انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
گفتگوی آزاد
  
صفحه  صفحه 4 از 76:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  73  74  75  76  پسین »

Daily Entries | روزنوشت ها


زن

 
1_
با من حرف بزن..قبل از آنکه به آن شهر خراب شده برگردی و همه چیز تمام شود..همه چیز تمام...
.
2_
در خوابهایت تصویری روشن از زنی هست كه هر روز در اس ام اس هایش تو را می بوسد..تو را در آغوش می گیرد و برایت لبحند می زند...
.
3_
در تنم عرق كه میكنی بوی یونجه زار می دهی وقتی كه مورچه ها روی بدنت راه می روند...
.
4_
تمام شماره ها به سوی تو خاموش است..چیزی بگو نازنینم...
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
     
  ویرایش شده توسط: hhastii   
زن

 
الان مسابقه ی رندی اورتون و وید برت نشون دادن با قضاوت جان سینا که جان سینا به بهای اخراج شدن منصفاونه و قهرمان از کمپانی خارج شد...با اونکه قبلا دانلود کده بودم و دیده بودم اما باز هم دیدن خروجش جالب بود برام...خروجش خیلی غم انگیز بود..و پایان بازی وقتی کمربند رو به اورتون داد عین این فیلم هندیها شده بود...فکر کنم اگر اینکارو نمی کرد برای همیشه ازش متنفر میشدم.کاری به چقدر واقعی بودن کشتی کج و بازیهای پشت پرده و فیلم بازی کردنهاشون ندارم اما این بخش قشنگ بود..دنیای خش و بی رجم کشتی کچ همراه با این لطافت یه پارادوکس قشنگ بود...
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
     
  
زن

 
در زندگی ما آدمهای زیادی میان و میرن...نمیدونم تا حالا به چگونه وارد شدنشون تو زندگیهاتون فكر كردید یا نه؟
یه مدتی هست دارم به همین موضوع فكر میكنم...بعضی ها با شور و اشتیاق میان به سمتت.بعضی ها به زور میخوان خودشونو جا كنند اون وسط مسطای زندگی هامون..یعضی هاشون.......
بعضی ها هم ذره ذره قدم میزارن تو زندگی..خاطرات و افكارت...اولش همه چیز معمولیه...حس می كنی هیچ فرقی با بقیه نیست فقط ممكنه یه سری جذابیت های اولیه داشته باشه اما بعد كم كم اون همیشه هست..درتمام لحظاتت..انگار حل میشه در همه اتفاقات..تو حتی نمیفهمی كه ذره ذره بیشتر جلو میاد..نمیدونم میشه گفت عادت یا نه...عادت هم نیست...یه جوریه..یه حس خواستن كه كم كم به تو تزریق میشه..
همیشه با تو هست...باهات حرف می زنه..با تو می خنده..با گریه هات غمگین میشه..با دردهات درد می كشه ..با بیدار خوابی های شبانه ات هم پا تا صبح بیدار میمونه و حتی وقتی خوابت برد منتظر میمونه كه بیدار بشی...گاهی حتی چراشو نمی دونی..اصلا چرا اینقدر آروم همیشه حضور داره..مثل سایه بهت آرامش میده..مثل دیوار تكیه میدی بهش و در تمام این مدت ممكنه حتی نفهمی عمق این همه حضور داشتن رو بعد یهو به خودت میای میبینی قسمت هایی مهم از افكارت رو با یه نفر شریك شدی..یك نفر هست كه بدون اینكه ازت بخواد دوستش داشته باشی بهت مهربانی می كنه..برات میتپه و هرگز به یادت نمیاره من هستم..بلكه این تو هستی كه به هست بودنش و به دوست داشتنش و به مهر ورزیدنش آگاه میشی...این آگاهی گاهی خیلی دیر ست...خیلی دیر...نمیدونم چه كسی بیشتر میتونه مقصر باشه..اونی كه آروم و سایه ار دوست داره و پناه میده یا اونی كه چشماشو روی این آرامش و مهربانی بسته...
آره در زندگی ما آدمهای زیادی میان و میرن اما آدمهای كمی به ندرت به ما آرامش و مهربانی رو بی توقع و بی ریا هدیه میدن....گاهی باید هوشیارتر بود..گاهی باید بهتر دید..گاهی باید نمره ی عینكمون رو عوض كنیم....قبل از اینكه دیر بشه..خیلی دیر...
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
     
  ویرایش شده توسط: hhastii   
مرد

 
میخوام یه چیزی رو بگم که تو همین دنیای مجازی اتفاق افتاده ولی خالی از لطف نیست.

امروز و امشب به فاصله ی چند ساعت دو تا از بهترین و صادق ترین و پاک ترین و خوش قبل ترین دوستای خودمو دیدم که تو لوتی مدیر شدن!!

قصه ش مفصله. ولی همون قدر میگم که چند روز پیش برای اولین بار این دوستامو به پرنسس پیشنهاد دادم و گفتم بهشون اطمینان دارم و میدونم نتیجه ی خوبی حاصل میشه.

پرنسس مثل همیشه با فکر عمل کرد و بعد از چند تا حرکت خفن ماهرانه مطمئن شد که فکر خوبیه. پس هر دوی این عزیزان رو مدیر کرد.

اولش هی دلشوره داشتم که نکنه پیش پرنسس خجالت زده بشم ولی عملکرد عالی دوستای خوبم از همون اول، باعث شد که به خودم افتخار کنم...افتخاری در دنیای مجازی

خدا کنه تو دنیای واقعی هم بتونم از خودم راضی باشم...
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
     
  ویرایش شده توسط: alinumber7   
مرد

 
پسر ِ داستان ِ ما رفته بود استاديوم، تو استاديوم خيلى خوشحال شد چون تیمش برده بود.
از بس داد زده بود صداش گرفته بود.
صداش در نمیومد،. ولى خوشحال بود.
خيلى چيزارو فراموش كرده بود.
خوشحال اومد نشست پاى لوتى، تا خوشحالی هاش تكميل بشه.
رفت تا اومد اولين پست رو بده، يه پستى ديد، حالش عوض شد.
خواست ببينه جريان چيه، پس وایستاد،
يه جمله تو پست ِ بعدى ديد، "بعضی وقتا معنای عاشقی اینه كه معشوقت رو به خاطر خودش از خودت برنجونی و برونی"
خيلى چيزارو كه سعى كرده بود فراموش كُنه، اومدن گلوش رو گرفتن، مگه گرفتن صداش كافى نبود؟
خواست چيزى بگه دلش هم گرفته بود.
دوباره صداش درنمیومد،ولى اين بار ...
پس دوباره وایستاد ولى يه چيزى ديد كه باعث شد، قفل ِ درد ِ دلش باز بشه.
پسر ِ داستان ِ قبلى چيزى تعريف كرده بود كه شادى ِ موقتیش رو خاموش كرده بود. اونو دوباره ياد ِ غم ِ همیشگیش انداخته بود و ميخواست درد ِ دلِ شو وا كُنه.ولى قولش پس چى؟
مگه قول نداده بود كه اين راز رو فقط خود ِ خودش بدونه.
پس اينترنت رو قطع كرد تا از سرش بره بيرون. اون قولى كه به خودش داده بود رو نمى خواست بشكنه.
شب خوابش نبرد...
صبح هم خوابش نبرد.
با خودش ميگفت خوب چه ايرادى داره.
اينجا جاییه كه كسى منو نميشناسه.
پس تصميم گرفت يه گوشه ای از درد ِ دلش رو خالى كُنه.
دردى كه رو قلبش خیمه زده بود.
پس رفت تو گذشته.

پسر ِ داستان ِ ما مس ِ پسر ِ قبلى، عاشق شد.
دختر ِ داستان ِ ما هم مس ِ دختر ِ قبلى، عاشق شد.
اينا ميخواستن ازدواج كنن.همه جوره همو ميخواستن.ولى خانواده ها . . .
اين زوج، هر دو خانواده يه نسبتأ مرفحی داشتن.تو يه چيز ديگه هم تفاهم داشتن.
هر دو خانواده ي مخالفی داشتن.
ولى اينو هر ۲ میدونستن، مشكلى هم نداشتن، میدونستن دادگاه به سودشون رای میده، چون مشکلی نداشتن.
ولى پسر فهميد فقط اين مشكل نيست كه رو عشق و قلبشون خیمه زده، يه مشكل هم رو قلب ِ پسر خیمه زده بود.
پسر مشكل قلبى پيدا كرده بود.
چيز ِ خطرناكى بود. ولى نه اونطور.
ممكن بود هر لحظه ای كار ِ پسر رو تموم كُنه.ولى امكانش زياد نبود، مخصوصن با داروها، قرار بود بسازه با پسر.
ولى يه چيز ديگه هم نياز بود، اينا به دلايلى بچه دار شدنشون مشكوك بود.
دختر ِ داستان ِ ما هم عاشق ِ بچه بود. ولى گفته بود بچه هم نشد مهم نيست، چون از اون مشكل خبر داشت.
و به اين خاطر زوج ِ ما رفتن آزمايش دادن.
واى اين ديگه چى بود؟ احتمال ِ اينكه بچشون ناقص شه خيلى زياد بود، پس بايد بچه دار نمیشدن.
ولى با كساى ديگه بچه هاى سالمى داشتن.
پسر ديگه طاقت نداشت.
اينجورى نمى شد. پس به دختر چيزى نگفت.
مشكلات زياد شده بودن.
جدایی از خانواده، كم بود، بچه نداشتن هم كه اضافه ميشد، يعنى تنهايى مطلق.
ولى يه چيز ديگه هم بود. اگه مشكل ِ قلبى، پسر رو از پا مى انداخت چى؟ اين يعنى بدبختى ِ دختر. يعنى تنهايى و بى كسى بدون ِ حتى يه همدم.
پسر تصمیمش رو گرفته بود.
پس عوض شد.كم كم عوض شد.
هر چى دلش ميگفت رو نميگفت. هر چى زبونش ميگفت، حرف ِ دلش نبود. آخرش هم، به هم زد.
ولى داستان ِ پسر ِ ما ادامه داشت.
اميدوارم ادامه اش براى داستان ِ قبلى ادامه نباشه. پس ميگم برخلاف ِ داستان ِ قبل تا. . .
اون يه كارى كرد كه داغونش كرد.
بر خلاف ِ داستان ِ قبل دختر رو ول نكرد(نمیشد این کار رو بکنه)، كارى كرد كه دختر به يكى ديگه برسه. دختر اول با دوستیهای جدید مخالفت میکرد.
ولى پسر ِ داستان ِ ما كار شو بلد بود، كسى رو آورده بود كه به دختر بخوره.
يكى عين ِ خودش.
پس اون ۲ كم كم صمیمیتر شدن.تا اينكه، يه ماه ديگه . . .
بله، حالا پسر ِ ما يه مشكل دیگه هم داره تو عقدی كه ازسه طرف دعوت شده، چه طور خودشو كنترل كُنه، و چه طور شاد باشه.
منِ دوست ندارم برای رسیدنمون به هم دعا كنين.
فقط اگه به نظرتون ارزشش بود، دوتا دعا كنين.
دختر داستان رو دعا كنين كه خوشبخت شه.
پسر رو هم دعا كنين كه بیماریش قلب ِداغونش رو بگیره، تا شايد بعد از...

alinumber7: اگه ارزش داره، برای خودش و برای اون دختر دعا كنید
کردم، اون شرط رو پسره نمیتونه یه جوری بیخیالش بشه؟
یه جوری داستان رو بپیچونه که دیگه دختره هم یادش نیافته که شرطی بوده؟.
دختره رفته روانشناس و روانکاو؟
نمیشه این زوج برن مشاوره ی ازدواج؟
وقتی میتوانی با سکوت حرف بزنی ، بر پایه های لغزان واژه ها تکیه نکن.
پس
سکوت میکنم.
     
  ویرایش شده توسط: davoud   
زن

 
1_
گاهی همه چیز نفرت انگیز میشه حتی چیزایی كه براش جنگیدی و به دستشون آوردی
.
2_
از مامانم شاكی ام...قهرشو اینجوری بهم نشون داد...دلممیخواد سرمو بكوبم به دیوار..اینهمه سال منتظر بودم عروسی داداشمو ببینم..اینهمه نقشه..لباس..اینهمه تمرین رقص بعد یهو بهت بگن نمیخواد بیایی بمون همونجا

.
3_
از این تنهایی نفرت امگیز حالم داره به هم میخوره..یه نفر نیست بگه مردی..زنده شدی..داری چی كوفت میكنی...بعد همه هم میخوان دستور بدن و مواظب باشن هیچ غلطی نكنی یوقت اینجا
.
4_
مرده شور هر چی تبعیض رو ببرن...آخه من چی از یه پسر كم دارم؟فقط الت مردانگی ندارم همین..برا همین باید اینهمه تو دیوار و دیوار و دیوار خودمو حبس كنم كه یوقت نكنه یه غول بی شاخ و دم منو ببلعه..
.
5-
از اینكه هر چی بزرگتر میشم اما نفهم تر به نظر میرسم از نظر خانواده خسته شدم...باور اینكه به سنی رسیدی كه خیلی چیزها رو درك میكنی رو چجوری باید بهشون داد؟با بله قربان گفتن؟با چشم گفتن مدام؟..خب من نمیتونم...این یعنی از باور اونا من هنوز یه نفهمم و بچه..
.
6؟_میخوام گریه كنم از دست مامانم...اما خب گریه كردنم بلد نیستم فقط فكر كنم امشب از بس هله هوله بخورم بتركم
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
     
  
مرد

 
نمیدونم افشین مقدم رو میشناسید یا نه؟ اگه نمیشناسیدش، همونه که ترانه هایی مثل الکی(سیاوش قمیشی) و پلك(ابی) و خدا با ماست(بازم ابی) رو گفته و خودش هم خواننده و ترانه سرای بسیار خوبیه. بهش ظلم شده و یه جورایی مهجور مونده وگرنه در بیان احساسات انسانی مثل عشق به معشوق، رابطه ی نزدیك با خدا و كلا" احساسات انسانی واقعا" بی نظیره. پیچیده ترین و نهفته ترین احساسات انسان رو در ساده ترین كلمات بیان میكنه.


این افشین خان رو واقعا" دوست دارم. جدا از ترانه های معروفش یه بیت ازش شنیدم كه هر وقت با خودم زمزمه میكنم یا مینویسم یا به باد میارم، منو منقلب میكنه. اونم این بیته:


تو كه شب تولدم به شمع ها فوت میكنی
به اسم من كه میرسی، چرا سكوت میكنی


بازم نمیدونم كه معنی این شعر كوتاه رو متوجه شدید یا نه؟ اولش یه بیت شعر ساده و تك مفهومی به نظر میرسه ولی بعدا" آدم متوجه میشه كه خیلی عمیقه! شما هم تا حالا به این شعر رسیدین؟ من كه وقتی شنیدمش، سر جام خشكم زد. انگار بار اول نبود كه این شعرو میشنیدم. انگار همیشه تو گوشم بوده.


نمیدونم چرا بعضیا چنین رفتاری دارن؟ چرا شب تولد دوست یا عشقشون به شمعهای رو كیك فوت میكنن ولی ...
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
     
  
مرد

 
davoud: ازش بپرس کدوم حوالیشه، چون یه داستانک وسط داستان اصلیه. طرفای وسطشه.
باشه

davoud: 2تا
بگو . چون من حال ندارم تایپ كنم


یه مطلب غیر عادی مینویسم. از كتاب یهودیها. ده فرمانو كه میشناسید و احتمالا" فیلمشو دیدید.
فرمان دهم : تو به مال دیگران نظر نخواهی داشت


فكر كنم این فرمان دهم رو موسی برای ایرانیا نوشته !! البته غیر از مال باید ناموس، جون و خیلی چیزای دیگه رو هم بهش اضافه كرد.


مثلا" بارها دیدیم كه شركتها مخصوصا" شركتهای خصوصی برای استخدام منشی شرط خوشگلی و خوش اندامی و مجرد بودن میذارن!!! یعنی به ناموس دیگران نظر دارن. یا این كه رئیس دولت(همون محمود خودمون) میاد پول بیت المال رو برای تبلیغات خودش، هدیه دادن به كشورای دیگه، صلت و ... خرج میكنه. یعنی به مال مردم كشورش نظر داره. یا از همه مهمتر این كه رهبر معظم انقلاب اسلامی، داراییهاش سر به فلك میكشه . هزاران مورد دیگه.


كاش میشد ماهایی كه خودمونو مسلمون و اسلام رو بهترین و كاملترین دین میذونیم، فقط یكی از ده فرمان موسی و یهود رو اطاعت كنیم.
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
     
  ویرایش شده توسط: alinumber7   
زن

 
خواب بودم
تو بودی و من
من بودم و یك دیوار بلند
خودم رو به دیوار چسباندم..داغ بود ..بیشتر چسباندم..تمام تنم می سوخت..
بعد همه بودن
بعد تو نبودی
همه خندیدند
تمام تنم می سوخت..همه می خندیدند و تو نمیامدی...
یك نفر جیغ زد هستی دستت...
ازمیان دستهام طناب بیرون اومد..سرد بود..یخ بود...دستهام از سرماش می سوخت
تو نبودی اما سایه ات كم كم اومد..
من دویدم..دیوار بود و نبود..
هر چه می رفتم نه به تو می رسیدم نه به دیوار..
بعد دوباره همون موشهای همیشگی..
همه ی آدمها موشهای بزرگی بودن كه طناب رو..من رو و دیوار رو با هم می جویدن...
گیج بلند شدم..
گیج گوشی رو برداشتم
نوشته بودی میگن شب آرزوهاست..لوسه این حرفا اما ارزو می كنم..............
تنم هنوز عرق داره...
هیچ چیز لوسی وجودنداره..هر شب شب آرزوهاست..و هر شب شب كابوسهای من هست..و هر شب نه تو هستی و نه هیچ كس دیگر...
در میان كابوسها و موشها..تنها..تنها..تنها من!!!
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
     
  ویرایش شده توسط: hhastii   
زن

 
1_
ما کاشفان کوچه‌های بن بستیم، حرف‌های خسته‌ای داریم
این بار پیامبری بفرست که تنها گوش کند...
2_
اینروزها همه زنگ میزنند پیشنهاد میدن نذر کنم و دعا بگیرم...هر کدوم یه نوع از ادعیه رو و توسلات رو میگن...منم همش میگم چشممممم..و کلی التماس دعا میگم به همه...
.
3_
به قول یکی از دوستانم"کاش خدایی بود..."
.
4_
دل من گرفته زینجا..هوس سفر نداری؟!
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
     
  
صفحه  صفحه 4 از 76:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  73  74  75  76  پسین » 
گفتگوی آزاد

Daily Entries | روزنوشت ها

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA