انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 7 از 11:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  11  پسین »

Maman Zebel | ماجراهای مامان زبل


زن

 
مــــــــــاجــــــــــراهــــــــــای مــــــــــامــــــــــان زبــــــــــل ۶۱ -اوهههههههه پسسسسسر ایمان ایمان .آتیشم کردی و آتیشم زدی . من نمی دونم چی بگم .. چقدر داغ و شیرینه این آبی که توی کسم ریختی و همین جوری داره ریخته میشه .. هم خنکم می کنه هم داغم می کنه . -این از اون آب کیر های دوکاره هست . -ایمان می دونم بازم می تونی از این آب ها به من برسونی . این کیری که من دیدم چند کاره هست . تا دلت بخواد می تونی بهم برسی . حال بدی . با این حرفا تشویقش کرده بودم خودش که بی اندازه هوس داشت و کیرشم طالب کسم بود . -ایمان جون من فدای اون کیرت شم . بذار یه کمی استراحت کنه . حالا که اجباری نداریم . جون بگیره و بازم بتونه به من جون بده . چند دقیقه بعد پسر حشری منو دمروم کرد و افتاد پشتم .. -آخخخخخخخ پسر ایمان با ایمان داری چیکار می کنی .. افتاده بود روی کون گنده ام و چند بار که کیرش رفت طرف کس مسیر رو بر گردوند و اونو به سوراخ کونم چسبوند . -ایمان عزیزم . تو حالا می خوای فرو کنی توی کونم ؟/؟ مگه نمی دونی در شرع مقدس کردن کون کراهت داره و بسیاری ار مراجع عظیم الشان خلد آشیان جنت مکان هم فتوا دادند که این کار حرامه ؟/؟ -اشرف خانوم .. من که می دونم اون داخل سوراخ کونت تمیزه و منم که همش بهداشت رو رعایت می کنم .. توی دلم گفتم آره جون عمه ات . بر فرض که بهداشت رو رعایت کنی . قوانین رو می خوای چیکار . نمی تونی هر روز در مورد هر مسئله ای که خوشت اومد یا بر خلاف میلت بود یه قانونی وضع کنی که اونایی هم که همین الان عاشق کون کردن هستند بگن که گاییدن کون اثر ضد ایدزی داره و خودت رو توجیه کنی . خلاصه ایمان افتاد به جون من و شروع کرد به مالوندن من و تا اونجایی که می تونست می خواست کاری کنه که من حال کنم . راستش درسته که اشرف زبل با کون دادن حال نمی کرد ولی اون جوری ها هم که یه زن باید درد بکشه من تا حدودی می تونستم خودمو عادت بدم . چون کون اشرف که مال دیروز و پریروز و پس پریروز نبود .ولی دروغ چرا بگم گاهی وقتا هم حال می کردم . اما حالا هنوز کسم تشنه اش بود . کوسی که هنوز داشت آب پس می داد . ایمان دستشو گذاشت زیر بدنم طوری بغلم زد که جف سینه هام با دستاش در تماس باشن و کیر عالی جناب هم محکم رفت توی کس من . چقدر باحال منو می گایید . منو به خودش چسبونده بود . سفت و سخت بهش چسبیده بودم .. -نههههه نهههههه ایمان نه خیلی لذت می برم . دوباره منو داری حالی به حالی می کنی .نمی دونم چی بگم .. اوخ اوخخخخخخ فقط این مامانت بیدار نشه . -نه نه .. اون تا صبح هم اگه بکنمت همین جور خوابه -پس بکن بکن . من ازت می خوام که تا صبح هم منو بکنی . ولم نکنی . خب بهم حال بدی . . بدنم دوباره سست شده بود . دلم می خواست همه جای تنمو با هم داشته باشه . اووووفففف اشرف چرا این جوری شدی .. چرا .. این اصلا برای من خوب نبود . معمولا یه زن که کس میده و ار گاسم میشه تا چند روزِ شارژه و ممکنه هوس کیر نکنه . حالا کاری به این نداریم که ممکنه این کیر از راه حلال وارد کسش بشه یا یک کیر حرامی باشه . ..ولی من که لذت می بردم انگاری دقایقی بعد می خواستم که دوباره لذت ببرم .. یعنی باید تعداد این گاییده شدنها مو کم کنم تا این بیماری من رفع شه ؟/؟ حالا این چند روزه ای رو که ایمان و مادرش اینجا هستند یه جوری سر کنم و با این وضعیت کنار بیام بقیه رو یک کاری می کنم . .داغ داغ کرده بودم . کسم چقدر خیس بود .. باشه این چند روزه رو حال کنم بعدا میرم ریاضت کشی . اراده آهنین اشرف باید خودشو نشون بده . مبارزه با نفس .. جهاد اکبر . از این چیزا اوایل انقلاب می خوندم . چند تا از این کتابها خوندم . البته اونی که از این چیزا نوشته بود برای دور و بری هاش جهاد اکبر نمی خواست . برای ملت بد بختی که گور خودشونو به دست خودشون کنده بودند و از خوشی زیاد مثل قرص های روان گردان خورده ها خودشونو از قله های رفاه انداخته بودند پایین , جهاد اکبر می خواست .نمی دونم واقعا بعضی ها چقدر کس خل و نادان میشن .. . طرف بغل دستی خودشونمی شناسه . نمی دونه این جامی که دست رفیقشه درش نوشیدنی وجود داره شربت عسله یا زهر .. اون وقت یه سری کس خل نادان ابوموسی اشعری صفت و شاید هم شیاد عمرو عاص صفت میان و میگن فلانی نائب امام زمانه .. که این بزرگترین توهین به امام زمان میشه .. بگذریم ما بریم کس و کون خودمونو بدیم که دقایقی پیش این ایمان خان به ما جامی از عسل نوشاند و حالا یه جام دیگه شربت عسل می خوام . فداش شم . فدای اون کیر نابش شم من . بسیج واقعی به همین ایمان میگن . ..... ادامه دارد ... نویسنده ...ایرانی
     
  
مرد

 
مــــــــــاجــــــــــراهــــــــــای مــــــــــامــــــــــان زبــــــــــل 62

من و ایمان مشغول بودیم و اونم به اشکال مختلف منو گایید و خسته بشو هم نبود و منم از این که زیر کیر اون باشم احساس خستگی نمی کردم . دو تایی مون با هم جور بودیم و خطمون با هم می خوند . احترام خانوم هم که حسابی رفته بود توی خماری و این جوری خوابیدنهای اون حسابی بهمون حال می داد . هیشکدوم از ما یعنی من و ایمان نمی دونستیم که این سکس ما بالاخره در کجا تموم میشه . ما کی می خوایم بخوابیم . هر دو مون دلمون می خواست زمانی بخوابیم که احترام از خواب بیدار میشه و این جوری زمان از دست ما در نره و نهایت استفاده رو بکنیم . خیلی حال می داد . در همین لحظه موبایلم زنگ خورد . لعنت بر شیطان نصفه شبی کی می تونه باشه . این دیگه کیه . حتما یکی اشتباهی زنگ زده . من که با کسی کاری نداشتم . خلاصه گوشی رو گرفتم . .. -ایمان تو کارت رو بکن . همین جوری بخورش ببینم این چی میگه -الو اشرف ببینم کسی پیشته ؟/؟ -زیر بارم . یکی داره بهم حال میده . -نامرد حالا تنهایی می خوری . دیگه رفقا رو از یاد بردی دیگه . -نه جون ماه منیر . باور کن یه پسر ناز و جوون و با ایمانیه ..در همین لحظه ایمان سرشو بالا آورد و با اشاره ازم پرسید که کیه . دستمو گذاشتم جلو دهنی گوشی و به ایمان گفتم ایمان جان یکی از دوستان صمیمی و با حال منه از یک خواهر هم به من نزدیک تره . اگه دوست داشته باشی می تونی ببینیش . خیلی خونگرم و دوست داشتنیه . خود مونیه . مهم نیست حرفا مونو به هم بگیم .. -هر چی که خودت می دونی اشرف جون -آفرین تو حالا کستو بخور -اشرف چی شد صداتو ندارم . -نه داشتم با ایمان جان حرف می زدم . آخه اون پسر خوب و با معرفت و با ایمانیه . دوست داره همه چی سکرت بمونه و کسی هم چیزی نفهمه . گفتم ماه منیر از خود مونه . -ببینم اشرف حالا اونو به ما معرفی نمی کنی ؟/؟ دوست داری تنهایی بخوری -قسم به دوستی مون به روح پاک شوهرم قسم این جوری ها هم که میگی نیست . من خودم تازه رفتم زیر کیرش . اون وقت چه جوری با وعده قبلی دعوتت می کردم ؟/؟ دوست دارم بیای اینجا و همه چی رو برات تعریف کنم . -ببین منم الان زیر یک بارم . از اون بار های با حال ولی هم سن خودمونه . یک جنتلمن واقعی . تازه از فرنگ بر گشته . زنش البته خارجه . همسایه ماست یه چند وقتی رو اومده ایران . -ببینم ماه منیر تو که همین الان به من می گفتی که نا مردم و از من گله داشتی . پس چی شد خودت که خیلی بد تر از منی . -منم همون وضعیت تو رو دارم و ناگهانی پیش اومد . ببین این خیلی با حاله . عاشق انواع و اقسام سکسهاست .تازه اینو هم بگم من خیلی مرد صفتم بگو چرا -چرا ماه منیر -صحبت تو رو هم پیشش کردم . اون حاضر شده که بیاد تو رو بکنه . اگه بدونی چقدر خوش تیپه . موهاش جو گندمی شده ولی خیلی بهش میاد و از یک جوون هم بیشتر قدرت داره . خیلی اهل حاله . آخخخخخخخ همین الان که دارم باهات حرف می زنم کیرش توی کسمه . انگاری که یک تیر برق رفته توی کسم -نگو ماه منیر دلم رفت -ولی هوس کیر ایمان با ایمانی رو که ازش تعریف می کنی کردم -ببینم تو سختت نیست که پیش یک مرد دیگه داری از کیر یکی دیگه حرف می زنی -اتفاقا اون همین حالا که پیش منه و یه چیزایی رو حس کرده همش به من اشاره می زنه و خیلی آروم میگه که اگه بشه سکس ضربدری جور کنیم خیلی با حال میشه -نمی دونم ماه منیر منم خیلی دوست دارم ولی فکر نکنم ایمان موافقت کنه چون اون خیلی مذهبی و با ایمان و پای بند اصول و قوانینه .ببینم ما باید بیاییم خونه شما ؟/؟ اگه این ایمان موافقت کنه ؟/؟ -خیلی دلم می خواد منزل ما باشه . ولی دخترم فکر کنم یه چند روزی خلوت ما رو به هم بزنه و شاید اصلا نا خواسته مجبور شم بیام اونجا . ..-اوووووفففففف ایمان چه با حال داری کسمو می خوری . می دونستم که ایمان دیگه خر خودمونی شده و خیلی راحت می تونستم هر جور که بخوام پیشش حرف بزنم . حتی از یک کیر دیگه بگم . تازه ریدم به ایمان این ایمان . این کس خل که دو زار هم ایمان نداره ادای بچه مذ هبی ها رو در میاره . ایمان قرن بیست و یکم که اینه وای به حال صد سال دیگه . ببین ماه منیر تو و همین آقاهه تشریف میارین منزل ما . در ضمن ما با این احترام جان بر نامه رو قبلا ردیف کردیم از این که ایمان جان خیلی چشم پاکه و هر زنی می تونه کنارش لخت باشه . تو هم کنار این ایمان ما لخت می گردی . واسه این که احترام نگه چی شده نشده اینو هم می تونیم بهش بگم که من و دوست مردت که اونو به عنوان شوهر معرفی می کنی با هم خواهر و برادر رضاعی هستیم و مادر من به اون آقاهه شیر داده . یه چیزی هم یادت نره شما دو تا که دارین میاین خودتونو زن و شوهر معرفی کنین . حالا صیغه ای هم گفتین موردی نداره .فقط یه مسئله دیگه ای هست که من صحبتشو می کنم ..درمورد اینه اگه احترام گیر داد که تو شوهر داری چرا پیش غریبه لخت می گردی بگو فرهنگت اینه شوهرت هم اجازه میده و یه جوری شلوغش می کنیم و مسئله رو عوض می کنیم . -اشرف جان ضربدری و دو به یک و این بر نامه ها رو چیکارش کنیم -تا اینجا شو بیا . بقیه خود به خود ردیف میشه . من خودم این ایمان کوس لیسو می سازمش . ... ادامه دارد .... نویسنده .... ایــــــــــــــــــــــــــــــرانی .


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
مــــــــــاجــــــــــراهــــــــــای مــــــــــامــــــــــان زبــــــــــل 63

ایمان یه لحظه نگام کرد و بهم گفت یه جوری به این ماه منیر در مورد من گفتی کوس لیس که انگاری من یه آدم تحقیر شده ام . -عزیزم من فدات شم . اینا اصطلاحاتیه که همش بین ما رد و بدل میشه تو اصلا نباید به دل بگیری . ببینم ماه منیر هم یک زن خوشگل و خوش اندامیه که با شوهر صیغه ای خودش می خواد بیاد اینجا و کلا قراره اگه دوست داشته باشی ما یک بر نامه سکس چهار نفره در همی داشته باشیم . مثلا من و تو و ماه منیر و اون آقاهه که نمی دونم اسمش چیه . مثلا تو میری ماه منیر رو می کنی . اون میاد سراغ من . بعد دو تایی هم می تونین بیایین منو بکنین یا ماه منیر رو . یکی فرو کنه توی کس و یکی هم توی کون . ناراحت نشو وقتی ماه منیر این حرف رو به من زد تو که خودت بودی من بهش گفتم که ایمان پسر با ایمانیه و به این سادگیها قبول نمی کنه -ببینم اشرف جون تو خودت چی دوست داری دلت می خواد که این جریان صورت بگیره ؟/؟ من خیلی دوستت دارم تو به من خیلی چیزا یاد دادی -ایمان جون تو خودت وارد بودی و استا کار . این من بودم که ازت خیلی چیزا یاد گرفتم و مدیون تو هستم . درسی که از تو گرفتم اینه که هیچوقت نباید کسی رو دست کم بگیرم . ممکنه زیر هر خاکستری یه آتشی نهفته باشه . آتشی بدون دود اما میشه این آتیشو شعله ورش کرد . به نظر من این بر نامه انجام بشه بهتره . تنوعی میشه برای تو . بهتر و بیشتر می تونی حال کنی . همه مون از این وضعیت لذت می بریم . اصلا سکس ضربدری در جامعه مترقی امروز خیلی رایجه . یعنی به اشتراک گذاری . فکر کنم شرع مقدس هم که میگه یک مرد می تونه تا چهار تا زن ببره اینو قبول داشته باشه ولی ممکنه خیلی از مردا مخالفت کنن با سکس ضربدری چون در سکس ضربدری از نوعی برابری حقوق زن و مرد گفته میشه . اصولا در این گونه سکسها تعداد زنان و مردان مساویه مگر در محافلی که به صورت در همی باشه .. -نمی دونم اشی جون من با همچین موردی روبرو نشده بودم -ایمان جان تو کستو می کنی و کاری به این کارا هم نداری . فقط باید کاری کنیم که احترام جون اون لحظه خوابیده باشه و ما چهار تایی هم حسابی با هم حال کنیم . اینو هم از همین الان بهت گفته باشم یه وقتی احساس حسادت نکنی از این که کیر اون مرد رو توی کس من می بینی . چون کیر تو هم توی کس زنشه -حالا اشرف جون راستی راستی اون دو نفر که می خوان بیان زن و شوهر هستن ؟/؟ ... راستش مونده بودم که چی بگم . هر جوابی که می دادم یه ایرادی داشت و یک حسنی . ولی تصمیم گرفتم راستشو بگم چون احتمالا حواسش بود به این که من چی دارم به ماه منیر میگم و تمام حرفامو هم حتما شنیده پس بهتره که بیشتر از این سوتی ندم و حرفایی که راست یا دروغه پیش اون بر عکسش نکنم . -نه ایمان جان اونا با هم دوستن . فقط پیش مامان سوتی نده . -خیالم تخت شد من اصلا دوست نداشتم که با یک زن شوهر دار رابطه داشته باشم . این از نظر شرعی حرامه و حکمش هم سنگساره . -ولی فکر کنم تو که زن نداری یک درجه تخفیف بیان . تازه اگه اون شوهرش می بود شوهره که خودش پیش زنه هست و از نظر اون مانعی نداره -هرچی باشه آدم دلش نمیاد کاری بر خلاف موازین شرعی انجام بده . -فدای تو ایمان جان . کاش همه مثل تو ایمانشون قوی بود . اگه این طور بود واقعا چی می شد این دنیای ما . نشد دیگه . خلاصه شریف خان و ماه منیر به خونه مون مشرف شدند . وااایییی هر چی این منیره در مورد شریف می گفت راست می گفت . خونه کمی نامرتب بود و من احساس خجالت می کردم . در هر حال مراسم معارفه انجام شد . ماه منیر و عارف زیر چشمی یه نگاههایی رد و بدل می کردند . من زمینه رو آماده کرده بودم . -احترام جان آقا شریف و ماه منیر خانوم از دوستان قدیمند و شریف خان هر سه ماه یک بار تشریف می برن سفر خارجه اون ور آب و بالاخره اینو هم حالیش کردم که اون خیالش نیست که زنش چه جوری بگرده و ماه منیر هم که انگاری اینجا در ساحل دریای خارجه داره قدم می زنه . خودشو کاملا منهای شورت و سوتین بر هنه کرد . چشای ایمان داشت از حدقه در میومد و مادرش اون طرف داشت می گفت ماه منیر جان راحت باش . ایمان من هم مثل برادر شماست . این قدر چش پاکه این پسره که حضرت یوسف به سرش قسم می خوره . هر جور راحتی بگرد و راحت باش . ایمان خیلی دلش می خواست بره دل ور ماه منیر . منتها جلوی مادرش مجبور بود رعایت کنه . ولی من و شریف خیلی به پر و پای هم می پیچیدیم . وقتی رفتم اومد آشپز خونه اومد دنبالم . اصلا فکرشو نمی کردم یه مرد فرنگ رفته این قدر حریص باشه . یک مرد 47 ساله خیلی جوون تر و بشاش تر از یک زن 47 ساله هست . .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایــــــــــــــــــــرانی .


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 
مــــــــــاجــــــــــراهــــــــــای مــــــــــامــــــــــان زبــــــــــل 64

شریف خان خیلی همرام میومد و در کنارم بود -اشرف جون اگه کمکی چیزی می خوای به من بگو . -میگم چطوره تو هم راحت باشی و لباساتو غیر شورت در آری . وقتی من و ماه منیر این جوری پیش تو هستیم توهم راحت باش . من برم با احترام حرف بزنم ببینم چی میگه . رفتم یه سری به احترام زدم . از وقتی که این شریف اومده بود خیلی دوست داشت پیش اون جلب توجه کنه و خودی نشون بده . انگاری از صحبت با این مرد فرنگ رفته خوشش میومد .با این که فردی مذهبی و محجبه بود . مدام می خواست با هاش حرف بزنه همین چند دقیقه ای با حرفاش ولش نمی کرد . .. من و شریف رفتیم پیشش . -احترام جان می خواستم یه چیزی بگم اگه ناراحت میشی و باهاش مخالفی ما انجامش ندیم -چیه اشرف جان . گفتی که تو و ماه منیر می خواین سکسی بگردین و من حرفی نزدم . گفتم چشم و دل ایمان من پاکه .. -بر منکرش لعنت . ما که اینو قبول داریم . فقط یک مسئله دیگه که شریف جان ما چون فرنگ رفته و اونجا مردمش خیلی راحت بودند اونم سختشه که خودشو توی لباس قنداق پیچ کنه . دوست داره راحت باشه .. -نمی دونم اشرف جان اگه برای تو سخت نیست برای منم مانعی نداره . زن هم باید چشمشو از نا محرم بپوشونه . و منم مثل ایمان خودم باید رعایت کنم . مهمان هم حبیب خداست . برای مهمان و حفظ حرمت او خیلی سفارش شده و ما باید طبق موازین شرعی کار کنیم -احترام جان کاش همه مثل شما با فر هنگ و با ایمان بودند . اگه این طور بود دیگه این همه لفت و لیس ها انجام نمی شد و و میلیارد ها دلاراختلاس مصلحت نظام صورت نمی گرفت که حالا خودشونو مسخره و جوک درست کنند و بیان بگن ما یه میلیارد تومن پول نداریم تیم ملی رو بفرستیم اردو . واقعا مملکت باید دست شما می بود که هم دین رو برای ما حفظ می کردید هم دنیا رو .. احترام مثل خر کیف می کرد و فکر می کرد من این کس شرات رو از ته دلم دارم میگم . ولی اون ته دلش خوشحال هم شده بود که شریف لباساشو در بیاره . -احترام جون می تونی به ایمان هم بگی که راحت باشه . -فکر نکنم اون قبول کنه . پسرم از اون حساس هاست . خودش چشاشو درویش می کنه ولی میگه که من باید حجاب خودمو حفظ کنم تا زنا به گناه نیفتند . -ولی احترام جان اون اگه بخواد تصمیم بگیره خودشو لخت کنه گناهی متوجه اون نیست .گناه رو کسی می کنه که نگاهشو به نا محرم می دوزه . احترام کمی سرشو تکون داد و منم رفتم اون طرف بدون ابن که به احترام چیزی در این مورد بگم با ایمان حرف زدم . اونم به خاطر این که پیش ماه منیر مانور بده خیلی خوشش میومد که خودشو لخت کنه و با حداقل یک شورت بگرده .. وقتی احترام موضوع رو با ایمان در میون گذاشت پسر گفت -مادر این هم یک آزمایشیه برای من که وقتی به این درجه از برهنگی می رسم بتونم جلو خودمو بگیرم . تازه شاید مهمونا این جوری راحت تر باشن و من اینو بر خودم واجب عینی می بینم . -آفرین به پسر جهاد گر خودم . سر در نمی آوردم که این دو نفر چی دارن میگن . یک کوس شعری این پسره گفت و مادره تایید کرد . هر چی به این احترام گفتم تو هم لخت شو با این که حس کردم ته دلش یه جورایی به این شریف خان گرایش داره ولی دلش رضا نداد . البته مقنعه رو بر داشت و یه روسری گذاشت سرش و اونو تا نصفه عقب داد . چند تا وسیله آرایش ازم گرفت و کمی خودشو مرتب کرد و چند قدمی از موضع خودش عقب نشست . حدس می زدم که اگه یکی دو روز بگذره اون نه تنها مثل ما میشه بلکه شورتشم در میاره .نمی دونستم ماه منیر و ایمان چیکار می کنند ولی شریف و من نیم ساعت بعد از این که تمام این بر نامه ها رو چیدیم در آشپز خونه کنار هم بودیم . به ماه منیر گفتم یه جوری پیش اونا باشه و احترامو نذاره که به هیچ وجه بیاد آشپز خونه و اگه می خواد بیاد جلوشو بگیره بگه که نا محرم اینجاست .هرچند که خودش نامحرمو دیده بود . شریف خودشو به من چسبونده بود و به وقت آشپزی خیلی بی حسم کرده بود -اوووووففففف نکن ... نکن ... چقدر تو حریصی .. این همه رنگ و وارنگ در شهر فرنگ خیلی قشنگ و مست و ملنگ دیدی اون وقت یه چند ساعتی تحمل نداری که بعدش بتونیم با هم باشیم ؟/؟ -من چه جوری صبر کنم تا این پیری بخوابه و بتونیم با هم حال کنیم . اوووووفففففف اشرف جون من طاقت ندارم -بگو عاشق چی من شدی . چی تو رو به هوس آورده اگه طالب کس و کون ایرانی هستی که چند چند روزه ماه منیر حسابی سر حالت کرده . -آره ولی بدن تو یه نقش خاصی داره . انگار یه اشعه ای پخش می کنه که آدمو به طرف خودش می کشونه . خودشو از پشت به من چسبونده بود . صورتمو بوسید و لباشو به لبای من چسبوند . همونجا داشتم دراز می شدم . شورتمو از پام کشید پایین . شورت خودشم همین طور . -خوب کردی گفتی که باید منم لخت شم . این جوری راحت می کشم پایین و راحت می کشمش بالا .. کف دستشو گذاشته بود روی کسم و بعد کیر چخمافی و چماقی خودشو به درز وسط کونم چسبوند . ... ادامه دارد ... نویسنده ... ایــــــــــــــــــــــــــرانی .


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
مــــــــــاجــــــــــراهــــــــــای مــــــــــامــــــــــان زبــــــــــل 65

نکن شریف .. چقدر داغی تو -من داغم یا کیرم داغه -هر دو تا مون . بی خود نیست که این ماه منیر دل نداره از تو دل بکنه . -منم دل ندارم از خوشگلا دل بکنم . -معلومه که خیلی حریصی . -ببینم تو اگه چند مدل غذای خوشمزه ببینی دوست نداری از همه شون بخوری اشی ؟/؟ -چرا ولی هرچی هم بخورم بازم یه زمانی می رسه که نمی تونم بخورمش . -حالا که می تونی باید انرژی بدی به خودت . . -من شنیدم که تو هم خیلی هاتی . خیلی کارا می کنی -ماه منیر پس بهت گفته -آره عزیزم . خوبم نشون دادی تا حالا -هنوز کجا شو دیدی . تازه باید از این به بعد نشون بدم . -یه خورده همین حالا نشون بده شریف !. آخه تا شب دیگه طاقتم طاق میشه . یه وقتی دیدی جلو بقیه گرفتم خوابوندمت . کارم معلوم نیست . -از این حرفا نزن . .. من دیگه بی اندازه داغ و حشری شده بودم . حس می کردم بد تر از خود شریف شده و نیازمه هر جوری شده اون منو بکنه . -ببین شریف جون بریم این پهلو و این پستویی . از اینجا تسلط هم داریم . یه جاییه که بی مقدمه کسی نمیاد . جز ماه منیر هم کسی این مسیر رو نیومده . هر کی ندونه فکر می کنه اینجا دیواره . نمی دونه که در حاشیه چی داره . به همون حالت راه افتادیم . مرد حشری دل نداشت که برای یک ثانیه هم که شده کیر چسبون خودشو از رو کون من ور داره . به همون صورت گذاشت روش بمونه تا رفتیم به حاشیه امن -حالا بکنش توی کسم . بفرست بره . بذارش تو . کیر دیگه ای رو توی کسم احساس کرده کیری دیگه به کلکسیون کیر هایی که در این مدت نوش جون کرده بود م اضافه شده بود .. -شریف جون اگه بدونی اون داخل چه خبره .. من دارم می سوزم . دارم آتیش می گیرم . ووووووییییییی خیلی داغه . سوختم سوختم . شریف منو بسته بود به رگبار . با این که بقیه خطری برای ما نبودن ولی صدای شلپ شلیپ بر خورد بدن شریف با من منو ترسونده بود که نکنه احترام متوجه جریان شه وگرنه بابت بقیه جای نگرانی نبود و می شد این مشکل رو حل کرد . وضعیت ما طوری بود که در اون جای تنگ باید ایستاده کس می دادم . دلم می خوست دراز می کشیدم تا از این حالت خماری خودم لذت ببرم ولی نمی شد . سست شده بودم . حس می کردم تمام تنم تشنه اینه که آبشو خالی کنه و آب شریفو به جاش جذب کنه . دوست داشتم اول خالی شم و بعد پر شم .. شریفو چسبوندم به دیوار و رو در روش قرار گرفتم و اون از روبرو منو می کرد . صورتمو با فاصله ای نزدیک صورتش نگه داشتم که بتونم چش تو چش شیم -ببین تو خودت مسبب شدی که شروع کنیم . تا سر حال و ردیفم نکردی من نمیذارم از این جا بری . خیلی سنگین شدم . منو باید تنظیمم کنی. وقتی اشرف به هوس میفته دیگه هیچی حالیش نیست .. -این جوری که تو منو به دیوار چسبوندی من چه کاری از دستم بر میاد مگر این که خودت کست رو محکم بزنی به کیر من . یه نیم دوری گشتیم و جامونو عوض کردیم . می خواستم پامو بدم هوا بذارم و شونه اش که دیدم این جوری اگه یکی در رو باز کنه همون اول گندش در میاد . دستمو محکم گذاشته بودم جلو دهنم ولی انگشتامو از هوس گاز می گرفتم . شریف خیلی به کارش وارد بود . موشکشو در یه حالت زمین به هوا طوری وارد کسم می کرد که در هر ورودی دلم می خواست درجا یه ضربه دیگه ای رو از نو شروع کنه . هر دو مون عرق کرده بودیم . ولی اون ول کن من نبود . لب و صورت هم واسم نذاشته بود .. کسمو آب آبش کرده بود . فقط آب خود کس مونده بود که باید خالی می شد . شریف انگاری متخصص گاییدن بود . چون اون لحظه ای که نیاز به سریعتر گاییده شدن داشتم اون به ناگهان گازو زیاد کرد تند تر از اونی که فکرشو می کردم به کارش ادامه داد . چقدر خوشم میومد وقتی حس می کردم آبم حتی به میزان کمم که باشه اولش با یه ضربه و فشار خالی شه .. همین حس بازم بهم دست داده بود . ناخناموفرو برده بودم به پشت شریف و چند بار این کارو انجام دادم .. وقتی انگشتام شل شد و شریف فهمید که تونسته ار گاسمم کنه چند بار دیگه هم کیرشو به همون صورت و سرعت کرد توی کس و یک آن حس کردم که آبشو خالی کرد توی کسم . این بار این اون بود که به شدت به من چسبیده بغلم زده بود . چقدر از این حرکتش خوشم میومد . خیلی مظلومانه منو در آغوش کشیده با تمام وجودش خودشو خالی کرد . با این که دوست داشتم تمام آبش جذب بدنم شه ولی چون ایستاده بودم قسمتی از منی هاش از کسم بر گشت کرد . سرمو خم کردم تاحرکت و شکلشو در روی کس و پام ببینم . لذت می بردم رنگ آب کیر شریفو می دیدم که با تمام نیروش به من حال داده بود . هر دو تامون کلی لذت بردیم -شریف کاری کردی که از همین حالا به فکر سکس گروهی با شیم . -میگم این احترام هم نشون میده اگه آب ببینه شنا گر خوبی میشه فقط کمی کار می بره . -یه نگاهی بهش کردم و گفتم خیلی شیطونی . ولی اشرف هوای همه رو داره . حالا امشبه رو پیش ببریم با هم یه فکری می کنیم که با همت مضاعف و کار مضاعف یک کاری کنیم که به دوکار بیارزه .. ادامه دارد .. نویسنده ... ایــــــــــــــــــــــــــــرانی .


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
مــــــــــاجــــــــــراهــــــــــای مــــــــــامــــــــــان زبــــــــــل 66

ماه منیر رو کشیدم یه کناری و بهش گفتم ببینم عزیز من یه زنگ زدم واسه بچه هام و دیگه گفتم مهمون شهرستانی دارم و دوستان قدیم هستند که تا چند روزی رو مزاحم ما نشن . فقط من توی نخ این احترام هستم . بر نامه امشب که تموم شد تو باید با هام همکاری کنی که یه جوری این احترام خانومو بیاریم توی خط . آخه اون زیادی مذهبی شده و تا این حد هم اگه آدم بخواد خشک باشه و به خودش نرسه فایده ای نداره . اعصابش خرد میشه . فشار های روحی و روانی بهش میاد -ببینم اشرف تو از کی تا حالا دلسوز شدی ؟/؟ - ماه منیرجان ! برای من چه فرقی می کنه که احترام بره زیر کیر این مرد یا نره . من هم می خوام یه قدم خیر بر داشته باشم و هم این که بر من ثابت شه این شیخ بازیها کس کلک بازیه . -مگه ما خودمون متوجه نیستیم اون چهار تا بسیجی رو آوردیم دعای چی بود توسل بود کمیل بود با هم خوندیم . ما خودمون فهمیدیم . -حالا این شریف هم باید بدونه . -اشرف بوی کیر میدی -دهن شما درد نکنه . حالا ما رو کیری هم کردی ؟/؟ -مگه کیر بده . ما زنا که داریم واسش غش و ضعف می کنیم . از بس این مردا شلخته بازی در میارن اسم کیر بد در رفته . راستشو بگو اشی زبل خان تو روی هوا کیر رو می قاپی . اگه از آسمون یه کیر بیفته رو زمین درست فرو میره توی کس تو . این قدر خوش شانسی . -بزنم به تخته می تونی حالا ما رو بندازی ؟/؟ -باشه اشی امشبه رو پیش ببریم فردا رو یه کاریش می کنیم . اصلا خود شریف چی می گه . -اون که همین حالاشم احترامو جرش میده ماه منیر -پس از قرار معلوم خیلی به هم حال دادین که تو یکی سیرشدی و رضایت دادی که واسش کس جور کنی .. - منیر جون امروز چته ؟/؟ اگه از این ناراحتی که چرا تنهایی خوردم خب این شریف خودش می خواست اون می خواست که باهام حال کنه . تنوع طلبه . عزیز . تو هم که ایمان امشب بهت حال میده . ببینم اگه یه وقتی ازت پرسید غسل کردی بگو آره . آخه اون دوست داره یه آدم پاکو بکنه -اشی کس خل شدی ها . چه حرفا می زنی . -خب ماه منیر جون ایمان چه جور آدمی بود . -این جوری بد نبود . مامانش نشسته بود و نمی تونست زیاد چش چرونی کنه ولی گاهی که مسیرمو طوری می کردم که راحت منو دید بزنه این کارو انجام می داد . تو بگو اون اخلاقش و ایمان و مذهبش چه جوریه . -ماه منیر جون کیری کیریه . چون اونم داخل کس بازاره . آخ که دو تایی مون خندیدیم .. -فقط ماه خوشگله حواست باشه گاهی وقتا این مذهبی ها سیماشون قاطی می کنه یه کس شرایی میگن که تو هم باید خودتو باهاش هماهنگ کنی . چیکار به کارش داری . تو کس و کونتو بده . فقط حرفای سیاسی نزن . -سیاسی ها که همه شون کس و کیرن . چیکار به سیاست دارم . ولی خودمونیم خوب اینا رو کیر کردی . -اینا از اولشون هم کیر بودند . ولی احترام زن خوبیه . -درستش می کنم . یعنی تو باید درستش کنی . خلاصه اون شب با هزار مکافات احترامو خوابش کردیم . مگه می خوابید . به بهانه های مختلف می خواست با شریف حرف بزنه . در مورد چیزایی هم که اطلاع نداشت حرف می زد . از این خنده ام گرفته بود که وقتی احترام رفت دستشویی لحن خودشو مهربونانه تر کرد و به شریف گفت شریف جان . اونم گفت جون . جون دل احترام جون .. -من شنیدم که الان در جامعه غرب مخصوصا اونجا که شما تشریف داشتین به یه احترام خاصی از ما ایرانیا یاد میشه . تازه دارن به لذت دین و مذهب پی می برن . متوجه میشن که دین ضامن سعادت بشره . حتی زناشون خیلی از وضعیت جنسی و مسائلی که شرمم میاد بگم ناراحتن برای همین اونا بیشتر دوست دارن به دامن مذهب پناه ببرن . و خیلی هم طرفدار زنای ایرانی هستند . شما جریانو چه جوری دیدین . -عالی همین جوریه که شما می فر مایین . درسته منم یک مردم ولی می خوام از کرامات شما بهره مند شم . دوست دارم منم به دامن شما پناه ببرم تا با علم و دانش و تقوای خودتون منو همراهی کنین . احترام ظاهرا حس کرد که شریف از گفتن واژه دامن منظور خاصی داشته . به صورتش خیره شده بودم . زن مذهبی خیلی خوشش اومده بود . با آرنج به پهلوی شریف زدم . منظورم این بود که این قدر اونو به طرف خودش نکشونه که یه وقتی قرص خوابشو دیر می خوره . اتفاقا همین طور هم شد ولی به هر مصیبتی بود با ارشاد و توصیه پسرش اونو خوابش کردیم . ماه منیر یه تیکه ماه شده بود . اومدیم به اتاق خواب من . من ایمانو همراهی می کردم . با همه هیز بازی و تیز بازی اول کار یه خورده سرخ می شد . می دونستم اگه موتورش گرم بیفته دویست تا رو هم میره . ..... ادامه دارد ... نویسنده .... ایــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
زن

 
مـــــــــاجــــــــــراهــــــــــای مــــــــــامــــــــــان زبــــــــــل 67

ایمان به ناگهان دچار یه حالت خاصی شده بود . انگاری داشت دستپاچه می شد . -پسر چته . رفتم به ماه منیر گفتم که تو و شریف اول کار با هم باشین و من و ایمان تا اونو جا بندازم . بهتره که هر دو تا مون هم در یه محیط باشیم . درو هم از داخل قفل کردم که از شانس ماست دیگه . یهو دیدی که قرص خواب این احترام خانوم امشب اثر نکرد و کار داد دستمون . خلاصه همه مون که کاملا فانتزی وارد میدون جنگ شده بودیم . -ایمان چت شده .. -نمی دونم . عادت ندارم . خجالت می کشم . -پسر شجاع تو که کس می بینی انگاری قبل از شکم مادر یک کس کن حرفه ای بودی . -خب هر کاری شروعش سخته . می ترسم پیش این شریف از فرنگ بر گشته کم بیارم . اون رفته امریکا .. من می خوام نشون بدم که ما هم چیزی از این امریکا کم نداریم و دلاورانه می تونیم در مقابلش بایستیم . -ایمان جان پس نشون بده که می تونی . با قدرت کیرت نشون بده که ایران سرور امریکاست .. ببینم اگه دوست داشته باشی اول تو برو طرف ماه منیر . -نه نه اشی جون منو معاف کن . اول نه . اگه پیش اون کم بیارم . تازه خجالت می کشم . ببینم کیر من گنده تر یا مال اون .. -ایمان جان . ببخشیدا فکر کردی ما جنده هستیم ؟/؟ من از کجا بدونم کیر اون اندازه اش چقدره -نمی دونم ببخشید شما طرز رفتارتون با این شریف خان طوری بود که فکر کردم حتما به اونجا هاش هم رسیدین .. -عزیزم کیر در هر حد و اندازه ای که باشه برای اون کس در لحظه ای که واردش میشه عزیزه . راحت تر بگم هر گلی یه بویی داره و تمام کیر ها برای تمام کس ها خوشبو هستن . پس این قدر خودت رو دست کم نگیر .. بازم خوب بود این اتاقی که درش قرار داشتیم بزرگ بود و می تونستیم طوری حرف بزنیم که طرفمون نشنوه . به هر کلکی که بود ایمان رو مجبورش کردم که بریم روی تخت و کنار ماه منیر و شریف قرار بگیریم . چون چهار تایی مون می تونستیم اگه خودمونو کمی جمع و جور کنیم روش سکس کنیم . ماه منیر و شریف رفتن گوشه تر و مماس با دیوار و من و ایمان هم لبه تر قرار گرفتیم . ماه منیر برای شریف قمبل کرده بود و منم طاقباز دراز کشیده بودم تا ایمان هر کاری که دوست داشت انجام بده . انگاری من باید موتور این پسره رو روشن می کردم . پاک داشت آبروی ما رو می برد . این همه تعریف کرده بودم .. -ایمان جان من شورتمو در بیارم . دستشو گرفته گذاشتم روی شورت . حتی سوتین هم نبسته بودم تا وقت تلف نشه .. خیلی آروم باهاش ور رفتم . شورتشو از پاش کشیدم پایین . هنوز کیرش خیلی جا داشت که به حداکثر شقیت برسه . .. کس خل داشت آبروی ما رو پیش شریف می برد و کلاس ما رو می خواست بیاره پایین .. شریف هم که متوجه جریان شده بود خواست که با ما همراهی کنه . -ایمان جان تعریف شما رو زیاد شنیدم . می دونم که به این شکل عادت نداری که سکس کنی . البته از اونجایی که ایمان و استقامت شما با اون طرز فکرتون خیلی زیاده و برای هر کاری همت مضاعف دارین می تونین با کار مضاعف به خواسته هاتون برسین . اشرف جان یه لحظه دستتو از رو کیر ایمان خان ما بر دار .. .. به چهره ایمان که نگاه می کردم مات مونده بود . عادت نداشت که یه مرد دیگه اونو موقع سکس ببینه . اونم طوری صحبت کنه که انگار نه انگار که داره اتفاقی میفته . جالب اینجا بود که شریف در لحظاتی هم حرف می زد که کیرش توی کس ماه منیر قرار داشت و اونم یک ریز سرگرم تلنبه زدن بود و ایمان هم چشاش داشت از کاسه در میومد . شریف کیرشو از کس ماه منیر بیرون کشید . -ایمان جان شما بفرما اون طرف . اگه دلت می خواد می تونی فرو کنی توی کس ماه منیر جون . هر چند خیلی سریع نباید دست عوض کنیم . ولی این به این دلیل بود که بخوام به شما بگم سکس ضربدری و ضربدر یعنی چه . من از این طرف میام اون طرف و شما از اون طرف میایید این طرف .. . تا ایمان بفهمه چی شده شریف خودشو انداخت رو من و اون کیری رو که لحظاتی پیش توی کس ماه منیر قرار داشت فرو کرد توی کس من . -ایمان خان بفرمایید . وقت تلف نفر مایید . وقت طلاست . ..توی دلم گفت اوهوم بخور ایمان . تو ناز داشتی که کس شسته رفته منو بکنی ؟/؟ حالا برو یه کس نیمه گاییده شده رو بکن . آخه من می دونستم اخلاق این مردا رو . مردایی رو که به این مدل سکسها آشنایی ندارن چندششون میشه که یه کس نیمه کاره گاییده شده توسط یکی دیگه رو بکنن . با این حال رفت طرف ماه منیر . اونم می دونست چه جوری با عشوه گری ایمان رو بکشونه طرف خودش . یه کون چرخونی انجام داد و گفت آقا پسر بفر ما . بفر ما . در خدمت شماست . روکردم به شریف و ازش اجازه یه کاری رو گرفتم . قبول کرد . متوجه شد که چی می خوام بگم . خودمونو بهشون نزدیک کردیم . کیر شریف توی کسم بود و منم سرمو بالا آورده با دست زدن به کیر ایمان لحظه به لحظه تیز ترش می کردم . پسر کلا از این همه تابو شکنی در شگفت بود ... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
     
  
مرد

 
مــــــــــاجــــــــــراهــــــــــای مــــــــــامــــــــــان زبــــــــــل 68

-اوووووووووفففففف اشی جون اشی جون من دیگه آروم و قرار ندارم .. چرا این کارو می کنی . این کار حرامه . گناه کبیره هست . باید جواب پس بدیم . -عزیزم ایمان جان . ایمانتو قوی کن . تو که مقاومتت خوب بود . تو الان باید یک چیز دیگه پس بدی . اصلا متاسف و ناراحت نباش . زندگی قشنگه . تو می تونی . می تونی رو پاهای خودت وایسی . وقتی مسئله شهوت برای یک مسلمان حل شده باشه اون با قدرت بیشتری می تونه به خلق و مردم خودش خدمت کنه و بر علیه باطل مبارزه داشته باشه .. حس کردم که به زور داره جلوی خودشو می گیره که آب کیرش بر زمین جاری نشه . دیگه وقتش بود . ماه منیر سرشو به سمت من بر گردوند . لبامونو رو هم گذاشتیم و مث عاشق و معشوق ها زبون همو لیس می زدیم . چشامون بسته بود . یه لحظه یه نگاهی به ایمان انداختم دیدم که یه جور خاصی داره نگاهمون می کنه . انگاری که ما جنده باشیم . -برادر ایمان این جوری که تو نگاه می کنی انگاری که ایمان ما رو داری می بری زیر سوال . ما باید از هر راهی استفاده کنیم تا به نهایت لذت و عشق و حال برسیم . یواشکی زیر گوش ماه منیر گفتم ببینم رفت ؟/؟ -آره عزیزم مگه میشه ماه منیر کیر ببینه و فوری شکارش نکنه ؟/؟ رگ خواب ایمان جان توی دستای خودمه . بازم یه نگاهی به صورت این پسره انداختم . داشت از حال می رفت . از بس فکرم پیش این و اون بود دیگه از خودم غافل مونده بودم . شریف از فرنگ بر گشته طوری با من حال می کرد که مثل این که یه دختر چهارده ساله تر و تازه به گیرش افتاده باشه . اصلا باورم نمی شد که اون این جوری داره با من حال می کنه . شونه هامو می داد بالا . زیر بغل منو می مکید . وووووویییییی ووووووووییییییی شریف شریف .. اون حلقه کس من دیگه به خوردن کیر های متنوع عادت کرده بود و هر لحظه انگار یکی دیگه رو طلب می کرد ولی هنوز از کیر شریف سیر نشده بودم . ماه منیر و ایمان رو به حال خودشون رها کردم تا اونا دقایقی رو مستقلا با هم خوش باشن و من هم به شریف جونم بپردازم ولی نیم نگاهی هم به این پسره با ایمان که مذهبی خشک هم بود داشته باشم . دوستم می گفت این پسره هر قدر خشک باشه خودم ترش می کنم . یه نگاهی به محل تماس کیر و کس اون دو نفر نشون می داد که هر دو شون چقدر دارن از سکسشون لذت می برن . شریف : اشی خیلی حواست به اوناست . ببینم از عشقبازی با من خوشت نمیاد ؟/؟ -چرا .. عزیز دلم این حرفا چیه داری می زنی . تو جاذبه جنسی خیلی قویی داری . حس می کنم اگه تا چند روز هم همین جوری بشینی و منو بکنی من بازم ولت نکنم . -اگه خسته نمیشی تا چند روز پشت سر هم این کارو بکنم .. -اووووووخخخخخخ بکن بکن .. پس شروع کن .. -شروع شده عزیزم کیر که وارد کسته .. اشی یه حس و حال خاصی داری . انگاری یه چیزی می خوای که فعلا به دست آوردنش برات سخته -ببینم مگه تو پیشگوهستی و فال قهوه می گیری ؟/؟ یا رمل میندازی ؟/؟ .. -عزیزم من فقط به اون چهره های حشری سر شار از هوس که نگاه می کنم یه چیزایی دستگیرم میشه . مثلا تو الان یه خواسته ای داری که حدس می زنم چی باشه .. -چی شریف جون .. -تو الان هوس دو تا کیر رو داری . اون نگاه تو یه نگاه بیا منو هم بکنو داره . دلت می خواد ایمان هم بیاد اینجا و دو تا کیر یهو فرو برن توی بدنت و با هر دو شون حال کنی -نه اصلا این طور نیست من احترام شما رو رعایت می کنم .. -اشی جون احترام به جای خود . راستش من دوست دارم اونی که زیر کیر منه تا می تونه حال کنه . زمانی لذت سکس من به اوجش می رسه که طرف منم هم در حال اوج گیری باشه و ازم رضایت داشته باشه . -شریف جون حال بکن و حالتو بده . من هیچوقت به کیرت و به خودتو بی احترامی نمی کنم . تا زه این پسره امکان نداره دو مرد و یک زن قبول کنه . میگه از نظر شرعی اشکال داره .. من و شریف با این که خیلی آروم صحبت می کردیم ولی به نظر میومد که ایمان قسمتی از حرفای ما رو داره می شنوه . شریف راست می گفت . خوب تونسته بود فکرمو بخونه احساس منو درک کنه . من تشنه و طالب دو تا کیر بودم . چیزی که قبلا هم اونو چشیده بودم . مزه اون هنوز زیر زبونم بود . پسرای جوون اول جوونی شونو با کس و کون من جشن گرفته بودند . خودمونو به اون دو نفر نزدیک کردیم . واسه این که ایمان رو با سکس دو به یک آشنایی بیشتری بدیم اونو باید میون کار انجام شد قرار می دادیم . من قبول کرده بودم که چند دقیقه ای رو ریاضت بکشم و کیر نخورم . در عوض با یه چشمک منیره رو حالیش کردم که ایمان رو بخوابونه بره روی کیرش و شریف بدون اجازه از ایمان کیرشو وارد کون قمبل کرده ماه منیر بکنه .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایـــــــــــــــــــــــــــــــرانی .


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
زن

 
مــــــــــاجــــــــــراهــــــــــای مــــــــــامــــــــــان زبــــــــــل ۶۹

می خواستیم ایمان رو غافلگیرش کنیم . طوری که دیگه راه فرار و چاره دیگه ای نداشته باشه جز این که این شرایط رو بپذیره . اینو هم می دونستم که بیشتر مرد ها خود خواهن . به این صورت که اگه خودشونو در کنار دو تا زن حشری ببینن بدشون نمیاد که با اون دو تا حال کنن ولی اگه خودشون در حال لذت بردن از زن دیگه ای باشن و یک مرد دیگه بخواد شریک اونا بشه اصلا رضایت نمیدن و همین مشکل ساز میشه .یه چشمکی به شریف زدم و اونم یه دستی به روی کسم کشید و گفت چند دقیقه دیگه دو تا کیر با هم وارد سوراخ های تنگت میشن -اوووووووخخخخخ کس منم تو تنگ می بینی ؟/؟ اشی فدات یواش تر .. حالا کارت رو بکن . ماه منیر قمبل کرده که روی کیر ایمان سوار بود و داشت بهش کس می داد قمبل کونشو به سمت ایمان گرفته . منم دستامو گذاشته بودم روی کون ماه منیر و اونو به طرفین بازش کردم تا شریف جان من بیشتر و بهتر بتونه اونجایی روکه می خواد بکنه خوب بررسی کنه . من و شریف به خوبی زبون همو می فهمیدیم . از من خواست که برم سراغ ایمان تا اون کیرشو با سوراخ کون ماه منیر تنظیم کنه . لبامو گذاشتم رو لبای ایمان به صورتی که جلو چشاشو بگیرم . قبل از این که بوسه داغ و چسبون خودمو شروع کنم بهش گفتم خیلی می چسبه یکی با دو تا مشغول باشه این مدلی خیلی می چسبه . اگه بدونی چه شور و حالی رو در آدم به وجود میاره . دستمو گذاشته بودم رو سینه اش و لباشو می مکیدم . حس کردم که مثل حرکت گلنگدن تفنگ یه چیزی مارو به طرف جلو هل داد و پرت کرد . طاهرا باید شریف کیرشو کرده باشه توی کون ماه منیر . -آخ جون آخ جون آخ جون فدای کیر هر دو تون . خودمو از رو ایمان بلند کردم تا بتونیم این مسئله رو براش جا بندازیم . -اوووووفففففف شریف کون ماه منیر رو از این رو به اون رو کردی . وای ایمان کسم که فعلا در اجاره توست . همون جوری که شریف کونمو اجاره کرده . من مال شما دو تام . فقط شما دو تا . ایمان ادامه بده . کس من رفیق کونمه . از بیرون با هم دو سانت فاصله دارن ولی وجودشون مال همه .. وایییییی شریف با انگشتات با من بازی کن .. کونم داره آتیش می گیره . اگه آتش سوزی شه و همه مون بسوزیم من دیگه چه جوری می تونم با بلاد کفر بجنگم .. ظاهرا ایمان تازه از خواب گران بیدار شده بود -چی شد ؟/؟ دو تا کیر دارن تو رو می کنن؟/؟ -این حرامه . گناهه -ایمان جان رضایت طرفین درکاره . می دونم که تو م راضی هستی . فدات شم . من مسلمون و بسیجی با ایمان ندیدم که این قدر منطقی و اهل حال باشه . فقط عشق من یه چند دقیقه ای که گذشت تو و شریف جون جاتونو عوض می کنین . من می خوام شما راضی باشین حال کنین از وجود من لذت ببرین . ماه منیر زیر گوش ایمان چیزی گفت که نفهمیدم . ولی می دونستم که داره یه جوری اونو بالا می بره . می خواد بهش انگیزه بده تا سر حال ترش کنه . از این شیوه آموزشی تر بیتی اون خوشم میومد . چند ثانیه نگذشته بود که دیدم ایمان با چه سرعتی داره ضربات از پایین به بالای خودشو بر کس دوستم وارد می کنه .. -اشی بیا اشی بیا اون لب لباتو می خوام . دستای شریف رفته بود روی سینه های ماه منیر و من یه نگاهی به قالب کونش انداخته و با نگاه , دو تا کیری رو که وارد کس وکون می شدند و میومدن بیرون تعقیب می کردم . خیلی هم حسرت می خوردم که چرا من جای اون نیستم ؟/؟ لبامو به لبای ماه منیر نزدیک کردم . متوجه حالت نگام شد . ناراحت نباش عزیز دلم من تا چند دقیقه دیگه جامو میدمش به تو . الا ن منتظرم که آقا ایمان منو برسونه به اوج . ارضام کنه . می دونستم که اگه راضی هم نشه فیلمشو میاد .تمام بر نامه ها برای این بود که اون بتونه کاری کنه که ایمان رو بتونه وارد خط خودمون بکنه . اون کیف می کرد از این که کس و کونشو به ریش ایمان و ایمانی ها می مالید . از نظر اون این آقایون کس طلب نمی تونستن اهل ایمان و تقوا باشن . با عشق و با لذت در حال کس و کون دادن به ایمان و شریف بود . کسمو به دهن شریف نزدیک کرده و اونم همین جور که داشت کیرشو فرو می کرد توی کون ماه منیر و اونو بیرون می کشید لباشو رو کس من گذاشته اونو میکش می زد . فکر کنم من داشتم بیشتر حال می کردم تا ماه منیر . ماه منیر یه جیغی کشید و گفت ووووووییییی ایمان جون ایمان خوشگله .. فدات شم .. حالم خوشه .. خوشه از دست تو . منو ساختی ساختی شریف لباشو از روی کسم بر داشت و لبای ماه منیر رو بوسید . دوستم آروم زیر گوش من گفت ببین ایمان هنوز آبشو نریخته و به این زودیها هم خالی نمی کنه . من که پا شدم تودرجا بشین روی کسش . اون حالا منو بت خودش می دونه . سعی کن مثل گذشته براش بت باشی و طوری خودت رو داغ نشون بدی که هر وقت طالب سکس با هاش بودی نه نگه .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
مــــــــــاجــــــــــراهــــــــــای مــــــــــامــــــــــان زبــــــــــل ۷۰

همین کار رو هم کرد و من در جا رفتم روی کیر ایمان و شریف هم که همگام با ما کیرشو از کون دوست فداکار و مهربونم بیرون کشیده بود همونو فرو کرد توی کونم . چقدر حال می داد به من . چه لذتی می بردم . من که قبلا مزه دو تا کیر رو چشیده بودم از چند نفر دیگه حالا بازم این طعم رو این لذت رو در کس و کونم احساس می کردم . حس کردم که ایمان حالا کمی راحت تر شده . -ایمان تند تر تند تر . اشی از کس خیلی حال می کنه .. کون دادن هم حال داره رفتم زیر گوشش و بهش گفتم به شرطی که کیر تو توش باشه . لبخند رضایت رو بر چهره این جوان با ایمان بسیجی متدین دیدم . واقعا اگه اونا نبودند معلوم نبود چه بلایی بر سر خایه های ایمان چی دارم میگم بر سر پایه های ایمان میومد . اصلا من پایه و خایه رو قاطی کزدم . -شریف جون از کون کردن خسته که نشدی -اشی خانوم هر جور که ایمان جان راحت تره . ایمان همچنان ساکت بود هنوز در شوک این بود که چطور شده دو تا کیر همزمان دارن یک زنو می کنند . انگار یه چیزی می خواست بگه .. گوشمو به دهنش چسبوندم -اشرف جون این کار حرام نیست ؟/؟ -ایمان جان ایمانتو قوی کن اگه تو کیر شریف رو نبینی موردی نداره . هر وقت هم که سهوا چشات افتاد به کیرش سرت رو بر گردون .نگاه سهوی اشکالی نداره . . فکر کنم یا خودشو زد به کس خلی یا باورش شد . آخه این طایفه حزب الشیطانی ها وقتی که بفهمن روی طرفشون اثر گذاشتن دست از بازی دادن اون بر میدارن و احتمالا ایمان هم یکی از اونا بود . واقعا شناختن این گروه از شیاطین به همون اندازه که آسونه سخت هم هست . ادامه دادم ایمان جان اگه در این شرایط حتی دو تا کیر در آن واحد وارد کس یا کون یک زن هم بشن مشکلی نداره .ظاهرا مراجع عظیم الشان ستم ستیز که به بر کت وجود اونا امنیت و فراوونی و عدالت در کشور بر قراره اجماع کردند .... در اینجا که دو تایی مون دیگه در گوشی حرف نمی زدیم و طوری حرف می زدیم که بقیه هم بشنون حرفمو قطع کرد و گفت چی گفتی ؟/؟ مراجع تقلید جماع کردند ؟/؟ غیبت گناهه . -ایمان جان به دل نگیر جماع نه ..اجماع .. اجماع یعنی متفق القول شدن و نظری واحد داشتن و دادن در مورد یک مسئله . .. واقعا این دیگه چه جور متدینی بود که قاطی کرده بود-داشتم می گفتم ایمان جان اونا اجماع کردند که اگه دو تا کیری که با هم وارد سوراخ یک زن شدند در تماس با هم باشند هیچ مانع شرعی بر آن متصور نیست فقط صاحبان کیر به کیر مقابل نباید نگاه کنند که این کار حرام وگناه کبیره می باشد .. از پشت با دست به شریف علامت دادم . -ایمان جان الان یه چشمه شو با مثال بهت نشون می دهم . شریف کیرشو از توی کونم بیرون کشید و اونو فرو کرد توی کسم . ایمان یکه خورده بود . می خواست کیرشو بکشه بیرون ولی من محکم اونو به زمین فشار می دادم . طوری حالت کسمو تنظیم کرده بودم که فقط شریف می تونست کیرشو از کسم بیرون بکشه . من و شریف ایمان رو قبضه اش کرده بودیم . ایمان بسیجی رو کس گیر آورده بودیم . -ایمان جان فقط از اون زیر به کیرت اگه نگاه می کنی نباید چشات به کیر دیگه بیفته . دیدی چقدر حال میده ؟/؟ حرکات کیر ها و تماس کیر شریف به ایمان و حرکات دو تایی رو به خوبی در کسم حس می کردم . خیلی می چسبید . یه مزه ای به من می داد که وصفش واقعا سخت بود . ایمان هم لذت می برد و هیجان زده بود -پس حالا شریف چیکار می کنه -عزیزم اون مزاجش پاکه . همینه که میگن آدم که بره غرب ایمانش دستخوش تغییر و تحول میشه . درست نمیگم شریف جان ؟/؟ البته بهت بر نخوره . تو این ایمان و دینداری رو باید از این ایمان جون یاد بگیری .. دو تا کیر باهم داشتند توی کس من وول می خوردند . ماه منیر زبونشو از دهنش در آورده بود و با هم یک عشق بازی زبون به زبون و لب به لب حسابی انجام می دادیم . شریف که عاشق این صحنه ها و به هم پیچیدن زن و مرد در یکدیگر بود از این که می دید من و ماه منیر سخت با هم مشغولیم به هیجان اومده بود و داشت با شور و هیجان بیشتری منو می گایید . جای کیر ایمان در کس من محکم تر بود . شریف یه انگشت وسطی خودشو تا ته فرو کرده بود توی کونم و بیرون می کشید این کار رو تند و تند انجام می داد . حس می کردم که یک کیر نازک رفته توی کونم و داره منو می کنه . -آخخخخخخ پسرا پسرا کسسسسم می خاره تند تر حالشو جا بیارین . ایمان با جایگذاری بهتر کیرش راحت تر و تند تر منو می گایید و شریف هم بیکار ننشسته بود. باید سرعتشونو زیاد تر می کردند تا من زود تر ار گاسم می شدم . ماه منیر هم اومد کمکشون . لبه های کس و دور و بر شو می مالید و تند و تند با کناره هاش بازی می کرد .. -ادامه بدین ...ادامه بدین ... چیزی نمونده .. چیزی نمونده فقط یه خورده .. نزدیکه ... پایان ... نویسنده .. ایرانی
     
  
صفحه  صفحه 7 از 11:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  11  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

Maman Zebel | ماجراهای مامان زبل


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA