انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
سیاست
  
صفحه  صفحه 82 از 116:  « پیشین  1  ...  81  82  83  ...  115  116  پسین »

بحث سیاسی روز بی تعارف


مرد

 
Steratulanch: بحرین مروارید خلیج فارس که برای همیشه شوهرش دادیم به عربها توسط پرمدعا ترین پادشاه ایران که ملی گرایی ووطن پرستیش گوش فلک رو کَر کرده بود..آیا واقعا این افراد شایستگی اداره ایران رو‌دارند؟؟
1-بحرین در سال 1820 میلادی در زمان ناصرالدین شاه از ایران جدا شد.در زمان ناصرالدین مردم بحرین از شاه قاجار تقاضای کمک می کنند که ناصرالدین توجهی نمی کند.ویدیوش هم میتونید ببینید.(منبع : خسرو معتضد مورخ طرفدار رژیم آخوندی).



علاوه بر بحرین حکومت قاجار طی قراردادی به نام مسقط بعضی از شهر ها و بنادر جنوبی ایران به حاکم عمان اجازه داده بود.حاکم عمان هم برای تجارت برده از این شهر ها و بنادر استفاده می کرد.کشور زنگبار در شرق افریقا محلی بود که برده های آفریقایی در اونجا به فروش می رسیدند.حاکم زنگبار و حاکم عمان با هم خویشاوند بودند،در نتیجه حاکم عمان هم برده های آفریقایی رو از اون طریق می خرید و به قیمت بالاتر در مراکز برده فروشی جنوب ایران می فروخت.اگر به شهر های جنوبی ایران برید تعدادی از مردم صورت تیره ای دارند،این افراد بازماندگان همان افرادی هستند که توسط حاکم عمان به بنادر ایران آورده شده بود.

2-در سال 1820 شیخ سلمان ین احمد ، شیخ بحرین یک قرارداد به نام اساسی با انگلیس امضا کرد.محتوای این قرارداد این بود که در ازای تامین امنیت بحرین توسط نیروی دریایی انگلیس، تمام امکانات تجاری بحرین فقط به انگلیس واگذار بشه.در سال 1861 میلادی دولت انگلیس تجارت فروش برده رو غیر قانونی اعلام کرد و به حاکم وقت بحرین به نام محمد بن خلیفه(نوه شیخ سلمان بن احمد) دستور داد که برده فروشی را در بحرین لغو بکنه،اما حاکم بحرین مخالفت کرد،در نتیجه نیروی دریایی انگلیس در خلیج فارس منامه رو به توپ و محمد بن خلیفه رو خلع کرد و عیسی بن علی جانشین او شد.در سال 1868 هم رسما تحت الحمایه انگلیس شد.عیس بن علی شیخ بحری ن دو بار دیگر در سال های 1297 ق و 1309 ق دو معاهده جداگانه با انگلیسی ها امضا کرد که براساس این معاهده ها هیچ کشور خارجی حق فرستادن نماینده سیاسی به بحرین رو نداره.این سه قرارداد در زمان قاجار امضا شده.(منبع : کتاب دایره المعارف اسلامی - جلد 11 - زیر نظر سید محمد کاظم موسوی بجنوردی)

3-در 20 اردیبهشت 1302 در بحرین ما بین چند تاجر ایرانی و چند تاجر عرب اهل نجد دعوا صورت میگیره.تاجران ایرانی اسلحه نداشتند و تاجران عرب نجدی چون اسلحه داشتند به ایرانیان شلیک کردند چند تن از ایرانیان کشته شدند,عده ای مفقود و عده ای هم مجروح شدند.تاجران ایرانی حدود 1 ماه جرات نداشتند از خونه هاشون بیان بیرون.در این مدت هم حسن مشیرالدوله به جای مستوفی الممالک نخست وزیر شده بود.وزیر امور خارجه کابینه مشیرالدوله ، محمد مصدق بودش.محمد مصدق کاری که انجام میده جالب هستش،به نماینده انگلیس نامه می نویسه و از اونا می خواد که به بحرین برند و به اوضاع رسیدگی کنند(خیلی جالب هست که وزیر خارجه یک کشور از نیروی نظامی یک کشور دیگه درخواست کمک بکنه؟).جالب اینکه انگلیسی ها فقط 40 سرباز هندی و دو ارابه توپ در بحرین خالی می کنند.ایران در این زمان یک سرباز هم در بحرین نداشت.محمد مصدق برخلاف پروپاگاندای رژیم جمهوری اسلامی که ازش فردی وطن پرست نشون داده در بعضی مواقع انگلوفیل بوده.ایران اون زمان دو کشتی جنگی به نام پرسپولیس و مظفری (که توسط مظفرالدین شاه خریداری شده بود) داشت پس طرفداران مصدق و دشمنان پهلوی نمی تونند ادعا کنند که ایران فاقد کشتی جنگی بوده.یعنی ایران دیگه عرضه این کارو داشت که عین انگلیس 40 تا سرباز یا دو تا ارابه توپ بفرسته بحرین برای دفاع از تاجران ایرانی، اما محمد مصدق اینکار رو انجام نداد.در پی این موضوع که مصدق به نمایندگان مجلس در مورد این قضیه توضیحی نداده بود.نمایندگان مجلس یک جلسه سری انجام میدند.تو این جلسه رضا شاه که وزیر جنگ بود با مصدق درگیر میشه که چرا مصدق به انگلیسی ها نامه نوشته.(منبع 1 : کتاب تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران - نوشته ملک الشعرا بهار - صفحه 351) (منبع2 : کتاب ایران در عصر پهلوی-نوشته دکتر مصطفی الموتی نیا-چلد 7-صفحه 152) این ویدیو هم برای اثبات حرف هام.



نکته جالب توجه در مورد دروغ رژیم جمهوری اسلامیاین نکته جالب که کتاب تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران اولین بار در سال 1321 چاپ شده که اسم محمد مصدق در اون کتاب بوده اما در چاپ های بعد شورش 57 اسم مصدق توسط رژیم آخوندی حذف شده.با توجه به اینکه ماه هیچ وقت پشت ابر نمیمونه ولی اسم مصدق تو کتاب لیرلن در عصر پهلوی حذف نکردند،در واقع یعنی یادشون نبوده حذف کنند.

5-به نظر شما محمد رضا شاه که در زمان قضیه آذربایجان در سال 1325 خ در سال های ابتدایی حکومتش بود و قدرت آنچنانی هم نداشت گفت به خدا اگر دست من را قطع کنید هرگز برگه جدایی آذربایجان از ایران رو امضا نمی کنم اونوقت چطور محمد رضا شاه در اوج قدرت در دهه 1350 خ بحرین رو از ایران جدا میکنه.این ها همش دروغ رسانه ای رژیم جمهوری اسلامی هست که شاه باعث جدایی بحرین از ایران شد.اما شاه با زیرکی تونست سه جزیره استراتژیک بگیره.دوست عزیز شاه که نمیتونست کل سرزمین هایی که در زمان پادشاهان بی کفابت قاجار از ایران جدا شده بود پس بگیره.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  ویرایش شده توسط: sepanta_7   
مرد

 
sepanta_7
سلام ب روی ماهت
من فقط به دونکته مهم تر اشاره می کنم وازبقیه مباحث می گذرم..
اول از ماجرای تهمتی که به دکتر مصدق زده شد شروع می کنم؛
شما فرمودی که در تاریخ ۲۰اردیبهشت ۱۳۰۲...
وسپس تا یک ماه..
با اینکه بسیاری منابع یک هفته رو ذکر کردند اما با فرض قبول یک ماه، که میشه تاریخ ۲۰خرداد ۱۳۰۲، اصلا اون زمان دکترمصدق وزیرخارجه ایران نبوده..
بلکه در این تاریخ که شما ذکر کردید محمدعلی فروغی وزیرخارجه وحسن مستوفی الممالک نخست وزیر ایران بوده.
تازه در تاریخ ۲۵خرداد ۱۳۰۲ که حسن پیرنیا یا همون مشیرالدوله نخست وزیر میشه دکترمصدق به عنوان وزیرخارجه انتخاب میشه..
اصل نامه درست هست و به دستور محمدعلی فروغی(وزیرخارجه) بوده وعده ای برای بدنامی دکترمصدق اسم ایشون روبا جعل سند وارد این نامه می کنند اماعدم تطابق تاریخ رو فراموش میکنند..
در مورد جدایی بحرین؛
اولا من موضع شمارو متوجه نشدم
یک جا جدایی بحرین رو درتاریخ ۱۸۲۰ میدونید
یک جا جدایی بحرین رو به گردن مصدق می اندازید
یک‌جا فرمودی شاه بحرین رو جدا کرده..

اما آنچه که از اسناد تاریخی میتوان فهمید اینه که مالکیت بحرین همیشه مورد ادعای محمدرضا شاه قرارداشته وحتی مجلس ایران اون رو به عنوان استان چهاردهم به رسمیت شناخته و تازه با رفراندوم غیرقانونی که شاه اجازه میده،از حق حاکمیتی ایران صرف نظر میشه و این کشور از ایران جدا میشه..بحرین همیشه مورد مناقشه بوده و
البته درسته ایران تسلطی که به اندازه سایر نقاط کشور داشته بر بحرین نداشته اما این دلیل قانع کننده ای برای چشم‌پوشی از خاک کشور نیست وازبارمسئولیت شاه در این موضوع چیزی کم نمی کنه..خیلی از کشورها همین الان مناقشه ارضی دارن یا یا با استقلال وجدایی طلبی روبروهستند اما هیچ کشوری برای جدایی خاک خودش از رفراندوم استفاده نمیکنه..
شاه به عنوان ژاندارم منطقه بایستی لشکرکشی می کرد وبحرین رو به خاک کشور ضمیمه میکرد وجدایی طلبان بحرین رو‌نقره داغ می کرد..
در خاطرات اسدالله علم هم نوشته شده که ما بحرین رو به خونه بخت فرستادیم وعلم ازشاه نقل قول می‌کنه که من نگران قضاوت مردم و تاریخ در مورد بحرین هستم.
مهم ترین دلیلش هم ژست دموکراتیکی بود که می خواست درسطح بین المللی از خودش ارائه بده..
دلیل بعدی هم شخصیت ضعیف شاه در مقابله با بحران ها بوده..
دسترسی من به سایت غیرممکن شده..
وجود من خیلی چیزها به لوتی اضافه کرده بود وبدین ترتیب لوتی خودش رو از یک نعمت گرانبها و ارزشمند محروم کرد، حیف شد.
     
  ویرایش شده توسط: Steratulanch   
مرد

 
Steratulanch: با اینکه بسیاری منابع یک هفته رو ذکر کردند
من به کتاب ملک الشعرا بهار استناد کردم که نماینده مجلس بوده در این زمان ملک الشعرا بهار نماینده مجلس چهارم از بجنورد بود.

Steratulanch: من فقط به دونکته مهم تر اشاره می کنم وازبقیه مباحث می گذرم..
اول از ماجرای تهمتی که به دکتر مصدق زده شد شروع می کنم؛
شما فرمودی که در تاریخ ۲۰اردیبهشت ۱۳۰۲...
وسپس تا یک ماه..
با اینکه بسیاری منابع یک هفته رو ذکر کردند اما با فرض قبول یک ماه، که میشه تاریخ ۲۰خرداد ۱۳۰۲، اصلا دکترمصدق وزیرخارجه ایران نبوده..
بلکه در این تاریخ که شما ذکر کردید محمدعلی فروغی وزیرخارجه وحسن مستوفی الممالک نخست وزیر ایران بوده.
تازه در تاریخ ۲۵خرداد ۱۳۰۲که حسن پیرنیا یا همون مشیرالدوله نخست وزیر میشه دکترمصدق رو به عنوان وزیرخارجه انتخاب می کنه..
اصل نامه درست هست و به دستور محمدعلی فروغی(وزیرخارجه) بوده وعده ای برای بدنامی دکترمصدق اسم ایشون روبا جعل سند وارد این نامه می کنند اماعدم تطابق تاریخ رو فراموش میکنند
خوب دقیقا همین نکته جالب توجه هستش تو همین روز های اول که جناب مصدق وزیر امور خارجه میشه نامه میزنه به انگلیس جالب توجه هستش.منبع کی هستش ملک الشعرا بهار دشمن رضا شاه . این کتاب در چه زمانی چاپ شده در زمان جمهوری اسلامی.جمهوری اسلامی رابطه اش با رضا خان که مشخص و دوست مصدق.پس بحث بدنام کردن مصدق توسط دیگران منتفی هستش.من با منبع جمهوری اسلامی گفتم که مصدق نامه رو نوشته.عدم تطابق تاریخی وجود نداره.یک ماه بعد از قضیه دعوا در بحرین محمد مصدق وزیر خارجه میشه و در اولین حرکت نامه میزنه به انگلیس!البته جناب محمد خان مصدق وطن فروشیش در زمانی که در بوشهر بود هم بر همگان هویدا هستش و اون زمان هم با انگلیس سر و سری داشت.

با رنگ قرمز هم مشخص کردم که جالب هستش مصدق در همون روزهای اول انتصابش به وزارت خارجه به انگلیس نامه نوشته !

sepanta_7: 3-در 20 اردیبهشت 1302 در بحرین ما بین چند تاجر ایرانی و چند تاجر عرب اهل نجد دعوا صورت میگیره.تاجران ایرانی اسلحه نداشتند و تاجران عرب نجدی چون اسلحه داشتند به ایرانیان شلیک کردند چند تن از ایرانیان کشته شدند,عده ای مفقود و عده ای هم مجروح شدند.تاجران ایرانی حدود 1 ماه جرات نداشتند از خونه هاشون بیان بیرون.
در این مدت هم حسن مشیرالدوله به جای مستوفی الممالک نخست وزیر شده بود.وزیر امور خارجه کابینه مشیرالدوله ، محمد مصدق بودش.محمد مصدق کاری که انجام میده جالب هستش ،به نماینده انگلیس نامه می نویسه و از اونا می خواد که به بحرین برند و به اوضاع رسیدگی کنند(خیلی جالب هست که وزیر خارجه یک کشور از نیروی نظامی یک کشور دیگه درخواست کمک بکنه؟).جالب اینکه انگلیسی ها فقط 40 سرباز هندی و دو ارابه توپ در بحرین خالی می کنند.ایران در این زمان یک سرباز هم در بحرین نداشت.محمد مصدق برخلاف پروپاگاندای رژیم جمهوری اسلامی که ازش فردی وطن پرست نشون داده در بعضی مواقع انگلوفیل بوده.ایران اون زمان دو کشتی جنگی به نام پرسپولیس و مظفری (که توسط مظفرالدین شاه خریداری شده بود) داشت پس طرفداران مصدق و دشمنان پهلوی نمی تونند ادعا کنند که ایران فاقد کشتی جنگی بوده.یعنی ایران دیگه عرضه این کارو داشت که عین انگلیس 40 تا سرباز یا دو تا ارابه توپ بفرسته بحرین برای دفاع از تاجران ایرانی، اما محمد مصدق اینکار رو انجام نداد.در پی این موضوع که مصدق به نمایندگان مجلس در مورد این قضیه توضیحی نداده بود.نمایندگان مجلس یک جلسه سری انجام میدند.تو این جلسه رضا شاه که وزیر جنگ بود با مصدق درگیر میشه که چرا مصدق به انگلیسی ها نامه نوشته.(منبع 1 : کتاب تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران - نوشته ملک الشعرا بهار - صفحه 351) (منبع2 : کتاب ایران در عصر پهلوی-نوشته دکتر مصطفی الموتی نیا-چلد 7-صفحه 152) این ویدیو هم برای اثبات حرف هام.
Steratulanch: در مورد جدایی بحرین؛
اولا من موضع شمارو متوجه نشدم
یک جا جدایی بحرین رو درتاریخ ۱۸۲۰ میدونید
یک جا جدایی بحرین رو به گردن مصدق می اندازید
یک‌جا فرمودی شاه بحرین رو جدا کرده..
جرقه جدایی ایران از سال 1820 زده شد و در سال 1302 با همون نامه نوشته شده مصدق به انگلیس بحرین محمد خان مصدق شوهر داد رفت و جالب اینکه بعد از همین نامه مصدق به انگلیس حاکم بحرین یک مشاور انگلیسی به نام سر چارلز بلک رید میگیره که تا سال 1957 هم در بحرین بود.گفتم رژیم اسلامی میخواست با دروغ رسانه ای نشون بده که شاه بحرین رو داد به اعراب که دروغه.

Steratulanch: اما آنچه که از اسناد تاریخی میتوان فهمید اینه که مالکیت بحرین همیشه مورد ادعای محمدرضا شاه قرارداشته وحتی مجلس ایران اون رو به عنوان استان چهاردهم به رسمیت شناخته و تازه با رفراندوم غیرقانونی که شاه اجازه میده،از حق حاکمیتی ایران صرف نظر میشه و این کشور از ایران جدا میشه..بحرین همیشه مورد مناقشه بوده و
البته درسته ایران تسلطی که به اندازه سایر نقاط کشور داشته بر بحرین نداشته اما این دلیل قانع کننده ای برای چشم‌پوشی از خاک کشور نیست وازبارمسئولیت شاه در این موضوع چیزی کم نمی کنه..
دوست عزیز چرا بحث عوض میکنید ؟! میگم اصلا قاجار یک سرباز ساده در بحرین نداشته بعد میگین مورد مناقشه بوده؟! دوست بزرگوار در زمان قاجار پرونده بحرین بستند بعد شما می فرمایید این دلیل قانع کننده ای نیست!شاه برای به دست اوردند سه جزیره استراتژیک یک قمار بازی کرد.در ضمن محض یاداوری شما بعد از تصرف سه جزیره توسط ارتش ایران جبهه ملی (همان فداییان محمد مصدق ) مخالفتشون با تصرف سه جزیره توسط ارتش ایران اعلام کردند و خواستار بازگشت ارتش ایران از سه جزیره شدند.جالب نیست؟!

در ضمن جناب مصدق مصدق مدرک دکتراشون هم قلابی هستش.این صحبت هم منبعش خاطرات محمد مصدق هستش.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  ویرایش شده توسط: sepanta_7   
مرد

 
sepanta_7: خوب دقیقا همین نکته جالب توجه هستش تو همین روز های اول که جناب مصدق وزیر امور خارجه میشه نامه میزنه به انگلیس جالب توجه هستش.منبع کی هستش ملک الشعرا بهار دشمن رضا شاه . این کتاب در چه زمانی چاپ شده در زمان جمهوری اسلامی.جمهوری اسلامی رابطه اش با رضا خان که مشخص و دوست مصدق.پس بحث بدنام کردن مصدق توسط دیگران منتفی هستش.من با منبع جمهوری اسلامی گفتم که مصدق نامه رو نوشته.عدم تطابق تاریخی وجود نداره.یک ماه بعد از قضیه دعوا در بحرین محمد مصدق وزیر خارجه میشه و در اولین حرکت نامه میزنه به انگلیس!البته جناب محمد خان مصدق وطن فروشیش در زمانی که در بوشهر بود هم بر همگان هویدا هستش و اون زمان هم با انگلیس سر و سری داشت.

با رنگ قرمز هم مشخص کردم که جالب هستش مصدق در همون روزهای اول انتصابش به وزارت خارجه به انگلیس نامه نوشته !
اولا که مجبورم ازموضع تند بنویسم وهچنین متاسفم هم برای نوع استدلال کردنت وهم برای تلاش بیهوده ای که برای بدنام کردن دکترمصدق اون هم به زور وبا بی منطقی محض میخوای انجام بدی ومن رو خسته می کنی
واضحه که جمهوری اسلامی دوست مصدق نیست هم خودت می دونی هم بقیه مردم
تاریخ نامه ای که وزارت خارجه ایران فرستاده اردیبهشته یعنی یک ماه قبل از سرکار اومدن مصدق،وقتی محمدعلی فروغی محبوب رضاشاه وزیرخارجه بوده..باز هم تکرار می کنم مصدق اواخر خرداد به وزارت رسید اماچرا میخوای به زور وهرطورشده یه چیزی رو به مصدق بچسبونی؟
بعد به ما میگی تحریف تاریخ
آخه پسرخوب اینجوری که یک ادعا ثابت نمیشه وقتی دلیل به این معتبری وجود داره که وزیرنبوده وکس دیگه وزیربوده،حالا هرکسی بیاد هرچیزی بگه مهم نیست واعتباری نداره..
تازه کسانی که اصل کتاب رو دیدند ونه نسخه ی جعلی اون که مزدوران انگلیس ساختند
میگن اصلا اسم مصدق درکتاب وجودنداره ومشخصه که مزدورهای انگلیس که دل خوشی از مصدق ندارن بعدها این رو اضافه کردند
اصلا حالا بیاییم وفرض کنیم(فرض محال) اسم مصدق درنامه درج شده در این کتاب به عنوان وزیرخارجه ایران وجودداره، باتوجه به اینکه ما درهمین عصر زندگی می کنیم واطلاعات دقیقی راجع به تحولات تاریخی وزمان اونها داریم میتونیم تشخیص بدیم درج این اسم جعلی ودستکاری شدست وبعدها اتفاق افتاده
ماکه نمی تونیم اصل تاریخ رو ول کنیم بگیم چون فلان شخص یا فلان جا مطلبی گفته یا نوشته شده پس قابل استناد هست
واقعا بقیه مدارک و شواهد رو هم همینطور بررسی می کنی؟
حتی یک نگاهی به تاریخ نامه ومطابقت اون نکردی
دسترسی من به سایت غیرممکن شده..
وجود من خیلی چیزها به لوتی اضافه کرده بود وبدین ترتیب لوتی خودش رو از یک نعمت گرانبها و ارزشمند محروم کرد، حیف شد.
     
  ویرایش شده توسط: Steratulanch   
مرد

 
سلام به همگی وقت بخیر

Steratulanch: آخرش نفهمیدیم در زمان قاجار جرقه جدایی زده شده یا پرونده
جدایی بسته شده؟ موضع شما کدوم هست؟
خوب شما متوجه نشدید تقصیر من نیستش دوست عزیز.در سال 1820 جرقه جدایی بحرین از ایران زده میشه (دوره قاجار) و در سال 1302 در دوره قاجار پرونده اش بسته شده!

Steratulanch: نمونه استدلال طرفداران شاه؛
اگه جدایی بحرین کار بد واشتباهی بوده پس تقصیر قاجار ومصدق خائن بوده و به شاه اصلا ربطی نداره اما اگه جدایی بحرین فایده ای داشته پس کار شاه بوده وچقدر هم کارخوبی بوده
دوست عزیز من طرفدار شاه نیستم من طرفدار ایران هستم.محمد رضا شاه یک فرد کامل نبوده و حتما اشتباهاتی داشته منکر این نیستم ولی در وطن پرستیش شک ندارم.اما جدایی بحرین از ایران کار قاجار بوده.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
sepanta_7: خوب شما متوجه نشدید تقصیر من نیستش دوست عزیز.در سال 1820 جرقه جدایی بحرین از ایران زده میشه (دوره قاجار) و در سال 1302 در دوره قاجار پرونده اش بسته شده!
این تاریخ سازی شما هست نه واقعیت تاریخی
اون چیزی که در ۱۸۲۰اتفاق افتاده اشغال بحرین توسط یک دولت خارجی بوده که در هیچ یک از قوانین بین المللی به عنوان جدایی واستقلال یک قسمت ازیک کشور به رسمیت شناخته نمیشه جز در منطق طرفداران بریتانیا برای تبرئه پهلوی
.حتی دولت شاهنشاهی ایران و حتی سازمان ملل متحد این اشغالگری رو به رسمیت نشناخته وشخص شاه که من مکرراً گفتم همیشه مدعی مالکیت بر بحرین بوده، پس شاه هم این استدلال شما رو قبول نداشته که بحرین دیگه جز ایران نبوده..(تکرار مکررات)
دسترسی من به سایت غیرممکن شده..
وجود من خیلی چیزها به لوتی اضافه کرده بود وبدین ترتیب لوتی خودش رو از یک نعمت گرانبها و ارزشمند محروم کرد، حیف شد.
     
  
مرد

 
Steratulanch

در مورد اینکه در زمان محمد مصدق نامه نوشته نشده حق با شماست نگاه کردم.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  ویرایش شده توسط: sepanta_7   
مرد

 
Steratulanch: این تاریخ سازی شما هست نه واقعیت تاریخی
اون چیزی که در ۱۸۲۰اتفاق افتاده اشغال بحرین توسط یک دولت خارجی بوده که در هیچ یک از قوانین بین المللی به عنوان جدایی واستقلال یک قسمت ازیک کشور به رسمیت شناخته نمیشه جز در منطق طرفداران بریتانیا برای تبرئه پهلوی
.حتی دولت شاهنشاهی ایران و حتی سازمان ملل متحد این اشغالگری رو به رسمیت نشناخته وشخص شاه که من مکرراً گفتم همیشه مدعی مالکیت بر بحرین بوده، پس شاه هم این استدلال شما رو قبول نداشته که بحرین دیگه جز ایران نبوده..(تکرار مکررات)
حق با شماست
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
مکرون «فرشته نجات» لبنان است؟


آرش گنونی

امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، در پایان دیدار چند ساعته خود از بیروت که دو روز پس از انفجار عظیم، ویران‌کننده و مرگبار این شهر انجام شد، دو خواسته مهم را مطرح کرد: «تحقیقات بین‌المللی» درباره این انفجار و همچنین «تغییرات گسترده» در نظام سیاسی لبنان که به بی‌لیاقتی و فساد متهم است. با این حال، او برای این که به «مداخله در یک کشور خارجی» متهم نشود، تأکید کرد که برای «دیکته کردن» خواسته‌های خود به رهبران لبنان، به این کشور سفر نکرده است.

مکرون سه هفته آینده را «سرنوشت‌ساز» خواند و اعلام کرد که اول ماه سپتامبر، یعنی ۲۵ روز دیگر، بار دیگر در لبنان حاضر خواهد شد. اما با وجود سفر یکی از بلندپایه‌ترین رهبران جهان و رئیس‌جمهور کشوری که یکی از اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد است، نگرانی‌ها، ابهام‌ها و نقاط کور بحران لبنان همچنان پابرجاست. در این فرصت کوتاه، «تغییر بزرگ» روی خواهد داد؟ آن هم در کشوری که مردمش مدت‌هاست خواهان چنین تغییری هستند؟ با وجود دشواری‌های جدی برای اصلاح ساختار اقتصادی، مالی و سیاسی، کمک‌های بین‌المللی از «کمک‌های اولیه و ضروری» فراتر خواهد رفت؟ آیا سفر مکرون به تنهایی اختلافات سیاسی داخلی لبنان را برطرف می‌کند؟ اساساً فرانسه در عرصه بین‌المللی توان بسیج یک کارزار مؤثر بین‌المللی برای لبنان را دارد؟ نیروهای مقابل شامل حزب‌الله، جمهوری اسلامی ایران، سوریه، روسیه، چین چه واکنشی نشان خواهند داد، یا به عبارت دیگر چه «مقاومتی» خواهند کرد؟ همه این پرسش‌ها در حالی است که تلاش‌های پاریس برای نجات بیروت در گذشته، از جمله سفر اخیر ژان ایو لودریان، وزیر خارجه این کشور به لبنان چندان موفق نبوده است.

چرا مکرون؟ چرا فرانسه؟ هنوز ۲۴ ساعت از انفجار لبنان نگذشته بود که کاخ الیزه در اولین ساعت بعدازظهر روز چهارشنبه، با انتشار بیانیه‌ای از سفر امانوئل مکرون به بیروت خبر داد. آن موقع حتی آمار کشته‌های این انفجار کامل نشده بود. پیش از سفر مکرون جلسه‌ای در دفتر نخست‌وزیری با حضور چند وزیر فرانسوی برای «هماهنگی همه کمک‌ها»ی فرانسه به لبنان تشکیل شد و این کمک‌ها پیش از سفر مکرون به بیروت، به لبنان رسید. ­­اما در همان بیانیه دفتر ریاست جمهوری فرانسه، هدف از سفر مکرون به لبنان «دیدار با تمامی بازیگران سیاسی» این کشور اعلام شد. با اعلام چنین هدفی، اولین سؤالی که در ذهن بسیاری از ناظران شکل گرفت این بود که مکرون با نمایندگان حزب‌الله هم دیدار خواهد کرد؟ گروهی شبه‌نظامی که از سوی آمریکا، بریتانیا و آلمان به تمامی «تروریستی» شناخته شده است.

صرف‌نظر از گذشته تاریخی روابط فرانسه و لبنان و اینکه لبنان تقریباً آخرین کشور باقی‌مانده از «جهان فرانسه‌زبان» در خاورمیانه به شمار می‌رود، مکرون سفر فوری خود را بر اساس سنت رؤسای جمهور فرانسه در دهه‌های اخیر که هر کدام به شیوه تقریباً یکسانی تلاش کرده‌اند این رابطه ویژه را زنده‌ نگاه دارند، نیز برنامه‌ریزی کرد. فرانسوا میتران، رئیس‌جمهور پیشین فرانسه، در اوایل دهه ۱۹۸۰، پس از انفجار مقر تفنگداران دریایی آمریکا در بیروت، در همان ساعات اولیه پس از انفجار به لبنان رفت. در آن زمان جمهوری اسلامی تازه در ایران مستقر شده بود و تلاش‌های خود را برای تغییر نظم خاورمیانه با حمایت از گروه‌های تندرو اسلامی آغاز کرده بود. در انفجار مقر تفنگداران دریایی آمریکا در بیروت، ۵۸ نیروی نظامی فرانسوی هم کشته شدند. سفر میتران که برای ادای احترام به این قربانیان بود، معنای دیگری هم داشت. در آن سال دقیقاً ۴۰ سال از استقلال لبنان می‌گذشت. لبنان پیش از آن تحت قیمومیت فرانسه بود و میتران نیز در این سفر تلاش کرد بر این ارتباط نزدیک تاریخی تأکید کند.

۲۲ سال بعد، زمانی که رفیق حریری در فوریه سال ۲۰۰۵ در انفجاری به قتل رسید، ژاک شیراک، رئیس‌جمهور وقت فرانسه نیز پس از این انفجار در سفری چند ساعته به بیروت رفت. درست است که رفیق حریری «دوست صمیمی و شخصی» شیراک بود، اما سفر رئیس‌جمهور وقت فرانسه معنای عمیق سیاسی و تاریخی داشت. در سال ۲۰۰۸، که نیکلا سارکوزی در الیزه بود، لبنان دستخوش بحران سیاسی شد. در ماه مه آن زمان خشونت‌های مرگباری میان جناج ضدسوری که از سوی کشورهای غربی حمایت می‌شدند با جناح مقابل به رهبری حزب‌الله که پشتوانه جمهوری اسلامی و دمشق را داشت، روی داد. سارکوزی در هفتم ژوئن آن سال در سفری کوتاه به بیروت رفت و با نمایندگان ۱۴ حزب، از جمله حزب‌الله دیدار کرد. در دوران فرانسوا اولاند، رئیس‌جمهور پیشین فرانسه نیز لبنان علاوه بر زخم‌های کهنه، دچار یک بحران جدید دیگر نیز شد: بحران پناهجویان سوری که به صورت میلیونی روانه کشورهای همسایه خود از جمله لبنان شده بودند. اولاند در سفر به لبنان در سال ۲۰۱۶، در بازدید از اردوگاه‌های پناهجویان قول داد که فرانسه «صد میلیون یورو طی سه سال آینده»اش به لبنان کمک کند.

مکرون به بیروت رفت. اما آنچه از اخبار و تصاویر این سفر برجسته شد، دیدار او با رهبران و بازیگران سیاسی مختلف نبود، بلکه حضور او در ویرانه‌های بیروت و در میان جمع مردم معترض بیشتر به چشم آمد. خیلی‌ از همین مردم خشمگین و به ستوه آمده لبنان، مقابل مکرون شعار «انقلاب» سر دادند و برخی هم حتی او را «رئیس‌جمهور» خود خطاب کردند. همچنین علاوه بر مردم، نهادهای غیردولتی نیز از مکرون درخواست حمایت و کمک‌های بین‌المللی کردند. گویی در نبود یک دولت معتبر، مشروع، قدرتمند، فراگیر و کارآمد، همه امید خود را به دستی نجات‌دهنده در خارج از مرزهای کشور دوخته‌اند. رئیس‌جمهور فرانسه هم با توجه به همین نیاز مردم لبنان در میان آنان گفت: «خشم شما را می‌فهمم» یا «در مورد شما احساس مسئولیت خواهم کرد.» او همچنین قول داد که کمکی اگر شود، به «دستان فاسد» سپرده نخواهد شد. مکرون بیروت را ترک کرد، اما بیروت آرام نشد. تظاهرکنندگان خشمگین پنج‌شنبه شب بار دیگر به خیابان‌ها آمدند و با پلیس درگیر شدند. قرار است تظاهرات دیگری روز شنبه برگزار شود. همچنین در حالی که قرار بود روز جمعه هفتم اوت، حکم نهایی دادگاه رفیق حریری که حزب‌الله به قتل او متهم است، اعلام شود، اعلام این حکم «برای ادای احترام به قربانیان» انفجار اخیر بیروت به روزهای آینده موکول شد. با این حال، در این فاصله «سه هفته‌ای» که مکرون به لبنان فرصت داده، این حکم اعلام خواهد شد و پیش‌بینی می‌شود این اتفاق تنش‌های سیاسی داخلی در لبنان به ویژه میان هواداران حزب‌الله و هواداران خاندان حریری را افزایش دهد.

از سوی دیگر، نباید فراموش کرد تا چند ساعت پیش از انفجار اخیر، تنش‌های میان حزب‌الله لبنان و اسرائیل در سطح بالایی بود و روزهای قبل از آن درگیری‌هایی در مرز اسرائیل با سوریه و لبنان روی داده بود. هر چند که حسن نصرالله، رهبر حزب‌الله با لغو سخنرانی خود، تلاش کرده با سکوت نسبی، اوضاع را آرام نگاه دارد و بر تنش‌ها نیفزاید. اما نه خشم داخلی و نه خشم بین‌المللی علیه حزب‌الله، با چنین اقدامی خاموش نمی‌شود و او نیز به این آسانی و فوری دست از اقدامات تحریک‌آمیز خود به ویژه علیه اسرائیل دست نمی‌کشد. ضمن آن که اگر تحقیق فراگیر و مستقلی درباره انفجار بیروت انجام شود، قطعاً حزب‌الله در این پرونده هم متهم خواهد بود، زیرا بر اساس گزارش‌های مختلف و معتبر کنترل «مخفیانه» بندر بیروت در سال‌های اخیر در دست حزب‌الله بوده است. در این شرایط، فرانسه، با تمام علاقه‌ها و احساس مسئولیت‌ها، می‌تواند «فرشته نجات» لبنان در حال احتضار باشد؟ امانوئل مکرون در بین همه سخنانی که در بیروت زده، جمله‌ای کلیدی را به زبان آورده است. او به یکی از شهروندان لبنانی گفت: «من امروز اینجا هستم تا یک روند سیاسی جدید را پیشنهاد کنم. اگر آنان [احزاب سیاسی لبنان] قادر به اجرای چنین روندی نباشند، من به مسئولیت خودم عمل خواهم کرد».
Make the REST of your life, the BEST of your life
     
  
مرد

 
قرارداد ۲۵ ساله و زوال رویای ایرانی


علی افشاری

طرح مصوب دولت برای شکل‌گیری قرارداد جامع راهبردی ۲۵ ساله با چین بحث‌های زیادی را برانگیخته است. البته فعلاً فقط طرح مورد نظر جمهوری اسلامی بر روی کاغذ مشخص شده و ابعاد مهمی از آن نیز ناروشن و مخفی است. هنوز معلوم نیست نظر جمهوری خلق چین چیست و اجرا شدن آن نیز با موانع متعددی مواجه است که تحقق آن را با تردیدهای جدی مواجه می‌سازد. اما مستقل از اینکه چنین قراردادی ممکن باشد یا نه، این قرارداد تهدیدهای بزرگی برای منافع و امنیت ملی ایران دارد که در ادامه سعی می‌شود به موارد مهم آن در حد اختصار پرداخته شود.

از آنجا که پایه این تفاهم‌نامه ابتکار «کمربند-راه» چین برای بازسازی جاده تاریخی ابریشم است و چین این ایده را در کنار طرح داخلی «رویای چین» تعریف کرده، لذا به باور نگارنده اگر این قرارداد در قالب مورد نظر جمهوری اسلامی ایران عملی شود باعث از بین رفتن رویای ایرانی در دسترسی به ایرانی آباد، آزاد و سربلند در چارچوب پارادایم دولت مدرن دمکراتیک توسعه‌گرا می‌شود. «رویای چین» در بردارنده اهدافی چون «شکوفایی اقتصادی»، «بازسازی ملی»، «شادی مردم» و «هماهنگی اجتماعی» است. قرارداد یادشده می‌تواند به تحقق این اهداف به چینی‌ها کمک کند اما برای ایرانی‌ها در شکل عام نتایج معکوسی در برداشته و در درازمدت شرایط زیست انسانی و مناسب را سخت‌تر می‌سازد.

طبق این تفاهم‌نامه قرار است دولت چین سرمایه‌گذاری‌های گسترده‌ای در حوزه‌های مختلف صنعت نفت، خطوط انتقال انرژی (نفت و گاز و برق)، نیروگاه‌های برق، آب و فاضلاب، سدسازی، شبکه‌های آبیاری، بزرگراه، راهسازی، بندرسازی، بهره‌برداری از معادن، تولید لوازم خانگی، دارویی، تجهیزات پزشکی، آبیاری، شیلات، شناورهای دریایی، کشاورزی، محصولات لبنی، حشره کش و غیره انجام دهد.

معلوم نیست چین در ازای این سرمایه‌گذاری که بر اساس شنیده‌های تأیید نشده رقمی در حدود ۴۰۰ میلیارد دلار را در بر می‌گیرد، چه امتیازاتی را خواهد گرفت. اما منطق اقتصادی نشان می‌دهد بعید است که نرخ بازگشت سرمایه متعارف ۱۰ درصد مورد نظر چینی‌ها در ایران باشد؛ ساختار اقتصادی بحران‌زده و دارای بیماری مزمن ایران و دور بودن از شبکه تجارت جهانی و تنگنای سخت تحریم‌های یکجانبه آمریکا ریسک‌های بالایی برای دولت و شرکت‌های چینی دارد؛ از این رو آنها در این شرایط برای محکم‌کاری امتیازات و منافع بزرگی را طلب خواهند کرد. عدم توازن فاحش و بزرگ در این معامله خسران زیادی را نصیب ایران می‌کند. این واقعیت برای تصمیم‌گیران حکومت نیز روشن است اما آنها در بن‌بست سیاست خارجی نظام و برای رهایی از فشار سنگین سیاست فشار حداکثری آمریکا برای حفظ موقعیت ایران در بازار جهانی نفت و تأمین نیازهای جاری و توسعه‌ای کشور چاره کار را در این دیده‌اند که با دادن امتیاز زیاد به شرق اتکا کنند.

این روند و سپردن تقریباً اکثریت پروژه‌های کوچک و بزرگ به چین در مقیاسی بی‌سابقه یک انحصار ایجاد می‌کند که نتیجه تخلف‌ناپذیر آن حتی اگر مقامات نظام نخواهند، وابستگی سیستماتیک است. این ادعا که چنین قراردادی باعث شکسته شدن حلقه محاصره تحریم آمریکا و در نتیجه ورود دیگر قدرت‌های اقتصادی جهان به سرمایه‌گذاری و مبادلات تجاری در ایران می‌شود قابل پذیرش نیست. وقتی گلوگاه‌های راهبردی کشور در حوزه‌های مختلف توسعه در اختیار چین قرار بگیرد، دیگر ظرفیت مؤثری برای جلب همکاری دیگران به وجود نمی‌آید و عملاً کشور وابسته به چین شده و چون استان بیست و چهارم در اقمار دومین اقتصاد بزرگ جهان قرار می‌گیرد. پیامد این وضعیت محرومیت نهادینه شده کشور از رشد مطلوب و بهینه خواهد بود. علاوه بر جنبه اقتصادی به لحاظ سیاسی نیز مشکلات عمده‌ای برای استقلال کشور ایجاد می‌کند. وابستگی ساختاری به چین باعث می‌شود که تکمیل پروژه‌های زیرساختی و توسعه‌ای کشور و تعریف پروژه‌های جدید بخصوص در حوزه انرژی و تراتزیت بر اساس منافع چین تعیین شود و منافع ایران حالت تبعی و ثانویه پیدا کند. رویکرد برد-برد در این مناسبات امکان تحقق ندارد. علاوه بر امتناع ساختاری سوابق سرمایه‌گذاری چین در مغولستان، اروپای شرقی و جنوبی، آفریقا و پاکستان نشان می‌دهد که همسویی اقتصادی و دست‌یابی به منافع مشترک و عادلانه آرزویی محال بیش نیست.

معمولاً شراکت اقتصادی ارتباط الزام‌آوری با همسویی سیاسی و امنیتی ندارد اما این سخن درست در جایی است که دو کشور همکار اقتصادی اولاً دامنه تعامل‌شان انحصاری نباشد، و ثانیاً به لحاظ اقتدار سیاسی در جهان موازنه‌ای بین آنها برقرار باشد. رابطه ایران و چین اینگونه نیست و شراکت راهبردی اقتصادی عملاً به همسویی سیاسی و امنیتی منجر می‌شود. وابستگی اقتصادی متقابلی اهمیت دارد که متوازن باشد و گرنه توانمندی‌های اقتصادی برتر یک طرف تبدیل به اهرم سیاسی و تعیین‌کننده در همکاری می‌شود. با ارتباط متوازن با چند قدرت جهانی رقیب می‌توان از چنین اتفاقی جلوگیری کرد. منافع ملی ایجاب می‌کند از محدود کردن فرصت‌های بازار و سرمایه‌گذاری برای چین احتراز کرد و برعکس کوشید تا مجاری وابستگی اقتصادی ایران متنوع شود. نوع بده و بستان و امتیازهای اعطایی به چین هنوز مشخص نشده‌است؛ برخی از رسانه‌ها و منابع غیررسمی از اعطای ۳۲ درصد تخفیف در بهای هر بشکه نفت خام و یا گاز استخراجی از میادین و منابع نفتی جدید خبر داده‌اند. صحت و سقم آنها معلوم نیست اما با شرایط منفی اقتصاد ایران این حاتم بخشی از کیسه اموال عمومی ایران و متعلق به نسل‌های کنونی و آینده جامعه دور از واقعیت نیست.

از سوی دیگر تجارب موجود و پایین بودن نرخ بازدهی پروژه‌های اقتصادی در ایران این فرضیه را قوت می‌بخشد که چین به احتمال زیاد بر روی بهره‌برداری از منابع انرژی فسیلی ایران حساب کرده تا با دست‌یابی مستقیم به مواد خام ریسک‌ها را برطرف سازد. خام‌فروشی در مقیاس گسترده و درازمدت تاثیرات ویرانگر بر اقصاد رو به احتضار ایران دارد. سابقه صید ترال چینی‌ها در خلیح فارس نشان می‌دهد که آنها در بهره‌برداری شیوه‌های استثمارگرانه را پیش می‌برند؛ نه پروای آسیب به زیست‌بوم را دارند و نه در پی مشارکت نیروهای بومی منطقه هستند. مشکلاتی که رفتار آنها برای صیادان محلی ایجاد کرده، اعتراضات گسترده‌ای را پدید آورده است. در الگوی سرمایه‌گذاری برون مرزی چینی‌ها استفاده از نیروهای بومی و الگوی مشارکتی برجستگی ندارد؛ از این رو این طرح ظرفیت‌های موجود در تعریف پروژه‌ها را به کار می‌گیرد اما تردید وجود دارد که به گسترش اشتغال پایدار و مولد در کشور تبدیل شود.

دیگر معضل بزرگ این طرج فقدان ارزیابی‌های کارشناسی فنی و اقتصادی معتبر است تا معلوم شود آیا اساساً این پروژه‌ها مزیت دارد؟ دیگر نگرانی مهم پیامدهای منفی زیست‌محیطی آنها است. در بخشی از توافق مد نظر نظام صحبت از سرمایه‌گذاری گسترده چینی‌ها در کویر لوت است؛ درحالی که بررسی تأثیرات محیط زیستی در این خصوص انجام نشده و بیم آن می‌رود که آثار مخرب ماندگار برای زیست‌بوم ایران و تشدید مشکلات زیست محیطی ایجاد کند. وقتی توجه شود که این وضعیت محصول بن‌بست خودساخته جمهوری اسلامی به دلیل توسعه‌طلبی ایدئولوژیک و سیاست خارجی ستیزه‌جو و تقابلی با غرب است، ابعاد فاجعه بیشتر روشن می‌شود. ایران الان شرایطی مشابه دوران سلطنت شاهان میانه سلسله قاجار ندارد که امکاناتی متفاوت با سرمایه‌گذاری‌هایی مانند رویتر نداشتند. در آن زمان کشور نه سرمایه درخوری داشت و نه درآمد قابل اتکا و نیروی متخصص مورد نیاز و نه در جهان مناسبات مبتنی بر تجارت آزاد حاکم بود. جمهوری اسلامی با رویکرد ایدئولوژیک و مغایر با منافع ملی این تنگنای مصنوعی را بر کشور تحمیل کرده است. این اتفاق محتمل تأثیرات مخربی برای ایران دارد و با توجه به ویژگی اقتدارگرایانه دولت چین و تمایل آن به تثبیت الگوی توسعه آمرانه در جهان به عنوان بدیل دمکراسی و نادیده گرفتن موازین حقوق بشری مانع جدی دیگری را به گذار دمکراسی در ایران تحمیل می‌کند.

اگر این قرارداد منعقد شود موقعیت سیاسی ایران در داخل و خارج تضعیف می‌شود. طبق این قرارداد قرار است چین فرصت‌ها و موقعیت‌هایی را در خلیج فارس و دریای عمان پیدا کند و بخصوص در جزیره جاسک تأسیساتی را ایجاد کند. این اتفاق بخصوص که بخشی از قرارداد شامل همکاری‌های امنیتی و نظامی است موقعیت ژئوپلتیک ایران در خاورمیانه را تضعیف می‌کند و پیامد آن تشدید بی‌ثباتی در منطقه با افزایش رقابت آمریکا و چین خواهد بود. سیاست مطلوب برای ایران افزایش همکاری‌های منطقه‌ای و کاربست موازنه منفی برای قدرت‌های خارجی و بیرون از منطقه است نه اینکه پای قدرت دیگر را برای ایجاد موازنه با آمریکا باز کرد؛ نتیجه این رویکرد در درازمدت مشکل‌سازتر از وضعیت فعلی است.

عدم شفافیت در رفتار چین یک تهدید جدی است که با نبود شفافیت در نوع ورود نظام به این پروژه به شدت نگران‌کننده است. رصد کردن رویدادها و اخبار مربوطه نشان می‌دهد که هدف‌گذاری برای این قرارداد از سوی نهاد ولایت فقیه انجام شده و کارگزاری آن بر عهده علی لاریجانی است. نظارت در شکل حداقلی محض نیز بر این قرارداد بزرگ و راهبردی محتمل وجود ندارد. با توجه به حساسیت افکار عمومی، شکاف گسترده حاکمیت-ملت و تعمیق بحران اعتماد به کارگزاران نظام دستیابی به این توافق گسست‌ها در جامعه ایران را تشدید کرده و به همبستگی ملی آسیب‌های جدی وارد می‌کند.

دیگر تهدید بزرگ راهبردی رویکرد چین در تعریف همکاری‌ها در طرح بلندپروازانه «ابتکار کمربند-راه» است. چینی‌ها در تجربه ۷ ساله ظاهراً به نتیجه رسیدند که امکان مشارکت خاورمیانه مشابه انتظارات اولیه آنها دشوار است؛ از این رو ایده «کمربند سایبری» را مد نظر دارند. طبق این راهکار همکاری‌ها حول فعالیت‌های سایبری و مشارکت در ایجاد و توسعه زیرساخت‌های آنلاین است. در طرح مورد نظر جمهوری اسلامی ایران نیز بخشی به این موضوع اختصاص داده شده‌است. اگر این ایده در ایران عملی شود با توجه به آسیب‌پذیری موجود ریسک‌های بزرگ و مهارناپذیر امنیتی به وجود می‌آید و ممکن است اطلاعات محرمانه و امنیتی کشور در اختیار آنان قرار بگیرد.

همچنین حزب کمونیست چین نفوذ گسترده‌ای در عرصه‌های حاکمیتی و سیاسی ایران پیدا می‌کند و با توجه به توان بالای ضداطلاعات و جاسوسی سایبری از طریق شبکه سازمان یافته هکرهای در اختیار بتوانند هم کنترل گلوگاه‌های اطلاعاتی حساس کشور را در دست بگیرند و هم نیروی وابسته به خود را تربیت کرده و در جاهای حساس نفوذ دهند.
با توجه به عواملی چون جمعیت رو به رشد دانشجویان ایرانی در چین، گسترش همکاری‌ها در دهه گذشته و رسوخ به جامعه ایران ظرفیت بالایی برای ایجاد و گسترش شبکه چینوفیل‌ها در ایران وجود دارد تا در کنار وابستگان به دیگر قدرت‌های بزرگ جهانی در گذشته و حال تهدیدات حول استقلال ایران افزایش یابد. نشانه‌های شکل‌گیری شبکه چینوفیل‌ها (وابستگان به حکومت چین) در ایران قابل مشاهده است که برخی عامدانه و آگاهانه فعال هستند و برخی ناآگاهانه از سر غرب‌ستیزی به آن پیوسته‌اند.

سابقه منفی چین در سرقت اطلاعات و بی اعتنایی به مالکیت فکری و معنوی تولیدات علمی، فنی و دانش-بنیان در سایه الحاق ایران به کمربندی سایبری مورد نظر جمهوری خلق کمونیستی چین مخاطرات برای حفاظت از اطلاعات و دانش‌های شکل‌گرفته در داخل کشور را به نحو ملموسی افزایش می‌دهد.

آخرین محوری که حکم به ابطال چنین قراردادی می‌دهد عملکرد ضعیف چین در ارائه محصولات کیفی و رعایت استانداردهای ایمنی در پروژه‌هاست. بحران زیستی کرونا محصول خطای انسانی در چین است؛ حال مطابق این قرارداد قرار است در حوزه سلامت و بهداشت و فناوری زیست‌شناختی همکاری‌های گسترده راهبردی با چین انجام شود! همین الان کشور ایران در برابر بحران‌های زیستی و اپیدمی‌ها به شدت آسیب‌پذیر و بدون سپر دفاعی است. مشکل ایمنی فقط در حوزه زیست‌شناختی و خطرات مربوط به جان مردم نیست بلکه کیفیت دیگر پروژه‌های سرمایه‌ای و کالایی چین نیز مطلوب نبوده و بخصوص در شرایط انحصاری به شدت برای کشور مضر است. تجربه فعالیت‌های چینی‌ها در صنعت خودروسازی کشور در این خصوص روشنگر است. به اصطلاح عامیانه چینی‌ها وقتی طرف مشارکت‌شان را در تنگنا ببینند ابایی از «بزن در رو» ندارند.

بنابراین با توجه به نکات پیشگفته تفاهم‌نامه مورد نظر جمهوری اسلامی ایران برای قرارداد جامع و راهبردی ۲۵ ساله با جمهوری خلق چین دارای تهدیدات راهبردی گسترده برای کشور بوده و با شئونات ملی، منافع ملی و امنیت ملی ایران تعارض دارد.
Make the REST of your life, the BEST of your life
     
  
صفحه  صفحه 82 از 116:  « پیشین  1  ...  81  82  83  ...  115  116  پسین » 
سیاست

بحث سیاسی روز بی تعارف

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA