انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
ایران
  
صفحه  صفحه 3 از 8:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  پسین »

تیره ها و ايل های ايران باستان وایران امروز


مرد

 

: مشاهیر ایل قشقایی

از بزرگان این ایل می توان به ایت الله جهانگیرخان قشقایی اشاره کرد. او که تا ۴۰ سالگی همراه ایل کوچ می کرده و از تحصیلات مکتبی ابتدایی برخوردار بوده در سفر به اصفهان برای تعمیر سه تار خود با فردی برخورد می کند که به او توصیه می کند دنبال علم برود. از شاگردان برجسته ایت الله می توان به مرحوم شاه ابادی استاد عرفان امام، ایت الله بروجردی، شهید مدرس، نخودکی اصفهانی و ... اشاره کرد. وی در شب ۱۳ رمضان دار فانی را وداع گفتند و در»تخت فولاد اصفهان« به خاک سپردهشد.
یکی از شخصیت های به نام، اسماعیل خان قشقایی معروف به صولت الدوله سردار عشایر در جنگ با نظامیان انگلیسی است. )متولد ۱۲۵۲ قمری(، وی چندین بار به مقام ایلخانی قشقایی رسید. صولت الدوله درشانزدهم مهر ۱۳۱۱ در زندان قصر تهران درگذشت.
حاج ایازخان قشقایی نویسنده سفرنامه حج و عتبات عالیات در دوره احمدشاه قاجار )نویسنده اولین سفرنامه قشقایی(از دیگر بزرگان قشقایی است. وی مشاور و معتمد اسماعیل خان صولت الدوله قشقایی، متولد ۱۲۸۷ قمری )۱۲۴۸ خورشیدی(، وفات ۱۳۵۸ قمری )۱۳۱۸ خورشیدی(، از مشاهیر قشقایی در دوران جنگ جهانی اول به شمار می رود.
محمدابراهیم متخلص به مأذون قشقایی، شاعر، متولد سال ۱۲۴۶ قمری، از تیره قادرلو بوربور طایفهٔ عمله، وفات در سال ۱۳۱۳ قمری. ماذون اشعار عارفانه و عاشقانه دارد و مرحومشهباز شهبازی )نخستین گردآورنده اشعار شعرای قشقایی در کتابی به همین نام( او را بزرگترین شاعر قشقایی می داند.
آموزش عشایری
نخستین بار مدرس در سال ۱۳۰۳ در مخالفت با سیاست تخته قاپو و اسکان عشایر در پیامی که به دست رحیم زاده صفوی، مدیر روزنامه ٔ آسیای وسطی، برای احمدشاه فرستاد، چنین نوشت: »آیا تربیت ایلات غیر از تخته قاپو راهی ندارد؟ آیا نمی توان برای ایلات مدارس سیار عشایری و برنامهٔ متناسب درست کرد که اصول وطن پرستی و مسایل صحیو بهداری و وسایل ضروری فلاحتی به آن ها آموخته شود.« اما این اندیشه چندان مورد توجه قرار نگرفت.
برنامه ریز و بنیانگذار آموزش عشایر و مدارس عشایری، پروفسور محمود حسابی است .
***
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
     
  
مرد

 

*********
ماساگت
*********

ماساگت
ماساگت یکی از اقوام ایرانی تبار و یک تیرهٔ سکایی نیمه صحراگرد در آسیای میانه بودند. سَکَ یا سَکا نامی ست که در منابع قدیمی برایسکاهایی که از طرف آسیای میانه باایرانیان سروکار داشتند، به کار رفته است. پسوند -گِت در زبان سکایی علامت جمع بود و ماساگت به معنای ماساها است.
در روزگار مادها، سکاها فراوان به مرزهای ایران می تاختند. اینان گاه با آشور همپیمان می شدند و زمانی زیر فرمان خود مادها با آشوریان می جنگیدند. با آغاز کار هخامنشیان درگیریهای مرزی با سکاها دنباله داشت و بنا به برخی روایات در یکی از همین درگیریهای مرزی کورش بزرگ بنیاد گذار هخامنشیان در نبردی با گروهی از سکاهای شرقی به نام ماساژت ها کشته شد.
داریوش بزرگ دیگر پادشاه هخامنشی برای تنبیه آنها تا مرکز اروپا پیشروی کرد. دسته های بسیاری از آنان به شاهنشاهی هخامنشی پیوستندو به عنوان سرباز برای آنان جنگیدند. از نامدارترین آنها می توان از سکاهای تیزخود نام برد.
با گذشت زمان گروهی از اینان به جنوب شرقی ایران کوچیدند و این سرزمین را به نام خود سکستان)سیستان( خواندند.
ماساگت ها از تیره های سکایی و آریایی در شرق دریا کاسپین و کناره ی رود آراکس بودند. انگاره هایی که کوشش می کند جایگاه این تیره را بهغرب دریای کاسپین بکشاند و آن ها را دارای تباری غیر هندواروپایی نشان دهنداز دید علمی نادرست است .
***

*********
آسی
*********

آسی ها گروهی از مردم منطقهٔ قفقاز هستند. ایشان خویش را ایرَتَّه می خوانند. »ایر« به معنی ایرانی و آریایی و -ته پسوند جمع در زبان های سغدی،آسی و یغنابی است. بنابر این ایرت به معنی ایرانیان است. )سرمت نیز به معنی سرم ها است(.
زبان
به زبان آسی سخن می گویند. زبان آنها جزیی از شاخهٔ خاوری زبان های ایرانیاست.این زبان از خانوادهٔ زبان های شرقی ایرانی است و با زبان های یغنابی رابطهٔ نزدیک دارد.این زبان را ادامهٔ زبان سکایی می دانند.
سرزمین
هرودوت سرزمین ایشان را آسیا نامیده است؛ این نام سپس به سرتاسر قارهآسیا گفته شد.
***
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
     
  
مرد

 

*********
کاسپی ها
*********

کاسپی ها یا قومی ایرانی بوده اند یا از بومیانی بوده اند که به شدتتحت تأثیر اقوام ایرانی قرار داشتند.آن ها مردمانی با چشم های کبودرنگ و موهای بور بودند که ابتدا در گيلان امروزی سکنی گزيدند و پس از چندی به نقاط ديگر ايران مهاجرت کردند. آن ها به عنوان ساکنان اولیه گیلان معرفی شده اند و در سواحل دریایخزر زندگی می کردند. سرزمین آن ها در نقشه قدیم مشرق، کنارهٔ غربی دریای خزر از ملتقای رود ارس و کر تا جنوب غربی و جنوب این دریا نشان داده شده است.
زبان شناسان بر این باورند که نام شهر قزوین نیز برگفته از همین ریشه است زیرا شهر مذکور دروازه قلمروی ورود به قلمروی کاسپی ها بوده است.
ارنست هرتسفیلد و سر آرتور کیث مولفانکتاب »بررسی صنایع ایران« معتقدند که کاسی ها در هزاره چهارم و پنج قبلاز میاد مسیح کشاورزی را در کناره های دریا و اطراف سند و سیحون و دجله و فرات منتشر کرده اند. دکتر گیرشمن مولف کتاب »ایران از آغاز تا اسلام« می نویسد :»قدیمی ترین مراجعی کهدر آن ها از کاسی ها نام برده شده مربوط به قرن بیست و چهارم قبل ازمیلاد است.«
گر چه این قوم را نباید با کاسی هایغرب ایران اشتباه کرد اما و.بارتولد عقیده دارد که نام کاسپی جمع واژهٔ کاس است و پسوند »پی« علامت جمع است. بنابر این کاسپیان همان کاسیان هستند، به عبارت دیگر کاسپیان تیره ای از کاسی ها هستند کهکرانه های دریای خزر را به کوهستان های غرب ایران و زاگرس مرکزی ترجیح دادند و به همراه سایر تیره های این قوم به غرب کوچ نکردند. شاید بتوان پاره ای از عناصر مشابه میان آثار دوره های متاخر گیلان و تمدن های مفرغ لرستان را که تنی چند از صاحب نطران به کاسی ها نسبت داده اند، در همین ریشه مشترک جستجو کرد.
هرودوت در فهرست مالیاتی خود که از ایران زمین تدوین کرده است ضمن شرح استان یازدهم از کاسپی ها نیز نام می برد و می نویسد که آنان به دولت هخامنشی خراج می دادند. همچنین در بندهای ۶۷ و ۶۸ کتاب هفتم تاریخهرودوت از کاسیان به عنوان گروه های مسلحی که برای سپاه خشایارشاه در جنگ با یونانیان کمک رساندند یاد شده است.
کاسپی ها قوم نيرومندی بودند .
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
     
  
مرد

 

*********
گوتیان
*********

واژه گوتی فقط در هزاره سوم و دوم قبل از میلاد معنی و مفهوم داشته است وبه یک گروه قومی معین اطلاق می شده که در مشرق و شمال و شمال شرقی لولوبیان، و احتمالاً در آذربایجان کنونی ایران و کردستان زندگی می کردند. بعدها ممکن است این اصطلاح به اقوام گوناگونی که در شمال و شرق بابل زندگی می کردند اطلاق می شده و واحد ارضی معین و ملموسی را نمی رسانده است. قبایل گوتیان در محلی شرقی تر از لولوبیان زندگی می کردند. نگاهی به جایگاه جغرافیایی این قوم، نشان می دهد که گوتی ها عمدتاً در مناطق کردستان کنونی و لولوبی ها بیش تر در لرستان ساکن بودند.
در هزاره اول قبل از میلاد، همه اورارتوییانو مردم ماننا و ماد را گوتی می نامیدند. فقط گاهی در کتیبه های سارگن دوم،مادهای ایرانی زبان از گوتیان مشخص و ممتاز گشته اند. گوتیان در قرن بیست و سوم قبل از میلاد و زمان سلطنت)نارام سوئن( پادشاه اکد، در صحنه تاریخ پدید می آیند. طبق روایات بعدی اکدی، )نارام سوئن( ظاهراً در اواخر سلطنت خویش ناگزیر با گوتیان جنگید و در ضمن پیکار با ایشان از پای درآمد. مسلماً گوتیان در آن زمان سطح تکامل نیروهای تولیدی شان نسبتاً پست بود و ظاهراً در دوره بدوی زراعت و محتملاً، مادرشاهی و تمدن و فرهنگ )عهد سفال ملون( می زیستند و معلوم نیست که مع هذا چگونه توانستند لشکریانی راکه به ظن اقوی از آن مقتدرترین دولت آن زمان بودند، تارومار کنند؟ در این پدیده چیزی که شگفتی برانگیزد وجود ندارد، زیرا با وجود این که ناحیه میاندورود به سبب حاصلخیزی فوق العاده خاک خویش در طریق تکامل جامعه طبقاتی گام های سریع برداشتهبود، با این حال هنوز دوره اولیه مفرغ را می گذراند و لشکریان اکد که اکثرا از داوطلبان بوده سلاح شان بسیار بدوی بود )کلاهخود مسین، کمان و تبرزین و بس(. چنین اسلحه ای بر سلاح های گوتیان چندان امتیازی نداشت.
منابع
*.
تاریخ ماد، دیاکونوف، ترجمه کریم کشاورز، انتشارات علمی و فرهنگی،۱۳۸۰.
***
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
     
  
مرد

 

*********
سرمتی
*********

سَرمَت یا سرم ها یکی از مجموعه اقوام باستانی ساکن استپ های جنوب روسیه بودند.سرمت ها قومی ایرانی زبان بودند و شاخه غربی از سکاها بشمار می آمدند که در قرن ۴ و ۵ پیش از میلاد زندگی می کردند. البته به مروز زمان نام سرمت به مجموعه بزرگی از ایل های با تبارهای گوناگون اطلاق شد ولی قومغالب در میان آنها به ویژه در منطقه جنوبی »سرمتستان« قوم ایرانی تبار بود.این قوم پس از قرن چهارم پیش از میلاد رفته رفته با آغاز دوره مهاجرت ها)هون ها، ترک ها، گات ها( ازجمعیتش کاسته شد.نوادگان این قوم درآغاز قرون پس از میلاد به آلان‎ها معروف شدند و در قرون جدید آنها را با نام آسی ها می شناسند که در منطقه اوستیا زندگی می کنند.
گسترده ترین ناحیه ای که سرمتی ها در آن سکونت یافتند از یک سو سرزمین میان رودخانه ویستولا تا ریزشگاه رود دانوب و از سوی شرق تاولگا، و از سوی دیگر از منطقه اسرارآمیز هیپربوری ها در شمال تا دریای سیاه و دریای خزر در جنوب بود. سرزمین های میان دریای سیاه و خزر تا کوه های قفقاز هم در محدوده آنها بشمار می آمد.
ریشه نام سرمت را همریشه با واژه اوستایی zarema- به معنی »پیر« دانسته اند و نظر زبانشناسان براینست که این نام معنی ارشد و پیش کسوت را تداعی می کرده.
***

*********
کادوسیان
*********

کادوسیان مردمانی بودند که در دورهٔ باستان در گیلان و شمال خاوری آذرآبادگان می زیسته اند. به نظر پروفسور رادیگر اشمیست آنها از اقوام ایرانی تبار بودند. زیستگاه آنها را مناطق کوهستانی و مه آلود شمال ایران و در کرانه دریای مازندران نوشته اند.
کادوسیان در زمان کورش بزرگ بخشیاز سپاهیان هخامنشی را تشکیل می دادند و به کورش وفادار بودند. به گزارش پلوتارک اینان در میانه پادشاهیهخامنشیان بر ایشان شوریده اند. در زمان چیرگی سلوکیان بر ایران اینان رادر سپاه سلوکی نیز می بینیم. برای نمونه در نبرد رافیا با مصر کادوسیان بخشی از جنگجویان سلوکیبوده اند.
واپسین نشانه های از کادوسیان در زمان اشکانیان در تاریخ دیده می شود.
***
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
     
  
مرد

 

*********
آمار
*********

مردم آمار ) زبان سکایی : آمارد ( قومی آریایی و سکایی که در خاور سفیدرود زندگی می کردند. قوم آمارد قومی مستقل شناخته می شوند. شایدتات ها و دیلمیان را بتوان فرزندان آنان دانست.
دیاکونوف نام قدیم سفیدرود را آمرد یاآماردوس ذکر می کند و می نویسد»منطقهٔ کوهستانی واقع در جنوب خاوریمسیر پایین ارس و بعد نواحی مصب« آمرد که توسط قبایل کادوسیان و کاسپی مسکون بوده مطیعماد نگشته و جز ان سرزمین محسوب نمی شود.
به گفته ی مورخان امروزی نیز این قوم در غرب مازندران کنونی و شرق گیلان و به نقلی دیگر در غرب تبرستان می زیستند.
***

*********
اینانلو
*********

صاحب فارسنامه ناصری درمورد پیشینهٔ تاریخی آنان می نویسد:اصلاین اینانلو از »ترکستان است که در زمان سلاطین مغول به فارس آمده، توقف نموده اند و در بیشتر اوقات چندین هزار نفر لشکر سواره و پیاده ازاین ایل در رکاب سلاطین خدمت نموده اند. قشلاق این ایل یعنی جای زمستانهٔ آنها بلوک حفر و داراب و فساست و ییلاق آنها بلوک رامجرد و مرودشت .... و این ایل به چندین تیره قسمت شده اند؛ مانند:
ابوالوردی، اسلام لو، افشاراوشاغی، امیرحاجی، ایران شاهی، بلاغی، بیات، چهارده چریک، چیان، رادبگلو، دهو، دیندارلو، رئیس بگلو، زرندقلی، سُرکلو، سکّز، قورت، قره قره، چغی لو، کرائی، گوک پر
غلامحسین خان شاهسون سرتیپ توپخانهٔ مبارکه ولدالصدق حسین خان شهاب الملک می گفت: در زمان شاه عباس که بعضی از ایلات شاهیسون شدند اجداد من با طایفه خود ازاین کوگ پر برخاسته شاهسون شدند؛ یعنی شاه دوست؛ محمود بگلو، یا عزلو«.
آگاهی های بیشتر دراین زمینه حاکی از آن است که پنج هزار خانوار از ایل اینانلو »از سنه ۱۲۹۵ زندگانی چادرنشینی را ترک گفته و به زراعت)پرداخته اند( و محل اقامت آنها بیشتر در مشرق و جنوب شرقی ایالت فارس است ....«.
منابع
*.
کریم زاده، محمد. "شاهسون های فارس، پیشینهٔ تاریخی شناخت شاهسون ها". دوره ۱۲، ش ۱۳۶و ۱۳۷)بهمن و اسفند۵۲(
***
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
     
  
مرد

 

*********
حاجی خانلو
*********

حاجی خانلو نام طایفه ای است که در سابق از مهمترین طوایف شاهسون محسوب می شده است. قشلاقشان سولوک و ایلچی و ییلاق اجدادیشان اطراف چالداغ است. هم اکنون تعداد بیشتری از این طایفه اسکان یافته و در آبادی های حومه شهر پارس آباد ساکن هستند. این طایفه بر خلاف اکثر طوایف که از خاک عثمانی مهاجرت کردهاند، بعد از جنکهای ایران و روس از اطراف شکی به مغان آمده اند. سلیم خان شکی والی آن شهر چون از کمک فتحعلی شاه مایوس شد فبل از تصرف شکی از سوی سپاهیان روس، از آنجا بیرون آمد و با هشیاری تمام از میان سپاهیان روس گذشته و خود را به عباس میرزا رساند و پس از انعقاد قرارداد بین روس و ایران، از پذیرفتن تبعیت روس خودداری کرد و قبیله خود را به این سوی مرز مهاجرتداد. افراد مطلع می گویند محل حکمرانیحاکم شکی یعنی سلیم خان شکی امروزه با نام خانسرا مورد بازدید توریسم واقع است و همانند بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی بازدید کننده زیادیرا به خود جذب می کند. سلیم خان بین »بوران« و »آقامحمدبیگلو« سکته کرد و فرزند رشید او حاجی خان شکی از سوی فتحعلی شاه حاکم کرمانشاه شد و تیول بران تا کدوک صلوات به پاس خدمات ارزنده خود و پدرش در جنکهای ایران و روس به ویواگذار شد. حاجی خان شکی فردی دیندار و مذهبی بود و به علت اختلافاتو مشکلاتی که مردم کرند در رواج کارهای علیه مذهب تشیه به عمل میآوردند با آنها مبارزه کرد و در کرند کشتهیا »شهید« شد. و قبیله وی زیوه و حوالی را به سکونت خود برکزیدند. پسرش اسماعیل خان شکی قلعه بزرگی در آن آبادی بنا نهاد که هنوز خرابه های آن در زیوه مشهور است و یکی از سرکردگان ناصرالدین شاه محسوب و منصب مین باشی داشته است. پسرش احمد خان مختار نظام کهفرماندهی کل دولتی اردبیل را بر عهدهداشت در جنکهای جنکلی ها به سال ۱۲۹۹ کشته شد و از فرزندانش غلامحسین خان و داود خان صاحب اختیاری در محل ماندند و بقیه فرزندانشبه تهران و جاهای دیگر کوچ کردند.
***
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
     
  
مرد

 

*********
فارسی مدان
*********

فارسی مَدان یکی از طایفه های ایل قشقایی است. این طایفه خود ۲۵ تیرهدارد.طایفه فارسی مدان که امروزه از طایفه های قشقایی به شمار می آید پیش از قشقایی ها در منطقه اقامت داشته اند و در تاریخ ها نامی از آن ها برده شده است.
طایفه فارسی مدان سابقاً پادنا ییلاق و در اطراف کوه گیسگان قشلاق می کردند. بعد اراضی سرمشهد و سپس منطقه دایین به آن اضافه شد. امروزه گروه هایی از طایفه فارسی مدان در حوالی اراک )عراق( و تهران زندگی می کنند و پاره ای از آنها هنوز به عراق معروفند. به نظر میرسد بعدها به فارس کوچیده اند.
در میان مردم طایفه فارسی مدان شاهنامه و شاهنامه خوانی اهمیت ویژه ای دارد.
***

*********
آذربايجان هاي خراسان
*********

آذربايجان های خراسان بخشی از اقوام آذربايجان تبارِ ساکنِ خراسان است.آذربايجان های خراسان به زبان آذربايجان خراسانی تکلم می کنند و از لحاظ جمعیتی یکی از گروهای قومیاقلیت در استان های خراسان به شمار می روند. آذربايجان خراسان را به دو گروهعمده تقسیم می شوند که به اشتباه با ترکمن ها یک گروه پنداشته می شوند.
گروه آذربايجان بومی معروف به آذربايجان قوچانی، درگزی، بجنوردی که قدمت سکونت آنها در خراسان به چند قرن می رسد
گروه ترک های آذری که مکعمولا حدود یک قرن و کمتر از آن هست که در خراسان ساکن شده اند.
منابع
*.
فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، سال سوم شماره ۲، پاییز ۱۳۷۶، دکتر محمد حسین پاپلی یزدی.
***
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
     
  
مرد

 

*********
ترکمن
*********

تُرکَمَن ها یکی از اقوام ترک تبار آسیای میانه هستند که عمدتاً در ترکمنستان، شمال غرب افغانستان و شمال شرق ایران سکونت دارند. آن ها به زبان ترکمنی از زبان های ترک تبار شاخه اغوز غربی سخن می گویند و بیشتر آنان مسلمان سنی و پیرو مذهب حنفی هستند.
ترکمن ها که در گذشته اُغوز یا غُز نیز نامیده می شدند، شاخه ای از ترکان آسیای میانه اند که از عهد قدیم در صحراهای وسیع بخش سفلای رود سیحون و بین دریای آرال به زندگی کوچ نشینی روزگار می گذراندند. تا حدود قرن هفتم میلادی ترکمن ها جزئی از قوم بزرگ ترک بودند. در این سالها به دنبال اضمحلال امپراطوری گؤک تؤرک ها )ترکان آسمانی(، گروهی از ترکها که اغوز نامیده می شدند، از آنان جدا شده از ناحیهٔ ارخون به طرف آرال و سیردریا کوچ کردند.
واژه های ترکمن و ترکمان در گذشته به تمامی قبایل ترک تبار اغوز بهویژه طایفه های کوچ نشین گفته می شد که این معنا اعم از کاربرد قوم ترکمن امروزین است.
پراکندگی
ترکمن های ایران بیشتر در جنوب شرقی دریای خزر و در ترکمن صحرا واطراف رودخانه اترک وگرگان رود سکونت دارند. از لحاظ استانی، سکونتگاه های ایشان در استان های گلستان )بیشتر بخش شمالی استان(، خراسان رضوی )روستاهایی در نوار مرزی شمال استان و تربت جام( وخراسان شمالی )منطقه ٔ راز و جرگلان شهرستان بجنورد( پراکنده است. از شهرهای مهم ترکمنان در ایران می توان بندر ترکمن، گنبد قابوس، کلاله، آق قلا، گمیشان، مراوه تپه و اینچه برون را نام برد.
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
     
  
مرد

 

: تاریخچه

نام ترکمن از قرن پنجم هجری)یازدهم میلادی( نخست به شکل جمع فارسی »ترکمانان« توسط نویسندگان ایرانی مانند گردیزی و ابوالفضل بیهقی استعمال شده و به همان معنی اغوز در ترکی و غز در عربیو فارسی به کار رفته است.
غزان نخست در مغولستان داخلی )در شمال چین و جنوب جمهوری مغولستان( واقع است )ترکستان( سکونت داشتند و در کتیبه های اورخون متعلق به قرن هشتم میلادی، ذکر ایشان در مغولستان رفته است. اغزان مزبور را ترک محسوب داشته اند نه ترکمان. ترکمانان، را فقط در جانب مغرب یاد کرده اند. نخست با تلفظ »تو کو مونگ در دانشنامهٔ چینی سدهٔ هشتم میلادی . به قول تونگ تین، واژهٔ توکومنگ نام دیگری است که به کشور سوک تاک یعنی کشور آلانان اطلاق شده و اینان در آغاز تاریخ میلادی در مشرق تامسیر سفلای سیردریا مستقر بودند و آنجا در قرن چهارم ه . ق. )دهم میلادی( مقر اصلی اغزان بود. در کتب جغرافیایی عرب، ترکمان )الترکمان یا الترکمانیون( فقط توسط مقدسی در شرح چند شهر واقع در شمال و شمال غربی »اربیجاب« یا »سیرام« -که موقعیت آن درست معلوم نیست- آمده در باب اصل واژهٔ ترکمان در قرن پنجم به درستی معلوم نیست که آن را از ترکیب فارسی »ترک مانند« گرفته باشند.
در گذشته ترکمن نام عمومی بسیاری از اقوام ترک تبار به ویژه اقوام اغوز مسلمان کوچ نشین بود و نه صرفاً قومی که امروزه ترکمن نامیده می شود و شامل طوایفی استکه در شرق دریای خزر از رود جیحون تاشمال خراسان و رود گرگان سکونت داشته اند. هم اکنون نیز گروه هایی در عراق و سوریه به ترکمن معروفند که ارتباط قومی و تاریخی با قوم ترکمن ساکن ترکمنستان و مناطق اطراف ندارند. برخی از این اقوام اغوز موفق به تشکیل دولت های بزرگی در ایران دورهٔ اسلامی شدند مانند:
*.
سلجوقیان
*.
قره قویونلو
*.
آق قویونلو
*.
افشاریه
*.
قاجاریه
موسیقی ترکمنی
ساز اصلی در موسیقی ترکمنی، تامدیره یا تنبوره و یا همان دوتار است. همچنین نواختن کمانچه و نی نیز در بین ترکمنان رواج دارد و در دههٔ اخیر برخی، به اجرای نغمات این موسیقی با سازهای الکترونیک روی آورده اند.بنگرید به مقالهٔ اصلی موسیقی ترکمنی
***
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
     
  
صفحه  صفحه 3 از 8:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  پسین » 
ایران

تیره ها و ايل های ايران باستان وایران امروز

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA