انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مناسبتها
  
صفحه  صفحه 2 از 5:  « پیشین  1  2  3  4  5  پسین »

هفتم فروردین ماه زادروز خسرو شکیبایی گرامی باد


زن

Princess
 
جشن سینمای ایران



  • نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد از اولین جشن سینمای ایران (ماهنامه گزارش فیلم - ۱۳۷۰)، برای بازی در فیلم «ابلیس»
  • برنده آهوی بلورین مردم برای بهترین بازیگر نقش اول مرد از سومین جشن سینمای ایران (ماهنامه گزارش فیلم - ۱۳۷۲)، به پاس بازی در فیلم «یک بار برای همیشه»
  • نامزد دریافت آهوی بلورین مردم برای بهترین بازیگر نقش دوم مرد از سومین جشن سینمای ایران (ماهنامه گزارش فیلم - ۱۳۷۲)، برای بازی در فیلم «سارا»
  • کسب رتبه دوم نظر سنجی ماهنامه گزارش فیلم (۱۳۷۳)، برای انتخاب بهترین بازیگران سینمای ایران
  • نامزد دریافت آهوی بلورین مردم برای بهترین بازیگر نقش اول مرد از ششمین جشن سینمای ایران (ماهنامه گزارش فیلم - ۱۳۷۵)، برای بازی در فیلم «کیمیا»
  • برنده آهوی بلورین مردم بازیگر برگزیده سینمای دفاع مقدس از ششمین جشن سینمای ایران (ماهنامه گزارش فیلم - ۱۳۷۵)، برای بازی در فیلم «کیمیا»

عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
سایر



بازیگر نقش اول مرد سال:

  • دومین بازیگر نقش اول مرد سال (کاغذ بی خط)، دوره ۱۷ منتخب نویسندگان و منتقدان (بهترین‌های سال) - سال ۱۳۸۱
  • کاندید تندیس زرین بهترین بازیگر نقش اول مرد (چه کسی امیر را کشت؟)، دوره ۱۰ جشن خانه سینما (مسابقه) - سال ۱۳۸۵
  • بهترین بازیگر نقش اول مرد در اولین جشنواره سینما و زن (۱۳۷۴)، به پاس باز در فیلم «کیمیا»

عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
آثار

کارنامهٔ بازیگری
فیلم‌های سینمایی




عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
مجموعه‌های تلویزیونی

عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
فیلم‌های تلویزیونی



  • آشیانه‌ای برای زندگی (حمید طالقانی) – ۱۳۸۷
  • بختک – ۱۳۸۷

عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
نمایش‌های تئاتر



از جمله نمایش‌هایی که شکیبایی در آنها حضور داشت می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • پنجهٔ عدالت
  • زیر گذر لوطی صالح
  • تراژدی کسری
  • هنگامهٔ شیرین وصال
  • بلیت تئاتر
  • پنجه به دست آوردن
  • صیادان
  • با خشم به یاد آر
  • بازرس
  • سنگ و سرنا
  • همهٔ پسران من
  • شب بیست و یکم
  • بیا تا گل برافشانیم

عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
آلبوم‌های موسیقی

عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
یادبود



در سال ۱۳۸۹ خورشیدی کتاب خسرو شکیبایی به تالیف الهام قره خانیبا نگاه به زوایای گوناگون شخصیت این هنرمند توسط انتشارات خانه فرهنگ وهنر گویا منتشر شد. این کتاب مقدمه‌ای بر اصول بازیگری خسرو شکیبایی از نگاه آیدین آغداشلو، اکبر عالمی، جمشید مشایخی، مهران مدیری و هدیه تهرانی و هفتاد نفر دیگر از سایر هنرمندان ایران می‌باشد. در این کتاب تنی چند از هنرمندان سینمای ایران از دیدگاه‌های گوناگون دربارهٔ زندگی و هنر خسرو شکیبایی سخن گفته‌اند.
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
مرد

SexyBoy
 
بغض در گلو برای حمید هامون


خسرو شکیبایی در نقش حمید هامون

فرض کن فرسنگ ها دور و سالها دورتر از وقتی که حمید هامون نمی دانست "به کجای این شب تیره بیاویزد قبای ژنده و کپک زده خود را"، همین طور نیم خواب و نیم بیدار، پیش از آن که آبی به صورت بزنی، سریده ای پشت کامپیوتر تا ببینی مدار جهان باز بر همان روال دیشب می چرخد یا نه.
تردید ندارم که خشکت زده وقتی که خوانده ای خسرو شکیبایی رفت، مرد، درگذشت یا هزار فعل بی ربط دیگر. به خودت گفته ای 64 ساله ای که "جوانمرگ" شد، اما یادت آمده که:
" هی! حمید هامون هنوز زنده است" و بعد یادت می افتد " تاپ تاپ خمیر، شیشه پر پنیر" با صدای کی؟ خسرو شکیبایی.

تنها صدا نبود، بازی هم بود. جوانکی سیبیلو با سینه ای پهن و چشم هایی درشت. در صحنه سالن های تئاتر جایی برای ابراز وجود پیدا کرده بود.

آن وقت ها هنوز انقلاب نشده بود کسی خسرو شکیبایی را نمی شناخت و نمایشنامه ایرج جنتی عطایی را هم همین طور. آن وقت ها خسرو شکیبایی جوان تر از آن بود که فکر کند روزی "حمید هامون" می شود؛ یعنی نماد نسلی غریب از جوانانی که یک چشم شان در "تذکره الاولیا" پی شفا می گشت و چشم دیگرشان رهایی را لا به لای کلمات " کی یر که گور" جست و جو می کرد.

اما زمان گذشت. انقلاب آمد و جنگ شد و بعد فضا به سمتی پیش رفت تا خسرو شکیبایی، "حمید هامون" فیلمنامه داریوش مهرجویی بشود تا برای همیشه شخصیتی در سینمای ايران ماندگار شود که برای ماندگار شدن نه نیاز به" بزن بهادر" بودن یا آدم خوب مثبت بودن داشت و نه لات جوانمرد محله بودن.

حمید هامون یه جورایی خل بود ... خداییش ما هم که خل دوست...

خلاصه این جوری شد که ما هم در آن روز گار جوانی و دانشجویی گرفتار آرمان های این آدم خل وضع که از ذهن داریوش مهرجویی متولد شده بود، شدیم.




خسرو شکیبایی روز جمعه 28 تیر در سن شصت و چهار سالگی بر اثر سکته قلبی درگذشت
حمید هامون آیینه پیش روی تمام نسل جوان آن روزها بود. دخترها شیفته این جوان کتاب خوان شعر دوست گیج و در عین حال عمیق شده بودند و جوان های سرخورده در فضای آن سالها، که اهل کتاب و مطالعه بودند، با هر کلام حمید هامون در روی پرده سینما، می دیدند که تنشان مور مور می شود و بغضی در گلویشان جا به جا... می دیدند که انگار آنهایند که روی پرده سینما دارند دنبال" مهشید" و "علی عابدینی " می روند.

و ما که از سینما بیرون زده بودیم، یک هو دویدیم دنبال "کی یر که گور" و کتاب " ذن و هنر نگاهداشت موتور سیکلت". حالا چه فرق می کرد موتورسیکلت داشته باشیم یا نه. "هامون" را دیده بودیم ودیگران را می دیدیم که "مثل یک مشت سوسک و مورچه " از صبح تا شب دنبال هیچ می دوند و هی سرهم کلاه می گذارند.

ما، جوانان نسل به جای مانده از جنگ، که نه زور بازویی داشتیم و نه اهل همرنگ شدن با شرایط روز، ناگهان قهرمان خود را پیدا کرده بودیم :
یک آدم گیج وعاشق و خل وضع . خداییش ما هم که خل دوست...

ده ها بار فیلم هامون را دیدیم، تکیه کلام هایش را حفظ شدیم و رفتیم کیف هایی مثل کیف حمید هامون خریدیم و روی دوش مان انداختیم... ما هر کداممان یک حمید هامون بودیم. فقط مهشیدی در کار نبود. اما چه فرق می کرد. اتفاق افتاده بود. ما نسل نیمچه روشنفکر دانشجو، قهرمان وطنی مان را پیدا کرده بودیم! قهرمانی که مقابل چشم های مان سر هر پیچ جاده دنبال یک "معجزه" می گشت.

ولی این فقط ما نبودیم که او شده بودیم. خسرو شکیبایی هم حمید هامون شده بود. او در همه کارهای دیگرش بعد از"هامون" هر چه کوشید ریش و سیبیل بگذارد، لباس عوض کند، پیرتر یا جوان تر شود و از متدهای مختف بازیگری بهره بگیرد تا از حمید هامون دور شود، نشد که نشد. باز همین که سر و کله خسرو شکیبایی پیدا می شد، رگه هایی ازاین آدم خل وضع باز بالاخره جایی از فیلم بروز می کرد و داد می زد" آهای من همون حمید هامون ام که این بلا را سرم آوردند".

شاید هم ما بودیم که دوست داشتیم خسرو شکیبایی واقعا حمید هامون باشد و همیشه حمید هامون بماند. دلمان نمی خواست آن شورشی معترض وضع موجود، آن شاعر مسلک مجبور به کار کارمندی و پورسانت گیری و آن مجنون قرن بیستم به این سادگی چهره عوض کند.


مراسم تشییع جنازه خسرو شکیبایی

حالا فرض کنید مثلا اگر کس دیگری به جای خسرو شکیبایی حمید هامون شده بود، آیا این حمید هامون آن حمید هامون می شد؟

گمان نمی کنم کمتر کسی تردیدی در این داشته باشد که حمید هامون فیلمنامه داریوش مهرجویی، تنها با حضور خسرو شکیبایی بود که توانست "حمید هامون" بشود. شخصیتی که هنوز هم بعد از نزدیک به 20 سال، همچنان زنده است و هر روز به ما خیره می شود و می گوید:" کجای این راه را اشتباه رفته ام؟"

ویژگی های فیزیکی خسرو شکیبایی، صورت بهت زده، گیج، عمیق و دوست داشتنی اش، راه رفتن همیشه عجولانه اش و آن صدایی که می رفت یک جایی ته قلب آدم می نشست، جملگی باعث شده بود تا حمید هامون، فقط با خسرو شکیبایی "حمید هامون" شود.

حالا دیگر چه فرقی می کند که بگوییم خسرو شکیبایی از تئاتر آمده بود و هزار فوت و فن بازیگری را "اتود" کرده بود تا مسعود کیمیایی که صاحب قیصر و رضا موتوری بود بیاید و در هیاهوی سال های اولیه پس از انقلاب او را از صحنه نمایش "شب بیست و یکم" به فیلم "خط قرمز" بکشاند. فیلمی که هیچ وقت دیده نشد. و البته بعد هم فیلم های دیگری که کم دیده شدند مثل "دزد و نویسنده " کاظم معصومی که در آن خسرو شکیبایی نقش دزدی را بازی می کرد و یا سریال معروف "مدرس" که در آن خسرو شکیبایی نقش سید حسن مدرس را بازی می کرد و چنان با مهارت در نقش یک آخوند عبای خود را جابه جا می کرد که آدم فکر می کرد طرف آخوند مادر زاد است.



خسرو شکیبایی تنها یک چهره سینمایی و تئاتری نبود، صدای او نیز برای علاقمندانش خاطره انگیز است
خسرو شکیبایی بیش از چهل فیلم و چند سریال تلویزیونی بازی کرده و از پرکارترین بازیگران این سال های سینمای ایران بوده است. او هر نقشی که را بگویید بازی کرد. از پلیس گرفته تا دزد، از آخونده گرفته تا روشنفکر، از قاتل و نزول خور گرفته تا شوهر صبور و اهل خانواده و از عاشق گرفته تا فاسق. اما اگر خسرو شکیبایی تنها همین یک فیلم یعنی"هامون" را بازی می کرد، باز سزاوار ستایشی درخور بود.

شاید بسیاری از بازیگران دیگر آثار بیشتری خلق کرده اند و یا در مجموع کیفیت و تنوع کار بازیگری شان بهتر و بیشتر از خسرو شکیبایی بوده است. اما آنچه خسرو شکیبایی را "خسرو شکیبایی" کرد ، جان بخشیدن به "حمید هامون" نسل ما بود.

حالا کسی چه می داند خسرو شکیبایی حمید هامون را "حمید هامون" کرد یا حمید هامون خسرو شکیبایی را "خسرو شکیبایی"؟

هرچی بود یه جورایی "خل وضع" بود. ما هم که خداییش خل دوست...

هنوز کیف حمید هامون با " تذکره الاولیا " و" آسیا در برابر غرب داریوش شایگان" روی دوش ماست.
.What's life? Life is love
.What's love? A kissing
.What's kissing? Come here and I'll show you

Sexy
     
  
مرد

SexyBoy
 

پوپک شکیبایی در غم از دست دادن پدر

در جمع من و این بغض بی قرار جای تو خالی

خسرو جان

دلم گرفته

دلم عجیب گرفته

و هیچ چیز

نه این دقایق خوشبو که روی شاخه ی نارنج می شود خاموش


نه این صداقت حرفی

که در سکوت میان دو برگ این گل شب بوست


نه هیچ چیز

مرا ازهجوم خالی اطراف نمی رهاند


و فکر می کنم


که این ترنم موزون حزن تا به ابد


شنیده خواهد شد ...
.What's life? Life is love
.What's love? A kissing
.What's kissing? Come here and I'll show you

Sexy
     
  
صفحه  صفحه 2 از 5:  « پیشین  1  2  3  4  5  پسین » 
مناسبتها

هفتم فروردین ماه زادروز خسرو شکیبایی گرامی باد


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA