انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 39 از 219:  « پیشین  1  ...  38  39  40  ...  218  219  پسین »

Amir Khusro Dehlavi | امیر خسرو دهلوی


مرد

 
شمارهٔ ۳۷۸

بتی کز ویم رو به دیوانگی ست
اگر جان توان برد فرزانگی ست

زدم دی به زنجیر گیسوش دست
مرا گفت، باز این چه دیوانگی ست

دلم برد بر بوسه پروانه وار
ستد جان که این حق پروانگی ست

درونم پر از یار گشت و هنوز
ازان سو که یارست بیگانگی ست

نگارا، خیال ترا مدتی ست
که با مردم دیده همخانگی ست

مرا کشتی آخر تراکس نگفت؟
که بیچاره کشتن نه مردانگی ست

شد از عشق خال تو خسرو هلاک
چو مرغی که مرگش زبی دانگی ست
هله
     
  
مرد

 
شمارهٔ ۳۷۹

خم تهی گشت و هنوزم جان ز می سیراب نیست
خون تو هست آخر، ای دل، گر شراب ناب نیست

ناله زنجیر مجنون ارغنون عاشقانست
ذوق آن اندازه گوش اولواالالباب نیست

عشق خصم من بس ست، ای چرخ، تو زحمت مکش
هر کجا جلاد باشد حاجت قصاب نیست

پادشا گو خون بریز و شحنه گو گردن بزن
بهر جانی ترک جانان مذهب احباب نیست

هان و هان، ای عاقل، از غم خواری ما در گذر
کاندرین ره بهتر از دیوانگی اسباب نیست

گر جمال دوست نبود، با خیالش هم خوشم
خانه درویش را شمعی به از مهتاب نیست

کافرا، مردم شکارا، یک زمان آهسته تر
کاهوی بیچاره را با تیر ترکان تاب نیست

دل کز آن من نشد چندین چه گردد گرد تو
آخر اندر ترکشت یک ناوک پرتاب نیست

گفتی اندر خواب گه گه روی خود بنمایمت
این سخن بیگانه را گو، کآشنا را خواب نیست

تشنه خواهی مردن، ای دل، زان زنخدان باز گرد
کان چه او گر بکاوی خون برآید آب نیست

خسروا، زنار بند اول پس آن گه سجده کن
پیش آن ابرو که بتخانه ست آن، محراب نیست
هله
     
  
مرد

 
شمارهٔ ۳۸۰

صد بلا افتاد و صد فتنه بخاست
عاشق بیچاره را عبرت کجاست

دی دل دیوانه ما گم شده ست
بر درش آن خون که بینی آشناست

زلف پستش کارفرمای اجل
چشم مستش چاشنی گیر بلاست

کافرا، محراب ابرو کج مکن
که به زاری چشم خلقی در دعاست

نرخ جانها سخت ارزان شد، بلی
عهد تست و روز بازار جفاست

با چنان بادی که خوبان داشتند
پیش تو از هیچ کس گردی نخاست

بیدلان را طعن رسوایی مزن
هیچ کس دانی که خود را بد نخواست

عاشق و رندست از تشویق تو
هر کجا گوشه نشین و پارساست

هر زمان گویی که حال دل بگوی
آن کسی را گوی، کو را دل بجاست

گفتی اندر سینه تنگ تو چیست؟
داغهای دوستان بی وفاست

خسروا، مشغول یاران شو به زود
کز برای شب همه غم پیش ماست
هله
     
  
مرد

 
شمارهٔ ۳۸۱

گر ترا ناز و بدخویی این است
وای بر دل، اگر چه سنگین است

عیشم ار بد رود بلایی نیست
تو، نکو، می روی بلا این است

می روی و نمی روی از دل
این چه شکل است و این چه آیین است

گر دل من کباب شد، تو بخند
کان نمک شور نیست، شیرین است

من بمیرم که آب چشمی نیست
خنده ای کن که وقت یاسین است

هر شب از آب چشم پنداری
چشم من آشنای پروین است

از خیالت به سجده جای دلم
اول شب نماز پیشین است

نکنی گر نگاه معذوری
کت چو خسرو هزار مسکین است
هله
     
  
مرد

 
شمارهٔ ۳۸۲

بهار آمد و گلهای بوستان بشکفت
به خوش دلی و طرب روی دوستان بشکفت

بدان صفت که گل از باد نشکفد به چمن
ز باده باده کشان را بهار جان بشکفت

به دیده پرس که آبش چو آب در غلطید
ز می چو عارض خوبان دلستان بشکفت

گل از شراب بدانسان که بشکفد در جام
به کوی دوست گل از خون عاشقان بشکفت

بتان بترس قدم می نهند بر لاله
که همچو شعله آتش به بوستان بشکفت

ز بس که غنچه دم بسته از صبا دم زد
درون پوست نگنجید و در زمان بشکفت

چنان که گل به خوی مصطفی شکفت به خاک
رخم ز سوزن خاک ره بتان بشکفت

نسیم مشک جهان گیر شد، چو خسرو را
ز یاد مدحت تو غنچه در دهان بشکفت
هله
     
  
مرد

 
شمارهٔ ۳۸۳

یار چون با ماست بهر دیدنش تعجیل چیست
یوسف اندر مصر دل، در دیده رود نیل چیست

آن بت اندر سینه و سوزان دلم قندیل وار
چون دلم بتخانه شد، بتخانه را قندیل چیست

کشتن خود خواستم از غمزه خون ریز او
گفت صید انداز ساکن، صید را تعجیل چیست

رهروان صدق را از راحت و محنت چه غم
عاشقان کعبه را پرسش ز راه و میل چیست

مرد چون شد عاشق جانان، نترسد از بلا
مور چون شد بر در شه، بیم پای پیل چیست

تقوی و پرهیزگاری نیست کار عاشقان
صوفی میخواره را سجاده در زنبیل چیست؟

چون جمالت آیت رحمت شد اندر شان خلق
آخر این چندین ز بهر کشتنم تأویل چیست

خط شد آغازت، چو دورست از رخت چشم بدم
وه که این زیبا بناگوشت، نشان نیل چیست

ای که خسرو را نصیحت می کنی از بهر عشق
پند چون می نشنود، بیهوده قال و قیل چیست
هله
     
  
مرد

 
شمارهٔ ۳۸۴

بدان بهانه که حسنی ست بس فراوانت
جفا بکن که هر آن کرده نیست تاوانت

مهی که چاک به دامان جانم افگنده ست
همان مهی ست که طالع شد از گریبانت

کسی که جان به سر یک نظاره خواهند داد
رهاش کن که نگه می کند فراوانت

به نزد تست دلم باژگونه کن که در او
کنی نظاره که چندست داغ پنهانت

نگر که از زنخت چند دل به چاه افتاد
که تا لب است پر از جان چه زنخدانت

درونت در جگر سوخته کشم هر چند
که سر به سر ز نمک ساخته ست یزدانت

به نیم خنده چو صد جان دهی تو خسرو را
به نیم جان چه توان داد مزد دندانت
هله
     
  
مرد

 
شمارهٔ ۳۸۵

باز مست آمدنش نازکنان از جایی ست
زان یکی کار در آن کنج دهان از جایی ست

دل سبک می شودم، دوش مگر غایب بود
این زمان در سرش، این خواب گران از جایی ست

باز دیوانه ام و سلسله صبر کسی ست
آب چشمم به چپ و راست دوان از جایی ست

من ز تو صبر ندارم، تو نکو می دانی
این همه ناز تو، ای جان جهان، از جایی ست

چند خونابه من بینی و نادان گردی
اشک من آخر ازین گونه روان از جایی ست

من چه زهره که دل گم شده جویم ز تو لیک
مردمان را که رود بر تو گمان، از جایی ست

بر رهت، هیچ گلی نشکفد، ای باد، ازانک
با تو امروز نسیم است که آن از جایی ست

خود گرفتم که بپوشد غم خود را خسرو
نامت آخر شب و روزش به زبان از جایی ست
     
  
مرد

 
شمارهٔ ۳۸۶

کسی را به دور حسن تو پروای خواب نیست
کو دل کزان دو نرگس رعنا خراب نیست

ای محتسب که منع سر اندازیم کنی
بگذر ز ما که مستی ما از شراب نیست

بر جان ما ز غمزه مزن تیر دمبدم
بر بی گناه ظلم پیاپی ثواب نیست

دل خواست بوسه ای ز لبت، بر دهان زدی
در روزگار مثل تو حاضر جواب نیست

کردم مقابل رخ تو آفتاب را
چیزی ست در رخ تو که در آفتاب نیست

تا چند قصد خسرو بیچاره می کنی
یک شیوه کن که حاجت چندین عتاب نیست
     
  
مرد

 
شمارهٔ ۳۸۷

از من آن کامیاب را چه غم است
زین شب آن مهتاب را چه غم است

ذره ها گر شوند زیر و زبر
چشمه آفتاب را چه غم است

گر مرا نیست خوابی اندر چشم
چشم آن نیم خواب را چه غم است

گر بسوزد هزار پروانه
مشعل خانه تاب را چه غم است

ور کنم من سؤال کشتن خویش
ترک حاضر جواب را چه غم است

خسرو ار جان دهد، تو دیر بزی
ماهی ار مرد آب را چه غم است
     
  
صفحه  صفحه 39 از 219:  « پیشین  1  ...  38  39  40  ...  218  219  پسین » 
شعر و ادبیات

Amir Khusro Dehlavi | امیر خسرو دهلوی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA