تهاجم فرهنگی در نگاه مسئولين نظام جمهورى اسلامى
رهبر فعلی جمهوری اسلامی نظر خود را درباره ی مسئله ی تهاجم فرهنگی اینگونه بیان می کند که؛
ﺗﻬﺎﺟﻢ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻌﻨﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻳﻚ ﻣﺠﻤﻮعه ﺳﻴﺎسی ﻳﺎ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩی ﺑﺮﺍی ﺍﺟﺮﺍی ﻣﻘﺎﺻﺪ ﺧﺎﺹ ﺧود ﻭ ﺍﺳﻴﺮ ﻛﺮﺩﻥ ﻳﻚ ﻣﻠﺖ ﺑﻪ ﺑﻨﻴﺎﻧﻬﺎی ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺁﻥ ﻣﻠﺖ ﻫﺠﻮﻡ ﻣﻲ ﺑﺮﻧﺪ. ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﭼﻴﺰﻫﺎﻱ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﻱ ﺭﺍ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﻳن ﻛﺸﻮﺭ ﻭ ﻣﻠﺖ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﺟﺎﻳﮕﺰینی ﺁﻧﻬﺎ با ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎی ملی ﺁﻥ ﻣﻠﺖ ﻛﻪ ﻧﺎﻡ ﺍﻳﻦ ﺗﻬﺎﺟم ﻓﺮهنگی ﺍﺳﺖ.خب، در تعریف فوق که از هر نظر مهم ترین تعریف درباره ی تهاجم فرهنگی دانسته می شود ذکر شده است که تهاجم فرهنگی به قصد و هدف صورت می گیرد. اهداف به دو دسته ی کلی تقسیم شونده اند:
یک- اهداف مادی: این مقاصد بالفعل و در این دنیا قابل دسترس اند و مثلا" کسب نمره ی بالا در امتحانات از این نوع اهداف هست. مقاصد مادی تهاجم فرهنگی سلطه بر اذهان یک نظام یا مسخ فکری اعضای یک سیستم فکری و کاربرد آنها در جهت دلخواه است. مضمونی که اگر واقع بینانه بنگریم در بین جوانان ما به چشم نمی خورد و اغلب آن دسته از جوانان که به دنبال مد و ماهواره هستند؛ طبقه ی متوسط رو به پایین یا در نهایت خوش بینی قشر متمول جامعه را در بر می گیرند و قشر آگاه و به دنبال توسعه و پیشرفت خود وقعی بر این ابزار نمی گذارد و البته استفاده ی صحیح را از این مکانیزم پی گرفته اند. باری؛ حتی اگر جوانان کوشای ما نیز در جهت مسخ و تهاجم فرهنگی نکنند آیا بستر پیشرفت را در جامعه ی خود مهیا می بینند تا انگیزه ای برای غرب نزدگی و مسخ نشدگی بیابند؟
دو- اهداف معنوی: مقاصد نامحسوس و غیر ملموس که بر رخدادهای تقریبا" متافیزیک بنا شده اند و این ها معمولا" بالقوه هستند تا زمانی که به نتیجه ای برسند. مثلا" رسیدن به حوری و شراب در بهشت در ازای دوری و پرهیز از زنا و شراب بر زمین. دست اندازی به اهداف متافیزیک توسط غرب به خودی خود مردود است زیرا در تفکر غرب که عموما" اومانیسم است جایی برای اندیشه های فراطبیع و متافیزیک نیست.
اما جنبه ی قابل تأمل تعریف آیت الله خامنه ای در تعریف مذکور، اینست که او به این نکته قائل است که در نتیجه ی تهاجم فرهنگی، تازه هایی برای طرف مدافع نیز هست که البته نیک و شر این تازه ها مشخص نیستند. آنچه مهم است این می تواند باشد که طبق این تعریف، تهاجم فرهنگی در ذیل و دامن نوعی تبادل فرهنگی رخ می نماید و در ابتدای امر خالی از شبهه و شک خود را افتان و خیزان تا ذهن سیستم پیش می برد. اما زمانی که ضربه ی نهایی به پیکره ی بی جان فرهنگ زده شد، به تازگی می فهمد که جسم بی جان همسر را در آغوش کشیده و عروسکی پشت پرده در کار نیست.
ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺑﺎﺭﺯ ﺗﻬﺎﺟﻢ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺍﺷﺎﻋﻪ ﻓﺴﺎﺩ ﻭ ﺑﻲ ﺑﻨﺪ ﻭﺑﺎﺭﻱ ﻭ ﺑﺪ ﺣﺠﺎﺑﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﺑﺘﺪﺍﻱ ﻛﺎﺭ ﺩﻭلت ﺍﺻﻼﺣﺎﺕ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻃﺮﻑ ﺷﺪﺕ ﮔﺮﻓﺖ . ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﻓﺘﺢ ﺑﺎب ﮔﻔﺘﮕﻮﻱ ﺗﻤﺪﻥ ها ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﻲ ﺗﺎﺛﻴﺮ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﻭﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﺳﻴﺎﺳﺖ ضد ﺩﻳﻨﻲ ﺗﺴﺎﻫﻞ ﻭ ﺗﺴﺎﻣﺢ ﺗﻮﺳﻂ ﻭﺯﻳﺮ ﺍﺭﺷﺎﺩ ﺩﻭﻟﺖ ﺍﺻﻼﺣﺎﺕ ﻛﻠﻴﺪ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺁﻥ، ﻣﻮﺍﺿﻊ ﺩﻟﺴﻮﺯﺍﻧﻪ ﻋﻠﻤﺎﻱ ﺩﻳﻦ ﻭ ﻣﺮﺍﺟﻊ ﺗﻘﻠﻴﺪ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺩﺭ ﺭﻭﻧﺪ ﺍﻳﻦ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﻏﻠﻂ مانع ﺍﻳﺠﺎﺩ ﻛﻨﺪ، ﺍﻳﻦ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ تا هشت ﺳﺎﻝ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺣﺎﻛﻤﻴﺖ ﺍﺻﻼﺣﺎﺕ ﺑﺴﺘﺮ ﻣﻨﺎﺳﺒﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺷﺪ ﻭﻟﻨﮕﺎﺭﻱ ﻫﺎ ﻭ ﺑﻲ ﺑﻨﺪ ﻭ ﺑﺎﺭﻱ ﻫﺎﻱ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺸﻮﺩ ﻭ ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻌﻀﻞ ﺑﻪ ﺍﻭﺝ ﺧﻮﺩ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﭼﻴﺰﻱ ﻛﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺣﺠﺎﺏ ﺩﺭ ﻇﻮﺍﻫﺮ ﺑﺮﺧﻲ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﻳﺪﻩ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﻱ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻭ ﺗﻤﺴﺨﺮ ﺍﺭﺯﺵ ﻫﺎﻱ ﺩﻳﻨﻲ ﺍﺳﺖ . ﺁﻳﺎ ﺍﻳﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﺣﺠﺎﺑﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺪ ﻧﻈﺮ ﺷﺎﺭﻉ ﻣﻘﺪﺱ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ؟ ﺁﻳﺎ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﻫﺎﻱ ﻋﻠﻨﻲ ﻭ ﻧﺎﻣﺸﺮﻭﻉ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﻭ ﭘﺴﺮﺍﻥ ﻻﺍﺑﺎﻟﻲ ﺩﺭ ﺳﻄﺢ ﺷﻬﺮ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺩﻳﺪﮔﺎﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺁﺭﺍﻳﺶ ﻫﺎﻱ ﺯﻧﻨﺪﻩ ﻛﻪ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺗﺰﺍﻳﺪ ﺍﺳﺖ، ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻭ ﺍﻳﺪﻩ ﺁﻝ ﺍﻳﻦ ﻣﻠﺖ ﺍﻧﻘﻼﺑﻲ ﺍﺳﺖ؟
نقل از
روزنامه رسالت، شماره 6971، 8/2/89 ،صفحه دومدر متن از نظر گذشته مطالبی به چشم می خورند که طرح برخی از آنها جای بحث و گفتگو دارد. اول آنکه اشاعه ی موارد فساد چون بی بند و باری و بدحجابی به کدام فرهنگ لطمه وارد کرده است؟ فرهنگ ملی_میهنی که از تاریخ آن نمی گویم یا فرهنگ ملی_مذهبی که از فرهنگ مزبور نصف است؟ اگر حجاب و جلوگیری از بی بند و باری راه سعادت بود که امروز عربستان سعید و مستعد ترین کشور جهان باید می بود. اندیشه ی اصول گرایانه و خشک مقدس بودن در متن فوق که به قلم عباس پناهی نگاشته شده است، حاکی از روایت تلخیست که خواهم گفت؛ تفکر چارچوب دار و انتقاد ناپذیر اصول گرایی می گوید که تنها راه سعادت فرهنگ اسلامیست، آمار رفاه بلاد کفر، آمار بالای اعتیاد در ایران، توسعه ی اقتصادی ایالات متحده، سرانه ی مطالعه چند صفحه کتاب در سال برای ایرانی ها و همه ی آمار های حاکی از فساد در دل همین به اصطلاح جمهوری اسلامی خطای دید است و انگلیسی و آمریکایی در توهم فکر می کنند خوشبخت هستند!
دوم آنکه فرهنگ صحیح مورد تهاجم قرار گرفته، جوانان خود را لاابالی و ولنگار خطاب می کند و انتظار دارد که جوانش رفتار عقلایی و منطقی بروز دهد. این در حالیست که جوان ایرانی اگر کمی انگیزه یابد به سند تاریخ بهترین و موفق ترین ادیب، ریاضی دان، فیلسوف، دانشمند و حتی بهترین مبلغ دین و الهیات خواهد بود.
سوم آنکه ایده آل های انقلاب اسلامی از آغاز هم توسعه و پیشرفت اقتصادی یا صنعتی نبوده است و تنها به چادر و روابط محدود افراد ختم می شده است و حال درگیر نوعی تضاد گشته که خودش به دنبال مقصر، موانع بیرونی می تراشد و به دنبال این مانع قلعه ی گوشه گیری خود را مستحکم تر می سازد تا از هر نفوذی در امان باشد.
در سطور پیش رو صحبت هایی از آیت الله خامنه ای ذکر می گردد که نشان می دهند، خود مسئولین هم بعضا" به مسئله ی تهاجم در فرهنگ بی اعتنایند یا حتی آن را باور نمی کنند:
ﻣﺎ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﺤﺚ ﺗﻬﺎﺟﻢ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺭﺍ ﻣﻄﺮﺡ ﻛﺮﺩﯾﻢ؛ ﺑﻌﻀﯽﻫﺎ ﺍﺻﻞ ﺗﻬﺎﺟﻢ ﺭﺍ ﻣﻨﻜﺮ ﺷﺪﻧﺪ؛ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﭼﻪ ﺗﻬﺎﺟﻤﯽ؟ ﺑﻌﺪ ﯾﻮﺍﺵ ﯾﻮﺍﺵ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﻛﻪ ﻧﻪ [ﻓﻘﻂ] ﻣﺎ ﻣﯿﮕﻮﯾﯿﻢ، ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﻛﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﻏﯿﺮﻏﺮﺑﯽ ﻫﻢ ﻣﺴﺌﻠﻪﯼ ﺗﻬﺎﺟﻢ ﻓﺮهنگی ﺭﺍ ﻣﻄﺮﺡ ﻣﯿﻜﻨﻨﺪ ﻭ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﻏﺮﺑﯽﻫﺎ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺗﻬﺎﺟﻢ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﻛﺮﺩﻧﺪ؛ ﺑﻌﺪ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﺍﺭﻭﭘﺎﯾﯽﻫﺎ ﻫﻢ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﺁﻣﺮﯾﻜﺎ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺗﻬﺎﺟﻢ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﻛﺮﺩﻩ! ﻻﺑﺪ ﺩﯾﺪﻩﺍﯾﺪ، ﺧﻮﺍﻧﺪﻩﺍﯾﺪ ﻛﻪ [ ﮔﻔﺘﻨﺪ] ﻓﯿﻠﻤﻬﺎﯼ ﺁﻣﺮﯾﻜﺎﯾﯽ، ﻛﺘﺎﺑﻬﺎﯼ ﺁﻣﺮﯾﻜﺎﯾﯽ ﭼﻪ ﺗﻬﺎﺟﻢ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽﺍﯼ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻛﺮﺩﻩﺍﻧﺪ ﻭ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ . ﺑﻌﺪ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﻪ ﺑﺮﻛﺖ ﻗﺒﻮﻝ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ، ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻣﺎ ﻫﻢ ﻣﻮﺭﺩ ﻗﺒﻮﻝ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﻛﺴﺎﻧﯽ ﻛﻪ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﻤﯿﻜﺮﺩﻧﺪ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ ! ﺗﻬﺎﺟﻢ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﯾﻚ ﻭﺍﻗﻌﯿّﺘﯽ ﺍست.نشست با دانشجویان، سال پیش