|
صاف بودوساده وشفاف
اول آبی بود این دل .آخر اما زرد شد آفتابی بود. ابری شد. سیاه وسرد شد
آفتابی بود.ابری شد ولی باران نداشت رعدو برقی زد ولی رگبار برگ زرد شد
صاف بودوساده وشفاف ،عین آینه آه .این آینه کی غرق غبار و گرد شد؟
هر چه با مقصود خود نزدیکتر می شد .نشد هر چه از هر چیز وهر نا چیز دوری کرد .شد
هر چه روزی آرمان پنداشت .حرمان شد همه هر چه می پنداشت درمان است .عین درد شد
درد اگر مرد است با دل راست رویارو شود پس چرا از پشت سر خنجر زدو نامرد شد
سر به زیرو ساکت و بی دست وپا می رفت دل یک نظر روی تو را دیدو حواسش پرت شد
بر زمین افتاد چون اشکی ز چشم آسمان ناگهان این اتفاق افتاد .زوجی فرد شد
بعد هم تبعیدوزندان ابد شد در کویر عین مجنون از پی لیلی بیابان گرد شد
کودک دل یک دم شیطنت کرده است یک دم در ازل تا ابد از دامن پر مهر مادر طرد شد
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ... امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
|
|