ارسالها: 24534
#81
Posted: 14 Dec 2018 20:17
nilooo30
nilooo30: را
ای که گفتی جان بده تا باشدت آرام جان
جان به غمم هایش سپردم نیست آرامم هنوز
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
ارسالها: 24534
#83
Posted: 14 Dec 2018 21:03
realsex_mazyar: نمي كني
یکی را میدهی صد ناز و نعمت
یکی را نان جو آلوده در خون
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
ارسالها: 24534
#85
Posted: 14 Dec 2018 21:12
realsex_mazyar: ناپسندان
نیما غم دل گو که غریبانه بگرییم
سر پیش هم آریم و دو دیوانه بگرییم
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
ارسالها: 24534
#87
Posted: 14 Dec 2018 21:14
realsex_mazyar: دلگشايش
شبی را با من ای ماه سحرخیزان سحرکردی
سحر چون آفتاب از آشیان من سفرکردی
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
ارسالها: 376
#90
Posted: 15 Dec 2018 14:29
تو را با غیر می بینم، صدایم در نمی آید دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید
ای کاش که جای آرمیدن بودی
یا این ره دور را رسیدن بودی