عهدنامه فرهاد پاشا
عهدنامه فرهاد پاشا عهدنامهای میان امپراتوری صفوی و امپراتوری عثمانی بود.این عهدنامه پس از جنگی طولانی میان آنها از ۱۵۷۸ تا ۱۵۹۰ در تاریخ ۲۱ می ۱۵۹۰ منعقد شد.
این جنگ در قفقاز جنوبی رخ داد.در نبردی بنام نبرد چلدر، سپاه عثمانی موفق شد که سپاه ایران را در نزدیکی منطقه چلدر (در نزدیکی شهر قارص) شکست دهد و به بیشتر مناطق قفقاز جنوبی دست یابد.پس از چندی، سپاه ایران صقوی شروع به پسگیری مناطق از دست دادهاش کرد.در نتیجه سپاه عثمانی (که بیشتر متشکل از تاتارهای کریمه بود) بار دیگر به سمت ایران حرکت کرد و در سال ۱۵۸۳ در نبردی به نام نبرد مشعلها (که بخاطر اینکه نبرد در شب روی داد در آن از مشعلهای زیادی استفاده کردند و بهمین دلیل بدین نام نامیده شده) سپاه ایران از عثمانی شکست خورد و مناطق قفقاز جنوبی دوباره بدست عثمانی افتاد.در طی ۶ سال پس از این فتح، مهمترین اتفاق، فتح تبریز بدست عثمانیها بود.با توجه به دیگر مشکلات ایران نظیر جنگهای داخلی و جنگ علیه ازبکان، شاه عباس یکم مجبور شد تا عهدنامه را امضا کند.
عهدنامه
این عهدنامه به عهدنامه فرهاد پاشا یا عهدنامه استانبول (فرهاد پاشا، نام یکی از سرداران حکومت عثمانی بود) معروف است.در این عهدنامه ایران مالکیت عثمانی را به مناطق اشغالی پذیرفت (گرجستان، ارمنستان و محل کنونی جمهوری آذربایجان و بعلاوه بخشهایی از شمال غرب ایران نظیر تبریز).
پیامد عهدنامه
این عهدنامه، موفقیت بزرگی برای امپراتوری عثمانی به حساب میآمد.اما این شرایط خیلی دوام نیاورد و شاه عباس پس از اینکه توانست ازبکها را سرکوب کرده و مشکلات داخلی را حل کند، منتظر فرصتی مناسب میگشت تا زمینهای از دست داده را باز پس بگیرد.این فرصت مناسب هنگامی بدست آمد که حکومت عثمانی مشکلاتی داخلی داشت و شاه عباس اقدام به حمله به سرزمین عثمانی کرد و در نتیجه آن،۲۲ سال پس از قرارداد فرهاد پاشا، عهدنامه نصوح پاشا را به عثمانی تحمیل نمود.
عهدنامه نصوح پاشا
عهدنامه نصوح پاشا، عهدنامهای بود که میان امپراتوری صفوی و امپراتوری عثمانی پس از جنگ ۱۶۰۳ تا ۱۶۱۲ در تاریخ ۲۰ نوامبر ۱۶۱۲ منعقد شد.
نبرد ارومیه
شاه عباس یکم که قصد بازگردانی مناطق شمال غربی ایران و قفقاز که توسط عثمانی در سال ۱۵۹۰ در عهدنامه فرهاد پاشا را داشت، منتظر زمانی مناسب برای حمله بود. در سال ۱۶۰۳، سلطان احمد یکم عثمانی به تخت سلطنت صعود کرد و شاه عباس پس از آگاهی از این موضوع، تصمیم به حمله گرفت. در آن هنگام همچنین امپراتوری عثمانی درگیر جنگی هزینهبر با امپراتوری مقدس روم بود.
جنگ
شاه عباس و سردارش اللهوردی خان در سال ۱۵۹۰ حمله را بصورت غافلگیرانهای برای بازگردانی مناطق از دست رفته آغاز کردند. دولت عثمانی قادر نبود نیروی لازم برای مقابله را تامین کند بنابراین صدر اعظم نصوح پاشای عثمانی مجبور به امضای پیمان شد.
موارد قرارداد
- حکومت عثمانی پذیرفت تا سرزمینهای اشغال شده را به ایران بازگرداند.
- مرز میان دو کشور به همان مرز تعیین شده در پیمان آماسیه (۱۵۵۵) بازگشت.
- حکومت صفویان پذیرفت تا سالانه ۲۰۰ بار ابریشم (۵۹۰۰۰ کیلوگرم) را به عنوان خراج به عثمانی بدهد.
مسیر حج برای زائران ایرانی از عراق به سوریه گسترش یافت.
پیامدها
این عهدنامه نخستین عهدنامهای بود که در آن امپراتوری عثمانی حاضر به پس دادن زمینهای اشغال کرده شده بود. در واقع این عهدنامه موفقیت بزرگی برای شاه عباس به حساب میآید و شهرت صفویان را گستردهتر کرد. پس از آن در سال ۱۶۱۶ فتح تفلیس و نبرد گوگجه روی میدهد.
عهدنامه سراب
عهدنامه سراب عهدنامهای میان امپراتوری صفوی و امپراتوری عثمانی بود که در پایان سری دوم جنگهای ۱۶۰۳-۱۶۱۸ و در تاریخ ۲۶ سپتامبر ۱۶۱۸ در پایان نبرد تبریز به امضا رسید.
با به امضا رسیدن عهدنامه نصوح پاشا در سال ۱۶۱۲، عثمانی مجبور شد که مناطق شمال غربی ایران و قفقاز را به ایران پس بدهد.در عوض امپراتوری صفوی پذیرفت که سالانه ۲۰۰ بار ابریشم به عنوان خراج به عثمانی بدهد اما شاه عباس صفوی در سال ۱۶۱۵ از پرداخت این خراج خودداری کرد.
نبرد تبریز
پس از این قضیه، عثمانی حملهای را بسمت ایروان ترتیب داد تا مناطقی را که بتازگی آنها را ترک کرده بود، دوباره تصرف کند.اما سرانجام از سپاه ایران شکست خورده و مجبور به پذیرفتن عهدنامه تحمیلی دیگری از سوی ایران شد.
موارد عهدنامه
بیشتر موارد این عهدنامه همان موارد توافق شده در عهدنامه نصوح پاشا بود ولی طبق این عهدنامه، صفویان از ارسال بار ابریشم به عثمانی صرف نظر کردند.
پس از عهدنامه
این عهدنامه ثابت کرد که زمینهای تصرف شده توسط هر یک از طرفین، مدت زیادی تحت حکومت آن قرار نمیگیرد.برای مثال در طول آن چند دهه جنگ میان ایران و عثمانی شهر بغداد چند دفعه بدست ایرانیان و شهر تبریز چند دفعه بدست عثمانی افتاد.ایران و عثمانی پس از آن تا چند صده هم با یکدیگر مبارزه کرده و مرزهایشان جابجا شد.
بنشین لحظه ای، رو در روی من
چایم را با عطرت، هَم بزن!