انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 2 از 10:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  پسین »

Iraj Mirza and Poetry | ایرج میرزا و شعرش


مرد

 


ما که اطفال این دبستانیم
همه از خاک پاک ایرانیم

همه باهم برادر وطنیم
مهربان همچو جسم با جانیم

اشرف و انجب تمام ملل
یادگار قدیم دورانیم

وطن ما بجای مادر ماست
ما گروه وطن پرستانیم

شکرداریم کز طفولیت
درس حب الوطن همی خوانیم
چون که حب الوطن ز ایمان است

ما یقیناً ز اهل ایمانیم
گر رسد دشمنی برای وطن

جان و دل رایگان بیفشانیم
در ره عزت و بقای وطن
جان و دل رایگان بیفشانیم


ز شیر شتر خوردن و سوسمار عرب را به جایی رسیدست کار
که تخت کیانی کند آرزو تفو بر تو ای چرخ گردون تفو
     
  
مرد

 


مرثیه عاشورا

رسم است هر که داغ جوان دید، دوستان
رأفت برند حالت آن داغ دیده را

یک دوست زیر بازوی او گیرد از وفا
وان یک ز چهره پاک کند اشک دیده را

آن دیگری برو بفشاند گلاب و شهد
تا تقویت کند دل محنت کشیده را

یک جمع دعوتش به گل و بوستان کند
تا برکنندش از دل، خارِ خلیده را

جمع دگر برای تسلای او دهند
شرح سیاهکاری چرخِ خمیده را

القصّه! هر کسی به طریقی ز روی مهر
تسکین دهد مصیبتِ بر وی رسیده را

آیا که داد تسلیت خاطرِ حسین
چون دید نعش اکبر در خون تپیده را؟

آیا که غمگساری و اندُه بری نمود
لیلای داغ دیدۀ زحمت کشیده را؟

بعد از پسر، دل پدر آماج تیر شد
آتش زدند لانۀ مرغ پریده را


     
  
مرد

 


اشک شیخ

نعوذ بالله از آن قطره های دیده ی شیخ
چه خانه ها که از این آب کم خراب کند

شنیده ام به دریای هند جانوری است
که کسب روزی با چشم اشک یاب کند

به ساحل آید و بی حس بروی خاک افتد
دو دیده خیره به رخسار آفتاب کند

شود ز تابش خور چشم او پر از ذباب و هوام
به هم نهد مژه و سر به زیر آب کند

به آب دیده سوزنده تر از آتش تیز
تن ذباب و دل پشه کباب کند

چو اشک این حیوان است اشک دیده شیخ
مرو که صید تو چون پشه و ذناب کند


     
  
مرد

 


اندرز و نصیحت

روزگار تو دگر گردد و کار تو دگر
که ز روز بد تو بر تو شدم یاد آور

ای تو در دیده ی من ابهی من نور بصر
همه اعضایت تغییر کند پا تا سر

نه دگر مدح کند کس لب لعلت به شکر
نه دگر ماند قد تو به سرو کشمر

چشمت آن چشمست اما نبود چون عبهر
سینه ات سینه ی قلبست ولی کو مرمر ؟

خار آهن نکند دفع هجوم از سنگر
نه دگر کس به هوای تو ستد در معبر

که تو باز ایی و برخیزد و گیردت به بر
خادم و حاجب او عذر تو خواهد بر در

پیش کاین مو به رخت چون مور آرد لشکر
طفل باهوش نه خود رای بود نه خود سر

آخر حال ببین ،‌ عاقبت کار نگر
در هتل ها نتوان برد همه عمر به سر

این شرافت را از سلسله ی خویش مبر
فکر آن باش که سال دگر ای شوخ پسر

و بسته به مویی است ز من رنجه مشو
بر تو این موی بود اقرب من حبل ورید

موی آنست که چون سرزند از عارض تو
نه دگر وصف کند کس سر زلفت به عبیر

نه دگر باشد روی تو چو ماه نخشب
گوشت آن گوشست اما نبود همچو صدف

طره ات طره پیشست ولی کو زنجبر ؟
همچو این مو که کند منع ورود از عشاق

نه دگر کس ز قفای تو فتد در کوچه
آنکه بر در بود امسال دو چشمش شب و روز

سال نو چون بهع در خانه ی او پای نهی
نه کم از موری در فکر زمستانت باش

من تو را طفلک باهوشی انگشاته ام
گر جوانیست بس ، از خوشگذرانیست بس است

در کلوپ ها نتوان کرد همه وقت نشاط
تو به اصل و نسب از سلسله ی اشرافی


     
  
مرد

 


در ستایش نظام السلطنه ی مافی و اسب خواستن از وی

در هوا قوت سیر و سفری داده مرا
خواب دیدم که خدا بال و پری داده مرا
تیز روی بالی و تازنده پری داده مرا
همچو شاهین به هوا جلوه کنان می گذرم
گویی از برق ، طبیعت اثری داده مرا
هر کجا قصد کنم می رسم آن جا فی الفور
که خدا سرعت سیر دگری داده مرا
نه تلگراف به گردم برسد نه تلفن
بال و پر زیب و فر معتبری داده مرا
همه با چشم تحیر نگرانند به من
آسمان سلطنت مختصری داده مرا
آنچنان بود که پنداشتم از این پر و بال
از چه حق قوه ی فوق البشری داده مرا
جستم از خواب ، در اندیشه که تعبیرش چیست
تا کنم فرض که اینک ثمری داده مرا
من که در هیچ زمین تخم نیفشاندم پار
زن ندارم که بگویم پسری داده مرا
ده ندارم که بگویم بفزود آب قنات
باز حق در سر پیری پدری داده مرا
مادرم زنده نباشد که بگویم شو کرد
که به پاداش خدا گنج زری داده مرا
بندگی هیچ نکردم به خدا تا گویم
گرچه در هر فن ایزد گهری داده مرا
عاقبت دانش من راه به تعبیر نبرد
اسب با تربیت با هنری داده مرا
صبح دیدم که به سورانم و فرمانفرمای
طبع از دریا زاینده تری داده مرا
والی مشرق کز خدمت او بار خدای


     
  
مرد

 


دیدار

این عجیب نبود که در بازار بینم ماه را
دیدم اندر گردش بازار عبدالله را
من به زیر سقف دیدم روی عبدالله را
مردمان ایند استهلال را بالای بام
رو بخر او را و بر خوان کرمی مثواه را
یوسف ثانی به بازار آمد ای نفس عزیز
من در این گفته ستایش می کنم افواه را
هر که او را دید ماهذا بشر گوید همی
کاش تغییری دهد یک چند گردشگاه را
ترسم این بازاریان از دیدن او بشکنند
چون ببیند بردکان آن شمسه ی خرگاه را
گم کند تاجر حساب ذرع و کاسب راه دخل
لا اله ار گفته ساقط سازد الا الله را
وربیفتد چشم زاهد بر رخش وقت نماز
بارها این قصه ثابت گشته این گمراه را
هر که او را دید راه خانه خود گم کند
من که مفتون می کنم از صحبت خود شاه را
در زبانم لکنت اید چون کنم بر وی سلام
رو ببین آن طره فر خورده ی کوتاه را
ای که گویی قصه از زلف پریشان دراز
می کشد از سینه ی بیننده بیرون آه را
غبغبی دارد که دور از چشم بد بی اختیار
راستی زیبد خزانه ی خسرو جم جاه را
کوه نور است آن کفل در پشت آن دریای نور
مغتنم دان صحبت این پیر کار آگاه را
هیچ کس آگه نخواهد شد ز کار عشق ما
پاسبان عصمتم اطفال عصمت خواه را
گر تو عصمت خواه می باشی مرم از من که من
سال ها باشد که من بدرود گفتم باه را
من ز زلف مشک فام تو به بویی قانعم


     
  
مرد

 


رباعي هاي ايرج ميرزا

از شاعر به ملك التجار در طلب وفاي عهد

اقوال پر از مكر و فسون تو چه شد
الطاف ز حد وعد برون تو چه شد
با آن همه وعده ها كه بر من دادي
غاز تو چه شد ، بوقلمون تو چه شد

جواب ملك التجار

ايرج ز خراسان طلب غاز نمود
باب طمع و از به من باز نمود
غافل بود كه او كه غاز با بوقلمون
چون دانه نبود پرواز نمود

پاسخ ايرج


حيف است كه خلف وعده آغاز كني
با شعر مرا از سر خود باز كني
با داشتن هزارها بوقلمون
از دادن يك بوقلمون ناز كني

جواب ملك التجار

اي آنكه سزد خوانم اگر شهبازت
طوطيست همي كلك شكر پردازت
چون صرفه نبردم از تو قازي همه عمر
هر گز ندهم بوقلمون و غازت

پاسخ ايرج

اي وعده تو تمام بوقلموني
ياد ار از آن وعده در بيروني
از آنهمه ثروت وكيل آبادت
يك غاز به من نميدهي اي ...وني


     
  
مرد

 



هر وقت كه ديدي غضبت روي آورد
از يك تا صد شماره كن اي سره مرد
در ضمن شماره عقلت آيد سر جاي
ديگر نكني آنچه نمي بايد كرد

****
اكنون كه هواي ري به سر دارم و بس
ملبوس همين پوست به بر دارم و بس
ز اسباب سفر كه جمله مردم دارند
من بنده همين عزم سفر دارم وبس

****
ديديم بسي چون تو درين عمر قليل
كز كبر چو پشه بود در چشمش پيل
ريشش بدميد و شد گداي سر كوي
آري از ريش مي شوند ابن سبيل

****
اي دوست به ذات حق تعالي سوگند
كز هجر تو ساعتي نيم من خرسند
وز ياد تو هيچ گه تغافل نكنم
تا حشر اگر برند بندم از بند

*****
ديروز چه گلهاي جهان افروزي
امروز چه سرماي گلستان سوزي
آرنده برد و افريننده ي ورد
روزي آن طور مي پندد روزي

*****

آمد به چمن برف شگرف خنكي
در ثور كه ديد همچو برف خنكي
نا گه ز دل غنچه برون آمد برف
چون از دهن مليح حرف خنكي


     
  
مرد

 


حاجیان رخت چو از مکه برند
مدتی در عقب سر نگرند

تا به جایی که حرم در نظر است
چشم حجاج به دنبال سر است

من هم از کوی تو گر بستم بار
باز با کوی تو دارم سر و کار

چشم دل سوی تو دارم شب و روز
چشم بر کوی تو دارم شب و روز

تو صنم قبله آمال منی
چون کنم صرف نظر ؟ مال منی

روی رخشنده تو قبله ماست
مّردم دیدهء ما قبله نماست


     
  
مرد

 


در هجو شيخ فضل الله نوري

حجة الاسلام کتک می زند
بر سر و مغزت دگنگ می زند
گر نرسد بردگنگ دست او
دست به نعلین و چُسک می زند
این دو سه گر هیچ کدامش نشُد
باحنک و تحتِ حنک می زند
تا نشوی پاره خبر دار یاش
گاه حنک را به هتک میزند
گر کومکت رستم دستان بود
هم به تو و هم به کومک می زند
ور بکند پابمیانی فلک
چوب به پاهای فلک می زند
چك زن سختي بود اين پهلوان
ملتفتش باش كه چك مي زند
دستش اگر بر فكلي ها رسد
گوز يكايك به الك مي زند
ور الك تنها كافي نشد
هم به الك هم به دولك مي زند
گويند آقا همه شب زير جل
از تو چه پوشيده كمك مي زند
چون ببرد دست به سيخ كباب
بر جگر ريش نمك مي زند
نرمك نرمك به سرانگشت خويش
ديم دددك ديم دددك مي زند
مختصرا هرشب در جوف پارك
يارو صد جور كلك مي زند
حالا در حضرت عبد العظيم
شيخ در دوز و كلك مي زند
ان شا الاه دو روز دگر
خيمه از آنجا به درك مي زند
منعش اگر کس نکند بیریا
دست تصرف به فدک می زند
وان جگر نازُکش از بهر پول
روزی صد مرتبه لکمی زند
مجلس شوراست که با دست حق
سیم ِ بدان را به محک می زند
هرجا خواهیبه سلامت برو
ملت الله معک می زند
قافیه هر چند غلط شد ولی
شیخ ز بیکاری سگ می زند


     
  
صفحه  صفحه 2 از 10:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  پسین » 
شعر و ادبیات

Iraj Mirza and Poetry | ایرج میرزا و شعرش

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA