انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 17 از 36:  « پیشین  1  ...  16  17  18  ...  35  36  پسین »

زن نامرئی


مرد

 
زن نامـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرئی 151

خیلی جالب بود . خودم زیر کیر یکی دیگه دست و پا می زدم و بابا مامانم در یه هتل دیگه به این فکر بودند که من شبو پیش یکی از دوستام هستم چه بی خیال . خیلی خوبه این جوری آدم هر وقت بیاد هر وقت بره . زندگی با حالیه . یه لحظه حس کردم که خیلی بی حال شدم . از فرخ خواستم که بیاد رو من بخوابه و ادامه عملیات رو به دستش یا به کیرش بگیره . یه خورده هم خسته شده بودم . ولی با اومدن فرخ رو من حس می کردم دیگه خستگی من در رفته .. -پسر چقدر خوب منو می گایی .. -تو هم کست از اون کس های خوب و با حاله . -کار کردش خیلی کمه . -مردیم از بس کس گشاد گاییدیم . عجله ای شد نتونستیم یه کس دیگه با خودمون بیاریم . -تعجب می کنم . شما اگه یه گوشه وایسین و یه سوت بزنین هزا ر تا کوس دور تونو می گیره -به هر کس و کوسی که نمیشه اعتماد کرد . -اینو که راست میگی -حالا عزیز به من اعتماد می کنی -از جون و دلم . من می میرم واسه هیکلایی مثل هیکل تو .. چشامو بسته بودم و به آهنگ حرفاش گوش می کردم . می خواستم زود تر سر حال شم . فکر کنم این چند روزه زیاد ار گاسم شده بودم برای همین به سختی به اوج می رسیدم . لذت زیاد می بردم و خیلی هم خوشم میومد . ولی حالا یک فشار فوق العاده قوی می خواستم . نمی دونم چرا حس کرده بودم کار فرخ باید خیلی ردیف تر باشه و جاوید شاید نتونه مثل اون سر حالم کنه در هر حال خیلی دوست داشتم که زود تر ار ضا شم . معلوم نبود اونا کی می خواستن بخوابن ولی با وجود هوس شدید خوابم گرفته بود . فرخ دو طرف کس رو تا اونجایی که می تونست به دو طرف باز کرده و کیر کلفتشو با فشار به دو سمت خیلی آروم می فرستاد تا ته کس و برش می گردوند .. -اووووووفففففف پسر از این کارت خیلی خوشم میاد ولی با همین حالت سرعتو زیاد کنی در واقع باید گفت کیفیت رو بالا می بری و می تونی زود تر ار گاسمم کنی . اگه این کا ررو کنی حتی اگه جاوید هم منو بگاد دیگه همین یک باری که تو منو ارضام کردی دیگه تمومه . من اخلاق خودمو می دونم . با این حرفام سعی می کردم اونو وادار به تلاش بیشتری کنم که از رقیب خودش جلو بزنه .. اون طرف جاوید و ناهید سخت مشغول بودند . طوری که برای اولین بار که سر و صدای اونا رو شنیدم فکر کردم که زلزله اومده .-فرخ عزیزم تند تر .. می خوام زیر کیر تو بیهوش شم .. از حال برم بخوابم . فقط تو باشی که منو می رسونه اون بالا بالا ها .. راستی راستی هم داشتم از حال می رفتم و فرخ هم به خاطر این که لیاقت خودشو نشون بده دست از تلاش بر نمی داشت . یه دایره ای از هوس و لذت دور کس من در حال گشتن بود . -فرخ دستتو بذار بالای کس و سرعت کیرتو کم نکن .. -همینه . همینه که می خوام . حرفای قشنگ بزن . سکسی بگو .. و اونم عین موم هر کاری رو که بهش می گفتم انجام می داد . حس کردم دارم ارضا میشم دوست نداشتم از اون حال خوشم بیام بیرون . لبامو باز و بسته می کردم و از اون می خواستم که آب کیرشو بریزه توی کس من .. اصلا نفهمیدم چی شد . تا چند دقیقه تنها چیزی که یادم میومد آب کیری بود که داشت از کسم می ریخت بیرون . فقط گاهی حس می کردم که کیر به سرعت داره در کس من حرکت می کنه . وقتی که چشامو باز کردم جاوید رو روی خودم دیدم .فرخ جاشو داده بود به اون . برای دقایقی بود که اون داشت منو می گایید . اون طرف بر روی زمین فرخ و ناهید سخت مشغول بودند . .. فرخ : نادیا جون بیدار شدی ؟/؟ خواب بودی دلمون نیومد اذیتت کنیم و حال و حالت تو رو بهم بزنیم .. ناهید : اول بیایین رو من .. -ما که هر شب دو تایی میاییم روت . بذار حالا با نادیا جون حال کنیم . اون الان تا چند ساعت دیگه میره پیش خاله جونش . جاوید رفت زیر دراز کشید و منم رفتم روی کیرش و از اون طرف فرخ هم گذاشت توی کونم .. لذت کس دادن و درد کون دادنم با هم قاطی شده بود . ناهید هم واسه این که عقب نشینی نکرده باشه و از بس باهام سر سنگینی کرده بود اومد جلو تر و یه چشمه هایی از لز رو نشونم داد و زبونشو در آورد تا با هم عشقبازی زبون به زبون انجام بدیم . منم سعی کردم یه دست نوازشی بر سرش بکشم تا از دلش در بیارم که همین طور هم شد . این بار دو نفر بهم آب رسانی کردند . یکی از یکی خسته تر . از رو تنم پا شدند و رفتند و جالب اینجاست نا هید که برای خوردن دو تا کیر با هم عجله می کرد و خودشو به آب و آتیش زده بود اومد و داشت با من حال می کرد . حتی زبونشو گذاشته بود رو سوراخای خیس من که در حال پس دادن آب کیر های جاوید و فرخ بود و اونا رو با لیس زدن و مکیدن نوش جونش می کرد و بهم حال می داد . -فدات شم ناهید جون من که خیلی دوستت دارم . خیلی با مرامی .. -نادیا خیلی اذیتت کردم . خیلی با حالی دختر .. خودمو یه پهلو کردم تا بتونم راحت تر با کسش بازی کنم .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایـــــــــــــــــــــــــرانی .



شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
زن نامـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرئی 152

چیکار می کنی ناهید جون .. این جوری که تو داری کسمو لیسش می زنی من نمی دونم ..چیکار کنم . -کاری نکن نادیا .کاری نکن . فقط بگو داری حال می کنی . خیلی اذیتت کردم . الکی حسادت می کردم . تو خودت خیلی با حال تر از اون دو تا مردایی . -چی شد یهو یی از این رو به اون رو شدی . -از نزدیک حست کردم . لمست کردم . نادیا یعنی عشق و کیف و لذت . یعنی یه دنیا حال .. ووووویییییی اگه بدونی چقدر دارم باهات حال می کنم . کونمو گذاشتم رو سرش و اونو می گردوندم . . با این که می دونستم دیگه به نهایت کیف و ار گاسم رسیدم ولی میذاشتم هر جوری که دوست داره لیسم بزنه و با تن و بدن من حال کنه . واسه این که اونم یه خاطره خوب ازم داشته باشه منم بهش حال دادم . نوک سینه هاشو وقتی می ذاشتم تو دهنم و با مکش دو تا لبام اونو می پیچوندم آه بلند و متناوبش صدای مردا رو که در حال چرت زدن بود در آورد طوری که دو تایی شون دوباره اومدن طرف ما ولی نا هید در جا خودشو تسلیم اونا نکرد گذاشت همین طور منتظر بمونن تا من یه حال جانانه بهش بدم حسابی کسشو لیس بزنم بعد .. تازه وقتی هم که می خواست بره زیر کیر اون دو تا آقایون به همین سادگی هم نرفت .تعارفش ما رو کشته بود . -نادیا جان شما بفر مایید . تا شما هستین ما کاره ای نیستیم .. حیف که به جادو اعتقادی نداشتم وگرنه می گفتم که حتما یکی جادوش کرده .. نمی دونم شایدم جادو شده باشه . شاهد اون بودم که دوتا مردا چه جوری ناهیدو می کردند و منم رفته بودم کمکشون . این جوری چهار تایی سکس کردن خیلی حال می داد بعدش اومدن سراغ من .. تا صبح با هم عشق کردیم . دو سه ساعتی رو خوابیدیم . وقتی که می خواستم از پیششون برم شماره تلفن ها رو رد و بدل کردیم و ظاهرا قرار شد که اونا دو سه روزی رو بمونن . منم یه فکری به ذهنم رسیده بود که یه کاری کنم دوباره باهاشون حال کنم و یه صحبتایی باهاشون کردم و به اونا هم گفتم همه اینا بستگی به موفقیت نقشه ام داره و اگه موفق نشدم نمی تونم دوباره بیام . جوابشو هم تا یه روز دیگه میدم . اما تهرون همدیگه رو می بینیم . .فرخ : نادیا جون سعی کن بیای . هر طوری بشه قبولت داریم .. طوری همدیگه رو بوسیدیم و خداحافظی کردیم که انگاری سالهاست همو می شناسیم .. وقتی بر گشتم به هتل خاله جونو دیدم که خیلی ناراحت و گرفته بود . پدر و مادرم رفته بودند بیرون . -چی شده عزیزم . حالت خوب نیست ؟/؟ -حالا در سفر میذاری میری پی کار خودت و فکر نمی کنی که من حوصله ام سر میاد . -خاله جون نازم . اتفاقا من به خاطر تو زود بر گشتم . به خاطر این که با هم حال کنیم . راستش من که اهلش نیستم ولی الان که از پیش دوستم میومدم یکی دیگه از دوستای قدیم خودمو که بچه تهرون و همشهریه و از همکلاسای قدیم دیدمش . اون با برادر و شوهرش بود . داداشش مجرده . اگه بدونی چقدر خوش تیپه و اهل حاله . ناهید جون می گفت داداش فرخ اون با خیلی از زنا و دخترا حال می کنه و از زنای میانسال هم خیلی خوشش میاد .. من به خاطر تو اومدم که دو تایی با هم لز کنیم .. ولی نمی دونم به نظر تو می موندم و با داداش فرخ اون حال می کردم ؟/؟ -تو چند لحظه پیش چی گفتی ؟/؟ با زنای میانسال ؟/؟ اونم یه جوون خوش تیپ و مورد اعتماد .. -خاله ولش حالا که گذشت . تازه واسه این که اعصابمون راحت تر باشه باید یه اتاق کنار سوئیتشون کرایه می کردیم و هزینه الکی .. چیه خاله جون وسوسه شدی ؟/؟ تو که اهل این بر نامه ها نیستی و می دونم تمایلی به این چیزا نداری .. -نادیا جون نمی دونم من که هنوز میانسال نشدم . یعنی ازمنم خوشش میاد ؟/؟ .. از خنده روده بر شده بودم . -حالا منو دست میندازی ؟/؟ -بی خیال خاله جون . شماره تلفنشونو دارم . تا دو سه روز دیگه هم موندگارن . اگه اهلش بودی می تونستیم یه داستانی برای با با ناصر و مامان گلی تعریف کنیم و یک روز هم بریم صفا .. ولی خب دیگه .. -نادیا تو اگه تاییدشون می کنی من حرفی ندارم . دوست دارم به خواهر زاده گلم خوش بگذره . تو هم بیوه ای . دوسه سالی میشه شوهرت رو از دست دادی .. خاله همین جور که داشت با من حرف می زد داشت از حال می رفت . فکر این که کیر جوونی رو در کس خودش ببینه تار و پودشو لرزونده بود . اونو که نیمه بر هنه رو تخت افتاده بود بوسیدمش و دستمو از لای شورتش به کسش رسوندم .. -خاله این همه خیسی از عشق کیره ؟/؟ -عزیزم پاشو پاشو یه کاری بکن . اول یه تماس با دوستات بگیر . پول اتاق و کرایه رو هرچی بشه من میدم .. -خاله جون منم اون قدر ها دارم که پرداخت کنم . -نادیا زود باش ممکنه از دستمون در برن .. با بچه ها تماس گرفته گفتم یه اتاق ساده تر رزرو کنن که وقتی داریم میریم اونجا حوصله سین جیم رو نداریم . تازه برای من میلیاردر اینا مهم نبود . حالا خاله با لذت خودشو به من سپرده بود ... ادامه دارد ... نویسنده ... ایـــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
زن نامـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرئی 153

فقط من بهش گفته بودم که جاوید و ناهید زن و شوهرند و فرخ هم داداش ناهیده . خب اون وقت چه جوری در میومد ؟/؟ اون وقت فرخ باید میومد ما دو تا رو می گایید . باید یه جوری بر نامه روردیف می کردیم که جاوید و ناهید هم به جمع ما میومدن و می تونستیم پنج نفره یه بر نامه با حال رو با هم داشته باشیم . اونجاشو هم درست می کردم . اصل که به کوس دادن و حال کردن باشه بقیه چیزاشم ردیفه مشکلی نیست . می دونم چیکار کنم . -نادیا نادیا جون خوب به کسم چنگ بنداز . دلم واسه کیر لک زده . فکر کنم با همون ضربه اول ده سال جوون شم . . تا اونجایی که می شد با کسش ور رفتم ولی هیجان دست از سرش بر نمی داشت . -ببین خاله چون بریم حموم اول یه لیف و کیسه حسابی بهت بزنم . البته قبلش هم باید خوب تو رو چک کنم و از اینی هم که هستی جوون پسند ترت کنم . با هم رفتیم حموم و یه خاله جونی درست کردم که می تونستم اونو به جای سی و پنج ساله ها جا بزنم . حسابی نانازش کردم . با بابا ننه مون خداحافظی کردیم واونا رو به امون خدا سپردیم . حالا راحت می تونستن لخت توی سوئیت خودشون بگردند و هر کاری که دوست دارن بی سر خر انجام بدن . من و شهین جون هم رهسپار هتل شدیم . قبل از این که وارد اتاقمون بشیم اول یه دری و سری به اتاق بغلی مون زدیم . ناهید تا ما رو دید گفت بفر مایید منتظرتون بودیم . چه لبی گرفت این ناهید از من .. -اوخخخخخ دختر آتیشپاره .. روژمن قرمز سیر و جیگری بود حالا گوجه ایش کردی . -فدات شم دختر . پسرا هم از اتاق دیگه به ما پیوستند . -شهین خانوم ایشون همسرم جاوید خان و این هم داداشم فرخ نازنین . از وقتی که بهش گفتم یه خانوم با فرهنگ و با کلاس همشهری می خواد بیاد اینجا و شبی رو در کنار هم باشیم قند تو دلش آب شده همین طور بی تابی می کنه .. خاله بیچاره تمام تنش می لرزید . حالا دقیقا نمی دونم تا چه حد تجربه لز با دیگران رو داشته ولی همین چند باری که به کسش دست مالیده بودم کمی شجاع تر شده بود اما به این صورت که بخواد در اختیار مردی قرار بگیره و اونم پس از مدتها نمی دونست چیکار کنه .. لبخندی زد و با همه دست داد . -منم خوشحالم که در کنار شمام با خواهرزاده ام هستم .. یعنی این که من تنها نیستم اگه می خواین بکنین دو تایی مون رو با هم بکنین . این جوری می خواست مردانگی و جوانمردی و معرفت خودشو نشون بده . دیگه این خاله نمی دونست که نادیا به اندازه کافی کیر خورده . کیر سیر خورده . ناهید منو کشید یه کناری و گفت حالا فرخ می خواد شهینو ببره به اتاق خواب بغلی که پشتش یه نفس کش گلخونه ای داره . من پنجره شو باز گذاشتم . راحت برو اون پشت می تونی هر کاری رو که اونا می کنن ببینی . منم با جاوید مشغول میشم . -چه جوری در بیام .. من یه جوری شهینو می کشونم طرف خودم سرشو گرم می کنم تو بیا بیرون . تازه شایدم خیلی زود کارشون تموم شد . بجنب الان فرخ می خواد شهینو ببره . ..یه لحظه ناهید حواس شهینو پرت کرد و منم رفتم به اتاق خواب و از اون طرف هم به اون قسمت حیاط خلوت خودمو رسوندم . حوصله ام سر میومد . فقط می خواستم صحنه ها رو ببینم و بخندم و حال کنم .لذت ببرم . ببینم خاله جون با این کیر جوون چیکار می کنه .. خوشبختانه پنجره هم جایی واقع بود که من راحت می تونستم ببینم و فقط تنها خطرش این بود که خود شهین جون بیاد و سرک بکشه که ظاهرا ناهید به فرخ سفارش کرد که طوری حال خاله شهین منو جا بیاره و اونو بسازه که هوس گردش و علافی به سرش نزنه .. سر و صدای اون دو نفر رو شنیدم . دو تایی شون رو تخت نشسته بودند . نمی تونستم زیاد خیره شم . فقط همینو متوجه شده بودئم که خاله استرس داره .. -نمی دونم این نادیا کجا رفته .-شهین جون فکر اون نباش . اون هر جا که باشه بهش بد نمی گذره . از خودت برام بگو چیکار می کنی . کجای تهرون زندگی می کنی .. -من همینی هستم که الان می بینی . فرخ روی شهینو به طرف خودش بر گردوند . دستشو گذاشت پشت گردن خاله جون . اونو طوری سستش کرد که من نفهمیدم لبای کدومشون حرکت اول رو برای جفت شدن انجام داد . طوری همدیگه رو می بوسیدند که هم فکر می کردم عاشق و معشوقهای چند ساله هستند و هم این که خودمم در همون آغاز راه به هوس افتاده بودم .. فرخ بلند تر صحبت می کرد و هوس خودشو نشون می داد یا این که این کارو می کرد که من بشنوم . -شهین جون حرفای سکسی اگه می خوای بزنی بزن . من خوشم میاد .کیرم حال می کنه . تیز تر میشه . بگو نترس . صدات نمیره بیرون .. تازه همه مون خودمونی هستیم . بگو .. بگو دیگه .. می خوای من بگم . حالا لختت می کنم . از کست میگم . بگو عزیز دلم . دستای شهین از دو طرف کمر و شونه های فرخ آویزون شده بود . یه نیمرخ اونو که می دیدم چشاش به طرز خاصی بسته شده بود .. یه لحظه ترسیدم نکنه از هوس زیاد سنکوب کرده باشه ولی دیدم همون دستای بیجان و بی حسش رفت طرف شلوار فرخ تا کمر بند اونو باز کنه .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
زن

 
زن نامـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرئی ۱۵۴

برای چند ثانیه سرمو انداختم زیر و بعدش که یه نگاهی به بالا انداختم دیدم که خاله رسیده به مرحله شورت و سوتین و جناب فرخ خان هم که دیگه این خاله جون از بس برای نوش جون کردن کیرش عجله داشته تمام لباساشو در آورده فقط شورتشو دیگه وقتی تا نیمه راه در آورده ظارهرا دیگه نتونست چند ثانیه صفر کنه و از ترس این که کیر از دستش در نره اونو قاپیده فرو کرده بود توی دهنش فقط صدای آهنگ کیر خوردنشو که شبیه به فریاد بود می تونستم بشنوم . البته اون که دیگه نمی تونست حرفی بزنه .. فرخ پاهاشو این طرف و اون طرف می کرد و آخرش بقیه شورتشو در آورد . -شهین جون اگه بدونی مردا چقدر عاشق این اندامهای یه دست و پر هستند .. هم میشه گفت تپلی و هم فانتزی .. هر چی فرم و حالته این بدنت داره .. ظاهرا این فرخ خیلی خوشش میومد که به شهین جون ما حال بده . کیرشو از دهن اون بیرون کشید و اونو رو تخت به حالت دمرو انداخت سرشهین هم به طرفی قرار گرفته بود که من هم اگه می خواستم کاملا صحنه رو زیر نظر داشته باشم با توجه به این که فرخ روش استوار بود نمی تونست منو ببینه . . با این که من و خاله در این چند روزه بار ها لز داشته و تن و بدنشو دیده بودم و با هم حال کرده بودیم ولی انگاری این بدنو حالا به یه حالت دیگه ای می دیدم . گویی که پوست باز کرده بود و می خواست بترکه . وقتی که دستای فرخ رفته بود روی کونش بهش گفت چه پوستی داری چه کونی داری انگاری سالهاست که دست نخورده .. ببینم تو با این بدن چیکار کردی .. -نمی دونم نمی دونم .. با هام ور برو . بکن منو آقا فرخ .. شاید قسمت این بوده که برسه به دستای تو . خیلی سخته سالها تحمل کردن .. فرخ خودشو رو شهین جون خم کرده بود و از بغل لباشو گذاشته بود رو صورت اون و پنجه هاشو هم گذاشته بود وسط کونش و ظاهرا چند تا انگشتشو فرو کرده بود توی کس شهین جون . -واااااااااااااهههههههههه واااااااااااااهههههه .. خاله انگاری آتیش گرفته بود و دهنشو طوری باز کرده بود که خنک شه . اون همین جور داشت عطش خودشو نشون می داد -جوووووووووون شهین جون بگو حالا چی می چسبه .. بگو دیگه .. می دونستم خاله داره کیف می کنه که انگشتای فرخ داره با کسش بازی می کنه ولی فریاد می زد کیر کیر توست که می چسبه . کیر توست که باید بچسبه .. نمی دونم فرخ با این همه جوونی و سر حالی خودش چطور شهین اونو تا به این حد به هوس آورده بود شاید می خواست به خاله جونم خودی نشون بده ولی وقتی کمرشو بالا آورد و کیر و موشک آماده پرتاب اونو دیدم فهمیدم که اونم در هوس کس خاله جونم آتیش گرفته و تا چند ثانیه دیگه میره به سوی هدف . دست گذاشت زیر کمر خاله و اونو بالا ترش آورد . خاله یه کارد سگی و زانو زده به خودش گرفت . من یکی دستم رفته بود رو کسم و خیس کرده بودم . دلم می خواست برم وسط اون دو تا هوسباز دلخسته و کسمو هوا بدم ولی نمی خواستم خلوت خاله جونو به هم بزنم . فرخ کیر تیزشو گذاشت رو سر کس شهین جون .کون قمبل کرده شهین هم یه استیل زیبایی به خودش گرفته بود که من حتما باید در لز بعدی توجه بیشتری بهش می کردم . خیلی منو آتیشم داده بود . نمی دونستم چیکار کنم . اون اطراف چند برگ گل تمیزو چیدم و اونو می کشیدم روی کسم . انگاری یه چیز غیر می خواستم که با کسم ور بره . کیر فرخ عین موتور جت رفت و بر گشتی توی کس شهین جون کار می کرد . نمی دونستم چرا آبشو خالی نمی کنه .. خاله که فقط روبروش دیوار چسبیده به تخت قرار داشت همش مشتاشو به دیوار می کوبید .. -اووووووخخخخخخخ ..اوووووووخخخخخ فرخ .. آقا فرخ .. -جاااااااااان .. داشته باش این کیر رو .. هر وقت خواستی در پای تخت در خدمت شماست .. -من در پایتخت هم روی تخت می خوام ....خاله جونم هم عجب با مزه شده بود و داشت با کلمات بازی می کرد .. . بیشتر نگاهم به محلی بود که کیر می رفت داخل کس و بر می گشت . کس خاله جونو امروز باز ترش می دیدم . شاید به خاطر این بود که گیر کیر کلفت افتاده و حلقه ورودی اون بیشتر باز می شد . هر چند لحظه در میون فرخ کیرشو یکسره از کس خاله جونم بیرون می کشید کف دستشو حلقه می کرد آلتشو با دست تمیز می کرد و کیرشو دوباره فرو می کرد توی کس شهین . انگاری این شهین پس دادن آب و روغنش تمومی نداشت . دلم می خواست من اونجا کنارش بودم هر وقت فرخ کیرشو بیرون می کشد اونو میذاشتم به دهنم و خودم براش تمیز می کردم .... ادامه دارد .. . نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
زن نامـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرئی 155

خاله شهین که همش از خجالتی بودن دم می زد و می گفت من نمی دونم باید چیکار کنم و اگه بخوام زیر کیر یک مرد برم دست و پامو گم می کنم خیلی راحت کونشو به عقب پرت می کرد تا فرخ راحت تر اونو در اختیار خودش داشته باشه . من که دلم می خواست همونجا دراز می کشیدم . بیشتر از یک جنده فعالیت داشتم ولی از زندگی خودم لذت می بردم . می خواستم همیشه همین احساسو داشته باشم همین احساس لذتو . گاهی وقتا فراموش می کردم که قدرتی استثنایی دارم . مثلا در مورد همین مسئله که اگه خاله جون بخواد بیاد کنار این پنجره بزرگ و این گلخونه رو بخواد دید بزنه . این که غصه ای نداشت من می تونستم به محض این که اون حرکتش به سمت پنجره رو شروع کرد غیبم بزنه . حالا با آرامش بیشتری گاییده شدن خاله جونو نگاه می کردم . اون واقعا به این سکس و این که دست یک مردبه بدنش کشیده شه و به اون لذت و اعتماد به نفس بده نیاز داشت . فرخ هم اون جوری که دلش می خواست خاله منو می کرد . -فرخ جون .. فرخ خوشگله .. شماره تلفن و آدرس تهرونو بهم بده . می خوام همیشه با تو در تماس باشم . -خب شهین خانومی هنوز با این کیر نتونستی به مقصد برسی . ببینم خوب حال می کنی . مطمئنی پشیمون نمیشی ؟/؟ با کیر فرخ کنار اومدن خیلی سخته .. -اووووههههه فرخ جووووون کسسسسسم نگو نگو .. اگه بیست و چهار ساعته اونو بذاری توی کسم و بکشیش بیرون شهین بی حیا .. شهین جنده تو میگه بازم کمه . -خوشم میاد خوشم میاد .. ولی شهین جون .. یه کاری کن وقتی که تو رو می کنم دیگه چشم و دلم سیر باشه . فقط تو شهین جون . فقط کس تو . فقط تو می تونی اون جوری که من دوست دارم به من حال بدی . خیلی دوست داشتم از نزدیک صورت شهین جونو ببینم . ببینم اون سرخی گونه ها و شرم خاصی رو که بر چهره اش نشسته . ببینم تا چه اندازه حرفای فرخ روش اثر کرده . فرخ کیرشو از توی کس بیرون کشید . کمر خاله امو گرفت و اونو یک دور بر گردوند . خاله ام این حالتو خیلی دوست داشت . اصولا ما زنا اگه کسمون از روبرو گاییده شه طاقباز قرار بگیریم و کننده کار رو ببینیم خیلی لذت می بریم . الان اگه شهین جون سرشو به سمت راست بر می گردوند می تونست منو ببینه . ولی من خیلی مراقب بودم . دو دستی زدم تو سر خودم . نادیا نادیای کس خل آلزایمر گرفته . حقته که تمام کیر های کلفت دنیا یک جا برن توی کست و جرت بدند . خب همین حالا غیب شو . همین حالا برو نزدیک اونا .واقعا که مشاعر خودت رو از دست دادی . خیلی هیجان زده شده بودم . نادیا تو تقصیر نداری . شاید هنوز خودت رو باور نداری . شاید هنوز باور نداری که با بقیه فرق می کنی . می تونی کارایی رو انجام بدی که دیگران نمی تونن . پس باید برای اونا و برای خودت مفید باشی . از این افکار آرمانی اومدم بیرون و رفتم به سمت قایم باشک بازی . چه کیفی می داد . حالا می تونستم شهینو از نزدیک وارسی کنم . سرخ و سفیدی های صورتشو ببینم . اون قبل از این جریانات از این می گفت که دیگه اون اواخر از مردا خیلی بدش اومده .. و اگه یه زمانی یکی بخواد ازش خواستگاری کنه هر چند که قبول نمی کنه ولی از این که تصور کنه بخواد باهاش سکس داشته باشه چندشش میشه . غافل از این که حالا همچین رفته بود توی حس که از یک دوشیزه تاره بالغ هم هیجانش بیشتر بود . رفتم بالا سرشون . شهین خیلی سرخ شده بود . ضربان قلبش شدید بود . چشاشو بسته بود . فرخ دستاشو رو تشک ستون کرده بود و خاله هم با چشایی بسته فقط ناله می کرد . من هم دوست داشتم یه جورایی برم کمک اونا . خاله رو باید از هر طرف بهش هیجان می دادی که دیگه فرصت فکر کردن نداشته باشه . من که نامرئی شده بودم و اونم منو نمی دید . تازه چشاش بسته بود و فرخ هم که دستش در یه حالت ستون شده روی تشک قرار داشت . منم فرصتو غنیمت شمرده و دو تا دستامو رو سینه های شهین گذاشتم . اون فقط لباشو گاز می رفت . خیلی وسوسه انگیز شده بود . دلم می خواست یا جای شهین بودم یا اگه نمی تونستم اون لبای غنچه کرده پر هوسشو می بوسیدم . خیلی ناز شده بود . یه چند دقیقه ای با سینه های شهین ور رفتم . دلم می خواست یه ناخنکی به کیر فرخ می زدم که در لابه لای عشقبازی محو شه و اون شک نکنه . دستامو که از رو سینه های شهین بر داشتم تازه صداش در اومد -فرخ بازم با سینه هام بازی کن . چقدر دستات نرم بودند . مثل دخترا ناخناتو بلند می کنی . -متوجه نمیشم چی داری میگی شهین .. دستاشو گذاشت رو سینه های شهین . این جوری اگه می خواست تعادل وتسلط خوبی روی خاله داشته باشه کمرش درد می گرفت . -فرخ حالا دستات خشن تر شده .. پسر بدون توجه به حرفای خاله داشت باهاش ور می رفت . خنده ام گرفته بود حتما فکر می کرد هوس زیادی باعث پرت و پلا گفتن خاله جونم شده ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
زن نامرئـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی ۱۵۶

دستای فرخ رفته بود روی سینه های خاله جون .. من بهشون کاملا نزدیک شده بودم . کس خاله رو می دیدم که با چه حرارتی پذیرای کیر فرخ شده و هرچی هم فرخ کیرشو می کشید بیرون و خشکش می کرد بازم کس خاله خیس و آبدار بود . هر وقت چشای شهینو بسته می دیدم و دستی به سینه اش می کشیدم . در یه حالت دستای فرخ رو سینه های خاله قرار گرفته بود . منم آروم یه دستمو گذاشتم زیر گردنش و با قسمت بالای سینه اش ور می رفتم . چشاشو باز کرد . ظاهرا تعجب کرده بود . اومد دستشو برسونه به قسمت بالای سینه اش فوری دستمو کشیدم . گیج شده بود .. -فرخ جون ..منو بمال ولم نکن . دستت الان بود این بالا .. حالا نیست .. فرخ سر در نمی آورد که شهین بهش چی میگه . -جااااااااااان شهین من اون کس هلو هلو تو بخورم .... چقدر دلم می خواست یکی از این کلک ها هم به فرخ می زدم و کمی می خندیدم . این بار می دیدم که خاله میانسال من چه جوری فرخ جوون رو اسیرخودش کرده . پسر خودشو انداخت به پشت شهین خیلی حشری شده بود . کون خاله رو نزدیک بو جرش بده . انگشت وسطی خودشو فرو کرد توی مقعد خاله وکیرشو هم یه راست فرستاد بره توی کس . -نهههههه نههههههه .. اووووووخخخخخ .. شهین دیگه ملاحظه هتل رو هم نمی کرد . طوری جیغ می کشید که می دونم هر قدر هم این جا صدا خفه کن می داشت بازم هر کی از کنار در بیرون رد می شد و لحظه ای مکث می کرد می تونست صدای شهینو بشنوه . شهین خیس عرق شده بود . دست و پا می زد ولی فرخ نمی ذاشت تکون بخوره . پس از لحظاتی دیدم که کاملا شل شده و در حالت غش کرده ای دیگه نای حرف زدن هم نداره . ترسیدم تکون نمی خورد . ولی وقتی نزدیک تر رفتم متوجه شدم که در یک حالت خماری قرار داره . فرخ اونو به ار گاسم رسونده بود ولی به جای فرو کردن دوباره کیر در کس خاله این بار کیرشو فرو کرد توی کون خاله . سوراخ کون اونو اول با انگشت وسطی خودش به طرف بالا کشید بعد دو انگشتی مقعد و سر سوراخ کون اونو یه بر رسی کرد و خواست تشخیص بده که گشادی کالیبر اون چقدره . در یه مرحله ای من اون سوراخو کمی گشاد دیدم .. حالا این ساخت وفرم کیره که باید با سوراخ کون بخونه . کیر تا وارد کون نشه نمی تونه بگه که من تشخیص دادم که این کون تنگه یا نه . فرخ با بیرحمی کیرشو به کون خاله فشار داد . حداقل باید دو دقیقه دیگه صبر می کرد تا خاله از حالت خواب و خلسه بعد از سکسش لذت ببره . چشای فرخ با لذت سوراخ کون خاله منو می پایید -آخخخخخخخ چه کونی داری شهین جون . دلم می خواد تا بیست و چهار ساعت همین جوری بغل زده داشته باشمش .. -تهرون میام سراغت فرخ جون همیشه میام . اگرم جا نداری غصه شو نخور من خودم برات ردیف می کنم . -فعلا دارم اینجا رو در می یابم . فرخ کمر شهین رو گرفته بود کونشوآ ورده بود بالا تر . مثل یه شیری که آهویی شکار کرده باشه خاله رو توی چنگش گرفته بود و رو هوا اونو می گایید . چند بار کیرشو با ضرباتی محکم تر و سرعتی کمتر کوبوند به ته سوراخ شهین .. یه لحظه دیدم که مواد سفید یا همون آب کیر فرخ در حال سرازیر شدن از کون شهین جونه . . بعد از این گایش شهین رفت به حموم . جاوید و ناهید معلوم نبود کجان . فکر کنم در اتاقی دیگه سر گرم بودند . من هم از این فرصت استفاده کرده و رفتم پیش فرخ تا اون کیر آبدار و داغشو بذارم تو دهنم . فوری براش ساک زدم . خیلی هوس داشتم . -فرخ جون الان شهین میاد من دیگه برم -خیلی لذت می برم نادیا . برو همون جای قبلی خودت سنگر بگیر یا برو پیش جاوید و ناهید, اونا یه نقشه ای دارن که دسته جمعی بیایین اینجا و یه سکس گروهی راه بندازیم . من و جاوید هم می خواهیم دو تایی خاله ات رو بکنیم . اگه بدونی چه حالی میده -فرخ جون فکر نکنم خاله رضایت بده که دو نفر در آن واحد اونو بکنن . یه حجب و حیای خاصی داره . همیشه احساس شرم می کنه . من اصلا نمی دونم باهاش چه بر خوردی داشته باشم . -مطمئن باش این شهین جونی که من دیدم چند تا کیر دیگه رو هم با هم قبول می کنه . -اگه بخوای من ذهنشو آماده کنم . تازه اونم تعجب می کنه که چطور میشه که جاوید که شوهر خواهرته میاد و با اون رابطه بر قرار می کنه . -نادیا جون هیچ جای تعجبی نداره چون من قراره که به ناهید هم بگه بیاد ... بی اختیار کف دو تا دستامو زدم به هم و گفتم هورا .. می دونم خاله جون هم لذت می بره . دیگه روش باز شده . نصحیت بازی رو ولش می دونم فایده ای نداره ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
زن نامرئــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی ۱۵۷

از اونجا دور شدم . ترجیح دادم به جای پلکیدن اون دور و برا یا رفتن فرمالیته به گلخانه برم پیش جاوید و ناهید .. به !عجب بر نامه ای !.. دو تایی سرگرم سکس بودن . -ببینم بد که نمی گذره . یه تعارفی .. بفر مایی . مهمون که دعوت می کنین باید سرویسشونو هم کامل کنین .. ناهید در جا خودشو از کیر جاوید جدا کرد . -نادیا جون بفر ما . من اصلا فکرشو نمی کردم که بخوای . کیر چه قابلی داره . من خودم کس لیست می شم . فدا فدات میشم . عاشقتم نادی خوشگله من . -ناهید چرا این کارو می کنی . چرا شرمنده ام می کنی . من داشتم شوخی می کردم . این کاری که تو انجام دادی یعنی این که مثل خواهرمی . از یه خواهرم بالاتری . نشون دادی به من که یه زن وقتی که در قبال یه زن دیگه از عشق و حال خودش بگذره این یعنی اوج دوستی و خواهری -نادیا حالا من یه کاری کردم . این قدر منو لوس نکن . راستی راستی فکر می کنم یه کسی هستم -تو برای من همه کسی . عزیز دلم . دو تایی همو بغل زدیم و رفتیم روی هم . دستمو رسوندم به کس ناهید . در مقابل صداقت و صمیمیت و عشق ناهید دیگه کیر جاوید در اون لحظه واسه من اهمیتی نداشت . جاوید : خانوما پس من چی . اینجا من باید چیکار کنم ؟/؟ منو گذاشتین توی خماری . ناهید : صبر کن برای دقایقی دیگه بر نامه داریم . . -جاوید جون ازم ناراحت نباش الان میریم اون طرف . من خاله شهین خودمو دو دستی تقدیم تو می کنم -ببینم از کیسه خلیفه می بخشی .؟/؟ -خب دیگه خاله جونمه دیگه . کاری نکن که اگه بخواد کس هم بده بهت ازش بخوام که این کارو نکنه ها ؟/؟ سه تایی مون خندیدیم . کف دستمو گذاشتم روی کس ناهید جون .. -نادیا نادیا .. عشق من دوستت دارم . منو ببوس . ببوس . ماچم کن . لبامو گاز بگیر .. لبامو گاز بگیر . -لباشو میک می زدم ولی گازشون نمی گرفتم . دو تایی مون افتادیم روهم . در واقع این من بودم که افتاده بودم روش . دستشو گذاشت روی کون من و دو طرفو به پهلو ها بازشون کرد . .. -اووووووخخخخخخ ناهید ناهید خیلی می خاره .. دیگه دستش بیشتر از این جلو نمیومد . چون من افتاده بودم روش . ولی همون که نوک انگشتاش می خورد به چاک کسم فریادمو برده بود به آسمون .. ناهید پنجه هاشو گذاشته بود روی کون قمبل کرده من و چنگشون می گرفت و گاهی هم نوک انگشتاشو به کسم می رسوند . لبامو از رو لبای ناهید بر داشته بودم و حالا خودم لبامو از هوس زیاد گاز می گرفتم . خارش کسم زیاد شده بود . .. در همین لحظه دیدم که یه چیزی داره به سر کسم فشار میاره تا بخوام بفهمم چی شده دیدم یه چیز لوله مانند ولی گوشتی رفته تا ته کسم . -آخخخخخخ .. آخخخخخخخ کسسسسسم کسسسسسم جاوید .. جاوید کیرت درد نکنه .. دستت درد نکنه .. کمرمو گرفته بود و با سرعتی باور نکردنی منو می گایید . جیغ و داد های منو , خاله شهین هم حتما شنیده بود . حتما دیگه فهمیده بود که کیر جاوید داره کسمو می کنه . بهتره که یک آمادگی ذهنی هم از این بابت داشته باشه . سنگینی بدنم تا حدودی افتاده بود روی ناهید ولی اون باهام ور می رفت . بدنم سست شده بود . حالا این ناهید و جاوید بودن که برای ار ضا کردنم از جون مایه میذاشتن . -ناهید شرمنده اتم . دوستت دارم . می خواستم بهت حال بدم . -عزیزم ما با همیم . تا ساعتها با همیم .. هر لحظه اثر کیر جاوید بیشتر می شد . انگاری که داشت ته کس منو جر می داد ولی خیلی کیف داشت . -نادیا خودتو بنداز روم . اگه حس می کنی که این جوری خستگیت درمیره هوست بیشتر میشه حتما این کارو بکن . بکن این کارو . -وووووییییی جاوید دارم تموم می کنم . حس می کنم دارم ارضا میشم . ول نکنی ها .. تند تر .. سرعتو کم نکن .. دستمو گذاشته بودم رو کسم اونو چنگش می گرفتم . با حرکات کون و کمر می خواستم که هوسمو طوری پخشش کنم که منو بتر کونه و حالمو جا بیاره . وقتی که حس کردم آب داغم در حال ریزشه با کف دستم محکم و پی در پی می زدم روی کسم و خودمو خالی می کردم . .. -واااااایییییی بچه ها از حال رفتم رفتم .. . دراز کش شدم و دو تایی شون از پهلو بغلم زدند . وقتی که یه پنج دقیقه ای شد واز خماری من کم شد تازه یادم اومد که اون طرف شهین جون داره چه جور زیر کیر فرخ دست و پا می زنه و بهتره بگم که این فرخه که شیره اش توسط خاله شهین من کشیده شده و نیروی کمکی می خواد تا این خاله جون حشری منو کنترلش کنه . خلاصه توافق کردیم که یواش یواش راه بیفتیم طرف اتاقی که فرخ و شهین در حال سکس بودند . سه تایی مون کاملا بر هنه بودیم . می دونستم یه شوک عجیبی به این خاله جونم میاد و نمی دونه چه جوری خودشو با این مسئله هماهنگ کنه . .. وقتی شهین ما رو دید یه جیغی کشید که یه لحظه جا رفتیم . درست موقعی رسیده بودیم که فرخ داشت کس شهینو میک می زد ... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
     
  
زن

 
زن نامرئــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی ۱۵۸

شهین طوری ادا و اطوار در آورده بود که آدم فکر می کرد یه دختر با کره ای برای اولین بار اونم پنهونی رفته زیر کیر بقیه و از این که لورفته خیلی ناراحته .. -اوخ من بمیرم این چه وضعشه . ووووویییییی ناهید جون چه جوری جلو داداشت لخت شدی . . چه جوری حاضر شدی نادیا جلوی شوهرت جاوید لخت شه .. جاوید در حالی که خودشو به پشت من چسبونده بود من لاپامو از پشت باز کرده و اونم در جا کیرشو کرد توی کسم و به شهین جواب داداین جوری . -شهین خانوم این جا ما با هم این حرفا رو نداریم . همه با هم حال می کنیم و همه مون هم باید از همدیگه خوشمون بیاد و راضی باشیم . -وای نادیا جون تو چه جوری راضی شدی با شوهر دوستت رابطه داشته باشی . این گناهه -وقتی زن و شوهر هر دو راضی هستند من چیکاره ام . یه نگاهی به کیر جاوید جون بنداز چه جوری توی کس من وول می خوره ؟/؟تازه الان آقا جاوید اومده که با شهین جون ما یه صفایی داشته باشه . فرخ جان ! آقا فرخ شما که خاله ما رو ار گاسم کردی . نگه نه ؟/؟ جاوید که نسبتی با فرخ نداشت ولی از اونجایی که نمی خواست حرف ما دروغ در بیاد و کمی هم مزاح کرده باشه خودشو به فرخ نزدیک کرد و گفت با اجازه برادر زن عزیز . البته من دوست دارم در جوار شما و همگام و همکار با شما شهین جونوبه فیض اکمل برسونیم . -شهین جان اجازه هست ؟/؟ منظور جاوید این بود که اون و فرخ دو تایی شهینو بگان ولی شهین فکر می کرد که جاوید داره از فرخ اجازه می گیره که یک نفری بیاد سراغش .-فرخ : جاوید جان اگه ناراحت نمیشی من الان کونشو میگام توبرو روی کسش . ولی شهین جونم خودش صاحب اختیاره . بذاریم اون تعیین کنه که اول کی کجارو بگاد .. خاله شهین مات و مبهوت اونا رو نگاه می کرد .اونی که پی از مدتها خیلی شانسکی رفته بود زیر کیر براش نعجب داشت که چه جوری میشه دو تا کیر بره توی یک بدن . اون انتظار داشت که جاوید اونوببره خارج از دید بقیه اونو بکنه .. یه چشمکی به شهین زده گفتم عزیز دلم خاله گلم تو الان می خوای دو کیره دریافت کنی و حال بدی . نمی خوای که با این پسرای ناز و دوست داشتنی از دواج کنی . شهین صورتش خیلی سرخ شده بود . اون که براش حتی چشیدن یک کیر هم آرزو بود به ناگهان در مقابل دوتا کیر قرار گرفته بود و باید بر این استرس و شرم خودش غلبه می کرد . رفتم طرفش . به دستی به سینه اش کشیده گفتم خاله جون اون جوری که معلومه خیلی تحریک شده . انگاری سینه ات همین الان از داخل آب جوش در اومده باشه . روشو به طرف خودم بر گردوندم طوری که با صدایی پایین تر حرفای هم بشنویم و مثلا به گوش بقیه نرسه . هر چند سه تایی شون لبخند می زدند و ما رو زیر نظر داشتن . -شهین جون چرا رنگ و روت زرد شده نترس . زنی که یک کیر رو بتونه به خوبی جواب بده مطمئن باش از پس دو تاش هم بر میاد حتی اگه با هم باشه . -نادیا نمی دونم چی بگم . می تونم دو تایی شونو راضی کنم یا نه ؟/؟-اوووووهههههه شهین جون پس بگو مشکلت چیه به خاطر چی نگران و ناراحتی . نترس . اونا بیشتر روی تو کار می کنن . تو هم که می دونم دو طرفه خیلی خوب حال می کنی . هم کون تمیزی داری و هم کوسی که مدتهاست کار کرد نداشته . حرفامون تموم نشده بود که جاوید اومد روبروی شهین قرار گرفا و اونو بغلش زد . لذت و شهوت رو در چهره شهین می خوندم تا خواست دستاشو دور کمر جاوید حلقه بزنه و خودشو باهاش هماهنگ کنه جاوبد اونو به طرف خودش معلق کرد و به صورت طاقباز افتاد روی تخت و شهین روش سوار شد . فرخ هم اومد و اول کون خاله شهین منو طوری تنظیم کرد که جاوید بتونه کیرشو با کس هماهنگ کنه . وقتی که کیر جاوید رفت توی کس خاله حالا نوبت فرخ بود که کارشو انجام بده . خودمو به شهین جون نزدیک کردم . -عزیزم خاله جون . تو که الان شب زفافت نیست که استرس داری . ببینم فرخ کیرشو توی کوست کرده ؟/؟ -آره -توی کونت چی ؟/؟ -اونم آره . -خب پس تو دو بار کیر رفته توی هر یک از سوراخات . یعنی هم کست دریافت کیر داشته هم کونت . حالا فرض کن همون دو تا کیر همزمان می خواد بهت حال بده . فقط تفاوتش اینه که از دونفر داری نوش جون می کنی و در آن واحد . این جوری که لذتش بیشتره . -نادیا بیا تو رو ببوسم . فدات شم . حرفات چقدر به من آرامش میده . ناهید چند متر اون طرف تر داشت کسشومی مالید و با ناز و ادا و کرشمه به من می گفت که زود تر اون سه نفر رو به حال خودشون بذارم .... ادامه دارد .... نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
زن نامرئــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی ۱۵۹

-ناهید جون چیه چی می خوای .. -تورووووووووو توررررررررو نادیااااااااا -فدای عشوه هات بشم من . -نمی دونی که چقدر باهات حال می کنم . خاله جونو بی خیال شو شوهرم و داداشم حالشو جا میارن و دو تایی مون از خنده روده بر شدده بودیم . خودمونو انداخته بودیم رو کاناپه و تختو واگذار کرده بودیم به اون سه نفر . هر چند می تونستیم بریم به یه اتاق دیگه ولی تر جیح دادیم همین جا بمونیم و شاهد باشیم و ببینیم که خاله شهین من با دو تا کیر چیکار می کنه . خیلی دوست داشتم قیافه خاله روببینم . .. خاله صدام زد . با صدایی خیلی آهسته گفت ببینم شما می خواین همین جا باشین .. -چه اشکالی داره . ما همه مون زن هستیم و احساسات یه زنو درک می کنیم . همون هوسی رو که من دارم تو هم داری پس با این حساب نباید از هم خجالت بکشیم . مگه الان که جاوید پیش تو کرد توی کس من, من از تو خجالت کشیدم ؟/؟ خلاصه یه جوری با این شهین جونمون حرف زدیم که اونو تونستیم راضیش کنم که قبول کنه که پنج تایی مون با هم باشیم . من بر گشتم پیش ناهید . لنگامونو گذاشتیم توی هم . طوری که کس من و نا هید جون به هم چسبید و با حرکاتی که روی هم انجام می دادیم و کس غلتونی رفتیم توی حال . اون خاله شهین رو در یه حالت قمبلی نیمه سگی نگه داشته جاوید فرو کرد توی کسش و فرخ هم از همون زیر کرد توی کون خاله .. -خاله جون خوش به حالت . بختت بلنده .. ناهید : البته بلند ضرب در دو . خاله صورتش از شرم سرخ شده بود . اخلاقشو می دونستم . -شهین جون نادیا فدات شه . اگه بدونی منظره دو تا کیر که داره میره توی کس و کونت چه صفایی داره . .. رو کردم به ناهید و خیلی آروم بهش گفتم ببینم اگه هندی کم داری می خوام یه چند دقیقه ای از این صحنه فیلم بگیری فقط می خوام که در همین فضا خاله جون استیل قشنگ کونشو ببینه که چه جوری دو تا کیر داره با اون قالب خوشگلش حال می کنه . ناهید که به من نه نمی تونست بگه فوری رفت و دور بینو آورد و از اون صحنه یه چند دقیقه ای رو فیلم گرفت . -نادیا جونم طوری گرفتم که قیافه ها اصلا مشخص نیست . -فدای تو ناهید جونم . دستامونو دور گردن هم حلقه زده و شروع کردیم به بوسیدن هم . لبا رو لبا . طوری رو هم بودیم که بیشتر قسمتای بدنمون رو هم قرار گرفته بود . دو تایی مون در حال صفا کردن به اون سه تا نگاه کرده و عشق می کردیم . جاوید و فرخ کیرشونو از سوراخا بیرون کشیدند . جاوید پاهای شهین جونو گرفت و اونو به صورت کله معلقی روی زمین نگه داشت . یعنی مخالف ایستادن و عمود بر روی زمین پاهاشو انداخت رو شونه هاش . کیرشو فرو کرد توی کسش . سر خاله رو به زمین قرار داشت . گردنش کمی حالت خمیده رو به خودش گرفت . فرخ روی زمین دراز کشید کیرشو به طرف دهن شهین جون گرفت . شهین دهنشو باز کرد و کیر فرخ رو فرو برد توی دهنش . جز این چاره دیگه ای هم نداشت . جاوید که خیلی حریصانه در حال گاییدن خاله ام بود . -ناهید جون چه جوری دارن خاله رو میگان . طوری رفتار می کنن که انگاری چند ساله که سکس ندارن . -آره اونا اخلاقشون همینه . هر وقت هم که با منن باورم نمیشه که چند ساعت قبلش هم با من بودند . ولی خیلی پر شر و شور و دوست داشتنی هستند . خاله شهین داشت عقش می گرفت . هر چند از میک زدن و ساک زدن کیر فرخ لذت می برد ولی فرخ گاه طوری دهنشو می گایید که کیرشو تا ته و تا سر حلق خاله شهین فرو می کرد و راه نفسشو می بست . -ناهید به چی فکر می کنی -به تو نادیا . به این که من که دارم این صحنه ها رو می بینم هر لحظه به این فکر می کنم که می تونم با تن تو با گرمای وجود تو برم به اون حالتی که دیگه هیچی نخوام -ناهید یه جوری حرف می زنی که گویی با هم خیلی از این بر نامه ها داشتیم . -خب همین یکی دو بارش به دنیایی می ارزه تو این طور فکر نمی کنی -چرا عزیزم . وقتی که رسیدیم تهرون می تونیم لحظه های خوبی رو با هم داشته باشیم . -می دونم وقتی پات برسه اونجا فراموشم می کنی . -ناهید جون این چه حرفیه که می زنی .مگه میشه من لحظه های خوبی رو که با تو داشتم فراموش کنم . لحظه هایی پر از عشق و هوس . -نادیا بغلم کن . بغلم کن . بذار ببوسمت . بذار با هوس و هیجان خودمو در اختیارت بذارم . اصلا خودم کنیزتم . می خوام بهت حال بدم .. صدای جیغ خاله رشته افکار ما رو پاره کرد . چند لحظه ای بود که به سمت اونا نگاه نمی کردیم نمی دونستیم چی به چیه . ترس برم داشته بود نمی دونستم چه بلایی بر سر خاله شهین آوردن . سکته نکرده باشه خوبه . از قرار معلوم خاله منو کس گیر آورده بودند و دو تایی شون کرده بودند توی کونش .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
     
  
زن

 
زن نامرئــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی ۱۶۰

عجب چیزی می دبدم . طوری با اشتها کرده بودند توی کون خاله ام و طوری هم مقعدشو گشاد کرده بودند که تعجب می کردم چه جوری سوراخ کون خاله جونمو به یک چاله ای تبدیل کردن . -خاله جون خیلی استثنایی شدی . حرف نداری . فکر نکنم بین دوست و آشنا کسی رو سراغ داشته باشیم که این جوری رکورد شکنی کرده باشه . شهین جون این جوری که من دارم می بینم یکی دیگه هم جا داری ولی نه ما این جا آدمشو داریم و نه این که اگه بخواد بیاد معلوم نیست که چه جوری وایسه یا قرار بگیره که کیرشو بذاره کنار اون دو تا کیر دیگه -نادیا حالا داری دستم میندازی -خاله جون شاد باش لبخند بزن . حال کن . من الان دلم می خواست جای تو باشم . پسرا به این خاله جونم بیشتر حال بدین یه کاری کنین که اون سر حال و ار گاسم شه . شاید این جوری اعصابش آروم بگیره و دیگه تا این حد فکر و خیال بد به خودش راه نده . خاله جون آدم که نباید تا این حد انرژی منفی داشته باشه . ناهید : اتفاقا نادیا جون من انرژی مثبت رو در چهره و کون خاله ات می بینم . کونی که دو تا کیر کلفت رو در خودش جا بده حتما از یک قدرت قوی بر خورداره . خلاصه من و ناهید, شهین جون رو شیر کردیم . چقدر تصویر دو تا کیر به هم چسبیده رو در کنار هم هیجان انگیز و زیبا می دیدم . خوش به حال شهین جون . درسته که کیر وقتی میره توی کون بیشتر وقتا با درد همراهه مگر این که با یه تر فند هایی عمل گاییدن صورت بگیره ولی این وضعی که دو تایی داشتند کون خاله منو می کردند هر کیری جلوی حرکت کیر دیگه رو می گرفت . -ناهید جون میریم پیش شهین -بریم نادیا هر چی تو بگی . ناهید دیگه چه جورش بود رفت و دو تا موز از یخچال بر داشت ویکی رو داد به دست من . -باز خوبه که تازه گذاشتیمش یخچال .-مگه می خوای چیکار کنی -هیچی می خواهیم توی کس شهین جون فرو کنیم تا اون به خود باوری برسه . ناهید طوری بی خیال حرف می زد که واسش مهم نبود که شهین حرفاشو بشنوه یا نه . جالب این جا بود که وقتی با موز ها رفتیم شراغ شهین جون اون کونشو بیشتر قمبل کرد و در حالتی قرار گرفت که ما با تسلط بتونیم موز ها رو به کسش و اونم از طریق کون قمبل کرده فرو کنیم . اولش ناهید اون موز کلفت تر رو کرد توی کسش طوری که به نظر میومد با دسته هاون داره کوبیده آبگوشتی درست می کنه . منم اون یکی موز رو کنار اون موز قرار دادم . دو تایی مون که دستامونو ول کردیم یه منظره زیبایی درست شده بود و دو تا کیر بابا و دو تا موز پایین . خیلی سخت بود این حرکت . . شهین هیجان زده سرش رو به عقب بر گردوند تا شاهد این چهار قطعه ای باشه که وارد بدنش شده . -کس خاله ات عجب آبداره . آقایون حالا به اندازه کافی کونشو گاییدین . نوبت دوبلکس ورود به کس خاله جونه . درسته ما یک جفت موز رو کردیم توی کسش ولی ورود یک جفت کیر طبیعی و گوشتی به کس یه هیجانو شور و حال و انگیزه دیگه ای داره . دو کیر با هم متحد شده و یک زمان وارد کس شدند . شهین دستاشو گذاشته بود رو سینه اش و مثل یک دختر نوجوون التهاب نشون می داد . من یکی که به نظرم میومد اگه به جای این جور نمایش هیجان انگیز هر کدوم به تنهایی با ضربات بیشتری خاله رو گاییده یک کیر می رفت توی کس اثر بخشی اون بیشتر می بود . چون دو تا کیر با هم تنها لطفش همون دو تا بودنش بود . وگرنه یک زن باید عمق فرو رفتگی کیر رو در کسش حس کرده و از وجودش لذت ببره . خیلی آروم طوری که شهین نشنوه این موضوع رو با فرخ در میون گذاشتم . اون دوباره رفت سراغ کون . حسابی شهینو گایید و آب کیرشو توی کون خاله من خالی کرد . بعد از اون جاوید هم شهین رو طاقباز انداخت روی تخت و خودشو هم انداخت روی تخت . طوری که ما نمی تونستیم کیرشو ببینیم . در عوض دستاشو دور کمر خاله من حلقه زد و اگه کسی این صحنه رو می دید فکر می کرد که جاوید دیوانه وار عاشق شهین شده . در حالی که من این پسرو خیلی زود شناختم و دونستم که خیلی هوسبازه . رفتم بالا سر خاله ام . جاوید که از روبرو داشت اونو می کرد و فرخ و ناهید هم در گوشه ای سرگرم عشقبازی بودند . با قسمت بالای سینه شهین و خود سینه هاش بازی می کردم . -جاوید خاله منو محکم تر بکنش . کیرت رو بیار بیرون یه لحظه بهش نشون بده تا حالش جا بیاد .-نادیا نادیا .. خیلی با حالی عزیز دلم .. خیلی این کارات نشاط آوره . می خوام همیشه این طور نسبت به من مثبت باشی . -من آدم منفی گرایی نیستم .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
     
  
صفحه  صفحه 17 از 36:  « پیشین  1  ...  16  17  18  ...  35  36  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

زن نامرئی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA