انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
گفتگوی آزاد سکسی
  
صفحه  صفحه 23 از 69:  « پیشین  1  ...  22  23  24  ...  68  69  پسین »

تا به حال یواشکی دید زدی



 
اره خالمو که خيلي هم سکسيه
ولي دوست دارم پسراي کير کلفت زنمو ديد بزنن حتي بکننش
     
  
مرد

 
دید زدن خانم همسایه
سالها پیش دوران مجردی ،همسایه ای داشتیم یه خانواده سه نفره بودن .خانمه که اسمش ویدا خانم بود خیلی خانم خوشگل و باحال و اوپنی بود
شبها از پنجره به خونشون دید میزدم .یه شب ویدا خانم را در حال درآوردن لباسهاش دیدم اول بلوزشو درآورد تا اینجاش عادی بود.چون قبلا هم دیده بودم اما قضیه وقتی هیجان انگیز شد که ویداخانم به دنبال بلوز، شلوارشو هم درآورد و تنها یه شورت وسوتین به تن داشت یه شورت کرمی رنگ با گل‌های سفید و درشت که به خاطر تنگ بودن شلوار ،لای کون ویدا خانم جمع شده بود.ومن با دیدن این منظره بقدری تحریک شدم که همون وقت......... دیگه بقیشو خودتون میدونین
     
  ویرایش شده توسط: hbm95   
مرد

 
ARYA1363: ددمنشانه
دد مشیانه؟ دد مشانه؟

انقدر خوب و با جزییات می نویسی که فکر می کنم همون جام و دارم می بینم
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 
یکی هست که خیلی میخوام دیدیش بزنم ولی نمیشه
     
  

 
من خاله..جونمو خيلي ديد ميزدم خيلي کس رديفيه

ARYA1363: فکر کنم برای این خاطراتت یه تاپیک مستقل بزنی موندگارتر بشه
راست میگی سینا. ولی چیکار کنم حال و هوای این تاپیک رو دوست دارم نسبت بهش عرق ملی یا بهتر بگم عرق لوتی دارم جای دیگه احساس غربت و دلتنگی میکنم ضمن اینکه دوستانی مثل شما از این تاپیک پیدا کردم. برم سر اصل موضوع از حال و هوای فاطی دور بشیم و ببرمتون سراغ دختر خالم. من زیاد میرفتم خونه خالم اونم منو خیلی دوست داشت دختری داشت بیست و پنج ساله به نام پرستو که دبیر بود و دم بخت. حدودا 14ساله بودم که رفتم خونشون تابستون بود و شوهر خالم مغازه و خاله مشغول اشپزی بود گفت عزیزم از مغازه سر کوچه چیزی میخرم بیام منم مشغول تماشای تلویزیون حالم از برنامه خانواده بهم خورد و رفتم یه چرخی زدم یه وارد اتاق شدم تا به حیاطشون نگاهی بکنم یدفه دیدم دختر خالم خوابیده.ورقه های بچه ها رو تصحیح میکرد که خوابش برده بود تیشرت قهوه ای و دامن مشکی زیبایی داشت پاهاش رو گذاشته بود رو تخت چوبی. دامنش بلند بود ولی از شانس این بشر سرتا پا غرق گناه سرخورده بود پایین تا نیمه های رونش. اونموقع هنوز فاطی خونه ما نیومده بود ولی بعد هادر مقایسه با اون رنگ سفیدی داشت اونم حشری و خوشگل بود ولی چون کارمند بود نمیتونست زیاد آرایش کنه. اندامش اونموقع خوب بود بعدها اینقدر خورد که از فاطی هم چاقتر شد. اون سینه ها عقل از سرم پروند. تو این سنین میدونید شور جنسی به آدم حاکمه. چقد جسور و در عین حال بی فکر بودم. بی خیال خاله و دختر خاله و شوهر خاله که ممکن بود بیدار بشن یا از راه برسن شد کیر نوجوان شروع شد به بزرگ شدن و منم از روی شلوار مالیدن. آقا رفتم جلو اروم اروم. ممه هاشم
استایل خوبی داشت رفتم پیشش نشستم بازم محو پاهای سکسی میشدم اگه لو میرفتم کتک بدی میخوردم تو فامیل منفور میشدم ولی این میل قدرتمند جنسی همه اینها رو به هیچ گرفت همش تحریک میشدم پاهاشو لمس کنم ولی عقل بهم حاکم شد کیرم رو از رو شلوار میمالیدم. گفتم ببینم شورتش چه شکلیه و چه رنگیه. باور نمیکنید مثل گرسنه ای که دست به دزدی میزنه سرم بردم زیر دامن و بین پاهاش. از کار بدلکارا هم خطرناکتر بود. چه صحنه ای بچه ها دختر خالم شرت نپوشیده بود کس دیده بودم ولی نه از پنج سانتی خط و خطوط کس و بخشی از کونش تو اون عالم خواب جلوه ویژه ای داشت چهار چشمی نگاه میکردم انگار و شاید واقعا قاره جدیدی کشف کردم موهاش در حد ته ریش مردا بود اخرای مالیدن کیر بود که دیگه به خودم اومدم چون اگه اب کیرم میومد بیرون شورت و شلوارم رو خیس میکرد و لو میرفتم پرستوی کشف شده رو رها کردم درو اروم بستم و رفتم دستشویی بیاد کس پرستو جق حسابی زدم و ریختم تو کاسه توالت و یکم بیحال بودم بعد دست و صورتی شستم و در همین حین خاله اومد موقع ناهار شد خاله سفره رو پهن کرد و رفت پرستو رو صدا کرد و گفت پسر خالت اومده. یکم طول کشید نگو لباساشو عوض میکنه البته بیشتر بخاطر باباش تا نگه چرا جلوی این بچه چرا اینجوری لباس پوشیدی. بعد سلام و احوالپرسی کردیم و گفت خوش اومدی میخاستم بگم من خیلی وقته خوش اومدم. الان که دختر خالم خاطرات قدیم رو تعریف میکنه یاد اون روز میوفتم و کیف میکنم
ARYA1363: موقعی که فاطی جونم تو کونش بذارم با حمید و علی رفتن مسافرت ماجراهای عجیبی برام اتفاق افتاد جق زدیم هی با شرت و سوتین و جوراب شلواری فاطی کیف میکردم ولی دنبال مراحل آسمانی تری تو سکس بودم .دوستی داشتم و دارم به اسم مهدی .بچه خوشگلی بود و با توجه عدم یا کمبود شدید دوست دختر بعد از مدتی آشنایی کارمون به گی کشید مهدی پدرش غازی بود خخخخخ از اون قدرا و حشریا .موقعی که حکم به فنا رفتن متهم که وابسته به گروه خاصی صادر کرد همسر خوشگل و جوون این متهم رو که عضو همون دار و دسته بود رو بجای فنا دادن بگا داد اعظم خانم صیغه حاجی شد و از مرگ نجات پیدا کرد عمدا شوهر رو بفنا داده بود تا اعظم رو که تو دادگاه مست خودش کرده بود بگا ببره.اعظم مثل خرم سلطان پیشرفت کرد و کودتا کرد و زن اول حاجی شد صاحب دو تا دختر زیبا و پسر خوشگلی شدن بنام مهدی.خلاصه وقتی خونه ما و مهدی خالی میشد میپریدیم بغل همدیگه.دوران خوشی بود .بعد تکراری شد و زیاد حال نمی‌کردیم .یه روز مهدی رو دیدم گفت دیگه از جق و کون پسر خسته شدم دلم کس و کون و ممه دختر میخواد گفتم کی کجا چطور گفت سمانه .سمانه دختر با قیافه خوب سفید با اندام متناسب بود که خیلی تو محل مشتری داشت با مهدی صمیمی بودن .گفت سمانه امروز میاد خونه تو هم بیا .گفتم مهدی تو بابات گردن کلفته ولی پدر منو در میارن.گفت نگران نباش اون با من.گفت تو هم بکن یا میخوای نگاه کنی گفتم تماشامیکنم تو پذیرایی پشت مبل قایم شدم.مهدی سمانه رو به عشق دیدن ماهواره که اونموقع هر کسی نداشت به خونه کشید.سمانه خوشگل وارد شد مهدی بغلش کرد و بوسید با اینا مشکلی نداشت گفت هوا گرمه مانتو رو بیار مهدی شونزده و سمانه هفده ساله بود .منم مشغول تماشای این خوشگله مانتو رو درآورد موهای خرمایی رنگ با چشمان قهوه های پوست سفید داشت یه تیشرت با شلوار لی .مهدی کم کم زمینه رو آماده کرد نوازش میکردمیبوسید و زهرا حشری میشد بعد گفت بیا برقصیم کم کم اهوی زیبا تو تله می‌رقصید.مهدی گفت سمانه بیا با لباس زیر برقصیم سمانه گفت چه کاریه ولی مهدی راضیش کرد .بازم یه کس خوشگل رو نیمه لخت دیدم شورت آبی و گل گلی مخصوص دختر دبیرستانی تو سوتین سفید اه فدای رونای خوشگلش بشم .کیر مهدی بلند شد منم جق شروع کردم سمانه موقع رقص متفکر و یواشکی به کیر مهدی نگاه میکرد .یدفعه مهدی محکم و شهوتی سمانه از لب بوسید سمانه تعجب کرد مهدی گفت سمانه بیا بریم رو تخت بخوابیم سمانه گفت نه مهدی کمی التماس کرد از مهدی خواهش و از سمانه انکار.ناگهان مهدی از خود بیخود شد سیلی محکمی به سمانه زد گفت باید بهم بدی سوتینش رو درآورد سمانه میخاست اعتراض کنه که مهدی رفت سراغ شورتش در چشم بهم زدنی سمانه لخت شده بود دیدن دختر نوجوون و لخت یکی از بهترین لذت ها ست چشمام از حدقه درآمد بغلش کرد و انداختش رو تخت توی اتاق .رفتم نزدیکتر دست و پا زدن فایده ای ندارد مهدی شورت صاب مرده رو دراورد کیرش قد علم کرد .کونش رو مالید و حشری شد رفت سر اصل کاری کس با موهای نوجوون .سمانه خواهش کرد مهدی ولش کنه ولی فایده نداشت پاهای سمانه رو با فشار باز کرد کیر رو بدون ملاحظه برد تو کس سمانه.سمانه جیغ زد .مهدی یه سیلی دیگه زد کس و کیر و کمی از تخت خونی شد بله دیگه سمانه زنی شده بود واسه خودش.سمانه درد داشت ولی کم کم از کیر مهدی خوشش میومدد یه دقیقه شد مهدی فریادی از روی شهوت زد آبش خالی کرد تو کس سمانه.خیلی به خودش مطمئن بود با این حال سمانه رو ول نکرد مهدی اقچفتاد رو سمانه حشری بود روش خوابید حدود یه ساعت بعد اینبار افتاد به جون کونش.بعد اتمام سمانه حال خوبی نداشت .مهدی اومد گفت آماده هست بیا بکنش گفتم نمیخام زوری کسی رو بکنم بعد به سمانه آب و قند داد بردش حموم حسابی شستش حال سمانه بهتر شد لباساشو پوشوند و گفت خوش اومدی شاید حامله شده باشی افتخار کن مهدی ابستنت کرده بیخود دنبال شکایت نرو که فایده ای ندارد وسمانه رو فرستادخونه .مهدی بهم گفت چرا نکردیش گفت ایشالا سوژه بعدی .میخاستم برم خونه مهدی خندید گفت اینجوری می‌ره کوچه دیدم شلوارم از جق زدن خیسه خیسه یکی از شلوارهایی مهدی رو پوشیدم و اومدم خونه
ARYA1363: با اینکه سمانه خوشگل بود و مهدی مثل گاو جرش داد ولی باز فکر و ذکر من کس و کون فاطی بود شب رفتم واحد پایینی یکی از سوتین های فاطی رو برداشتم توی سبد بود شسته نشده بود ولی بوی عرق نمی‌داد بوی پستونای فاطی دیوونم میکرد یه تخلیه حسابی کردم صبح حدود ساعت ده بود که بیدار شدم رفتم سوتین بذارمش سر جاش کلیدی که فاطی داده بود رو پیدا نکردم.رفتم سراغ کلیدی که خودم تکثیر کرده بودم. سوتین در دست رفتم.یدفه دیدم در از تو قفله با خودم گفتم نکنه مامانم برای سرکشی رفته تو یا فاطی اینا برگشتن تصمیم گرفتم از انباری چک کنم در اتاق خواب بسته بود در باز شد عجیب بود وای فاطی بود لخت و تپل کی برگشته بودم ولی نه بیشتر دقت کردم سفید بود با موهای دراز در حالیکه فاطی موهاشو مردانه کوتاه کرده بود بچه ها هیچ موقع تو زندگی اینجور شاخ درنیاورده بودم رفت سمت دبلیو سی نمی‌دونستم چیکار کنم به پلیس بگم دزد اومده یا از کس و کون و ممه این ماده جن لذت ببرم یا تحت تاثیر مهدی برم جرش بدم بعد گفتم نکنه فامیل فاطی خوشگله باشه چون از جهاتی شبیه اونه .خانم بعد از شاش تشریف آوردن کون چاق و خوبی داشت ولی به فاطی نمی‌رسید ممه های بزرگ و کس تراشیده ای داشت خرامان خرامان رفت سمت اتاق یاد فاطی افتادم در رو باز گذاشت اینبار چیزی دیدم که به برکت نونی که میخورم نزدیک بود روحم از تنم بیرون بیاد یه مرد لخت تو اتاق بود و عجیبتر از همه میدونید کی بود داداش بزرگم غش کردم اون که الان بایداداره بود این زنه کیه نکنه جنده آورده حس عجیبی داشتم ترکیبی از ترس و لذت و تعجب و خنده.به خودم اومدم دیدن داداش لختم خنده دار بود مخصوصا کون و کیر بلند شده و تخماش .داداشم زنه رو بغل کرد انداختش رو محل سکس حمید و فاطی محکم بغلش کرد کیرش می‌مالید به کس و کونش ممه های گنده خانمو رو
لیس زد و کس و فکر کنم کلیتوریس شو مالید زنه بد جور حشری شد سیلی به کونش میزد ممه هاشو حسابی مشت مال داد پاهاشو باز کرد کیر داداشم بدجوری دراز و کلفت شده بود فرو کرد تو کس زنه .اونم پاهاشو قلاب کرد دور بدن داداشم .سر و صدا که بلند میشد داداشم می‌گفت یواشتر بیست دقیقه سکس کردن من پنج دقیقه ای ابم اومد داداشم کاندم نداشت میگفتم یه وقت نریزه رو پتوی فاطی اینا متوجه شدن .جای گرم و نرمی بود زنه می‌گفت بذار محکم بذار .داداشم که ورزشکار بود حسابی خر کیف شده بود کس زنه رو حسابی جر میداد داداشم حرفهای بی تربیتی میزد که قبلاً ازش نشنیده بودم لبای زنه رو محکم بوسید و یه دفه فریاد بلندی از سر شهوت زد گفتم همه کوچه الان می‌ریزه اینجا.تو کس خالی کرد همه آبشو افتاد رو زنه و مدتی خوابیدن بعد ده دقیقه دو تایی رفتن حموم در اومدن داداشم حوله خودشو برده بود پایین خودشون رو خشک کردن لباس پوشیدن .زنه شورت و سوتین قهوه ای پوشید داداش تو بستن سوتین کمکش کرد . داداشم زنه رو به خیال خودش یواشکی بیرون کرد خودش رفت بالا.منم سوتین فاطی رو انداختم همونجا رفتم بالا. دوش گرفتم داداشم منو دید گفت چه خبر داداشی میخواستم بگم خبرا پیش شماست .گفت امروز از اداره مرخصی گرفتم خیلی بهش حسودی کردم بخاطر سکس اون صبح.میدونید طرف کی بود اون کس گوشتی همکار داداش بود تو اداره. متاهل بود و بچه دار داداشم مخشه زده بود و حسابی عاشق داداشم بود.خدایا قسمت ما بشه
ARYA1363: تو انباری میخواستم جق رو شروع کنم که در حیاط باز شد فاطی خوشگلم اومد پسرش علی نیمه خواب بود غش کرده بود حمید بچه رو گذاشت اتاق خواب رو تخت و درو بست فاطی چادر نداشت ولی کلا تغییر لباس داده بود مانتوی متفاوت با شلوار لی.مانتو رو درآورد.اخ آخ دردم تازه شد کون عظیم و بی نظیر معشوقم در شلوار لی .چه کیفی کردم کون فاطی جونم معدن پایان ناپذیر زیبایی و شهوت بود.حتما شما هم دیدید کون بزرگ در شلوار لی چقده سکسیه و دودول آدم رو سیخ می‌کنه.فاطی تاپش رو درآورد سوتین جدیدی داشت سفید بود گفتم نکنه اونجا فرصت سکس داشتن بعد فاطی شلوار لی رو شروع کرد کندن .کمی خم شد شلوار رو تا قسمت پایینی کون پایین کشید یه دفعه اون تیکه گوشت انگار از توی چراغ جادو درآمد با فشار و جهش حجمش دو برابر شد آدم تعجب میکرد چطوری کون به این بزرگی اونجا جا گرفته شورت سفیدی داشت ست پوشیده بود ست سفید رو خیلی دوست دارم اما حسنش این بود که شورت رفته بود لای کون .با انگشت شرت رو از لای کون نازش کشید بیرون حمید هم مشغول لخت شدن بود ولی اون شرتشم در آورد .یه دفعه رفت سمت فاطی سوتین فاطی رو بازکرد ممه های دوست داشتنی و زیبا آزاد شده بودن.کیر حمید بلند شد فاطی شورت سفید شم درآورد فکر کنم فاطی لباسشو بخاطر عرق کردن تو تابستون عوض کرده بود چون لباسای حمید قبلیابودن دیگه کون کاملا آزاد شد حمید بازو های فاطی رو گرفت کون فاطی رو محکم بغل کرد هر چند اون کیر سیخ شده به زحمتش مینداخت نشستن رو تخت می‌خندیدن و درد دل میکردن.فاطی خودشم حشری شده بود کیر حمید رو بدست گرفته بود بعد شوخی، لبای همدیگر محکم ماچ کردن .از فرط شهوت افتادن رو تخت شکم نسبتا چاق فاطی هم با ممه های سکسی وبزرگش ولو شده بودن رو تخت.حمید کل بدن فاطی رو دست کشید و مالید بازم از فرط شهوت سیلی به بدن فاطی جونم میزد .فاطی هم خودش رو رها کرده بود تو آغوش فاطی میخاست دو جانبه کیف کنه هم بخوابه رو تخت هم کیر حمید یه صفایی بهش بده .حدسم درست بود اونجا فرصتی برای آمیزش نداشتن .حمید فاطی رو از کونش بغل کرد پای فاطی رو بلند کرد اون رون گوشتی رفت هوا من دیوونه شدم حمید و فاطی هیچکدوم حال و حوصله استفاده کاندم نداشتن از بس که خسته و گرسنه سکس بودن.حمید شروع کرد تلمبه زدن قیافشونو کامل نمی‌دیدم چون خوابیده بودن.حمید اولش پر سر و شور بود بعد اونم مثل فاطی آروم شد و با ملایمت کیرشو تو کوس ناز فاطی خوشگلم فرو میکرد.فاطی هم نیمه خواب بود تو کار حمید دخالت نمی‌کرد حمید ممه های فاطی رو محکم چنگ زد و مالید در حالیکه پای فاطی رو انداخته بود رو پای خودش تا کیر راحت بره تو و دستش آزاد باشه پشت و سر فاطی رو می‌بوسید بعضی موقع ها کلیتوریس فاطی رو می‌مالید وقتی اینکار رو میکرد فاطی هم دستشو می‌داشت رو دست حمید بعد دستشو قفل کرد تو دست خودش .فاطی طوری خسته مسافرت و گرسنه سکس بود که اگه فیل کیرشو می‌ذاشت تو کوس و کونش همون‌جوری میخابید یه دفه حمید سرعت سکس رو زیاد کرد محکم و دیوونه وار تلمبه میزد از تخت پاشدفریادی زد و آب کیر رو ریخت رو سینه ها ممه فاطی تا خدای نکرده بچه دومی تولید نشه.فاطی زیاد اجازه این کار رو به حمید نمی‌داد ولی خوب شانس بهش رو کرده بود گرفت کنار فاطی خوابید قبل از خوابیدن بازم لبای فاطی رو بوسید .مناظر فوق العاده ای بود.دوران خوشی با فاطی داشتم یه روز فاطی جونم اومد و گفت با اجازه شما از خونه تون میخاییم بریم البته یه شهره دیگه انگار دنیا رو سرم خراب شده بود آخه چطور دوری عشقم رو تحمل کنم بدون اون من میمیرم یه سری حرفا زد که دیگه من تو باغ نبودم و از نهایت ناراحتی نمی‌فهمیدم چی می‌گفت .رفتم تو خونه همه اون خاطرات شیرین واسم زنده شد دیگه چاره ای نبود قبل از رفتن فاطی یه سری یادگاری ازش برداشتم .روز اثاث کشی و خداحافظی رسید.فاطی جون اومد بالا از مادرم خداحافظی کرد و گفت پسر خوبی دارید امیدوارم بزودی عروسی کنه و خوشبخت بشه .منم گفتم فاطی من کسی رو نمیخام فقط تو رو میخرم کاش‌ همسن بودیم طوری عشق و سکس داشتیم که شوهرت باید یاد می‌گرفت اینا رو البته تو دلم گفتم.خداحافظ فاطی سکسی و زیبای من خداحافظ .
ARYA1363: بقول سینا جان نوبت نفر بعدیه یا بقول من جیگر و کوس و عشق بعدی .وقتی فاطی رفت من بیچاره و آواره شده بودم .از فراق فاطی کون گنده افسرده بودم ای فاطی کجایی با اون پستونای درشتت کون باعظمتت کوست صورت قشنگت .حتی بیادش گریه هم کردم.برای تسلی خودم با شرت و سوتین و جوراب شلوارش جق میزدم .بابام دنبال مستاجر جدید بود و افراد مختلفی میومدن خونه رو نگاه میکردن. منم مثل مرده متحرک راهنماییشون میکردم.تا اینکه یه روز عشق جدیدم رو پیدا کردم .ماجرا از این قرار بود که بنگاه زنگ زد یه مورد جدید داریم .ساعت پنج عصر بود که اومدن .در رو بیخیال باز کردم یه مرد سبیلو با پیرهن آستین کوتاه یه خورده لول پایین بود گفتم این دیگه کیه یدفه متوجه خانمش شدم وای قیافه خوبی داشت از افسردگی خارج شدم تو خوشگلی به فاطی نمی‌رسید ولی کوس مشتی بود رفتیم داخل خونه .شوهرش سوال میپرسید در مورد ساختمون اصلا نفهمیدم چی جواب میدادم چون محو تماشای خانم بودم جالبه چادری بود نمی‌دونم چرا همش چادریا به تور ما میخوردن.رفتن و فرداش زنگ زدن ما پسند کردیم منم از سوژه جدید واسه بابا مامانم تعریف کردم البته اونا دلیلش رو نمیدونستن.میخاستم خانمه رو لخت ببینم و شاید پخش رو زدم .کیرم با تصورات اون خانم در حالت لختی بلند میشد.بابام قبول کرد منم از خوشحالی بال درآوردم.روز اسباب کشی فرا رسید اسم عشق جدیدم شهلا اسم شوهر بهزاد دو تا بچه یکی بهراد و یه نوزاد سه ماهه آرمین .منم به اسباب کشی کمک کردم شهلا با اینکه مثل فاطی چادری بود ولی برعکس اون روابط اجتماعی بالایی داشت خودمونی بود و خیلی زبون می‌ریخت بعدها فهمیدم در سکس هم خیلی طناز و عشوه گره .شب شد و من مترصد برنامه ریزی برای دید زدن.تصمیم گرفتم به دلایلی چند روز صبر کنم.شهلا در عین خودمونی بودن مودب هم بود صدایی زیبا داشت که در حالت عادی آدم رو وسوسه میکرد چه برسه موقع سکس.اولین دید زدنم مربوط به زمانی بود که کیرم بد جوری سیخ شده بود طاقت نیاوردم. رفتم انباری و سوراخ کلید .شهلا در حال جارو کشیدن بود اما لباساشو زیاد راحتی نبودن .شلوار و پیرهن زنونه .فکر کنم قرار بود مهمون بیاد .موهاش طلایی بود البته رنگ کرده و چشماش که قبلاً هنگام اسباب کشی دیده بودم قهوه ای .صورت ناز و دوست داشتنی که طرف مقابل رو در چشم بهم زدنی تسلیم میکرد.کون شهلا خانم تو شلوار پارچه ای مشکی زیاد مشخص نبود بعد از مدتی مهمونا اومدن اونام بیشتر حالت پوشیده داشتن اونروز چیزی قسمت ما نشد.تصمیم گرفتم تا صبح دید بزنم ساعت هشت صبح شد .یواشکی رفتم بازم من و بازم سوراخ کلید بالاخره موفق شدم .عشقم رو دیدم در یه صحنه رویایی فدات شم شهلا جون خوشگلم آخی عشقم شلوار کشی سیاه و نازکی داشت نا امید نشید بالاتر از کمر لخت بود آخی اون شکم و بازوهای لخت و مهمتر از همه ممه های فوق العاده ممه های سفید با نوک پستون و هاله سرخ سرخ که منو از اون فاصله و سوراخ کلید حشری میکرد چه برسه به اینکه کسی بغلش بخوابه.یه جق حسابی شروع کردم کاش شهلا مال من بود شیفته و دیوونه پستونا بودم یه دفه نی نی کوچولو گریه کرد بازم یه صحنه زیبا شهلا آرمین نزدیک پستونش برد یادم رفته بود این پستونا شیرده هستن به آرمین حسودی کردم خیلی حسودی کردم .پستون اولی زود تموم شد و بچه بازم شیر میخاست فکر کنم جاکش بهزاد ممه رو شب خورده بود پستونی دومی آرمین رو سیر کرد من یه مدت جق نزدم تا شیر دادن تموم بشه و ازین صحنه ناز و مامانی جور دیگه ای لذت ببرم .آرمین ممه رو ول کرد و خوابید چشمام به شهلا افتاد اونم خوابش برده بود به عشق ممه های عشق جدیدم یه جق حسابی و اساسی زدم مگه میشد آدم از نگاه کردنش سیر بشه تا بالاخره مایع منی با شدت ریخت تو شورتم و راحت شدم.ولی بعد ارگاسم هم ممه های ناز تماشایی بودن.تا کسی بویی نبرده زود رفتم بالا.تو حموم بازم یه بار جق زدم.وای خدایا از تو بخاطر خلق این خوشگل مخصوصا با ممه های کیر راست کنش ممنونم
ARYA1363: از طرفی سرمست از مشاهده بالاتنه لخت شهلا بودم و پستونای خوشگلش که حتی بعد حاملگی و شیردهی هم خوش فرم و سکسی بودن و آب هر پسری نوجوونی رو در می‌آورد و مدهوشش میکردن از سویی دیگه دلم برای کمر به پایین شهلا جون دلم یه ذره و کیرم خیلی شق و گنده و دراز شده بود.یه روز در زنگ واحد پایینی رو با سنگ بشدت میزدن ولی کسی باز نمی‌کرد .رفتم در رو باز کنم که شهلا جونم همزمان خواست بیاد حیاط و در رو باز کنه از پله ها نگاهم به شهلا افتاد صورتش خوشگلتر به نظر میومد تیشرت سبز کمرنگ و روشن پوشیده بود چادر خونه داشت ولی زیاد زیبایی‌های رو نمیپوشوند موهاش بیرون بود و بالای ممه ها و بازوها لخت و سفید و خود ممه ها بدون سوتین بود و آخ قربونشون برم از فرط فشار نزدیک بود از تی شرت بزنن بیرون .با اینکه ممه هاشو لخت دیده بودم ولی بازم سیر نمی‌شدم نوک ممه ها واضح بودن و بدجوری ادمو تحریک میکردن شهلا خانوم گفت شرمنده میشه درو بازکنید پسرم پشت دره قدش نمی‌رسه دکمه زنگ رو فشار بزنه.حریصانه ممه های خوشگل شهلای فتنه گر رو دیدمیزدم .گفتم چشم و رفتم در رو باز کردم تا بهراد بیاد تو.اونا رفتن تو ولی کیر ما بدجوری بلند شد وشب مشغول جق بودم .شهلا فرداش شرت و سوتین و لباس زیراش رو که شسته بود پهن کرد رو طناب.کلکسیون شرت و کرست شهلا رو اولین بار دیدم .برعکس فاطی اونا رو زیر لباسای دیگه قایمشون نمی‌کرد صبح پهن میکرد و تا بابام بیاد جمعش میکرد ولی با من مشکلی نداشت.اونروز شورت زرد رنگ شهلا که گلهاو خطوط ابی رنگ داشت رو کش رفتم که شرتش لطیف و سکسی بود .شب باهاش حال کردم انگار دارم کون شهلا را میکنم.برای دیدن شهلای برهنه خیلی دلتنگ شده بودم وارد عمل شدم بالاخره شهلا هم به لیست عشقهای لخت من اضافه شد میخاستم همین قسمت تعریفش کنم ولی بنظرم یه قسمت مجزا بیشتر حال میده .بزودی ویژگیهای این حوری زمینی رو براتون شرح میدم تا کیف کنید
     
  
مرد

 
همسایه بالایی زن سن بالا حاج خانومی هست محشره


ARYA1363: عزمم رو جزم کرده بودم تا شهلا رو لخت مادرزاد ببینم حوالی ساعت هفت صبح یک روز تابستونی باز هم شیطون گولم زد و آهسته و با احتیاط رفتم انباری .کیرم شروع به تورم کرد و رفتم سراغ سوراخ کلید .اول یه جفت پای لخت دیدم از فرط خوشحالی فکر کردم شهلا جونمه و میخواستم تف کنم به کیرم و شروع کنم جق .ولی فهمیدم پاهای بهزاد هستش ماشاالله شورتی هم تنش یا بهتر بگم کونش نبود کیر و خایه بهزاد خیلی خنده دار بود کیرش فعلا دودول بود و خوابیده بود و تخماش شل و ول یه زیر پیرهن آبی رنگ پوشیده بود معلوم بود شب سکس جانانه ای داشتن با اینکه تخت داشتن بعد ها فهمیدم کلا رو زمین و فرش و پتو بیشتر حال میکنن .سراغ شهلا بودم که ای کوستو جر بدم عشقم کجایی خبری نبود فکر کردم رفته بیرون نون بخره و میخواستم برم که یهو دیدم یه رون و یک پای سفید و خوشگل و گوشتی اومد رو بدن و کیر و پاهای بهزاد .فهمیدم جیگرم پشت بهزاده حرکت فوق العاده سکسی بود و کیرم بدجوری شق شده بود.این ژست و چندتای دیگه حالیم کرد شهلا طناز و قماربازه بزرگیه تو سکس و اینو بدونید زنای چادری خوشگل بهترین لذت رو توی سکس هم واسه ما و هم خودشون ایجاد می‌کند اون پا و رون خوشگل هر مردی رو دیوونه میکرد اما بهزاد رو نه چون شهلا استاد خالی کردن آب مردا بود طوری کمربهزاد تپل رو خالی کرده بود توان سکس دوباره نداشت و در خواب زمستونی بود شهلا جونم دلش کیر میخاست اما بهزاد غش کرده بود یکدفعه عشقم نومید از بهزاد پا شد چه صحنه شاهانه و رویایی تمام قد هیکل زنونه خوب بسیار سفید مثل برف اندام فوق العاده ای داشت مثل فاطی تپل نبود ولی لاغر نبود و بدن پری داشت بازم جق شروع شد رسیدم به نقطه اصلی یعنی زیبایی‌های کس و کون شهلا از شانس من شرت پوشیده بود خیلی ناراحت شدم فحشش دادم خارکسه مگه آدم تو بغل شوهر تو خونه شرت میپوشه .اما بچه ها چه شورتی داشت قرمز بسیار غلیظ وتند سرخ سرخ شهوت اور که ترکیبش با پوست لطیف و مافوق سفیدش آخر سکس و تحریک بود واگه مردی یا پسری باهاش روبرو می‌شد یارای مقاومت نداشت و ددمنشانه شهلا رو جر میداد و هزار پارش میکرد.کونش از پشت شرت هم ادمو تحریک میکرد بنظرم اگه اروپا یا آمریکا متولد میشد پورن استار قدری میشد هم لذت می‌بردم و هم افسوس.شرت رو بخاطر پسر بزرگش پوشیده بود چون شبا میترسید و پیش بابا مامان میخابید. حتما میترسید بچه تحریک بشه .کون جمع و جور و پسر کشی داشت نه بزرگ بود نه کوچیک.شورت کل کون رو پوشش میداد و اونوقت این شرتای که نصف کون بیرون میشه مد نبود یا تازه میخاست بیاد فقط وقتی دقت کردم خیلی به وجد اومدم جقم شدت گرفت چون قسمتی از کپل سمت چپ از شورت زده بود بیرون کاش اونجا بودید عقل آدم ناپدید میشد قربون کون سفید شهلا برم از همون تیکه بیرون زده معلوم میشد چه کون با کلاسی داره .شهلا یه نگاهی به بهزاد و بر و بچه انداخت.اومد بیرون .اگه میدونست تحت نظره چیکار میکرد رفت دستشویی عشقم جیش داشت شاشید برگشت اتاق .این بار ممه هاش حشریم میکرد و رونهای سکسی و گودی پشت زانو خلاصه عجب تیکه ای بود و با حوله رفت حموم .منتظر شدم مثل فاطی بدامش بندازم .باید حواسم به خونه خودمون بود تا لو نرم به عشق شهلا و کونش موندم.با حوله بیرون اومد دور کونش پیچیده بود فقط پایین تنه .بدنش رو خشک کرده بود.بچه ها وقتی زنا از حموم در میان اونموقع عیار اصلیشون مشخص میشه و هر چی مالیدن شسته میشه شهلا هم مثل فاطی نمره بالایی داشت .شهلا رفت تو با خودش شرت و سوتین آورد اما اومد بیرون بپوشه .صحنه اصلی فرا رسید حوله رو از دور کمر باز کرد به خدا انگار روحم از بدنم خارج شد پشتش به من بود کسش امکان تماشا نداشت ولی کونش رو بیشتر دوست داشتم دو تا تیکه گوشت سفید زیبا نسبتا پر گوشت در عین حال جمع و جور، یکم بیشتر خودش رو خشک کرد پاهاشو باز کرد و خم شد حوله رو میبرد لای کوس و کونش .داشتم منفجر میشدم شرت و سوتین سفید پوشید که رنگ سفیدش در مقابل شهلا انگار کم می‌آورد انگار تو بدنش گم پوشید وقتی با ظرافت و لطافت اون شرت سفید رو پوشید دیگه تسلیم شدم اب کیرم پاشید دوباره تو شلوارم.راحت شدم از فرط خوشحالی بال بال میزدم .رفت اتاق تا بره لباس بپوشه و بره نون بخره .منم رفتم بالا و دوش گرفتم.مونده بود کس شهلا رو ببینم .البته من نقشه های بزرگتری داشتم
ARYA1363: قربانت سینا جون .ددمنشانه رو یه زمانی اخبار زیاد می‌گفت و بیچاره دانش آموزا در دیکته کم میاوردن و نود و نه درصد اشتباه می‌نوشتند . فکر کنم بعد مرور کلی خانوم خوشگلا باید یه کتاب ازشون بنویسم .من خودم به دید زدن یه سطری ولی واقعی احترام می‌گذارم .ولی در سوژه های که شخصا شاهدش بودم سعی میکنم تمام و کمال شرح بدم تا شما سینا جونم و سایر دوستان تصاویری از این دید زدن ها در ذهنتون نقش ببنده و لذت ببرید .سعی کردم به کار سرعت ببخشم واگه اشتباه املایی بود به حساب شتاب در کار بذارید .البته منظورم ددمنشانه نبود ها چون دیکته درستی داره. از شهلا لذت ببرید ومنتظر ممه و کس و کون جیگر ایرانی بعد شهلا جونم باشید
ARYA1363: عصر بود و منم تو انباری .البته بیشتر تفریحی بود چون اونموقع شهلا جونم زیاد لخت نمیشد .ولی شهلا با لباس هم ادمو حشری میکرد آستین رکابی زرد و دامنی داشت بازم زرد .ترکیب سکسی جالبی بود تا زانوها بزور می‌رسید زانو های سکسی که اطرافش گوشتی بودن ‌‌‌‌بازوها و پاهای سفید که لطافتشون اصلا قابل مشاهده بود ممه های پر شیر و بدون سوتین که حتی از زیر آستین رکابی هم کیرم رو راست میکرد .کون خوشگلش بگیر نگیر داشت بعضی مواقع اونم مثل ممه ها لباس رو نزدیک بود پاره کنه اگرچه گوشت خوبی داشت ولی چون جمع و جور بود مثل مال فاطی جونم ولو نمیشد بعضی مواقع هم زیر دامن و شلوار انگار قایم میشد اون روز کون شهلا زیاد برجسته نبود ولی همون سیستم گوشتی ولی خلاصه هم دوست داشتنی بود مشغول آشپزی بود .وقتی دخترا و خانومای خوشگل به زوایای دیگه از خونه میرفتن از شیشه بالای در دیدشون میزدم.زنگ رو زدن بهزاد اومده بود گفت دوستم اومده شهلا هم چادر سر کرد بهزاد راننده کامیون بود دوستش هم مثل خودش لول پایین بود .بعد از مدتی گپ زدن دوستش رفت .بهزاد بعد بدرقه اومد خونه.شهلا عصبانی بود حال اونو گرفت و گفت این کیه آوردی خونه و از این حرفا .شوهرش اول می‌گفت تو چیکار داری ولی بعدش کوتاه اومد گفت باشه دیگه نمیارم و ... برای آشتی شهلا رو محکم بغل کرد لپش رو حسابی بوسید میخاست دستشو ببر زیر دامن و کس شهلا رو تحریک کنه ولی اجازه نداد .شهلا هم خوش خوشانش میشد هم عصبانی. گفت بهزاد برو به کارت برس بهزاد ول کن نبود شهلا رو صد و هشتاد درجه چرخوند از کون محکم بغلش کرد و کیرش رو می‌مالید به دامن و کون خوشگل شهلا وچقد آرزو داشتم جای اون بهزاده بودم .بازم بهزاد معذرت خواهی کرد شهلا برای جدا کردن این کنه چسبون قبول کرد و بهزاد بعد از یه حال اورژانسی رفت پی کارش بعدا فهمیدم اون دوتا گرچه بظاهر صمیمی هستن ولی اختلافات اساسی هم دارن که بعدا خیلی بدردم خورد .بهزاد از بیرون زنگ زد بعد فهمیدم میگه پسرداییم با زنش میان شام .ظاهراً شهلا خوشگلم با اونا مشکلی نداشت .واسه ما توفیق اجباری شد رفت لباساشو عوض کنه .بخاطر بهراد رفت پشت در اتاق خواب .بهراد تو هال مشغول بازی بود در رو نبست و در حالت هفتاد درجه تقریبا باز بود .شهلا جون فکر میکرد پسرش نمی‌بینه ولی نمی‌دونست من دارم لذت میبرم آستین رکابی رو در آورد صحنه سکسی سکسی بود اخ اخ ممه های سفید عشقم با نوک ممه و هاله قرمز قرمزو و یه کمی هم تیره اطرافش نمایان شد . ترکیب زیبای سه رنگ سرخ و سفید و سیاه ممه های درشتی داشت پر شیر بودنش هم بزرگیشون رو مضاعف میکرد ممه ها کمی شل شدن ولی خوش فرم بودن و اصلا آویزون نشدن .حاضر بودم اونموقع خونه مون رو بدم مال شهلا بشه ولی اجازه بده ممه هاشو حسابی نگاه کنم حسابی بمالونم و بخورم .از یه جهت صحنه خنده داری بود چون بیشتر سر و بدن شهلا پشت در پنهون شده بود ولی سینه های درشت و مشتی شهلا خارج از محدوده بودن قربونشون برم انگار در اتاق خواب دوتا ممه سفید و خوشگل درآورده بود سوتین آبی پوشید از هر رنگی لباس زیر داشت ادمو خوب حشری میکرد .سوتین رو با خودش آورده بود نزدیک در .دامن زرده رو درآورد افتاد رو زمین با پاهاش هلش داد گوشه اتاق. تک و توک قسمتایی از بدنش دیده می‌شد.بعد رفت سراغ اصل کاری شورتش رو درآورد موقع درآوردن خم شد بخشی از رون خوشگلش دیده میشد شورت صورتی رو انداخت کنار دامن زرده. آخی چه کیفی کردم یادش رفته بود لباس بیاره رفت سمت کمد .وای شهلا قربون خودت و اون کونت برم. بهزاد حق داشت محکم کیرشو بمالونه به این کون لامصب.سریع رفت تا بهراد متوجه نشه .چه کونی در حال حرکت که دیگه بی نظیر میشد سریع شلوارمشکی پارچه ای که نسبتا گشاد بود و شورت بنفش کمرنگ که عکس گل بزرگی قسمت جلوش رو میپوشوند پیدا کرد .وقت ست کردن شورت و سوتین رو نداشت .موقعی که برگشت وای بچه ها موقع برگشتن که حیران و سرگشته شدم چشمام به جمال مرکز زیبایی‌های شهلا خوشگله روشن شد گرچه موی بدن شهلا کم بود یا اصلا نداشت ولی کس عشقم پر مو شده بود .با اینکه واسه کس تراشیده میمیرم ولی موی کس خانوما و دخترا رو خیلی دوست دارم .بازم ترکیب بدن سفید و موی سیاه کوس حسابی واسم شهوت اور بود طوری که یه دفه جق زدنم از کنترل خارج شد و ایندفعه مایع منی ریخت رو زمین و موکت .فکر کنم شهلا بخاطر مشغله اسباب کشی و چیدن وسایل وقت تیغ و ژیلت زدن به کسش رو پیدا نکرده بود کوس شهلا مثل فاطی تپل بود ولی چون موی زیادی داشت اون روز نشد با فاطی جونم مقایسه کنم.با شتاب رفت پشت در شورت و شلوار رو پوشید .چون سوتین پوشیده بود اومد سمت کمد اول میخواست زیر پیرهن بپوشه ولی بخاطر گرمای تابستون منصرف شد و با یه پیرهن زنونه و لطیف و چادر نازک به کارش پایان داد و منتظر مهمونا شد .دلم می‌خواست با شهلا وارد روابط صمیمی بشم .
ARYA1363: صبح بازم رفتم انباری .در این صبح دل‌انگیز و سکسی تابستونی ،شهلا و بهزاد در بغل همدیگه ولو بودن .در بخاطر گرمای تابستون کاملا باز بود بعد رفتن مهمونا اونا سکس حسابی داشتن .اینبار شهلا بعد از پذیرایی مهمونا و بعد پذیرایی از کیر بهزاد و خستگی یک روز و شب کاری تو آغوش گرمش خوابیده بود و فرصت نکرده بود بخاطر بچش حتی شرت بپوشه .بهزاد اما با اینکه خوابیده بود پرانرژی به نظر می‌رسید شهلا رو از کون بغل کرده بود انگشتان دست شهلا لای انگشتان دست بهزاد بود .ممه ها ولو بودن روی تشک فکر کنم اون ممه ها هم فرصتی برای استراحت پیدا کرده بودن خلاصه کلکسیون زیباییها رو زنده تماشا می‌کردم.پاهای بهزاد از بالا و پایین رونهای خوشگل شهلا رو در چنگ گرفته بود ‌‌انگار هیچ راه فراری نداره و مجبور کس و کون رو تقدیم اون بی کلاس بکنه .بر خلاف انتظار شهلا زودتر بیدار شد کمی طول کشید تا وضعیتش رو تشخیص بده .با تقلا خودش رو از میان دست و پاها و کیر بهزاد نجات داد.نشست اتاق با طلوع آفتاب پر نور شده بود شهلا پشت به من بود مثل ایکیو سان نشسته بود کونش با فشار بدن و زمین بیرون زده بود بخشی از اون با تشک ترکیب میشد مثل کون فاطی جونم که رو لبه آجری باغچه نشسته بود و کونش زده بود بیرون وای پشت شهلا خوشگل بود دو تا کتف خوشگل میخواستم پشت شهلا رو ماساژ بدم.یدفه خود شهلا ماساژ رو شروع کرد .شیطون شروع کرد به بازی با کیر و خایه های بهزاد .ای جون شهلا جونم.بهزاد و کیرش همزمان بیدار شدن .بهزاد خندید و همزمان حشری میشد .از دستای شهلا گرفت و بوسید بهزاد بلند شد دوتایی بد جوری هوس سکس کرده بودن .نگاهی به بچه ها کردن نمیخاستن پیش اونا آمیزش کنن هردو پا شدن .بهزاد تشک و دو تا بالش آورد و شهلا در اتاق رو قفل کرد و اومدن بیرون.بچه ها اگه بیدارم میشدن نمیتونستم مزاحم بشن .وای خدای من .بهزاد تشک رو آورد دقیقا یه متری انباری .داشتم بال بال میزدم .شهلا دو تا بالش رو انداخت بالای تشک . کیر بهزاد بدجوری شق شده بود خایه هاش تیره و منقبض .کیرش بر خلاف چاقیش و تصور من از نزدیک که میدیدمش زیاد بزرگ و کلفت نبود پیش کیر من کاملا کم میاورد .همه زیبایی‌های شهلا از نزدیک می‌دیدم زیبایی و فریبندگیش ده برابر شده بود اول بهروز پشت به من خوابید و شهلا رو برو وای قربون ممه ها برم .بهروز لپ شهلا روبوسید فکر کنم لب گرفتن بلد نبودو کمی پستونای شهلا رو انگولک کرد سریع رفت سراغ اصل کاری .کاملا ایرانی و سنتی سکس میکردن روبروی هم بودن ضمن اینکه خبری از کاندم نبود .شهلا پاشو بلند کرد اوف اوف خیلی حشریم کرد کسش با اینکه پر مو بود اما قسمت‌های پایینی قابل مشاهده بود بیشتر قرمز و صورتی بود بهزاد کیر رو با فشار هل داد تو کس .شهلا چشماشو بست آخی گفت و بعد مدتی از رضایت و خوشی لبخند میزد .باید خیلی مواظب می‌بودم چون کمترین سر و صدای من باعث لو رفتن میشد.شهلا ناز و عشوه خوبی میکرد.ادا و اطوار و نجواهای سکسی آب منو در میآورد چه برسه به اینکه باهاش بخابی.بهزاد کیر و عقب جلو می‌برد و شهلا حال میکرد .خسته شدن جاشون رو تغییر دادن .کون شهلا حالا از یه متری در اختیارم بود بهزاد همزمان با کس کردن اون کون زیبا و با پرستیژ رو میمالوند حیف همچین آدمی که صاحب این کون سفید و پر گوشت و خوشفرم شده بود.یدفه شهلا آخی کرد بهزاد گفت چی شد شهلا گفت موی کوسم کنده شد درد داشت بهزاد خندید و گفت تقصیر خودته باید اصلاح شون میکردی شهلا گفت مال تو هم پر مو هستش خندیدن و ادامه دادن .شدت و سرعت گایش بیشتر شد بهزاد فریادی زد و چشماش بسته شد و همزمان شهلا که بخاطر بچه ها ملاحظه میکرد طاقت نیاورد و فریادی از سر کیف و خوشحالی زد بهزاد ارگاسم شده بود و آبش ریخته بود تو کس عشقم .بعد از همدیگه جدا شدن .دستاشون تو دست هم بود .یه چرتی زدن بعد برگشتن و همدیگرو بغل کردن و خندیدن .پا شدن دو تایی رفتن حموم.دو سه بار جق زده بودم و زیرشلواری خیس خیس شده بود .صبر کردم از حموم در بیان بیرون.به به شهلا موهای کسش رو تراش داده بود کس بی مو و سفید صد برابر بیشتر تحریک میکرد .با خودم گفتم کاش قبل کس دادن اینکار رو میکرد بهزاد هم موهای مزاحم رو نابود کرده بود تا سکس بعدی اذیت نشن . خیلی حسرت بغل کردن و کوس کردن شهلا جونم رو داشتم ولی نمی‌دونستم خواسته یا ناخواسته وارد زندگی شهلا خواهم شد
ARYA1363: یکی از روز های گرم تیرماه بود رفته بودم کتابخونه که پایینتر از خونه خودمون و تو محله خودمون بود تا کم کم برای کنکور آینده آماده بشم ساعت یازده بود که از کتابخونه خارج شدم و رفتم تا یکی از دوستامو ببینم یه کلاسور مختصری حاوی یه کتاب فیزیک و چند برگ a4 همراهم بود سوار تاکسی شدم پیکان بود و اون موقع خبری از پراید و پژو و سمند نبود کنار دست من یه پیرمرد چاقالو بود و جلو هم یه پسر.سر کوچه ما که رسید تاکسی برای یه خانوم توقف کرد .توجهی نداشتم و نکردم ..خانوم بچه ای به بغل داشت .خانومه نشست کنار من و منم میخواستم جای بیشتری براش باز کنم اما چه اتفاقی افتاد آخ آخ چون سریع نشست و من فرصت تکون خوردن نداشتم قسمت کناری و کمی زیرین از رون خانومه افتاد رو رون من .دیگه تکون خوردن رو فراموش کردم .چنان جاذبه ای داشت که نگو جاذبه مغناطیسی که میگن همون بود شایدم بیشتر .شلوار پارچه ای کرپ مشکی تنم بود .اولین بار بود با یه زن اینطوری تماس مستقیم داشتم .همیشه اولین بار و اولین لحظه بی نظیره و هیچوقت تکرار نمیشه حتی اگه بعدا بیشتر لذت ببرید .همینکه رون پر گوشت اون خانم رو رون من افتاد میخکوب شدم چه لطافتی از گوشت آهو لطیفتر ،ترد بود شل و بیجان که اگه هرچقد با رون خودم میکردم توش جا داشت و چه حرارتی حتی از میان شلوار و چادر من هم پای منو میسوزوند طوری که خرماپزون تابستون رو فراموش کردم آخرش بود هم نرم هم داغ. من نه میخواستم و نه می‌تونستم جدا بشم .خانومه فکر کنم به شلوار و پیراهن و چادر بسنده کرده بود و خبری از مانتو نبود البته به خاطر گرمای تابستون .بعد از مدتی خانوم مودبانه و با صدایی که مثل بدنش سکسی و لطیف بود گفت آقا میشه یکم جا باز کنید چون من و بچم از گرما اذیت میشیم گفتم چشم صداش آشنا بود واسم .یه دفه دیدم شهلا جون خودمه،خیلی ذوق کردم .همدیگرو شناختیم احوالپرسی کردیم و شهلا از من و مامانم تعریف کرد .شهلا با آرمین زودتر پیاده شد چون می‌رفت خونه مامانش منم کرایه شون رو حساب کردم اول خجالت می‌کشید بعد قبول کرد.از همون اول تماس کیرم بدجوری سیخ شده بود و شرت رو با قدرت کناری زده بود شانس آوردم زیر کلاسور مخفیش کردم موقعی که از تاکسی پیاده شدم بازم شق بود به برکت رون سکسی شهلا کمی آب که میدونید قبل مایع منی جاری میشه شرت و شلوارم رو مرطوب کرده بود .یه جوری خابوندمش و بعد دیدن دوستم برگشتم خونه.بازم شلوار ورزشی پوشیدم و تلپ افتادم تو انباری .از سوراخ کلید نگاه کردم یه لحظه شاخ در آوردم .بهزاد بود ظهر تو خونه بود فکر کنم امروز باری نداشت با کامیون ببره .با شرت سفید پادار ولی زیرپیرهن نداشت شربت درست کرد و برد اتاق فکر کردم واسه خودش می‌بره دوتا گیلاس بود همین که در اتاق رو باز کرد دیگه مات و مبهوت شدم !!!!.یه زن بود لخت مادرزاد رو تخت .فکر کردم تیپ شهلا عوض شده ولی زنه بلند قد بود موهای درازتر به رنگ مشکی بدنش به اندازه شهلا سفید نبود .بهروز نشست کنار زنه .دستش انداخت دور گردنش باهاش عشقبازی میکرد می‌بوسید یه دفه زن لبای بهزاد رو بوسید بهزاد خجالت کشید ولی باعث شد بعدا لب گرفتن رو یاد بگیره .بهزاد ممه های زنه رو مالید دیگه جق نمیزدم بلکه کنجکاوی میکردم .بهزاد گفت سارا بیا .بعدا فهمیدم جنده معروف محله هس .بهزادبردش سمت پتو میخاست رو پتو سارا رو بکنه ‌‌.سارا گفت رو تخت .رو تخت بهزاد به روش سنتی میخاست شروع کنه ولی سارا خندش گرفت .خوابید روی تخت بهزاد رو بغل کرد. روش جدید رو بهش یاد داد. بهزاد اول خنگول بازی در میآورد ولی با توضیح سارا راه افتاد .مرتیکه میخاست بدون کاندم شروع کنه چون شهلا قرص ضد حاملگی میخورد سارا مخالفت کرد یه کاندم آورد از کیفش و شروع کرد به پوشوندن کیر شق شده .بهزاد خندش گرفته بود چون لول پایین بود حال و حوصله استفاده کاندوم نداشت و هر دفه زرتی میکرد تو کوس شهلا و اون بیچاره همش باید قرص می‌خورد .ولی سارا ادمش کرد افتاد روی سارا .سارا با دستاش بغلش کرد. سارا از اون جنده های قدر بود خیلی تو سکس سرحال بود و تا آخرش کم نمی‌آورد پاهاشو قلاب کرد دور کمر بهزاد .بهزاد اول ملاحظه میکرد ولی بعد تو مراحل آخر فحش میداد ای جنده ای مادر قحبه ای کسکش (با پوزش از خوانندگان با فرهنگ) .سارا همه چی تموم و همه چی ردیف بود .بهزاد حریصانه ممه می‌خورد و کوس میکرد .موقع ارگاسم بهزاد مثل خر عربده کشید و خالی شد و پیش سارا غش کرد .بعد فهمیدم اونا دو گیلاس مشروب خورده بودن .سارا وقتی نداشت زود لباس پوشید بهزادرو بیدار کرد کاندومشو درآورد انداخت سطل زباله.بهزاد پول سارا رو داد. بین جنده ها نرخ بالایی داشت.یواشکی ردش کرد تا بره .خودشم رفت دوش بگیره . این آقا خونه ما رو تبدیل کرده بود جنده خونه .ولی خب برگ برنده خوبی دستم بود .بعد یه ساعت شهلا با آرمین و بهراد برگشت نگو بهراد خونه مادر بزرگش بوده .همین که وارد شدن بهراد وسط پذیرایی غش کرد .شهلا لباسشو عوض کرد ای جونم بازم مثل برف سفید و دوست داشتنی بود.سوتین نپوشید زیر پیرهن و شورت سفید .نشست جلوی پنکه تا بدن خوشگلش خنک بشه .بعد گفت چرا پتوی رو تخت نامرتبه .بهزاد درست مرتب نکرده بود آسمون ریسمون کرد شهلا کسش رو از رو شرت می‌مالید و آویزون بهزاد شد تا بلکه کیر بهزاد کسش رو صفا بده غافل از اینکه بهزاد دیگه انرژی واسه سکس نداره .شهلا عصبانی شد و قهر کرد و رفت .این اتفاق باعث شد تا کم کم عزمم جزم بشه و اتفاق بزرگی تو زندگیم رقم بخوره
فـصــــــــل ســـرمـســـــــــــتی رســــــــید و مــــا همــــــان ســـــــرگشــــته ایـــم
     
  
مرد

 
من امروز هم.پستونای مادرزنمو خ دید زدم
برای همیشه و بدون هیچ بخشش این کاربر بن شده است
پرنسس
     
  
مرد

 
آره زیاد دید میزنم
     
  
مرد

 
مادرزنمو حسابی دید میزنم
     
  
مرد

 
من عاشق دیدن زدنم
از بس دید زدم همسایه تازه ازدواج کرده مون رو که نگو نپرس
حتی ۲ تا دی وی دی عکس و فیلم ازشون داشتم
که بنا به دلایلی شکستم
البته چند تا عکسش رو تو قسمت عکسهای مخفی قبلا گذاشته بودم
به نام آیدا
     
  
صفحه  صفحه 23 از 69:  « پیشین  1  ...  22  23  24  ...  68  69  پسین » 
گفتگوی آزاد سکسی

تا به حال یواشکی دید زدی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA