انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 2 از 25:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  22  23  24  25  پسین »

Naked Lyrics | اشعار برهنه ( اروتیک )


زن

 
ﺑﻪ ﭘﯿﭻ ﻭ ﺗﺎﺏِ ﺗﻨﺖ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺳﻔﺮ ﻧﮑﻨﻢ
ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﺮ ﺁﻣﺪﮔﯽﻫﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﺍﮔﺮ ﻧﮑﻨﻢ*

ﻫﻤﯿﺸﻪ ﭘﯿﺮﻫﻦِ ﺗﻨﮓ، ﻭﻋﺪﻩﯼ ﺟﻨﮓ ﺍﺳﺖ
ﻣﮕﺮ ﺑﻪ ﭼﻨﮓ ﺗﻮ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪﺍﻡ ﺧﻄﺮ ﻧﮑﻨﻢ؟

ﺑﻪ ﺑﻮﺳﻪﯾﯽ ﻋﻄﺸﻢ ﺭﺍ ﺑﮑُﺶ ﮐﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ
ﻣﺮﺍ ﻣﺠﺎﺏ ﮐﻨﯽ ﻟﺐ ﺑﻪ ﺁﺏ، ﺗﺮ ﻧﮑﻨﻢ

ﻣﺮﺍ ﺑﺮﯾﺰ ﺑﻪ ﭘﯿﻤﺎﻧﻪ، ﻋﻬﺪ ﻣﯽﺑﻨﺪﻡ
ﮐﻪ ﺗﺎ ﺗﻤﺎﻡ، ﻧﻨﻮﺷﯿﺪﻩﺍﯼ ﺍﺛﺮ ﻧﮑﻨﻢ

ﺍﮔﺮ ﻧﺴﯿﻢ ﺷﻮﻡ ﻧﺮﻡ ﻧﺮﻡ ﻣﯽﺁﯾﻢ
ﭼﻨﺎﻥﮐﻪ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻭ ﭘﺮﺩﻩ ﺭﺍ ﺧﺒﺮ ﻧﮑﻨﻢ

ﺗﻮ ﺷﺐ ﺑﻪ ﺧﯿﺮ ﺑﮕﻮ ﻭ ﺑﺨﻮﺍﺏ، ﻣﯽﻣﯿﺮﻡ
ﺷﺒﯽ ﮐﻨﺎﺭ ﺗﻮ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺍﮔﺮ ﺳﺤﺮ ﻧﮑﻨﻢ


مهدی فرجی



آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

andishmand
 
خيره می شود
در خم ِ شکاف شيرين ميان رانهايم
به آب حيات می انديشد
و لبانش را به نشانه اشتياق می مکد
!!چه کودک است و چه خام
انسان هرگز بالغ نمی شود
من اين را از ولع لبهای تشنه شنيده ام
و زبان کنجکاو هوس
که شکاف ميان رانهايم را
شيرين تر از شير مادر می مکد
با خواهش خونی خود همزاد است
و عشق را در پسينگاه ِ تن می جويد
پس با هرنزديکی از من دورتر می شود
نه، انسان هرگز بالغ نمی شود
من اين را در دغدغه های هوسناک مردان ديده ام
چنين است
که شکاف ميان رانهای زن
گلخندی می شود از شکوفه های جوانی
در روياهای مردانی که عشق را در بستر همخوابگی تفسير می کنند


" لاله ایرانی "


ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
تو يك زني
شبيه تمام زنهايي كه مي شناسم
قدم مي زني
آواز مي خواني
تنها تفاوت تو بازنهاي ديگردر تو نيست
در من است
تو زني هستي كه درشعرهاي من هستي
آغوش مرا دوست داري
بوسه های مرا دوست داری
تو خواب نيستي
رويايي دست نيافتني
یک حس داغ تب آلود
تو زني هستي كه من دوستت دارم
تو را من خلق كرده ام


" نزارقباني "

ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
طوفان شو
بر من ببار
صاعقه وار!
در پيچ و تاب بينداز تنت را؛
رها شو
رها شو؛
كه امشب
زنجيريانِ غريزه‌ي بي‌تابم را
چنان بر تو خواهم شوراند كه گويي
از حسرتي چهل ساله رهيده‌اند
تا آخرين كام را
در آخرين شب زندگي
در حفره‌هاي تن تو بجويند!



ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
به بهانۀ دلتنگی
پرده های اتاق را کنار می زنم
تا باد،
از شمالی ترین نقطۀ مجهول زمین
عطر لب های تو را
سنجاق کند بر گونه هایم
نگاه کن!
ببین طعم تمشک چه کرده با نسیم!
نگاه کن چگونه می وزد در حریق بوسه ها!



"دیهور انتهورا"



ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
خنکی بدنت را دوست دارم
نه،،،، دوست داشتن کم است
می‌میرم برای خنکی بدنت
گرمای بدنم را کم می‌کند
متعادل می‌کند
هیچ لحظه‌ای زیباتر از آن لحظه‌ای نیست
که سرم را بین گردن و موهایت پنهان می‌کنی
تو نیز دستانت را دور گردنم حلقه می‌کنی
برخورد نفس‌هایت با گردنم
بوسه‌ای که بر گردنم می‌کنی
فشار حلقه دستانت بر گردنم
بعد من سرم را بالا می‌آورم
نگاهی به صورتت می‌اندازم
لبخند مهربانی را می‌بینم
اطمینان که پیدا می‌کنم
باز گم می‌شوم بین همان گردن و موها
اینبار فشار حلقه دستانت دور گردنم متناسب است
نه زیاد محکم نه زیاد آرام
به تناسب آرامش،
و من نفس می‌کشم
بو می‌کنم
بوی خوش تنت را
آری
من
بوی خوش ِ تو را دوست دارم........





ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
کنار لب های تو
ملکوت را به آغوشم دعوت کردم
به اندامم سوگند
به گیسوان بلندم
به لب های خونینم
به دستهایم سوگند
وقتی تو را در آغوش کشیدم
شیطان را فریب دادم
شیطانی که مقابل عریانی ام سجده کرد
و دیگر شیطان مقرب شد در این درگاه
به آغوشم بیا
این جا حریم امن یک هم آمیزی همیشگی ست
می خواهم با صدای خودت بخوانی
خودت را به آغوش من


"جمانه حداد"




ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
ای کاش روح من شبیه به رنگ پیراهن تو بود
برهنه به سوی تو باز می آمدم
بر صخره ای می نشستم در کرانۀ دریا
همچو انسان ِ آغازین
جامی شراب می نوشیدم و
عطر گیسوان تو را می بلعیدم
می بوسیدمت
در آغوش می کشیدمت
همچو جان شیرین
تنهایی هایم را می یافتی
همانگونه که در رویاهایت دیده بودی!
من همه چیز را به فراموشی سپرده ام
جز داغی تنت را
جز شراب گس لبت را
و می خواهم گم شوم در آغوشت.



"دیهور انتهورا"




ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
دستی به هوا رفت و دو پيمانه به هم خورد
با آن دو دل عاشق و ديوانه به هم خورد

دستی به هوا رفت و نگاهی به نگاهی
پيچيد و دو دست و دو دل و شانه به هم خورد

لبخند و نگاهی روی لبخند و نگاهی
آرام فرود آمد و مستانه به هم خورد

آرامش سرسبز من و رامش هستی
سلانه و سلانه و سلانه به هم خورد

شب در کشش و کوشش و کنکاش بسرشد
آسايش شمع و گل و پروانه به هم خورد

دست و دل تبدار دو دلداده بی خوِيش
در هم شد و برهم شد و جانانه به هم خورد



"لاله ایرانی "




ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
ای یار
که در گریبانت
دو کبوتر توأمان بی‌تابند
و قلب پاک تو
با لرزش خوش کبوتران
به تنظیم ایقاع و آهنگ جهان برخاسته است

لبانت به طعم خوش صداقت آغشته است
و گرمای مهربان دستت
و داغی سرخ گونه هایت
و بوی خوش تن بهشتی ات
و شهوت معصوم اغوشت
مرد را مرد می‌کند
و من
ایستاده ام
و به نیمه‌ی کهکشان می‌نگرم

که در آنسویش
تو
عشق تقدیر می‌کنی
و من
کامل می‌شوم
ای زن زن !



"غاده السمان"




ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
صفحه  صفحه 2 از 25:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  22  23  24  25  پسین » 
شعر و ادبیات

Naked Lyrics | اشعار برهنه ( اروتیک )

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA