انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
ایران
  
صفحه  صفحه 1 از 6:  1  2  3  4  5  6  پسین »

تات ها


مرد

 

درود

درخواست تاپیکی در تالار ایران دارم

نام تاپیک: تات ها



تعداد صفحه : ۶

کلمات کلیدی : تات ها + تاریخ تات ها + زبان تاتی + شهر های تات نشین + فرهنگ تاتی + موقعیت جغرافیایی تات ها + تات ها بازماندگان ماد ها
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  ویرایش شده توسط: sepanta_7   
مرد

 
«معنای کلمه تات»



پراکندگی مناطق تات‌نشین

تات نامی است که به بخش گسترده ای ازجامعه ایران بزرگ اطلاق شده است تاتها نه یک قومند و نه یک طایفه و نه یک ایل، بلکه جماعات مختلفی از ایرانی اند که اطلس پراکندگی آنها از داغستان تا شیروان و آذربایجان، قزوین، زنجان، سمنان، خراسان، بجنورد و برخی از روستاهای خط مرزی ترکمنستان را در بر گرفته است .

بنابر این « تات » واژه ای است ترکی ، که در ابتدا به مردم غیر ترک درمناطــق ترک نشین گفته می شد ، سپس به تمام ایرانیـــان اطـــلاق شد . اکنــون نیز به بقایای نیم زبان های غربی ایران عمدتا « تاتی » و به مــردمی که به این زبـــان سخــن می گویند « تات » می نامند .
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  ویرایش شده توسط: sepanta_7   
مرد

 
تات ها چه کسانی بودند؟



تاتها نیز اقوامی ایرانی هستند که با وجود داشتن تاریخ و فرهنگ چند هزار ساله ادبیات شفاهی و بسیار غنی برخوردارند ولی تاریخچـــه ادبیات مکتوبشان بسیار جوان و ادبیات منظوم خاص آنهامدت نسبتاً کوتاهی است که به منصه ظهور رسیده است.

حوزه ادبیات تات با در نظر گرفتن اشعار پراکنده، صده هشتم هجری قمری می باشد که بر جای مانده است و دارای سابقه طولانی است . اما تاریخ آغاز جدید آن به دوره پس از وقوع انقلاب ۱۹۱۷ روسیه میرسد . که اشعار و نمایشنامه های م. بخشی اف متولد۱۹۱۰ و اشعار و داستانهای ده آنتی لوف متولد ۱۹۱۳ گواه این موضوع است تا جایی که نگارنده ادعا دارد به جز قوم کرد که از این بابت وضعیت خاصی دارد دیگر اقوام گوشه و کنارمیهن ما نیز وضعیتی همانند تاتها دارند ازجمله علل آن نیز این است که از صـده پنجـم تا اواسـط صده چهاردهم هجری قمری به مدت یکـــهزار سـال سلالــه های تـرک و یـا ایرانیـــــانترک شده ای مانند صفویان در ایران فرمانروایی کرده اند و همه اینها چه آندسته که درباره آنها تکیه گاه فرهنگ و مدنیت ایرانی شده و چه آن دسته که به این مقوله عنایتی ننموده و به نشر زبان خود به طرق مختلف همت گماشته اند، همگی در کوثر ایران و ایرانیت تحلیل رفته اند و آنچه مانده و در جامعه ایرانی ریشه دوانده و سایه گسترده زبان ترکی است.

ورود سلاله های ترک به ایران و حکومت آنها در این کشور، همیشه همراه با مهاجرت گروه انبوهی از تیره ها و طوایف ترک زبان بوده، این گروه ها که اغلب در نیمه شمالی ایران اسکان می یافتند. به لحــاظ برخــورداری از برتـری سیاســی و حقوق اجتماعی ویژه و همچنین داشتــــن تعصب قومی مردمـــان بومی، به زبــان آنـان سخن نمی گفتند این امر بطور کلی یک تقابل و رویارویی زبانی بین ملت ایــران با ملتی بیگانه بود در این رویارویـی، زبان فارسی به لحاظ بهره مندی از یک پشتـوانه سترگ و تاثیر گذار علمی و ادبی به هیچ وجه میدان را برای رقیب خالی نمی کرد . ولی زبانها و گویش های هم خانواده آن که از چنان پشتــوانه و غنای علمی و ادبـــی بی بهـــره بودند و همانند تاتی دایم در تماس و جوشش با ترک زبانان بودند به شدت آسیب دیده و در مقابل زبان بیگانه تدریجاً خانه به خانه از شهری به شهر دیگر، پیوسته گام به عقب برداشتند.

در دوره اسلامی از زمانی که نخستین سنگ بنای ادبیات فارسی گذاشته شد تا امروز، زبان فارسی زبان اکثریت مردم این کشور شاید نبود، ولی زبان رسمی و مظهر ملیت و وحدت ایرانیان بوده و تنها ما با این زبان، اقوام و طوایف پراکنده در ایران بزرگ توانسته ایم با هم تفهیم و تفاهم نماییم.

در حال حاضر در ایران سه زبان وجود دارد که به عنوان زبان شناخته شده اند فارسی، ترکی و عربی است . زیرا بر اثر بروز ظهور لهجه های گوناگون و شاخه شاخه شدنهاست که از پارسی کهن گویش های مختلفی همچون لری، بلوچی، کردی، گیلکی ، تاتی، تالشی و .... زاییده شده و مجدداً از هر یک از آنها لهجه های گوناگون دیگری پدید آمده و می آید که در دراز مدت بطور کلی از اصل خود فاصله گرفته و تاثیر پذیر شده اند و خود تبدیل شده اند به معجــونـی از کلمــات عربـی، ترکـی، انگلیسی و ... که بـه مـرور زمـــان بـــه نابودی می گرایند، که عواملی همچون مرور زمان، نبود زبان ادبی، شرایط جغرافیا، روابط با متکلمان زبانهای دیگر ، نیازهای جدید لغوی رسانه های جمعی از جمله تاثیر گذارانی هستند که بر ساختار و کیفیت زبان اثر گذاشته و در آن موجب تغییرات می شوند این تغییرات تدریجاً منجر به تعدد لهجه می شود .

لهجه ها همانند گسیختگی ها در یک سطح شناور از هم فاصله گرفته و به لکه ها و یا جزایر کوچک که با هم همگونی ماهوی دارند تبدیل می شوند و سپس به تدریج تحلیل می روند یا جای خود را به زبان نیرومند دیگری می دهند.

تات نامی است که به بخش گسترده ای ازجامعه ایران بزرگ اطلاق شده است تاتها نه یک قومند و نه یک طایفه و نه یک ایل، بلکه جماعات مختلفی از ایرانی اند که اطلس پراکندگی آنها از داغستان تا شیروان و آذربایجان، قزوین، زنجان، سمنان، خراسان، بجنورد و برخی از روستاهای خط مرزی ترکمنستان را در بر گرفته است .

زبانی که جماعات موسوم به تات به آن سخن می گویند آنچنــان متنوع و متفاوت از هم اســـت که با وجود ایرانی بودن و وجود اشتراک فراوانی که با هم پیدا می کنند بعنوان لهجه های مرتبط بهــم در یک زبـان واحـد قرار نمی گیرند. بطورمثال لهجه ای که تاتهای بخش جرگلان از توابع بجنورد و برخی روستاهای مرزی ترکمنستان به آن سخــن می گویند با لهجــه های تات های تاکستـان و بلوک زهـرا و رامند از یک طرف و یا تاتی اطراف مرند و خلخال و زنجان از طرف دیگر و همه اینها با تاتی قفقاز همانقدر متفاوت است که هر یک از این ها، آن تفاوت را با فارسی و گیلکی و کردی دارند از این رو نام تات با منشاء قومی و زبانی این بخش یا جامعه ایرانی ارتباط ندارد و بی تردید در گذشته های دور، در تمام ایران باستـان نامهای دیگری داشته و از ترکیب قومی و زبانی مختلف قرار داشته اند.

لذا اینکه بررسی تاریخی واژه تات به چند جهت دارای اهمیت است :

۱- بیـانگـر معنای متفاوت تات در ادوار تاریخی گوناگون است .

۲- سیر تاریخی پیشرفت زبان ترکی از غرب به شرق ،بویژه در زمان صفویه و بعد از آن نشان می دهد .

۳- مشخص می کند که زبان تاتی کنونی با لهجه های متفاوت ،زبان مشترک ایالت آذربایجان و ایران بوده است .

۴- بیانگر زیر بنای مشترک زبانهای ایرانی در قلمرو ایران بزرگ است که بقـایـای جزیــره های زبان تاتی آذربایجان و زنجان و مناطق غرب ،گواه آن است .

۵- به معرفــی تاریخـی یکی از اصیل ترین زبانهای ایران می پردازد و علاوه بر معرفی زبان تاتی ،به معرفی مردمی می پردازد که به این زبان سخن می گویند .

لذا اینکـه واژه « تات» از دو منشاء زبانی به مــا رسیده است : یکی زبـــــــان فارســی باستـان ودیگر زبان ترکی . تات در زبان باستان به صورت پسوند استفاده می شده است ،اما تات در زبات ترکی به معنی خارجی یا بیگانه می باشد . پس از حضــور ترکـان در سرزمین های شرق ایران ، به ایرانیان تحت سلطه ترک ها تات گفتند اگر چه با تسلط بیشتر ترک ها تات معنی وسعیتری به خود گرفت .تـا اینکـه در دوره اقتدار تـرک ها در ایران ، معادل ایرانیان شد . اما مردم ایران با استعداد فرهنگی و پیشینه تاریخی ای که داشتنــد معنــی تات را از مفهوم بیگانــه و خارجی به معنی ایرانی و اهل قلم تغییر دادند بطوریکه در دوره صفویه ،جامعه ایران به دو گروه اهل شمشیر (ترک ها ) و اهل قلم (تاتها وتاجیک )تقسیم شده بود.

اگر چه تات و تاجیک و هیئت های متفاوت آن در مورد ایرانیان بکار می رفت ،ولی نمی توان گفت که معنی تات و تاجیک کاملا برابر بوده است . زیرا معنایی که فرهنگ و لغت های ترکی و مفاهیمی که سفرنامه نویسان اروپایی از این دو واژه داده اند و همچنین سکوت فارسی نویسان ایرانی ،در مورد استفاده از واژه تات جملگی شواهد و دلایلی هستند که اندکی تفاوت درمعنی و مفهوم این دو واژه را نشان می دهند و احتمالا واژه تات نسبت به تاجیک از نظر معنی و مفهوم منفی تر بوده است و به همین جهت است که در متـون گذشتـه فارسـی، فقط در پنج مورد از واژه تات استفاده نموده اند . و بطور یقین دو مــورد آن نیــز بخاطـر ضــرورت شعـری بوده است . ولـی واژه تاجیک را بطـور متعـدد و در متــون گوناگون فارسی می توان دید .

به هر حال با سقوط صفویه و به مرور زمان ،این مرزبندی جامعه ایران – تات ها (تاجیک ها) و ترک ها – از بیــن رفت و زبان مـردم هرمنطقه را نیز بنام همان ایالت یا منطقه نامیدند مانند : لری ،گیلکی ،تالشی ،مازندرانی ،کردی ،مشهدی و.... در حالی که زبان شهرهای بزرگ شمال غرب ایران به ترکی تغییر یافته بود ( البته این تغییر زبان بصورت تدریجی و از زمان سلجوقیان تاپایان حکومت صفویه انجام گرفته است ) اما نیم زبانهای شمال غرب ایران که در روستاها و آبادی های پراکنده متداول بود ،به نام زبان تاتی در بعضی مناطق به نام همان روستاها – مثل هرزنی و... خوانده شدند – نویسنده تاریخ ماد در مورد این زبان چنین می نویسد : تاتی مانند تالشی و مازندرانی وگیلکی از بقایای زبان هنداروپایی است که در ابتدا ، زبان ماد شرقی بوده است وبا اینکه در لهجه های مزبور از لحاظ منشاء لغوی سهم فارسی فوق العاده زیاد است . ولی این زبان کاملا مبنا و مایه مادی خود را حفظ کرده است . در این شصت سال اخیر در ایران نیز پژوهش هایی برای شناساندن این زبانهای ایرانی انجام گرفته است و احمد کسروی اولین کسی بود که در این زمینه اقدام نمود . او این نیم زبانهای پراکنده شمال غربی ایران را « آذری » خـوانــد و دیگــران نیــز بنام های تاتــی ، هرزنی ،مادی ، تالشی ، کردی و..... از آن یاد کرده اند.

بنابر این « تات » واژه ای است ترکی ، که در ابتدا به مردم غیر ترک درمناطــق ترک نشین گفته می شد ، سپس به تمام ایرانیـــان اطـــلاق شد . اکنــون نیز به بقایای نیم زبان های غربی ایران عمدتا « تاتی » و به مــردمی که به این زبـــان سخــن می گویند « تات » می نامند .

درجای دیگر پیترودلاواله ، قشون شاه عباس را چنین توصیف می کند:

قشون ایران مرکب از چهار دسته است که به ترتیب اهمیت از پایین ترین آنها یعنی تفنگچیان که شاه چندی پیش به توصیه آنتونی شرلی انگلیسی به تشکیل آن همت گماشت ، شروع می کنم .

تفنگچیان از نژاد اصیل ایرانی هستند که مسکن و ماوای آنها در شهــرها و دهات است ،و چون در تمام سـال حقــوق می گیرند مجبورند هروقت به وجود آنها احتیاج باشد فورا به خدمت حاضر شوند . نجیب زادگان یعنی قزلباش ها وارد این دسته نمی شوند. درحقیقت افراد آن را فقط رعیت ها تشکیل می دهند .به رعیــت لفظ « تات » نیــز اطـلاق می شـود. در فارسی وقتی تات می گویند منظور این است که طرف از طبقه نجبا (قزلباش) نیست . ولی در حقیقت آنان اصیل تر از قزلباشها هستند ، زیرا دسته اخیرالذکر فقط از زمان شاه اسماعیل صوفی به بعد خود را به زور اسلحه تحمیل کرده اند و درحالی که تات ها ایرانـــی الاصل هستنــد و ساکنیــن واقعـــی این سرزمین را تشکیـل می دهند ، و خیلی از بزرگان و ثروتمندان و بعضی میرزاهاو بطــور کلی کسانی که به دلایلی جزء سپاهیان منظم نیستند ویا مشـاغل دباری و دولتی ندارند در طبقه بندی از « تات ها» محسوب می شوند . تفنگچیان نیز جزو همین طبقه « تات » هستند ومعمولا از آبادیها ودهات آمده اند.

درمیان تفنگچیان ،مازندرانی ها خود را ممتاز و مشخص ساخته اند و آنان بودند که دوسال پیش در ارمنستان برخلاف میل شاه از قلعه ایروان دفاع کردند و محمد پاشا سردار ترک را که با دویست و حتی سیصد هزار نفر حمله کرده بود بعد از چند روز جنگ وستیز شکست دادند . عده تفنگچیان قوای ایران فعلا قریب بیست هزار نفر است و چون آنان از « تاتها » هستند تاج قزلباش بر سر ندارند و عمامه ای ساده می بندند .

پیترودلاواله درجای دیگر می نویسد :

امروز اتکای او (شاه عباس ) به تفنگچیان تات ومخصوصا غلامانی است که روز به روز بر قدرتشان اضافه می شود و به مقام های بلند گماشته می شوند ...شاه تقریبا تمام وزراء ومنشیان وسایر صاحب منصبان را ازمیان «تات ها» انتخاب می کند و مشاغل نظامی را در دست غلامان یا فرزندان آنها متمرکز کرده است (ص ۳۵۰).

و دیگر اینکه انگلبرت کمپفر هم در فصل یازدهم سفرنامه خود نوشته است :« زبان رایج دربار ایران ترکی است که زبان مادری سلسله صفویه است واین زبان با زبان مردم عادی مملکت تفاوت دارد .»

درمبحث «قشون ایران وفرمانده آن » چنین می نگارد:

... این کلاه خاص صوفیان صفوی باعث شد که آنها از طرف ترک ها « قزلباش» نامیده شوند ،یعنی کسانی که سر سرخ دارند . درست است که ترک ها با بکاربردن این لفظ دشنامی رادر نظر داشتند اما قزلباش ها این نام را مایه افتخــار دانستند . بدین ترتیـب قزلباش ها سخت برخود می بالند و به مردم بومی این سرزمین کــه آنهــا را تاجیک یا تازیک و یا بطـور کلی « تات » می نامند به دیده تحقیر می نگرند .

تفنگچیان ،تنفگچی لر آقاسی (فرمانده تفنگچیان ) که ب قــوایی مـرکب از دهقانــان و پیشه وران ایران فرماندهی دارد ،در قشون ایران دارای رتبه سوم است .

و اما در روایتــی دیگر از سفرنامه سانسون چنین آمده است :

این کلاه (تاج) بسیــار مـورد احتـرام همـه می باشد زیرا می گویند که این کلاه به دوازده امام اختصاص دارد . تمام خانها و قزلباش ها در روز های سلام و تشریفات این کلاه را بر سر می گذارند .

ولی « تاتها » که کشوری هستند نمی توانند این کلاه را بر سر بگذارند. همچنین اعتمادالدوله فعلی نیز که از خوانین لشگری نیست این کلاه را برسر نمی گذارند.

تات ها بومی های محلی ایران هستند و قزلباشها که به معنی « طلا سران » یا سرخ کلاهان سرخ سران می باشند لشگــری هستند . قـزلباش ها از سلسلـه غلامان می باشند

یعنی در اصل غلام بوده اند یا از ملت هایی هستند که به ایران پناهنده شده اند .بسیاری از قزلباشها از دمشق وهنگری به ایران آمده اند. قابل ذکر است که شاهسونها وسایر ایلات ترک زبان آذربایجان ، شهرنشینان و روستاییان را « تات » می نامند .

غلامحسین ساعدی می نویسد :

...شهرنشین هــا یا به قــول شاهســون ها « تات ها »‌ که جز خــوردن وخوابیــدن و اندوختــن کاری نداشتنــد ...(خیاو- ص۷۷)...شعر بسیار معروفی که یک شاعر گمنام اهل قره درویش به اسم غفار سالها پیش سروده ، مناظره ای است بین شاهسون وتات ،که تات شاهسون را به اسکان و آسایش در شهر وخانه دعوت می کند و شاهســون از نعمت وبرکت و لذت چادرنشینی دفاع می کند و شهرنشینی را نمی پسندد . تات ددی ای شاهسون گل بو کوچماقدان اوتان – استراحت اوتور میندار سوایچماقدان اوتان(یعنی تات گفت ای شاهسون بیا واز کوچ بگذر – بیاو ساکن شو و از خوردن آب آلوده راحت باش .

در این مناظـره تات و شاهســون ، دونکته بنیــــادی جلب نظر می کند ، نخست تات نام کردن شهری وروستایی ، از جانب شاهسون است . این اصطلاح همان معنی ومفهوم هفتصد سال پیش را به یاد می آورد که ابوحیان اندلسی درکتاب « الادراک للسان الاتراک »‌و مولف « تحفه الزکیه فی اللغه الترکیه » واژه «طیت» و«طاط» را شهرنشین و کشاورز معنی کرده اند . دوم ،پرهیز چادر نشینان به ویژه ترکان از شهرنشینی است که این خود از اختلافات لهجه ترک و تات و ناهماهنگــی شهــری و روستایــی خبـر می دهد ،و ضرب المثل معروف ترکی رابه یاد می آورد که می گوید : « تورکه شهرایچی زندان گلیر» یعنی داخل شهر برای ترک به زندان می ماند.

از مثل و مناظره که بگذریم و به ابزار آلات کشاورزان آذربایجانی امروزی به دقت نظر افکنیم ،می بینیم که در همـــه این ابزارآلات ، آنان از واژه ها و اسامـی گذشته یعنی « تات = فارسی زبانان » هستند همانند :کدخدا ،وریار، رشبر(رنجبر) ،باغبان ، میرآو،چوپان، چودار،پادار،رمی، شخم ، تخم،گاوآهن ، جوت (جفت) ،خرمن، خرمنگاه، شنه (شانه) ،‌جرجر ،جوال ،باغ ، باغچه ، میشه (بیشه ) بستان ، بیل ، بیلچه ، دن آو،خاک آو ، شورآو، کوشن ، ورزن ،چمن ،سنبل و...

جلال آل احمد هم می نویسد: گرچه دهات دیگر بلوک زهرا (که اغلب در آنها بوده ام و مطالعات کلی کرده ام ) مـردم به ترکـی حـرف می زنند ولی مثلا در « خوتان » و « ماشگین » و « چیسگین » ادوات زراعت و کشاورزی و اصلاحات خاص آن هنوز به زبان « تاتی » است .(ص۱۹).

بهرحال تات ها یک تیره ایرانی هستند که عمدتاً در کنــاره های غــربی دریای خزر و آذربایجان شرقی زندگی می کنند، زبانی و گویشی که تات ها بدان سخن می گویند در زمانهای دیرین گسترش بسیاری داشته است، شواهد عینی و پژوهش هایی که انجام گرفته است نشان می دهد زمانی همــه مــردم آذربایجان، قزوین و طارمات را در بر می گرفته، همانطور که گفته شد بعدها با اشاعه زبان ترکی، تاتی کم کم از میان برداشته شد و تنها ساکنین چندین آبادی در جای جای این سرزمین کهن و کشور پهناور این زبان را نگهداری و تا به امروز حفظ نموده اند .

از شمار تات های کنونـــــی آمار دقیقــــی در دســـــت نیست ولی امروزه بصورت جزیره های کوچک در جاهای مختلف کشور بزرگ ایران سکونت دارند از جمله در استان زنجان و شاهرودخلخال چندین آبادی در رودبار گیلان ، شال ، اسفرورین وآبادی های دیگری در قزوین و تاکستان ، هرزند وکرینگان و گلین قیه درمرند و زنور و حسنو در قره داغ و چند روستا در بجنورد و توده های زیادی به شکل پراکنده در کرج، شهرقدس، اسلامشهر و دیگر شهرهای ایران و همچنین بخشی از ساکنان شبه جزیره آبشوران، سوراخانی، بالاخانی، باکو، نواحی شماخی و کربا و قوناخ کند و دیوچی و خزی و دیگر بخش های آذربایجان شوروی سابق و همچنین ناحیه دربند و برخی دیگر از نواحی داغستان و کایتاکو و طبسران در شوروی سابق نیز تات نشین هستند.

بنابه آمار مندرج به سال۱۳۶۲ هجری شمسی در شوروی سابق عده تات ها در آن کشور قریب به یازده هزار نفر بوده است . و این درحالی است که در ایران به مراتب بیشتر بوده اند زیرا تنها در آبادیهای اسبو، اسکستان، درو، کلـور، شال، دیز، لــرد ، کـرن ، و گیلـــــوان و شاهـــرود خلخال بدون در نظر گرفتن سایر نقاط تات نشین ها قریب به چهل هزار نفر به زبان تاتی در سال ۱۳۵۳ هجری شمسی سخن می گفتند.

شایان ذکر است پژوهشگران ایرانی تاکنون فرصت انــدکی را صرف پرداختن به زبان و فرهنگ مردم تات نموده اند. احمد کسروی ضمن پژوهشی مفصل درباره آذری، زبان آذربایجانی ها در روزگار پیش از استیلای اقوام ترک، تاتی امروزی را بعنوان واپسین یادگار آن زبان بروشنی شناسانده و می نویسد:

« آذری به یک باره از آذربایجان ناپدید نگشته است و هنوز درچندین نقطه میان خود بومیان به آن زبان سخن گفته می شود و آنچه ما می دانیم یکی از آن جاها هرزند و گلین قیه از پیرامون مرند و دیگری زنور و حسنو در قره داغ وخلخال است... چنانکه شنیده ایم در لیقوان و آن پیرامون تا شصت – هفتاد سال پیش آن را می شناخته اند ودرباره خاندانها گفتگو می شده ، ولی سپس ناپدید گردیده».

از نظر آثار مرجع، دست و بال ما چندان باز نمی باشد ولی کتاب هایی همچون آذری ها یا زبان باستان آذربایجان تالیف احمــد کسـروی، گویــش آذری تالیـــــف انارجانی، هرزند و کرینگان خلخال یک لهجه ی آذری، تالیف عبدالعلی کارنگ، زبان دیرین آذربایجان تالیف منوچهر مرتضوی و چند مقاله کوتاه از احسان یار شاطر ، وآثاری از یحیی ذکاء و رحیم ملک زاده می باشد که جهت آشنایی با تات ها و زبان تاتی می شود به آنها مراجعه نمود، ولی در کشور شوروی کارهای چشمگیری درباره زبان و فرهنگ تاتی انجام پذیرفته، چنانکه حتی تاتی زبانهای آن کشور برای خود خط و کتابت و یژه ای داشته و دارند در ظرف چهل پنجاه سال اخیر کتب و تالیفات بالنسبه فراوانی به زبان تاتی منتشر شده، من باب مثال می توان به اشعار و نمایشنامه های م- بخشی اف متولد۱۹۱۰، اشعار و داستانهای د-آنتی لوف متولد ۱۹۱۳ و افسانه های خ- داداش اف را نام برد . در سال۱۹۴۰ مجموعه ای از فرهنگ عامه تاتی چاپ و منتشر شده است. از پیشینه تاریخی و سیر تکوینی تاتی هنوز آگهی چندانی در دست نیست. احمد کسروی در کتاب آذری یا زبان باستان آذربایجان ، زبان مردم آن دیار را تا پیش از ورود ترکان به آن نقاط، و اشاعه زبان و فــرهنگ مسلط ترکــی، آذری نامیــده است و تاتی کنـونـی را ادامه و بازمانده آذری معرفی نموده است، و این بیانگر آن است که اکثر آذری های ترک کنونی، تاتهای ترک شده هستند.

پژوهشگران روسی معتقدند که کلمه تات در آغاز بر نژاد و قبیله ای اطلاق نمی شده ،بلکه قبایل صحرانشین که اکثرا ترک بودند مردم زراعت پیشه و تخته قاپوی ایرانی زبان را که در زیر انقیاد خویش در آورده بودند تات می خواندند.

تاتی در واقع همان زبان پهلوی است که در اثر گذر زمان و حوادث روزگار تاتی نامیده شد .لکن تاتی امروز هم مثل اکثر زبانهای دیگر معجونی است که از زبانهای گوناگون تشکیل شده است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  ویرایش شده توسط: sepanta_7   
مرد

 
تات‌های قفقاز



نقشه اقوام قفقاز متعلق به سال ۱۸۷۷ میلادی، در این نقشه از مردم منطقه محدود به باکو، شماخی و قبه با عنوان Persans (ایرانیان) Hadjemis (عجم‌ها) و Tats (تات‌ها) یاد شده‌است.


تات‌های قفقاز یا تات‌های شمالی (دیگر نام‌ها: لاهیجانی، داغلی، پارسیان قفقاز، پارسیان قفقاز جنوبی) یکی از قوم‌های ایرانی و شاخه‌ای از فارسها هستند که در جمهوری آذربایجان، فدراسیون روسیه (بیشتر در داغستان جنوبی) و ارمنستان سکونت دارند. این قوم بسته به منطقه زندگی، خود را «تاتی»، «پارسی»، «داغلی» و «لاهیجان (لُهیجُن)» می‌نامند. به جز بخش کوچکی سنی مذهب، بیشتر تاتها شیعه هستند. همچنین اقلیت یهودی قفقاز هنوز زبان تاتی جوهوری را میان خود نگاه داشته‌اند. تاتهای ارمنستان مسیحی هستند. زبان این تیره ایرانی «تاتی» است که همراه با فارسی دری و تاجیکی پاره‌ای از زبانهای ایرانی جنوب غربی و گویشی از فارسی بشمار میرود و زبانی که در ایران، تاتی نامیده می‌شود نیست. تاتی ایران (که در استان‌های قزوین، زنجان، اردبیل، سمنان، آذربایجان شرقی و غیره گویشور دارد) از شاخه زبانهای ایرانی شمال غربی و نزدیک به تالشی، گیلکی و کردی است. نزدیکترین زبان به زبان تاتی ایران، زبان تالشی است در حالی که زبان گروه قومی مورد بررسی، گویشی از فارسی است. استفاده از زبانهای ترکی آذری و روسی نیز در میان تاتهای قفقاز گسترده‌است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
پیش از حمله عربها

نخستین اشاره در منابع موجود از حضور پارسیان در قفقاز جنوبی، به گسترش نظامی هخامنشیان (۵۵۸-۳۳۰ پیش از میلاد) باز میگردد که این منطقه را به عنوان ساتراپهای ۱۰، ۱۱، ۱۸ و ۱۹ به شاهنشاهی خود افزودند کشف ویرانه‌های معماری هخامنشی، قطعات جواهرات و سفالینه‌ها در بررسیهای باستانشناسی در اران (جمهوری آذربایجان)، ارمنستان و گرجستان این موضوع را تایید کرده‌است. به هر روی، تا زمان هخامنشیان اطلاعاتی از حضور پیوسته و فراوان پارسیان باستان در قفقاز جنوبی وجود ندارد. گمان موکد بر این است که نیاکان تاتهای کنونی در زمان ساسانیان (۳-۷ پس از میلاد) در این منطقه ساکن شده باشند. ساسانیان برای استواری موقعیت خود در قفقاز جنوبی شهرها و پادگانهایی ساختند. انوشیروان خسرو اول، پادشاه ساسانی (۵۳۱-۵۷۹) عنوان نمایندگی خود را در شروان (منطقه شرقی قفقاز جنوبی) به یکی از خویشان نزدیکش داد. این فرد، نیای نخستین دودمان شروانشاهان (حدوداً ۵۱۰-۱۵۳۸) بود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
پس از حمله عربها

پس از پیروزیهای اعراب در منطقه (۷-۸ پس از میلاد)، مسلمان شدن مردم قفقاز جنوبی شروع شد. حمله عربها با حمله‌های ترکها و مغولهای پسین در آسیای میانه دنبال گردید.

تاتهای قفقاز جزء آذربایجانیهای فارسی‌زبانند که زبان آنها در اثر حمله ترکان پسین هنوز تغییر نکرده است. گرچه با روند تسلط زبان ترکی آذری در جمهوری آذربایجان هر روز از جمعیت آنان کاسته می‌شود. ابو الحسن علی بن الحسين بن علی المسعودی، تاریخدان عراقی، در سالهای بین ۸۹۶ تا ۹۵۶ پس از میلاد مسیح؛ پیش از حمله ترک و مغول به ایران؛ حضور پارسیان و پارسی‌زبانان را در منطقه گواهی می‌دهد. وی میگوید:


  • مرزهای پارسیان عبارتند از کوه‌های ماد و آذربایجان تا ارمنستان، اران، بیلقان، دربند و ری و تبرستان، مسقط و شابران، جرجان و ابرشهر که نیشابور است و هرات و مرو و دیگر سرزمینها در خراسان و سجستان، کرمان، فارس و اهواز ... همه این سرزمینها روزی یک پادشاهی بود با یک فرمانروا و یک زبان ... اگرچه گویشهای متفاوتی در آن زبان وجود داشت. ولی، این گویشها در واقع یک زبان است، به صورتی که حرفهای آنها به یک صورت نوشته می‌شود و به یک صورت در ترکیب به کار برده می‌شود. بدین ترتیب، گویشهای مختلفی است که عبارتند از: پهلوی، دری، آذری و دیگر زبانهای پارسی

ولی روند تسلط زبان فارسی در قفقاز در سده‌های بعد به نفع مردمان پسین آسیای میانه یعنی ترکان زردپوست تغییر کرد؛ بطوری که زبان مسلط در جمهوری آذربایجان و آذربایجان ایران، زبان ترکی آذربایجانی است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
پس از حمله مغول

بعد از قرن ۱۴، تیره‌های اغوز با رهبری دودمان سلجوقی رخنه به ناحیه را آغازیدند و ترکی به طور تدریجی شروع به جایگزینی زبانی کرد و در گزر روزگار با تاثیرپزیری از زبان رایج باشندگان آن دیار (آذری) ترکی آذری شکل گرفت. ظاهراً در این دوره نام بیرونی «تات» و «تاتی» به گویشهای زبان فارسی در قفقاز جنوبی بستگی پیدا کرد. این نام از واژهٔ ترکی «تات» می‌آید که معرف کشاورزان ناکوچ‌رو (عموماً ایرانی) گردید [۷].

مغولها در دههٔ ۳۰ از سدهٔ ۱۲ میلادی قفقاز جنوبی را گشودند و دودمان ایلخانیان برپا شد. چیرگی مغولان تا دهه‌های ۶۰-۷۰ از سدهٔ ۱۴ به درازا کشید، ولی این موضوع جلو پیشرفت فرهنگ را نگرفت و چامه‌سرایان و دانشمندان برجسته‌ای در طول سده‌های ۱۳ تا ۱۴ کار را دنبال کردند یا پدیدار شدند. در پایان سدهٔ ۱۴ میلادی قفقاز جنوبی مورد یورش تیمور لنگ قرار گرفت. پس از آن در قرنهای ۱۴ و ۱۵، دولت شروانشاهی توان درخوری بدست آورد و پیوندهای دیپلماتیک نیرومندی را استوار ساخت. این دولت در میانهٔ سدهٔ ۱۶ برداشته شد و نزدیک به همهٔ قفقاز جنوبی به ایران صفوی پیوست.

در میانهٔ قرن ۱۸، روسیه برتری خود را در منطقه گسترانید و در هنگام جنگهای روسیه-ایران (۱۸۰۳-۱۸۲۸) بود که قفقاز جنوبی بخشی از امپراتوری روسیه گردید. از این زمان به بعد میتوان از داده‌های موجود در مورد چندی و باشندگی تاتها، که به دست بلندپایگان روس گردآوری شده‌است، بهره گرفت. در زمان اشغال باکو توسط روسها در آغاز سده ۱۹، سراسر جمعیت باکو (در حدود ۸۰۰۰ نفر) را تاتها تشکیل می‌دادند. این نخستین نتیجه سرشماری باشندگان باکو از سوی مقامات تزاری است. بر طبق «سالنامهٔ قفقاز» در سال ۱۸۹۴ میلادی، ۱۲۴٬۶۹۳ نفر تات در قفقاز جنوبی زندگی میکردند. ولی زبان تاتی، به شوند گسترش تدریجی ترکی آذری رو به ضعف نهاد. پس از اینکه در زمان شوروی و در پایان دهه ۱۹۳۰ واژهٔ «آذربایجانی»به جای هویت جغرافیایی باشندگان اران جا انداخته شد، خودآگاهی تاتی دستخوش دگرگونی بزرگی گردید. به گونه‌ای که شمار زیادی از آنها خود را آذربایجانی نامیدند، چنانچه در سال ۱۹۲۶، تنها ۲۸٬۴۴۳ نفر تات شمارش شدند[۹] و در ۱۹۸۹ تنها ۱۰٬۲۳۹ نفر خود را با نام «تات» شناساندند. در سال ۲۰۰۵ بدنبال بررسی انجام شده در شماری از روستاهای شهرستانهای قبه، شبران (دوه‌چی)، خیزی، سیاه‌زن (Siyəzən/Siyazan)، اسماعیللی و شماخی، پژوهشگران آمریکایی نشان دادند که ۱۵٬۵۵۳ تات در این مناطق زندگی میکنند.

برآیند موضوع اینکه، هیچ آگاهی روشنی در مورد تعداد راستین تاتی‌زبانان وجود ندارد، گرچه بی‌گمان نزدیک به چند هزار تاتی‌زبان بومی در روستاهای مناطق اشاره شده در بالا در جمهوری آذربایجان و همچنین چند روستا در جنوب داغستان زندگی میکنند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
خودشناسانندگی ِ تات‌ها

نام قومی «تاتی» از قرون وسطی برای فارسی زبانان قفقاز جنوبی مورد استفاده قرار گرفته‌است. پس از آن ایرانیان این منطقه، برای شناساندن قومی ِ خود از آن بهره گرفتند. بیشتر جمعیت تات جمهوری آذربایجان (اران) و جنوب داغستان خود را «تات» یا «تاتی» می‌نامند. بااینحال امروزه، دیگر نامها را نیز برای شناسایی خود بکار میبرند، نامهایی همچون «پارسی»، «داغلی» و «لاهیچ/لاهیج» (Lahıc/Lahij/Lagich/Lahich/Lahic)

  • پارسی: واژهٔ «پارسی» توسط تاتهای شهرستان آب‌شوران، روستاهای بالاخانی و سوراخانی برای معرفی خود و زبانشان (زوهون پارسی) بکار میرود. این واژه به واژهٔ «پارسیک» در زبان پارسی میانه برمیگردد. قابل توجه است که همین کلمه معرف خود زبان فارسی میانه بوده‌است. مقایسه کنید با «Pārsīk ut Pahlavīk» که به معنی «پارسی و پارتی» است. در دورهٔ زبانهای نو ایرانی، همخوان «ک» می‌افتد و آن نام قومی که باید به «پارسی» تبدیل میشد، در ایران، به شکل عربی شده و از جنبه‌ای، ساختگی ِ «فارس» در آمد. به گمان بسیار، نام قومی «پارس» پیش از جایگزینی ِ نام ترکی «تات» توسط خود ایرانیان قفقاز جنوبی بکار میرفته‌است. درخور توجه‌است که برخی گروههای فارسی‌زبان درافغانستان همراه با پارسیان زرتشتی هند هنوز از «پارسی» برای معرفی خود استفاده میکنند.
  • لاهیجان (لُهیجُن): شهروندان تاتی لاهیج در ناحیه اسماعیل‌لی نام خود را به نام روستایشان یعنی لاهیج مینامند. لاهیچ پر جمعیت‌ترین منطقهٔ روستایی تاتی با جمعیتی در حدود ۱۰ هزار است و تااندازه‌ای در منطقه‌ای سخت دسترس قرار دارد. این واقعیت جلو برخورد فراوان جمعیت بومی را با جهان بیرون گرفته و مایه‌ای برای نام خودی و فروبستهٔ «لُهوج» شده‌است.
  • داغلی: تاتهای داغلی در ناحیه خیزی و بخشی دیگر از ناحیه‌های ده‌وچی (دِوِچی) و سیاه زن، واژهٔ دیگری از زبان ترکی یعنی «داغلی» (کوهی) را برای نامیدن خود بکار می‌برند. آشکارا این واژه خاستگاه پسین دارد و نخست توسط دشت‌نشینان ترک منطقه برای تاتهای باشنده در کوهها بکار رفته بوده‌است. با گذشت زمان، در پی گسترش ترکی آذری، «داغلی» به فراوانی مورد استفاده قرار گرفته بوده و تاتهای خیزی کاربرد آنرا برای خود آغازیده‌اند. هم اکنون تاتها تلاش میکنند به نام نخستین خود بازگشته و نام «پارسی» را همراه با «زبان پارسی»، در استاندهٔ ادبی خود بکار ببرند.

در ۱۴ دسامبر ۱۹۹۰، در هنگام نشست مدیران وزارت دادگستری جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی، انجمن فرهنگی و آموزشی «آذری» برای بررسی و پیشرفت زبان تاتی و تاریخ و قوم‌نگاری این مردم بنیاد گذاشته شد. کتاب الفبا و کتاب درسی زبان تاتی با قطعاتی از ادبیات و فرهنگ مردم نیز چاپ گردید.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
آبادی‌های تات زبان قفقاز

  • داغستان
  • دربند
  • آبشوران
  • باکو
  • نارداران
  • موشتاغی
  • بوزونا
  • امیرخان
  • زیره
  • خیله
  • قُبه
  • دوه‌چی
  • اسماعیل‌لی
  • خیزین
  • قوناق کندی
  • قوتگاشن
  • کایتاکو
  • مخاچ قلعه
  • افروجه
  • گنداب
  • سیاه زن
  • لاهیج

این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
فرهنگ

در درازنای زمان، مهاجران بومی شدهٔ پارسی با دیگر تیره‌های پیرامون خود در قفقاز جنوبی برهم‌کنش انجام دادند، فرهنگ خود را سهیم شدند و همزمان برخی از عناصر فرهنگی دیگر قومها را فراستاندند. هنرهای چون فرشبافی، بافندگی دستی، ساخت فراورده‌های فلزی، منبت‌کاری و اندودکاری بسیار گسترش یافت. هنرهای تزیینی و مینیاتور هم خیلی معمول است. فرهنگ زبانی تاتها بسیار پرمایه‌است. انواع چامه‌های مردمی چون رباعی، غزل و «بیت» گسترش یافته‌است. با بررسی چامه‌های شعرای پارسی‌گوی سده‌های میانه در قفقاز جنوبی (چون خاقانی و نظامی گنجه‌ای) برخی از آرنگه‌ای شناساننده و ویژهٔ زبان تاتی آشکار میشود. در پی همزیستی دیرباز تاتها و آذربایجانیهای ترک، آرنگهای مشترک فراوانی در زمینه‌های کشاورزی، خانه‌داری، و فرهنگ پدید آمده‌است. فولکلور امروزی آذربایجانی ظاهراً از پایهٔ فرهنگ ایرانی بالیده‌است. پوشش سنتی بانوان تاتی دربرگیرندهٔ پیراهنی دراز، شلواری گشاد که در بیرون پوشیده میشود، لباس خطی باریک، لباس رویی ِ بدون دکمه، شال و جوراب ساقه بلند مراکشی است. پوشاک مردان شامل نیمتنهٔ چرکسی و کلاه پوستین بلند می‌باشد. شمار بزرگی از تاتها در کوهها می‌زیند یا در بخش صنعت کار میکنند. همچنین گروه اجتماعی، فرهنگی و روشنفکر نیز پدید آمده‌است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
صفحه  صفحه 1 از 6:  1  2  3  4  5  6  پسین » 
ایران

تات ها

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA