درجا دهنشو ول کرد ..
-خیلی حال کردی .. یادت باشه شیدا آب کیرشو واسه هر کس و ناکثی حروم نمی کنه . خیلی هم دلت بخواد که این جوری کیر منو ساک بزنی و آبمو بخوری ..
می خواستم بیشتر عصبیش کنم . بعضی ها به وقت عصبی شدن قدرتشون زیاد میشه اما این لحظه ایه .. و باید در همون چند ثانیه مراقب بود . و بیشترا قدرتشونو در اثر عصبی بودن از دست میدن .. من حس کردم بهرام از اوناییه که باید قدرت تمرکز رو ازش گرفت و بعد به اون حمله کرد ... اون خیلی شتابزده نشون می داد . من باید تسلط بر خودمو حفظ می کردم . بچه ها یه نیم ساعتی رو تنفس اعلام کردند که آبی بنوشیم و تجدید قوا کنیم . بنفشه هم بساط چای و شیرینی و میوه رو فراهم کرد . من خودمو زیاد سیر نکردم و سعی کردم غذای سنگین نخورم . هر چند بیشتر اون خوردنی هایی که ردیف شده بود از اونایی بود که آدمو سست و تنبل و خمار می کرد . بهرام عین گاو داشت می خورد و من گذاشتم تا شکمش بیاد جلوتر . .. چند دقیقه ای چشامو گذاشتم رو هم و تصمیم گرفتم که جز به مبارزه به هیچی دیگه فکر نکنم و این جوری با تمام وجودم می خوام واراده می کنم که بتونم حریفمو شکست بدم .. بالاخره من و بهرام رو در روی هم قرار گرفتیم . قرار شد بهمن و لاله و بنفشه داور باشن . بقیه گفتن که چون بیژن زیر کیر من بوده و با توجه به شور و اشتیاقی که داره محاله که بتونه عادلانه داوری کنه ... همه نگاهها به من و بهرام خیره شده بود . ما عین تکواندو کارا در عرصه تکواندو یا هر مسابقه دیگه ای رفته بودیم وسط میدون .. بازم مبارزه ما یک مبارزه خر در چمنی بود . هرچی هم می خواستیم فکر کنیم که چه حرکاتی ممنوعه تنها چیزی که به عقلمون رسید این بود که مثلا لگد زدن من به کیر و فشردن سینه هام توسط اون ممنوعه و البته اونم نباید به کیر من لگد بزنه .. همه محوحرکات من و اون شده بودند . دو تایی مون با یه گارد بسته رودر روی هم قرار گرفته بودیم . نفس ها در سینه ها حبس بود .. دوست داشتم اون حمله رو شروع کنه . همین طورم شد .. اومد به سمت من دستشو خواست بذاره رو گردنم که من با دست مخالف همون بازوشو گرفته اونو به طرف پایین پرتش کردم . با سر خورد زمین و درجا بیهوش شد ... یعنی سر و ته مبارزه ما سی ثانیه طول کشید . بیست و پنج ثانیه رو که داشتیم پا به پای هم راه می رفتیم و دور خودمون می گشتیم و ظرف پنج ثانیه اونو کله پا کردم .. از بس آب به سر و صورت بهرام زده بودند که دیگه خسته شده بودند . ظاهرا نمی خواست به هوش بیاد ... حس کردم که باید یه کاسه ای زیر نیم کاسه باشه .. یه چشمکی به بقیه زدم و گفتم همون جوری که من بیهوشش کردم .. شکستش دادم خودم بهو شش میارم ..
از چپ و راست پی در پی به صورتش سیلی می زدم ... تا ده دوازده تا رو تحمل کرد و بالاخره صداش در اومد ..
-چه خبرتونه ! شما که منو گاییدین ...
-بهرام جان فقط من تو رو گاییدم . دیگه غیر من شمای دیگه ای نداریم .. پاشو .. پاشو هر کی رو گول بزنی من یکی رو نمی تونی . شاید همون اول غش کرده باشی ولی می دونم خیلی وقته بیداری .. اگه تا قیامت هم با من مبارزه کنی باز هم شکست می خوری .
دیگه حسابی بهرام رو دست انداختیم .. اون دیگه جرات عرض اندام پیش منو نداشت .. لاله اومد سراغ من و خودشو انداخت توی بغلم ..
لاله : بهت افتخار می کنم شیدا ...
بهرام از خونه رفت بیرون و بهمن هم با هاش رفت .. من و بیژن و لاله و بنفشه تنها شدیم .. حالا ما چهار تایی می خواستیم با هم حال کنیم .. کیرم دوباره شل شده بود ... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
     
  
صفحه  صفحه 20 از 28:  « پیشین  1  ...  19  20  21  ...  27  28  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

شیدای شی میل


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA