|
بهمن مفید :من بودم حاجی نصرت رضا 500 علی فرصت، آره و اینا خیلی بودیم کریم آقامونم بود!قیصر(بهروز وثوقی):کریم! کدوم کریم؟بهمن مفید :کریم آب منگل میشناسیش آره از ما نه از اونا آره که بریم دوا خوریتو نمیری به موت قسم اصلا ما تو نخش نبودیم آره نه گاز دنده دم هتل کوهپایه دربند اومدیم پایین یکی چپ یکی راست یکی بالا یکی پایین عرق و آب جو - جور شدرو تخت نشسته بودیم داشتیم می خوردیم اولی رو رفتیم بالا به سلامتی رفقا لول لول شدیم دومی رو رفتیم بالا به سلامتی جمع پاتیل پاتیل شدیم سومی اومدی بریم بالاآشیخ علی نامرد ساقی شد گفت بریم بالا ما هم رفتیم بالاگفت به سلامتی میتی، تو نمیری به موت قسم خیلی تو لب شدماین جیب نه اون جیب نه تو جیب ساعتی ضامن دار اومد بیرون رفتم اومدم دیدم کسی نیست همه خوابیدن پریدم تو اتول اومدم دم کوچه مهران بغل این نرقه فروشیه اومدم پایین یه پسر هیکل میزونه اینجوریه زد بهم افتادم تو ج وبگفتم هه ته ته گفت عفت یکی گذاشت تو گوشم گفتم نامردا دومی رو زد از اولیش قایم تر زددست کردم تو جیبم که برم و بیام چشم واز کردم دیدم تو مریض خونم حالا ما به همه گفتیم زدیم شما هم بگین زده خوبیت نداره![ قیصر - مسعود کیمیایی ]
|