انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 57 از 82:  « پیشین  1  ...  56  57  58  ...  81  82  پسین »

Salman Savoji | مجموعه دل نوشته های سلمان ساوجی


مرد

 
قطعه شمارهٔ ۴۲

پادشاها صبوح دولت تو
متصل با صباح محشر باد

بنده امروز پنج روز گذشت
که برین برهمی زنم فریاد

نه کسی می‌رسد به فریادم
نه یکی می‌کند ز حالم یاد

چه دهم شرح لطفهای کچل
آن نکو سیرت فرشته نهاد

سر من از جفای او کل شد
که به موییم از و نگشاد

بستد از بنده راه خود صد بار
یک یک راه راه بنده نداد

کرد بیداد و داد دشنامم
دادای پادشاه عادل داد

بخت نیکت به منتهای امید
برساناد و چشم بدمرساد
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
قطعه شمارهٔ ۴۳

ای خیام دولتت برکنده دور آسمان
چون خیامت بارگاه آسمان برکنده باد

جز که چشم حاسدان از باغ شاهی برنکند
سر و قدت را که چشم حاسدان برکنده باد

گر گشاید باز مرز نگوش و نرگس چشم و گوش
بی تو چشم و گوششان در بوستان بر کنده باد

بعد ازین سنگین دلی گر دل نهد بر تاج و تخت
چون زر و یاقوت و لعلش خان و مان بر کنده باد

عین آب ار وا شود بعد از تو بر صحرا و کوه
چشم‌های روشن آب روان برکنده باد
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
قطعه شمارهٔ ۴۴


کنار حرص الا پر کجا توانی کرد
تو از طمع که سه حرف میان تهی افتاد
عزیز من در درویشی و قناعت زن
که خواری از طمع و عزت از قناعت زاد
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
قطعه شمارهٔ ۴۵

ای وجودت سبب راحت و آسایش خلق
به وجودت ابدا زحمت و رنجی مرساد
از ره راستی اندر چمن دین سروی
خاطرت باد چو سرو از همه بندی آزاد
گر چه از هستی ما عارضه‌ات گرد انگیخت
نور چشم هنری هیچ غبارت مرصاد
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
قطعه شمارهٔ ۴۶

ای یاد حضرتت چو قدح مایه نشاط
طبع جهان به خرمی دولت تو شاد
آن لفظ وعده‌ای که پی آن محقرست
حاشا که از ضمیر منیرت رود زیاد
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
قطعه شمارهٔ ۴۷

خدایگان وزیران ملک آصف عهد
زهی نهاده نهاد تو عدل را بنیاد

غبار ادهم کلک تو عنبر اشهب
غلام سنبل خلق تو سوسن آزاد

ز صنع تربیت رای بنده پرور توست
خرد که پیر فلک را نزاده دارد یاد

گر از شمامه خلقت صبا اثر یابد
شود بنفشه محزون چو گل از آن هم شاد

زبان لاله ازان شد به عنبر آلوده
که او حکایت خلق تو می‌کند با باد

خدایگانا احوال من ز دور فلک
به صورتی است که احوال دشمنان تو باد

الاغکی دو سه زین پیش داشت بنده تو
به وجه قرض یکایک به قرض خواهان داد

کنون تصور آن می‌کند که بر تابد
به سوی ساوه عنان عزیمت از بغداد

پیاده رخ به ره آورده ماتم از حیرت
تو شهسواری و اسبی به مات باید داد
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
قطعه شمارهٔ ۴۸

شها قمری طوق‌دار تو آمد
که تا آستان بوسد و باز گردد
اگر هست ره تا چو دولت در آید
وگر نیست چون بلا باز گردد
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
قطعه شمارهٔ ۴۹

ایا شاهی که بر الواح گردون
فلک نقش ثنایت می‌نگارد
دعاگو یک سخن دارد اجازت
اگر باشد در آید عرضه دارد
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
قطعه شمارهٔ ۵۰

دیدی که محمد مظفر
در کسوت فاقه چون به سر برد
می‌زیست به جامه‌های کرباس
وانگه که بمرد در کول مرد
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
قطعه شمارهٔ ۵۱

سپهر فضل و هنر شمس دین که شمس و قمر
جز از غبار درت توتیا نخواهد کرد

صفای نیت و صدق تو صبح اگر بیند
ز شرم دعوی صدق و صفا نخواهد کرد

برید باد بهاری به بوی نافه مشک
به عهد خلق تو فکر خطا نخواهد کرد

خجسته رای تو گویی ز روی لطف هنوز
نظر به حال پریشان ما نخواهد کرد

طبیب خلق تو دردی که در درون من است
به حسن تربیت آن را دوا نخواهد کرد

در تو ملجا فضل است و بنده جز به درت
به هیچ جای دگر التجا نخواهد کرد

اگر چه این قدرم خود محقق است که کس
به سعی کار خلاف قضا نخواهد کرد

ولی رضای تو جویم از آنکه می‌دانم
قضا خلاف رضای شما نخواهد کرد

گرفتم آنکه دعاگو برای ساز سفر
حدیث خیمه و اسب و قبا نخواهد کرد

قراضه‌ای که درین مدت از مسلمانان
ستانده است رهی تا ادا نخواهد کرد

یقین بدان که غریم مشنع بی شرم
به هیچ راه رهی را رها نخواهد کرد

محقری که بنامم مقرر است امروز
بوجه هیچ معامل وفا نخواهد کرد

روا مدار که حاجات بنده را به کسی
کنی حواله که دانی روا نخواهد کرد

جهان به کام تو بادا که بنده تا زنده
بود همیشه جز اینت دعا نخواهد کرد
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
صفحه  صفحه 57 از 82:  « پیشین  1  ...  56  57  58  ...  81  82  پسین » 
شعر و ادبیات

Salman Savoji | مجموعه دل نوشته های سلمان ساوجی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA