انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
گفتگوی آزاد
  
صفحه  صفحه 8 از 15:  « پیشین  1  ...  7  8  9  ...  14  15  پسین »

سخترین تصمیم زندگیتون


مرد

 
ماکارانیمو با کسی شریک بشم یا نه

خنده های زندگی را روزگار ازما گرفت
ای خوشا روزی که ماهم روزگاری داشتیم
     
  
مرد

 
خود ارضایی رو کنار بزارم یا نه هنوز باهاش درگیرم
به دلیل آپلود ویروس بن شد
سکسی بوی
     
  
مرد

 
سخترین تصمیم زندگیم ازدواج بود ..مجردم بودم و مکان داشتم و ماشین . دورو برم هم پر بود هات بودم را به را مخ می زدم ..ولی دیگه فشار زیاد شده بود همه میکگفتن کار داری ماشین داری خونه داری چرا زن نمی گیری ..منم مونده بودم از یه طرف مجردی و عشق و حال از یه طرف یه دختری که اون موقع که بم معرفی شده بود خیلی به نظرم اکازیون بود یه دختر خانم خوشگل تک فرزند دکتر متخصص و پدر مادر و پدر بزرگ دکتر .. و وضع مالی خوب و دختر چشم و گوش بشته . همه چی عالی از این طرفم تازه یه مخ زده بودم شیوا بچه قیطریه قد ۱۶۸ وزن ۵۴ کس تنگ و و موهای بلند یه داف اسمی تمام معنا ...بهترین سکس زندگیم .. اخرش ازدواج انتخاب کردم و دل شیوا رو شکستم ۱ ماه مونده به عقدم شک کرده بود گفت تو یه چیزیت هست میپیچی غیب میشی ..منم گفتم دارم ازدواج میکنمم و یکماه دیگه میخوام عقد کنم ...خرد شد داغون شد بعد از سالها ...از خودم متنفرم ..واقعا دوستش داشتم ولی یه موقع اومد تو زندگیم که دیگه خواستگاری رفته بودم از یطرفم نشد بگذرم ازش و مخشوو زدم ..
هر چی براش خریده بودم با پست برام فرستاد دیگه هیچ وقت جوابمو نداد .. هیچ وقت ..گور بابای پول مدرک ..خانواده
با یکی زندگی کنید که واقعا دوستش داشته باشید .. و از همه چیش مخصوصا سکسش راضی باشید .

داغون کردم اون دختر و بعد از آخرین دوست پسرش چند سال بود با هیچکی دوست نشده بود با کلی زحمت و تجربه مخش زدم ..باید این دختر رو میدید و بدن سفت قلمی باسن مشتی . وسینه خوب و موهای لخت بلند بود همه هم خوب بودند ولی این مدل بود واقعا شاخ بود ..
     
  
زن

 
سخت ترین تصمیم زندگی ازدواج بود چون مجبور به انتخاب بودم بین گذشته و اینده
بین همسر و خانواده
اما افسوس
نمیدونم عشق بود یا هوس بود
اما هر چی بود اشتباه بود
حیف اون دوران مجردی و شادیا و شیطونیا
.................
حیف که تموم شد
دحترا ..پسرا ازدواج نکنید
هیچ وقت
razeghi
     
  
زن

 
واقعا ازدواج سخت ترین تصمیمه
     
  
مرد

 
ازدواج
......
     
  
زن

 
هرکسی در زندگیش یه تصمیمات سختی رو می گیره که بعدا به تلخ ترین یا شیرین ترین خاطرات زندگیش تبدیل میشه .. اما چیزی که مهم تر از اون خاطراته خود زندگیه . من 14 سالم بود که عاشق دختری شدم . همون وقت تصمیم گرفتم که با نا ملایمات بجنگم .. اون بشه اولین و آخرین عشقم .. دیگه بقیه تصمیمات شد فرعیات زندگی من .. ازدواج .. رفتن به سر بازی .. رفتن به دانشگاه .. کار کار مندی گرفتن .. بچه دار شدن .. خونه سازی ..به همه اینا رسیدم . . گذشت و گذشت و گذشت تا که بهار عمرم به پایان رسید و رسیدم به تابستان .. حالا تقریبا دارم تایستونو رد می کنم . و رد هم کردم . هر فصلی رو بیست سال حساب می کنم .. و سخت ترین تصمیم زندگی من تصمیمیه که گرفتم و نمی دونم چه جوری انجامش بدم ..نمی دونم که آیا می تونم موفق شم یا نه ؟ خیلی سخته .. دل بریدن ها می خواد .. دل بستن ها می خواد .. همه ما سر نوشت مشترکی داریم .. همه ما داریم از یه راهی میریم . هیچوقت اتنها نیستیم .. یک خدا با دو تا فرشته همیشه با مان .. ما رو هم آزاد گذاشتن .. مدتهاست که تصمیم گرفتم اون جوری که خدا دوست داره باشم .. حرفم با عملم یکی باشه .. تا اون جایی که توان دارم خوبی کنم . تا اون جایی که در توانم هست گرسنه ای رو سیر کنم .. تا اون جایی که می تونم عبادت کنم .. تا اون جایی که می تونم دیگران رو به خاطر خودشون دوست داشته باشم ..ولی باید با ستم و ستمگران و استبداد بجنگم .. ..باید خدایی باشم تا وقتی که می خوام بمیرم حسرت کوتاهی عمر و زندگی رو نداشته باشم . نمی دونم چرا هنوز نتونستم این تصمیمو به طور گسترده و خدا پسندانه به مرحله عمل در بیارم .. می ترسم فرصتها تموم شه و من هنوز در شروع اقدام برای انجام این تصمیم سخت مونده باشم . امید وارم به این احساس من نخندید .. بشر یا خیلی چیزا رو به دست میاره یا خیلی چیزا رو به دست نمیاره .. می رسه به جایی که به دست آورده ها و به دست نیاورده ها همه شون یکی هستن .. راحت تر بگم داشته ها برای یکی با نداشته ها برای یکی دیگه در لحظه مرگ یکی میشن .. زندگی می گذره همون جوری که تا حالا گذشته .. ما آدما مورچه های بهاری و تابستونی هستیم که باید برای زمستون خودمون آذوقه تهیه کنیم . می رسی به جایی که پشت سرت هیچی نیست .. و جلو روی خودتو نمی دونی چی میشه . فقط وصفشو شنیدی .. با آرزوی خوشبختی برای همه شما .. دوست و بـــــــرادرتان : ایرانی
     
  
مرد

 
اینکه تو ایران موندم
پشیمونم
دشمنی که صادقانه کینه ورزی میکند ترجیح میدهم به دوستی که مخفیانه تحقیرم میکند
     
  

 
به هم زدن با شریک زندگیم
     
  
مرد

 
تصمیم به نگفتن یه دوست دارم به کسی که عقل مخالفشه.
تصمیم این که فکر کنم به دنیایی که تغییرش به حالت مطلوب سخت ترین کار ممکنه ولی شدنی.
و تصمیم به راحت جون دادانم زمان مرگ...
     
  
صفحه  صفحه 8 از 15:  « پیشین  1  ...  7  8  9  ...  14  15  پسین » 
گفتگوی آزاد

سخترین تصمیم زندگیتون

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA