ارسالها: 3290
#1
Posted: 3 Nov 2010 06:50
این مطلب رو من (Prince) از جای دیگه اینجا گذاشتم و در مورد درست بودن یا نادرست بودن این موضوع خود كاربران میتونند نظراتشون رو اینجا مطرح كنند (به دور از بحث و كل كل) فقط نظر خودتون رو بگید.
مرسی
عشق من عاشقم باش!≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈دل نه اجبار میفهمد نه نصیحت...
آنکه لایق دوست داشتن است را دوست می دارد.
ارسالها: 3290
#2
Posted: 3 Nov 2010 06:51
اصالت وجود و خدا - اوشو
همیشه گفتار مکتوب شده «اوشو» در مورد سکس و خدا در زبانهای مختلف سانسور می شه و کسی این بخش های مهم را ترجمه نمی کنه. لذا در زیر ترجمه ی یکی از نوشته های اوشو در مورد خدا را برایتان می آورم که امیدوارم مقبول افتد.
۱- هستی وجود چیست؟ آیا آن چیزی است که بعضی از مردم با نام خدا از آن یاد می کنند؟
« هستی وجود» آن چیزی است که وجود دارد در حالیکه که خدا وجود خارجی ندارد. هستی وجود یک واقعیت است اما خدا افسانه ای بیش نیست. هستی وجود در دسترس تمام انسانهای بخرد قرار دارد اما خدا تسلی ذهن های بیمار می باشد.
تو تولدگیر «هستی وجود» یت نیستی ولی خود تویی که خدایت را تولید می کنی در نتیجه فقط یک هستی وجود دارد، در حالی که هزاران خدا موجود است. هر جماعت بیمار مطابق نیازها، رنج ها ، انتظارات اشان به خلق خدا یا پیروی از یک اعتقاد قدیمی درباره ی خدا می پردازند.
خدا یک تسلی بزرگی برای انسانهای بیمارست اما آن یک معالجه نیست.
«هستی وجود» اما یک تسلی نیست. برای اینکه با هستی هماهنگ و هم آواز شویی باید درست و سالم باشی. تمام ادیان دنیا به شما درباره ی خدا توضیح می دهند ولی من می خواهم به شما از هستی وجود صحبت کنم. من می خواهم به شما درباره ی چیزی صحبت کنم که شما را در بر گرفته، در درون و بیرون شماست. زمانیکه شما خود را با هستی وجود هماهنگ نماید دیگر مرگ، بدبختی، تنش، نگرانی برای شما وجود خارجی نخواهد داشت بلکه آرامش عظیم شما را در بر گرفته و به رضایتی که شما هرگز تصورش را نمی کردید دست خواهید یافت.
تا آنجایی که به «آگاهی» مربوط است نقش خدا برای انهایی که قادر به رشد آگاهی خود نیستند، پر رنگ تر می شود. خدا یک عروسک است که بر اساس نیاز و احتیاجات انسانها شکل می گیرد. در نتیجه به شما بستگی دارد که خدا را چطور برای خود ترسیم کنید. مثلا او را به شکل میمون یا فیل و یا چیزهای دیگر باجان یا بی جان ببینید. به تصویر کشیدن صفات خداوندی به شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و یا اقلیمی بستگی دارد.
۲- واقعیت این است که خدا مخلوق تصورات انسانهاست.
خدا بزرگترین دروغی است که می توان یافت؛ چراکه بر اساس این دروغ بزرگ، هزاران هزار دروغ وابسته به آن شکل گرفته اند . کلیساها، مساجد، کنیسه ها ، مراکز مذهبی همه و همه در حال تکثیر دروغ و اکاذیبی در جهت حفاظت از دروغ بزرگی به نام « خدا» هستند.
باید روان شناسی دروغگویی را درک کنیم. اولین نکته در مورد دروغگویی این است که شما باید حافظه ی خوبی داشته باشید زیرا شما باید دروغ هایتان را بخاطر بسپارید. زمانیکه شما به یک نفر در مورد چیزی دروغ می گوید و به یک نفر دیگر در مورد چیز دیگر، باید بخاطر سپارید به هریک از آنها چه دروغ های گفته اید.
اما بر خلاف دروغ، برای بیان حقیقت شما نیازی ندارید حافظه ی خود را با آن پر کنید چراکه حقیقت علی رغم تمام لفافه های دروغپردازان بوسلیه پراتیک اجتماعی و توسط انسانهای عقل گرا به راحتی تجربه می شود. حقیقت خود را از همه ی دروغ ها آشکار می سازد و شما را به یک انقلاب ناگهانی رهنمون می سازد که همانا حقیقت وجودتان است.
شما احتیاجی به هیچ کلیسایی ندارید، شما هیچ نیازی به معابد ندارید، شما نیازی به مساجد ندارید. شما تنها به یک وجود انسانی و جستجوگر نیازمندید. خدا، نیاز عده ایی مردم نیازمند بود، چراکه آنها به یک حامی و پشتیبان ابرقدرت نیاز داشتند. در جهان بسیار بزرگ، انسان احساس تنهایی و حقارت می کند. عظمت این جهان باعث لغرش و رعشه انسان گردیده و این نقطه ی پیدایی خدا شد.
انسان مهجور از حقیقت، بمانند موجهای یک اقیانوس - علی رقم عمق بسیار زیادش- فقط بروی سطح است که به نمایش می پردازد. اما اموج کوچک و یا بزرگ هیچ اگاهی ایی از عمق بیکران خودشان ندارند. با آنکه آنها بخشی از اقیانوس هستند اما به وجود حقیر خود می چسبد. مرگ یک موج ( یا به گفته ای دیگر افول آن ) مرگ نیست بلکه شروع یک زندگی بیکران است.
۳- خدا محصول فقر آگاهی انسانی است.
انسانهای که به آگاهی درونی خود دست می یابند به انکار خدا می پردازند. خدا زمانی برای شما موجودیت پیدا می کند که شما آگاهی کامل از خودتان نداشته باشید. خدا زمانی بوجود می آید که شما به خودیت خویش واقف نبوده و نتوانید با آن ارتباط منظمی برقرار کنید. در حقیقت من ایده ی " خدا مرده است و انسان حالا آزاد است" نیچه را قبول دارم. قسمت دوم این جمله ی نیچه دارای اهمیت بیشتری است. این قسمت علی رغم اهمیت زیادش از طرف فیلسوفان و روان شناسان نادیده گرفته شده است.
درحقیقت باید گفت که قسمت اول این جمله بطور اساسی اشتباه است. خدا نمی تواند بمیرد چراکه افسانه هرگز نمی میرد. زمانیکه که تو به این مطلب مهم برسی که خدایان همگی افسانه هستند، دیگر برای آنها زندگی و مرگ متصور نمی شوی. چراکه مرگ یک نقطه ی شروع دیگر است.
قسمت اول جمله ی نیچه زیاد مهم نیست اما این قسمت بیشتر بوسیله خداشناس ها مورد کنکاش قرار می گیرد چراکه آنها می ترسند به خدا بی رحمتی شود و به مردم گفته شود که خالق آنها مرده است . این به این معناست که بشریت دیگر هیچ احتیاجی به دین ندارد.
روحانیون فریبکار هرسناکند که موقعیت دینی خود را ازدست دهند. آنها قسمت دوم جمله ی نیچه که مفهوم به غایب بزرگ و مهمی دارد را نادیده می گیرند. آن بدین معناست که خدا (پرستی) بندگی است. خدا عقب افتادگی است. او گنج نیست بلکه یک وزنه ی سنگین بر قلب و رشد شماست.
۴- زمانیکه خدا از ذهن های انسانها پاک گردد، این موجود برای رشد و شکوفائی کاملا آزاد می گردد.
خدا یک حاکم مطلق (فاشیست) است. بدون وجود خدا این جهان از بندهای اسارات آزاد می شود. « هستی وجود» به فرد مقام شامخ می دهد. هستی وجود به کوچکترین علف تا بزرگترین ستاره در این جهان مفهوم عالی و عشق می بخشد. در جهان باید مساوات و موقعیتهای مساوی را خود ما برای خودمان فراهم سازیم و نباید این وقت گرانبها را با دعا و عبادت حدر داد. باید خود را از موعظه های کشیش ها و آخوندهای که ذهن ما را تخدیر می کنند رها ساخته چراکه آموزه هایشان به مانند زنجیرهای سنگین از حرکت رو به جلو ما جلوگیری می کنند.
زمانیکه خدا برای شما وجود داشته باشد شما هرگز نمی توانید خودتان باشید. شما فقط یک عروسک خیمه شب بازی هستید؛ ریسمانی که شما را بازی می دهد در دست خداست.
در دوران کهن در هند اعتقاداتی بود مبنی بر اینکه هیچ برگی بدون خواست و فرمان خدا حرکت نمی کند. مطابق ادیان اصلی ( اسلام، مسیحیت و یهودیت ) انسان از خاک بوجود آمده است. کلمه انسان از کلمه ی «هیومن» به معنای خاک گرفته شده است. و در ادبیات عربی، عبری، اردو، هندی و فارسی از آدم که نخستین مرد روی زمین است یاد می شود. خدا انسان را از خاک آفرید و در آن دمید و به این عروسک گلی جان بخشید. حالا با چیزهای که عنوان شد، چه نوع آزادی ی می توان برای انسان متصور شد؟ یکنفر به عنوان خدا زندگی را در تو دمیده و در دست اوست که هر لحظه که اراده کند شما را از نفس کشیدن باز دارد. هر کاری که شما انجام می دهید ادیان معتقد هستند که این سرنوشت و قسمت شماست و بر پیشانی شما نوشته شده است. در همین راستا، هم مردمان فریبکاری وجود دارند که سعی می کنند که پیشانی شما را بخوانند. طالع بین و کف بین ها و تمام مردم شیاد از سادگی و پاکی انسانیت بهره برداری و جیبهای خود را پر می کنند.
۵- اگر خدا انسان را آفریده است پس انسان هیچ فردیتی نداشته و نمی توان هیچگونه مقام و آزادی عملی برای این موجود دو پا متصور شد.
شما هیچگاه نمی توانید از عروسک خیمه شب بازی انتظار داشته باشید حرکتی بطور ارادی انجام دهد. یک انسان معتقد به خدا دقیقا بمانند عروسک خیمه شب بازی هیچگاه نمی تواند آزاد زیستن را لمس کند. چراکه در نظرگاه چنین انسانی خدا که خالق تمام کائنات است تمام رویدادهای آنرا نیز کنترل می کند. و تمام اینها از اراده ی خداوند ناشی شده و هیچ تلاشی از طرف آدمی برای تغییر شرایط امکان پذیر نیست چراکه تنها خداست که عامل تغییر و تحول است.
اگر خدا از همه چیز آگاه است چرا جلوی این همه قحطی، جنگ، ناعدالتی ها، ستمگریها، نسل کشی ها، و غیره را نمی گیرد. سپردن سرنوشت خود به دست این خدا ساختگی می تواند سیاره ما، زمین را هر چه زودتر به سوی نابودی رهنمون کند.
بر خلاف نظر نیچه که معتقد بود که خدا مرده است باید بگویم که خدا نمی میرد بلکه او را باید کشت. با پرستیدن موجودی ماورای قدرت بنام خدا در آسمانها ، انسان همیشه بصورت برده باقی می ماند و هرگز نمی تواند بصورت تمام و عیار برای رسیدن به قله های سعادت گام بردارد. لذا ابتدا خدایت را بکش تا بتوانی سعادتت را در دنیا واقعی تضمین کنی.
۶- زمانیکه شما خدا و خدا پرستی را کنار می گذارید، ممکن است کمی احساس ترس نماید ولی پس از تجربه و درک شرایط نوین و بها بخشیدن به زندگی واقعی، مجددا اعتماد به نفس و اتکا به خودیت در شما رشد می نماید.
پذیرش و پرستش خدا به معنی نادیده گرفتن فهم و فراست انسان است. پذیرش خدا به معنی پذیرش تحقیر است و به این معنی است که ما عروسکهای خدایی هستیم که همه قدرت ازان اوست و هر چه او اراده کند ما باید انجام دهیم. این گونه بینش شما را از همه پیشرفت و تکامل عاجز می کند.
عشق من عاشقم باش!≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈دل نه اجبار میفهمد نه نصیحت...
آنکه لایق دوست داشتن است را دوست می دارد.
ارسالها: 572
#3
Posted: 3 Nov 2010 10:43
به نظر من هم خدا یك پدیده ذهنی است نه عینی. باورم هم اینست كه یك پدیده ذهنی را نمی توان نگریست و نه انرا مشخص و نه حتی به درستی تعریف كرد. ضمن اینكه پدیده های ذهنی هر كسی مختص همان شخص می باشد و قابل انتقال به دیگران نمی باشد. به همین علت هم خدا بر خلاف باور مبلغین او ,عم از انبیا و... به نظر من یكتا نیست زیرا هر انسانی خدای ذهنی خود را دارد كه با خدای دیگر انسانها متفاوت است.
حتی خدای پیغمبران ادیان توحیدی خدای واحدی نیست. ( مقایسه كنید ویژگی های یهوه ,پدر آسمانی و الله اكبر)
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست
ارسالها: 572
#4
Posted: 20 Nov 2010 11:51
reza79272774: هیچ کس نمیتونه بگه دقیقا خدا هست یا نه اصلا چی هست ولی خدای هر کسی فقط توی وجود خود اون شخص هست یعنی نیروی برتری که هر وقت گیر کردی میری سراغش
arezoo_khafan_xxx: وقتی اشخاص بزرگه مثل مولانا و سعدی و سنایی و حافظ و ابن سینا و ملا صدرا و خوارزمی و راضی و خیام و جابر و بحجت و طباطبایی و مجلسی و خیلی های دیگه خدا رو قبول داشتند و برای اثبات وجودش دلایل مختلفی آوردن یکم بی انصافیه که کسایی مثل ما خدا رو انکار کنن, آخه با کدوم علم؟
میگم این كه همرو خدا شناس كرد خیام كی خدا شناس بود همه می دونن خیام دهری بوده كه.
رو خدا شناس بودن ابن سینا و رازی كه خیلی بحث هست و كسی هم هنوز اثبات نكرده میگم شما با همین علم خدا رو قبول كردی؟
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست
ارسالها: 1079
#6
Posted: 21 Mar 2011 00:19
30smooni: اسمش هم خدا نیست .. الله ,, است.
خدا رو نمیدونم كی درست كرده ولی ..الله ,, از زمان حضرت ادم و قبل از ان نامش الله بوده است ولی خوب به اشتباه همگی میگوییم خداوند بخشنده مهربان
بازم خوب است
من نمیخوام از مغلطه ی حمله به شخصیت استفاده کنم
اما برای افزوده شدن به اطلاعاتتون اذعان کنم که الله نام بت بزرگی از اهالی قریش بوده که بعدها محمد خدای ذهنی خود رو برای جذب (کفار) اسم این بت محبوب رو انتخاب کرده لطفا سعی کنید کمی مطالعه بیشتری داشته باشید
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ارسالها: 2554
#8
Posted: 21 Jul 2012 19:35
vahid100: و در ضمن نام بت بزرگ قریش هبل بود نه الله . بله الاهه که در زبان های مختلف وجود دارد برگرفت از الله است و محض اطلاع آقایی که می گه پیامبر اسلام نام الله رو از قریش برداشته باید بگم که نام الله از زمان تولد حضرت آدم بر خدا اطلاق می شد و اول کسی که الله گفت حضرت ادم بود.(مطالعه بیشتر)
همین حرفات از کجت معلوم درست باشه تا وقتی منبع ندادی اونم نه منبع گاز و کازوییل منبع درست درمون
رسیدن به خدا بعد از ممیز شدن غبر قابل تقلیده پس اگه بابات هم خدا رو قبول داشته باشه تو نمیتونی بگی چون اون قبول داره منم قبول دارم گرچه هیچ ذهن پویایی هستی و دنیا رو بک اتفاق نمیدونه
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2004
#9
Posted: 21 Jul 2012 20:15
vahid100
۱۰۰٪ با حرفات موافقم
من هم مطالعات و شنیده های بسیاری در ابن باره شنیدم و با تضمین کامل می گویم که درست می گید
برای برسی این نکات که برات کمی سوال انگیز هست, شما رو به دیدن برنامه های آقای مشیری در
کانال پارس در کالیفرنیای آمریکا هست را به وقت ایران ۱۱ شب به بعد هست را ببینید.
در این برنامه تاریخ ابن خلدون تاریخ نگار معروف در تاریخ اعراب از قبل از اسلام واقعیت ها رو که در آن موقع
رخ داده جمع آوری کرده تا ۳ خلیفه بعد از معاویه و بعد از آن شاگرد او ایرانی معروف تبری تاریخ را به رشته ی
نگارش در آورد و این ۲ منبع فکر کنم کافی باشه در برنامه ی آقای مشیری درباره این تاریخنگاران و این گونه مطالب
که در تاریخ نکری آن ها امده صحبت شده و می توانید کمی بعد از شنیدن آن
***** PERSIAN GULF***** &خلیج پارس&
ارسالها: 2554
#10
Posted: 25 Aug 2013 07:16
Prince: ۲- واقعیت این است که خدا مخلوق تصورات انسانهاست.
بله خدایی که متصور است مخلوق است اما خدای واقعی قابل تصور نیست و فقط خداست آفریننده است و فراگیر خدا در کالبد هر انسان است
امام رضا تعریفی استثنایی از خدا دارد
مناظرهی امام رضا با یکی از منکران خدا
یکی از منکران وجود خدا، نزد حضرت رضا علیهالسلام آمد، گروهی در محضر آن حضرت بودند، امام به او فرمود:
اگر حق با شما باشد - ولی چنین نیست - در این صورت ما و شما برابریم، و نماز و روزه و زکات و ایمان ما به ما زیان نخواهد رسانید، و اگر حق با ما باشد - چنانکه همین است - در این صورت ما رستگاریم و شما زیانکار و در هلاکت خواهید بود.
منکر خدا: به من بفهمان که خدا چگونه است؟ و در کجاست؟
امام: وای بر تو، این راهی که میروی غلط است، خدا چگونگی را چگونه کرد، بدون آنکه او به چگونگی، توصیف شود، و او امکان را مکان کرد، بیآنکه خود دارای مکان باشد، بنابراین ذات پاک خدا با چگونگی و مکان، شناخته نمیشود و با هیچ یک از نیروی حس، درک نمیشود، و به هیچ چیزی تشبیه نمیگردد.
منکر خدا: اگر خدا با هیچ یک از نیروهای حس، درک نمیشود، بنابراین او چیزی نیست.
امام: وای بر تو، اینکه نیروهای حس تو از درک او عاجز هستند، او را انکار کردی، ولی ما در عین آنکه نیروهای حس ما از درک ذات پاک او، عاجز است، به او ایمان داریم، و یقین داریم که او پروردگار ما است، و به هیچ چیزی شباهت ندارد.
منکر خدا: به من بگو خدا از چه زمانی بوده است؟
امام: به من خبر بده که خدا از چه زمانی نبوده است، تا من به تو خبر دهم که در چه زمانی بوده است.
منکر خدا: دلیل بر وجود خدا چیست؟
امام: من وقتی که به پیکر خودم مینگرم، نمیتوانم در طول و عرض آن چیزی بکاهم یا بیفزایم، زیانها و بدیهایش را از آن دور سازم، و سودش را به آن برسانم، از همین موضوع یقین کردم که این ساختمان، دارای سازندهای است، از این رو به وجود صانع و سازنده اعتراف کردم، به علاوه گردش سیارات، پیدایش ابرها، وزیدن بادها و سیر خورشید، ماه و ستارگان و نشانههای شگفتانگیز و آشکار دیگر را که دیدم، دریافتم که این گردندهها، گرداننده دارد، و این موجودات دارای سازنده و پردازنده میباشد. [5] .
[1] بحار، ج 49، ص 140.
[2] همان مدرک، ص 139 - وسائل الشیعه، ج 12، ص 146 و 147.
[3] عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 200 و 202.
[4] انوار البهیه، ص 342 و 343.
[5] اصول کافی، ج 1، ص 78.
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"