انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 10 از 101:  « پیشین  1  ...  9  10  11  ...  100  101  پسین »

Sanai Ghaznavi | سنایی غزنوی


مرد

 


تا نگار من ز محفل پای در محمل نهاد
داغ حسرت عاشقان را سر به سر بر دل نهاد

دلبران بی دل شدند زانگه که او بربست بار
عاشقان دادند جان چون پای در محمل نهاد

روز من چون تیره زلفش گشت از هجران او
چون بدیدم کان غلامش رخت بر بازل نهاد

زان جمال همچو ماهش هر چه بود از تیره شب
شد هزیمت چون نگارم رخ سوی منزل نهاد

زاب چشم عاشقان آن راه شد پر آب و گل
تا به منزل نارمید او گام خود در گل نهاد

راه او پر گل همی شد کز فراق خود همی
در دو دیدهٔ عالمی از عشق خود پلپل نهاد

چاکر از غم دل ز مهرت برگرفت از بهر آنک
با اصیل الملک خواجه اسعد مقبل نهاد
هله
     
  
مرد

 


این نه زلفست آنکه او بر عارض رخشان نهاد
صورت جوریست کو بر عدل نوشروان نهاد

گر زند بر زهر بوسه زهر گردد چون شکر
یارب آن چندین حلاوت در لبی بتوان نهاد

توبه و پرهیز ما را تابش از هم باز کرد
تا به عمدا زلف را بر آن رخ تابان نهاد

از دل من وز سر زلفین او اندازه کرد
آنکه در میدان مدار گوی در چوگان نهاد

دیدمش یک روز شادان و خرامان از کشی
همچو ماهی کش فلک یک روز در دوران نهاد

گفتم ای مست جمال آن وعدهٔ وصل تو کو
خوش بخندید آن صنم انگشت بر دندان نهاد

گفت مستم خوانی و بر وعدهٔ من دل نهی
ساده دل مردا که بر وعدهٔ مستان نهاد
هله
     
  
مرد

 


تا کی کنم از طرهٔ تو فریاد
تا کی کشم از غمزهٔ تو بیداد

یک شهر زن و مرد همی باز ندانند
فریاد من از خنده و بیداد تو از داد

آن روز که زلفین نگون تو بدیدند
گشتند ترا بنده چو من بنده و آزاد

هشیار نشد هر که ز گفتار تو شد مست
غمناک نشد هر که ز دیدار تو شد شاد

من با رخ چون لاله و با عارض چون مشک
با قامت چون تیر ز وصل تو کنم یاد

تو زر کنی از لاله و کافور کنی مشک
چوگان کنی از تیز زهی جادوی استاد

ویران کنی آن دل که درو سازی منزل
هرگز نگذاری که بود منزلت آباد

ای منزل تو گشته ز آشوب تو ویران
آن شهر کزو خاستی آباد همی باد

جیحون شده چشم من از آن زلف سمن سا
بر باد شده زلف تو از قامت شمشاد

مشهور جهان گشته سنایی ز غم تو
از روی چو خورشید تو ای طرفهٔ بغداد

تو مایهٔ خوبی شدی ای مایهٔ خوبان
افگنده درین خسته دلم عشق تو بنیاد

صد رحمت و صد شادی بر جان تو ای بت
مادر که ترا زاد بر او نیز دعا باد
هله
     
  
مرد

 


ایام چو من عاشق جانباز نیابد
دلداده چنو دلبر طناز نیابد

از روی نیاز او همه را روی نماید
یک دلشده او را ز ره ناز نیابد

بگداخت مرا طرهٔ طرارش از آن سان
پیشم به دو صد غمزهٔ غماز نیابد

چونان شده‌ام من ز نحیفی و نزاری
کز من به جز از گوش من آواز نیابد

رفت‌ست بر دوست نیاید بر من دل
داند که چنو یک بت دمساز نیابد

گشتست دل آگاه که من هیچ نماندم
زان باز نیاید که مرا باز نیابد
هله
     
  
مرد

 


[font#3300FF][/font]مرا عشق نگارینم چو آتش در جگر بندد
به مژگان در همی دانم مرا عقد درر بندد

بیاید هر شبی هجران به بالینم فرو کوبد
بدان آید همی هر شب که چشمم بر سهر بندد

به یارم گفت وی را من که خواب من نبد ای جان
یقین دانم که گر گویم به رغم من تبر بندد

سحرگه صعب‌تر باشد مرا هجران آن دلبر
که جادو بندهای سخت در وقت سحر بندد

همی دانم من ای دلبر که هستم من غریب ایدر
ببینی محملم فردا شتربان بر شتر بندد
هله
     
  
مرد

 



کسی کاندر تو دل بندد همی بر خویشتن خندد
که جز بی معنیی چون تو چو تو دلدار نپسندد

وگر نو کیسهٔ عشق تو از شوخی به دست آری
قباها کز تو در پوشد کمرها کز تو در بندد

ز عمر و صبر و دین ببرید آنکو بست بر تو دل
ز جاه و مال و جان بگسست هر کو با تو پیوندد

سنایی گر به تو دل داد بستاند که بدعهدی
گزافست این چنین زیرک ز ناجنسی کمر رندد

که گر تو فی المثل جانی چنان بستاند از تو دل
که یک چشمت همی گوید دگر چشمت همی خندد
هله
     
  
مرد

 


آنکس که ز عاشقی خبر دارد
دایم سر نیش بر جگر دارد

جان را به قضای عشق بسپارد
تن پیش بلا و غم سپر دارد

گه دست بلا فراز دل گیرد
گه سنگ تعب به زیر سر دارد

پیوسته چو من فگنده تن گردد
دل را ز هوای نفس بر دارد

بگسسته شود ز شهر و ز مسکن
هر دم زدنی رهی دگر دارد

هر چند که زهر عشق می نوشد
آن زهر به گونهٔ شکر دارد

وان دیده به دست غیر بردوزد
کو جز به جمال حق نظر دارد

ای یار مقامر خراباتی
طبع تو طریق مختصر دارد

بنمای به من کسی که او چون من
در کوی مقامری مقر دارد

یا از ره کم زنان نشان جوید
یا از دل بی دلان خبر دارد
هله
     
  
مرد

 


دلم با عشق آن بت کار دارد
که او با عاشقان پیکار دارد

به دست عشقبازی در فتادم
که او عاشق چو من بسیار دارد

دل من عاشق عشقست و شاید
که از من یار دل بیزار دارد

کرا معشوق جز عشقست از آنست
که او آیینهٔ زنگار دارد

یکی باغست این پر گل ولیکن
همه پیرامن او خار دارد

نبیند هرگز آنکس خواب را روی
که عشق او را شبی بیدار دارد

نه هموارست راه عشق آنکس
که با جان عشق را هموار دارد

غم جانان خرد و جان فروشد
کسی کو ره بدین بازار دارد
هله
     
  
مرد

 


آنرا که خدا از قلم لطف نگارد
شاید که به خود زحمت مشاطه نیارد

مشاطه چه حاجت بود آن را که همی حسن
هر ساعت ماهی ز گریبانش برآرد

انگشت نمای همه دلها شود ار چه
ناخنش نباشد که سر خویش بخارد

با زحمت شانه چکند چنبر زلفی
کاندر شب او عقل همی روز گذارد

مشاطه نه خام آید جایی که بدانجای
نقاش ازل بر صفتش خامه گذارد

کی زشت شود روی نکو ار بنشویند
کی خشک شود طوبی اگر ابر نبارد

ای آنکه همه برزگر دیو در اسلام
در مزرعهٔ جان تو جز لاف نکارد

مشاطهٔ تو چون تو بوی دیو تو لابد
هم نقش ترا بر دل و جان تو نگارد

کانکس که مر او را نبود جلوه‌گر از عشق
شهد از لب او جان و خرد زهر شمارد

وانرا که قبولش نکند عالم اقبال
گر گلشکری گردد کس را نگوارد

حقا که به مردم سقر نقد ببینی
گر هیچ ترا حسن به خوی تو سپارد

هر روز دگر لام کشی از پی خوبی
زین لام چه فایده کالف هیچ ندارد

آنجا که چنو جان طلبی یافت سنایی
جان را بگذارد چو تویی را نگذارد
هله
     
  
مرد

 


با من بت من تیغ جفا آخته دارد
صبر از دل من جمله برون تاخته دارد

او را دلم آرامگه‌ست و عجبست این
کارامگه خویش برانداخته دارد

صد مشعله از عشق برافروخته دارم
تا صد علم از حسن برافراخته دارد

جانم ببرد تا ندبی نرد ببازم
زیرا که دلم در ندبی باخته دارد

صد سلسله دارد ز شبه ساخته بر سیم
آن سلسله گویی پی من ساخته دارد




نور رخ تو قمر ندارد
شیرینی تو شکر ندارد

خوش باد عشق خوبرویی
کز خوبی او خبر ندارد

دارندهٔ شرق و غرب سلطان
والله که چو تو دگر ندارد

رضوان بهشت حق یقینم
چون تو به سزا پسر ندارد

خوبی که بدو رسید بتوان
باغی باشد که در ندارد

با زر بزید به کام عاشق
پس چون کند آنکه زر ندارد

بی وصل تو بود عاشقانت
چون شخص بود که سر ندارد

رو خوبی کن چنانکه خوبی
کاین خوبی دیر بر ندارد

هر چند نصیحت سنایی
نزد تو بسی خطر ندارد
هله
     
  
صفحه  صفحه 10 از 101:  « پیشین  1  ...  9  10  11  ...  100  101  پسین » 
شعر و ادبیات

Sanai Ghaznavi | سنایی غزنوی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA