با سلام و درود به دوستان و اعضا و با تشکر از مدیران که این اجازه رو به من دادن تا موضوع مد نظرم رو با تاپیک سکس معقدی (آنال) با همسرم از نه تا دوست دارم از کون بکنیم.
شروع به نگارش کنم..
اما قبلش چند نکته رو برای روشن شدن یک سری مسایل بگم:
1- این ماجرای واقعی هست و لی اسامی تغییر داده شده
2- این ماجرا ممکنه در زندگی خیلی ها پیش اومده و یا در حال رخ دادن باشه و یا در آینده باهاش دست به گریبان باشید
3- من نه بی هستم و نه داستان نویس . آنچه که به صورت داستان می نویسم در چند قسمت که هر قسمت دارای موضوع مستقل است می باشد اما در مجموع نیز بهم مربوط خواهد بود. در ابتدا از کم و کاستی در ادامه نگارش پیشاپیش عذر خواهی میکنم . و امیدوارم اصل مطلب داستان مورد توجه و نظر مثبت اعضا و خوانندگان قرار بگیره.
قسمت اول پیش زمینه:
اما شروع داستان و نقل ماجرا . من کامران هستم و در حال حاضر 41 سالمه و 4 سال میشه ازدواج کردم. زنم بنام مرجان 2 سال از من کوچکتره 39 سالشه الان٬ و 4 سال پیش که با هم اشنا دیم. و خیلی عجیب و ناباورانه بهم علاقمند شدیم و چند روزی که از آشنایی و شناخت اولیه گذشت مرجان و من اول با لب و بوس و بعد با مالیدن سینه هاش و یهو در مدت 20 روز تا 1 ماه بعد از آشنایی اولین سکس رو باهم کردیم البته...