انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
سیاست
  
صفحه  صفحه 16 از 206:  « پیشین  1  ...  15  16  17  ...  205  206  پسین »

بحث سیاسی روز بی تعارف


مرد

 
اندوه تازه در راه است


مدیریت بحران فقط آوار برداری و خاموش کردن آتش نیست. بحران خانواده هایی که زندگی شان به این ساختمان گره خورده بود درست از فردا شروع می شود.


عصرایران؛ احسان محمدی- بیشتر از آنکه اشک بریزیم، بغض در گلو داریم برای همین شقیقه هایمان درد می کند. مثل وقتی که دنبال دیواری می گردیم تا سرمان را به آن تکیه بدهیم و یک دل سیر گریه کنیم.

تلخ است اما چهل روز دیگر که از این ماجرا بگذرد، بیشتر ما نه در پلاسکو، که در پاساژها و بازارهای دیگر دنبال خرید شب عیدیم. کفش پا می زنیم، کت و شلوار و شال و مانتو ست می کنیم و یادمان می رود که آخرین شب دی ماه خودش یلدایی بود و با تلخی به صبح بهمن گره زدیم.

یادمان می رود. زندگی ادامه دارد و خاک سردی می آورد...

اما در آتش سوزی پلاسکو و حادثه هایی از این دست، بیش از «زنده» ها این «زندگی» ها هستند که می سوزند، می میرند.

جانباختگان عدد می شوند، آمار و سنگ قبری سیاه که تا ابد داغش بر دل خانواده هایشان می ماند اما بازماندگان چه کنند؟

اندوه تازه در راه است

پلاسکو فقط یک ساختمان کهنه نبود که فرو ریخت. برکه ای بود که خشک شد و حالا دهها و صدها ماهی در کف ترک خورده آن تشنه لب، پرپر می زنند.

خبر دارید چند خانواده اینجا نان می خورد؟ می دانید چند نفر بیکار شدند؟ چند زن خیاط که سوزن سوزن می زدند و حتی حقوق آبان و دی ماه را نگرفته بودند حالا باید سفره شان را کوچکتر بچینند؟چند نفر سفره شان جمع می شود؟ چند کودک بیمار دیگر داروهایشان به موقع نمی رسد؟

مدیریت بحران فقط آوار برداری و خاموش کردن آتش نیست. بحران خانواده هایی که زندگی شان به این ساختمان گره خورده بود درست از فردا شروع می شود.

دیشب و امشب شام غریبان زنده هاست، آنها که زندگی، آرامش و امنیت شان به مخاطره افتاده است. چک هایی که برگشت می خورند، مردهای آبرومندی که ورشکسته می شوند، زندگی هایی که از هم می پاشد...

امیدواریم اینطور نشود، اما واقعیت زبان تلخی دارد. گزنده، بی رحم و یادمان می آورد که در فاجعه هایی از این دست که یک جرقه کوچک بی احتیاطی و سهل انگاری آن را شلعه ور می کند، بیش از زنده ها، این زندگی ها هستند که می سوزند و می میرند
     
  
مرد

 
سیاست‌ زده‌های سلفی بگیر

رفتار این آدم‌ها، آدمی را یاد کسانی می‌اندازد که در بعد از زلزله به شهرها هجوم می‌برند و سعی می‌کنند خانه‌های زلزله زده را غارت کنند.
عصر ایران؛ مصطفی داننده- روزهای تلخی است. آتشی آمد. ساختمانی ریخت و شهری یا نه بهتر بگوییم کشوری سیاه پوش شد. این سیاهی فقط اشک، آه، درد نبود برخی زشتی‌ها هم این سیاهی را سیاه‌تر کرد.

وقتی همه نگران آتش‌نشان‌های مانده زیر آوار بودند، عده‌ای به دنبال هشتک سازی بودند. عده‌ای به دنبال برداشت سیاسی خود از آوارهای پلاسکو بودند.

معمولا در جهان تلاش می‌شود بعد از چنین حوادثی همه دست به دست هم می‌دهند تا این مشکلات حل شود و دردهای مردم تسکین پیدا کند. در ایران اما داستان چیز دیگری است. معمولا جریان‌های سیاسی سعی می‌کنند از این حوادث علیه رقیب استفاده کنند.


این روز‌ها سوالی در ذهن مردم ایجاد شده است و آن هم این معناست که آیا واقعا برخی به فکر مردم هستند؟ مگر می‌شود مردم در حال جان دادن باشند و عده‌ای دیگر به دنبال رسیدن به مقاصد سیاسی خود. واقعا کار به کجا رسیده است که برای رسیدن به مقام و پست حاضریم از ر وی آوارهای پلاسکو عبور کنیم و به پاستور برسیم.

این اولین بارهم نبود. در فاجعه قطار تبریز و مشهد و فاجعه منا نیز ما شاهد این رفتار از سوی سیاست‌زده‌ها بودیم. دقیقا این رفتار این آدم‌ها، آدمی را یاد کسانی می‌اندازد که در بعد از زلزله به شهرها هجوم می‌برند و سعی می‌کنند خانه‌های زلزله زده را غارت کنند.

این افراد مانند کسانی هستند که در هنگام تصادف به جای اینکه کمک کنند، عکس می‎‌گیرند و یا سعی می‌کنند با حادثه سلفی بگیرند.

واقعا اتفاق تلخی است که برخی جناح‌های سیاسی در ایران منتظر هستند از هر اتفاقی برای زدن رقیب خود استفاده کنند. در حالی که مردم نگران اقوام و یا هموطنان خود هستند عده‌ای نشسته‌اند و به دنبال این هستند چگونه می‌شود از این حادثه علیه روحانی یا قالیباف به ویژه در آستانه انتخابات استفاده کنند.

باید بگوییم متاسفانه سال‌هاست در ایران تمام ساحت زندگی مردم سیاسی شده است. در ایران سینما، ورزش، فرهنگ، آموزش، کشاورزی، جوانان، ازدواج و ... سیاسی شده است. سیاسی شدن ساحت زندگی مردم مهم ترین مشکل این روزهای ایران است و تا ما نتوانیم این سیاست زدگی را از جامعه ایران دور کنیم با مشکلات اساسی روبرو هستیم.

اصول‌گرا و اصلاح‌طلب هم ندارد. همه این روز‌ها به دنبال رسیدن به قدرت هستند. متاسفانه در ایران سال‌هاست که رسیدن به قدرت تنها هدف و آمال برخی شده است.

نیکولو ماکیاولی که نظراتش در مورد سیاست به «ماکیاولیسم» مشهور شده است در کتاب خود شهریار، هدف عمل سیاسی را دستیابی به قدرت می‌داند و بنابراین، آن را محدود به هیچ حکم اخلاقی نمی‌داند و در نتیجه به کار بردن هر وسیله‌ای را در سیاست برای پیشبرد اهداف مجاز می‌شمارد و بدین گونه سیاست را به کلی از اخلاق جدا می‌داند.

امروز اهالی سیاست ایران که اتفاقا ادعای مسلمان بون نیز دارند تبدیل به شاگردان اول دانشگاه ماکیاولی شده‌اند و برای رسیدن به هدف خود از هر وسیله‌ای استفاده می‌کنند
     
  
مرد

 
salam_446: اندوه تازه در راه است



البته روحانی یه سری حرف ها امروز در بازدید از پلاسکوی سابق! زد ، که فقط میتونه شعار تبلیغاتی باشه

گفت من به وزارت کار دستور میدم سریعا مشکل این افراد و کسبه این پاساژ ، حل شه
همه براش دست و جیغ و هورا کشیدن ، این حرف هاشو هم ، اکثر خبرگزاری ها تتیر سایتاشون کردن

بعد ربیعی ( وزیرکار) گفت ، هرکی بیمه بوده بیاد تا بیمه بهش حقوق بی کاری بده ، اون کسانی هم که بیمه نبودن ، برن جای دیگه کار کنن ، ما هم ، به هر کسی که به این افراد کار بده ، وام کم بهره میدیم!!

یعنی طرف تاجر بوده ۳ تومن پول مغازش بوده فقط ، بره پادویی کنه !!

بعد در برنامه زنده ، میگه مردم نگران نباشن ، ما چند تا بازارچه بهاره تا ماه آینده راه اندازی می کنیم ، تا جای خالی پلاسکو ، حس نشه

فقط خدا کنه اون آتش نشان های زیر آوار ، یا شهید شن ، یا کاملا سالم بیان بیرون ، چون اگه قطع عضو یا از کار افتاده شن ، بعد حرف های این نادون ها رو بشنون ، خودشونو هرگز نمی بخشن ، که به خاطرِ چی و چه کسایی ، اینجوری شدن
     
  
مرد

 
به جان خودم این عباس جدیدی واقعیه



رفته بنیاد خیریه گفته موقع کارت کشیدن ازم عکس بگیر!







اخه چه کاری، چه استراتژی خاصی از دست این آقایون کشتی گیرو وزنه بردارو کاراته کار یا مابقیشون تو شورای شهر بر میاد که تو شورای شهر جا خوش کردن!؟ از مبانی شهرسازی چی میدونن؟


مثلا الان به عنوان عضو شورای شهر تو این وضع چیکار ميکنن؟
یکی با حرکت دو ضرب تیرآهنارو جابه جا ميکنه! یکی با فن فیتیله پیچ میلگردارو!

     
  
مرد

 
تو این کشور هیچی سر جای خودش نیست.باعث تاسفه.دمت گرم لیمو
     
  
مرد

 
بنیاد مستضعفان: پلاسکوی جدید را 2 ساله می سازیم

پس از جمع شدن حادثه، کارگروه‌ها و کمیته‌هایی تشکیل می شود و به مباحث رسیدگی و مسئولیت هر نهادی را مشخص می کنند.

رییس بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی با بیان اینکه این ساختمان قبل از انقلاب ساخته شده و سرقفلی همه واحدهای آن به مردم واگذار شده بود عنوان کرد: بنابراین ما هیچ چیزی در اختیار نداشتیم جز اصل مالکیت ساختمان. البته ما هم مسئولیتی داریم و از زیر بار مسئولیت شانه خالی نمی کنیم.

به گزارش ایسنا، سعیدی‌کیا که به همراه وزیر کشور در منطقه پلاسکو حضور یافته بود، ضمن عرض تسلیت به همه خانواده‌های داغدار، مردم، کسانی که کسب و کار داشتند و آتش‌نشانانی که با این کار و فداکاری بزرگ نام خودشان و خدمت رسانی به این شکل را پرآوازه کردند، گفت: به فرموده رهبری این روزها مسئله اصلی نجات جان کسانی هست که زیر آوار مانده اند.

وی افزود: دستگاههای مختلفی در این جمع کردن و ساماندهی حادثه مسئولیت دارند.

رییس بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی با بیان اینکه این ساختمان قبل از انقلاب ساخته شده و سرقفلی همه واحدهای آن به مردم واگذار شده بود، عنوان کرد: بنابراین ما هیچ چیزی در اختیار نداشتیم جز اصل مالکیت ساختمان.

سعیدی کیا افزود: پس از جمع شدن حادثه، کارگروه‌ها و کمیته‌هایی تشکیل می شود و به مباحث رسیدگی و مسئولیت هر نهادی را مشخص می کنند.

وی با بیان اینکه امروز می‌خواهم خطاب به کسانی که اینجا کسب و کار داشتند اعلام کنم که این ساختمان را با کیفیت بسیار خوب و منطبق با مشخصات خوب ظرف دوسال خواهیم ساخت، گفت: پس از آن این واحدها را طبق ضوابطی به ذینفعان واگذار خواهیم کرد.

رییس بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی در پایان گفت: انتقادهایی وارد بود که چرا دیر سر زدم و باید بگویم که وجودم اینجا خیلی ضروری نبود ولی امروز برنامه ریزی و کارهایی در این باره انجام دادیم و اینجا اعلام کردیم.

__________________________


دوستان عزیز در بنیاد ، پروژه بدکی نیست همیشه که نباید اختلاس کرد ، راه قانونیشم هست
     
  
مرد

 
5 نکته درباره ممانعت پلیس در تبریز



روشن کردن شمع هم مجوز می خواهد؟!


مقام پلیس به درستی گفته که وظیفه دارند امنیت شهروندان را تأمین کند ولی مگر کسانی که می خواستند شمع روشن کنند شهروند نبودند؟
عصرایران؛ سروش بامداد- شامگاه جمعه اول بهمن ماه مردم ایران در نقاط مختلف کشور به صورت خودجوش در مقابل ایستگاه های آتش نشانی حضور یافتند و با روشن کردن شمع و اهدای گل هم یاد آتش نشانان فداکار و قربانی را گرامی داشتند و هم از همکاران آنان تقدیر کردند و به آنان دلگرمی دادند.

این رفتار مدنی، مدرن و انسانی مورد توجه رسانه های جهان قرار گرفت و موج مثبتی را منتقل کرد. در تبریز اما نیروی انتظامی مانع شد و معاون اجتماعی ناجا از حضور خودجوش مردم با این عنوان که « هر نوع تجمع غیر قانونی و بدون مجوز از نظر نیروی انتظامی ممنوع است» یاد و اضافه کرد: « مجوز قانونی از سوی دستگاه های مربوطه برای تجمع و روشن کردن شمع به یاد آتش نشانان در تبریز صادر نشده بود ».

توضیح و توجیه بعدی سرهنگ علی اسمعیل پور هم این است: « در تجمع‌های قانونی، وظیفه نیروی انتظامی حل مسائل ترافیکی مسیرهای منتهی به تجمع، تأمین امنیت و آرامش شهروندان و شرکت‌کنندگان در تجمع است.»

دلیل دیگری که ذکر شد هم این بود: «برگزاری تجمع‌های غیرقانونی در سطح شهر ممکن است عواقب اجتماعی داشته باشد و نیروی انتظامی در قبال آن مسئول است.»

با احترام به دغدغه های نیروی انتظامی که مانند آتش نشانان در هنگامه های دشوار و هنگام حادثه نقش آنان روشن می شود و در باقی مواقع شاید مکتوم بماند چند نکته را می توان به این بهانه یادآور شد:

1- حادثه روز پنج شنبه رخ داد و مردم در تبریز مثل جاهای دیگر شامگاه جمعه می خواستند شمع روشن کنند. آیا همه کسانی که می خواستند ابراز هم دردی کنند باید برای درخواست مجوز اقدام می کردند یا یک نفر به نمایندگی از آنان باید مجوز می گرفت؟

اما مگر این مردم هم دیگر را می شناختند که یک نماینده انتخاب کنند و کجا و چگونه؟ به فرض که چنین انتخابی میسر بود به کجا باید مراجعه می کردند؟ خود جناب سرهنگ از تعبیر «دستگاه های مربوطه» استفاده کرده که به معنی آن است که منحصر به نیروی انتظامی نبوده است و نماینده یا نمایندگان باید از صبح تا شب به این و آن دستگاه مراجعه می کردند تا مجوز بگیرند. آن وقت اگر کارهای اداری اعطای مجوز به شنبه و یکشنبه موکول می شد آیا باید منتظر می ماندند و مثلا دوشنبه شب که مجوز آماده شد شمع روشن می کردند؟

2- آیا آذربایجان شرقی و مشخصا تبریز وضعیت متفاوتی دارد که در دیگر شهر ها ابراز هم دردی به این شکل بلااشکال بود و تنها در اینجا مشکل ایجاد می کرد؟

3- اطلاق واژه «تجمع» به هر گرد هم آمدن مردمی نیز از سوءظنی حکایت می کند که شایسته نیست.

4- مقام پلیس به درستی گفته که «وظیفه دارند امنیت شهروندان را تأمین کنند» ولی مگر کسانی که می خواستند شمع روشن کنند شهروند نبودند؟ این تصور که کسانی که می خواستند هم دردی کنند جماعت یا جمعیتی جدای مردم بودند به رابطه پلیس با مردم خدمت نمی کند.

5- هر قدر هم توجیه شود اما این انگاره شکل می گیرد که انگار نوعی هراس از هر گردهم آیی وجود دارد در حالی که القای این ترس تنها هنگامی مرسوم است که حکومت نظامی اعلام شده باشد حال آن که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با نگاه به تجربه های گذشته اعلام حکومت نظامی را در اصل 79 « ممنوع» اعلام کرده است.

دلیل اشاره به اصطلاح حکومت نطامی به این خاطر است که در نگاه مردم حکومت نظامی با دو ویژگی شناخته می شد: اول: محدودیت ساعات تردد و دوم ممنوعیت تجمع بیش از سه نفر.

نیاز به تطویل و تفصیل کلام نیست و بیم آن هم هست که سوء تفاهم ایجاد کند. جان سخن این است که روشن کردن شمع و ابراز هم دردی با آتش نشانان قربانی در تهران را نمی توان تهدید کننده امنیت شهر دانست.

پلیس البته باید مراقب باشد تا سوء استفاده ای صورت نپذیرد ولی نامحسوس تر، مهربان تر و بلند نظرانه تر. نمی توان از مردم خواست برای هر کار اجتماعی مجوز بگیرند و در غیر این صورت منتظر برخورد باشند. زندگی تنها لقمه ای نان به کف آوردن و آونگ بین خانه محل کار یا بین خانه و محل درس که نیست. ما در وهله اول انسانیم و حق انسان است که اجتماعی زندگی کند.

در واقع مشکل و چالش بر سر «سپهر عمومی» و فضاهای مشترک بین مردم و حاکمیت است. تکلیف حریم خصوصی روشن است و نمی توان وارد شد.

تکلیف حریم و اندرونی دستگاه های اداری و نظامی و امنیتی و حکومتی هم روشن است و مردم باید برای ورود به آنها مجوز داشته باشند اما جز اینها دو «سپهر عمومی» و «فضای اجتماعی» هم هست که بین مردم و حاکمیت تداخل و اشتراک وجود دارد و پلیس باید با ظرافت با این قضیه برخورد کند. چون سپهر عمومی متعلق به همه است.
     
  
مرد

 
یکی از بهترین مطالبی که در مورد فجایع روزهای اخیر دیده ام نوشته احسان محمدی در عصر ایران است:

------------------------------

هنوز هیچکس نمی داند چند نفر در فرو ریختن ساختمان پلاسکو مفقود شده اند. تلویزیون آمار کُشته شدگان را منتشر می کند و بعد خودش خبرش را تکذیب می کند و می اندازد گردن رسانه های مکتوب! شهردار آمار می دهد، سخنگوی آتش نشانی تکذیب می کند.

مگر می شود در عصر موبایل و ماهواره بعد از سه روز ندانیم چند نفر مفقود شده اند؟

واقعاً سقوط یک ساختمان پانزده طبقه در پایتخت کشوری که ادعا می کنیم ابرقدرت خاورمیانه هستیم، برای مدیریت جهان برنامه داریم ، باید به یک بحران ملی تبدیل شود؟

ما مسؤولیت فروریختن پلاسکو را بر عهده می گیریم!

ساختمان پلاسکو به یک جاذبه گردشگری برای برخی از مسئولین تبدیل شده است. هر کدام می آیند چرخی می زنند، عکسی می گیرند و می روند. مهران غفوریان هم رفته، آزیتا حاجیان هم همینطور. مگر "کیمیا" زیر آوار گیر افتاده بود که او نیمه شب آنجا می رفت؟

درک می کنیم روحیه دادن به آتش نشان ها خوب است اما درست وسط دود و آتش؟ درست وقتی آنها باید تمام تمرکزشان روی این کار بگذارند که راهی برای خاموش کردن آتش و تونل زدن باز کنند؟ مثل این می ماند در گرماگرم دفاع از خرمشهر،جمشید هاشم پور می رفت با جهان آرا سلفی می گرفت! کسی عکسی از «روز یازده سپتامبر» دارد که وسط خاموش کردن آتش، آنجلینا جولی و تام هنکس رفته باشند کنار آتش نشان ها که داداچ داری اشتباه می زنی اون ور رو خاموش کن؟

اخبار منتشره از مفقودین و کشته شدگان هم عذاب آور است. عملاً هیچ آماری اعلام نمی شود. تائید و تکذیب هی پی در پی. خودتان را جای خانواده های چشم انتظار بگذارید.

می دانید با هر خبر قلبشان چطور مچاله می شود؟ اعلام می کنند چهار نفر کُشته شده اند بعد می گویند نه به یک نفر تقلیل یافت. بعد تکذیب می شود بعد... اینطور پیش برود بعید نیست تلویزیون اعلام کند نه تنها کُشته نداده ایم بلکه چند مورد زاد و ولد هم داشته ایم.

واقعاً یک بحران را اینطور مدیریت می کنند؟ حال مردم را نمی بینید؟ مثل شب انتخابات تا صبح همه بیدارند، همه چشم ها دنبال خبر اما کو خبری که آرام مان کند؟

هر روز دارم بیشتر می ترسم. ترس از این به هم ریختگی. آتش نشان ها دارند آتش را خاموش می کنند، دو نفر کت و شلواری دست توی جیب تماشا می کنند، مسئولین امداد گوشی به دست حرف می زنند، مردم عادی زُل زده اند، خبرنگارها اخبار ضد و نقیض منتشر می کنند و همه درون هم می لولند.

همه اینها برای سقوط یک ساختمان پانزده طبقه؟ آن هم وسط پایتخت با این همه امکانات. واقعاً اگر زلزله ای در تهران بیاید چه گلی سرمان بگیریم؟

ما مسؤولیت فروریختن پلاسکو را بر عهده می گیریم!

اگر این ساختمان وقتی مملو از جمعیت بود فرو می ریخت چطور؟ بازار تهران را تصور کنید. مترو را ... نه! تصور نکنیم. ترسش برای ایست قلبی کفایت می کند.

ممکن است بعضی ها بگویندحرف زدن راحت است! نشسته اید توی خانه هایتان و تز می دهید! بله! برای اینکه کار من، شغل من و حرفه من آتش نشانی و مدیریت بحران نیست. آنجا باشم جز مزاحمت برای دیگران کاری نمی کنم. همانطور که وقتی مسابقه فوتبال برگزار می شود کسی از آتش نشان ها انتظار ندارد بیایند وسط بازی و گل بزنند برای تیم ملی ایران.
کسان دیگری برای این کار آموزش دیده اند، دوره دیده اند، تجهیز شده اند، حقوق می گیرند و وظیفه دارند این کار را انجام بدهند اما این طور؟ به این شکل؟ باور کنید این سبک مدیریت بحران و خبررسانی باعث ناامیدی و تلاطم جامعه شده است.


یک نکته بی اهمیت: بعضی از مقامات مدام اعلام می کنند چهارده بار تذکر دادیم و کسبه گوش نکردند. واقعاً اگر در این ساختمان مهمانی برپا می شد و آواز و طربی بر پا، چهارده بار تذکر می دادید؟ گوش نمی کردند صبر می کردید یا صاعقه وار پلمب می شد؟

آقایان وسط این کباب انسان، شوخی نکنید. حوصله نداریم به خدا. می دانید در این سه روز چقدر پیر شدیم؟ چقدر قلب مان مچاله شد؟ بغض کردیم؟ گریه کردیم؟ قرص خوردیم؟

پلاسکو از شرم مدیریت شما فرو ریخت اما شما بیندازید گردن ما. ما مسؤولیت فرو ریختن این ساختمان و بحرانهای بعدی را بر عهده می گیریم.

-------------------------


پی نوشت: قبلا جایی خوانده بودم که یک زلزله ۷ ریشتری در تهران تلفاتی معادل با هشتصدهزار کشته خواهد داشت اما با این شکل خجالت آور و مایوس کننده مدیریت بحران، به نظرم میاید که رقم ذکر شده خیلی خوشبینانه باشد!
Make the REST of your life, the BEST of your life
     
  ویرایش شده توسط: mahdi75   

 
limoshirin65: به جان خودم این عباس جدیدی واقعیه

وااای پسر اینو ندیده بودم عاااالی بود
من در حوالی توام
شاید کمی دورتر
و تو در حوالی دلم باور کن نزدیک تر
     
  
مرد

 


نزدیک به ۱۰۰ نفر در حادثه پلاسکو جان خودشونو از دست دادن ، کاری به مردم عادی که در زیر آوار بودن ندارم ، ولی تمام بچه های آتش نشان ، با لباس های ضد حریق که تا نزدیک ۵۰۰ درجه تحمل داره ، و حتی با هوابرش هم آسیب نمیبینه ، چطور میشه ، اعلام میکنن ، جناره ها از بین رفته؟
چطور میشه کپسول های هوای آتش نشان ها نترکیده باشه بخاطر گرما ، ولی پیکر اونها با داشتن لباس ضد حریق ، ار بین رفته باشه؟


با اقدامات سردار دکتر ، تمام روزنه های خبری بسته شد ، امروز هم شروع به کشیدن دیوار بتونی جلوی ساختمان پلاسکو کردن که هیچ خبری به بیرون انتقال پیدا نکنه

با پیدا کردن ۵ تا جنازه ، خواستن سریع پرونده پلاسکو بسته شه ، تا بتونن راحت به جشن دهه فجر و زجرشون برسن ، ولی مردم و خانواده های آتش نشان ها ، با اومدن به جلوی ساختمان ویرانه پلاسکو ، معادلات اونها رو به هم زدن و تشییع روز ۵شنبه ، منتفی شد

از همه جالب تر اینکه بعد از اینکه مردم اجازه ندادن تشییع در روز ۵ شنبه ، انجام بشه ، خواستن تمام شهدا ، هم زمان تشییع بشن ، پیکر های آتش نشان ها ، یکی پس از دیگری داره پیدا میشه!!

۷ روز دارن تجسس میکنن ، ۲ تا جنازه پیدا شد ، در عرض این ۳ ساعت ، ۴ تا جنازه جدید پیدا کردن

ظاهرا تصمیم گرفتن ، ۵ شنبه همه پیکر های شهدا با هم تشییع شه!!
     
  
صفحه  صفحه 16 از 206:  « پیشین  1  ...  15  16  17  ...  205  206  پسین » 
سیاست

بحث سیاسی روز بی تعارف

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA