انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 22 از 28:  « پیشین  1  ...  21  22  23  ...  27  28  پسین »

شیدای شی میل


زن

 
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۱۱۷

سمیه اومد به سمت من ... دستشو گذاشت رو کیرم و با هاش بازی کرد .. کیرم شق شد .. ولی تیز و سفت نشد
سمیه : می دونم که دست مالیدن به کیر دیگه ای غیر از کیر شوهر آدم حرامه ولی حالا حکم شی میل رو نمی دونم . نمی دونم مراجع تقلید ما در این مورد چی گفتن ..
با یه حالتی کیرمو دست می زد که انگاری می خواد جنسی رو بخره . منم با لذت و تمرکز به سینه هاش و اون شورتش نگاه می کردم . خیلی دلم می خواست بدونم کسش چه حالتی داره .. سمیه زنی نبو د که بخواد تسلیم من شه . حداقل در اون لحظاتی که منو در این شرایط و برای اولین بار دیده بود این حالتو نداشت . یه برقی توی چشاش دیدم که واقعا نمی شد فهمید از چی داره میگه . یعنی ممکنه خوشش اومده باشه ؟! حتی خودش هم هوس اونو کرده باشه ولی می دونستم این زنایی که این جور با ایمان هستند اگه از یه پسری خوششون بیاد و در فانتزی های خودشون هم حس کنن که می تونن با یه مردی باشند و این امکانات براشون فراهم بباد وقتی پای عمل به میون بیاد نمی تونن این کارو انجام بدن . بیش از اونی که تحت تاثیر وجدانشون قرار بگیرن از این می ترسن که ممکنه به یه نحوی شوهرشون جریان رو بفهمه . من زنای زیادی رو دیده بودم که در سفر خارج از کشور خیلی راحت با مردای دیگه ای غیر شوهراشون سکس می کردند . حتی یکی دو تا از دوستان متاهلم وقتی که می خواستن برن تایلند با دوست پسراشون رفتند و اون جا با هم سکس کردند ..
من فکر کنم سمیه یه چیزایی رو هم در مورد من و لاله فهمیده بود . یعنی حدس زده بود . چون من با این شرایط وقتی در کنار دختری مجرد قرار بگیرم که کسی هم بهمون شک نکنه خب همه چی شعله ور میشه . این روزا کی به دنبال ایمان و تقوا هست که من و لاله باشیم و احتمالا سمیه هم به خوبی اینو می دونست . خیلی دلم می خواست دستامو به سینه هاش برسونم . ولی به زحمت جلو خودمو گرفتم .. واسه این که تشنه تر و تحریک ترش کنم از این که منو رو در روی مهران قرار بده بهش گفتم -سمیه جون به نظرت گناه می کنم که میرم به کمک این زنایی که زندگی خودشونو دوست دارن و می خوان که شوهرشون با مردای دیگه ای نباشه ؟ این جوری عزت نفس مرداشون بیشتر حفظ میشه و این خوشحالی رو دارن که به مردای دیگه کون نمیدن . تازه خیلی از مردایی که این حالتو داشتن و حتما باید یکی کونشونو می کرد یه مدت بعد شر منده می شدن خجالت می کشیدند ولی وقتی که کیر یک زن کیر دار توی کونشون می رفت خود اون مرد به خاطر مردانگی خودش احساس غرور می کنه .. حتی می تونه کون اون شی میل رو هم بکنه و این جوری اصلا احساس ضعف نکنه . نظرت چیه ؟
سمیه گفت .
-نه این قسمتش زیاد نمی تونه جالب باشه . چون همسر اون مرد گی یا کونی ممکنه ناراحت شه ..
-خب سمیه جان اجباری نیست . من هم گفتم در صورت تمایل می تونه این کار رو انجام بده .
این حرف سمیه نشون می داد که اونم به این فکر می کنه که من کون شوهرش مهران رو بکنم تا اون نره به دنبال مردای دیگه . ولی مردای گی خیلی هاشون دوست دارن که علاوه بر حالت مفعولی حالت فاعلی هم داشته باشند . اون وقت در این شرایط ممکنه بین اون و سمیه یه در گیری پیش بیاد . حالا به اون جاش برسیم من می تونم همه اینا رو یه جوری حلش کنم . خیلی عالی میشه .. اووووووفففففففف کیرم از همین حالا شق کرده بود . سمیه همین جور با کیرم بازی می کرد .
-گفتی آبتم میاد ؟
-آره ولی رنگش کمی فرق می کنه و قدرت بار وری نداره ..
-پس چرا این قدر که به کیرت دست می زنم با این که تیز شده ولی از انزال خبری نیست ..
-من نمی دونم تازگی ها لذت زیاد می برم و اون لذت زیاد باید تداوم د اشته باشه یعنی طولش زیاد باشه و حالت اوج گیری اون .. فقط اون روغنی رو که اون گوشه هست و نمی دونم چیه اگه بمالونی رو کیرم و چند دقیقه مالشش بدی آبم میاد . من خودمم می تونم این کارو انجام بدم ولی اگه یکی دیگه این کارو واسه آدم انجام بده لذتش بیشتره . دیگه خیلی پررو شده بودم و خیلی راحت حرفامو می زدم . می دونستم سمیه دوست داره که توی کون شوهرش هم منی خالی شه و می خواست اطمینان پیدا کنه از این که می تونم انزال شم که وقتی یه قولی به شوهرش میده حرفش حرف باشه . کیرمو روغن مالی کرد و اونو گرفت توی دستش ..
-میشه دراز بکشم سمیه جون ؟ اون جوری اعصابم آروم تره ..
-باشه هر جوری راحت تری .
برق شهوت رو در چشای سمیه می دیدم . ولی جرات اونو نداشت یا شایدهم معذورات مذهبی نمی ذاشت که خودشو در اختیار من بذاره ..
-آخخخخخخخ ... سمیه حوووووووون اوووووووففففف کیرم کیرم .. چقدر خوشم میاد .. قلبم .. قلبم ...
خون در تمام تنم به جریان افتاده سه چهار دقیقه که به همین صورت با کیرم ور رفت .. حس کردم که اولین جهش آب کیرم داره استارت می زنه ... ادامه دارد ...نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
جالبه استادمیشه این داستان بیشتربذارید
     
  
زن

 
mahsabax: جالبه استادمیشه این داستان بیشتربذارید
درود بر مهسای عزیز و گرامی ... سعی می کنم .. ولی چون داستانها رو همون روز یا روز قبلش می نویسم و منتشر می کنم و تازگی ها تصمیم گرفتم حداقل یک سوم توجهم به تالار ادبی باشه از سکسی ها عقب موندم ولی اگه بتونم اطاعت میشه . با احترام ..ایرانی
     
  
↓ Advertisement ↓
زن

 
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۱۱۸

-اوووووووفففففففف نههههههههه سمیه جون داره میاد سمیه جون داره میاد . خیلی خوشم میاد . خیلی لذت می برم . کیف داره ...
حس کردم که از اون لذتهاییه که نظیرشو کمتر حس کردم .. اولین پرش صورت گرفت . سمیه انگار وارد بود که باید چیکار کنه و چه جوری ادامه بده که تا آخرشو با لذت و هیجان برم و خودمو سبک کنم . احتمالا برای مهران جق زده بود . آب کیر من توی دست سمیه جمع شده بود و لون با لذت و نوعی حرص به اون نگاه می کرد ..
-وااااااااااووووووو چه آب کیری ! اصلا باورم نمیشه . ولی یه چیزی رو می دونی شیدا جون . تو می تونی با بیشتر زنا حال کنی و بهشون حال بدی و خیلی راحت اونا رو به ار گاسم برسونی . این می تونه آرزوی هر زنی باشه که با تو باشه و سکس کنه . .
حس کردم کیرم با این که انزال شده ولی به نسبت دفعات قبل کمی شق تره و کمتر شل شده . سمیه دستشو از رو کیرم بر داشت و اون میزان از آب کیرمو که توی دستش جمع شده بود رو بدنش مالید .. اونو بغلش کردم ..
-نمی دونم چه جوری ازت تشکر کنم . تو خیلی ماهی .. خیلی دوست داشتنی هستی ..
لبامو گذاشتم رو لبای سمیه .. اون خودشو عقب کشید انگاری خجالتش میومد یا این که معذورات مذ هبی داشت که نمی ذاشت احساسات خودسو به خوبی بروز بده . ولی می دونستم که این کیر از اون بلاهاست . مخصوا اگه کیر شی میل باشه . میشه براش توجیه آورد از اون جایی که این یک کیر مردونه نیست پس نمی تونه برای طرفش افت داشته باشه . دیگه مثلا هیچ جا نمیگن که یک مرد اونو گایید می گن یک شی میل با هاش سکس کرد و بهش لذت داد و ازش لذت برد . حس کردم دندونای سمیه به هم می خوره .. با خودش کلنجار می رفت .. کیرم مثل دفعات پیش شل نشده بود . اون لذتی رو که سمیه بهش داده هنوز زیر پوستش قرار داشت .. و در تمام وجودم رخنه کرده بود .
-سمیه جون حالت خوب نیست ؟
-چرا عزیزم . من نمی دونم خیلی دلم می خواست در مورد یه موضوعی با هم حرف می زدیم . ولی سختمه . شاید جاش نباشه .ولی بار اول اگه لاله باشه و بخوام حرفمو بزنم سختمه .
-چی می خوای بگی سمیه جون .
-دونم .. نمی دونم . یه موضوعی هست که باید اول با مهران در میون بذارم . ببینم اون نظرش چیه ..
-خیره ؟ ..امید وارم خیر باشه ..
سمیه : من به دنبال کار شر نیستم .
انگاری سمیه می خواست موضوع منو با شوهرش مهران در میون بذاره و نظر اونو بپرسه راجع به گاییده شدن کون مردونه اش توسط من ...
-عزیزم من مخالفتی ندارم در مورد هر موضوعی که می خوای با مهران جون حرف بزنی می تونی رو من حساب کنی ..
سمیه : تو از کجا می دونی که من می خوام در مورد چه چیزی حرف برنم ؟
-من که نگفتم که می دونم در مورد چی می خوای با شوهرت حرف بزنی . گفتم در شرایطی که بتونم کاری انجام بدم هر کاری هم باشه می کنم . هر کاری .. کاری که اگه قبلا انجام داده باشم بازم می کنم ..
-فدای تو شیدا جون تو خیلی خوبی .. یه موضوعی منو آزارم میده . نمی دونم چه جوری باهات در میون بذارم .. سختمه .. دین من میگه باید آبروی یک مسلمونو حفظ کرد ..نه نههههه فعلا نه ..
-سمیه جون من و تو حالا مثل دو تا خواهر می مونیم . من و لاله مثل دو تا خواهریم و دختر عموش هم دیگه واسم حکم همونو داره دیگه .
سمیه : از لاله خجالت می کشم . اون آخه حساب دیگه ای رو من و مهران باز کرده . ما واسه خودمون آبرویی داریم . الان در دولت جایی داریم . مهران از اون کله گنده هاست که حفاظت اطلاعات روش حساب باز کرده .
من که می دونستم موضوع چیه خودمو زدم به کوچه علی چپ و گفتم خب موضوع چیه ؟ چرا این قدر خودت رو ناراحت می کنی ؟ این قدر به خودت سخت نگیر و از این حرفا .
-نمی دونم از کجا شروع کنم . خیلی ها از بیرون زندگی آدمو می بینن و به زندگی آدم غبطه می خورن . فکر می کنن چقدر خوشبخت باشیم . دیگه ازدرون ما خبر ندارن .
-خودت رو ناراحت نکن سمیه جون ..
کیرم تازگی ها خیلی جوندار تر عمل می کرد . از وقتی که حس کردم می تونم برای خیلی ها مفید واقع شم و اونا به من احتیاج دارن متوجه شدم که هوسم خیلی زود برگشت می کنه وکیرم بهتر و بیشتر از گذشته می تونه شق بشه و کارشو بکنه . البته هنوز مثل کیر مردا ایستادگی و قدرت نداشت ولی همون که می تونست کارشو انجام بده همون واسه خودمن و طرفی که کیرمو فرو می کردم توی بدنش غنیمت بود . ... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
     
  
زن

 
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۱۱۹

سمیه : نمی دونم چه جوری بگم . برای بیان هر مطلبی یه مقدمه چینی هایی لازمه . این جوری آدم حرفاشو راحت تر می زنه و راحت تر می تونه موضوع رو برسونه . من دوست دارم تو نظر بدی راجع به من و مهران نداشته باشی . مهران پسر خوب و خوش قلبیه . اون تا حالا واسه کسی مایه نیومده . هموطنان خودشو دوست داره . تو که خودت می دونی هر کشوری نیاز به این داره که از حدود و مرز هاش دفاع شه . امنیتش حفظ شه . متاسفانه بین عوام طوری عنوان شده که اطلاعات و امنیت کشور مثل چماق وایساده رو سرشون و می خواد اونا رو نابود کنه . واسه همین با این که خیلی جا ها بهمون احترام می ذارن ولی بعضی وقتا هم چشم دیدن ما رو ندارن ..
-سمیه جون این حرفا چیه .. شما و مهران جون خیلی مهربونید .. آدمای با ایمانی هستید .. حالا مشکل چیه . چه کمکی ازم بر میاد ..
-نمی دونم چی بگم . مهران از بچگی یه مشکلی داشته که وقتی می خواستم باهاش از دواج کنم نمی دونستم جریان چیه . دیگه به وقت از دواج که هر مسئله ای رو مطرح نمی کنن . راستش اون جوری که اون خودش می گفته همه چی از بچگی هاش شروع شد .. می گفت خونواده اونو می فرستادن بره خرید . توی تاریکی ..
حوصله ام داشت سر میومد .. ازش خواستم که عیبی نداره هر موضوعی که هست واسم تعریف کنه . منم جای خواهر اونم ...
-پسر بزرگای محل اونو می گرفتن با خودشون می بردن به جا های خلوت . با سوراخ کونش بازی می کردند .. مهران میگه اوایل از این کار وحشت داشته ولی یواش یواش حس کرده که خوشش میاد که با کونش بازی کنن . چند بار هم بهش تجاوز کردند . ولی اون جوری که تعریف می کرد با اون فشاری نبوده که بهش آسیب برسونه .. راحت بگم این که اون کثافتا آلت تناسلی خودشونو رو سوراخ کون این بچه حرکت داده و خودشونو تخلیه می کردند . مهران میگه یواش یواش بزرگتر که شدم دیگه کسی کاری به کارم نداشت .. ولی من حس کردم از این کار خوشم میاد .. رفتم جلوی آینه از تماشای کون تپل خودم خوشم میومد .. سوراخ کونمو بازش می کردم .. مداد و ماژیک رو تا اون جایی که دردم نمی گرفت می کردم توی کونم ولی نمی تونستم تا اون حدی که دوست دارم اونا رو فرو کنم توی کون .. از موز و خیار استفاده کردم ولی اینا هم دردی رو دوا نمی کرد .. می گفت روم نمی شد که برم سراغ مردا و بگم که من می خوام یه چیزنرم و گرم و گوشتی بره توی کونم .. می گفت اون روزا طوری از کونی ها بد می گفتند و تحقیرشون می کردند که انگار کونی ها کثیف ترین آدمای روی زمین هستند .. شلوارایی می پوشید که کونشو بندازه توی دید ..تیپشو طوری درست می کرد که بتونه گی های فاعلی رو تحریک کنه ولی انگاری اونایی که عاشق کون کردن بودن آب شده رفته بودن زمین .. آره شیدا جون .. وقتی مهران این چیزا رو واسه من تعریف می کرد طوری نشون می داد که انگار از خودش بدش اومده و زندگی براش ارزشی نداره ..
- بالاخره چی شد ..
- هیچی می گفت یه جایی از یکی از دوستاش شنیده بوده که در حموم های عمومی قدیم از این بر نامه های همچنس بازی زیاد دیده شده ... مهران می گفت وقتی که اینو شنیده وسوسه شده بود که بره به یکی از این حموم ها .. دوازده سیزده سالش بود .. اندام درستی داشت .. می گفت بالاخره در یکی از محلات پایین شهر یه حمام عمومی بود که هنوز تخریب نشده بود ..اون روز به تمام بدنش برق انداخته بود .. اون جوری که خودش تعریف می کرد کونشو طوری برق انداخته و تمیز کرده بود که هر کی اگه از پشت کون لخت اونو می دید و متوجه کیرش نمی شد فکر می کرد که اون یک دختر جوان خوش اندامه .. خلاصه اون روز تا می تونست تلاش کرد تا بتونه نظر مردا و پسرای اون جا رو جلب کنه . می گفت خجالت می کشیده .. سختش بوده . در اون حدود کسی رو نمی شناخته .. خیلی زود به خواسته اش رسید .. رفت زیر یکی از این دوش ها .. می گفت با یه دستم کیرمو نگه داشتم اونو به طرف بالا گرفتم و طوری قمبل کردم که از پشت سوراخ کونم بیفته توی دید ..
-سمیه جون اون راستی راستی همه اینا رو به این صورت برات تشریح کرد ؟ مگه می خواست داستان سکسی برات تعریف کنه و تحریکت کنه ؟ اونی که می گفت سختش بوده و دوست نداشته که گی باشه و از روی اجبار تن به این کار داده ؟
-آره شیدا جون . تازه من دارم به طور خلاصه برات تعریف می کنم . این یه چشمه شه .
-حتما این چیزا رو برات تعریف می کرد که تو حالا هم هواشو داشته باشی .. خب بعد چی شد ..
- می گفت که بعد از بچگی هاش و شاید بعد از هفت سال اولین باری بود که حس کرد که دیگه طلسمو می شکنه .
-طفلک چقدر سختی کشیده بود !
سمیه : داری اونو دست میندازی ؟ ..
راستش داشتم مهرانو مسخره می کردم .. ولی یادم اومد که منم به عنوان یک شی میل دوست داشتم کون بکنم .. و تازه در اون سن کسی نبود که کون منو بکنه و لاله گاه یه چیزایی توش فرو می کرد . ..
-مهران می گفت درو باز گذاشتم .. دیدم یکی اومد درو از داخل بست .. یه پسر جوون بود . خجالت می کشیدم رومو بر گردونم .. یه لحظه که سرمو بر گردوندم از دیدن کیرش وحشت کردم .. درجا روی کون و سوراخ کونمو صابون مالی کرد .. کیرشو به سوراخ کونم فشار داد ..درجا یاد بچگی هام افتادم .. می دونستم که دردش شدیده .. دستشو محکم رو دهنم فشار می داد .. چند بار سر کیرشو به کونم فشار داد و با حرکتای رفت و بر گشتی یه مقدارشو کرد توی کونم .. درد دیوونه ام کرده بود .. با این حال دوست داشتم بیشتر کیرشو توی کونم فرو کنه . حس کردم این همونی بوده که می خواستم تا بخوام بفهمم چی شده یه حس داغی رو توی سوراخ کونم داشتم .چشامو بسته بودم و به کلفتی کیر ی که توی کونم بود نگاه می کردم . چقدر دلم می خواست حلقه کونمو که باز شده ببینم و دو طرف اون حلقه رو که قلنبه شده انگار در حال ترکیدنه . اون آبشو توی کونم خالی کرده بود .. اون رفت و من با درد و خجالت راهی خونه شدم .تا چند روز نمی تونستم درست بشینم . . آره اینم اززبون شوهرم بود شیدا جون ! مهران دیگه شجاع شده بود ..حالا چی شد که من جریانو فهمیدم و مهران مجبور شد همه اینا رو واسم تعریف کنه . اون شب قرار بود که من و دوستام بریم مهمونی و تا فردا غروب بر نگردیم .. به دلیلی اون مهمونی کنسل شد .. وقتی به خونه بر گشتم یه سر و صداهایی شنیدم . صدای مهران بود .. تمام تنم لرزید .. اولش فکر کردم با یک زن رابطه داره .. ولی می شنیدم که مهران می گفت بکن .. بکن ... منو بکن .. سر در نیاوردم . تصور همچین چیزی رو نداشتم . وارد اتاق نشدم . اونا طوری لذت می بردند و منم از حاشیه در می دیدم . متوجه من نشدند .. .. اون مرد کیرشو تا نیمه توی کون مهران فرو کرده و یکی دو بار حالت رفت و بر گشتی اونو می دیدم . مهران به دمر خوابیده بود و اون مرد کیرشو کرده بود توی کونش .چند لحظه بعد اون غریبه آبشو توی کون مهران خالی کرد .. نتونستم صحنه رو ببینم . نمی خواستم وارد شم و خودمو به یک نامحرم اونم در اون وضعیت نشون بدم .. اما یه لحظه در یه صدایی کرد و خورد به بدنم و منم بی اراده آخی گفتم که اونا متوجه شدن .. .. دیگه بقیه داستان زندگی من همینه دیگه .. مهران قسم می خوره که ماهی بیشتر از یه بار کون نمیده و اهل کون کردن هم نیست ... حالا من ازت می خوام که کمکم کنی ..
-البته اگه اون بخواد ..
- هر چند خودش میگه مدتهاست که داره ریاضت می کشه که تعداد دفعات کون دادنشو کمتر کنه .. این روزا هم که ادعا می کنه دو ماهه کون نداده و طوری رفتار می کنه که انگاری تا به حال با مردی همبستر نشده و منم در این بازی همراهیش می کنم . چون دوست دارم از ذهنش پاک کنم که اون یک گی مفعولی بوده .. ولی حدس می زنم باید کون هم کرده باشه . یکی دوبار هم صحبت شی میل شده بود دو تایی مون موافق بودیم که یه شی میلی اگه بهش حال بده خیلی بهتر از اینه که یه مردی اونو بکنه . چون اگه مرد اونو بکنه هم شخصیت مردانگی اون میاد پایین هم اونو لو میده . ولی یک شی میل سرش توی این راهها درد نمی کنه .
-من حاضرم کمکت کنم . به شرطی که خود مهران هم راضی باشه .... ادامه دارد ... نویسنده .. ایرانی
     
  
زن

 
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۱۲۰

خلاصه سمیه تا می تونست واسه من روضه خوند و از چپ و راست و گوشه و کنار گفت . طوری که انگار می خواست دل منو به رحم بیاره که تا می تونم هوای شوهرشو داشته باشم و اونو ردیفش کنم .
-شیدا جون تو اگه بتونی کاری کنی که اون دیگه حال و هوای مردا از سرش در ره ثواب بزرگی در حق من کردی . ..
-ببین من هر کاری که از دستم بر بیاد می کنم . خیلی هم لذت می برم . ولی آخه درس هم دارم و کارای دیگه . نمی دونم اونا رو چیکار کنم .
-فدات شم هر ده یک روز یک بار این کارو بکنی خیلی مفیده . بعدا به دردت می خوره ها .
-نمی دونم چی بگم سمیه جون . . من و لاله خیلی صمیمی هستیم ..
سمیه : من کاری به کار شما ندارم . من دیگه یاد گرفتم که باید به اصل آزادی و دموکراسی احترام گذاشت . باور کن مهران از اونایی نیست که برای بقیه مایه بیاد و شکنجه گر و جلاد باشه . اون از اون اطلاعاتی های خود فروخته ای نیست که به ملت خودش بی رحمی کنه به این بهانه که اونا وابسته به بیگانه اند ..
-من که حرفی نزدم سمیه جون .. ولی من با لاله هم حرف می زنم . چون اون اگه در جریان باشه بهتره . جنگ اول به از صلح آخر . موارد و مواقعی هست که من باید از لاله دور شم تا خودمو برسونم به مهران جون و کونشو بکنم و لاله جون هم باید در جریان باشه . دروغ حتی برای یک بار هم زشته ..
-فدات شم شیدا جون که صداقت و راستگویی خودت رو نشون میدی و دوست نداری که تحت هیچ شرایطی دروغگو باشی ..
داشتم به این فکر می کردم که شرایط زیادی در زندگیم پیش اومده که دروغ گفته باشم . حالا چی شد که در این وضعیت بحث ما به این جا کشید خودمم سر در نمی آوردم . من و سمیه اومدیم بیرون و هر کدوم رفتیم به اتاقای خودمون . وقتی موضوع رو با لاله در میون گذاشته گفتم که حدسی که می زدم کاملا درست بود از تعجب داشت شاخ در می آورد . باورش نمی شد .
لاله : یعنی مهران با اون همه دک و پز و ایمانش کونیه ؟ کون میده ؟ از این که یک کیر بره توی کونش کیف می کنه ؟
-خب هوتن و فری هم همین حالتو داشتن . این که نباید برای تو یک چیز عجیبی باشه . خود ما هم وقتی با کونمون ور رفته شه کیف می کنیم . حال می کنیم . لذت می بریم . -آره شیدا جون ولی ما ظرافت خاصی داریم . آخه این موضوع در بین بیشتر مردای ایرانی یه حالت چندش آوریه که مردانگی و مذهب اونی رو که کون میده می بره زیر سوال . با توجه به این که مهران مرد متشخصی بوده و در سفارت واسه خودش کله گنده ایه و حتی به زودی ممکنه سفیر کبیر یکی از این کشور ها شه بعید می دونم که کونش به خارش افتاده باشه ..
-لاله جون همچین خارششو بگیرم که خودت هم هوس کنی به این که کیر می داشتی و اونو می کردی توی کون مهران . اگه بدونی دختر عمو سمیه تو چه زاری می زد که برم کمک اون و شوهرش . زندگیشو از متلاشی شدن نجات بدم . خیلی زشت میشه که زن و شوهر به خاطر کونی بودن مرد از هم جدا شن . ظاهرا مهران اومده . خیلی دوست دارم برم پشت در اتاقشون صحبتای اون دو نفرو بشنوم . مهران هنوز نمی دونه که من یک شی میل هستم . می خوام ببینم تا چه حد هیجان زده میشه .
لاله : شیدا .. هر کاری که می کنی بکن . اصلا به ما چه مر بوطه که کی کونی هست و کی نیست . فقط اگه به من نرسی من ازت دلخور میشم .
-لاله فدات میشم . تو هم دوستمی هم خواهرمی هم معشوقه امی هم زنمی وهم همه چیز منی ..
-شیدا اگه تو این زبونو نداشتی !
-یعنی من یه عمریه که واسه تو زبون بازی می کنم ؟
لاله : شوخی کردم ...
از لاله جدا شده و خودمو رسوندم پشت در اتاق سمیه و مهران .. به موقع رسیده بودم .. درست در لحظاتی بود که داشتن در مورد من حرف می زدن .
مهران : تو اینو جدی میگی ؟ اصلا باورم نمیشه . خیلی هیجان انگیزه . چه جالب ! وقتی بهش نگاه می کنی انگاری تیپ دخترا رو داره . وای چه عالی میشه ! من روم نمیشه ازت چند تا سوال بکنم . می خواستم ببینم این کیرش خوب وای می ایسته ؟
-عزیزم دلم عالیه .. من باهاش خیلی حرف زدم . .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۱۲۱

مهران : عزیزم این جوری که تو داری میگی من دیگه نمی تونم یک لحظه صبر کنم . ببینم سمیه می تونی اونو راضیش کنی ؟ اون ازش بر میاد که منو سر حالم کنه ؟تا چه حد قدرت داره ؟
-به یک شرط این کارو برات انجام میدم که تو باید به من قول بدی که وقتی شیدا تونست تو رو ردیفت کنه تو هم دیگه دست از اون مردایی که با تو همجنس بازی می کنند بکشی . اصلا من شرمم میاد که در مورد این مسائل حرف می زنم .
-من خودمم همین جورم سمیه جون . اگه بدونی چقدر عذاب می کشم .
سمیه : حالا نمی خواد این قدر عذاب بکشی . من که می دونم تو چقدر با دمت داری گردو می شکنی . .
مهران : اگه کارا جور شد چیکار کنیم . کی شروع کنیم ..
سمیه : نمی دونم مهران . ولی خیلی دلم می خواد که باشم این جا و شاهد باشم . کمکت کنم مهران : یعنی تو می خوای شاهد کیر یکی دیگه باشی ؟ غیرت من قبول نمی کنه .
سمیه : چه جوری غیرت و مردانگی ات قبول می کنه بری زیر کیر یه نفر دیگه . تازه شیدا بیشتر به حالت خانوما می خوره تا آقایون و ا ون کیرش رو هم بالاخره طوریه که نمیشه کیر مردونه حسابش کرد . در هر حال همین قدر که کار ما رو پیش ببره غنیمته
مهران : هر چی تو بیشتر میگی من بیشتر طالبش میشم . یه حس خوب و عجیبی نسبت به شیدا پیدا کردم .
-چیه مهران حالا چی فکر می کنی .
-بیصبرانه منتظرم کیرشو توی کونم احساس کنم .
-آخ مهران همین کارا و همین جور حرف زدنای توست که لجمو در میاره . می دونی چرا ؟ چون این جوری احساس می کنم تو اصلا منو دوستم نداری و تمام فکر و ذهنت به این که کی فرصت مناسب گیر میاری که کون بدی . یه مدت که می خواستی مخفیانه و دور از من این کار ها رو انجام بدی که گیر افتادی و لو رفتی ..
-سمیه جون حالا این قدر به یادم نیار دیگه ..
سمیه : اووووفففف عجب شوهر خجالتی دارم . قر بونش برم . هر کی ندونه فکر می کنه امامزاده دهره .
مهران : حالا نمی خواد پیش شیدا این جور حرف بزنی و منو ناراحت کنی . نمی خوام پیش این دختر آبروم بره . یه جوری جفت و جورش کن .
سمیه : من روی قول تو حساب می کنم . الان اگه اون بخواد کاری کنه دختر عموی منم متوجه میشه دیگه
-آخخخخخخخ کاش لاله نمی فهمید . من خیلی از لاله خجالت می کشم . بعدا چش تو چش میشیم . اون رو من حساب ویژه ای باز کرده ..
-چیه مهران یهو این جوری احساس کمبود شخصیت می کنی ؟ مگه این تو نبودی می گفتی که کون دادن اشکال نداره و خیلی از مردای بزرگ دنیا کونی هستند ..
مهران : این که آره . کاملا درسته . ولی تا بخوای و واسه لاله تشریح کنی دیگه خیلی وقت می گیره میگم سمیه .. بیا زود بریم حموم . یه جوری که خودت واردی داخل کونمو ردیفش کن . حالا با فشار توی سوراخ کون آب می ریزی . یا لوله نرم فرو می کنی ؟ خودت می دونی .
سمیه : همین یه کار مونده بود که تا حالا نکرده بودم . اگه واسه یکی تعریف کنی کله اش دود می کشه . زن بیاد کون شوهرشو تمیز کنه که شوهره می خواد کون بده که یک کیر دیگه بره توی کونش . باشه عزیزم . این کارو برات انجام میدم ...
سریع رفتم پیش لاله و جریانو براش تعریف کردم .
-ببین اون از این که تو بفهمی خیلی خجالت می کشه ..
لاله : من کاری به این کارا ندارم . من و تو اومدیم این جا که با هم حال کنیم . ولی این جوری که بوش میاد انگاری در بست باید در اختیار شوهر دختر عموم باشی .. وایییییی اگه اون بخواد هم کون بده و هم کون بکنه که دیگه وقتی واسه من نمی مونه .. تازه دلم می خواد اون زن و شوهر که از حموم بر گشتن ما بریم حموم ..
-لاله جون حالا دختر عموی خودت رو درک کن . اون زندگیش در خطره ..
-نمی دونم ..
هیچی مجبور بودم که دوپینگ کنم و برم قرص بخورم . چاره ای نبود . دیگه چیکار می کردم . راهی نداشتم . اون دو تا از حموم اومدن بیرون . بازم گوش وایسادم که ببینن چی دارن میگن . کیف می کردم از این که یک مرد کونی در مورد کونش داشت حرف می زد و از این که کیر یک شی میل باید بره توی کونش . احساس قدرت می کردم .
سمیه : مهران اگه هوس کنی بکنی توی کونش چی ؟
-این حرفو نزن سمیه جون .. وقتی کون تو هست من با کون اون چیکار دارم .
-شما مردا .. یه تنوع طلبی هستین که اگه یه کونی تمام عیار هم که باشین کون کردن خودتونو از یاد نمی برین .
من و لاله رفتیم حموم تا منم خودمو تمیز کنم ..
-عزیزم لاله تو همین جا بشین تا من برم یه سری به اونا بزنم ببینم بر نامه مون چیه لاله: تو ما رو کشتی با این بر نامه هات .
اون قرص کیر شق کنی که خورده بودم تازه داشت اثر می کرد . هر چند توی حموم به اندازه کافی لاله رو کرده یک بار هم ار گاسمش کرده بودم .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی
     
  
زن

 
قسمت بعدی شو زودبزارلطفامشتاق خوندن سکس شیدابامهرانم ممنون شبت پرستاره
     
  
زن

 
mahsabax: قسمت بعدی شو زودبزارلطفامشتاق خوندن سکس شیدابامهرانم ممنون شبت پرستاره
سلام و درود بر مهسای نازنین .. البته من هر قسمتو که بنویسم همون روز یا فرداش منتشر می کنم .. چشم اطاعت میشه زود تر می نویسم . شب و روزت پر ستاره .. همیشه چون ماه درخشان باشی ..ای بسان ماه .. مهسای ماه گونه .... ایرانی
     
  
زن

 
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۱۲۲

وای این مهران عجب هیجانی داشت و چه جور هم منتظر این بود که من زود تر بهش راه بدم . داشت یه کارایی می کرد که یه عروس .. شب زفافش این کارا رو نمی کنه یا تا این حد تلاش نمی کنه که رضایت شوهرشو جلب کنه .
مهران : سمیه جون میگی سبیلامو از ته بتراشم این جوری خوشگل تر میشم ؟ چطوره ؟
سمیه : عزیزم . همون که به کونت برق انداختی از همه چی مهم تره .. اون که نمی خواد کیرشو توی دهنت فرو کنه .
حس کردم سمیه این حرف رو با یه غیظ خاصی بر زبون آورده ..
-ببینم یه مقدار زیر ابرو هامو خالی کنم چه طوره ..
-مهران بس کن . تو الان یکی از سران مملکتی هستی . فردا پس فردا با آخوندا جلسه داری ..
-سمیه جون .. اگه بری توی نخشون داخل همینا ما کلی کونی داریم . کجای کاری .. یکی من نیستم .
-حالا تو به فکر خودت باش نمی خوای غیبت اونا رو بکنی . ندیده حرف نزن .. آفرین شوهر خوبم .
-من یه چیزی می دونم که دارم میگم ..
-حالا بس کن مهران .
لای در به اندازه سه چهار سانتی باز بود . یه نگاهی انداختم ببینم چه خبره . مهران یه شورتی پاش کرده بود که می شد گفت تقریبا یه حالت زنونه داشت و از پشت بیشتر قسمتای کونشو لخت نشون می داد ولی ازجلو پوششش طوری بود که کیر رو به خوبی از دید خارج می کرد . می شد به نوعی گفت که این شورت رو برای همون کونی ها درست کردن . شایدم زنا هم استفاده می کردند و من خبر نداشتم . باید ازش بپرسم از کجا گرفته یکی از اینا هم واسه خودم تهیه می کردم بد نبود ..
مهران : برو .. برو اونو با خودت بیار ....
لاله هم ناراحت بود . از این که من میرم به یه فضایی که اون نیست دلش گرفته بود . البته قبلا بار ها پیش اومده بود که من با یکی باشم و اون نباشه .. ولی خب در یه فضا و ساختمون نبودیم که به این صورت در بیاد . خیلی دوست داشتم که سمبه و لاله هم شاهد سکس من و مهران باشن .. سمیه وقتی اومد پیش من این موضوع رو باهاش در میون گذاشتم . حتی صحبت لاله رو هم کردم ..
-واخ من بمیرم دختر عموم بخواد این جوری ما رو ببینه ؟
-چیه چون روبروی مهران قرار می گیره حسادت می کنی؟ اینو هم بهت بگم اگه مهران بخواد فرو کنه توی کونم بهش نه نمی تونم بگم .
سمیه : آخه اون فقط دوست داره کون منو بکنه و الان هم چون می خواد کون بده اومده سمت تو ..
-ببین سمیه من دارم از حساب احتمالات میگم . از این آدم دو پا همه چی بر میاد . مخصوصا از این مردا . به ما میگن که ما زنا دست شیطونو از پشت بستیم در حالی که خودشون از همه بد تر هستن .
-ببین سمیه جون .. زندگی یعنی عشق و حال کردن و لذت بردن . دیدی که شوهرت درسته که با زنای دیگه نبوده ولی یه جور دیگه ای داره لذت می بره . تو و لاله یه جوری با هم کنار بیاین ..من هم یه خورده در این جا رو باز می ذارم و شما دو تا می تونین بیاین و از پشت در ببینین که من چه جوری می کنم توی کون شوهرت . در ضمن اگه اون خواست منو بکنه مانعش نمیشم .
سمیه : تو می خوای کیر تو کون شوهر ما بکنی انگار داری کیر تو کون ما می کنی . تو که ما روکشتی ..
-نگران نباش اگه دوست داشته باشی کیر تو کون تو هم می کنم ..
خلاصه من و مهران رو در روی هم قرار گرفتیم .. در شرایطی که هر دو مون یه شورت پامون بود . کیرم خیلی تیز شده بود .. مهران مخصوصا یه پهلو می کرد که بتونم کونشو ببینم و لذت ببرم . . کونش کاملا سفید و برق انداخته بود .. ولی صورتش کاملا سرخ شده بود .. سرشو انداخته بود پایین . می تونستم احساسشو درک کنم . از اون کونی های محجوب بود . از اونایی که دوست دارن در خفا کون بدن و از کون دادن خودشون خجالت می کشن . شاید اگه جامعه کونی بودن رو می پذیرفت اون دیگه احساس خجالت نمی کرد . به نظر من جامعه ایران برای زندگی اون به درد نمی خورد . اون باید می رفت در یکی از این کشور های اروپایی و با یک مرد هم از دواج می کرد . یعنی یه شوهر هم می داشت . توپو انداختم توی زمین اون که سکوت رو بشکنه . می خواستم اعتماد به نفسشو زیاد کنم .
مهران : سمیه همه چی رو واست تعریف کرده ؟
-از سیر تا پیازو ..
-نظر ت راجع به من چیه ..
-راستش مهران جون من می خوام حالمو بکنم . لذتمو ببرم . کاری به این ندارم که تو چی هستی کی هستی و چه فکری داری . من نه مرد هستم نه زن .. هم مرد هستم هم زن البته یه جورایی . شاید بتونم احساسات هر دو گروه رو درک کنم و شایدم نتونم هیشکدومو درک کنم .
با این که مهران زیر کیر مردای زیادی رفته بود ولی از اون جایی که حس می کرد من حساب دیگه ای روش باز کردم هنوز سختش بود .. رفتم به سمتش .. یه تیپی پیدا کرده بود که هم به زنا می خورد و هم به مردا . ابرو هاشو تمیز کرده بود ولی نه به اندازه ای که خانوما تا به اون حد پیشرفت می کنن . به صورتش پودر زده بود .. خیلی هم ناز شده بود .. رفتم به سمتش .. بغلش کردم .. کیر دو نفرمون از رو شورت رو هم قرار گرفت .. ولی من در اون لحظات فقط به کونش فکر می کردم . سرمو گذاشتم رو پهلوش در حالی که دستامو دور کمرش حلقه زده بودم . کون سفیدش لحظه به لحظه هیجانمو زیاد تر می کرد .از بالا می دیدم اون کون سفت و خوشگل و سفید و برق انداخته رو . دستم آروم آروم رفت پایین تر ... ادامه دارد .... نویسنده ... ایرانی
     
  
صفحه  صفحه 22 از 28:  « پیشین  1  ...  21  22  23  ...  27  28  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

شیدای شی میل


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA