انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مناسبتها
  
صفحه  صفحه 2 از 4:  « پیشین  1  2  3  4  پسین »

Iraj Mirza | بیست و دوم اسپند ماه یادبود ایرج میرزا گرامی باد


زن

Princess
 
مثنوی زهره و منوچهر

زهره و منوچهر برداشت آزادی است از ونوس و آدونیس اثر ویلیام شکسپیر. این اثر محصول سالهای پایانی عمر ایرج است و به همین جهت ناتمام مانده و بعدها احتمالاً توسط سید عبدالحسین حسابی تکمیل شده‌است.
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
مرد

 
۲۲ اسفند سالروز ایرج میرزا که نام کاربریمم هست و باحالتر همین امروز تولد خودمم هست مبارک باد
ایرج میرزا شاعری بود که زبانی تندی داشت و حقیقت رو اونجور که بود میگفت روحش شاد
هر چه کمتر شود فروغ حیات / رنج را جانگدازتر بینی
سوی مغرب چو رو کند خورشید / سایه ها را درازتر بینی . . .
     
  
زن

 
خواهم که دهم جان به تو میل دلم اینست
ترسم که پسندت نشود مشکلم این است
پروا مکن از قتل من امروز که فردا
شرط است نگویم به کسی قاتلم این است
منعم مکن از عشق بتان ناصح مشفق
دیریست که خاصیت آب و گلم این است

۲۲ اسفند زاد روز ایرج میرزا را گرامی میداریم و نامش را همیشه جاودان
تمام مشكل دنیا این است كه :

احمق های متعصب كاملا از حرفشان مطمئن هستند ،

اما آدمهای عاقل همیشه شك دارند...

" برتراند راسل "
     
  
مرد

 
شعر قلب مادرش رو دوست دارم
درود بر او ویادش گرامی
     
  
مرد

 
با اجازه پرنسس

ايرج در اشعارش از اوضاع سياسي زمان انتقاد مي كند: پرشد در و ديوار وطن از گل و از لاي / كوخاك كه گويم به سرت اي بلديّه. / تواين كرم سياست از چه داري/چرا پا بر دم افعي گذاري.../ سياست پيشه مردم حيله سازند/ نه مانند من و تو پاك بازند/ به هر تغيير شكلي مستعدند/ گهي مشروطه گاهي مستبدند./ هر كس زخزانه برد چيزي/ گفتند مبر كه اين گناه است/ تعقيب نموده و گرفتند/ دزد نگرفته پادشاه است./ فكر شاه فطني بايد كرد/ شاه ما گنده و گول و خرف است/ نشود منصرف از سير فرنگ/ اين همان احمد لاينصرف است

ايرج ميرزا جوانان ايران را به دانش اندوزي ترغيب و تشويق مي كند: فكر آن باش كه سال دگر اي شوخ پسر/ روزگار تو دگر گردد و كار تو دگر. ايرج به آموزش و پرورش كودكان و در برانگيختن ذوق شعري آنان مي كوشد و قطعاتي از شاعران اروپايي مثل لافونتن را ترجمه و منظوم مي كند. قطعه هايي همچون (حمد بر كردگار يكتا باد/ كه مرا شوق درس خواندن داد)،(رنج كشد مادر ازجفاي پسر ليك/ آن چه كشيده است هيچ رنج نداند)،(دو نفر دزد خري دزديدند/ سر تقسيم به هم جنگيدند.)،و (ما كه اطفال اين دبستانيم/ همه از خاك پاك ايرانيم) و (داشت عباس قلي خوان پسري/ پسر بي ادب و بي هنري) و بسياري مانند اين ها در طول سالها از شعر هاي دوست داشتني و مورد علاقة اطفال ايراني بوده است. ايرج ميرزا كه ظاهرا خودش از وجود مادري مهربان برخوردار بوده است براستي به مادر و مقام روحاني او عشق مي ورزد و از اين فرشتة زميني در جاي جاي اشعارش حق شناسي مي كند. از شعر هاي گويند مرا چوزاد مادر و قلب مادر او به خاطر اشتهار فراوان مي گذريم و به اين بيت بسنده مي كنيم: پسر رو قدر مادر دان كه دايم/ كشد رنج پسر بيچاره مادر

ايرج مردم را به وطن خواهي ترغيب مي كند و به تشويق وطن پرستان مي پردازد. او افزون بر شعر هاي ديگرش، خطاب به سر بريدة كلنل وطن پرست ايراني محمد تقي پسيان مي گويد: به احترام بر اين سر نظر كنيد اي خلق/ كه بي حيات ولي در حيات جاويد است. ايرج از زاهدان رياكار و دروغين انتقاد مي كند ولي در مدت اقامت خود در مشهد مونس و همدم اديب نيشابوري مي شود و مي تواند توجه اديب را به خود جلب كند و از او هفته اي يك بار در منزل خود پذيرايي كند.

ايرج از خرافاتي مانند تعارفات بيهودة رايج ميان مردم خرده مي گيرد:/يارب اين عادت چه مي باشد كه اهل ملك ما /گاه بيرون رفتن از مجلس ز در رم مي كنند/جمله بنشينند با هم خوب و بر خيزند خوش/ چون به پيش در رسند از يكدگر رم مي كنند

ايرج مانند معلمي كار آزموده به فرزند خود و تمامي فرزندان ميهنش درس آداب معاشرت و زندگي مي دهد: هان اي پسر عزيز دلبند/ بشنو ز پدر نصيحتي چند/ مي باش به عمر خود سحرخيز/ از خواب سحرگهان بپرهيز/ با مادر خويش مهربان باش/ آمادةخدمتش به جان باش/ روزي كه در آن نكرده اي كار/ آن روز زعمر خويش مشمار/ من مي روم و تو ماند خواهي/ وين دفتر درس خواند خواهي/ اين جا چورسي مرا دعا كن/ با فاتحه روحم آشنا كن

دكتر محمد جعفر محجوب مي نويسد كه نزديكان و معاشران ايرج گفته اند وي در زندگي عادي و روزانه مردي موقر متين و بسيار آرام بوده و بسيار شمرده سخن مي گفته است. سعيد نفيسي مي نويسد برخي از ظاهر خاموش ايرج پي بدان نمي بردند كه او مردي بذله گوي و شاعري بدين توانايي و چيره دستي است. به نوشتة دايره المعارف بزرگ اسلامي مضامين اشعار ايرج ميرزا بويژه در دورة دوم شاعري اش شامل انتقادات و خرده گيري از عادت ها و رسم هايي مي شود كه شاعر آن ها را ماية سياه روزي هاي مردم مي دانست

ايرج در سير تطور فكري خود شعرهايي متنوع دارد كه بسياري از آن ها در اذهان عارف و عامي رسوب كرده است. دوبيت اول از مرثية عاشورايي ايرج را از صفحة 167ديوان چاپ دكتر مشكور مي خوانيم: سرگشته بانوان وسط آتش خيام/چون در ميان آب، نقوش ستاره ها/ اطفال خرد سال ز اطراف خيمه ها / هر سو دوان چو از دل آتش شراره ها./ ايرج ميرزا كه پايان عمرش را در خراسان گذراند، در همانجا به اوج شهرت و محبوبيت رسيد

ايرج در هنگام اقامت خود در مشهد با شاعر چيره دست و استاد بزرگ ادبيات عربي و پارسي ميرزا عبدالجواد ادیب نيشابوري بسيار مانوس و همدم بود. اديب سرايندة اشعار مشهورِ همچو فرهاد بود كوه كني پيشة ما/كوه ما سينة ما ناخن ما تيشة ما/ و/گرجام مي اوفتد زدستم/عذرم بپذير مي پرستم/ و/ ما صوفيان صفا از عالم دگريم/عالم همه صور و ماواهب الصوريم/رندان بي سرو پا دست آزمود خدا/فرمان رواي قضا فرماندة قدريم/ است. ايرج ميرزا اگرچه خود عربي دان نيز بود اما مصاحبت اديب بر روي اشعارش تاثير بسيار گذاشت و آوردن ضرب المثل هاي عربي و اشاره به افسانه هاي ادب تازي و اصطلات عربي وبه كارگرفتن واژه هاي ناماموس عربي در نتيجة همدلي و الفت ايرج با اديب نيشابوري بود

=======================
۲۲ اسپند زادروز ایرج میرزا گرامی باد
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
     
  
زن

 
زادروز ایرج میرزا شاعر گران قدر تاریخ خصوصا در قسمت طنز گرااامی باد




شعر تصویر زن رو از ایرج میرزا خیلی دوست دارم و واقعا مضمون قشنگی داره


در سردر کاروانسرایی تصویر زنی به گچ کشیدند

ارباب عمایم این خبر را از مخبر صادقی شنیدند

گفتند که وا شریعتا، خلق روی زن بی نقاب دیدند

آسیمه سر از درون مسجد تا سردر آن سرا دویدند

ایمان و امان به سرعت برق می‌رفت که مومنین رسیدند

این آب آورد و آن یکی خاک یک پیچه ز گل بر او بریدند

ناموس به باد رفته‌ای را با یک دو سه مشت گل خریدند

چون شرع نبی از این خطر جست رفتند و به خانه آرمیدند

غفلت شده بود و خلق وحشی چون شیر درنده می‌جهیدند

بی پیچه زن گشاده رو را پاچین عفاف می دریدند

لبهای قشنگ خوشگلش را مانند نبات می مکیدند

بالجمله تمام مردم شهر در بحر گناه می تپیدند

درهای بهشت بسته می‌شد مردم همه می‌جهنمیدند

می گشت قیامت آشکارا یکباره به صور می دمیدند

طیر از وکرات و وحش از جحر انجم ز سپهرمی رمیدند

این است که پیش خالق و خلق طلاب علوم رو سفیدند

با این علما هنوز مردم از رونق ملک ناامیدند

Signature
     
  
زن

 
hotcock: لطف می‌کنید شعر مادر ایرج میرزارو بذارید


گویند مرا چو زاد مادر

پستان به دهن گرفتن آموخت


شب ها بر گاهواره ی من

بیدار نشست وخفتن آموخت


دستم بگرفت و پا به پا برد

تا شیوه ی راه رفتن آموخت


یک حرف و دو حرف بر زبانم

الفاظ نهاد و گفتن آموخت


لبخند نهاد بر لب من

بر غنچه ی گل شگفتن آموخت


پس هستی من ز هستی اوست

تا هستم و هست دارمش دوست


این یکی هم قلب ماادر که تقریبا همه باهاش آشنایی دارن


داد معشوقه‌ به‌ عاشق‌ پیغام‌
که‌ کُند مادرِ تو با من‌ جنگ

هر کُجا بیندم‌ از دور کُند
چهره‌ پر چین‌ و جبین‌ پُر آژنگ

با نگاهِ غضب‌ آلود زند
بر دلِ نازکِ‌ من‌ تیرِ‌ خدنگ

مادر سنگ‌دلت تا زنده‌ست
شهد در کامِ من‌ و توست‌ شَرنگ

نشوم‌ یکدل‌ و یکرنگ‌ تو را
تا نسازی‌ دلِ او از خون‌ رنگ

گر تو خواهی‌ به‌ وصالم‌ برسی‌
باید این‌ ساعت‌ بی‌خوف و درنگ

روی‌ و سینۀ تنگش‌ بدری‌
دل‌ برون‌ آری‌ از آن‌ سینۀ‌ تنگ

گرم‌ و خونین‌ به‌ منش‌ باز آری‌
تا بَرد ز آینۀ‌ قلبم‌ زنگ

عاشقِ بی‌خرد ناهنجار
نه،‌ بل‌ آن‌ فاسقِ بی‌عصمت‌ و ننگ

حُرمتِ مادری‌ از یاد ببُرد
خیره‌ از باده‌ و دیوانه‌ ز بنگ

رفت‌ و مادر را افکند به‌ خاک‌
سینه‌ بدرید و دل‌ آورد به‌ چنگ

قصدِ سرمنزلِ‌ معشوق‌ نمود
دلِ مادر به‌ کفش‌ چون‌ نارنگ

از قضا خورد دمِ در به‌ زمین‌
و اندکی‌ سُوده‌ شد او را آرنگ

وان‌ دل‌ گرم‌ که‌ جان‌ داشت‌ هنوز
اوفتاد از کف‌ آن‌ بی‌فرهنگ

از زمین‌ باز چو برخاست‌ نمود
پی‌ برداشتن‌ آن‌ آهنگ

دید کز آن‌ دل‌ آغشته‌ به‌ خون‌
آید آهسته‌ برون‌ این‌ آهنگ:

«آه‌ دست‌ پسرم‌ یافت‌ خراش‌
آه‌ پای‌ پسرم‌ خورد به‌ سنگ»
Signature
     
  
مرد

 
خیلی با شعراش حال میکنم

تو از بس ما را ساده دانی
فلان کون را برادر زاده خوانی

نمیدانم چرا در روی یک خیش تو مو نیست
چراهر که خیش توست کونیست

قسمتی از اشعار عارف نامه
روحش شاد
     
  
زن

 
عاشقي محنت بسيار كشيد

تا لب دجله به معشوقه رسيد

نشده از گل رويش سيراب

كه فلك دسته گلي داد به اب

نازنين چشم به شط دوخته بود

فارغ از عاشق دلسوخته بود

ديد در روي شط ايد به شتاب

نو گلي چون گل رويش شاداب

خواست كازاد كند از بندش

اسم گل برد در اب افكندش
خوانده بود اين مثل ان مايه ناز

كه نكويي كن ودر اب انداز

گفت به به چه گل زيباييست
لایق دست چو من رعنایی است

حيف ازون گل كه برد اب او را

كند از منظره ناياب او را

گفت رو تا كه زهجرم برهي

نام بي مهري بر من ننهي

مورد نيكي خواصت كردم

از غم خويش خلاصت كردم

باري ان عاشق بيچاره چو بط

دل بدريا زد وافتاد به شط

ديد ابيست گوارا ودرشت

بنشاط امد ودست از جان شست

دست پايي زد وگل را بربود

سوي دلدارش پرتاب نمود

گفت كاي افت جان سنبل تو

ما كه رفتيم بگير اين گل تو

بكنش زيب سر اي دلبر من

ياد ابي كه گذشت از سر من

جز براي دل من بوش مكن

عاشق خويش فراموش نكن

خود ندانست مگر عاشق ما

كه زخوبان نتوان خواست وفا

عاشقان گر همه را اب برد

خوب رويان همه را خواب برد
يادش گرامى
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
     
  
مرد

 
یا رب این عادت چه می باشد که اهل ملک ما
گاه بیرن رفتن ازمجلس ، ز در رم می کنند

جمله بنشینند با هم خوب ،و برخیزند خوش
چون به پیش در رسند ، از همد گر رم می کنند

همچنان در موقع وارد شدن در مجلسی
گه زپیش رو گهی از پشت سر رم می کنند

در دم در این یکی بر چپ رود آن یک به راست
از دو جانب دوخته بر در نظر، رم می کنند

بر زبان آرند بسم الله بسم الله را
گویا جن دیده ،یا از جانور رم می کنند

اینکه وقت رفت و آمد بود، اما این گروه
در نشستن نیز، یک نوع دگر رم می کنند

این یکی چون می نشیند، دگری ور می جهد
تا دو نوبت گاه کم ،گه بیشتر رم می کنند

فرضاٌ اندر مجلسی گر ده نفر بنشسته بود
چون یکی وارد شود ،هر ده نفر رم می کند

گویی اندر صحنه مجلس، فنر بنشانده اند
چون یکی پا می نهد روی فنر، رم می کنند

نام این رم را چو نادانان ادب بنهاده اند
بیشتر از صاحبان سیم و زر رم می کنند

از برای رنج بر رم مطلقاٌ معمول نیست
تا توانند از برای گنج ور رم می کنند

گر وزیری از در آید ،رم مفصل می شود
دیگر آن جا اهل مجلس، معتبر رم می کنند

هیچ حیوانی زجنس خود ندارد احتراز
این بشرها از هیولای بشر رم می کنند

همچو آن اسب که بر من داده میر کامگار
بی خبر رم می کنند و با خبر رم می کنند

رم نه تنها کار این اسب سیاه مخلص است
مردم این مملکت هم مثل خر رم می کنند

===========================
پ.ن:همه ایرج میرزا رو به اشعار هجو و مستهجن! میشناسن در صورتی که شیوایی کلام ایرج رو حتی ملگ الشعرای بهار نداره...شعرهای اجتماعی و عاشقانه ایرج واقعا حرف نداره
     
  
صفحه  صفحه 2 از 4:  « پیشین  1  2  3  4  پسین » 
مناسبتها

Iraj Mirza | بیست و دوم اسپند ماه یادبود ایرج میرزا گرامی باد


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA