انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 1 از 4:  1  2  3  4  پسین »

همسر خوش هیکل من


مرد

 
همسر خوش هیکل من


سلام بچه ها، من 2 3 ماهی میشه که ازدواج کردم و همسرم بسیار زیبا و خوش هیکله! همیشه لباسای تنگ و نازک میپوشه و وقتی میریم بیرون کلافه میشم انقد ملت دنبالمون راه میوفتن!! بارها شده جلو من به کونش دست میزنن اونم هیچی نمیگه خوشش میاد. تو این چند ماهه کونش حسابی گردو گنده شده و انقد نرمه که توی مانتو ریون همش میلرزه و کیر همه رو راست میکنه!یه روز که میرفتیم بیرون دیدم یه ساپورت نازک پوشیده با یه مانتو ریون مشکی که فقط کونشو می پوشونه!!! کونش و پاهاش به حدی تحریک کننده بود تو اون لباس که من فوری راست کردم. یقه مانتوشم خیلی باز بود و نصف سینه هاش بیرون بود و یه روسری کوچیک که فقط خط وسط سینشو می پوشوند!! گفتم اینجوری میای؟ گفت اره مگه چیه!! گفتم بابا ملت راست میکنن واست خیلی سکسیی، دیدم ناراحت شد گفت مگه من جندم چرا اینجوری میگی اصلا نمیام بیرون!! منم رفتم بغلش کردم یکم دستمالیش کردم گفتم بیا بابا همینجوری میریم، سینه هاش کلا بیرون بود هیکل کاملا سکسی و پر. سوتینش کامل معلوم بود زیر مانتو.



همینکه اومدیم تو آسانسور دیدوم 3تا از مردای همسایه داخلا خلاصه به زور جا شدیم!! من کنار در رو به دکمه ها وایسادم خانومم پشت سرم، یکی دو طبقه که رفتیم تو ایینه دیدم اوهو یکیشون چسبونده به خانومم! اونم که کفش پاشنه بلند پوشیده بود همچین کونش قنبل شده بود!!! جالب بود زنم هیچی نمیگفت ، دیدم اروم چرخید رو به در و بغلش رو به اون مرد شد گفتم حتما ناراحت شده! دیدم نه بابا داره از رو شلوار براش میماله حالا اون یکی کیرشو به کونش میماله!! منم راست کرده بودم اساسی!! خلاصه رسیدیم پایینو خانمم گفت ماشین نمی بریم با اتوبوس میریم گفتم اوکی،ایستگاه اتو خیلی شلوغ بود ماهم واسادیم تا اتو بیاد. همه نگاشون به کونو سینه های زنم بود،باد که میومد کل سینه هاش دیده میشد!! اتوبوس که اومد موقع سوار شدن یه بچه 15 16 ساله چسبونده بود به زنم قشنگ داشت هلش میداد!



اتوبوس پر بود و جای نشستن نبود ما هم وسط وایساده بودیم. خانومم هی مغازه ها و ماشینارو به نشون میداد فک کنم داشت سرمو گرممیکرد ولی دیدم که دزدکی داره مانتوشو یکم میده بالا! از زیر قشنگ گردی کونش زده بود بیرون ، اون چند نفری که کنار ما بودن حسابی راست کرده بودن واسش آخه ساقش از اون نرما بود که رفته بود لای کونش منم که آدم حساب نمیکردن و با هر گاز و ترمزی کونشو دستمالی میکردنو کیرشونو بهش میمالیدن دیگه کامل مانتوش رفته بود بالا و کونش بیرون بود! موقع پیاده شدن زنمو جلوتر از خودم فرستادم هیچکی راه نمیداد رد بشه همه میمالیدن بهش منم که میدیدم نزدیک بود آبم بیاد، خلاصه رفتیم واسه خریدو تو شلوغی حواسم بود که هی بهش تنه میزننو از پشت که میان رد بشن به کونش دست میکشن زنم چشاش کاملا خمار بود معلوم بود بد جور تحریک شده منم که خیلی حال می کردم با این سکسی بودنش...
ادامه دارد
     
  
مرد

 
ادامه
خانوم که حسابي تحريک شده بودو حال ميکرد ميمالنش همش از جاهاي شلوغو باريک ميرفت منم دنبالش ميرفتم و ميديدم عمدا چه قري ميده و کونشو بالا پايين ميکنه، کمرش باريکو صاف با يه کونه قلمبه و گرد که کاملا از عقب زده بيرون همه رو خيره ميکرد، مخصوصا سفيدي سينش و قسمت بالاي سينه هاش که بيرون بود حسابي ملتو ميخ کرده بود. رفتيم تو يه مغازه بزرگ که هم مانتوهاي فانتزي داشت هم پوشاک زنونه مردونه که ۴ ۵ تا پسر جوون ميگردوننش، همينکه رفتيم داخل يکيشون اومد سمتمون که به بهونه جنس نشون دادن زنمو ديد بزنه، من به بهونه زنگ زدن يکم ازشون فاصله گرفتم ولي کاملا حواسم بهشون بود،زنم همش مانتوهايي رو نيگا ميکرد که نزديک پسره بودو همش ميرفت سمتش، پسره به بهونه مانتو نشون دادن از کنارش رد شدو دستشو به کونش ماليد اونم هيچي نگفت کمي هم بيشتر قمبل کرد براش!! ديگه پسره پررو شده بود و همش به کون زنم ميچسبوند و قشنگ کون زنمو تو دستش گرفته بود البته بقيه اين صحنه رو نميديدن، ديگه گفتم پررو ميشه رفتم سمتشون گفتم اقا مانتو خيلي کوتاهو نازک چي داري؟ اونم شرو کرد مانتوهاي سکسي اوردن ، زنمم همشونو تن ميزد که بدنشو بيشتر نشون بده و چون زير مانتوش فقط سوتين داشت تو اون مانتو ها همه جاش معلوم بود!! ديگه پسره کيرش تابلو راست شده بود منم همش تعریف میکردم از مانتوها و اندامش پسره هم نظر میداد ! خانومم یه مانتو سفید نازک که کشی هم بود انتخاب کرد، مشکل مانتو این بود که هم رنگ سوتینش معلوم بود هم اینکه نصف کونش معلوم بود!! فروشنده انقد بهمون تخفیف داد که مطمءن بشه دوباره میریم پیشش. یکم دیگه که گشتیم تصمیم گرفتیم برگردیم خونه دیگه هوا تاریک شده بودو حسابی خیابونا شلوغ بود بود منم به جای اینکه دست خانوممو بگیرم دستمو دور کمرش حلقه کرده بودمو گزاشته بودم رو کونشو به بهانه تغییر جهت میمالیدمش، پشت سریها قشنگ میدیدن که دارم کونشو میمالم چون حواسم بود پچ پچ میکردن، دوباره سوار اتوبوس شدیم که از قبل هم شلوغتر بود و زن منم بی پرواتر شده بود و خودشو میداد عقب موقع حرکت اتوبوس طرف هم فوری میفهمید که این میخواره دیگه تابلو میچسبوند بهش، یه لحظه اتوبوس ترمز تندی گرفت زنم نزدیک بود بین منو یه مرد دیگه له بشه! جالب این بود که من از طرف عذرخواهی میکردم!خلاصه رسیدیم دم آپارتمان و رفتیم داخل همون دم در زنم شروع کرد لب گرفتنو دسمالی حسابی شهوتی شده بود به زور بردمش رو تخت!! جاتون خالی یکی از بهترین سکسای عمرمونو کردیم اون شب...
     
  
مرد

 
از وقتی ازدواج کردم همیشه با اتوبوس میریم بیرون، فقط سوار اتوبوس پر میشیم اخه زنم از بس لختو سکسی میگرده که همه فوری براش راست میکننو کیرشونو میمالن بهش و تو اتوبوس شلوغ کمتر تابلو بازی میشه، یه بار که مانتو سفید پوشیده بود یه ساپورت مشکی نازکم پوشیده بود، لبه شورت قرمزش از زیر مانتو معلوم بود! یه تاب سفید کوتاه زیر مانتو پوشیده بود اما اون باعث نمیشد که لبه شورت و پوست کمرش و سوتین سفیدش معلوم نباشه!! مانتوشم خیلی کوتاهو تنگو نازک بود تازه بغل مانتوشمجمع کرده بود کلا کونش بیرون بود، روبروی من که وایساده بود یکی از پشت چسبونده بود به کونش دست راستشم گذاشته بود رو کمرش و الکی اونورو نگا میکرد که من نفهمم!! جالب این بود که زنم انقد کونشو داده بود عقب که کونش یه وجب زده بود بیرون!! خیلی حال کردم، از اتوبوس که پپیاده شدیم داشتیم تو خیابونا میگشتیمو زنمو به ملت نشون میدادیم، دنبال یه خیاطی میگشتیم که یه مانتو برا زنم بدوزه. هرجا میرفتیم یا خیاط زن بود یا اونیکه اندازه میگرفت!! اخرش یکی پیدا کردیم تو یه زیر زمین. مرده ۳۵ ۳۶ سال داشت و قیافش خیلی مثبت بود، تنها هم بود گفتیم میخوایم برامون یه مانتو بدوزه اونم گفت اخههمکارم که اندازه ها رو میگیره و خانومه نیستش، منم از خدا خواسته گفتم مگه خودتون بلد نیستید؟ گفت چرا ولی بخاطر شما میگم، گفتم اشکال نداره شما کارتو بکن. طرف بدجور تو کف زنم بود ولی خجالت میکشید همش نگاهش به کونو هیکل زنم بود.
خیاط: چه مدلی باشه پارچش چی باشه؟
زنم: یه پارچه نازک که هیکلمو قشنگ نشون بده در ضمن کشی باشه
خیاط: از اینی که الان تنتون کردین تنگتر بگیرم اندازشو؟
زنم: اره بابا این که چیزی نیست میخوام جوری بچسبه به تنم که احساس کنم لختم
خیاط شروع کرد به اندازه گرفتن خیلی دقت میکرد که دستش زنمو لمس نکنه اما زنم مثل اینکه خارش داشت!!
طرف پشت رنم وایساده بود مینوشت دیدم زنم به بهانه کفشش کامل خم شدو قنبل کرد و عمدا کونشو جوری داد عقب که قشنگ چسبید به کیر یارو منم خودمو به گیجی زدم با گوشی مشغول شدم که یارو خجالت نکشه!! از این لحظه به بعد یارودیگه با کیر شق شده کارشو میکردو بی پرواتر شده بود و موقع اندازه گرفتن پشت دستش به سینه های گنده و نرم زنم میخورد و زنمم براش ناز میکرد.
موقع گرفتن دور کمرش که زنم دستشو به کیر یارو میزد اونم به بهونه متر گرفتن کمرشو میمالید
خیاط : مانتو تا کجاتون باشه؟ تا زانو خوبه؟
زنم: چی؟ نه بابا خیلی بلنده میخوام خیلی کوتاه باشه جوری که کسی ندیده باشه
خیاط تا وسط رونش گرفت زنم گفت نه بلنده کوتاهتر منم دیدم طرف حالیش نیست رفتم جلو مانتو زنمو تا وسط لپ کونش تا زدم گفتم تا اینجا بگیر، یارو که چشمش به کون گردو نرم زنم افتاده بود همچین شق کرده بود که نگو!! بعد اینکه اندازهگیری تموم شد گفتم راستی این مانتو رو هم کمی کوتاه کن و یه کاریش کن بغلاش چاک داشته باشه تا روی کمر
زنم که خواست مانتوشو دربیاره پرده قسمت پرو رو کامل نکشید و یارو کامل زنمو میدید من اینو از تو آیینه میدیدم. مانتو رو دراورد و با یه ساپورت و یه تاپ خیلی کوتاه سفید جلوش وایساده بود. ساپورت تو کونش انقد کش اومده بود که سفیدی پوست کونش و رنگ شرتش کامل معلوم بود یارو موقع گرفتن مانتو همش هیکل زنمو دید میزد! کیرش کامل مشخص بود از رو شلوار، مانتو رو کوتاه کردو تنگترش کردو ۲ تا چاک بغلش زد که تا کمرش میومدن، موقعی که پوشید دیدم کون زنم انقد گنده بود که نصفش از زیر مانتو زده بود بیرون نصفشم از چاک بغلش!! ایندفه دیگه خیلی سکسیتر شده بود منو خیاط حسابی حال میکردیم از دید زدنش
موقع رفتن هم هردوتامون با خیاط دست دادیمو رفتیم. زنم خیلی خوشال بود میگفت الان حال میکنی با تیپم؟ کفتم من که هیچی کل شهر هال میکنن با این کون گندت!! میگفت ااااا نگو زشتههههه
به زنم گفتم تو برو خونه منم بعدا میام یکم کار دارم، اونم از خدا خواسته گفت باشه، اون رفتو منم دنبالش راه افتادم میخواستم ببینم یه زنه تنها اینجوری بگرده چیکارش میکنن
من از اونور خیابون نیگا میکردم که تو شلوغی چطوری بهش تنه میزنن، یه جا دستفروش بودن خیلی شلوغ بود زنمم رفت کنار یه مرده وایساد برا نگاه کردن، مرده حواسش نبود اونم عمدا دستشو زد به دسته مرده و بعدشم انگار چیزی نشده همونجا وایسادو جنسارو نیگه میکرد. مرده فهمید این میخاره دستشو میزد به رون زنم، در ضمن اینم بگم اکثر اونایی که از کنارش رد میشدن قشنگ با کف دست کونشو میمالیدن زنمم هیچی نمیگفت هی خمو راست میشدو لباسارو نیگا میکرد.
رفتم جلوتر برا نیگا کردن دیدم یکی اومد پشتش با یه فاصله کم وایساد زنم حواسش نبود همینکه برگشت کونش خورد به کیر یارو برگشت یه نگاه کردو لبخند زد هیچی نگفت دیگه طرف کامل کونشو بغل کرده بودو کمرشو میمالید. زنم رفتو یارو هم دنبالش رفت تو شلوغیا میمالیدش و بهش میچسبوند منم با فاصله کم پشتشون میرفتم.
یارو خیلی هیکلی بود یه بار مانتوشو گرفت اروم برد بالا گزاشت زیر گش ساپورت دیگه مانتو نیومد پایین کلا کونش بیرون موند ملت کونشو اونجوری میدیدن انقد حال میکردن که نگو
یه دفه زنم پیچید تو کوچه خلوت یارو هیکلی هم افتاد دنبالش، یکم که رفتیم البته من با فاصله می رفتم رسیدیم تو کوچه های باریک که کسی نبودیارو شونه به شونه زنم میرفت دستشم گزاشته بود رو کمر زنم اونم هیچی نمیگفت، کونشو میمالید فشار میداد سینه هاشو دست میزد حتی وقتی یه زن از کنارشون رد میشد هم کارشو قطع نمیکرد. میخواست به زنم شماره بده اما نمیگرفت اونمنامردی نکردو مانتوشو داد بالا و شورتو ساپورتشو گرفت کشید و شمارشو انداخت تو کونش زیر شرتش بعدشم زنمو برد تو یه زمین خالی چسبوند به دیوار یه لب اساسی گرفتو محکم به دیوار فشارش دادو رفت.بهش میگفت هوی جنده زنگ بزنی ها وگرنه ببینمت جرت میدم. بعد رفتنش زنم یکم اینور اونورو نیگا کرد دید کسی نیست دست کرد شماره رو درآوردو پاره کرد!! خیلی برام جالب بود که با وجود این کاراش اهل رابطه برقرار کردن با کسی نبود!!
بعدم خودشو مرتب کردو رفت سمت خونه. من خیلی زنمو دوست دارم مخصوصا وقتی میبینم که اینجوری به من وفاداره خیلی حال میکنم و واسه همینه که میپرستمش...
ادامه دارد...
دوستان من چند روزی نیستم ولی به محض اینکه بتونم میامو براتون مینویسم از وقایع این چند روزه
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 
سلام
امروز ظهر که اومدم خونه زنم گفت اجازه میدی امروز با شهلا برم بیرون؟ گفتم کجا میرین؟ گفت میریم یه قدمی بزنیمو یکم خرید کنیم کلی هم حرف واسه گفتن داریم گفتم باشه گلم برو.
نهار خوردم خانومم تو اتاق مشغول اماده شدن بود یهجوری ارایش کرده بود انگار داره میره عروسی هرکی میدیدش عاشقش میشد!!
زنم: لباس چی بپوشم؟
هرچی دلت میخواد عزیزم
زنم: اخه نمیشهههه
چرا؟
زنم: اخه دوست دارم این صورتی رو بپوشم ولی خیلی تابلو خیلی تنگه چون توهم نیستی معذبم
چرا معذبی بابا بپوش راحت باش
زنم: تو ناراحت نمیشی اینجوری برم؟
نه عزیزم من بهت اعتماد دارم بزار ملت چشمشون دراد از حسودی
زنم: قربونت برمممم مرسییییی خیلی گلی
حالا لوس نشو برو بپوش
بعد نیم ساعت دیدم اومد گفت ببین خوب شده؟ دیدم اوووووف مانتو صورتی کم رنگ نزدیک به سفید بحدی نازک که پوستش مشخص بود!! به حدی تنگو چسب بدنش بود که داشت جر میخورد تا زیر کونش، کونشو به زور میپوشوند خیلی کوتاه بود، کونش خیلی گنده و گرد و نرم نشون میداد اصلا انگار هیچی نپوشیده!! با یه شلوار سفید گشاد بسیار نازک که محدوده پاهاش توش معلوم بود و تو افتاب دیگه پوستش معلوم میشد! خط شرتش کاملا معلوم بود!!جالب بود که سوتین سفیدش با جزییاتش معلوم بود اخه این مانتو کشی بود و دکمه هم نداشت برا همین شکمش فوقالاده زیبا شده بودو سینه هاشم داشت لباسشو پاره میکرد!!! جلو مانتوش چسبیده بود به کسش و رفته بود لای پاش و مانتوشم از عقب طوری رفته بود لای کونش که فاصله دو تا لمبراش قشنگ معلوم بود!!
یه چند ثانیه ای فقط نگاش کردم گفت خوب خوشگلم؟ گفتم خیلی جیگرییییی همه رو دیوونه میکنی با اون فرم کونت!! گفت ااا نگو دیگه درش میارم ها گفتم باشه حالا سخت نگیر خوشگله، موقع راه رفتن کونش بدجور میلرزید، من رفتم دستشویی موقع بیرون اومدن دیدم صدا حرف زدن میاد، دوستش اومده بود فکر میکردن من نمیشنوم
شهلا میگفت کثافت اینجوری که کسی منو نیگا نمیکنه با این تیپ سکسی که زدی. زنم گفت هیس میشنوه، شهلا گفت ولی امروز حسابی خوش میگذره ها
من یکم صرو صدا کردمو اومدم بیرون دیدم نشستن رو مبلا سلامو احوالپرسی کردم با شهلا موقعی که بلند شد دیدم اوف این که از زن منم جنده تره و شوهرش از من بدتر!! یه مانتو کشی سیاه تا زیر کونش تنگ تنگ با یه ساپورت کرم رنگ دقیقا برنگ پوست که اگه لبه ساپورتو نمیدیدی فک میکردی لخت!!! از زنم لاغرتر بود ولی اندام خوبی داشت
بلند شدن که برن من مونده بودم کون کدومشونو نیگا کنم بحدی سکسی و جذاب بودن، گفتم امروز حتما باید برم ببینم چخبره دنبالشون راه افتادم مخفیانه! همون دم در مجتمع دو تا پسر بهشون تیکه مینداختن! هرکی میرسید بهشون خیره نگاشون میکرد سرتاپاشون برانداز میکرد!! یکی دو نفر موقع رد شدن تنه می زدن. رسیدن به ایستگاه اتوبوس، تقریبا 10 12 تا مردو 7 8 تا زن بودن تو ایستگاه، همه به زنمو شهلا خیره شده بودن اونام نزدیکمردا وایساده بودن منم رفتم پشت ایستگاه که منو نبینن.
یکی داشت ازشون عکس مینداخت به بهونه ور رفتن با گوشی، اتوبوس اومد اونا از در وست از سمت مردا سوار شدن دو تا پسر جوونم با فاصله کم چسبیدن دنبالشون که سوار شن، ‌زنم موقع سوار شدن همچین کونشو داده بود عقب که پسره سرش نزدیک کون زنم بودو داشت حال میکرد، من از در جلو سوار شدمو یه جا نشستم پشت بهشون که منو نبینن. میدونستن که دو تا پسر پشت سرشونن ولی جا باز نمیکردن براشون و یکیشون چسبیده بود به کون زنم کف دستشم گذاشته بود رو لمبر کون زنم و اروم میمالید، زنمو شهلا هم باهم پچ پچ میکردنو میخندیدن بعضی وقتا هم برمیگشتنو به پسرا یه نگاهی مینداختن. یه دفعه اتوبوس رسید ایستگاهو کلی زنو مرد سوار شدنو اتوبوس پر بود دیگه جای کسی نبود. به زور میدیدمشون که وسط چند تا مرد گیر کردنو به پنجره اتوبوس چسبیدن معلوم بود که دارن حال میکنن و حسابی میمالنشون! رسیدیم مقصدو دیدم بزور از بین مردا دارن پیاده میشن منم پیاده شدم دیدم مانتو شهلا کامل رفته بالا مانتو زنمم رفته بود لای کونش خودشونو مرتب کردنو راه افتادن سمت ساختمونای تجاری و بازار. بازار خیلی شلوغ بود هرکی از کنارشون رد میشد یه دستی به کونشون میزد اوناهم وقتی میرسیدن نزدیک چن نفر انقد از نزدیکشون میرفتن که طرف کنترلشو از دست میدادو یه دستی میزد به کونشون، منم راست کرده بودم اوووووف کون زنم همچین میلرزید مثل ژله بود. یه نفر افتاد دنبالشون و هرجا میرفتن میرفت دنبالشون تابلو میچسبوند به کون زنم زنم یه بار طوری به کونش دست زد که برگشت ببینه طرف چه شکلیه!! دوتاشون چشاشون خمار شده بود اساسی معلوم بود خیلی تحریک شدن!! زنم شالشو بازتر کرده بود و قسمتی از سینه هاشو گردن سفیدش بیرون بود سینه هاش داشت مانتو رو جر میداد بسکه گردو گنده بودن . جلو یه مغازه وایسادن برا دیدن ویترینش هرکی رد میشد کف دستشو میزد به کونشون اونام هیچی نمیگفتن!! زنم خیلی حال میکرد با این قضیه بعضی وقتا خم میشد کمی قمبل میکردو وسایلو نگا میکرد و مردا حسابی میمالیدنشون!! دیدم خیلی تابلو شدنو حسابی دورو برشون شلوغ شده وهمش بهشون تیکه میندازنو دست میزنن بهشون، دیگه گفتم من برم بهتره چون ممکن بود منو ببینن و همه چی تابلو بشه. رفتم خونه بعد چند ساعت زنمم اومد متوجه یه لکه رو کونش شدم فکر کردم عرق کرده، بغلش کردمو بوسو لب یکم مالیدمشو مانتوشو دادم بالا دست که به کسش زدم دیدم خیسه خیسه!! مانتوشو در اورد رفت توالت منم رفتم سراغ مانتوش بوی ابکیر میداد که با عرق قاطی شده بود ولی معلوم بود تازست کنجکاو شدم!!! اومد گفتم خوش گذشت؟
گفت اره خیلی انقد گشتیمو چیزای قشنگ دیدیم جات خالی، گفتم کسی که مزاحم نشد؟ گفت نه بیرون که کسی کاریمون نداشت فقط تو اسانسور یه پسره جوون میخواست بهم شماره بده سیریش شده بود که منم بهش محل نذاشتم بچه ها چقد پررو شدن!! گفتم با این تیپ و هیکلو کون گنده معلومه همه دیوونت میشن، دیدم کار خودشه پسره نمیخواست شماره بده چسبونده به کونشو از پشت بغلش کرده انقد مالیده بهش که آبش اومده و ریخته رو لباسش برای همین بوده که هنوز بوش میومده. دیگه زنم حسابی سکسی شده بودو روش باز شده بود همش دنبال تحریک کردن مردا بود چه تو خیابون چه اشنا و فامیل و چه اونایی که میومدن خونه برای کار!! یه ماجراهای دیگه ای بود که میگم براتون... ادامه دارد
     
  
مرد

 
سلام دوستان، چند روز نبودم معذرت، اینم قسمت جدید
چند روز از بیرون رفتن زنم و دوستش میگذشت که گفت میخوام برم مانتومو بگیرم گفتم باشه منم میام. گفت پس برم آماده شم، یه مانتو پوشید سیاه براق که خیلی هم نازک بود و اونروز تنگ تنگش کرده بود طوری که انقد کش اومده بود خط سوتینش و سفیدی بدنشم معلوم بود با یه ساپورت که هیکلشو خیلی عالی میکرد یقشم باز بودو سینه هاش دلبری میکرد که با شال نازک روشو پوشوند. گفتم قربون اون کون گندت بشم چرا انقد خوشکلههه بیا بغلم.. یکم بوسش کردم گفت ارایشمو خراب نکن بعدا کلی بهت بوس میدم
راه افتادیم دم اسانسور یکم علاف شدیم ، اسانسور رسیدو دیدم 2 تا پسر 16 17 ساله داخلشن ما هم سوار شدیم 2 طبقه پایینتر 2 تا زن سوار شدن با قیافه معمولی. اونا که سوار شدم جا کم شد پسرا چسبیدن گوشه منو زنم جلوشون و خانوما جلو در. زنم گفت کفشم اذیت میکنه گفتم خوب درستش کن، دست منو گرفتو خم شد پایین که درستش کنه اوففف چسبوند به کیر پسره حین پایین رفتن منم که طبق معمول زدم به گیجی موقع بالا اومدن هم باز داد عقب کونشو که پسره رو لمس کنه! بعدش دیگه پسره ولکن نبود و کونشو میمالید اون یکی داشت دق میکرد بدجور شق کرده بود منم که از ایینه بغلی همه چیو میدیدم و مثلا داشتم موهامو مرتب میکردم !! همونجا راست کرده بودم! موقع بیرون رفتنم من خودمو دادم جلو که یکم دیگه بمالنش
رفتیمو گفتیم با تاکسی بریم که یه تاکسی اونجا بودو یه مردم عقب بود،‌زنم انگار که حواسش نیست درو باز کردو تقریبا سوار شده بود که خواست برگرده گفت تو بیا اینور حواسم نبود گفتم بشین اشکال نداره، دیدم نشستو کامل چسبید به مرده که جا باز بشه واسه من دیگه کم مونده بود بشینه رو پای مرده کامل چسبیده بود بهش پاشم جمع کرده بود که زانوش اومد بالا و مانتوش کلا رفت کنار و رونش کلا مشخص بود تو اون ساپورت و خیلی خوشکل و سکسی بود،‌بعد چن دقیقه دیدم طرف کیفشو گذاشته رو پاش و دست راستشم نیست، زنمم کیفشو گذاشته کنار کیف اون دیگه پاهای مرده و پای چپ زنم اصلا معلوم نبود!! گفتم حتما بمال بماله زنم عمدا خودشو میداد سمت من که مغازه ها رو ببینه و به این بهونه کونشو یکم میاورد بالا و دوباره میذاشت رو دست مرده، یارو یکم قرمز شده بود معلوم بود خیلی حال میکنه منم کلا دستم رو رون زنم بود اونم حشری شده بود هیچی نمیگفت منم جلو چشم طرف میمالیدمش.
رسیدیمو پیاده راه افتادیم سمت خیاطی زنم موقع راه رفتن کونشو داده بود عقب انگار میخوان بکننش!!! رفتیم داخل شاگردشم بود،‌خیلی مارو تحویل گرفت گفت بشینید الان میام، چند دقیقه بعد منشیشو فرستاد رفت دنبال یه چیزی فهمیدم خیلی تو کف زنمه!!!
گفت بیاین امتحان کنین ببینین خوبه؟ زنمم با عشوه و قر دادن رفتو موقع رد شدن از کنارش مجبور شد کونشو بچسبونه بهش اخه جا تنگ بود مرده هم عقب نرفت!! رفت تو پرو و شالشو گذاشت رو میزو شروع کرد مانتوشو در اوردو چون اونجا جا نبود از بغل پرده اونم گذاشت رو میز دستش تا بغل سینش لغت معلوم شدو طرف کلی حال کرد، مانتو رو که پوشید و پرده رو کنار زد وااااای چی میدیدم!!! یعنی این زن من بود؟ یه مانتو قرمز جیگری نازک نازک و کاملا چسبیده انگار که پوستش بود و برامدگی لباسای زیرش کلا معلوم بود شال هم سرش نبود سینه هاش نصفش بیرون بود گفتم ایول دستت درد نکنه همونی بود که میخواستیم خیلی واردی!! گفتم بچرخ ببینم چطوریه ، پشتشو به ما کرد وای خدا چه کونی خط شرت تابلو بود کونش داشت مانتو رو جر می داد!! مثل تاپ جلوش صاف بودو سینه ها و شکمشو خیلی سکسی نشون میداد خیلییییی
استینش تا آرنجش بود، زنم گفت خیلی خوب شده فقط کاش چند تا نگین میزدین پشت کمرش به این شکل،‌کونشو داد طرف خیاطو براش توضیح داد، گفت اونی که شما میگیدو ندارم اما 2 تا خیابون پایینتر هست اگه شما بگیرین الان میزنم براش، به من گفت!! زنم گفت برو زود بگیر دیگه گفتم چشم، رفتمو الکی با سر و صدا کردم که یعنی رفتم بعد اروم اومدم دم در ببینم چی میگن
خیاط: هیکلتون واقعا زیبا شده مشتری به این خوش هیکلی نداشتم تا حالا
زنم:برا همینه انقد دسمالیم میکنی؟
خ: ببخشید من منظوری نداشتم
زنم : پس چرا اونجات اینجوری؟
خ: اخه خیلی خوشکلی کونت منو کشته
زنم:خیلی پررویی دستتو بکش، نکن شوهرم بیاد میگم بهش
خ: اون که معلومه خیلی بی غیرته بیادم کاری نمیکنه بزار یکم بمالمت کیرم داره می ترکه
زنم: ارومتر کثافت سینه هام درد میکنه باشه بابا کونمو بمال ول کن سینمو
خ: این شد دستتو بزار رو دیوار تا کبودت نکردم زیاد حرف بزنی شوهرتم میدم کتک بزنن ها
دیگه معلوم بود خیاط داره بزور کیرشو به کون زنم میماله گفتم زود برم نگین بخرم تا زنمو نکرده کل راهو دویدمو زود خریدم اومدنی دم در شنیدم میگه چرا اونجامو کثیف کردی الان شوهرم میفهمه، مرده گفت بزار اون شوهر کس کشت ابمو بخوره لای پات جنده، معلومه دوست داره زنش کون بده، زنم گفت نخیر خیلی هم مرده منم با دنیا عوضش نمیکنم،‌با سرو صدا رفتم داخل که بفهمن من اومدم، زنم یه ذره نامرتب بود طرف هم خیلی خوشحال بود، گفت مانتو رو دربیارم؟ گفت نه بزارین تنتون باشه همونجا بچسبونم که جاشون درست باشه،‌زنم پشت به مرده وایساد اونم نشست رو صندلی نزدیک زنم و نگینارو میچسبوند و کون زنمو میمالید!! اصلا انگار نه انگار که منم هستم کف دستشو گذاشته بود رو کون زنم!! کارش که تموم شد دیدم به شکل پشت کونشه یعنی یه مثلث که نوکش رفته سمت سوراخ کونش و باعث میشد کون زنم مثل 2 تا توپ دیده بشه!!
موقع رفتن یارو گفت خیلی از دیدنتون خوشال شدمو پولشو دادمو اونم یه کارت داد گفت اگه کاری داشتین حتما زنگ بزنید!! دیگه زنمم مانتو رو عوض نکرد لا همون اومد بیرون، بیرون که میرفتیم دیدم زنم یه خورده پکر گفتم چیه چی شده؟ گفت مانتوخیلی ناجوره نمیشه پوشید!! گفتم اصلا اینجوری نیست خیلی هم خوشکله هروقت باهم بودیم بپوش، گفتم چرا شماره داد!! گفت اخه همش میگفت به دوستانتونم بگید بیان برام مشتری بفرستین، کارتو ازم گرفتو انداخت تو جوی اب!! گفتم چیشد گفت غلت کرده مگه ما ویزیتورشیم! گفت حال ندارم بریم خونههه دربست بگیر
رسیدیم گفت میرم دوش بگیرم مانتوشو در اورد دیدم بو میاد! فوری رفت تو حموم بوی اب طرفو عرقش قاطی شده بود!! انقد تحریک شدم که لخت شدم رفتم تو حموم و اونجا حسابی کسشو گاییدم، قبلشم کونشو لیسیدمو بوس کردم که حال کنه داشت دیوونه میشد اه و اوهش بلند شده بود منم از پشت گذاشته بودم تو کسشو تلمبه میزدم بعدشم آبمو رو کونش خالی کردم، زیر دوش انقد لبو گردنشو بوسیدمو بغلش کردم خیلی حال داد دوتامون خیلی لذت بردیم
ادامه دارد..
     
  
مرد

 
قسمت 6
یه روز از سر کار که اومدم ناهارو خوردیمو خانومم گفت راستی انگار یخچال خراب شده سرو صداش بیشتره و سردم نمیکنه!! دیدم راست میگه گفتم تعمیر کار میشناسی گفت نه دم در اپارتمان کلی شماره چسبوندن برو یکیشو بیار زنگ بزن بیان درستش کنن، یه شماره آوردمو زنگ زدم گفت تا نیم ساعت دیگه میام، گفتم حتما زنم یه برنامه ای داره چیکار کنم که هم من حال کنم هم اون حالشو ببره یه جوریم نباشه طرف زنمو بکنه!!
یه دفعه به زهنم رسید خودمو به خواب بزنم!!
زنم یه شلوار نازک خونگی تنش بود با یه تیشرت سفید که سینه هاش میخواست پارش کنه!! کونشم تو اون شلوار صورتی خیلی خوشکل بود، گفت پس من برم لباس بپوشم که اینجوری زشته گفتم تعمیرکار چیکار به تو داره بابا بیا بشین2 دقیقه کار داره میره نمیخواد لباس عوض کنی، رفتم کنارش نشستم یکم مالیدمش که وقتی یارو میاد یه ذره حشری بشه، گردنشو میلیسیدم پستوناشو مالیدو اونم فقط اه میکشید چیزی نمیگفت
یه دفعه در زدن زنم پاشد رفت درو باز کرد یه مرد 35 36 ساله با قیافه معمولی خوش هیکل سلام کرد زنم تعارفش کرد اورد داخل، یارو هنوز منو ندیده بود همچین کون زنمو نیگا میکرد اگه من نبودم حتما میکردش، رفتم سلام کردمورفتیم سراغ یغچال یکم باهاش ور رفت گفت یکی 2 ساعتی کار داره یه جاهاییشم باید عوض بشه! گفتم باشه شروع کن موقع کار کردنم هی زنم به بهونه های مختلف میومدو جلومون قر میداد طرفم دزدکی نیگا میکرد، بعد یه ربع 20 دقیقه رفتم تو حال یه جوری که یارو بشنوه به زنم گفتم من خیلی خستم میرم یه چرتی بزنم کارش که تموم شد بیدارم کن، انگار زنم خوشحال شد لبخندی زدو بوسم کردو گفت باشه عزیزم بورو بخواب.
خودمو زدم به خواب دیدم بعد 10 15 دقیقه اومد تو اتاق واروم صدام کرد منم جواب ندادم خودمو به خواب زده بودم، من همیشه خوابم سنگینه و خانوم اینو خوب میدونه. بعد دیدم رفت سراغ قفسه لباسها یه ذره که چشمامو باز کردم دیدم داره لباساشو در میاره، حتی شرت و سوتینشم در اورد! بعد یه تاپ نازک یقه باز پوشید که فقط یه قسمت از پستوناشو میپوشوند و بقیش بیرون بود با یه دامن تنگ و کوتاه تا وسط رونش، اگه اینجوری میرفت که طرف میگاییدش، شرتو سوتینم نپوشید!! رفت بیرون منم اروم رفتم پشت در اتاق خواب دیدم رفته پشت به مرده داره ظرف میشوره مرده هم اونو نیگا میکنه و کیرشو میماله از رو شلوار، زنم حی خم میشد یه چیزی ورداره و با این کار دامنش میرفت بالا کونش معلوم میشد، اگه من نبودم مرده حسابی زنمو میکرد!!
زنم کارش که تموم شد رفتو کنار مرد وایساده بودو صحبت میکرد باهاش، من دیگه تعمیر کارو نمیدیدم چون رفت پشت اوپن نشست رو زمین برای ادامه کارش زنمم کنار اوپن وایساده بودو دلبری میکرد براش، یارو گفت برادرتون بود اینجا بود؟ زنم گفت نه شوهرم بود چرا؟ یارو گفت هیچی همینجوری! حتما چون زنم اینجوری گشته فکر کرده داداششم که هیچی بهش نمیگم!!
مرده پاشد به بهونه برداشتن وسایل از بغل زنم رد شد و دیدم که خودشو مالید بهش زنمم هیچ عکسالعملی نشون نداد،
یارو: خانوم میشه اینو نگه دارید؟
زنم رفت جلو، برای نگه داشتن اون چیز باید کامل خم میشد و یارو هم از پشت سر زنم دستشو دراز کرده بود که یه چیز دیگه رو ببنده و کم کم از پشت چسبوند به کون زنم!! بعد دیدم کیرشو که تابلو معلوم بود راست شده داره به کون زنم فشار میده، زنم بزور خودشو نگه داشته بود که نیوفته!! یه دفعه زنم پاشد وایساد گفت من الان برمیگردم، دیدم اومد سمت اتاق منم با عجله رفتم رو تختو خودمو به خواب زدم اومد نزدیک یکم نگاهم کردو اروم صدام کرد منم خودمو خواب خواب نشون دادم اصلا جوابشو ندادم اونم وقتی خیالش راحت شد دوباره رفت، گفت شوهرم هنوز خوابه خوابشم سنگینه! یارو گفت پس خودتون کمکم کنید بیاید اینجا، همینکه زنم اومد جلوش از پشت بغلش کردو رو اوپن خمش کرد، زنم گفت چیکار میکنی الان شوهرم بیدار میشه زشته نکن
گفت دارم میمیرم با اون کونو سینه هات دیوونم کردی اون شوهر بی غیرتتم میکنم زیاد حرف بزنی
زنم: باشه یواشتر
یارو: سینه هات عالیه حیف اون کسکش نیست که همچین جیگری داره!! اخه آدم همچین زن جنده ای رو میذاره پیش یه مردو میره میخوابه؟!!
زنم :زیاد حرف نزن بیدار میشه، ولم کن ، اخخخخ سینه هام درد میکنه چرا مثل وحشیا میمالییییی ای ای ای
مرد :بیا کیرمو بخور ببینم
زنم: نه بدم میاد من فقط برا شوهرمو میخورم
یارو: میخوری یا شوهرتو بیدار کنم؟ با این لباس ببینتت میفهمه که جنده ای حالا تا ابروتو نبردم بیا بخور
زنم با اخم کیرشو گزاشت تو دهنشو شروع کرد به خوردن طرف موهاشو گرفته بودو تا اخر کیرشو فرو میکرد تو حلقش!! بعضی اوقات نزدیک بود بالا بیاره ولی من میدونستم که زنم اینجور ساک زدنو دوست داره! کیرم با دیدن این صحنه ها حسابی راست شده بود و وقتی دیدم که طرف با زور آبشو تو دهن زنم خالی کرد منم آبم اومد ریخت تو دسمالی که قبلش اماده کرده بودم، زنم موهاش بهم ریخته بود صورتو سینش پر اب یارو بود صورتش قرمز شده بود دقیقا مثل جنده هایی که تو فیلما به زور میکننشون. مرده میگفت شوهرت میدونه جنده ای؟ زنم: من جنده نیستم کثافت
مرده: خفه شو کونی حیف که شوهرت خونست وگرنه حسابی از کس و کون میکردمت، هروقت کیرمو خواستی زنگ بزن میام فوری
دیگه زنم رفت دستشویی که خودشو مرتب کنه منم رفتم رو تخت بعد یه ربع بیست دقیقه زنم اومد بیدارم کرد دیدم شلوار صورتیو تیشرت سفید تنشه!! جالب بود که رو کونش جای یه دست بود!! مرد عمدا با دست کثیف کونشو گرفته که جاش بمونه زنمم نمیدونست که جاش مونده!! یارو یه لبخند رو لباش بودو کون زنمو نیگا میکرد.
دیگه کارش تموم شدو رفت به زنم گفتم شلوارت چی شده؟ گفت کجا نشونش دادم دستپاچه شد گفت کمکش کردم بعد حواسم نبوده دستم کثیفه خورده به شلوارم!! ولی من بازم بیاد صحنه ساک زدن زنمو التماس کردنش به طرف راست کردم خیلی حشری شده بودم...
ادامه دارد...
     
  
مرد

 
قسمت هفتم
تو این چند ماهی که از ازدواجمون گذشته زنم هر روز هیکلش سکسی تر و زنونه ترمیشد و کونش رشد عجیبی کرده!! جالب تر طرز لباس پوشیدنش که اولا خجالت میکشید با مانتو تنگ بیاد بیرون ولی من دوست داشتم خیلی سکسی بگرده و با سکسی بودنش حال میکردم برا همین خیلی رو مخش کار کردم و اخلاقشو عوض کردم! الان خودش دوست داره جلب توجه کنه وقتی یکی میاد خونمون فوری میره لباس عوض میکنه و لباسای سکسیتر میپوشه! مثلا اونروز یکی از دوستام از یه شهر دیگه اومد خونمون، اونم یک سالی هست ازدواج کرده ولی همسرش نیومده بود، از روز ازدواج میدیدم که این پسره همش چشمش دنبال کون زنم بود و خیلی نیگاش میکرد، البته پسر بدی نبود و ادم پررویی نبود. اونروز به ارزوی دید زدن زنم اومده بود خونمون، زنم تا فهمید اونه خیلی خوشحال شد انگار اونم متوجه نگاههای هیز اون شده بود، زنم اونروز یه شلوار معمولی تقریبا گشاد با یه پیرهن پوشیده بود که سوتینش زیر پیرهنش معلوم بود
جواد که زنمو دید داشت با چشاش میخوردش تازه رنم زیادم تیپ نزده بودو معمولی بود!! باهم دست دادنو راهنماییش کردم داخل، نشستیم برا احوالپرسی بعد زنم خواست بره اشپزخونه چایی درست کنه همش سینه هاشو میداد جلو و کونشو قر میداد اونم تابلو نگا میکرد، البته اخلاق منم میدونه که ادمی نیستم که جرات گفتن حرف رکی داشته باشم یا بخوام برخورد بکنم با کسی برا همین تابلو نیگا میکرد! یه چایی خوردیمو منو دوستم رفتیم بیرون که چند جا سر بزنیم دنبال کاراش. بیرون همش از کون زنو دخترا حرف میزدیمو حسابی حشری شده بودیم!
غروب اومدیمو رفتیم داخل دیدم خانوم تو اتاقه صداش کردم اومد بیرون... اوه اوه چه تیپی من که شوهرشم ذوق کردم چه برسه به دوستم که دیدم سرخ شده اب دهنشو نمیتونه قورت بده، یه ساپورت سفید نازک که پایینش توری بود با یه لباس یه سره سفید مجلسی که فوقالاده زیبا شده بود، لباس تا روی زانوش بود و حسابی کونشو گنده نشون میداد ، قسمت بالاش که نگو بدون استین با یقه بسیار باز که بالای سینه هاش قلمبه زده بود بیرون!! تو دل خودم گفتم وای بحالت جواد امشب دهنت سرویسه!!
گفتم به به خانوم چه تیپ زدی چه بوی خوبی میاد دستت درد نکنه، اونم سلام کردو رفت سمت اشپزخونه جوادم با چشاش رفتنشو حرکات کون خوشکلشو دنبال میکرد، همینکه زنم رفت اون بیچاره هم رفت دستشویی که صورتشو بشوره اما معلوم بود که رفته کیرشو جا بده جوری که تابلو نشه!!!
اومدیم نشستیمو زنم برامون چایی آورد، جلوش که خم شد کل سینه هاش معلوم بود جواد کف کرده بود داشت سینه هاشو با چشاش میخورد!! فوری دوباره راست کرد، موقعی هم که واسه من چایی میذاشت عمدا کونشو داد طرف اونو قنبل کرد طوری که کونش نزدیک اون بود در حالی که اصلا نیازی به این کار نبود چون ما هردومون تو یه جهت نشسته بودیم، بعدشم رفت روبرومون نشست و شروع کرد ناز کردنو دلبری بیچاره جواد!!
برا شام رفتیم آشپزخونه، جواد رو صندلی نشست که سر راه بود یعنی بین ظرفشویی و اجاق گاز بود زنم برای گذاشتن غذا ها و ظرفا باید میومد بین اونو من وایمیساد، آشپزخونمون کوچیکه و زنم هر دفه که چیزی میاورد یه تماسی هم با شونه جواد پیدا میکرد !! زنم انقد تحریک شده بود که چیزی رو رعایت نمیکرد منم بحث های الکی راه مینداختم انگار که تو باغ نیستم ولی میدیدم که چطور کونشو میماله بهش!! سر شام هم همش نیگاش تو پستونای زنم بود منم حسابی راست کرده بودم و زیر میز رون زنمو میمالیدم اونم میخندید چیزی نمیگفت!! موقعی که شام خوردیم جواد گفت منم کمک میکنم همیشه تو خونه من میزو جمع میکنم منم که میدونستم میخوا بماله گفتم باشه راحت باش اینجا خونه خودته و رفتم یه گوشه باگوشی ور میرفتم و میگفتم که اه این چرا شارژ نگه نمیداره و از اینجور حرفا ولی از تو ایینه کوچیک تو اوپن حواسم بود کیه هر دفه از کنار زنم رد میشه یه دستی هم به کونش میکشه زنمم عمدا جلو ظرفشویی وایساده بود که جاش کمه برا رد شدن تازه کونشم داده بود عقب!!
میز که تموم شد رفتیم پذیرایی جلو ماهواره نشستیم، رفتم اشپزخونه دم گوش زنم گفتم عزیزم گرمت نیست این ساپورتو پوشیدی؟ گفت چرا ولی خجالت میکشم درش بیارم اخه پاهام معلوم میشه! گفتم بابا این که از پای لخت هم سکسیتره، به نظر من اشکالی نداره درش بیار گل خوشکلم، گفت باشه الان میرم درش میارم
من اومدم پیش جوادو نشستم ببینم به پاهای لخت زنم چیکار میکنه، زنم با قر و فر رفت تو اتاق درو بست و بعد چند ثانیه اومد بیرون واااای اون پاهای سفیدش چقد خوشکلتر شده بود تو اون لباس هردوتامون محو زیبایی زنم شده بودیم!! موقعی که رفت اشپزخونه تازه دیدم چه گندی زدیم از پشت رنگ شرتشو خطش تابلو پیداست جواد با دیدن این صحنه چشاش چهارتا شده بود، دیدم الان پاشم برم پیشش خیلی تابلو میشه پس خودمو زدم به بیخیالی که انگار چیزی نشده!! یعنی واقعا زنم نفهمیده بود که شرتش معلومه؟ شاید برا همین ساپورت پوشیده بود الانم که تحریک شده بود میخواسته بیشتر جوادو حشری کنه، خلاصه اونشب جواد از هر فرصتی برا دید زدن کون زنم استفاده کرد ولی دیگه فرصتی نشد که بمالتش. شب ما رفتیم اتاق خوابو جای جوادم تو پذیرایی انداختیم ، دستشویی هم تو حال بود و ما باید از جلو جواد رد میشدیم برارفتن به دستشویی، زنم برا خواب یه شرت قرمز پوشیده بود با یه دامن خیلی خیلی کوتاهو تاپ نازک بدون سوتین! گفتم تو شبا زیاد میری دستشویی اینجوری ببینتت خیلی زشت میشه ها گفت نه بابا اینجوری نمیرم بعدشم چراغا خاموشه اونم خستست،‌در ضمن جواد خیلی پسر خوبیه اصلا منو نگاهم نمیکنه!!
تو دلم گفتم اره جون عمش! اگه اینجوری ببینتت حتما کستو جر میده! رفتیم تو تختو یکم ماچو مالشو بغلش کردم گفتم امشب مهمون داریم فردا حسابی به خدمتت میرسم! گفت اخه الان کونمو دستمالی کردی الان دلم سکس میخواد چیکار کنم، گفتم ول کن زشته صدامونو میشنوه! گفت باشه و گرفتیم خوابیدیم، انقد خسته بودم که نمیدونم کی صبح شد گفتم اه من که نمیخواستم بخوابم الان نمیدونم کاری کردن یا نه! که یه دفه یه چیزی نظرمو جلب کرد اونم شورت زنم بود که سیاه بود!! شب موقع خواب که قرمز بود چرا عوض شد!! اروم بدون اینکه زنم بیدار بشه رفتم حمومو نیگا کردم دیدم شرتش اونجاست دست زدم هنوز یه ذره نم داشت و بو میداد!! فوری راست کردم یعنی زنم دیشب رفته سراغش و سکس کردن؟!! پیش خودم صحنه هایی رو تصور میکردمو کیرمو میمالیدم ، که زنم میره پذیرایی چشمش که به کیر جواد میفته تو خوابه میره براش میماله و اونم بیدار میشه بعد زنمو میکنه و کیرشو میذاره تو کسش نمیدونستم چی شده یعنی این اولین کیر که بجز کیر من رفته تو کسش؟!! اصلا از کجا معلوم گذاشته تو کسش شاید فقط لاپایی بوده!! خلاصه با همین فکرا آبم اومد و ریختم کف حموم. کاش میفهمیدم چی شده... اونروز زنم دوباره تیپ سکسی زده بود جوادم حسابی خوشال بود ولی احساس میکردم یه جوریه زیاد روش نمیشه تو روی زنم نیگا کنه زنمم خیلی عادی برخورد میکرد انگار چیزی نشده، جواد بعد صبحونه رفتو من موندم و کلی فکر تو سرم
زنم دیگه حسابی روش باز شده بود و حسابی بی پروا لباس میپوشید و از گاییده شدن توسط غریبه ترسی نداشت دیگه اون دختر خجالتی تبدیل به یه کس تمام عیار که فکرو ذکرش تحریک کردن مردا بود شده بود و نمیدونستم عاقبت چی میشه! من دوست داشتم که هر کاری میکنه منم ببینم ولی کم کم دیگه داشت روال کار عوض میشد و من نمیخواستم دور از چشم من کاری بکنه و دوست پسر بگیره و به اینو اون بده پس تصمیم گرفتم کم کم مسیرشو عوض کنم
ادامشو بهتون میگم تو قسمتهای بعد...
     
  
مرد

 
قسمت هشتم
دیدین که شاهد کارهای زنم بودم و کم کم داشت اوضاع به هم میریخت و زنم سعی میکرد با همه حال کنه و این خطرناک بود!! هم اینکه کم کم به سمت خیانت میرفت و هم اینکه احتمال ابرو ریزی و انگشت نما شدن بود، بنابراین تصمیم گرفتم که منم وارد بازی بشم.
بعد از یه روز گردش که زنمم حسابی جنده بازی در اوردو کیر 3 نفرو تو موقعیتهای مختلف مالید و حسابی مالیدنشو تحریک شده بود اومدیم خونه و منم باز کلی تحریکش کردم و شروع کردم حرف زدن در مورد فانتزی سکسی.
گفتم میدونی فانتزی چیه؟ گفت نه بگو میخوام بشنوم. گفتم بعضی چیزا هست که باعث میشه بیشتر تحریک بشیم ولی چون خلاف قانون و قاعده زندگی معمولی هستن خیلی کم به واقعیت بدل میشن و بیشتر تو ذهن ادم میمونن، گفت جالبه یعنی همه اینطورین؟ گفتم اره و فانتزی هر ادمی هم یه جوره بعضی زنا دوست دارن با دو تا مرد حال کنن بعضی مردا برعکس دوست دارن با دو تا زن حال کنن یا ضربدری انجام بدن یا اینکه لخت بگردن
گفت ضربدری چیه؟!! گفتم یعنی 2 تا جفت باهم سکس کنن و زناشونو عوض کنن گفت یعنی امکان داره؟ همچین ادمایی هستن؟ گفتم اره بابا زیادن.
گفت فانتزی تو چیه؟ رسیده بودم به جای حساس و مهم قضیه، گفتم ولش کن ناراحت میشی شاید دلت نخواد. گفت نه نه تورو خدا بگو من واسه تو همه کار میکنم اصلا اگه خوب نبود انجام نمیدم زوری که نیست گفتم باشه میگم. گفتم من همیشه دوست داشتم یه زن خوشگل بگیرم که بهش رسیدم و ارزوی دیگم این بود که طوری بگرده و لباس بپوشه که همه دیوونش بشن اما هیچوقت بهم خیانت نکنه، به این ارزوهام رسیدم فقط یه چیز مونده! رویا و فانتزی سکسی من اینه که زنمو دید بزنن و جلو چشمم بمالن و منم نگاه کنمو حال کنم ولی دوست ندارم با هیچ مردی ببینمت بدون اطلاع من یا اینکه با هیچکس ارتباط مخفیانه نداشته باشی یعنی هر کار میکنیم باهم باشیم. گفت این چه حرفیه که میزنیییی من هیچوقت به تو خیانت نمیکنم من دیوانه وار دوستت دارم حتی اینجوری لباس پوشیدنمم به خاطر تو وگرنه من که اینجوری نبودم.
گفتم میدونم عزیزم و مطمئنم که جنبه این ازادی ها رو داری برای همینه که این ازادی هارو بهت دادم. یعنی میشه من ببینم که مردا انگشتت میکنن و میمالنت؟ گفت یعنی واقعا تو ناراحت نمیشی؟ گفتم نه بابا خیلی هم حال میکنم ولی روم نمیشد بهت بگم. گفت راستش یکی دو بار بیرون به کونم دست زدن ولی بخاطر اینکه ناراحت نشی و دعوا نشه چیزی نگفتم
گفتم واااای یعنی واقعا میمالنت؟!!! الکی تعجب کردم که تابلو نشه اونم باور کرده بود! گفت اره ولی بخدا من کاری نکردم تو خواسته بودی اونجور لباس بپوشم اون مرده هم فکر کرده بود من خوشم میاد هی میمالیدم!! گفتم کاش منم میدیدم چقدر این صحنه ها رو دوست دارم. من عاشق اینم که ببینم مردارو اذیت میکنی و کیرشون رو راست میکنی با کاراتو لباس پوشیدنت!! لباشو بوسیدمو تو بغلم گرفتمش حسابی مالیدمش، دیدم کسش خیس خیسه
گفتم تو با این لباسا میری بیرون واقعا کسی کارت نداره؟!!!من اگه جای اونا بودم وسط خیابون جرت میدادم
گفت راستش بعضیا تو خیابون اذیتم میکنن ولی یه نفر خیلی اذیتم کرد و میخواستم بهت بگم ولی نتونستم ترسیدم ابروم بره و زندگیمون خراب بشه!! گفتم کی؟ گفت خیاطو یادته؟ گفتم اره خب چی شد مگه؟ گفت موقعی که رفتی نگین بگیری اون عوضی مجبورم کرد کیرشو بخورم و بعدشم کیرشو به کونمو لای پام مالید و ابشو ریخت رو کونم، باور کن من اصلا نمیخواستم اونجوری بشه گفتم فقط اذیتش میکنمو تو کفش میذارم اما اون خیلی پررو بود، کیرم با این حرفاش کامل شق شده بودو نزدیک بود ابم بیاد، گفتم تو هم حال کردی؟ گفت اولش نه با من مثل جنده برخورد میکرد اما بعدش انقد منو مالید که یه ذره تحریک شدم، چاره دیگه ای هم نداشتم دیگه مجبور شدم اینکارو بکنم.
گفتم چرا زودتر نگفتی اینارو؟ گفت اخه میترسیدم! گفتم من که خیلی حال کردم من عاشق اینجور کارام!! گفت من همش میترسیدم غیرتی بشی! گفتم بابا غیرت کجا بود بزار حال کنیم زندگی کنیم، ولی نمیذارم کسی اذیتت کنه نگران نباش.
گفتم حالا حاضری از امشب شروع کنیم به اجرای فانتزیا؟ گفت اره ه ه ه خیلی دوست دارمممممم من عاشق این کارام چقد خوبه که تو هم اینجوری هستییییی ممنونم ازت باور نمیکردم انقد خوب باشی
ببین عزیزم دوست دارم ملتو دیوونه کنی با این کونت همه رو تو کف بزاری مثل جنده ها رفتار کنی، میخوام که همه به من حسودی کنن که یه همچین کونی زیرم میخوابه!!
گفتم اماده شو که شام بریم بیرون، گفت چی بپوشم خوبه بنظرت؟ گفتم یه ساپورت سفید نازک که پوستتو نشون بده با اون مانتو قرمزه که خیاط هیزو بی شرف واست دوخت، فقط تا میتونی چاک سینه هاتو بده بیرونو مانتو تو بکش بالا و شال نازک و شل ببند که همه سینه هاتو ببینن، لباس پوشیدو یه ارایش غلیظ کرد دیدم عجب کوسی شده من که حسابی راست کردم!! پرو پاچش تو اون ساپورت سفیده خیلی سکسی بود و خیلی کیرارو راست میکرد اونشب
گفت بگردیم یه جا پیدا کنیم که شلوغ باشه خانواده هم کم باشه گفتم اوکی، رفتیم یه غذا خوری که حالت سنتی بود و مجبور بودیم رو سکو بشینیم و حسابی رونای زنم تابلو بود! وقتی رفتیم داخل همه زوم کرده بودن رو زنم که اونم همچین ناز میکردو لوند بازی در میاورد انگار اومده بهشون بده!! رفتیم روبروی 3 تا پسر نشستیم و فاصلمون در حدود 2 3 متری بود، زنم موقع نشستن مانتوشو داد بالا که راحت بشینه و همهزوم کرده بودن رو کون شل و گندش که حسابی میلرزید!! نشستیم زنم رو به اونا نشست همچین دیدش میزدن انگار می خواستن بخورنش. چاک سینه های گندش حسابی دیوونشون کرده بود منم بیخیال مثل هالو نشسته بودم البته کیرم تو شلوار به زور جا شده بود. بعد غذا هم که میرفتیم باز همه میخ شده بودن رو کون زنم، دم در رستوران شلوغ بود بعد اینکه رد شدیم زنم گفت جوووون دیدی چطور منو مالید؟ گفتم نه من حواسم نبود گفت چرا بابا طرف همچین با کف دستش کونمو مالید گفتم الانه که همه ببینن!! خیلی حال داد. بعدشم رفتیم یه پاساژ شلوغ که جاشم زیاد باکلاس نبود اخه اونا بیشتر میمالن
گفتم تو جلو برو که نفهمن با همیم ملتو بکش دنبال خودت. همینکه رفت داخل دم در یکی خودشو مالید بهش زنمم برگشت یه لبخند تحویل پسره داد منم با کیر شق شده افتادم دنبالش. بعد جلو یه مغازه ایستاد دو تا پسر از کنار من گذشتن یکیشون گفت ببین الان چیکارش میکنم وقتی رسیدن کنارش دستشو فرو کرد لای لمبرای کون زنمو کونشو حسابی مالید و باعث شد زنم ناخوداگاه یکم بره جلو. چیزی که خیلی برام جالب بود این بود که یه زنو شوهر از کنارش رد شدن و شوهره طوری که زنش نفهمه پشت دستشو مالید به کون زنم در حالی که زن خودشم خیلی ناز بود. اونروز تو اون پاساژ حسابی زنمو مالیدنو سرحالش اوردن منم فقط نیگا کردمو کیرمو میمالیدم حتی چن دفه نزدیک بود ابم بیاد، بعد نیم ساعت زنگ زدم که بیا سوار ماشین شو، وقتی اومد تو ماشین دیدم که 3 4 نفر افتادن دنبالش که با سوار شدنش ضد حال خوردنو برگشتن.
گفت چطور بود حال کردی؟ گفتم عالی بود خیلی چسبید حسابی هوس کردم بکنمت، دستشو گذاشت رو کیرمو شروع کرد مالیدن منم تو خیابونای خلوت میرفتم که به پلیسی چیزی نخوریم. هرکی میدید فکر میکرد جنده بلند کردم. دیگه داشتم دیوونه میشدم پیچیدم تو یه کوچه فرعی و کیرمو در اوردم گفتم بخور که دارم دیوونه میشم! اونم شروع کرد میک زن و کیرمو تا تهش میخورد. حدودا 3 4 دقیقه کیرمو لیسیدو ساک زد تا ابم اومد و ریختم تو دسمال کاغذی. خیلی چسبید یه لب حسابی ازش گرفتمو راه افتادیم سمت خونه. یکی از بهترین ارضاهای عمرم بود اون روز خیلی تحریک شده بودم
دیگه فکرمون شده بود فانتزی ساختن و اجرا کردن و خیلی حال میکردیم، تو قسمتهای بعدی ماجراهاشو براتون میگم
     
  
مرد

 
قسمت 9
پنجشنبه بودو بعد از ظهرش تو خونه نشسته بودیم، خانوم گفت چیکار کنیم حوصلمون سر رفته! گفتم نمیدونم نظر خودت چیه؟ گفت بریم یه ذره حال کنیم بگردیم؟ گفتم چیه باز کونت میخاره واسه دسمالی شدن؟ گفت اخه خوشم میاد خب چیکار کنم!! گفتم من یه فکر دیگه دارم،‌نظرت چیه بریم ... خونه جواد؟ گفت جواد؟ گفتم اره مگه اشکالی داره؟ گفت نه ولی من که زنشو نمیشناسم فقط یکی 2 بار دیدمش، گفتم خب چه اشکال داره اشنا میشیم پاشو بریم.
زنگ زدم جواد گفتم چطوری ناکس کجایی، گفت خونه ایم داریم فیلم میبینیم. گفتم مهمون که نداری؟ میخوایم بیایم مزاحم بشیم، خوشحال شد گفت نه بابا خیلیم خوشال میشیم بیاید خیلی خوش اومدید ، خانومتم میاد؟ گفتم اره دیگه مگه من بدون جیگرم جایی میرم! گفت پس زود بیاین که منتظری
به خانوم گفتم حله اماده شو بریم، گفت چی بپوشم؟ لباس واسه اونجا چی بیارم؟ گفتم من چه میدونم هرچی دوست داری بیار دیگه. یه مانتو خیلی بلند داره قهوه ایه و تا 4 انگشت بالای مچ پاش میاد و فرمشم یه جوریه که دکمه اینا نداره و چاکش از پایین تا زانوش میاد و خیلی خیلی هم تنگه قسمت بالاتنه و کونش و هیکلشو واقعا عالی نشون میده، نازکیشم به حدیه که کل جزئیات بدنش معلومه، گفت اینو میپوشم ولی زیرش چیزی نمیپوشم اخه خیلی گرممه، پوشید اومد دیدم زیرش فقط سوتین داره و حتی شورتم نداره و وقتی راه میره کونش انگار لخته همچین میلرزه ! مانتوش هی میرفت لای کونش و با دست میکشید بیرون.
یه مانتو خیلی کوتاه هم ورداشت. دیگه یادم رفت نگاه کنم که واسه تو خونه چی برداشته وسایلو ورداشتیمو رفتیم. رفتیم تو اسانسور و 2 طبقه پایینتر یه زنو شوهر هم سوار شدن، زنم افتاد بین منو مرده و زن یارو کنار زنم واساده بود بغل دست شوهرش. رومو کردم اونور که شاید زنم بخواد کاری بکنه و کیر طرفو سیخ کنه، دیدم پشت به یارو کرده و کونشو نشون میده اونم داشت دیوونه میشد از ترس زنش نبود حتما یه کاری میکرد، یه لحظه زنش با کیفش ور میرفت و حواسش نبود زنم یه دستی به کون خودش کشید دیگه یارو کف کرد بدون اینکه زنش بفهمه یه دستی به کون زنم زد، بدجور راست کرده بود! کون و هیکلش تو اون مانتو عالی بود و تازه موقع راه رفتن سفیدی ساق پاش خیلی جلب توجه میکرد!! رفتیم سوار ماشین شدیمو راه افتادیم سمت اونجا، حدودا یک ساعتی راه بود و حسابی هوا گرم بود.یه جا چند تا مغازه بود وزنم گفت نگه دار برم دو تا ایستک بگیرم مردیم از تشنگی، جلو یکی از مغازه ها نگه داشتم که فروشندشو نمیدیدم ولی دم در 2 تا پسر نشسته بودن و داخل هم یکی انگار داشت با فروشنده صحبت میکرد، زنم پول برداشتو رفت سمت مغازه، پسرا که معلوم بود دهاتی بودن خیره داشتن زنمو نگاه میکردن که با نازو عشوه با پاهای سفیدش داره میره سمتشون منکه سیخ کرده بودم حسابی!! زنم که رفت داخل اونا هم رفتن داخل، زنم رو به فروشنده یه چیزی گفت و اونم رفت سمتش جایی که من نمیدید!! یه حسی به من میگفت که با اون تیپش به همین راحتی بیرون نمیاد! یخچال جلو مغازه بود گفتم حتما رفته چیز ورداره واسه همین نمیبینمش، فکر کنم 5 دقیقه طول کشید تا اومد اون 3 نفرم همراه فروشنده اومده بودن دم در و کونشو نیگا میکردن وقتی میومد که سوار بشه!
گفتم کجا رفتی چرا دیر اومدی، گفت حرکت کن میگم، یه نیگا کرد گفت تو چرا راست کردی گفتم بابا خودتو ندیدی چی شدی؟!! دستشو گذاشت رو کیرمو شروع کرد مالیدن گفت وقتی رفتم داخل فروشنده که منو دید داشت منو میخورد با نگاش گفتم ایستک دارید یه چن ثانیه وایسادو گفت تو طبقه پایین یخچاله، یخچالم یه جایی بود که تو نمیدیدی و از کنارش میشد رفت سمت فروشنده، من که رفتم جلو یخچالو خم شدم درشو باز کردم دیدم ایستکی اونجا نیستو همش نوشابست یه دفه یکی از عقب کمرمو گرفتو چسبید بهم نزدیک بود بیفتم ترسیدم گفتم چیکار میکنی ارومتر و بلند شدم، اونم منو چسبوند به گوشه و کونمو میمالید وحشی، همینطور که تعریف میکرد داشت کیر منم میمالید. گفت دیدم اگه شر بپا کنم ضرر میکنیم تو اون بیابون، خیلی هم خوشم اومده بود از مالیدنش برا همین با عشوه گفتم اقا الان شوهرم تو ماشینه و بفهمه خیلی بد میشه من از کیرت خیلی خوشم اومده معلومه خیلی گندست، بزار برم تا گند قضیه در نیومده بعدا تنهایی میام یه حال حسابی میکنیم، اونم یکم مالیدو گفت حیف که شوهرت هست وگرنه 4 نفری حسابی میکردیمت، بعدشم مجبورم کرد کنارش وایسم و یکیشون یه عکس ازم انداخت، گفت کاری نکن عکستو بزاریم رو اینترنت!! بعدم شمارشو دادو کونمو یه نیشگون محکم گرفتو گفت برو و فکر کنم هنوز جای نیشگونش مونده!! مانتوشو داد بالا دیدم بغل کونش یه جا قرمزو کبود شده!! گفت کثافت خیلی درد داشت. بدجور سیخ کرده بودم با حرفاش گفتم بابا تو دیگه کی هستی خوب شرشونو کم کردیا! گفت فقط فکر عکسو نکرده بودم الان چیکار کنیم گفتم ولش کن بزار پخشش کن همه که تورو میبینن چقد سکسی میگردی بزار بقیه شهرا هم رو اینترنت ببینن!
خلاصه رسیدیم و وسایلو برداشتیمو رفتیم دم در زنمم خودشو مرتب کرد و در زدیم، همسر جواد که اسمش پری بود درو باز کردو از دیدنمون خیلی خوشال شد و سلام و احوالپرسی کردیمو تعارف کرد بریم داخل، حواسم بود همش زنمو نیگا میکردو هیکلو لباساشو برانداز میکرد، رفتیم داخل نشستیم رو مبلا و جوادم از اتاق اومد بیرون، با دیدن زنم یه ذوقی کرده بود که نگو با هردوتامون دست داد و تعارف کرد بشینیم، پری لباسای ساده ای پوشیده بود فقط دامنش یه ذره تنگ بود و پیراهنش سبز ساده بود و استینش تا ارنجش بود ولی روسری سرش نبود و موهاش لخت بود، جواد گفت دیگه لباس عوض نکنیم و بریم بیرون تا شب بعد شام برمیگردیم، بریم شهر بازی نظرتون چیه؟ زنم یه نیگا به من کرد یعنی این جوری بیام میشه؟ منم گفتم پس پاشید بریم خیلی هم خوبه، پری گفت من الان اماده میشم. پزی زفت یه مانتو کوتاه با یه شلوار لی ابی پوشید خیلی خوشگلو جذاب شده بود ولی مثل زنم زیاد سکسی نبود، جواد کل حواسش به پای لخت زنم بود. یه دفعه زنم بلند شد که بره اشپزخونه اب بخوره، مانتوش کامل رفته بود وسط چاک کونش و کونش کاملا معلوم بود جواد داشت دیوونه میشد با دیدن کونش، یه سرس وسائل بود برداشتیمو رفتیم تو ماشین به سمت شهر بازی حرکت کردیم. موقع گذاشتن وسایل دیدم که جواد عمدا خودشو مالید به کون زنم و اونم اصلا به روی خودش نیاورد یعنی به من نگفت که جواد اونو میماله نمیدونم باز میخواد دور از چشم من حال کنه باهاش یا اینکه چون دوستمه نمیخواد خرابش کنه!! جواد بدجور تو کف زنم بود و میترسیدم زنش بفهمه و گند قضیه در بیاد...
ادامه دارد
     
  
مرد

 
قسمت 10
رسیدیم شهر بازی و یه جا ماشین رو پارک کردیم، خیلی شلوغ بود یه چشمک به زنم زدم فهمید منظورم چیه، اومد زیر گوشم گفت امشب دهنمو سرویس میکنن انقد دسمالیم میکنن حالا ببین. گفتم ای جوووووونم من چه حالی بکنم امشب. با این کون گنده و اون پرو پاچه ای که تو انداختی بیرون نکننت خوبه!! یه خنده شهوتی کردو رفت پیش پری. جواد گفت فعلا بریم یه دوری بزنیم بعد میایم وسایل شام رو میذاریم، خانوما بیفتین جلو ما هم پشت سرتون میایم، چون شلوغ بود نمیشد 4 نفری بریم وجواد هم عمدا اونارو فرستاد جلو که بتونه راحت کون زنمو دید بزنه. اینجوری زنا جلو بودن و تو اون شلوغی کسی نمیفهمید که اونا با ما هستن و هرکی رد میشد خیره زنمو نیگا میکرد . یه کمی باد میومد اونم از پشت سرمون و حسابی کون زنمو مینداخت بیرون و زنمم الکی کونشو میداد عقب و قر میداد به کونش. جواد حسابی راست کرده بود. دو نفر اومدن جلو ما و بین ما و زنامون قرار گرفتن و با فاصله نزدیک از پشت سرشون حرکت میکردن، جوادم هی حرف میزدو زیاد حواسش نبود. یه دفه زنم که نمیدونست اونا پشت سرشن و فکر میکرد که ماییم وایساد که یه چیزی بگه.پسره هم که خیلی هیکلی بود صاف چسبوند به کون زنم و وقتی زنم برگشت نگاه کرد یه معذرت خواهی کردو رفت. گفتم جواد نزدیکتر بشیم که گمشون نکنیم و تقریبا با فاصله یه وجب بیست سانت از زنا حرکت میکردیم، یادم رفت بگم جواد پشت سر زنم بود و من پشت سر پری بودم. یه جا یه وسیله جالب گذاشته بودن و ملت هم جمع شده بودنو نگاه میکردن گفتم بریم ما هم نگاه کنیم. رفتیم تو شلوغی وایسادیم و پشت سر ما هم ملت وایساده بودن. یه مرده هم کنار زنم وایساد و جوری که جلب توجه نکنه پشت دست چپشو چسبونده بود به رون زنم، ازدحام جمعیت باعث شده بود منو جواد هم فاصلمون رو کمتر کنیم با زنامون، من زیر چشمی جواد و زنمو میپاییدم و میدیدم که زنم به بهونه حرف زدن و نگاه کردن اطراف هی میاد عقبو کون گردشو میماله به کیر جواد!! جواد هم داشت اونورو نگاه میکرد انگار اتفاقی نیفتاده. یه دفعه خواستم گوشیمو از جیبم در بیارم دستم خورد به کون پری اونم متوجه شد برگشت ببینه کی بود وقتی دید منم یه ذره اخم کرد منم معذرت خواهی کردم، جوادو زنم اصلا حواسشون نبود و مشغول عشقو حال بودن!! منم تقریبا پشت به جواد وایساده بودم و اونورو نیگا میکردم که یه وسیله دیگه بود اینجوری جواد راحتتر میمالید. یه دفه یکی از پشت هولم داد و ناخوداگاه خوردم به پری ولی ایندفه هیچی نگفت عقبم نیگا نکرد، گفتم بریم اونور یه چیز دیگه ببینیم. ایندفه خانوما افتادن عقب و ما از نعمت دیدن کون زنم محروم شدیم. بعدا که از زنم پرسیدم میگفت اون یه تیکه یه پسره چسبونده بود به کونم ول نمیکرد میگفت حتی پری هم دید ولی به روی خودش نیاورد وقتی دید من چیزی نمیگم، میگفت پسره یه بار دست میکشید به کونم یه بار کیرشو میچسبوند، حتی یه لحظه از بغل پستونامو گرفت!! رسیدیم اونجا گفتم بچه ها بریم سوار چرخو فلک بشیم، صفش خیلی زیاد بود خیلی هم شلوغ بود، رفتیم تو صف که بازم مثل قبل زنم افتاد جلو جواد! مثل اینکه کیرش چشم زنمو خوب گرفته بود، یه دفه زنم گفت میری واسم اب معدنی بگیری؟ گفتم نه بابا ول کن تو این گیرو دار، گفت اخه تشنمه گفتم خوب خودت برو بگیر. یه دفه جواد گفت من میدونم بوفه کجاست منم میام باهات، منو پری موندیمو اونا رفتن مثلا اب معدنی بگیرن. پری جلو من وایساده بود، قدش 175 بود یعنی 1 سانت از زنم کوتاهتر ولی از اون لاغرتر بود و کونشم معمولی بود. جمعیت اروم اروم میرفت جلو ما هم با فاصله خیلی کن وایساده بودیم و همراه جمعیت میرفتیم. یه دفه خواست از کیفش چیزی دربیاره و برا اینکه به نفر جلویی نخوره اومد عقب یه خورده، همون یه ذره کافی بود تا کیرم بخوره به کونش! خواستم بیام عقب ولی دیدم اون چیزی نمیگه منم خودمو به بیخیالی زدم و همینجور چسبوندم بهش!! کیرم تقریبا راست شده بود پیش خودم میگفتم این انقد حال میده پس زن من به جواد چه حالی میده اون که کونش خیلی گنده تره!!! کوفتت شه جواد
با اومدن جواد و زنم ما هم فاصله گرفتیم از هم، قوطی اب معدنیه چون خنک بود خیس شده بود و یه چیز جالبی رو دیدم!! اثر یه دست خیس روی کون زنم بود و معلوم بود کون زنمو گرفته تو دستش! خوب شد پری ندید این سوتی رو. خلاصه سوار چرخ و فلک شدیمو کلی اون بالا خوش گذشت و خیلی حال کردیم ولی پری اصلا با من صحبت نمیکرد اصلا روش نمیشد تو چشام نگاه کنه!! پیش خودم میگفتم یعنی اونم مثل زنم جنده شده و خودشو عمدا بهم میمالید؟!!!
موقعی که اومدیم پایین همه کلی هیجان زده بودیم و کلی خندیده بودیم اون بالا، موقع پیاده شدن هم چون مجبور ب.دیم از وسط جمعیت رد بشیم حسابی زنمو انگشت کردن البته من ندیدم اینو بعدا واسم تعریف کرد. برگشتیم پیش ماشین دیگه هوا کاملا تاریک بود و چراغها پارک رو روشن کرده بودن ولی بعضی جاهای تاریک هم بود تو پارک، ما یه جا نزدیک ماشین نشستیم که خیلی هم شلوغ بود و پسرا و مردای زیادی از کنارمون رد میشدن و همه زل میزدن به کون و سینه های زنم، موقع نشستن عمدا جوری مینشست که یکی از پاهاش تا زانو میافتاد بیرون. جواد همش دور و بر زنم میپلکید و مشغول اماده کردن شام بودن همراه پری. منم نشسته بودم که زنم اومد کنارم نشست، گفت امروز واقعا عالی بود انشد منو مالیدن که کسم پر آب شده بود. ناراحت نشدی؟ گفتم اتفاقا خیلی حال کردم حسابی کیرم باد کرده بود نمیدونی چه حسی داشتم وقتی میمالیدنت. گفت راستی 3 تا شماره هم بهم دادن البته بعد اینکه 2 3 دفه کونمو دست زدن شماره هاشونو دادن و رفتن. دوست داشتم بیای اون وسط جرم بدی و حسابی منو بکنی. گفتم نگران نباش شب حسابی میکنمت جوری که جوادو پری نتونن بخوابن!!
شام رو خوردیمو کلی شوخیو بگو بخند راه انداختیم ، زنا باهم خیلی اخت شده بودن و حسابی با هم گرم گرفته بودن و بعضی وقتا در گوش هم پچ پچ میکردن و میخندیدن. جوادم دیگه با زنم خیلی راحت بود و باهم شوخی دستی هم داشتن و اروم میزد رو دست یا شونه زنم موقع شوخی.
پری زن خیلی راحت و ریلکسی بود و اصلا ناراحت نشد که زنم جلو شوهرش اینجوری میگرده و دلبری میکنه یا اینجوری باهم شوخی میکنن. شب دوباره رفتیم یه گشتی تو پارک زدیم و اینبار هرکسی دست زنشو گرفته بودو کنار هم قدم میزدیم چند تا پسر نوجوون پشت سرمون با فاصله 1 2 متر میومدن و کون زنمو دید میزدن. زنم گفت ببین الان این بچه ها رو دیوونه میکنم بعد وسط پیاده رو خم شد که کفششو درست کنه همچین قنبل کرد که مانتوش نزدیک بود پاره بشه اون 3 تا پسر هم زل زده بودن به کونش نزدیک بود ابشون بیاد! اونشب کلا مشغول دلبری و کیر راست کردن بود و خیلی حال کردیم
وقتی رسیدیم خونه ساعت حدودا 12 بود ...
ادامه دارد...
     
  
صفحه  صفحه 1 از 4:  1  2  3  4  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

همسر خوش هیکل من


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA