انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
گفتگوی آزاد
  
صفحه  صفحه 4 از 13:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  10  11  12  13  پسین »

Freedom | آزادی


مرد

 
آزادی

آن زمان كه بنهادم سر به پای آزادی
دست خود ز جان شستم از برای آزادی
تا مگر به دست آرم دامن وصالش را
می دوم به پای سر در قفای آزادی
با عوامل تكفير صنف ارتجاعی باز
حمله می كند دايم بر بنای آزادی
در محيط طوفای زای، ماهرانه در جنگ است
ناخدای استبداد با خدای آزادی
شيخ از آن كند اصرار بر خرابی احرار
چون بقای خود بيند در فنای آزادی
دامن محبت را گر كنی ز خون رنگين
می توان تو را گفتن پيشوای آزادی
فرخی ز جان و دل می كند در اين محفل
دل نثار استقلال، جان فدای آزادی

فرخی یزدی
برای ارتباط از طریق ایدی تل یا پیام خصوصی در خدمتم
wscvhi@
     
  
مرد

 
sexorist: فرخی یزدی
ای که پرسی تا به کی دربند،دربندیم ما
تا که آزادی بود دربند، دربند دربندیم ما
     
  
مرد

 
آزادي...كجايي پس؟



آزادي...
بازيچه اي تو...
تو بهانه ي حمله هاي نيمه شب
به خواب هاي خالي از بهانه اي...
آزادي..
زيبا نيست نامت...
تو قاتل سوال هاي كنجكاوانه
از لبان نو شكفته ي شكوفه هاي غزه اي...
ناجي جوانه زدن جمله هاي زجر
از زمين پست آه من؛ آزادي
تو عامل جاي خالي مانده ي هزاران طفل
از آغوش هزار مادري

برای ارتباط از طریق ایدی تل یا پیام خصوصی در خدمتم
wscvhi@
     
  
مرد

 
فرياد آزادي

خواهي....
ديدگانم را ببند...
گوش هايم را بگير...
زبانم را ببر...
لبانم را بدوز...
دستانم را بسوزان......
پاهايم را بشکن...
ولي...قلبم را...ذهنم را...............بر آن سيطره اي نيست...
آن را هم ببند...ببر...بدوز...بسوزان...بشکن....بميران......
و آن روز...........
خاکسترم در بطن خاک...در زير پاي هر سروي که چال شد.....
فرياد آزادي را ندا خواهد داد....تا ابد...
اين است...نداي من...گل واژه ي هميشگي ذهنم.....
آزادي....آزادي....آزادي
برای ارتباط از طریق ایدی تل یا پیام خصوصی در خدمتم
wscvhi@
     
  
مرد

 
ایستگاه آزادی


آه ! پروازم مكن
در فرودگاه دلم
برف وبوران است ومه

در قطار هر نگاه
ترمزي كن عشق را
ريل ريل سينه ام
ايستگاه آزادي ات

در سرم پايانه اي
اي مسافر!
كيفِ جانت، توشه راهت،
مقصدت!
آبادي آزادي است
مژده ات !
آزادي آبادي ات
برای ارتباط از طریق ایدی تل یا پیام خصوصی در خدمتم
wscvhi@
     
  ویرایش شده توسط: sexorist   
مرد

 
آزادی چیست؟


آزادي چيست؟
واژه ی آزادی از کجا اومده؟ و یعنی چه؟هر کسی آزادی رو با توجه به روحیات و سن خودش تعریف میکنه..یک کودک آزادی را در این می بیند که مادرش به او اجازه بدهد که با اسباب بازیهایش بازی کند و افراد دیگر به گونه های مختلف آن را معنی میکنند ولی معنی واقعی آزادی چیست؟ در این قسمت سعی کردم در مورد آزادی بگم البته نه خیلی فلسفی و پیشرفته در حدی که شما تا حدودی به فکر فرو برید کمی در مورد آزادی بیاندیشد..به نظر من آزادی یعنی آزادانه اندیشیدن..آزادی یعنی زندگی کردن برای رسیدن به هدفی که درست باشه...آزادی یعنی لذت بردن از زندگی در راهی درست و منطقی ..آزادی یعنی احترام گذاشتن به اعتقادات......آزادی یعنی صلب نکردن هر فرد از احضار نظر کردن...آزادی یعنی شبها بدون دغدغه ای خوابیدن و صبح را با عشق و سلامی گرم به خورشید شروع کردن...آزادی یعنی شاد بودن...آزادی یعنی فرق نذاشتن بین مردم ها با هر رنگ پوست و نژادی...آزادی یعنی همه به یک اندازه از جهان بهره ببرن نه بشتر نه کمتر...آزادی یعنی احساس دلسوزی کردن برای یتیمان...آزادی یعنی در گرفتاری ذست یکدیگر را گرفتن...آزادی یعنی داشتن جهانی واحد و مملو از صلح و دوستی...آزادی یعنی هر کس جای خودش ماهی در آب و آدم رو زمین بدون اینکه صدمه ای بهم بزنند.. خلاصه آزادی واژه ای نیست که مخصوص یک قوم یا مذهب یا اقلیت فکری ای باشد آزادی برای تمام افراد هست ..آزادی تو در قبال تلاش ها و کوشش هایت هست..پس آزادانه بیا ندیش و درست و آزادانه هدف صحیحت را انتخاب کن حتی اگر کسی مانع تو هست هیچ هراسی نداشته باش چون تو آزادی پس از خودت ضعف نشون نده..سعی کن از استعدادهایت به نحو احسنت استفاده کنی همین طور که ناپلوئن بناپارت در بخشی از نوشته هایش گفته: معنی استعداد مثل نبوغ این است که فرد ظرفیت مشقات بی پایانی را داشته باشد.پس از تلاش دست نکن چون آزادی هر معنی و مفهومی که داشته باشد بر میگردد به تو که چه قدر تلاش کنی و از فرصتها و استعدادهایت استفاده کنی..پس تو هستی که آزادی را می سازی..بلند شو و از همین حالا برای ساختن اش اقدام کن....

... یک چیز را هیچ وقت فراموش نکن که هر روز صبح به آفتاب سلام کن تا روزت را با جواب سلامی گرم از خورشید آغاز کنی...

برای ارتباط از طریق ایدی تل یا پیام خصوصی در خدمتم
wscvhi@
     
  ویرایش شده توسط: sexorist   
زن

 
آزاد شو آزادی ! هنوز هم ندانستم کجایی ..هنوز هم ندانستم چگونه باید به تو سلام گفت و در آغوشت کشید . ندانستم که چند چهره داری . چرا گاه دریندی و گاه آزادی . اما همین را می دانم آن که می خواهد آزادی دیگران را بریاید آزادی خود را نیز از دست می دهد . وقتی که فریاد ها سکوت را می شکنند بگذار من هم آینه فریاد هاشوم تا بدانم با کدامین فریاد می شکنم . بگذار ان زمان به سر آید که به بهانه عدم رشد فرهنگی ما را از برخورد با اندیشه ها و آشنایی با عقاید گوناگون دور نگه می داشتند .. آزادی ! چه واژه زیبایی ! چه بسیار خونها برای آن داده شده ! آزادی همچو عشق واژه ایست که با آن بازیها می شود . شاید به رسم عادت و این که مدی از مد های روز باشد عده ای از آن بگویند و بنویسند . کلاس بگذارند و افه بیایند که ما هم طرفدار آزادی هستیم .. که ما هم یک دموکراتیم .. که ما هم به عشق و آزادی و انسانیت اصالت می دهیم .. که ما از چی چی ایسم و چی چی ایست پیروی می نماییم و هرچه هستیم و نیستیم ما هستیم . اما پذیرش آزادی جنبه و ظرفیت می خواهد . به همان اندازه که باید عقاید مخالف را تحمل کرد آزادی را هم باید برای دیگران خواست . آزادی به معنای شکستن اصول و قانون برای خود و رعایت ان برای دیگران نمی باشد . چند روز قبل در یکی از جاده های کشور به عنوان مسافر سوار ماشینی بودم که در یک تخلف عجیب و گردش به چپ راننده در بیست متری سرپیچ سبقت گرفت که یک لحظه مرگ را به چشمانم دیدم ..مقصر راننده ما بود ..اما ساعتی بعد دیوانه ای دیگر به خلاف وارد لاین ما شد که نزدیک بود او ما را به کشتن دهد در اینجا راننده شروع کرد به بد و بیراه گفتن به راننده روبرویی که فلان فلان شده کی به تو گواهینامه داده و از این حرفای دهن پرکن و کلاس بالا .. راستش من با اون حالتی که از این راننده دیدم دیگه جرات نکردم بهش بگم پس یک ساعت پیش تو چرا خلاف کردی ؟ کی باید سر تو داد می کشید ؟ متاسفانه اکثر ما قانون و مقررات را برای خود می خواهیم . باید انسانها را با عقاید مختلفشان بپذیریم . باید قبول کنیم که در مقطعی از زمان نیاز ها و خواست های ما با زمانی دیگر تفاوت دارد .. پسری که چشم چران بود و به دنبال دختر مردم امروز خود صاحب دختر ومردی غیرتی شده است . آیا همان فرهنگ سابق را دارد ؟ آیا باز هم می گوید ولش .. دختره خودش می خواد ..باباش کیه ؟ کیلویی چند ؟ پس می توان نتیجه گرفت که آزادی به معنای بی بند و باری نیست و این که هر زمانی قانون را با توجه به نیاز های خود تفسیر نماییم . آزادی یعنی این که جنبه آن را داشته باشیم که تمام باور های خود را پیاده نماییم عقاید و اندیشه ها را در کنار هم قرار دهیم و آن که به نظر با انسانیت و اخلاق انسانی و خوی دگر بینی ما سازگاری داشت بپذیریم . آزادی یعنی این که من مسلمان تحمل عقیده و وجود برادر مسیحی خود را داشته باشم . بپذیرم اگر امروز مسلمانم نه از آن است که زمانی که به به دنیا می آمدم مطالعه داشته با چشم و گوش و عقل و هوش خود این دین را بر گزیده ام .. آزادی یعنی این که این حق انسانی را برای آن برادر و خواهر خود نیز قائل شوم .. که این جا این انسانیت است که باید بین ما داور و حاکم باشد نه دینی که من در انتخاب آن نقشی نداشته ام وبعد ها با تفاسیر و مطالعات یک جانبه ای که داشته ام منطق آن را پذیرفته ام . بچه که بودم و از جلودانشگاه تهران که رد می شدم و حتی در شهرستانها می دیدم که سی چهل مدل روزنامه و روزنامه فروش از هر فرقه ای دارن مرام خودشونو تبلیغ می کنن . چریک های فدایی ..مجاهدین خلق ..گروه رنجبران ..طرفداران چین .. شوروی حزب توده .. رژیم اسلامی اول بهانه آورد که اینها توطئه گرند .. بعد رشد فرهنگی مردم را بهانه کرد که هنوز به آن باروری نرسیده اند یا به رشد سیاسی نرسیده اند که جنبه بررسی مسائل درمحیطی مسالمت آمیز را داشته باشند .. در حالی که همین رژیم ادعا داشت که ملت با رشد فرهنگی و سیاسی خود انقلاب و نظام اسلامی را بر گزیده .. معلوم نبود باید دم خروس را قبول می کردیم یا قسم حضرت عباس را ..در اینجا آزادی از نظر رژیم جهل و جور و فساد یعنی دربند کشیدن عقاید ارتجاعی و تحمیل نظرات خود .. اما آزادی به معنای واقعی کلمه یعنی من بیش از ان که به دین و آیین خود احترام بگذارم و دگماتیسمانه از آن دفاع نمایم به برادر و خواهر انسانی خود ارج نهم و به عقیده او احترام بگذارم .. همان خدایی که مرا افریده او را هم آفریده است . چه بسا من اشتباه کنم .یا کرده باشم .بر فرض او هم عقیده اش اشتباه باشد با زور و جنگیدن که نمی توان مشکلی راحل کرد . وقتی یکدیگر را دوست بداریم درآینه زندگی همه را ببینیم نه تنها خود را ..دیگر بگیر و ببند و به زندان بینداز معنایی ندارد . و خود خواهی بزرگترین آفت آزادیست . آزادی این نیست که بر روی برگه رای بنوبسیم جمهوری اسلامی بلی ..خیر ..ویکی را تحمیل نماییم که انتخاب شود .. آزادی یعنی این که حتی برای برادر بت پرست خود نیز ارزش قائل شویم .. عشق و محبت است که دلها را به هم پیوند می دهد و عامل زبان مهمترین عاملیست برای پیوند انسانها در محدوده و اقلیمی . حتی مهم تر از دین است . آزادی یعنی این که وقتی که ازآزاد بودن تولذت ببرم وقتی تو مرا در کنار خود احساس کنی باورم خواهی کرد حتی اگر اندیشه هایی از اندیشه هایم را باور نداشته باشی . هیچکس چون دیگری نیست . اما می تواند با دیگری زندگی کند و بپذیرد که زندگی از آن زنده هاست . از ان همه آنان .. دوست و برادر شما : ایرانی
     
  ویرایش شده توسط: shahrzadc   
مرد

 
تــــــــــو آزادی






بــــــــاش بـــا هـــــــــــــــــــــرکــــه مــی خــواهـی

مـــــــــــــــــــــــــــــــــــن
درگــــیرِ عـــشــقِ تـــــو ام
تـــــو کــه عـــــــــــــاشــــق نــیـسـتی !
تـــــو ، فـــــقـــط آزادی
برای ارتباط از طریق ایدی تل یا پیام خصوصی در خدمتم
wscvhi@
     
  
مرد

 
عکس نوشته آزادی








     
  
مرد

 



ﺯﻧﺪﺍﻧﯽﺍﻡ، ﺗﻤﺎﻡ

ﺁﻥ ﺳﻮﯼ ﻣﯿﻠﻪﻫﺎﯼ ﺟﻬﻞ

ﻃﻔﻠﯽ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ

ﺑﺎ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﺑﺮﺍﻕ ﻭ ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﺳﯿﺎﻩ

ﺩﺭ ﺻﺪﺍﯾﺶ " ﻃﺮﺏ ﻣﻮﻻﻧﺎ "

ﺩﺭ ﻧﮕﺎﻫﺶ " ﺧﺮﺩ ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ "

ﻭ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺶ " ﭘﺮﭼﻢ ﺍﯾﺮﺍﻥ "

ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﻣﯽ ﺑﺮﻧﺪﺵ ﻫﺮ ﺩﻡ ﺑﻪ ﻣﺤﺒﺴﯽ

ﺩﺭ ﮐﻨﺞ ﮐﻨﺞ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﺎﺭ

ﮔﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﻭﯾﻦ

ﮔﻪ ﺩﺷﺖ ﮔﻮﻫﺮ ﮐﻢ ﮐﺮﺩﻩٔ " ﮔﻮﻫﺮ ﺩﺷﺖ "

ﮔﻪ ﺑﯿﺪﺍﺩﮔﺎﻩ " ﻋﺎﺩﻝ ﺁﺑﺎﺩ "

ﮔﻪ ﺧﺸﮏ ﺭﻭﺩ " ﮐﺎﺭﻭﻥ "

ﻭ ﮔﺎﻩ ﻗﻄﻌﻪ ﺍﻧﺤﺼﺎﺭ " ﻗﺰﻝ ﺣﺼﺎﺭ "

ﭘﺮﺳﯿﺪﻣﺶ ﺯﻧﺎﻡ

ﻣﯽﮔﻔﺖ : ﺍﯾﺮﺍنیم

ﮔﻤﮕﺸﺘﻪ ﻧﯿﺴﺘﻢ

ﺯﻧﺪﺍﻧﯽﺍﻡ، ﺗﻤﺎﻡ...!!!!!!!!!!
     
  ویرایش شده توسط: nisha2552   
صفحه  صفحه 4 از 13:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  10  11  12  13  پسین » 
گفتگوی آزاد

Freedom | آزادی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA