انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مناسبتها
  
صفحه  صفحه 4 از 6:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  پسین »

۸ دیماه میلاد فروغ فرخزاد گرامی باد


مرد

 
یادش گرامی
روحش شاو
......
...تنهایی...
نیمه دیگر من است
وقتی تو را...
ندارمت.....!
کاش...!
     
  
زن

 
بانویی بزرگ از ایران زمین
یادش گرامی
افکارش زنده
راهش
جاودان
razeghi
     
  
مرد

 
فروغ فرخزاد هشتاد ساله شد

فروغ فرخزاد:


"آرزوی من آزادی زنان ایران و تساوی حقوق آن‌ها با مردان است... من به رنج‌هایی که خواهرانم در این مملکت در اثر بی عدالتی مردان می‌برند، کاملاً واقف هستم و نیمی از هنرم را برای تجسم دردها و آلام آن‌ها به کار می‌برم. آرزوی من ایجاد یک محیط مساعد برای فعالیت‌های علمی هنری و اجتماعی زنان است."

فروغ‌الزمان فرخزاد هشتم دی‌ماه ۱۳۱۳ در خیابان معزالسلطنه در محله امیریه تهران به دنیا آمد. پس از گذراندن دبستان و دبیرستان به هنرستان بانوان رفت و خیاطی و نقاشی فراگرفت. تا سال سوم در دبیرستان "خسرو خاور" درس خواند. یکی از هم‌کلاسی‌های فروغ می‌گفت: زنگ‌های انشا برای فروغ بدترین ساعات درس بود؛ همیشه می‌گفت که من از انشا متنفرم و بیزارم چرا که معلم انشا همیشه او را توبیخ می‌کرد و می‌گفت: فروغ تو این ‌ها را از کتاب‌ها می‌دزدی؟ فروغ گویا به خیاطی علاقه‌ی وافر داشت و می‌گفت وقتی از خیاطی برمی‌گردم بهتر می‌توانم شعر بگویم.

فروغ تنها شانزده سال داشت که به یکی از بستگان مادرش دل بست و او کسی نبود جز پرویز شاپور که خود نویسنده بود و از لحاظ سنی پانزده سال از فروغ بزرگتر بود. خانواده فروغ با این ازدواج مخالف بودند. محصول این ازدواج فرزند پسری است به نام کامیار. این وصلت چندان نپائید و از همسرش جدا شد و این جدایی موجب شد که از دیدار فرزندش محروم بماند. فروغ هم‌واره نگران قضاوت فرزندش در مورد خود بود. او در جایی در این باره می‌گوید:
"کامی یک روز بزرگ خواهد شد و مرا چنان که هستم خواهد شناخت نه آن‌طور که درباره من به او تلقین می‌کنند و معصومیت او را با تفتیش‌های بیمارانه‌ی خود آلوده می‌سازند."
فروغ سیزده یا چهارده ساله بود که شعرگفتن آغاز کرد. او در مصاحبه‌ای می‌گوید:
"وقتی سیزده یا چهارده ساله بودم، خیلی غزل می‌ساختم و هیچ‌وقت هم آن‌را چاپ نکردم. وقتی غزل را نگاه می‌کنم با وجود این‌که از حالت کلی آن خوشم می‌آید به خودم می‌گویم خوب خانم، کمپلکس غزل‌سرایی آخر تو را هم گرفت.
فروغ هفده سال داشت که نخستین مجموعه‌ی اشعار خود به نام "اسیر" را در سال ۱۳۳۱ چاپ کرد و بیست‌ویک‌سال داشت که مجموعه "دیوار" را منتشر ساخت. در این هنگام بود که ناسزا و دشنام‌های بسیاری بر فروغ باریدن گرفت. عصیان فروغ به فرهنگ ِ نرسالار خوش نیامد و تهمت‌ها بود که از چپ و راست بر او فرود می‌آمد.
در سال ۱۳۳۶ و در سن بیست‌ودو‌سالگی فروغ سومین مجموعه شعر خویش به نام "عصیان" را به چاپ رساند. فروغ کم‌کم داشت سینما را هم تجربه می‌کرد. در شهریور ۱۳۳۷ و در سن بیست‌وسه‌سالگی به جهان سینما نزدیک شد. در این مسیر با ابراهیم گلستان آشنا شد؛ آشنایی‌ای که مسیر زندگی فروغ را تغییر داد. در سال ۱۳۴۱ فروغ فیلم "خانه سیاه است" را در آسایش‌گاه جذامیان بابا باغس تبریز می‌سازد. تهیه‌کنندگی این فیلم را ابراهیم گلستان بر عهده می‌گیرد و در واقع این فیلم حاصل هم‌کاری فروغ فرخزاد و ابراهیم گلستان در استودیو فیلم گلستان است. این فیلم توانست جایزه‌ی بهترین فیلم مستند همان سال را در فستیوال فیلم آلمان غربی از آن ِ خود کند. در سال ۱۳۴۳ فروغ به آلمان و ایتالیا و فرانسه سفر می‌کند. او در دومین جشن‌واره سینمای مولف در پزارو شرکت می‌کند و تهیه‌کننده‌ای سوئدی در آن‌جا ساخت چند فیلم را به او پیش‌نهاد می‌کند. پس از این دوره فروغ مجموعه "تولدی دیگر" را انتشار می‌دهد که مورد توجه بسیار زیاد منتقدان قرار می‌گیرد و تحسین‌های بسیاری را برمی‌انگیزد.
پس از این مجموعه است که فروغ " ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد"را منتشر می‌کند.
در فاصله سال‌های ۱۳۴۲ و ۴۳ فروغ یک‌بار دست به خودکشی می‌زند ولی اطرافیان متوجه می‌شوند و او را به بیمارستان البرز می‌رسانند که نجات می‌یابد
فروغ فرخزاد از شاعران و از زنانی بود که هم‌واره فرهنگ مردسالار او را در مقابله با خود می‌دید و از این‌رو همه تلاش خود را به کار بست تا چه در زمان حیات و چه پس از آن زمین‌گیر کند.
اگر بخواهیم به آخرین مورد مشهور این ستیز با فروغ فرخزاد اشاره کنیم باید به سخنان رهبر جمهوری اسلامی سید علی خامنه‌ای اشاره کنیم که در هنگامی که در بیمارستان حضور داشت برای هنرمندانی که به عیادتش رفته بودند دو بیت از شعر پروین اعتصامی خواند و افزود:
"برخی سعی کرده‌اند چهره پروین اعتصامی را بپوشانند و افزود که این افراد برای بالا بردن فروغ فرخزاد، پروین اعتصامی را خرد می‌کردند.
فروغ فرخزاد توانست در شعر زنان و شاعران زن جنبشی مبارک ایجاد کند. این تاثیرات تنها به شعر فارسی در محدوه‌ی مرزهای ایران محدود نمی‌شود.
گل رخسار صفی آوا، شاعر پارسی گوی تاجیکستان که به او لقب مادر ملت تاجیک داده اند، فروغ را "ستاره ای در آسمان ادب پارسی" می داند، "ستاره ای" که البته به درجه استادی نرسید و شاگرد از دنیا رفت.
خانم صفی آوا در گفتگو با بی بی سی فارسی درباره تاثیر شعر فروغ در تاجیکستان می‌گوید:
"فروغ تاثیری عمیق و جدی بر شعر زنانه تاجیک گذاشت. من دوست ندارم شعر و ادبیات را به زن و مرد جدا کردن. هنر اصلا جنس ندارد خاصه در ۲۰، ۳۰ سال اخیرکه دختران شعر نویس ما بیشتر شده اند.
اما می توان گفت دختران ما به معنای خوبش" فروغ بیمار" هستند، نه تنها دخترها که حتی مردهای شاعر ما هم از فروغ تاثیر زیادی گرفته اند.
این شاعر سرشناس تاجیکستان از فرزانه خجندی به عنوان مثالی بر این تاثیر پذیری نام می برد و می گوید: فرزانه شاعر خوب است. کتاب های اولین فرزانه "فروغانه" گفته شده اند. تقلید چیز خوبی نیست اما فرزانه پیرو فروغ است، مقلد نیست."

حمیرا نگهت دستگیرزاده، شاعر سرشناس افغان درباره تاثیر شعر فروغ در افغانستان در گفت‌وگویی با بی‌بی‌سی فارسی چنین می‌گوید:

"فروغ با آمدنش چراغی آورد تا تمام کوچه های تاریک را روشن کند اگر ازدحام کوچه خوشبخت نصیب او نبود که به ما بدهد و نصیب ما نبود که به نسل های بعد از خود نشان بدهیم حد اقل یک چراغ دار آمد تا تاریکی های کوچه های شعر و ادب را در اجتماع روشن کند. در اجتماعی که بسیار شباهت داشت به اجتماع افغانستان .
خانم دستگیر زاده در کل، زنانگی را در شعر فروغ آنطور که برخی منتقدان معتقدند نمی پذیرد؛ بلکه شعرهای او را بیشتر در بیان مظالم و در برابر تعصبات اجتماعی می بیند.
حمیرا نگهت گفت: در سه دفتر اول شعرش اگر او از زن بودنش می گوید، این یک عصیان انسانی است و این عصیان تا آخر در شعر فروغ ادامه می یابد.
دو دفتر آخرش هم که فراجنسیتی است یکی از قله های شعر فارسی است و پیشنهاد های نیما در شعر نو را به زیبایی پیاده کرده است از همین رو وقتی در گستره زبان حرف می زنیم مرزهای جغرافیایی در شعر فروغ بی ارزش می شوند."
فروغ فرخزاد در روز ۲۴ بهمن‌ماه ۱۳۴۵ هنگام رانندگی دچار سانحه می‌شود و بر اثر این تصادف جان خود را از دست می‌دهد و در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده می‌شود.


یادش گرامی!






شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
زن

 
شاید اگر می دانستی که این چنین در جستجوی تواند هرگز نمی رفتی .. امروز به خانه تو آمده ایم ای مهربان .. بدون آن که چراغی دردست بگیریم آخر وقتی که فروغ فروغ زنده است ما را با چراغ چه کار ! تو به ازدحام کوچه خوشبخت ننگر ! آمده ایم تا به خانه خوشبخت تو بنگریم
آفتاب پیش پای تو به خاک می افتد.. گنجشکها به میهمانی تو می آیند تا با تو پروازکنند ..پرواز را به ما بیامور فروغ ماندنیست .
تو همه هستی آینه تاریکی هستی که او را با خود به سپیده تاریکی ها برده ای تا راز روشنی ابدی را برایش بنویسی .
.هرچه دادی به من حلالم کن ..تو دلت را به دیگری دادی ..چه کسی گفت که مفتش دادی .. آن دل عاشق و بی پروا را.. به بهای زندگی دادی .
دوستت می داریم فروغ .. در پیاله های آرامش طوفانی خویش با نوش های نوشین تو شراب زندگانی می نوشیم بیدارشو چشمان زیبایت را بگشای ای مروارید گرانبهای ما ..ما شکار تو گشته ایم ای شکارچی دلهای ما در دلهای ما .. بیا و ببین صید های مروارید را که عاشقانه از تو می خوانند
این چه عشقیست که درسرداریم .. ما از این عشق چه باورداریم . تو گریزانی زما درطلبت .. همچنان خواهش گوهرداریم
تولدت مبارک ای فروغ پرفروغ !.....فروغ ! توبه پایان نرسیده ای آمده ایم تا با تو آغاز کنیم .. آمده ایم تا با تو غبار غمها را درچشمه پاکی ها غسلش دهیم ..چشمه از آن توست سیرابمان کن ای ساقی کلام عاشقانه !ما را به شهر آرزوهایمان ببر .. که هزاران هزار دل باتوست .. همان شهری که از آب و گل توست .. پلکهایت را بگشای ! چشمانت را باز کن ... تا ببینی که فروغ ماندنیست .. تا ببینی که عشق به معنای اندوه نیست ... تا ببینی که چگونه عاشق توایم .. تو را آن گونه که هستی دوستت می داریم .. تولدت مبارک ای پرنده ماندنی ! ...
با الهام از اشعار فروغ .. دروصف فروغ : ایرانی بی فروغ وبافروغ
     
  
زن

andishmand
 
۸ دیماه میلاد فروغ فرخزاد گرامی باد




من خواب دیده ام که کسی میآید
من خواب یک ستاره ی قرمز دیده ام
و پلک چشمم هی میپرد
و کفشهایم هی جفت میشوند
و کور شوم
اگر دروغ بگویم
من خواب آن ستاره ی قرمز را
وقتی که خواب نبودم دیده ام
کسی میآید
کسی میآید
کسی دیگر
کسی بهتر

کسی که مثل هیچکس نیست، مثل پدر نیست ، مثل انسی نیست ، مثل یحیی نیست ، مثل مادر نیست
و مثل آن کسی است که باید باشد
و قدش از درختهای خانه ی معمار هم بلندتر است
و صورتش
از صورت ...امام زمان هم روشنتر است

و میتواند کاری کند که لامپ "الله "
که سبز بود : مثل صبح سحر سبز بود .
دوباره روی آسمان مسجد مفتاحیان
روشن شود
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
مرد

 
حیف فروغ که از دنیا رفت.....
همه محبت خود را به یکباره برای دوستت ظاهر مکن زیرا هر وقت اندک تغییری مشاهده کرد تو را دشمن می پندارد
     
  
مرد

 
یادش گرامی
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
     
  
مرد

 
یاد و نامش گرامی
همه محبت خود را به یکباره برای دوستت ظاهر مکن زیرا هر وقت اندک تغییری مشاهده کرد تو را دشمن می پندارد
     
  
زن

 
۸ دیماه میلاد فروغ فرخزاد گرامی باد

پیشانی از داغ گناهی سیه شود
بهتر ز داغ مهر نماز از سر ریا

نام خدا نبردن از آن به که زیر لب
بهر فریب خلق بگویی خدا خدا


فروغ فرخزاد
     
  
مرد

 
یادش گرامی باد
     
  
صفحه  صفحه 4 از 6:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  پسین » 
مناسبتها

۸ دیماه میلاد فروغ فرخزاد گرامی باد


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA