انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
خانه و خانواده
  
صفحه  صفحه 14 از 22:  « پیشین  1  ...  13  14  15  ...  21  22  پسین »

Journal of Family | مجله خانواده


مرد

 
چگونه اجتماعی شوم و از حالت کم رویی و خجالتم بیرون بیایم؟

از آنجایی که با روشی اصولی این کار را انجام می دهید نه تنها عادت گفتگوی درونی شما تغییر می کند بلکه باورهای اولیه شما نیز تغییر خواهد کرد. این به شما کمک می کند که اعتماد به نفس پیدا کنید و با افراد دیگر راحت تر ارتباط برقرار کنید.

می توانیم اجتماعی بودن را اینگونه تفسیر کنیم: کسی که در اجتماع و در دید مردم و بیشتر خارج از خانه است. چرا که بسیاری از کسانی که خیلی اجتماعی نیستند وقت خود را بیش از حد معمول در خانه به تنهایی سپری میکنند و این باعثافزایش خجالت و کمرویی آن ها می شود. بنابراین اجتماعی بودن یعنی نشان دادن خودتان به جای مخفی شدن.

راهکارهای زیادی وجود دارند که می توانید برای اجتماعی شدن اتخاذ کنید. در ادامه مقاله تعدادی از بهترین آن ها برای کمک به شما ارائه شده است.

آهسته و پیوسته پیش بروید.

تا حالا این لطیفه را شنیده اید: چگونه یک فیل را بخوریم؟ جواب: لقمه لقمه. این روش برای اینکه تبدیل به فردی اجتماعی و خوش مشرب شوید بسیار کارآمد است.

وقتی که به خاطر نداشتن دوست خوب در زندگی خود ناامید و ناراحت شدید، زمان آن رسیده که برای اصلاح خودتان تلاش کنید و به آن شخصیت اجتماعی که همیشه آرزو داشتید تبدیل شوید. متاسفانه روانشناسی در این مورد چندان کارایی ندارد و شما به یک باره کاملا تغییر نمی کنید.

واقعیت این است که تغییرات اساسی برای اجتماعی شدن شما زمانی اتفاق می افتد که یک سری مراحل برای خود در نظر بگیرید واین مراحل را به تدریج طی کنید. برای مثال شما می توانید با طرح سوال در جمع شروع کنید و وقتی که توانستید این کار را راحت انجام دهید گام بعدی را بردارید و به ارائه نظراتتان در جمع بپردازید.

با اقدامات به موقع شما سرانجام تبدیل به فردی اجتماعی می شوید. لازم است این نکته را بدانید که این روند تدریجی زمانی نتیجه می دهد که پیوسته آن را دنبال کنید.

انتظارات خود را پایین بیاورید.

یک ویژگی که بیشتر افراد کمرو دارند این است که برای خودشان معیارهای عالی در نظر می گیرند. آنها از خودشان انتظار دارند که در برداشت اول عالی به نظر برسند وهمه دوستشان بدارند و فکر می کنند که اگر چنین نشود فاجعه است.

حتی افرادی با توانایی های ارتباطی فوق العاده نیز نمی توانند به چنین معیار ایده الی دست پیدا کنند. افراد خجالتی با تحمیل چنین معیارهایی به خود، خویشتن را آزار می دهند.

به همین دلیل بهترین کاری که می توانید برای اجتماعی شدن انجام دهید این است که توقع تان را پایین بیاورید. اگر معیارتان برای موفقیت این است که همه دوستتان داشته باشند نمی توانید پیشرفت کنید. اما اگر معیارتان این است که بتوانید سر صحبت را با افراد جدید باز کنید قطعا پیشرفت خواهید کرد.

نکته مهمی که باید بدانید این است که نباید خیلی از خودتان انتظار داشته باشید. شما انسانید میتوانید با بعضی افراد ارتباط خوبی برقرار میکنید و با برخی دیگر نه و این قابل قبول است. آن را قبول کنید و به زندگی خود ادامه دهید.

گفتگوهای ذهنی خود را مدیریت کنید.

یک سوال: چگونه یک شخص معیار بالایی برای اجتماعی بودن برای خود در نظر می گیرد؟

پاسخ این است که او این کار را در گفتگوی ذهنی با خود انجام می دهد. او در گفتگو با خود میگوید من باید این شخص را تحت تاثیر قرار دهم، آن ها باید من را دوست بدارند و خیلی چیزهای دیگر.

در میان افرادی که خیلی اجتماعی نیستند آن هایی که به گفتگو ذهنی با خودشان می پردازند نسبت به کسانی که معیارهای سطح بالا و غیر واقعی برای خود در نظر می گیرند راهکارهای ناکارآمد تری برای اجتماعی شدن اتخاذ می کنند. اگر گفتگوهای ذهنی آنها را تجزیه و تحلیل کنید می بینید که پر از افکار غیر منطقی و بیهوده است.

بنابراین برای اجتماعی شدن گام بزرگ، مدیریت گفتگو با خویشتن است. یعنی چیزهای غیرواقعی، ناکارآمد واحمقانه ای را که به خود میگویید مشخص کنید و آنها را اصلاح کنید.

از آنجایی که با روشی اصولی این کار را انجام می دهید نه تنها عادت گفتگوی درونی شما تغییر می کند بلکه باورهای اولیه شما نیز تغییر خواهد کرد. این به شما کمک می کند که اعتماد به نفس پیدا کنید و با افراد دیگر راحت تر ارتباط برقرار کنید.

هرچه که فردی اجتماعی تر می شوید مهارت های ارتباط با مردم نیز در شما تقویت می شود. این باعث می شود که شما باز هم اجتماعی تر شوید و در یک چرخه مثبت قرار بگیرید که به تقویت زندگی اجتماعی شما منجر می شود. و بهترین قسمت این سفر این است که در آن محدودیتی ندارید
     
  
مرد

 
استاد اصولا منطق چیست ؟
معلم کمی فکر کرد و جواب داد: گوش کنید، مثالی می زنم، دو مرد - پیش من می آیند. یکی تمیز ودیگری کثیف من به آن ها پیشنهاد می کنم حمام کنند. شما فکر می کنید، کدام یک این کار را انجام دهند؟

هردو شاگرد یک زبان جواب دادند : خوب مسلما کثیفه!

معلم گفت: نه، تمیزه. چون او به حمام کردن عادت کرده و کثیفه قدرآن را نمی داند. پس چه کسی حمام می کند؟

حالا پسرها می گویند: تمیزه!

معلم جواب داد:...

نه، کثیفه، چون او به حمام احتیاج دارد. وباز پرسید :

خوب، پس کدامیک از مهمانان من حمام می کنند؟

یک بار دیگر شاگردها گفتند: کثیفه !

معلم دوباره گفت: اما نه، البته که هر دو ! تمیزه به حمام عادت دارد وکثیفه به حمام احتیاج دارد. خوب بالاخره کی حمام می گیرد؟

بچه ها با سر درگمی جواب دادند: هر دو!

معلم بار دیگر توضیح می دهد: نه، هیچ کدام! چون کثیفه به حمامعادت ندارد و تمیزه هم نیازی به حمام کردن ندارد!

شاگردان با اعتراض گفتند: بله درسته، ولی ما چطور می توانیم تشخیص دهیم ؟هر بار شما یک چیزی را می گویید و هر دفعه هم درست است

معلم در پاسخ گفت: خوب پس متوجه شدید ، این یعنی: منطق! و از دیدگاه هر کس متفاوت است
     
  
مرد

 
جفت روحی شما کجاست؟
با یافتن جفت روحی خود بهترین زندگی را بدست می‌آورید، زیرا با قرار گرفتن در کنار وی همیشه شاد هستید و می‌توانید قوانین نوشته شده اجتماعی را دور بزنید.

به گزارش باشگاه خبرنگاران؛ بسیاری از افراد در روزگار جوانی پرنده روحشان به هر سویی پرواز می‌کند و هر لحظه در اندیشه‌ای هستند. گاهی وقت‌ها علاقه‌مند به اتفاقات ماوراءالطبیعه می‌شوند و بعضاً به موجودات فضایی یا به انسان‌هایی که به آن‌ها دور یا نزدیک هستند، می‌اندیشند.

وقتی افکارمان آزادانه به هر سمت و سویی کشیده می‌شود، می‌تواند بخشی از آینده‌مان را بسازد. شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که به دوستی پیام می‌فرستید یا با وی تماس می‌گیرد و اولین جمله‌ای که از وی می‌شنوید، این است: «داشتم به تو فکر می‌کردم».

در این مواقع می‌گوییم دل به دل راه دارد و افراد با هم تله‌پاتی دارند. اما آیا واقعا دوست ما در آن لحظه به ما فکر می‌کرده یا ما باهم تله پاتی داشته‌ایم یا داستان چیز دیگری است؟

امیرهوشنگ مهریار روان‌شناس بالینی در رابطه با تله پاتی گفت: اینکه یک نفر بخواهد از دور افکار دیگران را بخواند در واقع هیچ پایه علمی ندارد و اگر بنا به هر دلیلی چنین عملی را انجام دهد یا از سحر و جادو استفاده می‌کند یا کاملا اتفاقی بوده است و بنده به عنوان یک روان‌شناس به مقوله تله پاتی هیچ اعتقادی ندارم.

در همین رابطه، حجت الاسلام و المسلمین محمدجواد اولیایی کار‌شناس مذهبی نیز اظهار داشت: تله پاتی از ۲ کلمه تله به معنای دور و پاتوس به معنای احساس از ریشه یونانی گرفته شده و به این معنا است که فرد بدون کمک گرفتن از حواس پنج‌گانه بتواند احساسات خود را به شکل مرموزی منتقل کند و یا از فرد دیگری دریافت کند.

وی افزود: در گذشته تله پاتی و هیپنوتیزم را از فرقه‌های سحر می‌دانستند و معتقد بودند که افراد از طریق سحر به افکار دیگران نفوذ می‌کنند، البته باید گفت در این زمینه استثنا هم وجود داشته و دارد.

اولیایی ادامه داد: به طور مثال در زمان پیامبر اکرم (ص) اویس قرنی با پیامبر ارتباط روحی عمیقی داشته است، به صورتی که رایحه پیامبر را از دور احساس می‌کرده اما این بدان معنا نیست که می‌توانسته با پیامبر ارتباط کلامی از طریق ذهن برقرار کند.

این کار‌شناس مذهبی تصریح کرد: البته از دیدگاه اسلام در رابطه با تله پاتی و حتی هیپنوتیزم دو دیدگاه مختلف وجود دارد، برخی معتقدند که این روش‌ها وابسته به سحر و جادو بوده و فراگیری آن حرام است اما گروه دیگر بر این عقیده‌اند که واجب کفایی است و بعضی افراد با یادگیری آن می‌توانند ابطال سحر کنند.

جفت روحی شما کیست؟

اما جفت روحی به چه کسانی گفته می‌شود؟ شاید برایتان اتفاق افتاده باشد که در مواجهه با فردی احساس امنیت و آرامش به شما دست دهد یا در کنار وی احساس سرور و شادی کنید.

قانون با یک نگاه عاشق شدن برای بسیاری از جوانان رخ می‌دهد، جوانانی که به محض مواجه شدن با فردی مایلند تمام وقت خود را با وی بگذرانند و در واقع طرف مقابل را شریک لحظات تلخ و شیرین زندگی خود می‌بینند.

اولیایی در خصوص جفت روحی و یافتن یک جفت در زندگی گفت: خداوند در قرآن فرموده که «از جنس خودتان همسرانی برای شما آفرید تا در کنار آن‌ها آرامش بیابید» و در جای دیگر فرموده: «از هر چیزى دو گونه [جفت] آفریدیم امید که شما عبرت گیرید».

وی افزود: از منظر دین اسلام منظور از جفت روحی یعنی همزیستی و هم کفو بودن دو نفر برای یک زندگی سالم، در واقع به این معنی نیست که دو نفر از نظر تمام خصوصیات ظاهری و باطنی شبیه به یکدیگر باشند زیرا چنین چیزی وجود ندارد به طور مثال در هیچ جای دنیا و در هیچ بخشی از تاریخ فردی همانند حضرت علی (ع) به دنیا نخواهد آمد.

همچنین مهریار روان‌شناس بالینی در رابطه جفت روحی گفت: علاقه قلبی و عشق شما به جفت روحیتان متفاوت از دیگر عشق‌ها است و شما همه رفتار‌ها و خصوصیات وی را به گونه‌ای می‌پذیرید که در روابط قبلی خود نداشته‌اید.

وی ادامه داد: زمانی که با فردی آشنا می‌شوید و با وی ملاقات می‌کنید، در تمام لحظات خاطره‌هایی از فردی را بیاد می‌آورید که بخشی از زندگی فعلی شما نبوده است.

مهریار گفت: جدا از اینکه فرد چندین بار از طرف مقابل خود جدا شده یا فاصله گرفته، نیرویی وی را دوباره به سوی جفت روحی خود باز می‌گرداند.

جفت روحی خود را پیدا کنید

جمعیت جهان تقریبا هشت میلیارد نفر است و از بین این جمعیت عظیم تنها یک نفر جفت روحی شما به حساب می‌آید، کسی که دوستش دارید و از همه جهات با شما هماهنگ است، فردی ایده‌آل که با دیدنش به آرامش روحی دست می‌یابید و معنی واقعی خوشبختی را حس خواهید کرد.

زمانی که یک فرد را می‌بینید اولین سوالی که به ذهنتان می‌رسد اینکه آیا وی را دوست دارید؟ اگر جواب دلتان مثبت باشد یعنی این فرد جفت روحی شماست و اگر پاسخ منفی باشد یعنی ادامه راه با این فرد تضمینی برای خوشبختی شما نیست.

حجت الاسلام اولیایی در رابطه با جفت روحی گفت: هم کفو بودن به معنی یکی بودن دو نفر است، خداوند در قرآن می‌فرماید «زنان خوب برای مردان خوب و مردان بد برای زنان بد» و در واقع اینکه یک فرد باید با کسی ازدواج کند که از همه نظر با یکدیگر جور باشند.

وی ادامه داد: همه افراد جامعه خصوصیات یکسانی ندارند و در واقع مصداق این ضرب المثل است که هر پنج انگشت شبیه به هم نیستند.

این کار‌شناس مذهبی افزود: با وجود همه این تفاوت‌ها مهم‌ترین چیزی که موجب دوام و بقا یک رابطه در خانواده می‌شود، گذشت است.

اولیایی بیان کرد: وقتی فرد در نگاه اول عاشق می‌شود دو نکته مدنظر قرار می‌گیرد، اینکه دل و احساس درگیر عشق شده است یا عقل، اگر این عشق دلی باشد در واقع دل در گرو ظاهر فرد داریم و به باطن وی توجهی نمی‌کنیم.

وی اضافه کرد: یکی از ملاک‌های مهم برای زندگی در کنار همسر و عشق خود انتخاب از روی عقل می‌باشد و فرد باید به این مسئله فکر کند که آیا طرف مقابل می‌تواند همسر خوب برای وی یا پدر و مادر خوبی برای فرزندش باشد.

این را به یاد داشته باشید زمانی در زندگی به آرامش خواهید رسید که جفت روحی خود را بیابید، اگر به فردی که جفت روحی شما نیست نزدیک شوید، خود را از عشق حقیقی زندگیتان دور کرده‌اید، یافتن جفت روحی در زندگیتان می‌تواند شبیه به یک معجزه باشد و شما خواهید توانست اتفاقات باورنکردنی و خارج از قوانین اجتماعی و قراردادهای خودمانی در زندگی شخصیتان رقم بزنید
     
  
مرد

 
چرا دوست داریم به چهره افراد زیبا نگاه کنیم؟
تحقیقات قبلی سطح بالایی از توافق نظر را بین افراد در ارزیابی جذابیت یک چهره نشان داده‌اند. در این تحقیق، محققان از شرکت‌کننده‌ها خواستند به عکس‌هایی از چهره‌هایی با سه درجه جذابیت پایین، متوسط و بالا نگاه کنند. این کار بعد از دادن دوز بسیار پایینی از موفین به شرکت‌کننده‌ها، دارویی که سیستم پاداش را در مغز تحریک می‌کند، انجام گرفت.
تاثیرات بصری کمی هستند که بتوان آنها را با علاقه انسان به صورت‌ها قیاس کرد. تحقیقات جدید نشان می‌دهد که مغزهای ما برای نگاه کردن به صورت‌های زیبا به ما پاداش می‌دهند.

یک نگاه سریع به صورت فردی که روبرویمان قرار گرفته است، اطلاعات بسیار کاملی درمورد او در اختیارمان قرار می‌دهد. آیا با هم آشنا هستیم؟ مرد است یا زن؟ خوشحال است یا عصبانی؟ جذاب است یا نه؟

اولگا چلنوکووا در پایان‌نامه دکتری خود در دپارتمان روانشناسی دانشگاه اوسلو به بررسی این مسئله می‌پردازد که دستگاه بصری ما قادر به جهت دادن توجه به مهمترین اطلاعات موجود روی صورت افراد است. تحقیق او نشان می‌دهد که تکامل، ما را در خواندن صورت آدمها بسیار خبره کرده است.

او می‌گوید، «ما خیلی درمورد صورت بقیه آدمها کنجکاویم. از صورت آنها داستان زندگی‌شان را می‌خوانیم و ارزش زیبایی‌شناسی‌شان را از روی صورتشان ارزیابی می‌کنیم.»

این محقق و همکارانش دریافتند که سیستم پاداش مغز در ارزیابی ما از میزان جذابیت دیگران درگیر است.

او می‌گوید، «سیستم پاداش در تولید تجربه لذت در زمانی که مثلاً از یک غذای خوشمزه لذت می‌بردیم یا برنده لاتری می‌شویم، دخالت دارد. به نظر می‌رسد که همین سیستم در ایجاد حس لذت در نگاه کردن به یک صورت زیبا هم دخیل است.»

تحقیقات قبلی سطح بالایی از توافق نظر را بین افراد در ارزیابی جذابیت یک چهره نشان داده‌اند. در این تحقیق، محققان از شرکت‌کننده‌ها خواستند به عکس‌هایی از چهره‌هایی با سه درجه جذابیت پایین، متوسط و بالا نگاه کنند. این کار بعد از دادن دوز بسیار پایینی از موفین به شرکت‌کننده‌ها، دارویی که سیستم پاداش را در مغز تحریک می‌کند، انجام گرفت.

چلنوکووا در این رابطه توضیح می‌دهد، «شرکت‌کننده‌ها جذاب‌ترین صورت‌ها را حتی حذاب‌تر دسته‌بندی کردند و برای این چهره‌ها دکمه را بیشتر فشار می‌دادند که به آنها این امکان را می‌داد زمان طولانی‌تری به این چهره‌ها نگاه کنند. همچنین زمان بیشتری را صرف نگاه کردن به چشم‌های افراد در این عکس‌ها می‌کردند. از همه مهمتر اینکه، وقتی سیستم پاداش را از طریق دارویی متفاوت مسدود کردیم، شاهد رفتارهای کاملاً متضادی بودیم، مثلاً اینکه شرکت‌کننده‌ها امتیاز پایین‌تری به جذاب‌ترین صورت‌ها می‌دادند.»

محققان هیچ تفاوت رفتاری با داروهای مختلف درمورد صورت‌های با جذابیت متوسط و کم در شرکت‌کننده‌ها مشاهده نکردند.

نظریه تکامل

آیا این امکان وجود دارد که مغز انسان برای تقویت و تحریک رفتارهایی که از نظر تکامل مطلوب هستند تکامل یافته باشد؟ براساس این تحقیق این امکان بسیار محتمل است.

اولگا چلنوکووا می‌گوید، «تحقیقات قبلی روابطی بین جذابیت چهره و عوامل مختلفی که برای تکامل نوع انسان مهم هستند، مثل سلامت و قدرت باروری، نشان داده بود. می‌توان گفت که یک علت تکاملی پشت لذت بردن مغز انسان از نگاه کردن به یک صورت زیبا و تمایل آن برای نگاه کردن بیشتر وجود دارد.»

البته او تاکید می‌کند که سیستم پاداش یک واکنش فوری، یک لذت اضافه، به فرد می‌دهد ولی این واکنش سیستم تعیین‌کننده رفتار فرد در طولانی‌مدت نیست.

«بعنوان مثال، ما نمی‌توانیم دائم شکلات بخوریم چون برای سلامتی ضرر دارد. به همین ترتیب، عوامل مختلفی برای خوب بودن یک رابطه فرای زیبایی و جذابیت چهره وجود دارد. ولی اطلاعات درمورد این کیفیت‌های اخلاقی را با معاشرت بیشتر با آن فرد به دست می‌آوریم.»

جستجوی ارتباط بصری

در تحقیق دیگری در پایان‌نامه دکتری اولگا چلنوکووا، به شرکت‌کننده‌ها گفته شد که به تصاویر سه‌بعدی چندین چهره نگاه کنند و حرکت چشمان آنها ارزیابی شد. محققان بررسی می‌کنند که وقتی از شرکت‌کننده‌ها خواسته می‌شود چهره‌ها را بشناسند، به چه نقاطی روی صورت‌ها نگاه می‌کنند. صورت‌های مشابه از زوایای مختلف به شرکت‌کننده‌ها نشان داده شد.

«تشخیص یک چهره از یک زاویه جدید کار آسانی نیست چون ممکن است صورت‌ها از زوایای مختلف متفاوت به نظر برسند.»

محققان نشان دادند که اطلاعات سه‌بعدی درمورد ساختار صورت به ما برای تشخیص چهره از زوایای مختلف کمک می‌کند. آنها همچنین دریافتند که سیستم بصری انسان توجه را به سمت قسمت‌هایی از صورت معطوف می‌کند که اطلاعات لازم برای ما را سریعاً در اختیارمان قرار می‌دهد، مثل چشم‌ها.

تغییر رفتار

تحقیقات قبلی سیستم پاداش مغز را با تجربه زیبایی صورت افراد مرتبط دانسته‌اند. در این تحقیقات، محققان مغز شرکت‌کننده‌ها را در حال نگاه کردن به تصاویر چهره‌ها اسکن کردند. آنها نشان دادند که نگاه کردن منفعل به صورت‌های زیبا فعالیت را در سیستم پاداش مغز بالا می‌برد. اما مسئله این است که محققان قبلی فقط افزایش فعالیت مغز را در نگاه کردن به صورت‌های زیبا بررسی کرده بودند ولی تاثیر این فعال شدن مغز را بر اینکه آن افراد صورت‌هایی که نگاه کرده بودند را دوست داشتند یا نه آزمایش نکرده بودند.

نتایج این تحقیق پایان‌نامه دکتری اولین یافته‌هایی است که نشان می‌دهد تغییر سطح فعالیت در سیستم پاداش مغز منجر به تغییر رفتار، مثل دوست داشتن بیشتر صورت‌های زیبا و تمایل به نگاه کردن بیشتر به آنها، می‌شود.

«اهمیت چشم‌ها در ارزیابی دیگران کاملاً تایید شده است، بعنوان مثال، وقتی چشم‌های کسی پوشیده باشد، شناسایی چهره او دشوار خوهد بود یا اگر کسی به ما دروغ بگوید، می‌توانید آن را به خوبی از چشم‌های او بخوانیم. به طور کلی، اگر بخواهیم احساس فرد مقابل را درک کنیم، چشم‌ها بیشترین اطلاعات را در اختیار ما قرار خواهند داد.»

همچنین این تحقیق نشان داده است که بینی و گونه‌ها در نگاه کردن شرکت‌کننده‌ها به تصاویر سه‌بعدی، بیشترین اهمیت را برای آنها داشته است، زیرا این اجزای صورت اطلاعات ارزشمندی درمورد ویژگی‌های حجمی صورت در اختیار ما قرار می‌دهد.
     
  
مرد

 
چرا دوست داریم به چهره افراد زیبا نگاه کنیم؟

تحقیقات قبلی سطح بالایی از توافق نظر را بین افراد در ارزیابی جذابیت یک چهره نشان داده‌اند. در این تحقیق، محققان از شرکت‌کننده‌ها خواستند به عکس‌هایی از چهره‌هایی با سه درجه جذابیت پایین، متوسط و بالا نگاه کنند. این کار بعد از دادن دوز بسیار پایینی از موفین به شرکت‌کننده‌ها، دارویی که سیستم پاداش را در مغز تحریک می‌کند، انجام گرفت.

تاثیرات بصری کمی هستند که بتوان آنها را با علاقه انسان به صورت‌ها قیاس کرد. تحقیقات جدید نشان می‌دهد که مغزهای ما برای نگاه کردن به صورت‌های زیبا به ما پاداش می‌دهند.

یک نگاه سریع به صورت فردی که روبرویمان قرار گرفته است، اطلاعات بسیار کاملی درمورد او در اختیارمان قرار می‌دهد. آیا با هم آشنا هستیم؟ مرد است یا زن؟ خوشحال است یا عصبانی؟ جذاب است یا نه؟

اولگا چلنوکووا در پایان‌نامه دکتری خود در دپارتمان روانشناسی دانشگاه اوسلو به بررسی این مسئله می‌پردازد که دستگاه بصری ما قادر به جهت دادن توجه به مهمترین اطلاعات موجود روی صورت افراد است. تحقیق او نشان می‌دهد که تکامل، ما را در خواندن صورت آدمها بسیار خبره کرده است.

او می‌گوید، «ما خیلی درمورد صورت بقیه آدمها کنجکاویم. از صورت آنها داستان زندگی‌شان را می‌خوانیم و ارزش زیبایی‌شناسی‌شان را از روی صورتشان ارزیابی می‌کنیم.»

این محقق و همکارانش دریافتند که سیستم پاداش مغز در ارزیابی ما از میزان جذابیت دیگران درگیر است.

او می‌گوید، «سیستم پاداش در تولید تجربه لذت در زمانی که مثلاً از یک غذای خوشمزه لذت می‌بردیم یا برنده لاتری می‌شویم، دخالت دارد. به نظر می‌رسد که همین سیستم در ایجاد حس لذت در نگاه کردن به یک صورت زیبا هم دخیل است.»

تحقیقات قبلی سطح بالایی از توافق نظر را بین افراد در ارزیابی جذابیت یک چهره نشان داده‌اند. در این تحقیق، محققان از شرکت‌کننده‌ها خواستند به عکس‌هایی از چهره‌هایی با سه درجه جذابیت پایین، متوسط و بالا نگاه کنند. این کار بعد از دادن دوز بسیار پایینی از موفین به شرکت‌کننده‌ها، دارویی که سیستم پاداش را در مغز تحریک می‌کند، انجام گرفت.

چلنوکووا در این رابطه توضیح می‌دهد، «شرکت‌کننده‌ها جذاب‌ترین صورت‌ها را حتی حذاب‌تر دسته‌بندی کردند و برای این چهره‌ها دکمه را بیشتر فشار می‌دادند که به آنها این امکان را می‌داد زمان طولانی‌تری به این چهره‌ها نگاه کنند. همچنین زمان بیشتری را صرف نگاه کردن به چشم‌های افراد در این عکس‌ها می‌کردند. از همه مهمتر اینکه، وقتی سیستم پاداش را از طریق دارویی متفاوت مسدود کردیم، شاهد رفتارهای کاملاً متضادی بودیم، مثلاً اینکه شرکت‌کننده‌ها امتیاز پایین‌تری به جذاب‌ترین صورت‌ها می‌دادند.»

محققان هیچ تفاوت رفتاری با داروهای مختلف درمورد صورت‌های با جذابیت متوسط و کم در شرکت‌کننده‌ها مشاهده نکردند.

نظریه تکامل

آیا این امکان وجود دارد که مغز انسان برای تقویت و تحریک رفتارهایی که از نظر تکامل مطلوب هستند تکامل یافته باشد؟ براساس این تحقیق این امکان بسیار محتمل است.

اولگا چلنوکووا می‌گوید، «تحقیقات قبلی روابطی بین جذابیت چهره و عوامل مختلفی که برای تکامل نوع انسان مهم هستند، مثل سلامت و قدرت باروری، نشان داده بود. می‌توان گفت که یک علت تکاملی پشت لذت بردن مغز انسان از نگاه کردن به یک صورت زیبا و تمایل آن برای نگاه کردن بیشتر وجود دارد.»

البته او تاکید می‌کند که سیستم پاداش یک واکنش فوری، یک لذت اضافه، به فرد می‌دهد ولی این واکنش سیستم تعیین‌کننده رفتار فرد در طولانی‌مدت نیست.

«بعنوان مثال، ما نمی‌توانیم دائم شکلات بخوریم چون برای سلامتی ضرر دارد. به همین ترتیب، عوامل مختلفی برای خوب بودن یک رابطه فرای زیبایی و جذابیت چهره وجود دارد. ولی اطلاعات درمورد این کیفیت‌های اخلاقی را با معاشرت بیشتر با آن فرد به دست می‌آوریم.»

جستجوی ارتباط بصری

در تحقیق دیگری در پایان‌نامه دکتری اولگا چلنوکووا، به شرکت‌کننده‌ها گفته شد که به تصاویر سه‌بعدی چندین چهره نگاه کنند و حرکت چشمان آنها ارزیابی شد. محققان بررسی می‌کنند که وقتی از شرکت‌کننده‌ها خواسته می‌شود چهره‌ها را بشناسند، به چه نقاطی روی صورت‌ها نگاه می‌کنند. صورت‌های مشابه از زوایای مختلف به شرکت‌کننده‌ها نشان داده شد.

«تشخیص یک چهره از یک زاویه جدید کار آسانی نیست چون ممکن است صورت‌ها از زوایای مختلف متفاوت به نظر برسند.»

محققان نشان دادند که اطلاعات سه‌بعدی درمورد ساختار صورت به ما برای تشخیص چهره از زوایای مختلف کمک می‌کند. آنها همچنین دریافتند که سیستم بصری انسان توجه را به سمت قسمت‌هایی از صورت معطوف می‌کند که اطلاعات لازم برای ما را سریعاً در اختیارمان قرار می‌دهد، مثل چشم‌ها.

تغییر رفتار

تحقیقات قبلی سیستم پاداش مغز را با تجربه زیبایی صورت افراد مرتبط دانسته‌اند. در این تحقیقات، محققان مغز شرکت‌کننده‌ها را در حال نگاه کردن به تصاویر چهره‌ها اسکن کردند. آنها نشان دادند که نگاه کردن منفعل به صورت‌های زیبا فعالیت را در سیستم پاداش مغز بالا می‌برد. اما مسئله این است که محققان قبلی فقط افزایش فعالیت مغز را در نگاه کردن به صورت‌های زیبا بررسی کرده بودند ولی تاثیر این فعال شدن مغز را بر اینکه آن افراد صورت‌هایی که نگاه کرده بودند را دوست داشتند یا نه آزمایش نکرده بودند.

نتایج این تحقیق پایان‌نامه دکتری اولین یافته‌هایی است که نشان می‌دهد تغییر سطح فعالیت در سیستم پاداش مغز منجر به تغییر رفتار، مثل دوست داشتن بیشتر صورت‌های زیبا و تمایل به نگاه کردن بیشتر به آنها، می‌شود.

«اهمیت چشم‌ها در ارزیابی دیگران کاملاً تایید شده است، بعنوان مثال، وقتی چشم‌های کسی پوشیده باشد، شناسایی چهره او دشوار خوهد بود یا اگر کسی به ما دروغ بگوید، می‌توانید آن را به خوبی از چشم‌های او بخوانیم. به طور کلی، اگر بخواهیم احساس فرد مقابل را درک کنیم، چشم‌ها بیشترین اطلاعات را در اختیار ما قرار خواهند داد.»

همچنین این تحقیق نشان داده است که بینی و گونه‌ها در نگاه کردن شرکت‌کننده‌ها به تصاویر سه‌بعدی، بیشترین اهمیت را برای آنها داشته است، زیرا این اجزای صورت اطلاعات ارزشمندی درمورد ویژگی‌های حجمی صورت در اختیار ما قرار می‌دهد.
     
  
مرد

 
چگونه می توانم خود را با دیگران مقایسه نکنم

وقتی می‌بینید که مقایسه خودتان با دیگران، کار سودمندی برای شما نیست، می‌توانید توجهتان را به موفقیت‌های خود معطوف کنید. اگر احساس و ابزار سپاسگزاری خود را به سمت هدایای دریافتی بابت کارهای خود ببرید، توجهتان را به‌جای دیگران به خودتان معطوف کرده‌اید.

هرگز خود را با دیگران مقایسه نکنید و از این اشتباه پرهیز کنید سعی کنید به داشته هایتان ببالید و برای آن ها خدا را شکرگذار باشید

 به دنبال تمایل افراد به کمال‌گرایی در زندگی مدرن، کار سختی نیست که خودشان را با دیگران مقایسه کنند. با این مدل زندگی، با به دست آوردن هر دستاوردی، سطح انتظارات فرد بالاتر می‌رود؛ پس طبیعی است که حتی به دیگران حسادت کند.

اشتباه شما زمانی است که به‌جای تمرکز بر روی داشته‌هایتان، نسبت به نداشته هایتان وسواس به خرج می‌دهید. این کار می‌تواند شمارا متوقف کند یا از بسیاری از جنبه‌های زندگی شمارا بازدارد. درصورتی‌که خودتان را ارزشمند می‌دانید و نمی‌خواهید حس بدمقایسه با دیگران را داشته باشید، در ادامه ما را همراهی کنید.

مقایسه مستمر خودتان با دیگران، به کاهش عزت‌نفس و ایجاد حس بد نسبت به خودتان منجر می‌شود. در برابر اصراری که به مقایسه وجود دارد ایستادگی کنید و نسبت به خودتان آگاهی بیشتری کسب کنید. برای ساختن اعتمادبه‌نفستان اهدافی را تعریف کنید و رفتارهایی را بیاموزید که می‌تواند شمارا بهبود ببخشد.

قسمت اول: پیدا کردن منابع رفتاری که منجر به مقایسه کردن خودتان با دیگران می‌شود.

۱. به نوع نگاهتان نسبت به وجود خودتان توجه کنید. اولین گام برای تغییر، آگاهی نسبت به نوع نگاهی است که به خودتان دارید. بدون این آگاهی نمی‌توانید مشکل اساسی را تشخیص دهید. بعدازاینکه تصمیمتان برای خروج از این رویه با جدیت گرفته شد، این کار به شما کمک می‌کند ثبات قدم داشته باشید. زمانی که تصمیم برای تحقق هدفی به‌صورت آگاهانه گرفته می‌شود، معمولاً دسترسی به آن هدف شدنی‌تر است.

۲. عزت‌نفس خود را ارزیابی کنید. عزت‌نفس می‌تواند ارزیابی مثبت یا منفی شما درباره خودتان باشد. همه ما روزهای خوب و بد داریم و اغلب حس ما نسبت به خودمان، روزمان را به‌واسطه بازتاب بر وقایع تغییر می‌دهد. عزت‌نفس می‌تواند نوعی تفکر و به‌عنوان یک ویژگی شخصیتی پایدار باشد که در طول عمر قابل توسعه است. آیا شما دیدگاه خوبی درباره خودتان دارید؟ آیا به دیگران اجازه می‌دهید که احساستان را، از راه دور کنترل کنند؟ اگر شما به دنبال پیدا کردن خودتان به‌منظور تعیین عزت‌نفس باشید، این نشانه آن است که می‌توانید برای کسب شادی خود تلاش کنید.

۳. رفتارهای قیاسی خود را شناسایی کنید. رفتار مقایسه‌ای زمانی به وجود می‌آید که خودتان را دیگران مقایسه کنید. این مقایسه می‌تواند با افرادی در موقعیت بالاتر یا پایین از خودتان صورت گیرد. گاهی اوقات مقایسه‌های اجتماعی می‌تواند منافعی داشته باشد؛ اما رفتارهای مقایسه‌های منفی می‌توانند به اعتمادبه‌نفس شما آسیب وارد کنند. به‌عنوان‌مثال یک مقایسه مثبت زمانی است که یک ویژگی رفتاری خوب را در کسی می‌بینید و به‌جای اینکه به کیفیت بالای آن صفت در آن فرد (به‌عنوان‌مثال فردی محتاط است) حسادت کنید، تلاشتان را برای محتاط بودن انجام می‌دهید و آن صفت را در خودتان پرورش می‌دهید.

مثالی از رفتار مقایسه‌ای منفی این است: خودتان را با فردی مقایسه کنید که چیزی دارد و شما تمایل به داشتن آن دارید. به‌عنوان‌مثال وقتی به ماشین جدید آن فرد حسادت کنید.

۴. افکار و احساسات مقایسه‌ای خود را بنویسید. نگرش ایجادشده بر اساس مقایسه خودتان با دیگران را بنویسید. اگر برایتان مقدور است، آن را بلافاصله بعد از ایجاد آن تفکر یا یادآوری در ذهنتان یادداشت کنید. به این صورت وقتی‌که هنوز در ذهنتان تازگی دارد آن را با توصیف بهتری می‌نویسید.

به عامل حس ایجادشده بر اساس مقایسه فکر کنید. تمام افکار و احساسات خود را بنویسید. به‌عنوان‌مثال شما افسرده هستید چون به ماشین جدید یک نفر حسادت می‌کنید؛ درحالی‌که شما با ماشینی بیست‌ساله رانندگی می‌کنید.

۵. تلاش کنید تا چگونگی آغاز رفتارهای مقایسه‌ای را پیدا کنید. با تلاش و بررسی گذشته زندگی خود، هنگامی‌که شما رفتارهای مقایسه را نسبت به دیگران به یاد آوردید، از آن‌ها یادداشت بردارید. ممکن است درنهایت به سرچشمه شکل‌گیری این رفتار دست پیدا کنید.

به‌عنوان‌مثال ممکن است افکار شما به دوران کودکی و زمان آغاز مقایسه خودتان با خواهر یا برادرتان ختم شود. شاید متوجه شوید که به علت نادیده گرفتن احساستان در کودکی، اقدام به مقایسه خودتان با خواهر یا برادرتان نموده‌اید. هم‌اکنون کاوش درباره ریشه رفتار مقایسه‌ای خودتان را آغاز کنید.

یکی از سخت‌ترین چیزها درباره رفتار تطبیقی، به وجود آمدن حس منفی در پی این اقدام است. با ردیابی و شناخت راه مقایسه خودتان با دیگران، احتمال تمایل شما به تغییر این رفتار منفی بیشتر می‌شود.

قسمت دوم: قدر داشته‌هایتان را بدانید.

۱. بر روی داشته‌هایتان متمرکز شوید. وقتی می‌بینید که مقایسه خودتان با دیگران، کار سودمندی برای شما نیست، می‌توانید توجهتان را به موفقیت‌های خود معطوف کنید. اگر احساس و ابزار سپاسگزاری خود را به سمت هدایای دریافتی بابت کارهای خود ببرید، توجهتان را به‌جای دیگران به خودتان معطوف کرده‌اید.

زمان بیشتری را صرف توجه به نکات مثبت و داشته‌های خود کنید. ممکن است با شروع توجهتان به خود، به مقایسه خودتان با دیگران مشغول نشوید.

۲. لیستی برای سپاسگزاری‌ داشته باشید. داشتن لیستی برای شکرگزاری، یک‌راه برای یادآوری داشته‌هایتان به خودتان است. این کار به شما کمک می‌کند تا به چیزهایی که به دست آورده یا به شما اعطاشده است، توجه داشته باشید؛ سپس می‌توانید بابت آن‌ها قدران باشید. درباره چند تا از بهترین دوستانتان فکر کنید. آن‌ها می‌توانند داشته‌های شما باشند، مکان‌هایی که باهم رفته‌اید، زمان‌های سپری‌شده باهم و هر چیزی که شادی را به همراه داشته است. بر روی قدردانی از این داشته‌هایتان تمرکز کنید.

داشتن لیستی از مواردی که می‌توانید بایت آن‌ها سپاسگزار باشید، احتمال موفقیتتان را بالا می‌برد. به‌هرحال تلاش کردن و اعمال بدون انگیزه، علیه شما تمام می‌شود. شما به قدردانی از خودتان برای داشته‌ها نیاز دارید؛ چراکه این کار باعث بهبود زندگی شما خواهد شد.

همه‌چیز را با جزییات بنویسید. به‌جای داشتن یک لیست از عناوین، توضیحی کامل از هر چیزی بنویسید.

درباره وقایع غیرمترقبه و ناگهانی بنویسید. این کار باعث می‌شود که فرصتی برای دوست داشتن احساسات خوب ناشی از تجربه‌ها، نصیبتان شود.

لازم نیست روزانه این لیست را به‌روز کنید. درواقع شاید نوشتن چند بار در هفته سودمندتر از نوشتن روزانه باشد.

۳. با خودتان مهربان باشید. هراندازه بیشتر با خودتان مهربان باشید و خشونت را در حق خود کاهش دهید، به تلاش و انگیزه و سخت‌کوشی بیشتر دست پیدا می‌کنید.

۴. بدانید که اختیار زندگی شما در دستان خودتان است. مقاومت در برابر مقایسه خودتان با دیگران کار سختی است؛ اما درنهایت کنترل آن در دست خودتان است. شما نیاز دارید که رهبری زندگی‌تان را به روش خاصی در دست بگیرید. این شما هستید که تصمیم می‌گیرید، نه هیچ‌کس دیگری.

مهم نیست که دیگران چه کاری می‌کنند یا چه چیزی دارند. شما جوهره هر کاری را در طول زندگی خود دارید.






لینک



http://www.asriran.com/fa/news/508712/چگونه-می-توانم-خود-را-با-دیگران-مقایسه-نکنم
     
  
مرد

 
کودکان و صحبت کردن از مسائل جنسی

پورشایگان در مورد نمونه‌هایی که والدین با کودک همدلی نمی‌کنند، می‌گوید: مثلا پدری که دخترش به او می‌گوید می‌خواهم با شما بیایم حمام! اما پدرش به جای همدلی و گفت‌وگو حالت مقابله‌ای می‌گیرید و می‌گوید که تو با مامان رفته ای و نباید با من بیایی، دختر بگوید که من دوست دارم با تو بیام یا تو بهتر لیف میزنی، بیشتر خوشم میاد.

هر کدام از بچه ها به نحوی ابراز احساسات می کنند و محبت خود را نشان می دهند. برخی از بچه ها حرکاتی انجام می دهند و یا به نحوی ابراز احساسات می کنند که پدر و مادرها شوکه می شوند اما لازم است بگوییم این رفتار کودکان ناشی از احساسات جنسی نیست.

مامان! دلم می‌خواد امشب پیش تو بخوابم و تن نرمت رو ناز کنم!. در مقابل چنین جمله‌ای که از دهان پسر شما دربیاید چه می‌کنید؟ با دختر بچه‌ای که مدام دوست دارد پدرش نوازشش کند و در بغل اوست و پدرش را از لب‌هایش می‌بوسد، چه؟!

اغلب والدین در این شرایط دچار سردرگمی و دستپاچگی می‌شوند. آنها دلیل بروز این رفتارها و نحوه درست برخورد با آنها را نمی‌دانند، چون بچه‌ها وارد حوزه‌های شبه جنسی شده‌اند و والدین نمی‌دانند که این ورود آگاهانه است یا خیر؟. در واقع اغلب والدین با مشکل حریم خصوصی زناشویی خود با بچه‌ها دست به گریبانند. بچه والد همجنس خود را به چشم رقیب نگاه می‌کند و مدام در حال مال خود کردن پدر یا مادرش است.

درباره این موارد با دکتر مهراندخت پورشایگان، روانشناس کودک و نوجوان، مشورت می‌کنیم و او می‌گوید، گاهی اوقات بچه‌ها جملاتی می‌گویند یا حرکاتی انجام می‌دهند که پدرومادرها بسیار متعجب می‌شوند، یا حتی دچار شوک یا وحشت می‌شوند و می‌مانند که چه کنند. اما در وهله نخست، باید به والدین اطمینان بدهم که این سوالات یا ابراز احساسات بچه‌ها احساسات جنسی نیست، بلکه کاملا عادی و طبیعی است و نباید با آن مقابله یا واکنش شدید نشان دهند.
این حرف‌ها یا واکنش‌ها ابراز محبت و عشق بچه‌ها را با کسانی که با آنها در ارتباط اند، نشان می‌دهد. به عنوان مثال، گرایش بیش از حد پسربچه‌ها به مادرشان یا دختربچه‌ها به پدرشان و نیز کنجکاوی آنها نسبت به والدین جنس مخالف‌شان. مثلا علاقه به نوازش سینه مادر یا بوسیدن لب‌های پدرشان دارند. البته خیلی از پدرومادرها مشکل‌شان هنگام شب است که بچه می‌آید به اتاق خواب و مثلا می‌گوید که، مامان من می‌خوام بیام تو تخت تو کنارت بخوابم و بوست کنم و نازت کنم بابا هم بره!

ابراز احساسات رقابت‌آمیز که بچه‌ها نسبت به پدرومادر دارند به اندازه احساسات عاشقانه‌شان طبیعی است. جوری باید برخورد کنیم که بچه احساس حقارت نکند. بعضی از بچه‌ها می‌خواهند با زیرکی به خلوت شبانه والدین وارد شوند، مثلا قایمکی زیر لحاف آن‌ها می‌روند. و حتی سعی می‌کنند رقیب را از تخت بیرون کنند. مثلا پسربچه‌ای که پدر خود را به صورت رقیب می‌بیند و اصرار می‌کند پیش مادرش بخوابد و حتی می‌گوید: مامان اگه بابا نباشه، من هر شب پیش تو می‌خوابم!

البته باید مراقب بود و راه را برای گردن نهادن بی چون و چرا به خواسته‌های کودک بست. اینکه ما فکر کنیم چون بچه خواسته‌ای دارد که آن را صادقانه مطرح کرده است باید به آن بپردازیم، اشتباه است. نباید به این موضوع تن داد بلکه باید این شرایط و خواسته‌های نامعقول بچه را مدیریت کنیم. چون بچه‌ها در حال رشد هستند و ممکن است این عادت‌های بد در آینده زندگی عاطفی آنها مشکل ساز باشند.

خیلی از والدین بر سر دو راهی می‌مانند که زندگی خصوصی‌شان را از بچه‌ها حفظ کنند، یا اجازه دهند که وارد شوند. بهترین کار این است که با یک سبک ملایم بچه را از خود جدا کنند. این سبک ملایم شامل چهار مرحله است: ۱. همدلی، ۲. گفت‌وگو، ۳. درک و فهم مشکل و ۴. بالابردن توانایی از طرف هر دو برای حل مشکل.
 
حال شرح این راه‌حل‌ها:

مهراندخت پورشایگان، روانشناس کودک و نوجوان، درباره شرح این مراحل گفت: همدلی و گفت‌وگو شامل صحبت کردن و ابراز همدلی کردن با کودک و تشریح شرایط است: مثلا اینکه به او بفهمانیم که می‌دانیم که چقدر ما را دوست دارد و می‌خواهد نزدیک ما باشد، اما اجازه آن را ندارد و این کار درست نیست.. باید به کودک بگوییم که می‌دانیم بعضی وقت‌ها احساس تنهایی می‌کنی و دوست داری پیش پدرت و مادرت باشی، اما باید بدانی که پدر و مادرها همیشه باید پیش هم باشند. خود تو هم وقتی که بزرگ شدی و ازدواج کردی، باید پیش همسرت باشی.

در مرحله درک و فهم مشکل باید سعی کنند مشکل و ایراد کار را برای او تشریح کنند؛ مثلا بگویند من با تو به اتاقت می‌آیم و بوس و نوازشت می‌کنم، اما نمی‌توانم بمانم تا تو خوابت ببرد.

در قدم بعدی، باید توانایی حل مشکل از طرف والدین به کودک آموزش داده شود. والدین می‌توانند راه‌حل‌هایی را برای این مشکل پیدا و به کودک پیشنهاد بدهند: من در اتاق خودم مطالعه می‌کنم و بیدارم تا وقتی که وقت خوابم برسد و تو هم در اتاق خودت باش. حتی می‌توانید از کودک بخواهید که خودش پیشنهادهایی بدهد که به این وسیله توانایی حل مساله را در او تقویت کرده‌اید.

پورشایگان در مورد نمونه‌هایی که والدین با کودک همدلی نمی‌کنند، می‌گوید: مثلا پدری که دخترش به او می‌گوید می‌خواهم با شما بیایم حمام! اما پدرش به جای همدلی و گفت‌وگو حالت مقابله‌ای می‌گیرید و می‌گوید که تو با مامان رفته ای و نباید با من بیایی، دختر بگوید که من دوست دارم با تو بیام یا تو بهتر لیف میزنی، بیشتر خوشم میاد. این تجربه درباره جنس مخالف کسب می‌کند، اما احساسش جنسی نیست. این روانشناس درباره اینکه نه نگفتن به این دسته از خواسته‌های کودک چه عوارضی دارد، توضیح می‌دهد، بعضی وقت‌ها برای پدرومادر نه گفتن سخت است، مخصوصا برای آنها که عاطفی‌تر هستند و مخصوصا که بچه‌ها هم خیلی لطیف هستند و پدر و مادر هم از بودن در کنار آنها و بوسیدن و در آغوش کشیدن فرزندان خسته نمی‌شوند. اما بغل و بوس باید تعادل داشته باشد و استقلال و دوری از بچه‌ها هم تعادل در کودک ایجاد می‌کند.

مهراندخت پورشایگان، روانشناس کودک و نوجوان در خاتمه در توضیح سن مناسب کودک برای جدا شدن اتاق خواب او از پدر و مادر می‌گوید، بچه‌ها را نباید قبل از دو سالگی از خود جدا کرد، چون کودکان تا این سن نیاز مبرم به توجه و عشق ورزیدن شما دارند و باید به آنها توجه کافی شود. بچه‌هایی که در ۶،۷ ماهگی تخت‌شان را به اتاق دیگری می‌برند، احساس ناامنی و بی اعتمادی در آنها شکل می‌گیرد و فکر می‌کنند که مراقب‌شان پیش آنها نیست. اما وقتی کودک توانست خودش کفش و لباسش را بپوشد و توانش را داشت می‌توانید مطمئن باشید که، بچه کاملا می‌تواند جدا باشد. توانمندی‌اش را دارد و به رشد شناختی رسیده است که بتواند در یک اتاق جداگانه بخوابد بدون اینکه اتفاقی برایش بیفتد. نیم ساعت قبل از خواب با بچه باشید و داستان بگویید و بازی کنید و بعد شب بخیر بگویید، تا بچه بخوابد
     
  
مرد

 
افراد موفق این 7 کار را سرلوحه زندگی خود قرار می دهند
تمرکز روی جزییات به شما اجازه می دهد تا نتایج را پیگیری کرده و براساس حقایق به دست آمده، پیشرفت کنید.
موفقیت، موفقیت می آورد. این نکته ها را به کار بگیرید تا پیشرفت زیادی در زندگی کنید. وقتی افرادی را می بینید که قادر به انجام کارهایی خارق العاده هستند، تعجب می کنید و از خود می پرسید، چه چیزی باعث شده که آنها بتوانند از پس چنین کارهایی برآیند؟

مطالعات متعددی نشان داده اند که این افراد موفق ویژگی های مشترکی دارند. افراد فوق موفق...

۱- با هدف و عمل برای هرروزشان برنامه ریزی می کنند

جمعه شب ها برای برخی افراد خیلی ناراحت کننده است زیرا به معنای شروع یک هفته دیگر و کار دوباره است. افراد موفق برای تمام روزهایشان (حتی جمعه ها) برنامه ریزی می کنند تا روز متفاوت، بهتر، هیجان انگیزتر، هدفمندتر و معنادارتری داشته باشند. تونی رابینز می گوید عمل بدون درجه بالایی از هدف فقط وقت تلف کردن است. شما چه مقدار از زندگی تان را خودتان طراحی می کنید؟

۲- از منطقه آسایش خود بیرون می آیند

افراد موفق زمانی به موفقیت می رسند که از حد توانایی های خود فراتر می روند. آنها به طور مداوم مرزها را می شکنند و به داقل ها راضی نمی شوند. این به معنای بیرون آمدن از منطقه آسایش خود و بررسی کردن دنیای پیرامونشان است؛ آن ها همیشه دنبال موقعیت هایی هستند تا همواره پیشرفت کنند. چند وقت است که پایتان را از منطقه آسایش خود بیرون نگذاشته اید؟
۳- با افراد باهوش ارتباط برقرار می کنند


برخی از مشهورترین کارآفرینان دنیا، مانند بیل گیتس، استیو جابز، ریچارد برنسون و مارک زاکربرگ، از ابتدا کار گروه قدرتمندی در کنار خود داشتند. آنها می دانستند که برای کسب موفقیت به این گروه و افراد نیاز دارند. همکاری به شما اجازه می دهد تا فکرتان را بهبود ببخشید و خود را به چالش بکشید. شخصیت ما چیکده ای از شخصیت پنج نفر از دوستان نزدیک مان خواهدشد. شما با چه کسانی وقت می گذرانید؟

۴- روی هدف نهایی خود تمرکز می کنند


تمرکز روی جزییات به شما اجازه می دهد تا نتایج را پیگیری کرده و براساس حقایق به دست آمده، پیشرفت کنید. اماگاهی اوقات پیش می آید که خود را غرق در جزییات می کنید و ساختن و خلق و کردن آینده ای بهتر را از یاد می برید. اگر فراموش کنید که باید زندگی بهتری برای خود طراحی و خلق کنید، چه کسی این کار را برایتان انجام می دهد، هیچ گاه هدف نهایی را از یاد نبرید و روی چرایی زندگی تان کار کنید.

۵- کارهایشان را به موقع انجام می دهند


ذات بشر اینگونه است که کارهایش را به تعویق بیندازد. افراد بسیار موفق تمرکز بالایی در انجام کارهایشان دارند. آنها گاهی حتی نیز به افرادی وسواسی یا خودخواه تبدیل می شوند و فداکاری هایی می کنند که بیشتر ما نه آمادگی انجامش را داریم و نه اراده اش را. اولویت بندی بهتر انجام یدهد؛ وقتی را کنار بگذارید تا روی اهدافتان تمرکز کنید.

۶- پاسخ منفی را نمی پذیرند


وقتی به مانعی بر می خورید، آسان ترین کار این است که آنها را به عنوان انتهای مسیر در نظر گرفته و تسلیم شوید. فقط بااراده ترین (و گاهی لجبازترین) افراد می توانند آنقدر مقاومت کنند تا ادامه مسیر را نیز بپیمایند. به برادران رایت فکر کنید؛ کسانی که سعی می کردند انسان ها را به پرواز درآورند. می توانید تصور کنید که دوستان شان به آنها چه می گفتند؟ امروزه دیگر ما نمی توانیم دنیایی بدون هوایپما را تصور کنیم. رویای شما چیست؟

۷- هیچ گاه از یادگیری دست نمی کشند

یکی از بزرگ ترین توانایی های ما توانایی آموختن است. متاسفانه بیشتر ما هنگامی که تحصیلات آکادمیک به پایان می رسد، از یادگیری نیز دست می کشیم. به خودمان اجازه می دهیم تا در زندگی حرفه ای و شخصی به فردی راکد تبدیل شویم. دیل بومون، یکی از مشاورانم می گفت «اگر سبز نمانی و رشد نکنی، (مثل میوه ای) می رسی و بر زمین می افتی». چه مدت از زندگی تان را به یادگیری اختصاص می دهید؟

موفقیت موفقیت می آورد. این نکات را به کار بگیرید تا زندگی موفقی داشته باشید. مراتب خود را به چالش بکشید. هیچ گاه تسلیم نشوید. اطراف خود را با افرادی پر کنید که شما را به سوی کسب موفقیت تشویق کنند.
     
  
مرد

 
چه رنگی دوست دارید (شخصیت شناسی)





رنگ سبز القاکننده روح زندگی، جوانی، طراوت، امید و اشتیاق است. رنگ سبز دید چشم را بهتر می کند و آرامش بخش است. طبیعتی نسبتا خنثی دارد و روی سیستم اعصاب انسان تاثیری مثبت می گذارد. این رنگ مناسب ترین رنگ برای اتاق های انتظار و اتاق جراحی است.

امروزه روانشناسان متوجه شده اند که با کمک رنگ ها می توان به خصوصیات افراد پی برد و در حقیقت نوع رنگ انتخابی هر فرد تا حد بسیار زیادی گویای نوع شخصیت او می باشد

عشق ورزیدن به رنگ خصلتی است که خداوند در وجود مخلوقات خود، گذاشته است و انسان علاقه بسیاری به استفاده از رنگ های مختلف دارد. امروزه روانشناسان متوجه شده اند که با کمک رنگ ها می توان به خصوصیات افراد پی برد و در حقیقت نوع رنگ انتخابی هر فرد تا حد بسیار زیادی گویای نوع شخصیت او می باشد.

استفاده از رنگ بسیار حساس بوده و باید به گونه ای باشد که تاثیری مثبت روی فرد و یا اطرافیان او بگذارد. در این مبحث به رنگ ها و ارتباط آن با شخصیت افراد پرداخته شده است.

1- قرمز

رنگ قرمز بیانگر حرارت، خون، شهوت، عشق، گرمی، قدرت، هیجان و تهاجم است. رنگ قرمز می تواند فشار خون و تعداد تنفس های فرد را بالا ببرد و مردم رادر تصمیم گیری سریع و آنی تحریک کند. تعداد آرزو و خواسته ها را بالا می برد. توجه ها را به سرعت به خود جلب می کند و قدرت و انرژی را به افراد انتقال می دهد.

اشخاصی که خواهان رنگ قرمز هستند، عاشق هیجان و بسیار پرتحرک اند. خیلی راحت و آسان دست به کارهای مخاطره آمیز می زنند. روحیه ای بسیار آتشین و تهاجمی داشته و معمولا با هرچیزی سر جنگ دارند و زود خشمگین می شوند. در انجام دادن کارهای شان بسیار شتاب می کنند و می خواهند به سرعت به نتیجه برسند. عاشق پیشه و خونگرم اند و به راحتی دوست پیدا می کنند. درضمن روحیه ای مقتدر و توانمند دارند.

2- قهوه ای

قهوه ای رنگ زمین و چوب است. این رنگ آرامش بخش بوده و دارای قدرت و بالندگی است. همچنین رنگ قهوه ای انتقال دهنده اعتبار، استقامت و قدرت است. در عین حال فضا و محیطی راحت و بی طرف ایجاد می کند. افرادی که این رنگ را دوست دارند معمولا روی محیط اطراف خود علاوه بر ایجاد آرامش می توانند تسلطی کامل داشته باشند و اهل عمل هستند و قدرت پیشرفت در وجودشان بالقوه وجود دارد.

به این افراد می توان تکیه کرد زیرا قابل اعتمادند.آنها معمولا صادق و راستگو هستند. این اشخاص از احساس مسئولیت بالایی برخوردارند و بسیار خانواده دوست هستند. همچنین هر وقت یکی از دوستان شان به کمک نیاز داشته باشد، او را ناامید رها نمی کنند. از طرفی عاشق خرید وسایل مختلف و تزیین خانه شان هستند اما هرگز پول شان را بیهوده هدر نمی دهند.

3- صورتی

صورتی، رنگی لطیف و تسکین بخش است. این رنگ باعث آرام و مهربان شدن قلب ها می شود. در تحقیقی در واشنگتن، دیوارهای زندانی را صورتی رنگ کردند و این رنگ حالت تهاجمی زندانیان را کاهش داد. این رنگ باعث کم شدن سرعت عمل ماهیچه های قلب می شود و معمولا از انرژی فرد می کاهد.

اشخاصی که به رنگ صورتی علاقه بیشتری دارند روحیه لطیف داشته و بسیار احساساتی ودلسوز می باشند و قلبی بسیار مهربان دارند. کمتر از دیگران می رنجند و بسیار بخشنده می باشند. معمولا کارهای خود را با حوصله و اعصاب راحت انجام می دهند و اصلا عجول نیستند. روی هم رفته آرام و بدون سر و صدا هستند.

افرادی که رنگ صورتی را دوست دارند معمولا از مراقبت کردن از دیگران لذت می برند. آنها پدر و یا مادرهای فوق العاده ای می شوند. این افراد، حتی اگر پا به سن بگذارند، از نظر دیگران همیشه جوان به نظر می رسند.

4- زرد

رنگ زرد روشن لیمویی به دلیل منعکس ساختن نور، چشمان را بسیار خسته می کند، اگر اتاق نوزاد را زرد رنگ کنید، مطمئن باشید که دفعات گریه کردنش بسیار زیاد شده و به سرعت عصبانی و ناآرام می شود. این رنگ سوخت و ساز بدن را سرعت می بخشد. فرد را هوشیارتر می کند و تمرکز حواس او بیشتر می شود. رنگ زرد نشاط آور، خلاق و گرم است و باعث نشاط و شادی می شود.

اشخاصی که رنگ زرد را دوست دارند، بسیار خلاق می باشند. همیشه در کارهای خود تنوع ایجاد می کنند و به زندگی خود روح می بخشند. وجودشان غنی از شور و اشتیاق و سرخوشی است. در کنار چنین افرادی همیشه احساس نشاط می کنید. با دیگران رفتاری بسیار گرم و صمیمی دارند و هرگز زندگی را سخت نمی گیرند. درون گرا و منطقی نیز هستند و می توانند فیلسوف های برجسته ای شوند.

5- نارنجی

رنگ نارنجی با گرمی، رضایت و خشنودی، ثمربخشی و خوش مزاجی و نشاط در ارتباط است. تاثیر بسیار زیادی روی محیط اطراف خود می گذارد. در ضمن بهترین رنگ برای رستوران ها می باشد. چرا که اشتهای افراد را زیاد می کند. اشخاصی که رنگ نارنجی را به رنگ های دیگر ترجیح می دهند معمولا افرادی شاد و سرزنده هستند.

هیچگاه از چیزی ناامید نمی شوند و اگر هم کمی کسل شوند، زود و خیلی سریع روحیه خوب خود را باز می یابند. افرادی برون گرا، خوش مشرب، اجتماعی و پر از حرارت و انرژی اند. آنها به نظم و ترتیب اهمیت بسیاری می دهند و در منزل یا در محیط کار خود همیشه مرتب و منظم هستند.

6- آبی

آبی بیانگر خرد، اعتماد، وفاداری، تنهایی و اندوه است. این رنگ آرامش بخش اعصاب و هوشیارکننده انسان است. ذهن را فعال کرده و فرد را به تامل و تفکر وا می دارد. رنگ خوبی برای اتاق غذاخوری نیست زیرا سرکوب کننده اشتهاست. حتی در طبیعت، خوراکی های سمی آبی رنگ هستند و کپکی که بر روی غذاهای فاسد ایجاد می شود نیز آبی است.

اشخاصی که به رنگ آبی علاقه مندند معمولا صلح طلب و آرامش خواه هستند. کمتر به دنبال مسائل هیجان انگیزند و چندان خود را به دردسر نمی اندازند. در دوستی های خود بسیار ثابت قدم و وفادارند. درضمن اشخاصی متفکر و درستکار هستند و به تحصیلات نیز اهمیت زیادی می دهند. بیشتر مواقع نخبگان به این رنگ علاقه دارند.

7- بنفش

بنفش رنگ صداقت و وفاداری است و بیانگر محبت، حسی رومانتیک، ثروت و دلفریبی است و در طبیعت بسیار نادر و کمیاب می باشد. این رنگ با معنویات و تصورات در ارتباط است. در حقیقت تخیل افراد را به کار می اندازد و آنها را وارد به درون نگری می کند و اجازه می دهد تا دید عمیق تری به خود و محیط زندگی خود پیدا کنند. کسانی که به دنبال کشف حقیقت و معنای زندگی هستند، بهتر است محیط اطراف خود را به رنگ بنفش درآورند، زیرا این رنگ در انجام تفکر عمیق به آنها بسیار کمک می کند.

اشخاصی که رنگ بنفش را دوست دارند با محیط اطراف خود بسیار سازگار هستند و معمولا خود را با محیط و مسائل جدید به آسانی وفق می دهند. افرادی هنرمند و عاشق زیبایی هستند. درون نگر و زیرک می باشند و به همه چیز با نگاهی فیلسوفانه می نگرند. البته کمی هم احساساتی اند.

8- سبز

رنگ سبز القاکننده روح زندگی، جوانی، طراوت، امید و اشتیاق است. رنگ سبز دید چشم را بهتر می کند و آرامش بخش است. طبیعتی نسبتا خنثی دارد و روی سیستم اعصاب انسان تاثیری مثبت می گذارد. این رنگ مناسب ترین رنگ برای اتاق های انتظار و اتاق جراحی است.

سبز بیانگر نیرومندی، حفاظت، جاودانگی و صلح است.

اشخاصی که به رنگ سبز علاقه مندند، افرادی امیدوار به زندگی، ثابت قدم و محکم می باشند و از تعادل روحی بسیار مناسبی برخوردارند. بنابراین در کنار آنها می توانید احساس امنیت کنید. در ضمن این افراد به آداب و معاشرت اهمیت بسیاری می دهند و کاملا اخلاقی می باشند. بدین جهت معمولا خوش نام و معتمد دیگران هستند.

9- طلایی

طلایی رنگ موفقیت، دستیابی و پیروزی است. با فراوانی و سعادت، رفاه، کیفیت و اعتبار و پچیدگی است. این رنگ بیانگر انرژی و قدرت خورشید است و قدرت مردانگی را نشان می دهد. برعکس رنگ نقره ای که با زنانگی در ارتباط است، رنگ طلایی خوشبینی و افکار مثبت در محیط خود را بالا می برد و گرمی و صمیمیت را بالا می برد. افرادی که رنگ طلایی را دوست دارند، معمولا از کاریزمای بالایی برخوردار بوده و شخصیت محکم و مقتدری دارند.

با احساس مثبتی که به زندگی دارند می توانند اثر بسیار خوبی روی محیط اطراف خود بگذارند سطح موفقیت خود و گروهی که در آن هستند را بالا ببرند. این افراد معمولا از سختی ها و پیچیدگی های زندگی لذت می برند و هیچ ابایی از مشکلات ندارند. البته گاهی اوقات ممکن است اعتماد به نفس بیش از حد آنها را به دردسر بیندازد.

10- سفید

رنگ سفید علامت خلوص، کمال، بی گناهی و پاکی است. این رنگ به طور کلی نشان دهنده رشد و خلاقیت، هوشیاری و البته گاهی میل به تنهایی و گوشه گیری است. افرادی که به این رنگ علاقه مند هستند همیشه ظاهری مرتب و تمیز دارند و به بهداشت شخصی و محیط زندگی شان بسیار اهمیت می دهند. بسیار خوشبین هستند و مثبت فکر می کنند. عاقل و اندیشمند و معقول هستند. از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند و در هر شرایطی می توانند احساسات خود را کنترل کنند. به طور کلی روشنفکر و منعطف هستند
     
  
مرد

 
عشق مردانی با این خصوصیات واقعی است!

رابطه عاشقانه ای که شادی نیاورد دروغ است ، آدم عاشق دنبال دست آویز نمی گردد تا به او گیر دهد ،دنبال شناخت است تا بیشتر دوستش داشته باشد.

عشق یکی از مقدس ترین واژه ها در هر ملیتی است که باعث ایجاد پیوند زناشویی بین هر دختر و پسری می شود، ولی گاهی عشق های زودگذر با عشق های واقعی اشتباه گرفته می شوند. با ما همراه شوید تا خصوصیات یک عشق واقعی را به شما معرفی کنیم.

در روابط بین دختر و پسر بسیار پیش می آید که عشق واقعی و اصیل با عشق های زودگذر و هوس های ناگهانی اشتباه گرفته می شود و در این روابط کسی که بیشتری ضربه را می خورد دختر است. البته این را هم باید گفت در این روابط پسرها هم ضربه بدی خورده و دیگر نمی توانند به طرف مقابل شان اعتماد کنند. به همین بهانه در این مقاله سعی کرده ایم خصوصیات یک عشق واقعی را به شما نشان دهیم.

خصوصیات یک عشق واقعی چیست؟ 

1 - عشق واقعی هیچ گاه به نفرت تبدیل نمی شود فقط ممکن است بعد از بروز اتفاقات ناخوشایند به بی تفاوتی تبدیل شود و اگر عشقی روزی به تنفر تبدیل شد بدانید عشق نبوده و فقط یک رابطه بوده است.

2 - عشق مراقبت و مواظبت می خواهد و آدم عاشق اساسا مهربان است.

3 - عشق سالم دارای آگاهی و شناخت است و به دنبال شناخت طرف است که از آن لذت ببرد.

4 - رابطه عاشقانه ای که شادی نیاورد دروغ است ، آدم عاشق دنبال دست آویز نمی گردد تا به او گیر دهد ،دنبال شناخت است تا بیشتر دوستش داشته باشد.

5 - عشق واقعی شوق و شور و هیجان دارد.

6 - عشق واقعی دارای خصوصیت فعال بودن است.

7 - عشق واقعی امن و آرام است و سوء ظن و تشویش و اضطراب ندارد و امنیت را در خود احساس می کند.

8 - عشق واقعی باعث احساس بهتر و پیشرفت می شود.

9 - عشق دارای حرمت است .حرمت با احترام فرق دارد احترام یعنی هرچه طرف مقابل گفت ما قبول کنیم ولو غیر منطقی باشد. حرمت یعنی هر دونفر برابر هستند، یکی هستند، انسان هستند و یکی بر دیگری برتری ندارد.

10 - خصوصیت دیگر عشق آرامش است در عین فعالیت. آرامش در سایه عمل به این موضع که هرچه در زندگی می توانیم تغییر دهیم تغییر دهیم و چیزهایی را که نمی توانیم تغییر دهیم بپذیریم به دست می آید
     
  
صفحه  صفحه 14 از 22:  « پیشین  1  ...  13  14  15  ...  21  22  پسین » 
خانه و خانواده

Journal of Family | مجله خانواده

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA