سه تا پسر کنارهم ایستاده بودن وپز شغل ومنصب پدرشون وبهم دیگه میدادن
اولی گفت اگه پدرمن نباشه کشور هیچ کاری نمیتونه بکنه،فقط پدرمنه که همه کارهای کشوروانجام میده
دوتا پسردیگه گفتن مگه پدرت چیکاره است
پسراولی گفت،پدرمن رییس مجلس است
پسردوم گفت.اگه پدرمن نباشه پدرتو فقط مترسکه ودستورمیده پدرمن اگه نباشه همه زحمات پدرتو پشم هستن
دوتا پسر دیگه گفتن مگه پدرت چیکاره است
پسردومی گفت پدرمن ریس جمهوره
پسرسومی خیلی خونسرد گفت
پدرمن دوهزار تومان میگیره میشاشه به دستوارت بابای تو وکارای بابای تو
عه مگه بابات چیکاره ست
گفت پاسبون
حقیقت ،خدا هست...واقعیت،خدای نبوده ونیست ونخواهد بود