انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مناسبتها
  
صفحه  صفحه 2 از 3:  « پیشین  1  2  3  پسین »

دهم مراد ماه زادروز محمود دولت آبادی گرامی باد


زن

Princess
 
زوال کلنل

زوال کلنل اثری دیگری از محمود دولت‌آبادی است که در سال‌های ابتدایی دهه ۱۹۸۰ میلادی به زبان فارسی نوشته شد، اما برای نخستین‌بار در سال ۲۰۰۹ میلادی، توسط ناشر سوئیسی به زبان آلمانی منتشر شد. رمان زوال کلنل سرگذشت افسری وطن‌دوست در ارتش شاهنشاهی ایران است که زندگی او و خانواده‌اش در مقطع انقلاب ۱۳۵۷ ایران مرور می‌شود. داستان رمان تنها در یک شبانه‌روز می‌گذرد، اما در بازگشت به گذشته مرور و تأملی عمیق در حوادث تاریخ سده اخیر ایران و تلاش مردم در رسیدن به راه جامعه‌ای مدرن و پیشرفته را منعکس می‌کند.
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
اقتباس از آثار دولت‌آبادی

چندین فیلم بر اساس داستان‌ها و فیلم‌نامه‌های دولت‌آبادی ساخته شده‌اند.

  • دولت‌آبادی داستان آوسنه باباسبحان را به مسعود کیمیایی فروخت و او فیلم خاک را بر اساس آن ساخت، سپس دولت‌آبادی نقدی بر فیلم خاک با عنوان (بابا سبحان در خاک) نوشت، دولت‌آبادی مدعی‌ست که کیمیایی به داستان وفادار نبوده است. دولت‌آبادی در مصاحبه‌ای عنوان کرده: نمایش‌نامه‌ای نوشته بودم به نام تنگنا، وقتی به زندان افتادم این نمایش‌نامه بدون اجازه من، به فیلم برگردانده شد؛ و نامش شد گوزن‌ها آن هم بی‌هیچ اشاره‌ای به نمایشنامه و نویسنده‌اش. از زندان که درآمدم فیلم را دیدم. موضوع، فضا و پرسوناژها همه از نمایش‌نامه (تنگنا) برداشته شده بود. از میان آن همه دوست مطبوعاتی، فقط به محمدرضا اصلانی گفتم: «آیا همچون اتفاقی را متوجه نشدید؟ چرا چیزی نگفتید؟ نپرسیدید داستان آن از کجا آمده است؟»
  • دولت‌آبادی می‌گوید: گمانم سال ۵۶ بود که به درخواست محمدحسین پرتوی، برادر نصرت پرتوی، همسر عباس جوانمرد و دوست و همکار دوره تئاتر، طرح سریالی را برای تلویزیون ملی ایران نوشتم. با عنوان (سربداران)، پیش از من گویا به سراغ بهرام بیضایی رفته بودند که نتیجه‌ای نگرفته بودند. چند نفری هم در آن فاصله طرح‌هایی نوشته بودند که هیچ‌یک مطلوب تلویزیون نبودند. تا اینکه طرح من آماده و فصل اول نوشته شد. محمدحسین پرتوی به واسطه خواهرش (نصرت)، که قول داده بود مراعات امانت‌داری را بکند. نسخه زیراکسی فیلم‌نامه را با خود به تلویزیون برد، بی‌هیچ قرارداد یا پیش پرداختی، مدت‌ها گذشت، بالاخره خبر آوردند که تلویزیون با این موضوع که دولت‌آبادی سربداران را بنویسد مخالف است؛ و موضوع مسکوت گذاشته شد تا سال ۵۸. حالا انقلاب شده بود و تلویزیون ملی ایران به تلویزیون جمهوری‌اسلامی ایران تغییر نام داده بود. بار دیگر محمدحسین پرتوی پیدایش شد و این بار گفت: قرار است سربداران ساخته شود. کارگردانش را هم گذاشته‌اند محمدعلی نجفی. از من دعوت کرد به دفتری در خیابان بلوار کشاورز (الیزابت سابق) رفتم. ملاقات و چای و گفتگو. بعدها خبردار شدم که به آقای نجفی هم گفته‌اند فلانی، یعنی من، نباید سربداران را بنویسد. من به کار خود بازگشتم و سربداران به راه خود رفت و نتیجه آنکه دست‌نوشته من در کتاب جمعه چاپ شد و نویسنده سریال (شهر من شیراز) که پیش از انقلاب از تلویزیون پخش می‌شد نویسنده فیلم‌نامه سربداران شد. از آن زمان دیگر از محمدحسین پرتوی خبری نشد. به نظرم رسید بخش اول فیلم‌نامه سربداران را منتشر کنم. آن را برای کتاب جمعه فرستادم. به پیغام آقای احمد شاملو که خواسته بود با آن هفته‌نامه کار کنم.
  • به گفته دولت‌آبادی: سال ۵۹ بود که یک روز داریوش فرهنگ به اتفاق همسرش سوسن تسلیمی به خانه من آمدند. به توصیه بیضایی از من خواست فیلم‌نامه‌ای بر اساس طرحی که به بیان وی در گذشته به شکل واقعی رخ داده بود بنویسم. در دهات کرمان مردی روستایی اتوبوسی می‌خرد و یک دهاتی دیگر در رقابت با او اتوبوسی دیگر می‌خرد. بنا می‌شود این موضوع بشود دست‌مایه فیلم‌نامه (اتوبوس) که من آن را نوشتم. فیلم‌نامه را داریوش فرهنگ به مدیر شبکه دوم تلویزیون داد، آقای حسن جلایر، ایشان خواند و فیلم‌نامه را پسندید و حتی پیش‌پرداخت هم به من دادند، بعد فیلم‌نامه را به شبکه یک تلویزیون دادند، در آنجا بار دیگر با نام من مخالفت شد. این را داریوش فرهنگ تلفنی به من خبر داد. با این خبر گمان کردم این فیلم‌نامه هم می‌رود کنار (گاواره‌بان) و سربداران، اما چند ماه بعد مطلع شدم فیلمی با همین نام، (اتوبوس)، در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمده است که فیلمنامه‌نویس آن دیگری است! به آن فیلم چند جایزه سیمرغ دادند. اما من تا ۷۲ ساعت دچار سردرد بودم.
  • دولت‌آبادی می‌گوید: هنگامی که محمدحسین پرتوی برای سربداران به منزل ما می‌آمد، علی ژکان هم مدام همراه او بود. سال‌ها بعد فیلمی با سرمایه بنیاد سینمایی فارابی ساخته شد به کارگردانی علی ژکان به نام مادیان، فیلم‌نامه‌اش را خودش نوشته بود. بی‌هیچ اشاره‌ای به اقتباس آن، او خودش را شاگرد من می‌دانست و به این شاگردی می‌بالید. بی‌هیچ اجازه‌ای نیمه دوم کتاب جای خالی سلوچ را به فیلم برگردانده بود. شکایت کردم به وزارت ارشاد، او معترف شد که این کار را کرده است؛ و اجازه خواست جبران کند و غرامت بپردازد. از آن تاریخ سال‌ها گذشته است و دیگر هیچ خبری نشد.
  • دولت‌آبادی مدعی‌ست: حمید سمندریان هم از روی طرح فیلم‌نامه (هیولا) ی من که به درخواست خودش نوشته بودم فیلمی ساخت با نام (همه آرزوی زمین)، که در تیتراژ آن هیچ اشاره‌ای به من و حقوق من نکرد. نه اجازه گرفت و نه حرفی زد.
  • دولت‌آبادی برای ناصر تقوایی هم به خواست خودش یک طرح نوشته بر اساس (جای خالی سلوچ) که در اختیارش گذاشته، اما این فیلم‌نامه ساخته نشد.
  • برای داریوش مهرجویی هم به درخواست خودش براساس آن متنی که در مجله لایف منتشر کرده بود با عنوان (صلح و جنگ، پایان کابوس) طرح فیلم‌نامه‌ای نوشته که آن را هم به مهرجویی داده‌است، اما این فیلم‌نامه ساخته نشد.
  • فیلم زمستان است به کارگردانی رفیع پیتز بر اساس داستان سفر محمود دولت‌آبادی ساخته شده است.

عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
ترجمه آثار دولت‌آبادی

اکثر داستان‌های کوتاه، بلند و رمان‌های دولت‌آبادی توسط مترجم‌های ایرانی و غیرایرانی به زبان‌های دیگر برگردانده شده‌اند.

  • رمان کلیدر توسط زیگرید لطفی به زبان آلمانی ترجمه شده است، همچنین این رمان به زبان کردی نیز ترجمه شده است.
  • رمان جای خالی سلوچ به زبان‌های: انگلیسی توسط کامران رستگار، آلمانی توسط زیگرید لطفی، ایتالیایی توسط آنا ونسن، فرانسوی توسط مریم عسگری، عربی توسط سلیم عبدالامیر حمدان، کردی، و هلندی ترجمه شده است.
  • در حالی که رمان زوال کلنل در ایران اجازه نشر نیافته است، در خارج از کشور به زبان‌های دیگر برگردانده شده است، این رمان ابتدا توسط ناشری سویسی به زبان آلمانی ترجمه شد، عبری، انگلیسی، نروژی، دیگر زبان‌هایی می‌باشند که زوال کلنل به آنها برگردانده شده است.
  • بهمن نیرومند، نویسنده و مترجمی‌ست که برخی از آثار دولت‌آبادی را به زبان آلمانی ترجمه کرده است.
  • تورج رهنما هم در زمره مترجمان آثار دولت‌آبادی قرار دارد او داستان گاواره‌بان را به آلمانی برگردانده.
  • داستان سفر و جای خالی سلوچ توسط سلیم عبدالامیر حمدان به زبان عربی ترجمه شده‌اند.
  • همچنین داستان آهوی بخت من گزل به زبان سوئدی، ادبار به انگلیسی، هجرت سلیمان به چینی و مرد به فرانسوی ترجمه شده‌اند.

عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
نظر دیگران دربارهٔ دولت‌آبادی و آثارش

  • به نوشتهٔ کامران تلطف، آثار محمود دولت‌آبادی نمونه‌های بارزی از گرایش ادبیات متعهد به کم‌کردن شکاف موجود بین ادراک‌های گوناگون از مفهوم انقلاب است. داستان‌های کوتاه و رمان‌های او اوضاع و احوال طبقات ستمدیده، به‌ویژه دهقانان و کارگران روستایی را به تصویر می‌کشد. شخصیت‌هایی که او می‌آفریند، فارغ از گرایش‌های مذهبی‌شان، قربانی شرایط اجتماعی جامعه هستند. ویژگی‌های طبقاتی تمامی شخصیت‌های او مطابق با مدل‌های مارکسیستی از جامعهٔ طبقاتی و ماتریالیسم تاریخی می‌باشند. او نخبگان و بورژوازی‌ها، دهقانان، پرولتاریا، و روشنفکران را مطابق با تعاریف کلاسیک و متعارفشان نمایش می‌دهد و اما در این امر به‌اندازهٔ کافی واقع‌گرایانه عمل می‌کند تا اگر نیاز بود شخصیت‌های معینی را مذهبی جلوه دهد. به عقیدهٔ تلطف، کلیدر که زندگی و مبارزهٔ طبقاتی در خراسان را به تصویر می‌کشد، نمونهٔ اعلای نگرش دولت‌آبادی به ادبیات متعهد است. در کلیدر دهقانان، خرده‌بورژوازی‌های شهری، و روشنفکران، چه مسلمان چه نامسلمان، در مبارزه علیه اربابان و سرمایه‌داران و نیروهای ستمگر حامی آنان با یکدیگر متحد می‌شوند. دولت‌آبادی تمامی این شخصیت‌ها را مطابق با طبقهٔ اجتماعی‌شان و جایگاهشان در رابطه با مسائل سیاسی اجتماعی ترسیم می‌کند.
  • به نوشتهٔ تلطف، حتی از آنجایی که داستان در دههٔ ۵۰ نوشته شده‌است اهمیت سیاسی بیشتری پیدا می‌کند. دولت‌آبادی همچون برخی دیگر از روشنفکران خواهان تغییر در نظام سیاسی از طریق عمل بود. اگر آن‌ها به خاطر وجود شرایط شدید مستبدانه در جامعه، نمی‌توانستند آزادانه دربارهٔ ماهیت اقدام‌های لازم برای ایجاد تغییر به بحث بنشینند، اما می‌توانستند در افسانه‌ها و آثارشان به این قبیل موضوعات بپردازند. وقتی که دولت‌آبادی گل‌محمد را در نقش یک یاغی مسلح ترسیم می‌کند، خود در اندیشهٔ یک مبارزهٔ مسلحانه در جامعهٔ واقعی است. در کلیدر گروهی سی نفره طی سلسله نبردهایی موفق می‌شوند برای مدتی دشمن را از پای در آورده، باعث شوند که تعداد زیادی از دهقانان و کارگران به نهضت گل‌محمد بپیوندند. نهضت گل‌محمد از پشتیبانی گروه‌های انقلابی شهری متشکل از کارگران و دانش‌آموزان به رهبری اکبر آهنگر برخوردار می‌شود و این همان چیزی است که گروه‌های انقلابی چپ‌گرا در اواخر دههٔ ۴۰ و دههٔ ۵۰ آرزویش را داشتند.
  • اسلام به عنوای یک الگووارهٔ سیاسی و یا یک نیروی ایدئولوژیک، نقشی مثبت و یا منفی در کلیدر بازی نمی‌کند. اگرچه ادراک سیاسی دولت‌آبادی با نوشته‌های کلاسیک مارکس هماهنگ است و هر دو اقتصاد، نه مذهب، را نیرومحرکهٔ رفتارها و اقدامات اجتماعی می‌دانند اما او با اسلام سر ستیز ندارد. اعتقادات او دقیقاً منطبق بر تحلیل طبقهٔ انقلابی چپ‌گرا در عصر خویش بود که افراد مذهبی را نیروهایی بالقوه برای ایفای نقش در انقلاب می‌دیدند و به پیوستن آن‌ها به نهضت مردمی برای براندازی طبقهٔ حاکم امید بسته بودند؛ بنابراین دولت‌آبادی در کسوت نویسندهٔ ادبیات متعهد، از مخالفت آشکار با اسلام و یا حتی بحث در این باره خودداری کرده‌است. در آثار او شخصیت‌ها مذهبی هستند اما اعتقادات مذهبی‌شان تنها در ارتباط با خدا و ائمهٔ اطهارشان نمود پیدا می‌کند.
  • به نوشتهٔ تلطف، فعالان ادبی به عنوان جزئی از جامعهٔ بزرگ‌تر مخالف شاه، در قبال پیش بردن جنبش مسلمانان ستمکش احساس مسئولیت می‌کردند. آنان به ارتباط عمیق شهادت و نمونهٔ اعلای آن، یعنی واقعهٔ کربلا، پی بردند. گذشته از آن در رمان‌های سوسیالیستی، قهرمانان داستان آنچنان به جنبش مورد علاقه‌شان اعتقاد قلبی دارند که از شهادت در راه آن هیچ ابایی ندارند. وقایع تاریخی کربلا مفهوم شهادت را در اندیشهٔ سیاسی شیعه تقویت کرده و به آن قداست و وجهه‌ای الهی بخشیده بود. فلذا هم فعالان سیاسی سکولار و هم نویسندگان زبان فارسی مدرن، از مفهوم شهادت و حتی از ذکر درگذشت حسین بن علی برای برانگیختن احساس گناه و شورش عمومی استفاده کرده‌اند. در صحنهٔ پایانی کلیدر نیز نیروهای حکومتی، گل‌محمد و اکثر همراهان کلیدی‌اش را قتل‌عام می‌کنند، درست مشابه شهادت حسین بن علی و اکثر اعضای خانواده‌اش در صحرای کربلا. دولت‌آبادی از این تشابه برای برانگیختن احساسات خصومت‌آمیز مردم نسبت به حکومت بهره برده‌است. همان‌طور که در تعزیه‌ها و مجالس روضه‌خوانی، شهادت حسین نقطهٔ اوج ماجرا را شکل می‌دهد، کلیدر نیز در مرحلهٔ کشتار به اوج خود می‌رسد. افزون بر این، رمان در تلاش برای رساندن دو پیام است: اول اینکه اگرچه مبارزهٔ مسلحانهٔ گل‌محمد با شکست مواجه شد، اما آرمان‌هایش، روحش، و جنبشش برای گسترش عدالت همچنان باقی ماند، درست همان‌طور که آرمان‌های حسین بن علی و جنبشش ادامه یافتند؛ دوم آنکه کلیدر به صورت ضمنی خودش را به عنوان جایگزینی برای داستان کربلا مطرح می‌کند. دولت‌آبادی به صورت غیر مستقیم و کاملاً ناخصومت‌برانگیز در تلاش است تا با خلق کلیدر از اهمیت واقعهٔ کربلا بکاهد و در حافظهٔ خوانندگان معاصر جایگاهی ابدی برای کلیدر دست‌وپا کند.
  • بسیاری از جنبه‌های رمان دولت‌آبادی تحسین منتقدین را برانگیخت. پیچیده به تصویر کشیدن شخصیت‌های داستان که نقش حقیقی آن‌ها از طریق ویژگی‌ها و ظاهرشان آشکار می‌شود، توصیفات واضح و دقیق، توانایی فوق‌العادهٔ دولت‌آبادی در تجسم بخشیدن به ویژگی‌های فیزیکی، اجتماعی و سیاسی منطقه، خلق ریتم‌های زبانی و اوج‌گیری‌های تدریجی آن به منظور برجسته نمودن لحظه‌های دراماتیک داستان از نقاط قوت محمود دولت‌آبادی در خلق کلیدر به شمار می‌آیند.

مفسرین، کلیدر را نقطهٔ عطفی در تاریخ ادبیات مدرن فارسی می‌دانند؛ بدان حد که یکی از مفسرین، کلیدر را «حماسهٔ زوال» می‌خواند.

  • هوشنگ گلشیری، داستان‌نویس برجسته، یکی از اولین منتقدان جلدهای آغازین کلیدر بود. گلشیری معتقد بود تکنیک‌های سنتی داستان‌گویی شفاهی با احتیاجات و بایسته‌های ژانر رمان هم‌خوانی و سازگاری ندارد و بر این باور بود که کلیدر سیر قهقرایی را در تاریخ تکامل رمان‌نویسی مدرن فارسی پیموده‌است.
  • بهاالدین خرمشاهی در مخالفت با هوشنگ گلشیری مقاله‌ای تحت عنوان (کلیدر و نیالودنش به رمان نو) به نگارش درآورد.
  • بزرگ علوی اعتقاد داشت که رمان کلیدر اطناب دارد، او معتقد بود که قادر است کلیدر را در حجمی کمتر و در یک جلد اطناب‌زدایی و بازنوشت کند به‌گونه‌ای که خود دولت‌آبادی هم آن را بپسندد و از حاصل کار راضی باشد.
  • محمدعلی جمال‌زاده در یکی از نامه‌هایش به دولت‌آبادی می‌نویسد: من رمان‌های زیادی خوانده‌ام. از غربی‌ها خیلی خواندم. تصور نمی‌کنم کسی به حّد دولت‌آبادی توانسته باشد این‌چنین شاهکاری بیافریند. بر من مسلم است روزی قدر و قیمت (کلیدر) را خواهند دانست و به زبان‌های زیادی ترجمه خواهد شد. روزی را می‌بینم که دولت‌آبادی عزیز ما جایزه نوبل را دریافت خواهد کرد. البته ممکن است منِ پیرمرد آن روز نباشم؛ ولی اطمینان دارم ترجمه کلیدر به زبان‌های زنده دنیا، دولت‌آبادی را به جایزه ادبیات نوبل خواهد رساند. کلیدر برترین رمانی است که تاکنون خوانده‌ام.
  • به گفته داریوش شایگان: دولت‌آبادی مثل هر هنرمند راستینی، حساس، پراضطراب و مجروح از درد درون است، دولت‎آبادی بی‎شک یکی از بزرگ‎ترین رمان‎نویسان ایران معاصر است. او برخلاف انوره دو بالزاک، پنجاه هزار فنجان قهوه ننوشید تا طی بیست سال و به بهای زندگی‎اش بزرگ‎ترین شاهکار ادبی قرن نوزدهم، یعنی کمدی انسانی، را خلق کند. دولت‌آبادی اما موفق شد در عرض پانزده سال و با گذر از نشیب و فرازهای بسیار، یکی از جذاب‎ترین و بزرگ‎ترین حماسه‎های روستایی ایران مدرن را بیافریند، کلیدر را. دولت‌آبادی اهل خراسان است، زادگاه پرآوازهٔ حکمت و ادب ایران. او، هم بزرگی این سرزمین را در خود متبلور ساخته است، هم زخم‎های آن را.
  • جمال میرصادقی عقیده دارد، زبان روایی کلیدر که با وام گرفتن از واژگان کلاسیک تاریخ بیهقی آراسته شده با وجود زیبایی‌های زبانی «اغلب با موضوع‌های ساده و مضامین روستایی داستان هماهنگی ندارد».
  • علی‌اشرف درویشیان از محمود دولت‌آبادی به عنوان بنیان‌گذار ادبیات بومی نام برده است.
  • جواد مجابی: دولت‌آبادی نماد شرف قلم است، او نماد شرف در مملکت ماست، او نویسنده‌ای مستقل و آزاداندیش است که‌شان قلم را حفظ کرده است.
  • مهشید امیرشاهی، رمان‌نویس مشهور، پیکان تیز انتقادهایش را به سوی تحسین‌شده‌ترین جنبهٔ رمان، یعنی زبان آن نشانه گرفته‌است و از نادرست بودن دستورهای زبانی، تلفظ‌ها و املای واژگان کلیدر انتقاد می‌کند. استفاده از اصطلاحات انگلیسی و فرانسوی توسط شخصیت‌های رمان که دایرهٔ واژگانشان احتمالاً خالی از آن وام‌واژه‌هاست و حتی نابهنگامی‌های زبانی از دیگر انتقادات امیرشاهی نسبت به اثر تحسین‌شدهٔ کلیدر است.

عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
جوایز و نامزد شدن آثار

  • برنده لوح زرین بیست سال داستان‌نویسی بر کلیه آثار، به همراه امین فقیری، سال ۱۳۷۶.
  • دریافت جایزه یک عمر فعالیت فرهنگی، بدر نخستین دورهٔ جایزه ادبی یلدا (به همت انتشارات کاروان و انتشارات اندیشه سازان)، سال ۱۳۸۲.
  • نامزد دریافت جایزه مَن بوکر آسیا در جشنواره کتاب سنگاپور، سال (۲۰۱۱)
  • نامزد دریافت جایزه ادبی آسیایی (من) بریتانیا، برای رمان زوال کلنل
  • برگزیده جایزهٔ ادبی یان میخالسکی سوییس (۲۰۱۳)
  • نامزد دریافت جایزهٔ ادبیات بین‌المللی خانهٔ فرهنگ جهان در برلین Haus der Kulturen der Welt در برلین.
  • ترجمه انگلیسی رمان کُلنل، با ترجمه (تام پتردیل)، نامزد جایزه «بهترین کتاب ترجمه در آمریکا» شد.
  • برنده جایزه ادبی (واو)
  • نشان شوالیه هنر و ادب فرانسه (۲۰۱۴)

عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
خانه محمود دولت‌آبادی

خانه پدری محمود دولت‌آبادی که در روستای دولت‌آباد شهرستان سبزوار قرار دارد، با نام خانه محمود دولت‌آبادی در تاریخ ۷ مرداد ۱۳۸۲ با شمارهٔ ثبت ۹۳۲۰ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. قدمت این اثر مربوط به دوره پهلوی می‌باشد.
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
تمبر یادبود محمود دولت‌آبادی


تمبر آقای رمان ایران

از تمبر یادبود محمود دولت‌آبادی هم‌زمان با هفتاد و چهارمین سالگرد تولدش با عنوان (آقای رمان ایران) در زادگاهش سبزوار، رونمایی شد. در این مراسم ضمن چند سخنرانی، برنامه هنری کلیدرخوانی توسط سه نفر از هنرمندان سبزوار برگزار شد
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
فعالیت سیاسی

  • دولت‌آبادی قبل از انقلاب ۵۷ به دلایل سیاسی چند مرتبه دستگیر و روانه زندان شد.
  • وی در صحنه سیاسی کشور هم فعال است و دارای گرایش‌های اصلاح طلبانه است.
  • دولت‌آبادی از جمله افراد شرکت کننده در کنفرانس برلین بوده.
  • وی در جریان انتخابات سال ۱۳۸۸ به حمایت از میرحسین موسوی پرداخت.

عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
کتاب‌شناسی



عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  ویرایش شده توسط: Princess   
مرد

 
زادروز محمود دولت آبادی گرامی باد.
همه محبت خود را به یکباره برای دوستت ظاهر مکن زیرا هر وقت اندک تغییری مشاهده کرد تو را دشمن می پندارد
     
  
صفحه  صفحه 2 از 3:  « پیشین  1  2  3  پسین » 
مناسبتها

دهم مراد ماه زادروز محمود دولت آبادی گرامی باد


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA