انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 4 از 53:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  50  51  52  53  پسین »

Robaey & 2 Beity | رباعی و دو بیتی


مرد

 
رباعی و دو بیتی
Robaey & 2 Beity


نگاهت زند رنگ بيگانه گاهي
ز نيرنگ بيگانه گاهي، نگاهي-
كنم بر سيه جاده ي خط چشمت
نگاه گناهي به راهي و آهي

*****

تا ما بسر کوی تو آرام گرفتیم
اندر صف دل سوختگان نام گرفتیم
در آتش تیمار تو تا سوخته گشتیم
در کنج خرابات می خام گرفتیم

*****

رها کردی غم بی رنگی ام را
دل ساحل نشين سنگی ام را
دوبيتی هم اگر باشی از امشب
نمی بخشم به تو دلتنگی ام را

*****

گويند که هم صحبتی حور خوش است
هجران و وصال و عشق پر شور خوش است
اما من از عشق و وصل تو فهميدم
((آواز دهل شنيدن از دور خوش است))

*****

من را تو به راه عشق خواندی ممنون
از بابت عشق دل ستاندی ممنون
حتی به رقيب اگر مرا بفروشی
با من دوسه روز از اينکه ماندی ممنون

*****

از طعنه جاهلان نخواهم ترسيد
بر خنده اين زمانه خواهم خنديد
من بر سر عشق پاک خود ميمانم
((تا کور شود هر آنکه نتواند ديد))

*****

تا آخر عمر در دلم خواهی ماند
تنها تو چراغ محفلم خواهی ماند
ای پاکترين زلال جوشان دلم
ای آينه در مقابلم خواهی ماند

*****

اگر آتش به زیر پوست داری
نسوزی، گر علی را دوست داری
اگر مهر علی در سینه ات نیست
بسوزی گر هزاران پوست داری

*****

با اینکه زبد عهدی تو آزرده است
این دل همه حرف دلش را خورده است
ای دوست اگر تو هم مرا پس بزنی
پس چاه مگر نعوذ بالله مرده است؟
عشق را دوست دارم ولي نه در قفس بوسه را دوست دارم نه در هوس تو را دوست دارم تا آخرين نفس
     
  
مرد

 
تا ژندهء عشق حق بر افراخته ايم
از مخمل خون به تن کفن ساخته ايم
ما مفت نه سهم می بريم از خورشيد
دامن دامن ستاره پرداخته ايم

*****

روزی که تو آمدی به دنیا عریان
جمعی به تو خندان و تو بودی گریان
کاری بکن ای دوست به وقت رفتن
جمعی به تو گریان و تو باشی خندان

*****

به قبرستان گذر کردم کم و بیش
بدیدم قبر دولت مرد و درویش
نه درویش بی کفن در خاک رفته
نه دولت مرد برده یک کفن بیش

*****

فرق هستی غرق خون است این زمان
آسمان هم گریه دارد بی امان
در عزای شمع جان افروز عشق
تا قیامت اشک بارد چشممان


*****

یارب به خدایی خدایی
وانگه به جمال کبریایی
از عمر من آنچه هست برجای
بستان و به عمر لیلی افزا


*****


در خدمت خلق زندگی ما را کشت
واندر پی تان دوندگی ما را کشت
هم منت روزگار و هم منت خلق
ای مرگ بیا که زندگی ما را کشت

*****


کاش در سینه مرا این دل دیوانه نبود
یا اگر بود اسیر غم جانانه نبود
رخ گل, مایه ی سودا و گرفتاری شد
ور نه مرغ دل ما را هوس دانه نبود

*****

من آن گلبرگ مغرورم که می میرم ز بی آبی
ولی با خفت و خواری پی شبنم نمی گردم
بلا گردان آن رندم که با زخم دو صد خنجر
به پیش هر کس و ناکس پی مرحم نمی گردد

*****

ای رفته به قهر, وعده های تو چه شد
مهر تو کجا رفت و وفای تو جه شد
این تیرگی آخر ز کجا روی آورد
ای آیینه رخسار صفای تو چه شد
عشق را دوست دارم ولي نه در قفس بوسه را دوست دارم نه در هوس تو را دوست دارم تا آخرين نفس
     
  
مرد

 
ای کاش محبت اثری داشته باشد
معشوقه ز عاشق خبری داشته باشد
کو خنجر تیزی که شکافد جگرم را
از بحر رفیقی که صفت داشته باشد

*****

من و حس لطیف دست هایت
دو گلبرگ ظریف دست هایت
جسارت کرده ام گاهی سروده ام
دو بیتی با ردیف دست هایت

*****

گل ما ,اعتقاد عشق این است
بهار تو بهار اخرین است
دلی که خالی از مهر تو باشد
حسابش با کرام الکاتبین است

*****

تو گفتی چون بيايی هديه آری
برايم تازه گل هايی بهاری
وفا کردی و آوردی گلی را
ولی عطرش ندادی يادگاری

*****

دنيا همه هيچ و کار دنيا همه هيچ
اي هيچ براي هيچ بر هيچ مپيچ
داني که از آدمي چه ماند پس مرگ
عشق است و محبت است و باقي همه هيچ

*****

آنکه مست امد ودستي به دل ما زد و رفت
در اين خانه ندانم به چه سودا زد و رفت
خواست تنهايي مان به رخ ما بکشد
تنه اي بر در اين خانه ي تنها زد و رفت

*****

ز شیر شتر خوردن و سوسمار
عرب را بدانجا رسیدست کار
که تاج کیانی کند آرزو
تفو بر تو ای چرخ گردون تفو

*****

در نگاهت خوانده ام غرق تمنايي هنوز
گر چه در جمعي ولي تنهاي تنهايي هنوز
بي تو امشب گريه هم با من غريبي مي كند
ديده بر راهند چشمانم كه باز ايي هنوز

*****

همه گويند كه ؛ تو عاشق اويي
گر چه دانم همه كس عاشق اويند
ليك مي ترسم ، يارب
نكند راست بگويند ؟
عشق را دوست دارم ولي نه در قفس بوسه را دوست دارم نه در هوس تو را دوست دارم تا آخرين نفس
     
  
مرد

 
پروانه به شمع بوسه زد و بال و پرش سوخت
بيچاره از اين عشق سوختن آموخت
فرق من و پروانه در اينست
پروانه پرش سوخت ولي من جگرم سوخت

*****

گفتم چشمم ، گفت : براهش مي دار
گفتم جگرم ، گفت: پر آهش مي دار
گفتم که دلم ، گفت : چه داري در دل
گفتم غم تو ، گفت : نگاهش مي دار


*****


تا آب شدم سراب دیدم خود را--- دریا گشتم حباب دیدم خود را
آگاه شدم غفلت خود را دیدم--- بیدار شدم بخواب دیدم خود را

*****

اگر دنياي ما دنياي سنگ است
بدان سنگيني سنگ هم قشنگ است
اگر دنياي ما دنياي درد است
بدان عاشق شدن از بحررنج است

*****

گریه هایم بی صداست
عشق من بی انتهاست
رد پای اشکم هایم را بگیر
تا بدانی خانه عاشق کجاست

*****

تا که بودیم نبودیم کسی
کشت مارا غم بی همنفسی
تا که رفتیم همه یار شدند
مرده ایم و همه بیدار شدند

*****

آخرازعشق تومن خاك كليسا ميشوم
ميكشم دست ازمسلماني مسيحاميشوم
آنقدر دركشتي عشقت نشينم روز وشب
يابه ساحل ميرسم ياغرق درياميشوم

*****


زنده را تا زنده است بايد به فريادش رسيد
ورنه برسنگ مزارش آب پاشيدن چه سود؟
زنده را تا زنده است قدرش بدان
ورنه بر روي مزارش كوزه گل چيدن چه سود؟

*****

اگه عشقی نباشه آدمی نیست!
اگه آدم نباشه زندگی نیست!
نپرس ازمن چه آمد برسر عشق
جواب من به جز شرمندگی نیست!
عشق را دوست دارم ولي نه در قفس بوسه را دوست دارم نه در هوس تو را دوست دارم تا آخرين نفس
     
  
مرد

 
بازیچه دست یار بودن عشق است
در پنجره غم شکار بودن عشق است
در محکمه ای که یار باشد قاضی
محکوم طناب دار بودن عشق است

*****

قلبی که به یک لحظه دو عشق بپذیرد،
بگذار چنین قلب ز اندوه بمیرد.
بی عشق و محبت نتوان زیست
ولیکن...
یک دل نتواند دو محبت بپذیرد.

*****

گرمحبت ثمرش سوختن و ساختن است
یابه میدان محبت سرخودباختن است
من به میدان محبت گذرم ازسرخویش
تابدانند که این حاصل دل باختن است...

*****

تقصير دلم چيست اگر روي تو زيبا ست
حاجت به بيان نيست که از روي تو پيداست
من تشنه ي يک لحظه تماشاي تو هستم
افسوس که يک لحظه تماشاي تو روياست


*****

من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد
همه اندیشه ام٬ اندیشه ی فرداست
وجودم از تمنای تو سرشار است
زمان در بستر شب خواب و بیدار است

*****

در ديده به جاي خواب آب است مرا
زيرا كه به ديدنت شتاب است مرا
گويند بخواب تا كه به خوابش بيني
اي بي‌خبران چه جاي خواب است مرا

*****

عهدي نبسته‌ايم كه در هم توان شكست
سختي كه هيچ سست نگردد،وفاي ماست!
جان مي‌دهيم و ناز طبيبان نمي‌كشيم
زيرا كه درد او به حقيقت دواي ماست

*****

بر خاك بخواب نازنین , تختی نیست
آواره شدن حكایت سختی نیست
از پاكی اشكهای خود فهمیدم
لبخند همیشه راز خوشبختی نیست

عشق را دوست دارم ولي نه در قفس بوسه را دوست دارم نه در هوس تو را دوست دارم تا آخرين نفس
     
  
مرد

 
عشق در حیطه فهمیدن ما نیست بیا بر گردیم
آسمان پاسخ پرسیدن ما نیست بیا بر گردیم
گریه هامان چه قدر تلخ ببین رنگ ترحم دارد
تا زمین دشمن خندیدن ما نیست بیا بر گردیم

*****

عاشقی را شرط اول ناله وفریاد نیست
تا کسی از جان شیرین نگذرد فرهاد نیست
عاشقی مقدورهر عیاش نیست
غم کشیدن صنعت نقاش نیست

*****

من از طرح نگاه تو امید مبهمی دارم
نگاهت را نگیر از من که با آن عالمی دارم
اگر دورم ز دیدارت دلیل بی وفایی نیست
وفا آن است که نامت را همیشه زیر لب دارم

*****

به روی برگ زندگی دو خط زرد میکشم
و چشم عاشق تو را که گریه کرد میکشم
تو رفتی و بدون تو کسی نگفت با خودش
که من بدون چشم تو چقدر درد میگشم...

*****

ز تو دورم چه غمگين و چه من زارم
فقط نام تو را من روي لب دارم
چه غم گر ديگران گويند من خوارم
كه عشق تو شد روز و شب كارم

*****

دوباره باز فكرم به سوي تو پريده است
دوباره باز عشقت به كنج دل خزيده است
به سويت، روي خود كردم كه يارب
چرا عشقم به اين زودي ز ياد او رميده است

*****

شب فرا مي رسد با سكوتي سرد
باز فكرم به سوي تو است اي مرد
كي به سوي من مي آيي نمي دانم
اين شده است براي من غصه و يك درد

*****

دلی سرشار از غم دارم امشب
دلم تنهاست ماتم دارم امشب
غم آمد غصه آمد ماتم آمد
تو را در این میان کم دارم امشب

*****

هر چند كه از آینه بی رنگ تر است........................از خاطر غنچه ها دلم تنگ تر است
بشكن دل بی نوای ما را ای عشق...........................این ساز شكسته اش خوش اهنگ تر است
عشق را دوست دارم ولي نه در قفس بوسه را دوست دارم نه در هوس تو را دوست دارم تا آخرين نفس
     
  
مرد

 
بر دوش زمانه لحظه ها سنگین بود........................خورشید و زمین و آسمان غمگین بود
از خون و گل و شكوفه تابوت شهید.......................بر موج بلند دستها رنگین بود

*****

حسنت به ازل نظر چو در كارم كرد...............بنمود جمال و عاشق زارم كرد
من خفته بدم به ناز در كتم عدم..............حسن تو به دست خویش بیدارم كرد

*****


زان لحظه كه ديده بر رخت وا كردم
دل دادم و شعر عشق انشاء كردم
ني، ني غلطم، كجا سرودم شعري
تو شعر سرودي و من امضاء كردم

*****

هر که دَم از تو نزد، قالي آتش بافت
آنکه رأيش به تو بود، سوي جنت بشتافت
او که شيطان طلب است ، کرب دوران دريافت
انتخابات تو را ، شمس هم گشت و نيافت

*****

آیینه روزگار لبخند خداست
آرامش سبزه زار لبخند خداست
از عطر نگاه باغ ها دانستم
نام دگر بهار لبخند خداست

*****

امروز بیا ترانه خوانی بکنیم
با سبزه و آب مهربانی بکنیم
عید است و غبار غم گرفته است دلم
ای اشک بیا خانه تکانی بکنیم

*****

ای کاش که کاشانه ی من زیر پرت بود
ای کاش دمی از سر کویم گذرت بود
من مرغ اسیرم که ندارم پر پرواز
ای کاش که از حال دل من خبرت بود

*****

ای که دایم می خوری اموال مردم را به زور
هیچ انگاری که روزی می روی در لحد وگور
گاه گاهی حیله وتزویر می داری به پیش
درچپیدن فرق نیست بیگانه را با قوم و خویش

*****

وای چه خسته می کند تنگی این قفس مرا
پیر شدم نکرد از این رنج و شکنجه بس مرا
آب و هوای خاکیان نیست به عشق سازگار
آتش آه گو بسوز آنچه به دل هوس مرا
عشق را دوست دارم ولي نه در قفس بوسه را دوست دارم نه در هوس تو را دوست دارم تا آخرين نفس
     
  
مرد

 
گر بسوزند استخوانم در نیستان همچو نی
گوید از ایشان گذشتم ناله ی خاکسترم
چشمه لغزان به سنگم خاطری روشن مرا
داده ای یارب که از سنگین دلی ها بگذرم!

*****

آمدي با تاب گيسو تا كه بيتابم كني؟
زلف يكسو زدي تا غرق مهتابم كني؟
آتش از برق نگاهت ريختي بر جان من
خواستي تا در ميان شعله ها آبم كني؟

*****

درد من نقطه ي آغاز ندارد، چه كنم؟
دل من پنجره اي باز ندارد، چه كنم؟
به من خسته نگو نوبت كوچ است بپر
اين پرستو پر پرواز ندارد، چه كنم؟

*****

گر زکوی او خبر داری بگو
گر نشانی مختصردانی بگو
مرگ را دانم ولی تا کوی دوست
راه اگر نزدیکتر داری بگو

*****

عمر گرانمایه درین صرف شد
تا چه خورم صیف و چه پوشم شتا
ای شکم خیره به نانی بساز
تا نکنی پشت به خدمت دونا

*****


خدا ان ملتی را سروری داد
که تقدیرش به دست خویش بنوشت
به ان ملت سر و کاری ندارد
که دهقانش برای دیگران کشت

*****

نگارا چشم تو ختم زمان است
که روح زندگی در آن نهان است
هر آنکس با نگاهت آشنا گشت
یقین تا روز محشر درامان است

*****

گرچه از هجر تو من پژمان و بیمارم هنوز
در کمند زلف مشکینت گرفتارم هنوز
گرچه مویم شد سپید از نامرادیهای دهر
باز وصلت را بجان و دل خریدارم هنوز

*****

از باور هر نگاه من بنویسید
از عشق از اشتباه من بنویسید
او غرق گناه است مجازاتش را
پای دل بی گناه من بنویسید
عشق را دوست دارم ولي نه در قفس بوسه را دوست دارم نه در هوس تو را دوست دارم تا آخرين نفس
     
  
مرد

 
با چشمک یک ستاره عاشق شده بود
با ساده ترین اشاره عاشق شده بود
شب رفت و ستاره اش به فردا پیوست
افسوس که او دوباره عاشق شده بود

*****

فصل بارانی چشمم، گریه هایم دیدنی است
در مسیر عشق پاکت، شیوه‌هایم دیدنی است
قبله‌گاه سجده هایم، نازنین، چشمان توست
در صبوریهای جانکاه، شکوه هایم دیدنی است

*****

از سر سودایی خود شکوه‌ها دارم رضا
کن نگاه از روی لطف بر چشم خونبارم رضا
آنچنان آتش گرفته هستی‌ام از مهر او
کی گذاری مرهمی بر جان بیمارم رضا


*****



طبيبان بر سر بالين من آهسته مي گويند
كه امشب تا سحر اين عاشق ديوانه مي ميرد
ز هر جا بگذرد تابوت من غوغا به پا خيزد
چه سنگين مي رود اين مرده از بس آرزو دارد...

*****

زهی خجسته زمانی كه یار باز آید.....................به كام غمزدگان غمگسار باز اید
به پیش خیل خیالش كشیدم ابلق چشم.............بدان امید كه آن شهسوار باز آید


*****

گر من از باغ تو یك میوه بچینم چه شود........پیش پایی به چراغ تو ببینم چه شود
یارب اندر كنف سایه آن سرو بلند...........گر من سوخته یك دم بنشینم چه شود

*****

وصل تو کجا و من مهجور کجا
دردانه کجا حوصله مور کجا
هر چند ز سوختن ندارم باکی
پروانه کجا و آتش طور کجا؟!

*****

دل تنگ ترين خاطره ام مُردن تست . . . . خاموش ترين ترانه افسردن تست
ليلاي اساطيري انديشه ي من . . . . آهسته برو كه خون من گردن تست

*****

تمام غصه هایم را بیا و از دلم بردار
قدم در خانه تاریک تنهایی من بگذار
از آن روزی که رفتی بیخبر ای کاش می دیدی
به من با طعنه می خندند تمام مردم بازار
عشق را دوست دارم ولي نه در قفس بوسه را دوست دارم نه در هوس تو را دوست دارم تا آخرين نفس
     
  
مرد

 
بي فروغ ِ چشم ِ تو، گل هايِ گلـدان زرد شد
آفتـابِ مهربانـي، بـي نگاهـت سـرد شد
كودكِ دل كه هميشه شاد و بازيگوش بود
كاش مي ديدي كه بي تو همنشين ِ درد شد

*****

كارهایم را درست میكنی اما چه سود!
وقتی كه دندان نباشد نان چه سود!
حكمتش را نفهمیدیم این دوروز
آخر اي عزيز خر را شاخ چه سود!

*****

به غم كسي اسيرم كه ز من خبر ندارد . . . عجب از محبت من كه در او اثر ندارد!

غلط است هر كه گويد "دل به دل راه دارد" . . . دل من ز غصه خون شد دل او خبر ندارد!

*****

سكوتم را به باران هديه كردم
تمام زندگي را گريه كردم
نبودي در فراق شانه هايت
به هر خاكي رسيدم تكيه كردم

*****

نگو بار گران بوديم و رفتيم
نگو نامهربان بوديم و رفتيم
نگو اينها دليل محكمي نيست
بگو با ديگران بوديم و رفتيم

*****

روزگاريست در اين کوچه گرفتار توام
باخبر باش که در حسرت ديدار توام
گفته بودي که طبيب دل هر بيماري
پس طبيب دل من باش که بيمار توام

*****

اگه شدم عاشق تو نزار كه بي تاب بمونم
لالايي شبام تويي نزار كه بي خواب بمونم
دارم برات شعر مي خونم شايد به يادم بموني
فقط يه چيز ازت مي خوام هميشه عاشق بموني

*****

جز من اگرت عاشق و شيداست بگو
ور ميل دلت به جانب ماست بگو
گر هيچ مرا در دل تو جاست بگو
گر هست بگو نيست بگو راست بگو

*****

بيا با نو شکفتن آشتي کن
بيا با شعر گفتن آشتي کن
تمام خواهش من يک کلام است
جناب عشق با من آشتي کن

عشق را دوست دارم ولي نه در قفس بوسه را دوست دارم نه در هوس تو را دوست دارم تا آخرين نفس
     
  
صفحه  صفحه 4 از 53:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  50  51  52  53  پسین » 
شعر و ادبیات

Robaey & 2 Beity | رباعی و دو بیتی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA