ارسالها: 12930
#801
Posted: 6 Jun 2015 11:12
نبش قبر کودک ۷ ساله برای حل معمای یک جنایت
روزنامه ایران: نبش قبر برای آزمایش DNA روی استخوانهای کودک هفت ساله تنها راه گرهگشایی از معمای پیچیده شناخته شد.در حالی که ماجرای پررمز و راز قتل پسربچه دبستانی در محله «قلعهنو»ی شهرری با گناهکار شناخته شدن جوان دوچرخهسواری روی میز پنج قاضی جنایی دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفته بود، تیم قضایی با ابهاماتی روبهرو شد. از اینرو تحقیقات علمی و جنایی به نقطه صفر بازگشته است تا با از سرگیری مراحل تحقیق، لایههای مبهم و کور پرونده شفافسازی شود.
گم شدن پسربچه
عصر شنبه سوم خرداد ماه سال 93 «هادی» هفت ساله با بازگشت از مدرسه کیف و وسایلش را در خانه گذاشت و برای بازی به خیابان رفت و هرگز بازنگشت.پدر و مادر هادی که از غیبت طولانی پسرشان نگران شده بودند با وجود طوفان شدید تهران تا نیمههای شب همه کوچه و پسکوچهها و پارک محلی را جستوجو کردند اما هیچ اثری از کودک دبستانی به دست نیامد و گم شدن هادی کوچولو به پلیس اعلام و همزمان تصویر کودک گمشده نیز در محله «قلعهنو» منتشر شد. در حالی که همه با حساسیت بالایی در حال تجسس بودند، هیچ سرنخی به دست نیامد.
جوان دوچرخهسوار
همزمان با این اقدامات، مردی نزد پلیس ادعا کرد آخرینبار پسرک را سوار بر پشت دوچرخه جوان 29 سالهای به نام «امیر» که بچه محل هستند دیده است. وقتی مأموران پلیس پی بردند امیر پسری با بیماری روحی و روانی بوده و در خانه پدرش زندگی میکند، برای دستگیریاش وارد عمل شدند تا اینکه پدر امیر با اطلاع از ماجرا، پسرش را به کلانتری برد و تسلیم پلیس کرد و با توجه به دستور قضایی از سوی قاضی شعبه 103 دادگاه عمومی جزایی امیر بازداشت شد و تیمی از پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران به تحقیق از وی دست زدند.
اسکلت مرموز
امیر در بازجوییها ادعای بیاطلاعی کرد و وقتی دید یکی از همسایهها هادی کوچولو را پشت دوچرخه وی دیده است، گفت: هادی را پشت دوچرخهام سوار کرده و به مزرعه گندم بردم. هادی دوست من بود و ما برای خوردن توت به مزرعه گندم رفتیم، اما او به من ناسزاگویی کرد و من نیز سنگی به سمت او پرتاب کردم. با همین سرنخ مأموران پلیس آگاهی یک هفته پس از گم شدن هادی به مزرعه گندم رفتند و پس از جستوجوهای گستردهای چند تکه استخوان و تکه لباس کودک گمشده را پیدا کردند.
تست استخوان
از همان دقایق نخست پیدا شدن استخوانهای کودک، اینکه در مدت یک هفته جسد تبدیل به استخوان شده باشد مرموز بود، از سوی دیگر استخوانها به خاطر تندباد و طوفان پراکنده شده بودند که پس از جمعآوری برای انجام آزمایشهای تخصصی به پزشکی قانونی انتقال یافتند و کارشناسان پس از تستهای علمی استخوانها، آنها را متعلق به کودکی حدوداً هفت ساله دانستند و این پاره استخوانها به خانواده هادی کوچولو تحویل داده شد و آنان پس از تشییع جنازه آن را به خاک سپردند.
ابهامات قضایی
در این مرحله از تحقیقات چگونگی متلاشی شدن این جسد آن هم یک هفته پس از وقوع جنایت و پراکندگی آن در محل، ابهامی را پیشروی تیم قضایی و پلیسی قرار داد.
در این میان حتی شایعه شد عاملان جنایت برای پاک کردن شواهد روی جسد اسید ریختهاند که این ادعا نیز در آزمایشات تخصصی پزشکی قانونی رد شد.
بیماری روانی مظنون
از سوی دیگر تجسسهای روانکاوانه روی امیر در حالی صورت گرفت که پرونده بالینی وی نشان میداد این مظنون به قتل هادی کوچولو عقبمانده ذهنی بوده و به بیماری حاد روانی مبتلا است و رفتارهای عصبیاش با دارو کنترل میشود. به دلیل همین مشکلات روانی نیز این جوان با کودک هفت ساله رابطه دوستی داشته و بارها دیده شده بود آنها با یکدیگر همبازی بودهاند.
بازگشت به نقطه صفر
پس از اینکه در تجسسهای پلیسی و قضایی، امیر عامل قتل هادی کوچولو شناخته شد. ماجرای این معما پیشروی پنج قاضی شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت و قضات پس از مطالعه دقیق برگههای بازجویی، نظریه پزشکی قانونی، اعترافات و پروسه پیگیری پرونده، خود را در برابر لایههای پرابهامی دیدند که باید نقایص آن رفع میشد.
بدینترتیب قاضی عزیزمحمدی و چهار قاضی مستشار با این باور که اسکلت پیدا شده نمیتوانسته متعلق به هادی کوچولو باشد، خواستار انجام آزمایشات تشخیص هویت شدند.
نبش قبر کودک
در حالی که یک سال پیش خانواده هادی کوچولو از اجرای آزمایش DNA چشمپوشی کرده بودند و تنها به نظریه تست استخوان بسنده کرده بودند، پنج قاضی عالیرتبه تأکید کردند با نبش قبر هادی کوچولو، استخوانها برای آزمایشهای تکمیلی به پزشکی قانونی منتقل شود و با نمونهگیری از خانواده این پسرک این ابهام که آیا اسکلتها متعلق به هادی بوده است، رازگشایی شود.
آسیبشناسی جمجمه
یکی دیگر از گرههای کور این جنایت، روشن نشدن علت دقیق مرگ کودک هفت ساله است. قضات دادگاه کیفری با توجه به نقص مدارک در اثبات ادعای امیر مبنی بر اینکه با زدن ضربه سنگ به سر هادی، او کشته شده است، دستور بررسی دقیقتر را در اینباره صادر کردند.بنابراین گزارش، معمای این جنایت که تصور میشد براحتی حل شده است، پس از یک سال پروسه قضایی و پلیسی بار دیگر از نقطه صفر مورد بازنگری قرار خواهد گرفت تا با روشن شدن حفرههای خالی تحقیقاتی، از آن رازگشایی شود.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#802
Posted: 6 Jun 2015 11:13
مجازات زندان در سناریوی کوری چشم یک مرد
پسر جوانی که به خاطر کوری چشم مردی در جریان دعوای خیابانی گناهکار شناخته شده است به زندان محکوم شد.
این پسر در حالی برای آخرین بار از خود دفاع کرد که مورد بخشش قرارگرفته بود و تنها از جنبه عمومی جرم با مجازات روبهرو شد.
14 مهرماه سال 88 درگیری خیابانیای بین چند جوان در قرچک ورامین رخ داد که در آن مردی به نام سعید از یک چشم کور شد.
تحقیقات پلیسی نشان داد سه جوان برای پخش گوشت به یک سوپرمارکتی رفته بودند و در این میان دو پسر که سرکوچه سوپرمارکتی ایستاده بودند به خاطر چشم در چشم شدن با هم گلاویز شدند و این فاجعه رخ داده است. تلاش پلیس برای دستگیری عامل اصلی این ضربه خونین و همدستانش به بن بست خورد و آنها به صورت غیابی محاکمه و با محکومیتهایی روبهرو شدند. پس از گذشت پنج سال از این ماجرا یکی از عاملان درگیری به نام امیرحسین که با سپردن وثیقه آزاد شده بود و پا به فرار گذاشته بود، به اتهام معاونت در نزاع صبح دیروز در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی عبداللهی محاکمه شد.
امیرحسین گفت: صبح روز حادثه به همراه محسن و اکبر برای پخش گوشت به قرچک رفتیم. دو جوان سرکوچه ایستاده بودند که به ما گفتند چرا به آنان نگاه میکنیم در این میان آنان به ما حملهور شدند من نیز سعید را گرفتم که محسن با چاقو به وی ضربهای زد و سپس فرار کردیم.
در پایان این جلسه محاکمه امیرحسین به خاطر معاونت در درگیری به دو سال و 6 ماه زندان محکوم شد.
قضات امیرحسین را در بخش دیگری از حکم به 5 سال زندان تعلیقی محکوم کردند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#803
Posted: 6 Jun 2015 11:14
توزیع شربت مسموم برای سرقت از زنان
مرد تبهکار که به بهانه پخش شربت نذری، زنان را بیهوش و اموال آنها را سرقت میکرد، هنگام سوار کردن آخرین طعمهاش برای اجرای نقشه سرقت در برازجان دستگیر شد.
به گزارش جام جم، تحقیقات برای دستگیری متهم ، پس از انتقال همزمان سه زن مسموم به بیمارستان امام خمینی شهرستان دهدشت آغاز شد. ماموران در جریان تحقیقات خود دریافتند، این سه زن درحالی که بیهوش بودند در پارک جنگلی و یکی از خیابان های شهر پیدا شده و به بیمارستان منتقل شده بودند.
در جریان تحقیق از بیماران مشخص شد، هر 3 نفر آنها از مرد ناشناسی شربت مسموم گرفته بودند که این مرد مدعی بود، برادرش در آستانه اعدام قرار گرفته و برای آزادی او شربت نذر کرده است.
در حالی که تحقیقات ماموران برای روشن شدن زوایای پنهان این پرونده و دستگیری متهم فراری ادامه داشت، 5 زن و پسر 2 ساله ای که به شیوه ای مشابه مسموم شده بودند نیز به بیمارستان منتقل شدند. این افراد هم پس از نوشیدن آبمیوه تعارفی از سوی یک مرد میانسال بیهوش شده بودند.
اموال برخی بیماران سرقت شده بود
با توجه به حساسیت موضوع، تجسس های گسترده پلیس در این رابطه آغاز شد و ماموران دریافتند، متهم که راننده یک خودروی پراید بوده، 8 نفر از قربانیان را در خیابان های شهر و پارک جنگلی دهدشت و یک نفر را در شهر چرام به دام انداخته و شربت مسموم را به آنها داده است. آزمایش پزشکان نیز مشخص کرد، شربت، آلوده به ماده مخدر وداروهای بیهوشی بوده و پول و گوشی تلفن همراه برخی از طعمه ها سرقت شده است .
ردپای متهم فراری در مسمومیت های سریالی
3 روز پس از این حادثه، ماموران از طریق مسئولان یکی از بیمارستان های شهرستان گچساران مطلع شدند تعدادی از زائران مرقد بی بی حکیمه این شهر مسموم شده اند. ماموران برای بررسی موضوع به بیمارستان اعزام شدند که معلوم شد مرد میانسالی به آنها شربت داده که به محض نوشیدن آن مسموم شده اند. چهره نگاری متهم نشان داد، همان متهم تحت تعقیب پلیس دهدشت این افراد را بیهوش کرده است.
با بررسی بانک مجرمان سابقه دار و چهره نگاری، ماموران متوجه شدند متهم به یک دزد سابقه دار شباهت دارد که همزمان با این سرقت ها خانه اش را ترک کرده است.
تحقیقات در این زمینه ادامه داشت تا این که زن جوانی با حضور در پلیس آگاهی از مرد راننده ای به اتهام سرقت طلاهایش شکایت کرد .
زن مالباخته پلیس را به یک قدمی سارق رساند
این زن در شکایتش گفت: روز حادثه به عنوان مسافر در یکی از محله های شهر یاسوج سوار خودروی پرایدی شدم تا به خانه ام باز گردم. در میانه راه راننده از شربتی که همراه داشت یک لیوان به من تعارف کرد و مدعی شد برادرش اعدامی بوده و برای آزادی او نذر کرده است. غافل از این که او چه نیتی در سر دارد ، شربت را نوشیدم . دقایقی بعد سرم گیج رفت و بیهوش شدم . زمانی که به هوش آمدم متوجه سرقت طلاهایم شدم.
در شاخه دیگری از تحقیقات ماموران مشخصات خودروی متهم و چند شماره از پلاک او را به دست آورده و در اختیار گشت های انتظامی قرار دادند.
دستگیری متهم در آخرین شکار
جستجوی گسترده پلیس برای دستگیری متهم فراری ادامه داشت تا این که ماموران ردپای او را در شهرستان برازجان استان بوشهر شناسایی کرده و جمعه گذشته برای دستگیری او به این شهر اعزام شده و متهم فراری را در حال سوار کردن زن جوانی شناسایی و دستگیر کردند. زن جوان هم مدعی شد، به عنوان مسافر قصد سوار شدن به خودرو را داشته است.
در بازرسی از خودروی متهم مقداری پودرقرص کلونازپام، یک پاکت آبمیوه، چند لیوان یکبار مصرف، یک جعبه شیرینی و 15 گرم تریاک کشف شد .
فرمانده انتظامی کهگیلویه و بویراحمد در این باره به جام جم گفت: در بررسی سوابق کیفری متهم معلوم شد او سارقی سابقه دار است که مدتی در زندان بوده است .
اعتراف متهم
سردار غلامعباس غلامزاده افزود: متهم با انتقال به پلیس آگاهی دربازجویی ها اعتراف کرده پس از بیهوش کردن طعمه هایش، پول و گوشی تلفن همراه تعدادی از آنها را سرقت کرده است .
وی یادآور شد: در ادامه تحقیقات از متهم معلوم شد او حتی در پوشش مسافربر زنان را فریب داده و به شیوه ای مشابه به آنها شربت مسموم داده و اموالشان را سرقت کرده است . متهم زمانی که متوجه شده پلیس در تعقیبش است به شهرستان برازجان فرار کرده و اقدامات مجرمانه اش را در آنجا اجرا کرده بود.
زنگ خطری برای مردم
فرمانده انتظامی کهگیلویه و بویراحمد با هشدار به مردم از آنها خواست از قبول انواع خوراکی و نوشیدنی از افراد غریبه خودداری کنند و در صورت مشاهده چنین افرادی و مشکوک شدن به آنها موضوع را به مرکز فوریت های پلیسی 110 اطلاع دهند و برای تردد در شهر از اتوبوس یا تاکسی استفاده کرده و از سوار شدن به خودروی های شخصی خودداری کنند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#804
Posted: 6 Jun 2015 16:25
افزایش زنان کارتنخواب در تهران؛ کمپین سینماگران برای ایجاد سرپناه
در حالیکه یک عضو کمیسیون مجلس ایران از افزایش نگرانکننده زنان کارتنخواب تهران خبر داده، تعدادی از هنرمندان با تشکیل کمپینی به نام «سین هشتم: سرپناه» درصدد کمک برای بهبود وضعیت این معضل اجتماعی هستند.
آغازگر این حرکت اجتماعی رخشان بنیاعتماد، سینماگر ایرانی بود که اواخر سال گذشته، جایزهای را که برای فیلم «قصهها» از آسیا-پاسیفیک دریافت کرده بود، به حراج گذاشت تا مبلغ به دست آمده از آن، برای زنان بی سرپناه هزینه شود.
بعد از این حرکت خانم بنیاعتماد، تعداد دیگری از سینماگران و هنرمندان ایران هم دست به چنین کاری زدند و در پی این اقدام اجتماعی، کمپینی به نام «سین هشتم: سرپناه» برای سر و سامان دادن به اوضاع زنان بیسرپناه، شکل گرفت.
جمشید مشایخی، پرویز پرستویی، علی رفیعی، بهمن فرمان آرا، فاطمه معتمدآریا، حمید جبلی، حبیب رضایی، هما روستا، شمس لنگرودی، نیکی کریمی، فرشته طائرپور، کمال تبریزی، بهرام رادان و احمد مسجدجامعی از جمله هنرمندان و چهرههای شاخصی بودهاند که تاکنون در این حرکت اجتماعی حضور داشتهاند.
در همین حال در رابطه با مسئله زنان بیسرپرست و کارتنخواب در شهر تهران، طی چند ماه اخیر، اظهار نظرهای متعددی از سوی شخصیتهای دولتی و نمایندگان مجلس صورت گرفته است.
تازهترین اظهار نظر، مربوط به گفتوگوی فاطمه آلیا، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی، با خبرگزاری مهر است.
خانم آلیا در گفتوگوی منتشر شده در روز جمعه ۱۵ خرداد بر روی خبرگزاری مهر، با بیان این که شهرداریها و سازمان بهزیستی متولی اصلی ساماندهی کارتنخوابها هستند، اعلام کرد: «بر اساس مشاهدات بازدید شبانه در دو هفته قبل، تعداد کثیری از کارتنخوابها در تهران را شهرستانیها تشکیل میدهند که بخش عمده آنها مشکل اعتیاد و قاچاق مواد دارند؛ البته افراد سالم هم بین کارتنخوابها وجود دارد که در شهر سرگردانند.»
این نماینده مجلس با اشاره به این که آمار دقیقی از تعداد کارتنخوابها در دست نیست، گفت: «تعداد کارتنخوابها متغیر است و برخی از آنها گاهی به دلیل ارتکاب به جرم بازداشت شده ولی بعد از مدت کوتاهی مجدد به مجموعه این افراد باز میگردند.»
صحبتهای این نماینده مجلس در مورد نامشخص بودن آمار کارتنخوابهای تهران در حالی صورت گرفته است که رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران چند روز پیش اعلام کرده بود حدود ۱۵ هزار کارتنخواب در این شهر وجود دارد.
فاطمه دانشور، عضور شورای شهر تهران، روز نهم خرداد با اشاره به این که در سال ۱۳۹۲ تعداد کارتنخواب های تهران ۱۲ هزار نفر بود به خبرگزاری فارس گفت: «در سال ۹۳، مدیران شهر تهران از افزایش کارتن خوابها به ۱۵ هزار نفر خبر دادند و آخرین آمارهای سازمان رفاه شهرداری تهران در ۲۰ فرودین امسال هم حکایت از آن دارد.»
رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر با بیان این که حاشیه تهران مامنی برای کودکان کارتنخواب تبدیل شده، اعلام کرد: «در حالی با رشد این آسیب اجتماعی شهر تهران مواجه هستیم که حضور زنان باردار و کودکان در شرایط حاد، در میان کارتنخوابها در حال شیوع است.»
در همین رابطه، زهره طبیبزاده نوری، یکی دیگر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، نیز روز سیام اردیبهشت در گفتوگویی با خبرگزاری فارس از معاونت امور زنان ریاست جمهوری ایران خواسته بود تا به وضعیت زنان کارتنخواب رسیدگی کند.
از سوی دیگر و در رابطه با حرکت فرهنگی اجتماعی «سین هشتم: سرپناه»، چندی پیش سه نفر از اهالی هنر، رضا کیانیان، حسین پاکدل و حبیب احمدزاده به نمایندگی از هنرمندان حاضر در این کمپین با شهیندخت مولاوردی، معاون حسن روحانی در امور زنان و خانواده، دیدار و گفتوگو کردند.
در این دیدار، رضا کیانیان با اشاره به آمار ۱۵ هزار نفری بیخانمانها در تهران و حضور پنج هزار زن در این میان، گفت: «مردم و هنرمندان حرکت فرهنگی اجتماعی «سین هشتم: سرپناه» را آغاز کردهاند و حالا نوبت دولت است که همراهی خود را نشان دهد.»
آقای کیانیان همچنین اعلام کرد: «ما نمیخواهیم قیمومیت داشته باشیم، چون هدف اصلی ما این است که توجه افکار عمومی را نسبت به این ماجرا که یکی از معضلات بزرگ شهری است، جلب کنیم؛ چراکه بی خانمانی برای کل جامعه خطرات بیشماری دارد.»
این بازیگر سینمای ایران در عین حال تاکید کرد که موضوع سر و سامان دادن به بیخانمانها به سه وزارتخانه کار، بهداشت و کشور مربوط میشود و پیشنهاد کرد جلساتی با حضور مسئولان این وزارتخانهها برگزار شود.
به گزارش ایسنا، در همین زمینه خانم مولاوردی هم قول داد که با توجه به فعالیت ستادی در «معاونت امور زنان و خانواده» ریاست جمهوری، هماهنگیهایی را برای این دیدارها انجام دهد.
در رابطه با کمپین «سین هستم: سرپناه»، قرار است برخی از هنرمندان، بخشی از جوایز یا آثار هنری خود را به نفع بیخانمانها هدیه کنند تا این آثار توسط حامیان مالی این برنامه خریداری و در قالب یک موزه نگهداری شود؛ در ادامه هم درآمد حاصل از این حرکت، صرف تهیه و تجهیز ساختمانی برای اسکان بیخانمانها، به خصوص زنان بیسرپناه خواهد شد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#805
Posted: 6 Jun 2015 16:26
خودکشی بعد از کشتار خانوادگی
شرق: عاملان دو جنایت خانوادگی در ماجراهای جداگانه بعد از ارتکاب قتل دست به خودکشی زدند و به زندگیشان پایان دادند.
اولین جنایت در تبریز توسط پسری جوان رقم خورد. کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی تبریز بعد از اینکه از کشف اجساد اعضای خانوادهای در خانهشان مطلع شدند، به آنجا رفتند و تحقیقات خود را آغاز کردند. آنها جسد دختر و پسری جوان و پدر و مادر آنها را مشاهده کردند. بررسیهای اولیه حکایت از آن داشت که پسر خانواده بر اثر حلقآویزشدن جان باخته و به احتمال زیاد خودکشی کرده است. کارآگاهان در جریان بازرسیها دستنوشتهای را پیدا کردند و متوجه شدند پسر جوان این نامه را نوشته و در آن اعتراف کرده پدر و مادر و خواهرش را به قتل رسانده است و قصد دارد به زندگی خودش نیز پایان دهد. تحقیقات اولیه از وجود اختلافات خانوادگی حکایت دارد اما انگیزه این جنایت هنوز بهطورکامل مشخص نشده است و تفحصها در این خصوص همچنان ادامه دارد. دومین جنایت در ایلام رخ داد و مردی بعد از کشتن همسرش به زندگی خودش پایان داد. کارآگاهان بعد از اینکه از وقوع جنایت مطلع شدند، به محل حادثه رفتند و جسد زنی میانسال را یافتند که بر اثر اصابت گلوله کشته شده بود. جسد شوهر این زن نیز با فاصله کمی رها شده بود و شواهد نشان میداد این مرد با سلاح شکاری خودش را هدف قرار داده است. مأموران همچنین یکی از پسران خانواده را که زخمی شده بود به بیمارستان منتقل کردند. بررسیهای مقدماتی فاش کرد اعضای این خانواده از مدتی قبل با هم اختلاف داشتند و حتی کار آنها به کلانتری نیز کشیده اما در آنجا با وساطت اقوام مصالحه انجام شده بود؛ بااینحال بعد از بازگشت این زوج به خانه، آنها بار دیگر با هم درگیر شدند و مرد میانسال با شلیک گلوله همسرش را کشت، سپس پسر خانواده به هواداری از مادرش با پدر خود درگیر شد که مرد خشمگین به پسرش نیز شلیک و او را زخمی کرد و در ادامه به زندگی خودش پایان داد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#806
Posted: 6 Jun 2015 16:28
آتش سوزی به «۱۰۰ هکتار» از جنگلهای استان ایلام خسارت وارد کرد
مسوولان منابع طبیعی و آبخیزداری استان ایلام میگویند، در آتشسوزی جنگلهای استان ایلام در روزهای ۱۴ و ۱۵ خرداد دستکم به ۱۰۰ هکتار از این جنگلها خسارت وارد شده است. در همین حال، نماینده دهلران در مجلس خواستار پیگیری احتمال «عمدی بودن» این آتش سوزیها شده است.
به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، رییس کل منابع طبیعی ایلام گفته است طی روزهای پنجشنبه و جمعه هشت فقره آتش سوزی در عرصههای طبیعی و زیست محیطی این استان رخ داده است.
مازیار سلیمان نژاد افزود: در مجموع ۱۰۰ هکتار از عرصههای طبیعی و ملی و زیست محیطی استان بر اثر این حوادث دچار خسارتهایی شدهاند که هنوز میزان دقیق آن مشخص نشده است.
گزارش خبرگزاریهای ایران حاکی است آتش سوزی در جنگلهای استان ایلام ابتدا در روز پنجشنبه در جنگلهای ایلام آغاز شد و دستکم به ۲۰ تا ۲۵ هکتار جنگل در این شهرستان خسارت وارد کرد.
این در حالی است که به گفته فرماندار ایوان، روز جمعه دو فقره آتش سوزی در مناطق جنگلی این شهرستان رخ داده است.
معروف بسطامی گفت: حریق ظهر امروز در ارتفاعات سرخ گیری از توابع بخش زرنه و عصر امروز نیز منطقه جنگلی پلنگ کنار را در بر گرفت.
به گفته فرماندار ایوان، هم اکنون تلاش برای اطفای حریق در منطقه جنگلی پلنگ کنار ادامه دارد.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، عماد سلامت، مسئول روابط عمومی اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان ایلام نیز در خصوص آخرین وضعیت آتشسوزی در جنگلهای شهرستان ایلام و جزئیات آن، اظهار داشت: آتشسوزی در جنگلهای ایلام عصر روز ۱۴ خرداد آغاز شد و با توجه به وزش باد در سطح محدوده «شلم» گسترش یافت؛ در همان موقع نخستین جلسه ستاد بحران تشکیل شده و فراخوان مردمی برای کمک برای اطفای حریق نیز صادر شده است.
وی در خصوص میزان خسارت ناشی از این آتشسوزی گفت: «برای ارزیابی دقیق نیازمند (ابزاری مانند) GPS هستیم اما برآوردهای اولیه نشان میدهد که بین ۲۰ تا ۲۵ هکتار از جنگلها در آتش سوخته است. البته توجه داشته باشید که میزان آتشسوزی سطحی بوده و عمدتاً علفها، کندهها و درختانی که در پی خشکسالی خشک شدهاند در آتش سوختند و درختان سرسبز و کهنسال آسیب چندانی ندیدهاند».
عماد سلامت با این حال تاکید کرده است که در غرب ایران حتی یک هلیکوپتر اطفای حریق نیز وجود ندارد.
همزمان با اظهارات این مقامهای اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان ایلام، نماینده دهلران در مجلس شورای اسلامی خواستار پیگیری بحث عمدی بودن آتشسوزی مراتع و جنگلهای استان ایلام و شهر ایلام شد و «از نهادهای امنیتی خواست سازمان یافته بودن آتشسوزیهای ایلام را بررسی کنند».
به گزارش خبرگزاری آنا، وابسته به دانشگاه آزاد اسلامی، علیمحمد احمدی درباره علت بروز این حادثه اظهار داشت: «در ایلام جو التهاب با به میان آمدن شایعه عمدی بودن آتشسوزی در مراتع و جنگلهای بلوط این استان به وجود آمده است. آن طور که اهالی شهر ایلام میگویند و آنهایی که با این جنگلها و شهر ایلام آشنا هستند هم تایید میکنند با توجه به بروز آتشسوزی تقریبا به طور همزمان در سه نقطه مختلف ارتفاعات دور شهر ایلام، این شائبه به وجود میآید که این آتشسوزیها عمدی و به شکل سازمانیافته بوده است».
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#807
Posted: 6 Jun 2015 22:10
حکم شلاق، تبعید و محرومیت 'ناظم متجاوز' در ایران تایید شد
دیوان عالی کشور در ایران حکم دادگاه بدوی برای ناظم مدرسهای را که به اتهام کودک آزاری مجرم شده بود، تایید کرده است.
به گفته محسن افتخاری، سرپرست دادگاههای کیفری استان تهران این فرد به دو سال تبعید، دو سال محرومیت از فعالیت فرهنگی، آموزشی و ورزشی و ۱۰۰ ضربه شلاق محکوم شده بود که این حکم در دیوان عالی کشور تایید شده است.
اخبار مربوط به آزار و اذیت جنسی تعدادی از دانشآموزان یک دبستان پسرانه در غرب تهران اردیبهشت سال ۱۳۹۳ برای اولین بار در رسانههای ایران منتشر شد.
در آن زمان پزشکی قانونی تایید کرد که شش دانشآموز یک دبستان پسرانه مورد تجاوز جنسی قرار گرفتهاند.
بررسی شکایت خانوادهها نشان میداد که قربانیان بین ۸ تا ۱۱ ساله بودهاند.
اوایل شهریور ماه گذشته غلامحسین محسنی اژهای، سخنگوی قوه قضاییه ایران از صدور حکم اولیه متهم خبر داد و بدون ارائه جزئیات حکم گفت که او "به حدی از تازیانه، دو سال تبعید و محرومیت از برخی مشاغل و فعالیتهای اجتماعی" محکوم شده است.
بعد از صدور حکم اولیه، فعالان حقوق کودکان از این که حکم سنگینتری شامل حبس برای مجرم این پرونده صادر نشده انتقاد کردند.
بعضی کارشناسان معتقدند که کودکان در ایران در مورد مسائل جنسی و بدن خود آموزش کافی نمیبینند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#808
Posted: 7 Jun 2015 12:11
قتل پدر، پایان تلخ عشـق فیسبوکی
فرهیختگان :پسر جوان که دو ماه بعد از آشنایی فیسبوکی با یک دختر، پدر او را کشته بود دیروز پای میز محاکمه ایستاد و گفت به درخواست دختر مورد علاقهاش پدر سختگیرش را کشته است.
دختر نوجوان اما در حالی که اشک میریخت او را دروغگو خواند.
این دو متهم طبق اعترافاتشان برای پنهان ماندن راز جنایت قصد کشتن برادر کوچک دختر نوجوان را نیز داشتند که منصرف شدند.
در جلسه رسیدگی به این پرونده که دیروز در شعبه 84 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی باقری و با حضور چهار مستشار تشکیل شد، ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند.
او گفت: «حمیدرضا 22 ساله متهم است سیام دی ماه 92 با همدستی دختر مورد علاقهاش به نام فاطمه 17 ساله پدر 45 ساله او به نام احمدرضا را در خانهشان در خیابان کمیل کشته است. اکنون با توجه به مدارک موجود در پرونده، برای حمیدرضا اشد مجازات و برای فاطمه به اتهام معاونت در قتل تقاضای تعیین کیفر دارم.»
سپس اولیایدم در جایگاه ویژه ایستادند و گفتند از فاطمه هیچ شکایتی ندارند اما برای حمیدرضا حکم قصاص میخواهند.
وقتی برادر 15 ساله فاطمه به نام علی بهعنوان یکی از اولیایدم در جایگاه ویژه ایستاد در حالی که اشک میریخت، گفت: «حمیدرضا پدرم را کشت تا با خواهرم ازدواج کند و اموال پدرم را تصاحب کند. او میخواست مرا هم بکشد. دست و پایم را با طناب بست اما نمیدانم چطور شد که پشیمان شد. او و خواهرم از من قول گرفتند تا سکوت کنم. من هم از ترسم به پلیس چیزی نگفتم و هنگامی که خواهرم با پلیس تماس گرفت و به دروغ گفت دو مرد نقابدار شبانه به خانهمان حمله کرده و پدرم را کشتهاند سکوت کردم تا اینکه پلیس به ماجرا پی برد. من شک ندارم خواهرم تحت تاثیر حرفهای حمیدرضا نقشه قتل پدرم را کشیده است به همین خاطر هیچ شکایتی از او ندارم.»
نوبت دفاع به حمیدرضا که رسید، گفت: «من به خواسته فاطمه پدر او را کشتم.» او در تشریح جزئیات ماجرا گفت: «دو ماه قبل از قتل از طریق فیسبوک با فاطمه آشنا شدم و چندبار به دیدنش رفتم. به هم علاقهمند شده و قرار ازدواج گذاشته بودیم که از پدرش بدگویی کرد و گفت خیلی اذیتش میکند. فاطمه میگفت از وقتی مادرش از پدرش جدا شده و به شمال کشور رفته، سختگیریهای پدرش هم بیشتر شده است. او نقشه قتل پدرش را کشید و من هم که به شیشه معتاد بودم تحت تاثیر مصرف مواد قبول کردم او را بکشم.»
او توضیح داد: «فاطمه پیامکی برایم فرستاد و گفت بهترین وقت برای اجرای نقشه است. او در خانه را برایم باز گذاشت و من به آنجا رفتم. پدر فاطمه خواب بود که ضربههای چاقو را به او زدم. همان موقع فاطمه که در طبقه پایین خانهشان حضور داشت گفت باید برادرش را هم بکشیم تا راز این قتل پنهان بماند. فاطمه برادر کوچکش را به طبقه بالا کشاند و من دست و پای او را با طناب بستم. میخواستم او را هم بکشم، اما وقتی به چشمانش نگاه کردم منصرف شدم. من و فاطمه از علی قول گرفتیم تا سکوت کند و ماجرا را به کسی نگوید. همان موقع من از خانه بیرون رفتم و فاطمه با پلیس تماس گرفت و سناریوی حمله شبانه مردان نقابدار به خانهشان را مطرح کرد.» سپس فاطمه در جایگاه ویژه ایستاد و حمیدرضا را دروغگو خواند.
او گفت: «قبول دارم چند بار با حمیدرضا درددل کردم و از سختگیریهای پدرم به او گفتم، اما هرگز از او نخواستم پدرم را بکشد. من فقط یکبار پیشنهاد قتل را به شوخی مطرح کردم و هیچوقت فکر نمیکردم حمیدرضا دست به چنین کاری بزند.» او گفت: «پدرم مرد خوبی بود و سختگیریهای پدرانه داشت. او مستحق مرگ نبود و حمیدرضا بیدلیل او را کشت.»
در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد و حمیدرضا را به قصاص محکوم کرد. فاطمه نیز طبق ماده 89 قانون مجازات اسلامی جدید که برای متهمان زیر 18 سال برای معاونت در قتل تخفیف قائل شده است، او را به پنج سال زندان محکوم کرد.
خبرهای جنایتهایی به دست دختر و پسرهای عاشق که پدر و مادرشان را مانع ازدواج یا رابطهشان میدانند، خبرهای تلخی هستند که واکنشهای زیادی را هم در پی دارند. شاهرخ و سمیه، خبرسازترین این حوادث بود که این دو نوجوان، اعضای خانواده سمیه را در وان حمام به قتل رساندند.
بعد از آن نیز جنایاتی از این دست تکرار شد. لیدا 25 ساله با همدستی پسر مورد علاقهاش صابر، پدر خوانده لیدا را که مانع رفت و آمدهای آنها بود، با خوراندن قرصهای خوابآور کشتند.
لیدا پای میز محاکمه گفت: «صابر وقتی دید پدر و مادرخواندهام مانع رفت و آمدهای ما هستند، پیشنهاد داد با خوراندن قرصهای خوابآور آنها را به افسردگی دچار کنیم تا از سختگیریهایشان دست بردارند و ما بتوانیم راحتتر همدیگر را ملاقات کنیم. من و صابر به مدت یک هفته قرصها را داخل سوپ میریختیم و به پدر و مادرم میخوراندیم. اما پدرم بر اثر مصرف این قرصها جان سپرد.»
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#809
Posted: 7 Jun 2015 12:12
جنایت در رقابت عشقی ۲ برادر نابینا
رقابت عشقی دو برادر نابینا در روستا، جنایتی خانوادگی را رقم زد.عصر چهارشنبه 13 خرداد جسد پسر 21 سالهای به نام «علیاکبر» در خانه روستایی در بقبهلول سرخس پیدا شد.
با توجه به جراحات سر و گردن این پسر نابینا، بازپرس پرونده خود را در برابر یک جنایت دید. با آغاز تحقیقات، تیم قضایی با رفتارهای غیرعادی برادر 29 ساله این پسر که وی نیز نابینا بود، مواجه شدند و پس از بازجوییهای تخصصی، او را قاتل شناختند. قاتل 29 ساله در برابر بازپرس «احسانی» انگیزهاش را علاقه مشترک او و برادرش به یک دختر دانست و گفت: «از مدتها پیش دل به دختری بسته بودم اما نمیتوانستم درباره این موضوع با خانوادهام صحبتی بکنم. این شرایط ادامه داشت تا اینکه متوجه شدم دختر موردعلاقهام قرار است بزودی به عقد برادر کوچکترم درآید. مستأصل شدم و چون نمیتوانستم این موضوع را با کسی درمیان بگذارم، تصمیم گرفتم با قتل برادرم او را از سر راهم بردارم.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#810
Posted: 7 Jun 2015 12:13
اقدام به خودکشی در روز محاکمه
شرق: اقدام به خودکشی مردی که پدرش و مردی جوان را به بهانه ایجاد فساد در جامعه به قتل رسانده است رسیدگی به این پرونده را تا زمان مشخصشدن وضعیت او به تعویق انداخت. به گزارش خبرنگار ما، این جوان در ابتدا مردی را در دفتر پیک موتوری محل کارش به قتل رساند. دو سال قبل خانواده مردی به نام سعید به پلیس خبر دادند او گم شده است. با توجه به مشخصاتی که مأموران از سعید داشتند تحقیقات خود را در مورد او انجام دادند و متوجه شدند این جوان به قتل رسیده است. جسد سعید توسط خانوادهاش شناسایی شد؛ اما آنها گفتند کسی با سعید دشمنی نداشت و او مرد زحمتکشی بود که با موتورسیکلتش که تنها سرمایهاش بود در یک دفتر پیک موتوری کار میکرد. بعد از بررسیهای دقیق و بهدستآمدن فهرست آخرین تماسهای سعید، مشخص شد فردی به نام حسین با او تلفنی تماس داشته است. وقتی مأموران برای بازجویی از حسین اقدام کردند، متوجه شدند این مرد در شهریار یعنی محل قتل ساکن بود. او چندبار با سعید برای انجام کارهای شخصی قرار گذاشته و موتور او را اجاره کرده و آخرین بار هم سعید با تماس تلفنی او از خانه خارج شده بود اما بعد از مرگ سعید، حسین نیز متواری شده بود. ردیابی تلفنهمراه مظنون نشان داد مرد جوان به زادگاهش تایباد رفته و احتمالا در خانه پدریاش ساکن شده است. درحالیکه مأموران درصدد بازداشت حسین بودند، فهمیدند او دوباره به شهریار بازگشته است. به این ترتیب متهم بازداشت شد. هرچند حسین به قتل سعید اعتراف کرد، اما ادامه تحقیقات از او نشان داد این تنها جنایتش نبوده و حسین در تایباد، پدرش را به قتل رسانده و سر از تنش جدا کرده است. وقتی متهم درباره قتل سعید مورد پرسش قرار گرفت، گفت: «من فکر میکردم او آدم فاسدی است و صدایی درگوشم میگفت او را بکش، به همیندلیل هم وقتی سوار موتورش شدم از پشت با چاقو او را زدم. وقتی به تایباد رفتم به این نتیجه رسیدم که پدرم هم فاسد است و او را هم کشتم، اما مادرم موضوع را به پلیس گزارش نداد». با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست و درحالیکه پزشکی قانونی سلامت روانی این مرد را تأیید کرده بود دادگاه روز گذشته را برای بررسی پرونده این مرد تعیین کرد، اما صبح دیروز مسئولان زندان به شعبه ٧١ دادگاه کیفری استان تهران خبر دادند حسین در زندان اقدام به خودکشی کرده و تعداد زیادی قرص خورده است. آنها وقتی صبح او را برای اعزام فراخواندند متوجه موضوع شدند و وی را به بیمارستان منتقل کردند. متهم در حال حاضر در حالت کماست. بنابراین دادگاه تا زمان مشخصشدن وضعیت حسین به تعویق افتاد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟