FTLS:
خب چرا باید آن چیز اولیه خدا باشد و نه خود ماده که از بیگ بنگ(مثال)به وجود آمده؟
بیگ بنگ یه نظریه هستش و هنوز اثبات نشده ولی رد هم نشده

بنظر شما ایا بیگ بنگ که به پارسی بهابنگ میشه با نظریه خلقت جهان در اسلام اختلافی داره؟
(.... والله خلقت را آغاز کرد وموجودات را بیافرید بدون آنکه به فکر واندیشه ای نیاز داشته باشد ونه از تجربه قبلی استفاده کردونه در تصمیمش مردد ودر شک قرار داشت برای پدید آمدن عالم در وقت معینی که همه پدیده های مختلف را باهم هماهنگ کرده و در هر کدام قوانین وسنن خاص را با آنها عجین کرده بود به وجود آمد
الله پیش از آنکه آفرینش را به وجود آورداز تمام جزئیات وجوانب آن پدیده ها وقوانین حاکم بر آنها آگاهی کامل داشت وحدود وپایان واندازه آنها را می دانست. واز اسرار پنهان وآشکار پدیده ها آگاه بود
الله بعد از آن فضارا به وجود آورد وجوانب آن را گسترش داد وهوایی(میدانهایی) را آفرید که به مدد آن فضا ساخته شود وگسترش یابدوسپس آب(شار کیهانی) را در آن فضا روان کرد،شاری که امواج متلاطم آن شکننده بود ویکی بر دیگری می نشست شار را بر بادی(میدانی) طوفانی وشکننده نهاد وباد (میدان)رابه بازگرداندن آن شار فرمان دادوبه نگهداری شار مسلط ساخت وحدو مرز آن را به خوبی مشخص نمود.
فضا در زیر تند باد شدید( میدان) وشاره بر بالای آن در حرکت بود
الله طوفان را برانگیخت تا شار را متلاطم کندو شار را پی در پی در هم کوبید طوفان به شدت وزید واز نقطه ای دوردوباره آغاز شدسپس به طوفان امر کرد تا شار را به هر سو روان کند وبرهم کوبدوبا همان شدت که در فضا وزیدن داشت باد بر شار مسلط شد از اول آن بر می داشت وبه آخر آن می ریخت وشاره های ساکن را به امواجی سرکش مبدل ساخت تا آنجا که شاره ها روی هم قرار گرفتندو چون قله های بلند کوهها بالا آمدند امواج تند باعث شد در این شار متلاطم حباب هایی به وجود آید واین حباب ها در فضا شروع به انبساط کردند واز این حبابها هفت آسمان موازی تو در تو پدید آمد
عالم درونی تر چون شار مهار شده وسیال(ناپایدار)و آسمان بالا را مانند سقفی استوار وبلند (پایدار)قرارداد بی آنکه نیازمند به ستونی باشد یا میخ هایی آن را استوار کند
الله آنگاه عالم درونی تر را به وسیله نور ستارگان در خشنده زینت بخشید(فقط در آسمان درونی همگنی به هم خورد و ستارگان به وجود آمدند) ودر آن سراجی منیر واقمار وسیارات را درخشان گردانید که همواره در مداری منظم حرکت خود را انجام می دهند..."
" در کتاب نهج البلاغه خطبه اول"
نکته قابل بحث این است که با مقایسه بین نظرات علمی اخیرو متون متالهین وپیشوایان دینی متکی به وحی متوجه می شویم به نوعی در هر دوحکایت از آفرینش آغازی توام با آشوب وطوفان را داردودر تعبیری اشاره به انفجار ودر تعبیری دیگربه طوفان شده که حاکی از سیستمی نا آرام وپر تلاطم است اما دو نکته متضاد از این تعبیر استنباط می شود 1-هرج ومرج و بی قاعدگی و پدیده های صرفا تصادفی2-جریان داشتن قوانین سنن در همین آشوب وتلاطم وپدید آمدنی جهانی منظم و هدفمند از این جریان
برای بررسی علمی این دو برداشت کافیست دقت نظری در پدیده های اطراف داشته باشیم اگر آنچه در آزمایشگاه وتجربه علمی حاصل می شود مؤید مستولی بودن سنن وقوانین منظم وخدشه ناپذیربر جهان بودنتیجه به دیدگاهی الهی که از هدفمند بودن آفرینش است ختم می شود ودر غیر این صورت حکم به ماتریالیستی بودن وتصادفی بودن آفرینش می کنیم
آنچه مبرهن وغیر قابل انکار است مشاهده قواعد وقوانین وسنن ثابت در جهان و عالم است که جهان مستحق نام عالم یعنی علم انباشته بر خود شده و علم هم به معنی ره یابی و کشف همین قوانین وسنن است،و جهان بدون علم برای ماانسانهای هوشمند معنی ومفهومی نداردچرا که ذات جهان علم است وجهان بدون علم قابل تصور نیست
اما دیدگاه دوم که در آن بی نظمی اولیه عالم منجر به بی نظمی ثانویه می شود
تابه حال در هیچ جا جهانی عاری ازقواعد سنن وحدود واندازه دیده نشده واکر کسی ادعای وجود چنین جهانی خارج از حوزه جهان ما رابکند اولا وجود آن عالم هنوز در حد یک نظریه وشبه علم است وثانیا کسی در آنجا نبوده که چنین ادعایی را تصدیق کند بلکه چنین تصوراتی موهومی وعاری از حقیقت علمی وتجربیست واصالتا قابل طرح وپاسخ علمی نیست چون علم تجربی بر مشاهدات ومعقولات استوار است نه بر اوهام غیر قابل اثبات
نتیجه
بنا به مطالب فوق الذکر نظریه انفجار بزرگ با ایده خلقت هدفمند نه تنها منافاتی ندارد بلکه نتایج حاصله از آن از لحاظ تجربی مؤید آن چرا که هر پدیده جزئی فیزیکی در آفرینش مستلزم قواعد وسنن ویژه است وجهتی خاص را دنبال می کندپس بنابر این جزئیات و علوم موجود در عالم می توان نتیجه گرفت که عالم کلی تر هم تابع قوانین وسنن خاصی بوده و غایتی را دنبال می کند واین مفهوم خلقت هدفمند است 