ارسالها: 12930
#681
Posted: 4 May 2015 09:21
بازمانده تصادف اتوبوس مسافران پرواز ناموفق ماهان : راننده فقط جان خودش را نجات داد
یکی از مسافرانی که از ماجرای تصادف اتوبوس در مسیر ساری جان سالم به در برده میگوید راننده شاید میتوانست اتوبوس را متوقف کند اما به انتهای اتوبوس رفت و جان خودش را نجات داد. سر و صدای درگیری راننده و کمک راننده مسافران را از نقص فنی اتوبوس خبردار کرد. کمک راننده میگفت من که گفتم ترمز مشکل دارد و باید سرویس شود. اتوبوس در سراشیبی افتاده بود و با سرعت زیاد پیش میرفت. گرچه شرایط با توجه به پارگی سیم ترمز از کنترل راننده خارج شده بود، اما به گفته مسافرانی که از این حادثه جان سالم بهدر بردهاند، راننده تلاشی برای کنترل اتوبوس انجام نداد و فرمان را رها کرد. اتوبوس در سراشیبی افتاده بود و لحظه به لحظه بر سرعتش افزوده میشد. همه مسافران با جیغ و فریاد از راننده میخواستند که پشت فرمان برود و سعی خود را بکند که حداقل با دنده معکوس سرعت کم شود و به گاردریل بزند، اما راننده عقبترین قسمت اتوبوس را برای خود انتخاب کرد و تا لحظهای که اتوبوس با همان سرعت با گاردریل برخورد کرد و واژگون شد در همان جا ماند. در این حادثه راننده به هیچ عنوان آسیبی ندید، 11 نفر فوت کردند و 18 نفر بهشدت مصدوم شدند.
اینها آخرین صحنههایی است که مسافران اتوبوس تهران- ساری به یاد دارند. مسافرانی که ابتدا از فرودگاه مشهد با هواپیمای ماهان قصد رفتن به ساری را داشتند در حالی که هواپیما به دلیل خرابی هوای ساری نتوانست در فرودگاه آنجا فرود بیاید، در فرودگاه مهرآباد تهران به زمین نشست و شرکت هواپیمایی برای مسافرانی که قصد رفتن به ساری را داشتند از ترمینال کرج اتوبوس گرفت.
قاسم سلیمانی یکی از مسافران این پرواز به فرهیختگان گفت: «وقتی به مهرآباد رسیدیم شرکت ماهان سه پیشنهاد داشت که هیچکدام منطقی نبود. یکی اینکه با پرواز همان ساعت به مشهد بازگردند. دیگر اینکه اگر برخی، اقوامی در تهران دارند به منزل اقوامشان بروند و شب با پرواز ماهان به ساری بروند و پیشنهاد سوم اینکه با اتوبوس ویژه شرکت ماهان به ساری بروند.» سلیمانی افزود: «خبر از اتوبوس ویژه نبود و یک اتوبوس بسیار قدیمی و غیراستاندارد که در خط کرج- لاهیجان تردد میکرد برای ما کرایه کردند.» او همچنین افزود: «راننده اتوبوس راننده کرج- لاهیجان بود و به هیچ عنوان با محور فیروزکوه آشنایی نداشت. سرعت بسیار زیادی داشت و سبقتهای غیرمجاز میگرفت.» این مسافر ادامه داد: «با توجه به این اوضاع همه مسافران تصمیم گرفتند به فرودگاه برگردیم و از آنجا اتوبوس دیگری بگیریم. با نماینده ماهان که این اتوبوس را گرفته بود تماس گرفتیم اما قبول نکرد. راننده اتوبوس نیز درباره سرعت بالای خود میگفت من سالهاست رانندگی میکنم و هیچ اتفاقی هم برای مسافرانم نیفتاده است.»
7 کیلومتر بدون ترمز در سراشیبی
سلیمانی که همسر 28 ساله خود را در این حادثه از دست داده، ادامه داد: «از زمانی که ترمز اتوبوس برید تا زمانی که واژگون شد هفت کیلومتر در حال حرکت بودیم. زمانی که در سراشیبی افتادیم راننده از جای خود بلند شد و به انتهای اتوبوس آمد.» او درباره وضعیت مسافران، گفت: «مسافرانی که جلوتر بودند بیشترین آسیبها را دیدند یا فوت شدند. همسر من نیز جان خود را از دست داد و دو پسر پنج و دوسالهام نیز آسیبهای شدیدی دیدند. محمدصدرا که دو سال دارد دو روز است از کمای عمیق خارج شده و محمدسبحان پنجساله نیز چشم چپش آسیب دیده و وضعیت مساعدی ندارد.» این مسافر همچنین گفت: «همسرم رتبه 600 کنکور دانشگاه آزاد اسلامی و دانشجوی دکتری بود.»
به گفته قاسم سلیمانی، خودش نیز در ناحیه دندهها و یک پا و دست دچار شکستگی شده و سرش نیز آسیب دیده است. راننده این اتوبوس در ساری در بازداشت است و پرونده او مراحل قضایی را طی میکند.
یکی دیگر از مسافران که در این اتوبوس بود نیز به خبرنگار ما گفت: «من از خیلی از صحنههایی که مسافران با راننده درباره سرعت بالای او بحث میکردند فیلم گرفتهام.» وی ادامه داد: «هیچوقت فکر نمیکردم چنین اتفاقی بیفتد، فقط فیلم میگرفتم که به خانواده و دوستانم نشان بدهم و بگویم چه سفر پرهیجانی داشتهام.»
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#682
Posted: 4 May 2015 16:10
دختر ۱۹ ساله عاشق هیجان ۲ مرد میانسال را فریب داد
به گزارش پارسینه ، ۲ مرد میانسال که در شبکههای اجتماعی با دختر ۱۹ سالهای آشنا شده بودند فریب او را خوردند و پا در دنیای تبهکاران گذاشتند.
این دختر کمسنوسال که عاشق هیجان بود میخواست بداند کدام یک از 2مرد شهامت و جرأت بیشتری دارد برای همین نقشه سرقت طراحی کرد.این پرونده اواخر سال گذشته با شکایت پیرمردی به جریان افتاد. وی وقتی از سفر برگشت با بههمریختگی وسایل خانه و سرقت طلاهای همسرش روبهرو شد.
برای همین به اداره پلیس رفت و گزارش سرقت را اعلام کرد. همزمان تیمی از مأموران راهی محل سرقت که آپارتمان بزرگی در غرب پایتخت بود، شدند. در بررسیها معلوم شد که قفل در سالم است و این نشان میداد که سرقت از سوی یک آشنا صورت گرفته است اما چیزی که عجیب بهنظر میرسید این بود که چندین وسایل باارزش دیگر هم در خانه بود که سرقت نشده بود. با وجود این، مأموران تحقیقات خود را روی آشنایان صاحبخانه متمرکز کردند تا راز این سرقت عجیب را فاش کنند.
ردپای نوه
هنوز چندروزی از ماجرای این سرقت نگذشته بود که پلیس در تحقیقات میدانی خود متوجه شد در نزدیکی خانه مالباخته یک مجتمع مسکونی مجهز به دوربین مداربسته وجود دارد برای همین مأموران به بازبینی تصاویر آن پرداختند و متوجه شدند زمانی که مالباخته در سفر بود یک خودروی پرشیا مقابل خانه مالباخته توقف کرد.
داخل ماشین مردجوان و دختری بودند که مشغول صحبت با یکدیگر بودند و پس از آن مردجوان از ماشین پیاده شده و به سمت خانه مالباخته رفت. مأموران چهره این مرد را به مالباخته نشان دادند اما او وی را نمیشناخت. این درحالی بود که همسایهها هم او را نمیشناختند اما آنچه مسلم بود سرقت از سوی وی رخ داده است.
مأموران در قدم بعدی به بررسی تصاویر دختری پرداختند که داخل خودرو منتظر مردجوان نشسته بود. تصویر وی مبهم بود اما وقتی پیش روی مالباخته قرار گرفت، پیرمرد حسابی شوکه شد. او کسی جز نوهاش نبود و بهنظر میرسید در ماجرای دستبرد به خانه پدربزرگ و مادربزرگش دست دارد. با افشای این حقیقت، مأموران با دستور بازپرس دادسرای ناحیه5 تهران دختر 19ساله به نام آزیتا را دستگیر کردند.
عشق هیجان
این دختر جوان از همان ابتدا خود را بیگناه میدانست اما وقتی شواهد را علیه خود دید به ناچار لب به اعتراف گشود. وی گفت: سرقت را مرد موردعلاقهام به نام مجید انجام داده است، آن هم نه برای پول فقط بهخاطر هیجانش. دختر جوان در توضیح ماجرا گفت: چندوقت پیش در اینستاگرام با مجید آشنا شدم.
همزمان در فضای مجازی تانگو هم با مردی به نام فرشید آشنا شدم. با هر دو مرد همزمان ارتباط داشتم و با هم چت میکردیم. بعد از مدتی یکدفعه به سرم زد که جرأت و شهامت آنها را امتحان کنم. میخواستم ببینم کدام یک از آنها باجرأتترند. این دختر جوان گفت: یکی از آنها 34ساله بود و دیگری 37ساله. وقتی موضوع سرقت از خانه پدربزرگم را باآنها درمیان گذاشتم هردو در ابتدا خیلی جا خوردند اما در نهایت هر دو راضی شدند.
وقتی پدربزرگ و مادربزرگم در سفر بودند ابتدا همراه فرشید به آنجا رفتم. خیلی با او کلنجار رفتم حتی کلید خانه پدربزرگم را دراختیارش قرار دادم اما او وقتی به نزدیکی خانه پدربزرگم رسیدیم جا زد و گفت اینکاره نیست. با اینکه به داخل خانه پدربزرگم رفت اما سرقتی انجام نداد و خیلی زود برگشت.
هرچه اصرار هم کردم فایدهای نداشت. مجید اما مرد باجراتی بود و سرقت را انجام داد. با اینکه ترسیده بود اما دست به سرقت زد و پول و طلاها را تحویلم داد. به دروغ به او گفته بودم پولش را برای یکی از دوستانم که مادرش در بیمارستان بستری است میخواهم و اگر من وارد خانه شوم ممکن است همسایهها مرا ببینند و لوبروم. بعد از سرقت وقتی دیدم پسر باشهامتی است به او پیشنهاد ازدواج دادم با اینکه تفاوت سنی زیادی داشتیم.
این دختر که در یک خانواده پولدار بزرگ شده در ادامه گفت: راستش اصلا فکرش را نمیکردم که ماجرا لو برود و دستگیر شوم. اگر میدانستم کار به اینجا میکشد و آبرویم اینچنین میرود هرگز این نقشهها را نمیکشیدم. همه اینها برای خنده و تفریح بود.بعد از اظهارات عجیب این دختر 19ساله، 2مردجوان دستگیر شدند و در بازجوییها اظهار پشیمانی کردند و مدعی شدند که فریب دختر 19ساله را خوردهاند. هر سهنفر با قرار قانونی روانه زندان شدند و تحقیقات در این زمینه همچنان ادامه دارد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#683
Posted: 4 May 2015 16:12
«ذخایر استراتژیک آب ایران منفی شده است»
قائم مقام وزیر نیروی ایران از کاهش میزان منابع آب تجدیدشونده کشور از ۱۳۵ میلیون متر مکعب به ۱۱۰ میلیون مترمکعب خبر داد و تأکید کرد که «ذخایر استراتژیک آب ایران منفی شدهاست.»
به گزارش خبرگزاری مهر، ستار محمودی، روز یکشنبه ۱۳ اردیبهشت، با اشاره به اینکه حدود ۸۵ درصد مساحت کشور دارای «اقلیم خشک» است، افزود: «با رشد جمعیت و صنعت، میزان مصرف آب از کنترل خارج شدهاست.»
به گفته آقای محمودی، از حدود چهار دهه پیش، میانگین بارشها در ایران از ۲۵۰ میلیمتر به ۲۴۰ میلیمتر و میانگین سالانه روانآبها از ۸۶ میلیون متر مکعب به ۴۶ میلیون متر مکعب کاهش پیدا کردهاست.
پیش از این نیز مسئولان وزارت نیروی ایران بارها با اشاره به برداشتهای بیرویه از منابع آب زیرزمینی اعلام کردهاند که میزان ذخایر استراتژیک آب در ایران به «مرز هشدار» رسیدهاست.
از جمله رحیم میدانی، معاون وزیر نیرو، در آذرماه ۹۳ با اشاره به برداشت ۱۱۰ میلیارد متر مکعب از ذخایر آب زیرزمینی از تهیه طرحی با عنوان «تعادلبخشی منابع آب زیرزمینی» خبر داده بود.
به گفته آقای میدانی، در صورت اجرای این طرح، ۲۰ سال طول میکشد تا سفرههای آب زیرزمینی به وضعیت پیشین بازگردند.
در همین حال عیسی کلانتری، مشاور معاون اول رئیسجمهوری در امور آب، کشاورزی و محیط زیست، روز شنبه ۵ اردیبهشت، گفته بود که «ایران با بهرهبرداری از ۹۷ درصد آبهای سطحی خود عملاً تمام رودخانههای خود را خشک کردهاست و دیگر آبی در طبیعت باقی نماندهاست.»
افزایش «۲۰ سانتیمتری» رسوبات نمکی در برخی نقاط دریاچه ارومیه
روز یکشنبه همچنین مدیرکل برنامهریزی سازمان زمینشناسی ایران از افزایش «۲۰ سانتیمتری» رسوبات نمکی در برخی نقاط دریاچه ارومیه خبر داد و افزود: «با وجود اینکه سطح آب دریاچه ارومیه حدود ۶۰ سانتیمتر افزایش یافته اما تغییری در میزان شوری آب دریاچه حاصل نشدهاست.»
راضیه لک اضافه کرد: «به نظر میرسد با وجود بارندگیهای مناسبی که حوضه آبخیز دریاچه در سال جاری نسبت به سال قبل داشته بخشی از افزایش سطح آب ناشی از کاهش عمق دریاچه به دلیل تهنشست رسوبات در کف آن باشد.»
پیش از این کیومرث دانشجو، مدیرعامل شرکت آب منطقهای آذربایجان غربی، از افزایش دو سانتیمتری سطح آب دریاچه ارومیه در فروردینماه خبر داده بود.
مقامهای رسمی ایران میگویند تنها یک سوم از دریاچه ارومیه، بزرگترین دریاچه داخلی ایران و دومین دریاچه آب شور جهان، باقی مانده است. بخش عمدهای از این دریاچه طی سالهای اخیر خشک شدهاست.
گزارشهای تازه حکایت از آن دارد که ۷۰ تا ۸۰ درصد تالابهای ایران در وضعیت بحرانی یا در معرض خطر جدی قرار دارند.
کارگروه مشترک نجات تالاب هامون
در همین حال به گزارش خبرگزاری ایسنا، معصومه ابتکار، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست ایران، روز یکشنبه از تشکیل کارگروه مشترک با افغانستان برای نجات تالاب هامون خبر داد.
به گفته خانم ابتکار، تدوین یک برنامه همکاری مشترک از جمله اقداماتی است که این کارگروه در تلاش برای انجام آن است.
تالاب هامون در استان سیستان و بلوچستان ایران واقع شده و آب رود هیرمند، از استان هلمند افغانستان، به این دریاچه میریزد.
قرارداد حقآبه هیرمند، سال ۵۱ خورشیدی بین ایران و افغانستان امضاء شد. اما مسئولان جمهوری اسلامی میگویند، از اواخر دهه ۷۰ و افزایش خشکسالی در سیستان و بلوچستان، میزان ورودی آب رودخانه هیرمند به دریاچه هامون کم شدهاست.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#684
Posted: 4 May 2015 16:13
مرد برای اثبات ادعای خیانتکار بودن همسرش، فیلم جعلی از او پخش کرد
مرد جوان با تهیه فیلم سیاه جعلی وانمود کرد که همسرش به او خیانت کرده تا حضانت دختر۵ سالهاش را بگیرد اما دستش رو شد.
مدتی قبل مردی نزد پلیس پایتخت رفت و گفت که همسرش به او خیانت کرده است. او فیلمی در اختیار ماموران قرار داد که اظهاراتش را تایید میکرد. با این شکایت، مأموران همسر وی را دستگیر کردند. زن جوان که با دیدن فیلم و شکایت همسرش حسابی شوکه شده بود مدعی شد که این فیلم جعلی است. او اصرار داشت که به همسرش خیانت نکرده و همه اینها بهخاطر ذهن بیمار اوست.
در شرایطی که زن جوان منکر خیانت به شوهرش بود، کارشناسان دادگستری به بررسی فیلمی که شاکی ارائه داده بود پرداختند و معلوم شد که گفتههای زن جوان حقیقت دارد و این فیلم جعلی است. وقتی حقیقت افشا و معلوم شد مرد جوان به دروغ سعی داشته همسرش را خیانتکار جلوه دهد، این بار زن جوان به طرح شکایت از شوهرش پرداخت و در نهایت مرد فریبکار با دستور قاضی بازداشت شد.
تحقیقات از مرد 34ساله که رفتار عجیبی داشت شروع شد و او گفت: مدتی قبل با وجود داشتن یک فرزند دختر با همسرم دچاراختلاف شدم. همسرم خانه دیگری گرفت و از پیش من رفت. دخترم هم گاهی پیش من بود و گاهی نزد همسرم. چند وقت پیش متوجه شدم یکی از آشنایان همسرم به آمریکا رفته است. از آن زمان ترس عجیبی به جانم افتاد. مرتب با خود میگفتم مبادا همسرم یک روز بدون اینکه به من بگوید از ایران فرار کند و دخترم را با خود به آمریکا ببرد. برای همین تصمیم گرفتم با تهیه فیلم جعلی، عنوان کنم که همسرم به من خیانت کرده تا از این طریق حضانت دخترم را بگیرم که بعد از آن بدون اجازه من نتواند او را حتی از تهران خارج کند. اما فکرش را نمیکردم که در نهایت خودم گرفتار شوم.
پس از اقرار مرد جوان به تهیه فیلم جعلی، قرار بازداشت موقت برای وی صادر شد. این درحالی بود که همسر وی اعلام کرد که او دچار بیماری شدید افسردگی است. او گفت که در این مدت به این امید که شوهرش خوب میشود و بهخاطر دخترش حاضر به طلاق نشده و بارها از او خواسته تا خود را درمان کند اما مرد جوان اهمیتی نداده و به تازگی شک و بدبینی هم به سراغش آمده است.
به گزارش همشهری، مرد جوان با دستور قاضی به پزشکی قانونی معرفی شد تا سلامت روانی وی مورد بررسی قرار گیرد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#685
Posted: 4 May 2015 16:13
دردسر عاشقپیشگی باجگیر برای دختر ۱۶ ساله
مأمور قلابی وقتی به یکی از طعمههایش علاقهمند شد، نمیدانست پرده از راز باجگیریهایش برداشته خواهد شد.
به گزارش برنا، ساعت 10 صبح سهشنبه 8 اردیبهشت ماه سالجاری دختر جوانی همراه پدرش پای در کلانتری 15 شهر آبادان گذاشت و از گرفتار شدن در دام مأمور قلابی خبر داد. «ستایش» 16 ساله گفت: ساعت 9 شب بود که با دوستانم از کلاس زبان به سمت خانه میرفتیم، در مسیر تصمیم گرفتیم لحظاتی در پارک آبادان استراحت کنیم. وی افزود: داخل پارک نشسته بودیم که دو پسر جوان با چهرهای فریبنده که یکی از آنها لباس پلیس به تن داشت به سمت ما آمدند. چون احتمال میدادیم که این دو جوان 20 ساله قصد مزاحمت دارند بسرعت از پارک خارج شدیم در مسیر خانه بودم که همان دو جوان مرموز جلوی راهم را گرفتند و یکی از آنها با نشان دادن کارتی ادعا کرد که پلیس است. ترسیده بودم و سرباز جوان ادعا کرد که چون دوستانت فرار کردهاند حتماً در پارک خلاف میکردید و خواست با آنها به کلانتری بروم. ستایش ادامه داد: هر چه گفتم من بیگناهم و دوستانم از اینکه شما قصد مزاحمت دارید فرار کردهاند، بینتیجه بود و به ناچار همراه آنها به سمت کلانتری 15 آبادان حرکت کردیم. وی گفت: نزدیک پاساژ جزیره بودیم که یکی از آنها ادعا کرد میخواهد مرا بازرسی بدنی کند که با آنها درگیر شدم که جوانی که لباس پلیس به تن داشت گفت که میخواهد مرا آزاد کند اما برای آزادیام شرطی گذاشت. دختر جوان افزود: پسر جوان گوشی موبایلم را به زور گرفت و با آن به تلفن همراه خودش زنگ زد و خواست با او دوست شوم و تهدید کرد اگر به او زنگ نزنم و جوابش را ندهم به دنبالم میآید و مرا دستگیر میکند. ستایش در پایان ادعاهایش گفت: از دیشب این پسر جوان بارها به من زنگ زده، جوابش را ندادم و برایم پیامکهای تهدیدآمیز ارسال کرده است. با این ادعاها تیمی از مأموران کلانتری 15 برای دستگیری این جوان زورگیر وارد عمل شدند و مأموران با در اختیار داشتن شماره تلفن مأمور قلابی اقدام به ردزنی وی کردند. مأموران در این شاخه از تحقیقات توانستند مخفیگاه این دو جوان زورگیر را در نزدیکی مصلای آبادان شناسایی کنند و عملیات زمینگیر کردن آنها کلید زده شد.
مأموران زمانی که خود را بالای سر دو باجگیر جوان رساندند با صحنه عجیبی روبهرو شدند. دو جوان مأمورنما، مرد افیونیای را هدف باجگیری خود قرار داده بودند و یکی از آنها با ساطوری که در دست داشت ضرباتی به طعمهاش میزد و ادعا میکرد اگر به آنها پول ندهد او را دستگیر میکند. تیم پلیسی با دیدن این صحنه خیلی زود وارد عمل شدند و دو جوان زورگیر را در عملیات غافلگیرانه دستگیر کردند.
«عبود» 19 ساله و «سالم» 21 ساله راهی جز اعتراف نداشتند. سالم گفت: برای باجگیری سراغ دختران کم سن وسال میرفتیم و به بهانههای مختلف پول و گوشیهای موبایلشان را میگرفتیم سپس رهایشان میکردیم. «عبود» نیز در ادامه گفت: زمانی که قصد داشتیم دختر جوان را که ستایش نام داشت هدف دزدی هایمان قرار دهیم «سالم» ادعا کرد به این دختر علاقهمند شده و میخواهد با او آشنا شود و به همین خاطر وی را رها کردیم.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#686
Posted: 4 May 2015 16:16
رازگشایی از جنایت زیر درخت پرتقال
تاجر بابلی در باغ پرتقال با دو گلوله به قتل رسید و جسدش زیر خروارها خاک مدفون شد. جسد این مرد در حالی پیدا شد که برادرش ادعا میکرد قاتل تیرانداز را میشناسد.
بنابر این گزارش، روز 8 اردیبهشت ماه امسال بود که اعضای خانوادهای با مراجعه به پلیس بابل آنان را در جریان ماجرای ناپدید شدن برادرشان قرار دادند. بر اساس اظهارات خانواده مرد تاجر، برادر 52 ساله آنها که «نعمت» نام داشت از خانه خارج شده و قرار بود برای انجام کارهای مربوط به حساب و کتابش نزد یکی از دوستانش برود. با توجه به این سرنخها تحقیقات مقدماتی درباره سرنوشت تاجر گمشده در دستور کار قرار گرفت. در حالی که تجسسهای پلیسی درباره این پرونده ادامه داشت یک فرضیه از سوی برادر مرد ناپدید شده راز یک جنایت تلخ را فاش ساخت.
کشف جسد
ساعت 1/5 ظهر چهارشنبه 9 اردیبهشت ماه امسال بود که مردی در حالی که هراسان و پریشان نشان میداد با مأموران پلیس قائمشهر تماس گرفته و به آنان اطلاع داد که جسد برادرش داخل باغی در منطقه دینه سر روستای جنید حوالی منطقه جاده نظامی این شهر پیدا شده است. به دستور سرهنگ قدمی فرمانده پلیس قائمشهر اکیپی از مأموران آگاهی بسرعت خود را به محل پیدا شدن جسد رسانده و تحقیق در این باره را آغاز کردند. آنان در بررسیهای نخستین خود دریافتند گروه ناشناسی بعد از قتل مرد تاجر جسد او را در این باغ دفن کردهاند. وقتی جسد از زیر خاک بیرون کشیده شد، کارآگاهان دیدند دو گلوله به ناحیه سر و شکم او شلیک شده و مرگ وی را رقم زده است.
یک سرنخ
برادر قربانی حادثه که به همراه بستگانش نخستین کسانی بودند که جسد را پیدا کردند در این باره به مأموران گفت: برادرم از مدتی پیش با یکی از دوستانش دچار اختلاف مالی در حساب و کتاب شده بود. روز حادثه قرار بود نزد او برود تا در این باره با هم صحبت کنند.
وقتی آن روز هوا تاریک شد و خبری از بازگشت برادرم نشد شنیدم که او برای رفع اختلافات خود نزد دوستش رفته است. من همیشه درباره اینکه مرد بدهکار آدم خطرناکی است به برادرم اخطار داده بودم. احساس کردم باید حادثه ناگواری رخ داده باشد بنا بر این سعی کردم با او تماس گرفته و درباره برادرم بپرسم اما تلفنش را جواب نمیداد. در حالی که تلاشهای من برای به دست آوردن ردی از این مرد و برادرم بیثمر مانده بود ناگهان یاد باغی افتادم که مدتی قبل به همراه دوست برادرم به آنجا رفته بودیم. آن روز هم او یک تفنگ شکاری همراه داشت. در تاریکی شب او به بهانه شکار ما را به آنجا برده بود. آن روز هم احساس بدی داشتم. خطر را با همه وجودم احساس میکردم. آن روز فکری به ذهنم رسیده و به بهانه اینکه میخواهم توان هدفگیریام را به او نشان دهم تفنگ را از دست او گرفته و نزد خودم نگه داشتم. اگر او به همان بهانه برادرم را به این باغ برده باشد ممکن است در جریان شکار او را هدف قرار داده باشد.
بازداشت قاتل
با توجه به اطلاعاتی که برادر قربانی حادثه از مشخصات ظاهری مظنون در اختیار پلیس قرار داده بود، آنان تجسس برای به دست آوردن ردی از وی را در دستور کار قرار دادند.
در حالی که پلیس خانه وی را تحت مراقبتهای نامحسوس خود قرار داده بود، مشخص شد که او از روز حادثه به خانهاش مراجعه نکرده است. در همین راستا بود که مأموران در شاخه دیگری از بررسیهای خود رد متهم را در خانه یکی از بستگانش در یک خانه روستایی به دست آوردند. پلیس با توجه به اینکه احتمال داده میشد در صورت اطلاع متهم از فاش شدن مخفیگاهش اقدام به فرار کند بسرعت وارد عمل شده و آنجا را به محاصره خود در آوردندوقتی مأموران اطمینان پیدا کردند که این مرد در خانه روستایی حضور دارد، در اقدامی غافلگیرانه او را بازداشت کرد.
این مرد تیرانداز در تحقیقات مقدماتی ادعا کرد از ماجرای قتل مرد 52 ساله هیچ اطلاعی ندارد اما وقتی در بازرسی از مخفیگاه وی تفنگ شکاری که برای قتل مورد استفاده قرار گرفته بود پیدا شد، ناچار لب به اعتراف گشوده و قتل را به گردن گرفت.
وی در اعترافات خود ادعا کرد که از مدتی پیش با قربانی حادثه اختلاف مالی داشته است.
این قاتل در ادامه گفت: در روزهای گذشته مرد تاجر بشدت مرا تحت فشار قرار داده بود تا پول خود را پس بگیرد اما من دستم خالی بود و پولی نداشتم تا به او بدهم. در یک لحظه به فکرم رسید که او را به باغ یکی از دوستان برده و در آنجا هنگام شکار با هم درباره اختلافاتمان حرف بزنیم. در آنجا بود که با استفاده از تاریکی هوا نقشه قتل او به ذهنم رسید و با شلیک گلولهای او را به قتل رساندم.
برای اینکه رازم فاش نشود سعی کردم تا جسدش را دفن کنم. وقتی کمی زمین را کندم ترسیدم بنا بر این در همان حد او را دفن کرده و بسرعت آنجا را ترک کردم.
با توجه به اعترافات متهم به قتل و به دستور بازپرس ویژه قتل دادسرای قائمشهر قاتل تا انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار مأموران قرار گرفته است وتحقیقات درباره همدستان احتمالی متهم از سوی پلیس ادامه دارد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#687
Posted: 5 May 2015 10:37
تصمیم جدید برای آرایشگاههای مردانه/ مدل موی غربی ممنوع و برداشتن زیرابرو و خالکوبی تخلف اعلام شد
رییس اتحادیه آرایشگران مردانه نرخ های اصلاح موی سر را اعلام و تاکید کرد: «به شدت با واحدهای صنفی که اقدام به اصلاح مو در مدلهای به اصطلاح "شیطانپرستی" میکنند، جواز کسبشان باطل میشود.»
به گزارش نویدار، «مصطفی گواهی» اضافه کرده است:« خال کولی، سولاریوم و برداشتن زیرابرو نیز تخلف است.»
وی به ایسنا گفت: «اگر واحد صنفی قوانین نظام اسلامی را زیرپا گذاشته و در اصلاح موی سر از مدل های غربی پیروی و مدلهایی مثل شیطان پرستی یا مواردی از این قبیل را ارایه کند، بعد از تعهد اولیه و در صورت تکرار، جواز کسب آن ها را باطل خواهیم کرد و به هیچ عنوان به آنها اجازه فعالیت دوباره داده نمیشود.»
وی اضافه کرد:« این گونه آرایشگران شخصیت بقیه آرایشگران را زیرسوال میبرند؛ بنابراین، با آن ها برخورد قانونی محکمی انجام می شود. البته واحدهای بدون مجوز معمولا اقدام به این قبیل فعالیت ها میکنند که شناسایی شدهاند و با آنها برخورد خواهد شد.»
رییس اتحادیه آرایشگران مردانه همچنین سولاریوم یا برداشتن زیر ابرو را از دیگر تخلفاتی عنوان کرد که در صورت مشاهده، با آن برخورد می شود.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#688
Posted: 5 May 2015 13:31
بازداشت پسران پدرکش
دو پسر که در اقدامی جداگانه پدرانشان را کشته بودند و با صحنهسازی قصد گمراه کردن پلیس را داشتند، بازداشت شدند و به قتل اعتراف کردند.
ساعت 15:15 پنجم اردیبهشت امسال خبر مرگ مشکوک یک مرد 78 ساله به نام عبدالله در خانهاش در خیابان جشنواره به کلانتری 144 تهرانپارس اعلام شد. با اعلام این خبر، پلیس به ساختمان مورد نظر رفت و به تحقیق از فرزندان این مرد پرداخت.
آنها گفتند که گمان میکنند پدرشان هنگام انتقال بخاری به داخل انباری تعادلش را از دست داده و از بالای راهپله به پایین سقوط کرده و همین موضوع باعث مرگش شده است.
جنازه در حالی به پزشکی قانونی فرستاده شد که به نظر میرسید علت مرگ پیرمرد سقوط نبوده است.
وقتی پزشکی قانونی علت مرگ را خفگی ناشی از انسداد مجاری تنفسی اعلام کرد، پرونده رنگ و بوی جنایی به خود گرفت و به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای ناحیه 27 تهران، برای بررسی بیشتر در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.
پسر 45 ساله و دختر 20 ساله قربانی در تحقیقات گفتند که هنگام مرگ پدرشان در خانه حضور نداشتهاند و بنا به گفته برادر 23 سالهشان به نام سعید، اعلام کردهاند که احتمالا پدرشان بر اثر سقوط از پلهها جان سپرده است.
با توجه به اظهارات این دو نفر، بازجویی از سعید در دستور کار پلیس قرار گرفت اما این پسر همزمان با مرگ پدرش به طرز مرموزی ناپدید شده بود.
به این ترتیب فرضیه جنایت خانوادگی قوت گرفت و تحقیقات برای شناسایی مخفیگاه سعید آغاز شد تا اینکه سعید بامداد سیزدهم اردیبهشت با پای خودش به اداره آگاهی پلیس رفت و به قتل اعتراف کرد.
سعید در تشریح جزئیات ماجرا گفت: «آن روز سرگرم کار با کامپیوتر بودم که پدرم مثل همیشه ایراد گرفت و به من ناسزا گفت. من که کنترل اعصابم را از دست داده بودم داخل راهرو او را به عقب هل دادم که سرش به دیوار خورد. چند لحظه بعد پدرم در اتاق پذیرایی به سراغم آمد. او میخواست مرا کتک بزند که در اوج عصبانیت گلویش را گرفتم و فشار دادم. وقتی پدرم جان سپرد ترسیدم. نمیدانستم چه کار کنم. چون در خانه تنها بود تصمیم گرفتم با صحنهسازی اعضای خانواده و پلیس را گمراه کنم؛ به همین خاطر جنازه را از داخل اتاق به راه پلهها کشاندم و از داخل حیاط، بخاری را آوردم و روی جنازه پدرم قرار دادم. سپس با برادرم تماس گرفتم و مرگ پدرم را به او اطلاع دادم.»
او ادامه داد: «بعد از این ماجرا از ترس فرار کردم و بهعنوان کارگر در منطقه بومهن و شهرک صنعتی سیاهسنگ مشغول به کار شدم تا اینکه چند روز بعد در تماس با اعضای خانوادهام فهمیدم پلیس به واقعیت پی برده است. چون میدانستم دیر یا زود دستگیر میشوم، تسلیم پلیس شدم.»
پسر جوان با قرار قانونی روانه بازداشتگاه شده و تحقیق از او ادامه دارد.
قتل هولناک پدر با ضربههای کلنگ
پسر جوان دیگری نیز که پدرش را به خاطر گرفتن چهار میلیون تومان، با ضربههای مهیب کلنگ کشته بود و قصد گمراه کردن پلیس را داشت، دستگیر شد.
بیستوسوم فروردینماه امسال، مرد جوانی به پلیس مراجعه کرد و از ناپدید شدن پدر 55 سالهاش خبر داد. تلاش برای افشای راز ناپدید شدن مرد سالخورده آغاز شده بود که خبر رسید جنازه خونین او در حاشیه یکی از روستاهای دماوند پیدا شده است. جنازه با هماهنگی قضایی به پزشکی قانونی فرستاده شد و رازگشایی جنایت در دستور کار پلیس قرار گرفت.
پلیس در نخستین گام از تحقیقات دریافت قربانی از مدتها پیش با پسرش اختلاف داشته و چندین بار نیز از سوی او مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. با افشای این ماجرا نوک پیکان اتهام به سوی پسر قربانی چرخید و وی بازداشت شد.
او که سعی داشت خود را بیگناه نشان دهد وقتی در بنبست اطلاعاتی قرار گرفت به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: «من نیاز به پول داشتم، اما پدرم پولی به من نمیداد. سر همین موضوع چند بار با هم درگیر شدیم. چون میدانستم آن روز بابت دستمزدش از صاحبکارش چهار میلیون تومان دریافت کرده، طبق نقشه از پیش طراحی شده با همدستی یکی از دوستانم پدرم را به حاشیه روستا کشاندم و با ضربات کلنگ او را کشتم. سپس چهار میلیون تومانی را که همراهش داشت دزدیدم. من همان موقع برای گمراه کردن پلیس به اداره آگاهی رفتم و به دروغ گفتم که پدرم ناپدید شده است.»
سرهنگ شیخمراد مرادی فرمانده انتظامی شهرستان دماوند در این باره گفت: «این متهم و همدستش با قرار قانونی بازداشت شدهاند و تحقیق از آنها ادامه دارد.»
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#689
Posted: 6 May 2015 11:52
خواستگار متاهل، بدنبال جواب منفی زن بیوه، او را با روسری خفه کرد
ایران نوشت: از روز یکم اردیبهشت ماه سال جاری وقتی ماجرای گمشدن مادر 43 ساله خانوادهای به نام «مریم» به کلانتری 169مشیریه تهران گزارش شد، پلیس خود را در برابر معمای تلخی دید.
پسر این زن گمشده که با دستور قضایی شعبه 101 دادگاه عمومی فشافویه، پیش روی تیمی از پایگاه 6 پلیس آگاهی تهران ایستاده بود در بازجوییها گفت: پدرم 10 سال پیش به خاطر ناراحتی قلبی درگذشت و مادرم به تنهایی سرپرستی ما را برعهده دارد.
وی افزود: مامان مریم هیچگونه بیماری روانی یا فراموشی ندارد، او روز یکم اردیبهشت ماه مثل همیشه برای خرید از خانه خارج شد و دیگر برنگشت. هر چه منتظر ماندیم اثری از مادرم نشد، همه جا را جستوجو کردیم اما هیچ ردپایی نبود، نگران شده و پلیس را در جریان گذاشتیم.
دایی خانواده نیز گفت: خواهرم با هیچکس اختلافی نداشت و چند ماه پیش بود که یکی از بستگانمان به نام «علی بابا» از او خواستگاری کرده بود.
برادر مریم ادامه داد: حدود چند ماه پیش از خواهرم شنیدم علی بابا به او پیشنهاد ازدواج داده است اما مریم به خاطر آنکه این مرد زن و بچه داشت و از سوی دیگر وی تنها به فکر بزرگکردن بچههایش بود، با درخواست او مخالفت کرد. قصد داشتم سراغ علی بابا بروم اما خواهرم خواست سر و صدا راه نیندازم و گفت که علاقهای ندارد کسی حتی بچههایش در جریان این خواستگاری قرار گیرند و به اصرار مریم سکوت کردم، از آن زمان چند بار از خواهرم پیگیر موضوع شدم و او هر بار میگفت که دیگر خبری از علی بابا ندارد.
کارآگاهان که تصور داشتند علی بابا در جریان گمشدن مریم باشد، مرد 56 ساله را روز سوم اردیبهشت ماه دستگیر کردند و این مرد با پذیرفتن خواستگاری از زن گمشده ادعا کرد هیچ اطلاعی از سرنوشت وی ندارد.
در حالی که علی بابا اصرار میکرد بیگناه است، کارآگاهان با اقدامات پلیسی اطمینان یافتند وی بارها اصرار داشت با مریم ازدواج کند و حتی همزمان با گمشدن مریم، این مرد سوار بر خودرویش در محله وی دیده شده است.
علی بابا که چارهای جز اعتراف نداشت پس از هفت روز لب به اعتراف باز کرد و گفت: روز اول ماه به محله مریم رفتم، تصمیم داشتم بار دیگر از او خواستگاری کنم و به همین خاطر منتظر ماندم تا او از خانه خارج شود. با خواهش از او خواستم سوار خودرویم شود و او نیز که میترسید در محلهشان کسی این صحنه را ببیند سریع سوار شد. پس از حرکت باز ابراز علاقه کردم و او باز مخالفت کرد و این بار با تندی حرف زد و گفت که حاضر به ازدواج با هیچ کسی نیست و تنها قصد بزرگ کردن بچههایش را دارد. در حالی که خیلی عصبانی شده بودم کنترل خودم را از دست داده و با مریم درگیر شدم و روسری را به دور گردن وی فشار دادم.
وی ادامه داد: زمانی که به خود آمدم دیدم که مریم نفس نمیکشد. خیلی ترسیده بودم برای همین جسد مریم را به ویلای خودم در فشم برده و در گوشه حیاط زیر خاک دفن کردم.
وقتی ماجرای گمشدن مریم وارد مرحله جنایی شد کارآگاهان اداره 10 پلیس آگاهی وارد عمل شدند و با اعزام به فشم جسد این مادر مهربان را از زیر خاک بیرون کشیدند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#690
Posted: 6 May 2015 11:53
خواستگاریهای میلیونی مرد شیکپوش از دختران ساده دل
مرد شیکپوش در نقش مدیر پروژههای نفتی از دختران جوان خواستگاری میکرد تا به کلاهبرداریهای میلیونی دست بزند.روز یکم بهمن ماه سال 93 وقتی زنی جوان در دادسرای الهیه تهران پرده از گرفتاری در دام یک فریبکار برداشت، پلیس خود را در برابر یک کلاهبردار هزار چهره دید.زن فریبخورده با دستور بازپرس شعبه 5 از سوی مأموران پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران تحت تحقیقات گرفته شد و گفت: «چندی پیش در بلوار ارتش با مردی به نام «ونداد» آشنا شدم، وی خود را یکی از مدیران ارشد پروژههای نفتی معرفی کرد و گفت با توجه به ارتباطات خوبی که با برخی از مدیران شرکتهای نفتی دارد، میتواند هر کسی را در پستهای مدیریتی و حقوقهای میلیونی استخدام کند.
وقتی برای چنین کاری ابراز علاقه کردم، از ونداد شنیدم برای سرعت یافتن مراحل استخدام باید برای یکی از مدیران شرکتهای نفتی هدایای میلیونی تهیه کنم و به همین بهانه 49 بار از من پول گرفت که در مجموع 157 میلیون تومان شد، اما بعد از این همه هزینه من استخدام نشدم و ونداد به بهانههای مأموریت در خارج از کشور خودش را گم و گور میکرد تا اینکه پس از مدتی وی دیگر به تماسهایم جواب نداد، به در خانهاش در بلوار ارتش رفته و متوجه شدم که جابهجا شده است و هیچ ردپایی از او ندارم.»
با توجه به این کلاهبرداری میلیونی، کارآگاهان خود را در برابر اقدامات مشابه دیگری دیدند که در همه آنها زنان در دام ونداد که خود را از مدیران ارشد شرکتهای نفتی جنوب کشور معرفی کرده بود، افتاده بودند.یکی دیگر از دختران جوان به تیم تحقیق گفت: «من در یکی از شرکتهای فعال در زمینه خدمات اجتماعی کار میکنم که با مراجعه ونداد به شرکت، با وی آشنا شدم. مدتی از آشنایی ما نگذشته بود که این مرد پیشنهاد ازدواج داد. او خود را به عنوان یکی از مدیران ارشد پروژههای نفتی معرفی کرده بود تا اینکه به بهانه تأسیس نمایندگی یکی از دفاتر بیمه میلیونها تومان از من گرفت و پس از آن ناپدید شد.»کارآگاهان با توجه به شگرد این مرد هزار چهره در اغفال زنان و دختران جوان که گاهی همراه با خواستگاری بود، به این باور رسیدند که ونداد یک مجرم قدیمی است.بدین ترتیب اقدام به چهرهنگاری و چهرهزنی کرده و خیلی زود تصویر «رضا» 42 ساله در آلبوم مجرمان حرفهای شناسایی شد.تجسسها نشان داد رضا از سال 79 تاکنون بیش از 15 بار به خاطر کلاهبرداری، سرقت و خیانت در امانت در شهرهای تهران، اهواز، بوشهر، شیراز و دشت آزادگان دستگیر و روانه زندان شده است.کارآگاهان که مطمئن شده بودند مرد شیاد همان رضا است، آخرین مخفیگاه وی در میدان 16 نارمک را شناسایی کردند و روز 31 فروردین ماه وقتی دیدند مرد کلاهبردار در خانهاش است، وی را محاصره و به دام انداختند.رضا که در برابر صفی از زنان و دختران خشمگین ایستاده بود و میدانست آنها را با وعده ازدواج فریب داده است، در بازجوییها گفت: من به دروغ خودم را مدیر ارشد شرکتهای نفتی معرفی میکردم و پس از جلب اعتماد زنان و دختران جوان، همزمان با وعده استخدام در شرکتهای نفتی از برخی از آنها خواستگاری میکردم و آنها براحتی در دام من میافتادند. وی افزود: تعداد کسانی که فریب خوردهاند را نمیدانم اما مرتب با این ترفند کلاهبرداری میکردم.بنابر این گزارش، تجسسها برای شناسایی دیگر طعمههای این مرد شیاد ادامه دارد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟