انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شوخی و سرگرمی
  
صفحه  صفحه 18 از 40:  « پیشین  1  ...  17  18  19  ...  39  40  پسین »

نوستالژی


زن

 
salam_446: یادش بخیر زیر بمبارون
چه نوستالژی غمناکی

یادش بخیر تعطیلات عید که شروع میشد بازی لی لی ماهم با دختر داییام شروع میشد
حیف کاش اونروزا برگردن
     
  
مرد

 
setarejoon: حیف کاش اونروزا برگردن
قدر همین روزاتو بدون که بیست سال دیگه حسرتشو نخوری
     
  
مرد

 
بچه که بودم چه دل بزرگی داشتم
اکنون که بزرگم چه دلتنگم
کاش دلم به بزرگی بچگی بود

کاش همان کودکی بودم که حرفهاش
را از نگاهش می شد خوند
کاش برای حرف زدن
نیازی به صحبت کردن نداشتم
کاش برای حرف زدن فقط نگاه کافی بود
کاش قلب ها در چهره بود


اما اکنون اگر فریاد هم بزنم کسی نمی فهمد
و دل خوش کرده ام که سکوت کرده ام
دنیا را ببین ...

بچه که بودم از آسمان باران می آمد
بزرگ شده ام و از چشمهایم می آید!
بچه که بودم همه چشمای خیسم رو میدیدن
بزرگ شدم و هیچکی نمیبینه
بچه بودم تو جمع گریه می کردم
بزرگ شدم تو خلوت
بچه بودم راحت دلم نمی شکست
بزرگ شدم خیلی آسون دلم می شکنه


بچه بودم همه رو ۱۰ تا دوست داشتم
بزرگ که شدم بعضی ها رو هیچی
بعضی هارو کم و بعضی ها رو بی نهایت دوست دارم
بچه که بودم قضاوت نمی کردم و همه یکسان بودن
بزرگ که شدم قضاوتهای درست و غلط باعث شد که
اندازه دوست داشتنم تغییر کنه
کاش هنوزم همه رو
به اندازه همون بچگی ۱۰ تا دوست داشتم


بچه که بودم اگه با کسی
دعوا میکردم ۱ ساعت بعد از یادم می رفت
بزرگ که شدم گاهی دعواهام سالها تو یادم موند و آشتی نکردم
بچه که بودم گاهی با یه تیکه نخ سرگرم می شدم
بزرگ که شدم حتی ۱۰۰ تا کلاف نخ هم سرگرمم نمیکنه
بچه که بودم بزرگترین آرزوم داشتن کوچکترین چیز بود
بزرگ که شدم کوچکترین آرزوم داشتن بزرگترین چیزه
بچه که بودم آرزوم بزرگ شدن بود
بزرگ که شدم حسرت برگشتن به بچگی رو دارم


بچه که بودم تو بازیهام همش ادای بزرگ ترها رو در می آوردم
بزرگ که شدم همش تو خیالم بر میگردم به بچگی
بچه بودم درد دل ها را به هزار ناله می گفتم و همه می فهمیدند
بزرگ شده ام، درد دل را به صد زبان به کسی می گویم ...
اما هیچ کس نمی فهمد
بچه که بودم دوستیام تا نداشت
بزرگ که شدم همه دوستیام تا داره
بچه که بودم، بچه بودم

بزرگ که شدم، بزرگ که نشدم هیچ؛ دیگه همون بچه هم نیستم
ای کاش با همون صفتهای خوب و پاک بزرگ می شدیم.

     
  
مرد

 
یــــــادتونه ؟

سر کلاس وقتی گچ تمام میشد خدا خدا میکردیم معلم به ما بگه برین از دفتر گچ بیاریم ، همیشه گچهای رنگی زیر دست معلم میشکست !
یــــــادتونه ؟

قدیما که تلویزیون کنترل نداشت یکی مجبور بود پای تلویزیون بخوابه کانالا رو با پاش عوض کنه !

یــــــادتونه ؟

مچ دستمون رو گاز میگرفتیم با خودکار بیک روی جای گازمون ساعت میکشیدیم !

یــــــادتونه ؟

وقتی حوصله درس نداشتیم الکی اجازه میگرفتیم میرفتیم دم سطل آشغال که مدادمون رو بتراشیم !

یــــــادتونه ؟

پاکن های جوهری که یه طرفش قرمز بود یه طرفش آبی بعد با طرف آبیش میخواستیم خودکار رو پاک کنیم همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره میکردیم یا سیاه و کثیف میشد !

یــــــادتونه ؟

گوشه ی پایین ورق های دفتر مشقمون نقاشی میکشیدیم بعد تند برگ میزدیم میشد انیمیشن !

یــــــادتونه ؟

زنگ تفریح که تمام میشد مامورای آب خوری دیگه نمیزاشتن آب بخوریم !

یــــــادتونه ؟

تو راه مدرسه اگه یه قوطی پیدا میکردیم تا خود مدرسه شوتش میکردیم !


یــــــادتونه ؟

تو نمیکت ها باید سه نفری می نشستیم بعد موقع امتحان باید نفر وسطی میرفت زیر میز :|
یــــــادتونه ؟

نوک مداد قرمزای سوسمار که زبون میزدی خوش رنگتر میشد !

یــــــادتونه ؟

موقع امتحان باید کیف میذاشتیم بینمون که تقلب نکنیم !

یــــــادتونه ؟

یه مدت از این مداد تراشای رومیزی مد شده بود ، هرکی از اونا داشت خیلی باکلاس بود !

یادش بخیر
     
  
مرد

 
یــــــادتونه ؟

دوست داشتیم مبصر صف بشیم که پای بچه هارو سر صف جفت کنیم !

یــــــادتونه ؟

روزای سرد و بارانی ناظم میگفت مستقیم برین کلاس !

یــــــادتونه ؟

وایمیسادیم تو صف بعد ناظممون میگفت یه جوری بگین مرگ بر آمریکا تا صداتون برسه آمریکا ؛ ما هم ابله فکر میکردیم آمریکا همین کوچه بغلیه از ته جیییییییییییگرمون داد میزدیم !
یــــــادتونه ؟

وقتی مشقمون رو ننوشته بودیم معلم که میگفت کو مشقت الکی تو کیفمون رو میگشتیم میگفتیم یادمون رفته !

یــــــادتونه ؟

آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیدیم درستون کجاست اونا یکی عقب تر باشن !

یــــــادتــونـــــــــــــــــــــه چـقـــدر شــــــیــــــریــن بـــــــود !!!
     
  
مرد

 
     
  
زن

 
nisha2552
واقعا یادشون به خیر بعضی هاشونو عین روز یاتمه

یادمه برای دوچرخم زمانی که ۱۰ یا ۱۱ سالم بوت از اینا داشتم کلی باکلاس حساااب میشدیم اون موقع یادمه خیلی کیف میکردم وختی ویراژ میدادم با دوچرخم تو کوشه و اینا همش صدا میکرد



این چرخ و فلکارو یاتتونه؟
وای که چه قدر تو دلم خاالی میشد وختی تند تند میشرخید و از اون بالا میومد پایین از شهربازی و ترم هوایی هایی هم که بعدا سوار شدم کیفش بیشتر بود عاشقش بودم



و این تفنگ ترقه ایاااااااااا
که یادمه بلای جووون منه بیشاره بود تو بچگی از بس داداش بلا و وروجکم هی تو خونه دنبالم میکرد و شلیک میکرد منم یادمه وحشتناک میترسیدم از صدااااش
خدانیامرزه هرکی همشین شیز وحشتناکی رو ساخت


Signature
     
  ویرایش شده توسط: Atrinjoon   
زن

 
من نوشته هاى خودكارى رو تف ميزدم باپاك كن پاك ميكردم؛فك ميكردم ميشه ولى كاغذپاره ميشد همش!
الان باخودم فكرميكنم نكنه ميشدومن همه تلاشمو نكردم!!
سلام چطورى مهندس?خوبى?
شنيدم عقايدت نئوكانتيه?آره?
شقايقت چى?
اونم نورمانديه?
     
  
مرد

 
     
  
مرد

 
ﺩﻫﻪ ﺷﺼﺘﻲ ﺑﺎﺷﻲ و ﻧﻮﺳﺘﺎﻟﻮﮊﻱ ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻲ, اﻣﻜﺎﻥ ﻧﺪاﺭﻩ
     
  
صفحه  صفحه 18 از 40:  « پیشین  1  ...  17  18  19  ...  39  40  پسین » 
شوخی و سرگرمی

نوستالژی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA