ارسالها: 12860
#313
Posted: 7 May 2017 08:45
سرنوشت کشور را به دست جمشید بسمالله نمیدهم!
حسین آخانی*
سه هفته پیش یک گروه٣٠ نفره گردشگر گیاهشناس خارجی به ایران آمدند. ماهها قبل از سفرشان با من تماس گرفتند. از آنجایی که من خودم هیچوقت با گردشگران همراه نمیشوم، یکی از دانشجویانم را بهعنوان راهنمای علمی آنها معرفی کردم. قرار شد روزی صد یورو به دانشجو بدهند. وقتی به ایران آمدند من را به هتل خود دعوت کردند. از قبل گفته بودند که علاقهمند به خرید کتابهای من هستند. برای اولینبار بعد از ١٢ سال که کتابهای گلستان و خلیج فارس را نوشته بودم، حس شادی و افتخار یک اثر علمی در ايجاد شد. در این مدت صدها جلد کتاب را مجانی به این و آن هدیه داده بودم و نمیدانم چند نفر از آنها استفاده کردهاند. ولی آن شب علاقهمندان صف کشیده بودند تا از من کتاب بخرند. ٣٠ جلد کتاب خریدند! آنها به سفرشان رفتند. آخر هفته به آنها ملحق شدم تا دو روز در پارک ملی گلستان همراهشان شوم. آنها که اغلب بازنشسته بودند و سن بالایی داشتند، با عشق وافری در این دو روز از دیدن و عکسبرداری از گیاهان و جانوران لذت میبردند. وقتی آنها را به دره آلمه بردم و آهوان و قوچ و میش و لالههای سرنگون را دیدند؛ گو اینکه دنیا را به آنها داده بودم. بزرگترین ناراحتی آنها زباله بود که متأسفانه همه جا پر است و گاهی هم زباله جمع میکردند. به من میگفتند که چرا جلد دوم کتابت را نمینویسی.
گفتم راستش نوشتهام ولی به یک نیروی کاری نیاز دارم که شش ماهی برای من کار کند تا آماده شود، پولش را ندارم. از آنها خجالت کشیدم که بگویم هنوز بعد از ١٢ سال، کتاب تمامرنگی گلاسه که قیمتش فقط ١٠هزار تومان است، (یعنی پول نصف پیتزا) با وجود هزاران دانشجوی زیستشناسی در ایران فروش نرفته است. حاصل همراهی دانشجوی من و فروش کتابهای من سر جمع دوهزارو ٤٠٠ یورو - تقریبا ١٠میلیون تومان - برای ما داشت. یعنی شش برابر پولی که دانشگاه به هر دانشجوی دکتری برای تحقیقش میدهد. یعنی دو برابر گرنت به سال گذشته من. یعنی دو سال پول وام یک دانشجوی دکتری. اما سود این ٣٠ نفر برای اقتصاد ایران چقدر بود. آنها دو هفته در ایران بودند. در این مدت چهار راننده ون و چهار نفر جوان راهنمای تور با آنها بودند. اگر هر کدام شبی ١٠٠ یورو بابت هتل و خودرو و خوراک و ١٠٠ یورو هم بابت سایر هزینهها خرج کرده باشند، سر جمع میشود ٩٠٠٠٠ یورو. با احتساب هر یور چهار هزار تومان حداقل ٣٦٠میلیون تومان آورده خالص این توریستها برای اقتصاد ایران بود. اگر خطوط هوایی ما فعال بود، شاید٢٠ تا ٣٠هزار یورویی هم به جیب شرکتهای هوایی میرفت. میدانید این پول چند شغل پاک ایجاد کرده است. چقدر باید آب مصرف کرد تا ٣٦٠میلیون تومان درآمد ایجاد کرد؟ اگر حقوق یک جوان تازه استخدام شده را ١,٥میلیون فرض کنیم با همین ٣٠نفری که دو هفته در ایران بودند، میشود ٢٤٦ نفر را به مدت یک ماه و ٢٠ نفر را به مدت یک سال سر کار برد. این تنها یک مثال بود. یکی از دوستان فیسبوکی من پست زده بود که در سفر هوایی به شیراز اغلب مسافران خارجی بودند. خواهرم رفته بود کرمان و تعجب کرده بود که آنجا پر شده است از توریستهای خارجی. یک کلبه بومگردی در دو ماه در کلات و قلعهگنج کرمان میزبان ٤٧٠ مسافر خارجی و داخلی بوده است.
من نه سیاستمدارم و نه برای کسی تبلیغ میکنم. اما دولت روحانی با تنشزدایی و تصویب برجام بزرگترین خدمت را در این چهار دهه به ایران کرد. ما برای نجات ایران هیچ راهی نداریم جز آرامش و امنیت و زندگی صلحآمیز با مردم جهان. درحالیکه تمام خاورمیانه در آتش نفرت و برادرکشی میسوزد، ایران فرصتی استثنایی دارد برای رشد. برای استفاده درست از ظرفیتهای گردشگری و تبلیغ فرهنگ ایرانی-اسلامی. فقط حضور توریستهای خارجی در ایران است که به اقتصاد ما جان میدهد. آن کسانی که با رفتار نابهنجار خود باعث میشوند تورم بالا رود و با چاپ اسکناس بین مردم پول توزیع میکنند، دلشان برای ایران و اشتغال و ازدواج جوانان نسوخته است. کسانی که با تخریب سرزمین ایران برای جمعیت ٨.٧میلیونی تهران، با فروش آسمان شهر برای ١٣میلیون نفر خانهسازی میکنند، با ایجاد رد پای اکولوژیکی، سرزمین شکننده ایران را ویران میکنند. گردوخاک کمترین دستاورد نگاه بتنگرایانه سازهایهاست. ریزمرگی که به گلوی مردم خوزستان میرود، نتیجه ویرانیهایی است که نگاه بتنگرایانه بعضی با نسخههای سدسازی و انتقال آب به ارمغان آورده است. همانهایی که آب پنج سد را در تهران مصرف و با سیاستهای خود شهرها را بزرگتر و بزرگتر میکنند، دلشان برای اشتغال جوانان نمیسوزد. بیشتر این ساختوسازها به دست کارگران زحمتکش افغان صورت میگیرد. مهمترین سود این ساختوسازها شده است اشتغال تعدادی جوان در بنگاهها! نگرشی که نتیجهاش شده است کوهخواری، رودخانهخواری، تالابخواری، جنگلخواری، جزیرهخواری، دریاخواری، نفتخواری، معدنخواری، خاکخواری و آبخواری. ما باید از فرصت امنیت در ایران استفاده کنیم و به جای بتنکاریهای امثال شهردار تهران، بار دیگر روستاها را با کاهگل بیاراییم. ما باید قناتها را احیا و آنها را محلی برای جذب توریسم بینالمللی کنیم. ما میتوانیم با جذب توریست خارجی در کلوتهای لوت، ریشه قاچاق مواد مخدر را برای همیشه بخشکانیم. سرزمین و مردم سیستانوبلوچستان با فرهنگ غنی یکی از جذابترین بخشهای ایرانزمین هستند که با گسترش توریست میتوان آنها را از چنگال قاچاقچیان و شیادان شروری مانند ریگی رها کرد. سرزمین بختیاری توانمندی جذب میلیاردها دلار را دارد. ما باید محصولات بومی خود را تولید کنیم نه محصولات آغشته به کود و سمی که هزاران تن آن هر سال به شیرابههای سمی در کهریزک تبدیل میشود یا مانند پرتغالهای سال گذشته که به دریا ریخته شد. ما با توسعه توریسم میتوانیم فرهنگ و تمدن ایرانزمین را به اقصینقاط دنیا صادر کنیم و ترس و وحشتی را که داعشیان و طالبانیان از مسلمانان درست کردهاند، به دوستی و مهربانی تبدیل کنیم. ایرانی اگر هزار عیب داشته باشد، به اذعان همه دوستان خارجی من در ميهماننوازی در دنیا لنگه ندارد.
رفاه آن نیست که شما هر روز پول بیشتری به دست آورید و برای ایجاد اشتغال هم لازم نیست ایران را به کارگاه ساختمانی تبدیل کرد. رفاه آن است که شما بتوانید در زندگی خود برنامهریزی کنید و محیطزیست سالمی داشته باشد. تنها راه گذر از گردنه سخت بحرانی ایران کاهش تورم، کاهش وابستگی به درآمد فروش نفت و جذب پول از طریق توریست است. مهمترین شرط موفقیت اقتصاد مقاومتی توانمندیسازی بومی است و توسعه توریست بهترین راه آن است. پولی که توریست میآورد خوشبختانه به جیب دولت و شهردار نمیرود که با آن سد گتوند و پل صدر و برج میلاد بسازند، بلکه به جیب مردمی میرود که بیشتر کتاب میخوانند تا بتوانند سرزمین خودشان را به جهانیان معرفی کنند.
به همین دلیل من رأی میدهم، رأی میدهم به آرامش و آشتی با دنیا، به مهار تورم تا من کارمند با حقوق ثابت بتوانم برنامه زندگی خودم را تنظیم کنم. من نمیخواهم سرنوشت کشور را کسانی به دست گیرند که عقربه اقتصادشان را جمشید بسمالله جابهجا میکند، کسانی که دانش را به سخره میگیرند و با نسخه گدایانه چند شبی کابوس مردم فقیر را با سراب رابینهودی خود خوش میکنند.
*استاد زیستشناسی دانشگاه تهران
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12860
#314
Posted: 7 May 2017 16:25
سخنی با تحریمیها
اینجوری که خبردار شدم نظام منتظره یه عده اتون رای ندین که جلسه تشکیل بدن بگن بله دوستان مشروعیتمون خدشهدار شد جمع کنیم بریم دموکراسی بیاد!!
-----------------
شاید با انتخاب روحانی، همین آش باشه و همین کاسه؛ ولی مطمئن باش با انتخاب قالیباف یا رئیسی، نه آشی میمونه و نه کاسه ای!
------------------
به روحانی نمیشه صددرصد اعتماد کرد
اما به قالیباف و رییسی صددرصد نمیشه اعتماد کرد!
-------------------
اگه بتونی واسه یه عده زیادی جا بندازی که رای ندادن بخدا نشونه "باکلاسی" نیست، مشارکت خیلی بیشتر میشه
------------------
خلاصه تمام سخنان سه نامزد اصولگرا در مناظره این است:
چرا دولت روحانی نتوانسته همه خساراتی که ما به کشور زده ایم را درست کند!
-----------------
بیایید قبول کنیم که امسال این «مقطع حساس کنونی» از اون «مقطع حساس کنونی»های قبلی نیست. الان واقعا در «مقطع حساس کنونی» هستیم
-----------------
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12860
#315
Posted: 8 May 2017 06:18
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12860
#316
Posted: 8 May 2017 21:08
خطر تکرار احمدینژاد
وعدههای نجومی ولی ملموس قالیباف برای افزایش یارانهها و برقراری مستمری بیکاری، و همچنین وارونه سازی حقیقت - ادعای فسادستیزی در عین فسادهای کلان شهرداری و نمايش مخالفت با وضع موجود در عين همدستي با بانيان اصلي وضع موجود - میتواند جلب رای اقشار کم درآمد را برای روحانی قدری مشکل کند؛ به ویژه آنکه دولت روحانی در ۴ سال گذشته علیرغم کارشکنی برخی نهادها، مشغول آواربرداری و باز کردن غل و زنجیرهای بسته شده به اقتصاد ایران بوده است و در نتیجه وضعیت معاش طبقه کمدرآمد بهبود چشمگیری نیافته است.
امروز دو اقدام ضروری باید انجام شود:
1⃣ شخص روحانی با صداقت و صراحت تمام و با زبان ساده، خطرات افزایش یارانه و سایر وعدههای دروغین و غیرکارشناسی را برای مردم تبیین کند و از فسادهای کلان مدعیانِ فسادستیزی بگوید و اشتباه میرحسین را در مستقیم اشاره نکردن به رانتها و حامیان پشت پرده احمدینژاد مرتکب نشود.
2⃣ همه کسانی که دل در گرو اصلاحات دارند به صحنه بیایند و به هیچ وجه روحاني را برنده فرض نکنند و در کف خیابانها، در شهرهای کوچک و بزرگ، به گفتگو با قشر خاکستری بنشینند و باطلالسحر وعدههاي دروغين باشند
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12860
#317
Posted: 11 May 2017 10:37
یک نظر
حسین پاکدل در اینستاگرام نوشت: «تعارف را بگذاریم کنار؛ خطر بیخِ گوشمان است. همه سوارِ یک هواپیماییم، همه با هم. از زمین کندهایم. الان توی هواییم. بالای بالا. خیلی بالا. هرجور نقصی هم بگویید داریم، هيچ چتر نجاتى هم نمانده است. باد و طوفان و رعد و برق هم هست. چپ و راست هم سنگهای آسمانی و هواپیماها و اجسام پرنده از کنارمان رد میشود. عادتمان هم دادهاند سرجاى خود ننشسته و دائم توی سروکله هم بزنیم.
پس از هشت سال گمگشتگی و دربدری تازه چهارسال است این هواپیما که همگی درش نشستهایم قدری جان پرواز پیدا کردهاست. حالا غوغاست. غوغا. شش نفر محترم و برگزیده از بین ما مسافرها مدعی هدایت درست این غولِ معلقاند.
یکی با این که گواهی راندن دارد به اندازه هدایتِ یک ونِ گشتِ ارشاد خلبانی بلد است؛ شور بگیردش بدجور خودزنی میکند ارتفاع را گم کرده ممکن است بزندمان به کوه یا برجهای بلند. یکی خیلی هنر کند با تمام عقبه در حد واژگون کردنمان در زندانِ کره شمالی راه و بیراه را بلد است. یکی در حد دعا خواندن برای سلامت پرواز چیز بلد است. یکی در اندازه شمارش تعداد چمدانها و یکی به درد کمک خلبانی میخورد. یکی هم چهار سال است به هر جان کندنی بوده با کمک همان کمک خلبانِ ماهر این هواپیما را به ارتفاع معقولی رساندهاست. با این که از بالا و پایین و چپ و راست سیخ و میخ و سوزن بر او فرو کرده و نیشگون و گازش گرفتهاند و از برجِ کنترل پرواز هزاران جور نقشه راه جلویش گذاشتهاند، تازه راه و بیراه را شناخته و خم و چم هواپیما و سرنشینان دستش آمدهاست.
حالا وسطِ این بلبشو از بلند گو از ما مسافران خواستهاند نظر بدهیم کدام یکی ما را سالمتر به زمین میرسانند. جالب است در این گیرودار دو نفری هستند مدام از بلندگو قولِ قاطعِ سه وعده غذای اضافی در طول پرواز میدهند؛ هرقدر هم خدمه پرواز توی سرشان میزنند که بابا به خدا هیچ جیره اضافی در هواپیما نیست گوششان بدهکار نیست که نیست؛ چون به عینه میبینند تعدادی از مسافرانِ گرسنه و شبهِ گرسنه از حالا صف بستهاند برای دریافت غذای نذری جوری که هجوم جمعیتِ ملتهب هر لحظه ممکن است تعادل هواپیما را به هم بزند. شوخی ندارد. حواسمان نباشد به پلکزدنی سقوط میکنیم. حالا مدام عدهای بگویند دخالت نمیکنیم تا سقوط کند.
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12860
#318
Posted: 15 May 2017 08:38
رزومه های ضعیف و غیرمرتبط
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12860
#319
Posted: 16 May 2017 17:05
ترس از سقوط مجدد
آقای رییسی به دولت انتقاد کرده است که چرا رقیب هراسی می کند؟ نیازی نیست دولت کسی را از ایشان بترساند. من بدون اینکه دولت مرا بترساند خودم از پیروزی ایشان می ترسم. چون وقتی رییسی رییس جمهود بشود جهانگیری معاون اول او نیست. ظریف وزیر خارجه اش نیست. زنگنه وزیر نفتش نیست. نصف دولت احمدی نژاد که دور و بر رییسی جمع هستند می آیند و مسئولیتها را به دست می گیرند. دیگر چون حرفه ای شده اند در همان کاغذپاره اول دخلمان را می آورند. دیگر آن پول هنگفت نفت نیست. قول و وعده های بسیار داده اند که به آنها یا عمل می شود و سقف اقتصاد درسته بر سطح کشور می خوابد یا عمل نمی شود و بنیانهای اجتماعی متزلزل می شود.
من از رییسی می ترسم. چون کار دولت کردهام. چون سیستم و سازمان دولت را می شناسم. چون این سیستم متلاشی شده بود. روحانی آنرا تاحدودی ترمیم کرد. اکنون در دوره نقاهت است. این بیمار تازه از بستر برخاسته دوباره به دست همان کسانی می افتد که زدند و آنرا ناکار کردند. من از رییسی می ترسم. برای کودکان امروز که باید در امنیت و آرامش فردا درس بخوانند. تغذیه کنند. بهداشت و سلامتشان بررسی و تامین شود. اما ای بسا شبیه کودکان سوریه جنازه شان را از دریا بگیرند. من از رییسی می ترسم برای اینکه او از اقتصاد جز دادن وعده هایی که قطعا نمی تواند انجامشان دهد چیزی نمی داند.
من از مردمی می ترسم که به او رای می دهند. نمی دانم چرا به او رای می دهند. صرف بد آمدنشان از روحانی دلیل این نمی شود که بدبختی را برای خود بخرند. من از رییسی می ترسم. با کدام دیپلماسی می خواهد با جهان مراوده کند؟ با کدام تیم وزارت نفت می خواهد از حوزه های مشترک ایران و کشورهای عربی نفت و گاز ما را برداشت کند.
من از رییسی می ترسم چون پیامبر(ص) فرموده: «رحم الله امرء عرف قدره. خدابیامرزد مردی که حد خود را بداند.» هرچه کلام رئیسی را می شنوم، می بینم او از کار دولت هیچ نمیداند. او از اقتصاد هیچ نمی داند وگرنه وعده شش میلیون شغل در چهارسال را نمی داد. وعده 250 هزارتومان یارانه را نمی داد. من از رییسی می ترسم چون مطمئن نیستم که چهارسال ریاست جمهوری او به کجا ختم می شود. همانطور که سال 84 از احمدی نژاد می ترسیدم. یک ملت دوبار شانس نمی آورد. کاش می توانستم آن مقدار انتقاد از روحانی پیدا کنم تا ببینم چه اشتباهی کرده است که ما سزاوار چنین هراسی شده ایم. او که دو سال و نیم دنبال برجام دوید. هر روز به فکر بهداشت و درمان، و فروش نفت، و کنترل تورم، و تولیدات کشاورزی و ... بود. او چه خدمتی را می توانست و نکرد که اکنون عقوبت او و این کشور ظهور کسانی است که یکبار پیشتر کشور را به چنان تاراجی سپردند که مغول نکرده بود؟ چرا ملت ما وقتی در مسیر عقلانیت قرار می گیرد یکباره می زند زیر همه چیز؟ فیلش یاد هندوستان می کند و بعد که بیچاره شد تا سالها خود را سرزنش می کند، بی سود و فایده ای؟
روحانی تا دولت مطلوب فاصله دارد. اما مهم این است که در مسیری درست و صحیح قرار گرفته است. روحانی دارد برایمان ثروت می آورد. دارد برایمان بهداشت و درمان و سلامت می آورد. دارد صنعتمان را به حرکت در می آورد. دارد شهرهایمان را آباد می کند. دارد ایران را پیشرفته می سازد. باید به او چهارسال دیگر فرصت بدهیم. او فقط با درآمد پارس جنوبی به تنهایی می تواند همه گرسنگان کشور را سیر کند. اگر روحانی ادامه پیدا کند ما سالی 92 میلیارد دلارفقط از پارس جنوبی می توانیم درآمد برداریم. عجله نکنید. آرام باشید. ما در آستانه جهش اقتصادی قرار داریم. ما در بهترین شرایط پس از انقلاب قرار داریم. ای ملت شریف ایران دوباره نزنید و همه چیز را خراب نکنید! برای انتخابی که امروز می کنید باید فردا به فرزندانتان پاسخ دهید. من 12 سال پیش گفتم محمود احمدی نژاد کشور را به ورطه ی جنگ فرو می برد. امروز می گویم که رییسی کشور را به ناکجا آبادی می کشاند که خدا می داند چه سرانجام و سرنوشتی خواهیم داشت.
محمدحسین غیاثی- پزشک و نویسنده
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12860
#320
Posted: 16 May 2017 17:22
ترانه علیدوستی: به روحانی رأی میدهم چون خفقانِ هشت سالِ پیش از او را به یاد دارم، و نمیخواهم به آن روزها برگردم.
نظر من: فقط بازگشت به آن روزها نیست... اوضاع خیلی جدی است. روزهای بسیار تلختری برای مردمان ایران زمین در پیش خواهد بود اگر مجموعه حجت الاعدام رییسی سرکار بیایند. (چه رای داده باشید یا تحریم کرده باشید)
Make the REST of your life, the BEST of your life