انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 2 از 13:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  10  11  12  13  پسین »

Haiku and Karikalamator | هایكو و كاریكلماتور


مرد

 
وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد، ماهی‌ها صلوات فرستادند.

اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان می سازم.

به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است.

به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد.

قلبم پرجمعیت ترین شهر دنیاست.

به نگاهم خوش آمدی.
     
  
مرد

 
پیرامون ادبیات پیرامونی
من شاعر تناقض های بزرگم
له و علیه جامعه نیستم
ورای جامعه هستم

"علی عبدالرضایی"

در اینکه تاویل یک متن می تواند به تعداد مخاطبان آن متن باشد شکی نیست اما دایره ی این تاویل در تعریفی که آن متن از خودش به دست داده مشخص می شود. این نوع تاویل، وفادار ترین تاویل به متن است که هیچ نگاهی به بیرون از متن نداشته و در صدد کشف پنهان ترین زوایای متن پیش رو می پردازد. همانطور که ارجاع به خارج از متن نوعی ارتجاع متنی است که سالها گریبانگیر ادبیات ما بوده، تاویل فرامتنی نیز بیماری دامنگیر مخاطب ما به خصوص در برهه هایی از تاریخ مشوش سیاسی بوده و هست. هم از این رو است که شاعران بزرگ ایران زمین در زمان خود چندان که باید درک و شناخته نشده اند زیرا که شعرشان در چنبره ی عناصر غالبا اجتماعی - سیاسی عصر خود زمینگیر و زمانگیر شده است. و عجبی نیست که قرن ها بعد از فردوسی و حافظ و سعدی است که کرسی های متعدد فردوسی شناسی و حافظ شناسی و سعدی شناسی پدید می آید.

عاشقانه ترین لحظات شاهنامه ی حکیم توس را ندیدن و حماسی خواندن وی، و یا سیاسی ترین شعرهای حافظ را ندیدن و تغزلی نامیدن او از همین "عقب ماندگی" تاریخی حکایت دارد.



چندی ست که کلیپ بسیار جالبی از شعر "پدر خوانده" در سطح وسیعی در شبکه ی اینترنت منتشر شده که مرا نیز به عنوان شاعر آن تحت تاثیر قرار داده است. با اینکه سازندگان این کلیپ را نمی شناسم و در واقع بدون اجازه و موافقت من دست به چنین کاری زده اند، از آنها سپاسگزارم و آفرین بر خلاقیت و درک بالای شعری شان می گویم.

این کلیپ با استفاده از تصاویر متعددی از جنبش اعتراضی مردم ایران، از یک شعر کاملا اروتیک، یک "قصیده" ی سیاسی ساخته است!! یعنی تاویل شعر را از ساحت درون متنی خارج ساخته و با ارتباط های بینامتنی و پیرامتنی با ساحتی متفاوت و متباین، اثر دیگری آفریده که دیگر نمی توان گفت اثر رضا شنطیا!

و به این ترتیب بار دیگر مرا به این نظر مطمئن تر ساخت که اگر ادبیات امروز ایران را یارای رقابت با ادبیات جهان نیست، صرفا به خاطر اوضاع نابسامان سیاسی دو قرن اخیر بوده است و بس. جایی که مخاطبش انتظار آیینه نمایی از ادبیات سرزمینش داشته باشد، اهمال! شاعرانش را خود جبران می کند؛ چه با سرود "دیو چو بیرون رود فرشته درآید" و چه با کلیپ "پدر خوانده"




نویسنده : رضا شنطیا


پدر خوانده / رضا شنطیا



عاشق دختری که یَواشکی زیبا بود
و ناخن‌هایش را مثل چی می‌جوید
وقتی که دوست داشـتنش آغوش می‌خواست.

 دست‌های من گردنش را دور می‌زند / می‌خواهد از ممنوع او عبور کند /
جلویش را می‌گیرند!

- مدارک لطفا"  

به جمله‌های من دستبند می‌زنند

به ارتکاب فعل‌های حرام متّهمند

و ردیف اوّل این

این دُختر           

از آن جمله است؛           

او را در فعل‌های انجام شده سقط کرده‌ام

و هرچه کردم انگشت‌هایم به او مبتلا نشد         نشود

من پدر خوبی برای شعرهایم نبوده‌ام

لااقل بروم برای دخترم مادر خوبی پیدا بکنم

- مردی که از کنار شب به سمت آهسته می‌رفت: همسرم

شعری که در کوچه‌های جمعه جملگی می‌کرد: دخترم

و آخر اینکه خودم:

  عاشق جمله‌های لاقیدم   

      

               و از دختری که در فارسی همیشه مفعول است، بیزارم

با این‌همه شاعرم

   و هرچه کردم انگشت‌هایم به او مبتلا نشود         نشد!
     
  
مرد

 
زندگی مانند موجی است که به وسیله باد تولید می شود.وبه وسیله ساحل ویران.

**مرد کوه استواری است که با دینامیت هم منفجر نمی شود**

**خواستم طلاهایم را بفروشم تا به زخمی بزنم ،ولی طلا ها زخمی تر بودند .

**آنقدر مثل گل لطیف و زیبا بود که آن را چیدم **

**خواستم شهامت بخرم ولی از قیمتش ترسیدم.

**آنقدر روشن فکر بود که از رفتن برق هراسی نداشت**

**آنقدر بلند بود که قطعش کردند.

**چون شهامت زیاد داشتم خواستم بفروشم ،ولی خریداری نبود.



راضیه پیران

     
  
مرد

 
انسان وقتی زنده است که هوس هایش مرده اند

عشق با ورودش دل را زنده میکند وبا رفتنش جان را به آتش میکشد

در زندگی دو راه وجود دارد : 1 یا برای خودت زندگی کن 2 یا برای دیگران بمیر

اگر ها، شاید ها و شاید ها ،باید ها و باید ها حتما ها و حتما ها هیچوقت ها را به وجود می آورند

اگر بیایم خواهم رفت و اگر بروم بار دیگر خواهم امد پس خداحافظی برای چیست ؟

عاشقان دیوانه می میرند و دیوانگان هم دیوانه . پس دیوانه و عاشق هر دو دیو اند(دیو انه = همچون دیو)

تو را از شن نه از گل آفریدند ز عطر و بوی سنبل آفریدند

نمیدانم تو را با این همه حسن چرا این گونه منگل افریدند؟

یک شب تو را ز شوقم تشبیه ماه کردم

لامپ صد هم نبودی من اشتباه کردم

اگر می خوای دوستت داشته باشم نقطه ها رو دنبال کن :

.

..

.

..

.

..

..

.

..

.

..

.

دیدی کمبود محبت داری!!؟

دوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو ووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو ووووووووووووووووووووووووووووووووووووستت دارم

جمله رو بی خیال نفسو داشتی؟



یه روز یه یارو سوار هواپیما می شه یهو هواپیما سقوط میکنه .....

این قرار بود لطیفه باشه اما حادثه خبر نمی کنه
     
  
مرد

 
۱. وقتی می خواهم خون گریه کنم قلبم را به چشمم پیوند می زنم .

2. ستارگان بچه های سرراهی هستند .

3. برای اینکه قفس مزه محبوس بودن را بفهمد آن را داخل قفس بزرگتری قرار دادم.

4. پرنده محبوس آئینه را شکست تا دو پرنده را در قفس نبیند .

5. مضحک تر از این نیست که پرنده اختیار در قفس خودش را هم ندارد .

6. پرنده سعی می کرد طوری بایستد که لااقل سایه اش بیرون قفس بیافتد.

7. پرنده ای که روی تنگ ماهی نشسته بود به ماهی گفت « پرواز کن سقف قفست خراب شده است ».

8. غم ، سیفون اشکم را کشید .
     
  
مرد

 
۹. وقتی چشم پرنده به گربه افتاد از میله های قفس تشکر کرد.

10. فواره آب را به هوا تزریق کرد.

11. به عقیده گیوتین سر انسان زیادی است .

12. برای اینکه خورشید را تحقیر کنم در جشن تولدش شمع روشن کردم .

13. ساعتم وقتی به خواب می رود خواب ساعت زنانه می بیند .

14. پرنده از ساق پایش متنفر است چونشباهت زیادی به میله های قفس دارد .

15. سیم تلفن مشغول سخن چینی بود .
     
  
مرد

 
۱۶. اغوشش به اندازه ای گرم بود که بدنم تاول زد .

17. معشوقه ی جفا پیشه هوای چشمانم را بارانی اعلام نمود .

18. بدن شب را با چراغ قوه زخمی نمودم .

19. شیشه عمر ماهی همان تنگ آبش است .

20. ابر شبانه ، عاشق آسمان بی ستاره است .
     
  
مرد

 
متمایزش کرده
موی سفید
در شلوغی جوانانه مترو

بی دلیل به هم نگاه می کنند
و می خندند
زوج تازه در مترو

دلش به هزار راه می رود
زن جوان
قطار مترو به ایستگاه بعد

فکرش مانده
پیش دخترک در قطار مترو
پله برقی ولی بالا می رود
     
  
مرد

 
猟夫と鴨同じ湖上に夜明け待つ

------------

satsuo to kamo onaji kojou ni yoake matsu

Tsuda Kiyoko

------------

گرد يک درياچه
سپيده دم را انتظار می کشند
هم شکارچی و هم مرغابی

------
تسودا کييوکو
     
  
مرد

 
ふだん着の俳句大好き茄子の花
.............

fudan gi no haiku daisuki nasu no hana

Ueda
------------

دوست می دارم هايکوهای بی تکلف را
همچنانکه گل های بادمجان را
--------
اوادا
_________
يادم باشد که دفعه ديگر اگر فرصتی دست داد ، با تامل بیشتری
گلهای بادمجان را تماشا کنم.
     
  
صفحه  صفحه 2 از 13:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  10  11  12  13  پسین » 
شعر و ادبیات

Haiku and Karikalamator | هایكو و كاریكلماتور

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA