انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شوخی و سرگرمی
  
صفحه  صفحه 22 از 40:  « پیشین  1  ...  21  22  23  ...  39  40  پسین »

نوستالژی



 
یادش بخیر هیچچوت بخاطر بوی افتضاح دستشوییای مدرسه دلمون نمیخواست ازشون استفاده کنیم بعد ک میرفتیم در خونه میپوکیدیم از دستشویی هی میگفتیم ننه در رو‌باز کن ، ننه هم میگفت نه دستتو‌ نشون بده ببینم گرگ نباشی
من در حوالی توام
شاید کمی دورتر
و تو در حوالی دلم باور کن نزدیک تر
     
  
مرد

 

یادش بخیر ، تفریحات سالم ما
     
  

 
یادش بخیر بچه بودم تازه پلی استیشن امده بود بابام گفت اگه بالای 16بشی من پلی استیشن میخرم بسگی تنبل بودم شدم 17.برام خرید یه حالی میداد یادش بخیر مامامنم میرفت بیرون میرفتم لوازم ارایشو دست میزدم علشق روژ قرمز بودم ........یادش بخیر تخمه مرغ شانسی امده بود توتو ایزی مارکهای مختلف اگه حایزه انگوشتر میبردی میرفتی میدادی چند تا تخم مرغ شانسی مختلف میدادن .با دختر داییم بازی میکردیم دنبال بازی اخرشم گریه منو باید در میاورد بچه که بودن کتاب قصه ها برای بچها زیاد بود بیشتر خونه عموم بودم شبا میرفتم بقل دختر عموم میخوابیدم چون تنهایی میترسیدم اونم برام کتاب قصه میخوند تا خوابم ببره دیو و دلبر .گرگ برفی میخوند و بعدش خودش میخوابید .
     
  
مرد

 
limoshirin65: یادش بخیر ، تفریحات سالم ما
من اینارو با شمع موتور ماشین درست میکردم چه صدایی میداد
هر چه کمتر شود فروغ حیات / رنج را جانگدازتر بینی
سوی مغرب چو رو کند خورشید / سایه ها را درازتر بینی . . .
     
  
مرد

 
بچه که بودم یه دوچزخه کوچولو داشتم ..یه محل اون ور تر محله یهودی نشین شهرمون بود که تازه شروع کرده بودن به مهاجرت به اسرائیل .. بهم می گفتن از اون ور رد نشی ها ... یهودی ها خونتو می خورن ..می دزدنت .. می ترسیدم . اون وقتا که به قیافه نمی دونستم این یهودیه یا نه .. ولی کسی منو ندزدید .. کسی خون منو نخورد .. بار ها از کنار محله شون رفتم چهره ام از ترس زرد و سفید می شد قلب کوچیکم به شدت می تپید ولی کسی کاری به کارم نداشت .. دلم واسشون تنگ شده .. از همین جا یک سلام میگم خد مت یهودیان عزیز مخصوصا ایرانی هاش ..مخصوصا شمالی هاش .. مخصوصا مازندرانی هاش ..مخصوصا همشهری هام ...
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
     
  
مرد

 
امروز از کنار یه مغازه قدیمی و کوچیک اسباب بازی فروشی رد شدم.که صاحبشم یه پیرمرد و پیرزن بودند.جالبه تقریبا ۷۰ درصد اسباب بازی ها انگار ۳۰ ساله که تکون نخوردن...حیف فرصت نشد ولی اگر بازم از اونجا رد بشم عکس میگیرم.
لگو،آدم آهنی های قدیمی،ماشین کنترلی هایی که با سیم وصل بودن و خیلی کوچیک بودن،اون ماشین کوچیکا که همیشه دوست داشتیم کل جعبشو برامون بخرن
با محیط زیست مهربان باشیم
     
  
مرد

 


تمام شخصیت های کارتونی دوران بچگیمون در یک قاب
     
  
مرد

 
ﺷﻤـﺎﻫــﺎ ﯾــﺎﺩﺗــﻮﻥ ﻧﻤﯿــﺎﺩ :

ﯾﮑــﯽ ﺍﺯ ﺁﻣـﻮﺯﺷﻬـﺎﯼ ﺗﺨﺼـﺼـﯽ ﻭ ﺳﺨﺘـﯽ ﮐـﻪ ﻧﺴـﻞ ﻣـﺎ ﺩﯾـﺪ ﺁﻣـﻮﺯﺵ ﮐـﺎﺭ ﺑـﺎ ﺁﻓﺘـﺎﺑــﻪ بود !



ﻣﯿﺨﻨـﺪﯼ؟
ﺑﮕﯿـﺮ ﺩﺳﺘـﺖ ﺑﺒﯿﻨـﻢ ﻣﯿﺘـﻮﻧﯽ ﺁﺑـﻮ
ﺑـﺮﺳـﻮﻧـﯽ ﺑـﻪ ﻣﻘﺼـﺪ ﯾـﺎ ﻧـﻪ

ﺗـﺎﺯﻩ ﯾـﻪ آفتابه ﻫـﺎﯾـﯽ ﺑـﻮﺩ ﺑﻬـﺶ ﻣﯿﮕـﻔﺘـﻦ ﺁﻓﺘـﺎﺑـه ﻣﺴـــﯽ

ﻭﻗﺘـﯽ ﻣﯿﺨـﻮﺍﺳﺘـﯽ ﺑﻠﻨـﺪﺵ ﮐﻨـﯽ ﺧـﻮﺩﺗــﻮ ﺑﺸــﻮﺭﯼ، دﻭﺑـﺎﺭﻩ ....

     
  
مرد

 
یادش به خیر اون قدیما توی مدرسه با کاغذ خیلی راحت سوت سوتک درست می کردیم . کاری نداره الان هم میشه . .. یه تیکه کاغذو از وسط تا می زنیم . دو تا انگشتمونو می گیرم وسطش ..دو طرف باز کاغذو از دو طرف انگشت رد می کنیم یه تیکه از اون کاغذی رو که پشت دو انگشت افتاده پاره می کنیم .. لبمونو می ذاریم بین دو انگشت .. انگشتو تا اون حدی که صدای سوت کم و زیاد و به دلخواهمون باشه بازکرده با فشار فوت می کنیم . البته اگه می تونستم شکلشو می کشیدم بهتر بود ..
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
     
  
مرد

 
این عموی بلفی بود تو کارتون بلفی و لی لی بیت
همیشه مست بود ، ما هم ساده ، فکر میکردیم مریضه

     
  
صفحه  صفحه 22 از 40:  « پیشین  1  ...  21  22  23  ...  39  40  پسین » 
شوخی و سرگرمی

نوستالژی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA