انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
خانه و خانواده
  
صفحه  صفحه 17 از 22:  « پیشین  1  ...  16  17  18  ...  22  پسین »

Journal of Family | مجله خانواده


مرد

 
چگونه تحمل نظرات مخالف را در خودمان افزایش دهیم؟



شاید سخت‌ترین مرحله همین باشد. نباید با قضاوت‌های بی‌مورد و شاخ‌وبرگ دادن به آن‌ها شرایط را بدتر کنیم. وقتی احساس می‌کنیم خطری ما را تهدید می‌کند، ذهن برای فهمیدن ماجرا، به سرعت از افکار و داستان‌های عجیب و غریب پر می‌شود. افکاری که بهتر است فراموش شوند.
مغز بشر در مقابله با نظرات متضاد با نظر خودش، می‌تواند به مرز انفجار برسد! تأثیری که فرگشت روی انسان گذاشته است، باعث شده هروقت احساس می‌کنیم خطری ما را تهدید می‌کند، به فکر محافظت از خودمان باشیم. درست است که مثل بز شاخ نمی‌زنیم یا مثل خرگوش فرار نمی‌کنیم، اما عکس‌العمل‌های دفاعی ما هم به همان اندازه خودکار و غریزی ست.

در دوطرف مغز، پشت کره‌ی چشم و اعصاب بینایی، غدد آمیگدال (Amygdala) قرار دارند. دکتر بسل ون در کلک (Dr. Bessel Van Der Kolk) در کتاب The Body Keeps The Score به آمیگدال لقب آژیر خطر را داده و آن را مسئول تشخیص ترس و آماده‌سازی بدن برای مقابله با آن می‌داند.

وقتی خطری تهدیدمان می‌کند، آمیگدال با هشدار دادن به مغز، باعث آغاز زنجیره‌ای از واکنش‌های شیمیایی می‌شود. هورمون‌هایی مثل آدرنالین و کورتیزول در خون جریان پیدا می‌کنند و در کسری از ثانیه، آمادگی لازم برای فرار یا مقابله با عامل خطر را ایجاد می‌کنند. تغییراتی مثل افزایش ضربان قلب و عرق کردن کف دست‌ها را بلافاصله می‌توان حس کرد. نفس‌نفس زدن، اکسیژن لازم را برای فرار از مهلکه تأمین می‌کند. این حالت شباهت زیادی به هواپیماربایی دارد. با این توضیح که بدن انسان نقش هواپیما را دارد و آمیگدال نقش هواپیماربایی که ماشه‌ی تفنگش را کشیده و آماده‌ی شلیک است.

جریان ناگهانی هورمون‌ها باعث تحریک اعصاب شبکه‌ی خورشیدی (شبکه‌ای از عصب‌ها در کف حفره‌ی شکم) می‌شود که باعث می‌شود احساس کنید اصطلاحاً در دل‌تان رخت می‌شورند. دست‌ها، پاها و صدای‌تان می‌لرزد. شاید احساس کنید صورت‌تان ناگهان داغ می‌شود، گلو یا عضلات پشت گردن‌تان می‌گیرد و دندان‌های‌تان را تا حدی به هم فشار می‌دهید. هرآن امکان دارد بدن شما عکس‌العمل فیزیولوژیک قاطع و کوبنده‌ای به محرک ترس نشان دهد. طبیعتاً این شرایط لذت‌بخش نیست و به‌هیچ‌وجه رنگ و بوی آرامش ندارد. قرار هم نیست داشته باشد. این مکانیزم فقط برای هرچه بهتر شدن عملکرد دفاعی انسان طراحی شده‌است.

دست‌های‌تان می‌لرزند.

وقتی آمیگدال فعال شود، مسیرهای عصبی منتهی به قسمت پیشانی مغز را مختل می‌کند و با این کار باعث می‌شود اگر مشغول بحث با کسی هستید که با شما مخالف است، از بحث کناره‌گیری کنید. تصمیم گیری‌های پیچیده و توانایی در نظر گرفتن جنبه‌های مختلف یک موضوع، دیگر امکان‌پذیر نیست. گرچه در حالت عادی احتمالی برای اشتباه کردن‌مان هم در نظر می‌گیریم، اما هرچه قدرت تمرکزمان کمتر شود، احساس می‌کنیم فقط و فقط یک حالت ممکن است و تنها در آن حالت احساس امنیت می‌کنیم:

حق با من است و تو اشتباه می‌کنی


اگر این تغییرات افاقه نکند، حافظه نیز تا حدی مختل و غیر قابل اعتماد می‌شود.

تا به حال درحین دعوا با دوست یا همسرتان اتفاق افتاده که نتوانید هیچ چیز مثبتی درموردشان به یاد بیاورید؟ انگار مغز، به منظور نجات یافتن از خطر، سیستم حافظه را کلاً از کار انداخته است. در چنین شرایطی نمی‌شود به هیچ خاطره‌ی آرامش بخشی فکر کرد. درواقع به هیچ چیز نمی‌شود فکر کرد! درعوض نور قرمز آژیر خطر آمیگدال، از چشم‌های‌مان بیرون می‌زند.

در بحبوحه‌ی معرکه‌ای که آمیگدال به پا کرده است، بدون این‌که بتوانیم کوچک‌ترین تلاشی برای پیداکردن راه‌حل بکنیم، باید تمام و کمال تابع مکانیزم دفاعی مغز باشیم؛ به نظرتان مسخره نیست؟

تمرکز حواس را با تمرین کردن افزایش دهید

وقتی در خانه یا محیط کار با کسی مشغول بحث هستید و نظرات کاملاً متضادی دارید، بهترین تکنیکی که می‌تواند کمک‌تان کند، هوشیار بودن و حضور ذهن داشتن است. با این کار می‌توان تأثیرات مکانیزم دفاعی مغز را خنثی کرد. به جای حمله کردن به طرف مقابل یا به‌هم‌زدن بحث و توجیه این عکس‌العمل‌ها، می‌توانیم سعی کنیم بیشتر حضور ذهن داشته باشیم. با تلاش برای دست‌بردن در مکانیزم‌های غریزی مغز، می‌توانیم آرامش داشته باشیم و راه‌های جدیدی برای حل مشکل پیدا کنیم.

برای این‌که وقتی عصبانیت وجودتان را فراگرفته است، بتوانید همچنان کارآیی داشته باشید، این چهار مرحله می‌تواند کمکتان کند.

۱. تمرکزتان را از دست ندهید


اولین گام برای حفظ تمرکز این است که وقتی سیستم عصبی‌مان تحریک می‌شود، متوجه شویم. تغییر لحن حرف زدن، احساس سفتی در شکم یا تمایل ناگهانی برای تمام کردن بحث از نشانه‌‌های یک سیستم عصبی تحریک شده هستند. همه‌ی ما وقتی احساس خطر می‌کنیم علائم فیزیکی و رفتاری مخصوص خودمان را داریم که باید آن‌ها را شناسایی کنیم.

۲. داستان‌‌پردازی نکنید

شاید سخت‌ترین مرحله همین باشد. نباید با قضاوت‌های بی‌مورد و شاخ‌وبرگ دادن به آن‌ها شرایط را بدتر کنیم. وقتی احساس می‌کنیم خطری ما را تهدید می‌کند، ذهن برای فهمیدن ماجرا، به سرعت از افکار و داستان‌های عجیب و غریب پر می‌شود. افکاری که بهتر است فراموش شوند. چرا که بازخوردی که مغز از این ذهنیت منفی می‌گیرد باعث تشدید و تمدید شرایط استرس و افزایش ترشح هورمون‌ها می‌شود. شاید حق با ما باشد و طرف مقابل اشتباه می‌کند. به هرحال اگر داستان‌پردازی نکنیم، درکی که از شرایط داریم منطقی‌تر خواهد بود.

۳. به تأثیر استرس روی بدن خود فکر کنید


در این مرحله سعی کنید تغییرات بدن‌تان را ببینید و حس کنید. بدون این‌که بخواهید کنترل‌شان کنید یا تغییرشان دهید. ذهن‌تان را از افکار منفی خالی کنید و ببینید این تغییرات در چه نقاطی اتفاق می‌افتند. کدام عضله گرفته، می‌لرزد، می‌پرد یا درد می‌کند. به روند این اتفاقات دقت کنید. این‌کار باعث می‌شود متوجه شوید چه‌قدر این حالت جسمی ناخوشایند و اذیت‌کننده است.

۴. و در پایان، نفس بکشید


همه می‌دانند نفس کشیدن به تمدد اعصاب کمک می‌کند. به چندین حالت مختلف می‌توان نفس کشید؛ اگر این‌کار را با ریتم و ملایمت خاصی انجام دهیم تأثیر بیشتری خواهد داشت. الن واتکینز (Alan Watkins) در کتاب «انسجام: راز رهبری عالی» توضیح می‌دهد که اگر به این دو ویژگی تنفس دقت کنیم، حتّی برای چند دقیقه، ترشح هورمون‌های کورتیزول و آدرنالین متوقف خواهد شد.

تنفس ریتمیک به این معنی‌ست که دم و بازدم با فاصله‌ی یکسان تکرار شوند.

مثلاً هنگام دم از یک تا چهار می‌شماریم، و هنگام بازدم از یک تا شش. و دوباره دم، یک دو سه چهار، و بازدم، یک دو سه چهار پنج شش.

با این تمرین می‌توان ریتمیک نفس کشید.

در عین حال باید میزان هوایی که در هر تنفس وارد ریه‌ها می‌شود یکسان باشد، مثل وقتی که با یک نی نازک چیزی می‌نوشیم، اگر چند دقیقه به همین شکل نفس بکشیم، می‌توانیم به استرس غلبه کنیم.

با دقت کردن به وضعیت جسمی خود، می‌توان در زمان کوتاهی تعادل جسمی را به بدن بازگرداند. دوباره می‌توانیم فکر کنیم، حرف‌های طرف مقابل را بشنویم و ارتباط برقرار کنیم. با کمی تمرین، خشونت تبدیل به اراده می‌شود. ناراحتی جای خود را به همدردی می‌دهد و حسادت به انگیزه‌ای برای تغییر تبدیل خواهد شد.

امکان دارد همیشه موفق نشویم کنترل احساسات و رفتارهای‌مان را در مواقع پراسترس در درست بگیریم اما وقتی موفق شویم، ظرفیت و تحمل‌مان رفته رفته بیشتر می‌شود یا حتی امکان دارد رفتار جدیدی داشته باشیم. وقفه‌ای کوتاه، سؤالی پیش‌بینی نشده یا حتی خنده‌ای که رشته‌ی افکار منفی را قطع می‌کند. وقتی چنین رفتار جدیدی شکل می‌گیرد، باید آن را مطالعه کنیم و بشناسیم. چون شکل‌گیری رفتارهای جدید به این معنی‌ست که دیگر طبق عادات و الگوی رفتاری سابق عمل نمی‌کنیم. دیگر انتخاب بین فرار و جنگیدن نیست.

اگر همه‌ی ما سعی کنیم برخورد درستی با نظرات مخالف‌مان داشته باشیم، قطعاً دنیای بهتری خواهیم داشت
     
  
مرد

 
تلخ اما شیرین!


پیرزن گفت: «واسه‌چی منو آوردی اینجا؟» پیرمرد گفت: «دلم هوای قهوه‌خونه کرده.» پیرزن گفت: «یهویی؟» پیرمرد گفت: «یهویی که نه، بوی آبگوشت به دماغم خورد، گیج شدم. انگار یکی پامو کشیده این تو.»

پیرزن گفت: «نه که آبگوشت نخورده‌ای؟!» پیرمرد گفت: «آبگوشت یا آب‌زیپو...» پیرزن گفت: «بشکنه دستی که نمک نداره!» پیرمرد گفت: «باز غر زدی؟» فری‌‌کج گفت: «ننه منم هی غر می‌زد!» پیرزن زیرچشمی نگاهش کرد.

قهوه‌چی دوتا چای گذاشت جلو پیرزن و پیرمرد. احمدشکارچی گفت: «زندگی که بدون غر حال نمی‌ده، اونایی که غر نمی‌زنن دق می‌کنن می‌میرن!» پیرمرد گفت: «زن داری؟» احمدشکارچی گفت: «نه!»

پیرمرد گفت: «خوش ‌به سعادتت. منم می‌خوام اینو طلاقش بدم، تا دیر نشده یه‌نفس راحت بکشم!» پیرزن گفت: «هنرنمایی‌ت جلو غریبه‌ها شروع شد!» احمد‌شکارچی گفت: «اینجا هیشکی غریبه نیس، همه خودی‌ان.» پیرمرد گفت: «همین‌جوری ما رو تارک دنیا کرد. با همه دعوا داره، همه دشمن‌ان. همه غریبه‌ان. عیب داره. اَخه...

بس کن زن، تو این قهوه‌خونه کی ما رو می‌شناسه که واسه ما تره خورد ‌کنه! گیرم بعدِ رفتن ما این آقایون بگن اینا چه خل‌هایی بودن، بگن، فکر می‌کنی کجای دنیا کج می‌شه!» پیرمرد به سرفه افتاد. فری‌کج گفت: «عین بابای من حرف می‌زنه!» پیرزن سکوت کرد. چایش را با دست‌های لرزان به لب نزدیک کرد.

داغ بود آن را پس زد و گفت: «سوختم. اگه حواس گذاشتی واسه من...» پیرمرد گفت: «حواسو واسه‌چی می‌خوای، می‌خوای حساب‌کتاب باغ و ملکت از دستت در نره...» پیرزن رو ترش کرد: «بسه هنرنمایی، بسه!» احمد‌شکارچی گفت: «این نزدیکیا زندگی می‌کنین؟» پیرمرد گفت: «این نزدیکیا که نه، یه‌کم دورتر از نزدیک.» فری‌کج گفت: «کجا، میدون هرندی؟» پیرمرد گفت: «یه‌کم دورتر!» پیرزن شاکی شد و گفت: «جون بکن بگو قلعه‌حسن‌خان. چرا وقت مردمو می‌گیری!» فری‌کج گفت: «یاخدا! قلعه‌‌حسن‌خان تا اینجا خیلی راهه، با چی اومدین؟»

پیرمرد گفت: «با هواپیما. الان تو باند بغلی نشسته!» پیرزن گفت: «باز زدی به لودگی!» پیرمرد گفت: «قهوه‌خونه‌س دیگه. اینا واسه همین میان اینجا، یکی می‌گن یکی می‌شنفند...» احمد‌شکارچی گفت: «اومدین خونه دوست و آشنا؟» پیرزن رو ترش کرد و گفت: «یکی می‌گن، یکی می‌شنفند یا میان فضولی؟» پیرمرد گفت: «خانم زخم‌زبون نزن!» فری‌کج گفت: «عین ننه من، هی بابام می‌گفت زخم‌زبون نزن ولی می‌زد. دست‌ خودش نبود که! هی می‌زد.

هی منو کتک می‌زد، بابا می‌گفت زن، خدا اینو زده تو دیگه واسه چی می‌زنی! ننه‌م می‌گفت می‌زنم تا خدا دلش به‌رحم بیاد یه‌کاری واسه‌ش بکنه. آخرش خدا یه‌کاری واسم کرد. یه قناری گذاشت تو قفس داد دستم. اگه این قناری نبود نمی‌دونم چه‌جوری باید زندگی می‌کردم!» پیرزن گفت: «وا خاک عالم، کجای من عینِ ننه توئه!» احمد‌شکارچی گفت: «واسه‌چی اومدین تهرون؟» پیرمرد گفت: «هر روز میایم تهرون. یه‌جایی پیاده می‌شیم. راه می‌افتیم تو خیابونا. یه‌روز تهرانپارس، یه‌روز شوش، یه‌روز تجریش، یه‌روز هرندی، یه‌روزی هروی...»

هوشنگ‌هِری گفت: «مثله ما!» پیرزن چشم‌غره‌ای به او رفت و گفت: «خدا نکنه ما مثله شما باشیم!» پیرمرد زد زیر خنده و گفت: «راس می‌گه، خدا نکنه مثله ما باشین. ما جون‌به‌سریم. هر روز راه می‌افتیم از این کوچه به اون کوچه. واسه‌چی؟ خوب معلومه آدم که پیر می‌شه از دهن می‌افته. مثل کشک ماسیده رو آش. یه‌روز به تاج‌گل گفتم، پاشو بزنیم ددر. هر روز بریم یه‌جا. بهتره که تو این بیغوله جون‌به‌لب بشیم و از تنهایی دق کنیم.»

هوشنگ‌هری گفت: «مثل ما! ما از خونه می‌زنیم بیرون میایم قهوه‌خونه، تا کی بشه آقام عزرائیل بیاد یقه ما رو بگیره، بگه یا اَخی وخی کار تمومه!» پیرمرد گفت: «چرا این‌جوری؟» هوشنگ‌هری گفت: «چی چه‌جوری؟» پیرمرد گفت: «آدم باید وایسه تا مرگ بیاد سراغش!» احمدشکارچی گفت: «قاعده‌شه.»

هوشنگ‌هری گفت: «قاعده‌ش هست اما استثنا هم داره!» پیرزن گفت: «آبگوشتتو کوفت کن بریم از این دیونه‌خونه!» فری‌کج گفت: «عین ننه من!» پیرزن گفت: «اگه دیگه بگی عین ننه من، با این گوشتکوب می‌زنم توکله‌ت!» فری‌کج گفت: «به‌علی عین ننه‌م، یه‌بار با گوشتکوب زد تو کله بابام، بردیمش بیمارستان. دکتر گفت حاجی، بابام رو می‌گفت، بابام گفت، من مکه نرفتم آقای دکتر، تا حالا قم هم نرفتم تا بهم بگن حاجی... دکتر گفت چی شده. بابام گفت علیامخدره با گوشتکوب زده تو کله من بینوا، دکتر ننه‌م رو نگاه کرد و گفت این‌بار محکم‌تر بزن کارو یه‌سره کن. ننه‌م گفت مگه یه‌سره نشده. دکتر هاج‌واج ننه‌مو نگاه کرد.»

پیرمرد گفت: «بوی آبگوشت منو آورد اینجا! پام شل شد. عجب بویی داره این آبگوشت.» احمدشکارچی گفت: «آره حرف نداره، همه ما اسیر همین بوش شدیم!» پیرمرد گفت: «تا حالا این طرفا نیومده بودم.» احمدشکارچی گفت: «خب هر دفعه اومدی تهرون بیا اینجا!» پیرزن گفت: «خدارو شکر یادمون نمی‌مونه کجا رفتیم، کجا باز باید بریم. هرجا می‌ریم یادمون می‌ره کجا رفتیم و کجا باید بریم... بالاخره یه‌بار تو زندگیم شانس آوردم.» پیرمرد آب آبگوشت را با دست‌های لرزان تو کاسه خالی کرد و با پیرزن شروع کردند به ترید‌کردن. فری‌کج باذوق به دست‌های آنها نگاه می‌کرد. پیرزن چشم‌غره رفت و گفت: «اگه بگی مثله ننه‌و‌بابای من با همین می‌زنم تو کله‌‌ت!»

فری‌کج گفت: «چشم!» احمدشکارچی گفت: «فراموشی چیز خوبیه. اگه ماهی می‌دونست شب‌وروز داره تو تنگ دور خودش می‌چرخه دق می‌کرد و می‌مرد.» فری‌کج گفت: «من یه ماهی داشتم زود مرد، یعنی دق کرده؟» کسی جوابش رو نداد.

پیرمرد و پیرزن شروع‌کردن به خوردن. هوشنگ‌هری گفت: «اگه یکی‌تون طوریش بشه چکار می‌کنین تو این شهر درندشت؟» پیرمرد لقمه را گذاشت توی دهانش تا جواب ندهد. پیرزن گفت: «تو نگران ما نباش، نگران حال‌وروز خودت باش!»

هوشنگ‌هری پکی به سیگارش زد و گفت: «راست می‌گی ننه!» پیرزن جا خورد، گفت: «منظوری نداشتم!» هوشنگ‌هری گفت: «راست گفتی ننه، حرف راست تلخه، واسه همین آدما خودشونو به بی‌خیالی می‌زنن.» پیرزن گفت: «راس می‌گی، ولی نمی‌دونم اینو با چه زبونی حالی این کنم!»

شوهرش را نشان داد که تره‌ها را از میان سبزی‌ها جدا می‌کرد و می‌گذاشت توی دهنش. هوشنگ‌هری گفت: «واسه‌چی این کارو می‌کنی، خودت زجر می‌کشی بس نیست!»

پیرزن نگاهش کرد و جوابش را نداد و از فری‌کج پرسید: «عین ننه تو؟!» فری‌کج مردد ماند. گفت: «بابای من تا ننه‌م لب به غذا نمی‌زد، طرف سفره نمی‌رفت...» همه برگشتند و فری‌کج را نگاه کردند.

منبع: روزنامه شرق
     
  
مرد

 
هنگام ملاقات دیگران این نکات را هرگز فراموش نکنید





رنگ و روی خوشایند داشته باشید؛ پوست انسان وسیله‌ای است که با سلامتی عمومی او ارتباط مستقیم دارد و آن را دقیقا منعکس می‌کند و اگر تحت فشار روانی یا خسته باشید و یا به طور صحیح تغذیه نکرده باشید رنگ آن تغییر پیدا خواهد کرد.
تک تک ثانیه‌های برخورد اولیه خود را کنترل کنید. گول این را نخورید که یک اثر بد، فردای آن روز براحتی اصلاح پذیر خواهد بود؛ اصلاح امری به مراتب مشکل‌تر از این است که آن را از ابتدا به طور صحیح انجام دهید.

شما باید نکاتی را که به مختصر در این مقاله گفته می‌شود را به خوبی در خاطر داشته باشید تا بتوانید در ذهن دیگران بهترین تصور را ایجاد کنید.

در طول ملاقات با دیگران خیلی نگران این نباشید که چه باید بگویید. برای ایجاد یک اثر مطلوب در دیگران، داشتن توانایی کافی برای خوب شنیدن مطالب بهتر از مهارت صحبت کردن عمل می‌کند.

هرگونه اثر منفی را که به خاطر وضع ظاهری شما ممکن است در دیگران ایجاد شود را در نظر بگیرید و سپس در جهت از بین بردن آن‌ها اقدام کنید. هرچند که منصفانه و عادلانه نباشد.

اعتماد به نفس
یکی از رازهای خلق روابط موفق و نیز خلق اعتماد به نفس احساسی – عاطفی، قابلیت و توانایی پردازش احساسات و عواطف است؛ به طوریکه بتوانید دوباره از لایه‌های احساسات منفی و ناخوشایند خشم، انزجار، ترس، غم، اندوه و تأسف، پشیمانی و احساس گناه و ... بگذرید و به عشق و درک متقابل و دوستی برسید.

بعد از آماده شدن برای یک قرار ملاقات حضوری، در درون خود تکرار کنید که به خود اعتماد دارید و می‌دانید ه حتما از عهده‌ی این کار برمی‌آیید، دیگر خود را قربانی احساسات و عواطف و یا اتفاقات و پیش آمدهای زندگی خویش و دور و اطرافتان تلقی نمی‌کنید و در عوض احساس می‌کنید که همواره از درون به منبعی بی‌کران از روشنی و عشق و شور زندگی متصل هستید.

رعایت قوانین برای لباس پوشیدن


- باید در موقع لباس پوشیدن یک سری قوانین را رعایت کنید و در چهارچوب خاصی لباس بپوشید، از پوشیدن رنگ‌های زرق و برقدار و خیلی روشن و لباس‌های مجلل خودداری کنید.

- خانم‌ها مخصوصا باید زیاد دقت کنند که از انواع عطرها بیش از اندازه استفاده نکنند.

- رنگ و روی خوشایند داشته باشید؛ پوست انسان وسیله‌ای است که با سلامتی عمومی او ارتباط مستقیم دارد و آن را دقیقا منعکس می‌کند و اگر تحت فشار روانی یا خسته باشید و یا به طور صحیح تغذیه نکرده باشید رنگ آن تغییر پیدا خواهد کرد.

این مورد منحصر به خانم‌ها نیست بلکه آقایان نیز باید از آن دقیقا مراقبت کنند.

- در جیب کت یا مانتوی خود چیزی نگذارید. مداد، خودکار، کیف، عینک و غیره همگی از علائم بازندگی است نه برندگی!

- آمارها نشان داده اند کسانی که ملبس به لباس رسمی بودند از نظر جلب اعتماد مردم بیشترین امتیاز را به خود اختصاص داده بودند.

- اگر صورت شما نیاز به عینک دارد باید در آن انتخاب آن دقت کنید، انتخاب یک فریم مناسب می‌تواند چهر‌ه‌های خوب را برجسته تر نشان دهد و قیافه‌هایی را که از جذابیت کافی برخورداد نمی‌باشند را تغییر دهد.

در نتیجه ظاهر انسان را جالب‌تر نشان می‌دهد.

- علاوه بر خانم‌ها، آقایان نیز باید به ناخن‌های خود توجه کنند. ناخن‌ها باید یک سری ویژگی‌های خاصی را داشته باشند همچنین سوهان ناخن کشیدن هم می‌تواند به ظاهر زیبای ناخن‌ها کمک کند.

- کیفیت واکس کفش‌ها هم یکی از گزینه‌های تأثیرگذار می‌باشد، مواظب پاشنه کفش خود باشید زیرا این قسمت از کفش‌ها بجز در مورد افراد آراسته مخصوصا آقایان فراموش می‌شوند.

اگر تاب و تحمل زحمت واکس زدن و وقت آن را ندارید کمی پول خرج کنید و آنها را تمیز و براق کنید، مطمئن باشید که ارزش آن را خواهد داشت تا کمی برای آن پول خرج کنید.
قدرت خندیدن
در هنگام استفاده کردن از خنده، با توجه به نوع آن، موقعیت خنده را در نظر بگیرید. همان طوری که اجتناب مطلق از خندیدن می‌تواند اثر منفی داشته باشد، خنده‌های نامناسب نیز به همان نسبت می‌توانند برای شما مضر باشند.

برای مثال اگر خنده‌ای را که برای پوشناندن خشم یا آسیب‌های وارده از خود سرمی‌دهید، از روی خلوص نباشد، بعید به نظر می‌رسد که از احساس ناراحتی‌های شما بکاهد و بدانید که به اندازه کافی روانشناسان دلیل دارند تا نشان دهند که شادابی چهره می‌تواند از طریق آزاد کردن مواد شادی‌بخش از مغر موجب بالارفتن روحیه شما می‌شود و پاسخ‌های دیگران را برای شما موافق و ملایم می‌کند.

خواهید دید که خنده معمولا موجب فراهم آمدن شرایطی می‌شود که در آن شانس دوستی با دیگران بالا می‌رود، هرچند که گاهلی اوقات پیامی را که به همراه خود دارد ممکن است مبهم باشد.

قدرت نگاه
به دنبال این دوره کوتاه ولی پرآشوب معمولا هر دو نفر در ملاقات‌های ابتدایی چشمهای خود را از طرف مقابل برداشته و نگاه مختصری به پایین می‌اندازند. چرا به سمت پایین؟

هیچکس علت قطعی آن را نمی‌داند. ولی یک احتمال می‌تواند این باشد که بدین وسیله می‌خواهند تواضع خود را نسبت به طرف مقابل نشان دهند. و اصلا به این مفهوم نیست که شخص بخواهد دست از برخورد بردارد و یا بی‌علاقگی نشان دهد.

پیامی که بدین ترتیب اعمال می‌کند این است که: «در این ملاقات سعی نخواهم کرد بر شما چیره‌دستی کنم.»

نگاه به پایین یا خم کردن سر، از مدت‌ها پیش به عنوان یک علامت تعظیم و فروتنی در فهنگ بشری مورد استفاده قرار می‌گرفته‌اند.

زمانی که یک حکم‌ران از کنار افراد خود می‌گذرد انتظار می‌رود آنان سر یا تمام بدن خود را در مقابل مقام و عظمت او خم کنند و او را محترم بدارند. ما نیز هنگام عبادت به زمین می‌افتیم یا زانو می‌زنیم.

نگاه خیره به پایین به عنوان یک علامت تواضع در هنگام عشق‌ورزی و برای نشان دادن قبول قطعی حق تسلط یک فرد بالاتر مورد استفاده قرار می‌گیرد.

به دنبال این ارتباط چشمی، اگر دوباره نگاه خیره دو جانبه برقرار گردد و چشم‌ها در هم ثابت شوند، ارتباط موجود تداوم می‌یابد.

خداحافظی

تنها نکته‌ای که در اینجا باید بدان دقت کنید این است که خاتمه‌ددادن به صحبت‌ها سریق ولی نرم باشد. بدترین راه ممکن در اتمام یک برخورد این است که کم‌کم یک فاصله کوتاهی را عقب بروید و سپس برگردید و چندین بار اجازه مرخصی بگیرید!

این نکته بسیار مهم را نیز فراموش نکنید که به ملاقات خود همواره یک پایان ساده و پرمعنا ببخشید زیرا یکی از جنبه‌های خاطره انسانی، که به نام اثر ابتدایی و انتهایی معروف است، تحت تأثیر قرار می‌گیرد.

این بدان معنی است که هر آن چه که در اول و آخر برخورد خود می‌شنویم واضح‌تر از سایر زمان‌ها به خاطر می‌سپاریم؛ بدین مفهوم که لحظه خداحافظی یا جدایی مدت‌ها پس از این که صحنه برخورد ما از ذهن فراموشی می‌شود در آن باقی می‌ماند.

منبع: زندگی آنلاین
     
  
مرد

 
اعتیاد به پورنو گرافی و نقش آن در زندگی زناشویی



اگر همسرتان نمی‌تواند رابطه زناشویی را با رغبت انجام دهد یا با انجام آن دچار هراس، اضطراب یا احساس گناه می‌شود، باید کمی به عقب برگردید. ممکن است دیدن ناخواسته و ناآگاهانه تصاویر پورن در کودکی، چنین هراسی را در او ایجاد کرده باشد.
امروزه متاسفانه پورنوگرافی بسیاری از افراد جامعه به‌خصوص جوانان و حتی کودکان را در معرض خود قرار داده است. پورنوگرافی می‌تواند در قالبههای مختلفی ارائه شود از جمله فیلم،‌کتاب و... تفاوتی در آثار و روان‌شناختی ابزارهای مختلف پورنوگرافی وجود ندارد.همسرتان سرد شده و احساس می‌کنید فکرش جای دیگری است.

کنجکاو می‌شوید و گمان می‌کنید که پای زن دیگری در میان است. جیب هایش را می‌گردید و مدام تلفن همراهش را چک می‌کنید اما خبری نیست. او به ادعای خودش، مرد سربه‌زیری است که تنها برای تماس با شما از پیامک استفاده می‌کند و برای بیرون رفتن از خانه، بهانه‌های عجیب و غریبی هم نمی‌آورد.

او تمام شب را در کنار شما و چند ساعت از روز را به انجام دادن کار‌های باقی‌مانده‌اش در خانه و در مقابل رایانه می‌گذراند اما کنجکاوی و پیگیری شما، خیلی زود دست او را رو می‌کند. همسر سر به زیر شما، پشت رایانه‌اش تصاویری را می‌بیند که نمی‌توانید باور کنید. احساس می‌کنید زندگی‌تان از دست رفته است و همسرتان به فردی تبدیل شده که دیگر نمی‌شناسیدش.

او به دیدن پورنو، عادت کرده است. اگر شما یا یکی از اطرافیانتان با چنین مشکلی دست و پنجه نرم می‌کنید، بهتر است قبل از هر قضاوتی با دلایل این اتفاق آشنا شوید و برخورد‌های درست و موثر در این شرایط را بشناسید.نمی‌تواند به شما نزدیک شود؟بسیاری از مشکلاتی که همسر شما امروز با آن دست و پنجه نرم می‌کند، از کودکی‌اش ناشی می‌شوند.

گرایش به پورن هم از این قاعده مستثنا نیست. اگر همسرتان نمی‌تواند رابطه زناشویی را با رغبت انجام دهد یا با انجام آن دچار هراس، اضطراب یا احساس گناه می‌شود، باید کمی به عقب برگردید. ممکن است دیدن ناخواسته و ناآگاهانه تصاویر پورن در کودکی، چنین هراسی را در او ایجاد کرده باشد.

تا قبل از بلوغ، ممکن است کودک فقط به قصد کنجکاوی پورن ببیند اما چون بلوغ جنسی اتفاق نیفتاده است تحریک جنسی صورت نمی‌گیرد.

به دلیل اینکه کودک هنوز ارتباط جنسی و درک دقیقی از روابط جنسی ندارد ممکن است صحنه‌ها را نوعی خشونت تصور کند و این مسئله می‌تواند در آینده منجر به اضطراب، احساس گناه، اشتغال ذهنی ناشی از تصاویر دیده شده، انزجار جنسی و حتی درد ‌شود. اگر شما به ابتلای همسرتان به چنین مشکلی شک دارید، می‌توانید این احتمال را در نظر بگیرید اما یادتان نرود که همه آدم‌ها با چنین دلیلی به سمت این تصاویر نمی‌روند.

کنجکاوی کار دستش داده؟همسرتان را در حال دیدن پورن مشاهده کرده‌اید و احساس می‌کنید زندگی‌تان از دست رفته است؟ قبل از آنکه همه‌چیز را تمام شده بدانید، باید مطمئن شوید که این ماجرا تا کجا پیش رفته است. گاهی فقط یک کنجکاوی یا تفریح ساده در بزرگسالان دلیل گرایش به دیدن پورن می‌شود و بعد از مدت کوتاهی هم دیدن آن متوقف می‌شود اما بعضی افراد ترجیح می‌دهند تنها از طریق دیدن فیلم لذت ارتباط زناشویی را تجربه کنند. این مسئله می‌تواند هم در مردان و هم در زنان چه متاهل و چه مجرد اتفاق بیفتد.

در افراد مجرد ادامه این وضع باعث می‌شود تا فرد از ازدواج پرهیز کند یا اگر ازدواج کرد رابطه جنسی با همسرش در زندگی مشترکش هیچ جایگاهی نخواهد داشت. شما قبل از آنکه از این ماجرا یک بحران بسازید، باید بدانید که همسرتان در چه مرحله‌ای قرار دارد و تا چه حد به این تصاویر وابسته شده است.فکرش با شما نیست؟

اشتباهات نوجوانی همسر شما می‌تواند زندگی مشترک امروزتان را از هم بپاشد. در نوجوانی و بعد از بلوغ، دیدن صحنه‌های پورن می‌تواند تاثیرات منفی ماندگاری را بر روان فرد بگذارد. دیدن پورن در نوجوانی به این معنا نیست که نوجوان حتما گرایش جنسی ناسالم دارد.

گاهی اوقات فرد نوجوان هنوز به مسائل جنسی آگاهی ندارد و حجب و حیا مانع می‌شود تا از والدین یا افراد دیگر در این مورد سؤال کند و صرفا به قصد کنجکاوی پورن می‌بیند تا اطلاعات جنسی‌اش را بالا ببرد. اما تکرار دیدن صحنه‌های پورن برای ارضای این کنجکاوی، نه تنها منجر به افزایش اطلاعات جنسی نوجوان نمی‌شود بلکه صحنه‌های غلو شده ارتباط جنسی که در آن هیچ عاطفه و عشقی وجود ندارد و صرفا بر ارضای جنسی تاکید می‌شود، باعث مخدوش کردن ادراک یک رابطه سالم همراه با علاقه و عشق در آینده خواهد شد.

اگر همسر شما سابقه رابطه‌های شکست خورده‌ای را در کارنامه‌اش دارد و امروز هم نمی‌تواند تمام جسم و روانش را به شما بسپارد، ممکن است گرفتار تصویر نادرست یا آزار دهنده‌ای باشد که از نوجوانی با خود آورده است. اما قبل از زدن هر برچسبی به او، از این موضوع مطمئن شوید.همسرتان معتادشده؟در مورد همسرتان زود قضاوت نکنید و قبل از زدن هر برچسبی به او، نشانه‌ها را کنار هم بگذارید و بررسی کنید. اعتیاد به پورن مثل هر اعتیاد دیگری است و زمانی اتفاق می‌افتد که فرد ساعات زیادی از روز را صرف پرداختن به آن می‌کند یا برای به دست آوردن ابزارش، دست به رفتارهای آسیب‌رسان مثل پرداختن پول زیاد، درگیر شدن در مسائل غیرقانونی و... می‌‌زند.

در مواجهه با فردی که به کرات از ابزارهای پورن استفاده می‌کند چه کودک، چه نوجوان یا همسر، مهم است انگیزه فرد از این تمایل را بدانیم. مثلا در مواردی که فرد متاهل است آیا صرفا یک کنجکاوی او را به دیدن پورن می‌کشاند؟ آیا در روابط جنسی با همسرش دچار مشکل است، ‌آیا مشکلات روزمره زندگی و خانوادگی باعث کاهش روابط عاطفی او با همسرش شده؟

در هر حال یک گفت‌و‌گوی صریح و بی‌پرده بین همسران درگیر در این مسئله می‌تواند به شناسایی انگیزه‌ها و رفع مشکل کمک کند. در نهایت کمک گرفتن از یک متخصص در امور روابط جنسی یا سکس‌تراپیست می‌تواند راه‌حل باشد.کار از کار گذشته است؟ارتباط زناشویی شما سرد شده است و به تازگی فهمیده‌اید که همسرتان سراغ دیدن پورن می‌رود؟ شاید مشکل شما از آنچه تصور می‌کنید حادتر باشد. در افراد متاهل به مرور زمان تمایل به پورن باعث کاهش تمایل به رابطه جنسی با همسر شده و این مسئله می‌تواند منجر به کاهش رابطه عاطفی بین آنها و کاهش ظرفیت دوست داشتن همدیگر شود.

در بعضی اوقات هم فرد متاهل با دیدن روابط جنسی غلو شده در فیلم‌های پورن، توقعات جنسی‌اش از همسرش بالا رفته و جذابیت جنسی همسرش را کمتر از واقع برآورد می‌کند و دیگر نمی‌تواند از طریق همسرش ارضای جنسی شود. به همین دلیل این افراد به دیدن پورن و جایگزین کردن آن با ارتباط مشروع زناشویی‌شان روی می‌آورند و بی‌آنکه باخبر باشند، عشقی که سال‌ها برای ساختنش تلاش کرده‌اند را ویران می‌کنند. البته ممکن است سردی میان شما به دلایل دیگری ایجاد شده باشد، پس اول با مشاور صحبت کنید و مشکل اصلی را پیدا کنید. شاید خود شما هم در ایجاد این فاصله مقصر باشید.همسرتان را درمان کنیدانگیزه‌های همسرتان را بشناسید. چرا او سراغ چنین رفتاری رفته است؟

آیا اختلافات شدید شما باعث این گرایش شده یا او کاملا ناآگاهانه وارد این جریان شده است؟عواملی که رفتار او را تقویت‌کرده‌اند را بشناسید. آیا دوستی با افرادی با همین تمایلات و سپری کردن زمان زیادی در تنهایی و بیکاری او را به چنین دامی انداخته است؟عوامل تخفیف‌دهنده این رفتار را بشناسید. بودن در جمع‌های خانوادگی، اشتغال به کار، تقویت رابطه میان شما به عنوان یک زوج و بسیاری از راه‌های دیگر می‌تواند در این زمینه به شما کمک کند.انگیزه درونی او را برای ترک این رفتار افزایش دهید. بهبود روابط خانوادگی، پیشرفت در مسائل کاری و در نظر گرفتن پاداش برای ترک این رفتار، می‌تواند تمایل او را به کنار گذاشتن این عادت افزایش دهد.

او را با پیامد اعتیادش آشنا کنید. به او گوشزد کنید که در صورت ادامه این رفتار او را ترک خواهید کرد و زندگی‌اش از هم خواهد پاشید.به ریسمان مذهب چنگ بزنید. در نهایت هیچ چیز به اندازه اعتقاد به ارزش‌های اخلاقی و مذهبی در جلوگیری از گرایش افراد به پورن موثر نباشد، بالا بردن ارزش‌های اخلاقی و گرایشات مذهبی در خانواده‌ها و جامعه قطعا مهم‌ترین عامل در پیشگیری یا توقف استفاده از ابزارهای پورن است.

منبع: سیب سبز
     
  
مرد

 
 کارهایی که شخصیت‌تان را لو می‌دهند


وقتی یک نفر را برای اولین بار می‌بینید به این نکته دقت کنید که چقدر زمان می‌برد تا او هم از شما در برابر پرسش‌هایی که مطرح کرده‌اید سوالی بپرسد.

زمانیکه دو نفر برای اولین بار یکدیگر را ملاقات می کنند طبیعی است که در رفتارها و عکس العمل های هم به دنبال نشانه هایی از صداقت، نوع دوستی، ذکاوت و هر چیز دیگری باشند تا بتوانند تصمیم بگیرند آیا این معاشرت اولیه را بسط بدهند یا خیر.

در همین راستاست که اگر با فوت و فن عکس‌العمل‌های افراد آشنا شوید متوجه خواهید شد که چطور شکل دست دادن آدمها، وقت‌شناسی‌شان و چشمهایشان به همراه چندین و چند فاکتور دیگر پرده از رازهای شخصیتی شان برمی دارد.

با این فوت و فن ها بیشتر آشنا شوید و بدانید که زبان بدن بیشتر از آن چیزی که فکرش را می کنید می تواند رازهای درونی شما را برای دیگران آشکار کند.

دست دادن شما...

خیلی از افرادی که مورد تحقیق قرار گرفته اند بر این عقیده اند که می‌توان آدم ها را بر اساس نوع دست دادنشان قضاوت کرد.

آنهایی که قوی و محکم دست می دهند، به همان نسبت شخصیت های قوی دارند و از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند.

در کنار این، افرادی که شل و ضعیف دست می دهند معمولا شخصیت های ضعیفی دارند و ترجیح می دهند سراغ کارهایی بروند که از راحت ترین راه ها به نتیجه برسند.

در همین زمینه یک تحقیق نشان می دهد افرادی که محکم و استوار دست می دهند اصولا آدم هایی هستند برون گرا که بیشتر احساسات خود را بروز می دهند و کمتر خجالتی و عصبی خواهند بود.

وقت شناسی شما...

آیا برای یک قرار بسیار مهم دیر کرده اید؟ در اینصورت فردی که منتظر شماست ممکن است پیش خودش فکر کند به لحاظ شخصیتی نمی تواند روی شما خیلی حساب باز کند.

این را بدانید که یک فرد فعال قطعا سر وقت در قرار خود حاضر می شود. این فرد با انگیزه است ، ذهنی سازمان یافته دارد و برای زمان خودش ارزش قائل است چون روی یکساعت قبل و بعد ساعت قرار خود هم برای پیشبرد کارهایش حساب کرده.

با این حال و بر حسب تحقیقات علمی افرادی که به طور کلی دیر بر سر قرارهای خود حاضر می شوند لزوما آدم های بی ملاحظه ای نیستند بلکه می توانند افرادی کند باشند که زیادی خونسرد هستند.

دستخط شما...

مهم نیست که درباره چه می نویسید، مهم این است که دستخط شما حرف های زیادی برای گفتن دارد، آن هم درباره شخصیت شما.

افرادی که حین نوشتن قلم را روی کاغذ به شدت فشار می دهند معمولا در نوع نگرش خود افراد خیره سری هستند. اما در عین حال اعتماد به نفس زیادی دارند.

خط شناس حرفه ای، کثی مک نایت می گوید افرادی که نامه های بلند می نویسند معمولا افراد مردم داری هستند و در معاشرت با مردم قرار دارند، در حالیکه آن عده که نامه های کوتاه می نویسند، معمولا درونگرا هستند.

وقتی در یک نامه خطوط به سمت راست کج می شوند یعنی فرد نگارنده شخصیتی دوستانه و احساساتی دارد.

افرادیکه دستخط آنها در نگارش یک متن به هیچ سمتی کج نمی شود اصولا افرادی عملگرا هستند. و آنهایی که دستخطشان به سمت چپ گرایش پیدا می کند، افرادی درونگرا هستند.

رنگ مورد علاقه شما...

تئوری وجود دارد مبنی بر اینکه چطور رنگ مورد علاقه شما پرده از رازهای شخصیتی‌تان برمی‌دارد. مثلا این تئوری می‌گوید اگر رنگ مورد علاقه شما زرد است، شما فردی هستید با درخواست‌های منطقی و ارزش‌های فردیتی.

در عین حال طبق مقاله‌یک روانشناس در سایکولوژی تودی،‌ فرضیه‌ای با کمی تفاوت می‌گوید افرادی که رنگ قرمز را دوست دارند به لحاظ شخصیتی سرسخت و مصمم هستند در حالیکه افراد علاقه‌مند به رنگ زرد، از یادگیری لذت می‌برند و همه جا به دنبال خوشی هستند.

سلیقه شما در موزیک...

بر اساس تحقیقی که در سال 2003 انجام شد،‌ افراد بر اساس سلیقه خود در زمینه موسیقی قضاوت شده‌اند. این تحقیق می‌گوید افرادی که به موسیقی‌های ترکیبی و منعکس کننده تفکر آهنگساز علاقه‌مند هستند؛ آدم‌هایی بازتری به حساب می‌آیند به این ترتیب که آنها تجربیات جدید را می‌پذیرند، شخصیت لیبرالی دارند و از گنجایش ذهنی وسیعی برای پذیرش تازه‌ها برخودارند.

در عین حال همین مطالعه می‌گوید آن عده که موزیک‌های معمولی و شاد را ترجیح می‌دهند معمولا افرادی هستند برونگرا و اهل ورزش.

ارتباط چشمی شما...

دست دادن شل و بی‌رمق به همراه ناتوانی در برقراری ارتباط چشمی ثابت، نشان دهنده ضعف طرف مقابل در کنترل خود است.

بر همین اساس آدرین فارنهام یکی از روانشناسان سایت سایکولوژی تودی می‌گوید افراد برونگرا خیلی بیشتر از درونگراها تلاش می‌کنند حین مکالمه خود با طرف مقابل ارتباط چشمی برقرار کنند و او را نگاه کنند.

بر همین اساس افرادی که حین مکالمه ارتباط چشمی بیشتر با طرف مقابل خود برقرار می‌کنند از اعتماد به نفس بالاتری برخوردار هستند و شخصیت اجتماعی قوی‌تری دارند.

شکل سوال پرسیدن شما...

حتی اگر یک نفر در طول مکالمه با شما درباره خودش هیچ چیزی نگوید باز هم می‌توانید رازهای شخصیتی او را کشف کنید.

وقتی یک نفر را برای اولین بار می‌بینید به این نکته دقت کنید که چقدر زمان می‌برد تا او هم از شما در برابر پرسش‌هایی که مطرح کرده‌اید سوالی بپرسد. شاید برایتان عجیب باشد وقتی بدانید که این موضوع تا چه اندازه می‌تواند نشان دهد فرد مقابل شما یک گیرنده است یا یک دهنده. به این ترتیب مشخص خواهد شد که طرف مقابل شما، صرفا شما را دوست دارد یا اینکه آنچه که شما می‌توانید به عنوان خدمات به او عرضه کنید را دوست دارد.

اگر شما ناخن‌هایتان را می‌جوید...

موضوع خیلی ساده و مشخص است. وقتی فردی ناخن‌هایش را می‌خورد یعنی در درون به شدت خودخوری می‌کند.

ناخن خوردن،‌ کندن موها و پوست یعنی اینکه آنها به کمال گرایی تمایل دارند هر چند نمی‌توانند کاملا خودشان را آرام نگه دارند و در درون استرس دارند.

منبع: خبرآنلاین
     
  
مرد

 
به کودکانتان بیاموزید که چگونه خوش بین باشند



بهتر است با یک تعریف توضیح داده شود خوش‌بینی می‌تواند یک احساس خوب باشد و بر این باور تأکید کند که همه چیز خوب است و در آینده نیز شرایط بهتری در پیشرو است؛ این نوع نگرش مثبت به فرد انرژی می‌دهد و استعدادهای پنهان را فرا می‌خواند.
خوش بینی و دید مثبت را می توان از جمله صفات مثبت هر فردی به حساب آورد. خوش بینی تاثیر بسیار مثبتی نیز بر سلامت روان، آرامش و کاهش و یا درمان اضطراب و استرس دارد. به همین سبب لازم است تا از دوران کودکی به فرزندان خود خوش بینی و دید مثبت را بیاموزیم. در دوران کودکی شخصیت کودک هنوز شکل نگرفته است و وی مانند یک خمیر انعطاف پذیر است. این دوران بهترین دوران برای آموزش به کودک است.

بنیانگذار تکنیک‌های نوین خوش‌بینی معتقد است که باید از دوران کودکی روی خوش‌بین شدن کودکان کار کنیم.

بر کسی پوشیده نیست که پیکره شخصیت فرد در دوران کودکی او شکل می‏گیرد و بر همین اساس محققان و صاحب‏نظران ارائه آموزش‌‏های اثربخش در این دوران را برای رشد بعدی کودک بسیار مهم می‏دانند؛ این درحالی است که موضوع خوش بینی و نهادینه کردن مثبت اندیشی در نگرش کودک از آن دست موضوعاتی است که نه تنها باعث جهان‌بینی زیبا در فرزندان می‌شود بلکه در آینده به آنها کمک خواهد کرد افرادی موفق و سرشار از شوق زندگی شوند. در همین رابطه با احمد ستایش نویسنده کتاب سرزمین خوش‌بینی و بنیان‌گذار تکنیک‌های نوین خوش‌بینی به گفت‌وگو نشستیم.

· پاسخ شما برای مخالفان تئوری خوش‌بینی که معتقدند این نگرش روی دیگر خیال‌پردازی و زندگی در تخیل است، چیست؟

بهتر است با یک تعریف توضیح داده شود خوش‌بینی می‌تواند یک احساس خوب باشد و بر این باور تأکید کند که همه چیز خوب است و در آینده نیز شرایط بهتری در پیشرو است؛ این نوع نگرش مثبت به فرد انرژی می‌دهد و استعدادهای پنهان را فرا می‌خواند، این نگرش آگاهی را از فرصت‌ها افزایش می‌دهد و پرتویی قوی از روشنایی را به درون گوشه‌های تاریک زندگی می‌تاباند؛ فرد خوش‌بین حوادث را از زاویه امید تفسیر می‌کند، تلاش دارد مزیت‌های آن را کشف کرده و راه حل‌های خلاقانه را دریابد در حالی که فرد بدبین متوجه آنها نمی‌شود پاسخ این منتقدان مشخص است مواردی که گفته شده را با هزینه‌ای که فرد بدبین به بار می‌آورد، مقایسه کنند.

· اما بهتر نیست به جای خوش بینی موضوعاتی نظیر واقع بینی را به کودکان آموزش دهیم، به هر حال دنیا گاهی چهره تلخ دارد.

خوش‌بینی تضادی با واقع بینی ندارد و حتی به شخص تأکید می‌کند که باید تفکری واقع‌بینانه داشته باشد، یک فرد خوش‌بین همیشه معتقد است که شرایط سخت وجود دارد اما راه حلی برای رفع و بهبود آن شرایط نیز هست بنابراین خوش بینی این نیست که تصور کنیم هیچ شرایط سختی در زندگی وجود ندارد یا این که آن را نادیده بگیریم، بلکه یاد بگیریم چگونه در هر شرایطی با آنان برخورد کنیم و آن را به صورت مطلوب تغییر دهیم، حال تصور کنید کودکی که این نگرش را ندارد بواسطه بدبینی، اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهد و باعث می شود کودک به جای حل مسائل، روی موانع متمرکز شود که البته همین امر باعث خواهد شد تا کودک از نظر هیجانی خسته و از پا افتاده و در رابطه با دیگران ناکارآمد شود.

· آیا خوش‌بینی باعث کم‌توجهی به فضای حال نمی شود؟

برعکس، طبق آزمایش بین دو گروه از افراد خوش بین و بد بین مشخص شد، ۸۰ درصد کسانی که خوش‌بین هستند، دقت و توجه زیادی نسبت به زندگی روزمره خود دارند و ضمن پذیرفتن گذشته خود، مسائل مربوط به حال خود را مدیریت کرده و انتظار روزهای بهتر را دارند و بواسطه این نگرش موقعیت‌های موفقیت‌آمیز بیشتری را در زندگی به وجود می‌آورند، ضمن اینکه بر اساس مطالعه‌ای که در مجله اطفال امریکا به چاپ رسیده، خوش بینی موجب بهبود سلامت روانی و رفتار کودکان و حتی نوجوانان در برابر علائم افسردگی‌ های بلوغ می‌شود.

· در پاسخ به اظهارات برخی از کارشناسان که معتقدند خوش‌بینی درکی فلسفی از جهان‌بینی است و نمی‌توان آن را از کودکی آموزش داد چه می‌گویید؟

اجازه دهید با یک مثال این موضوع را بررسی کنیم افراد بالغ، پرخاشگری را امری غیرعادی می‌دانند در حالی که پرخاشگری در فرآیند رشد کودک ۵ ساله کاملاً عادی‌ است! در حقیقت هر کودکی در این سن، اسباب‌بازی دوست خود را می‌دزدد، لگد می‌زند، مشت می‌زند، یا گاهی داد می‌زند واقعیت این است که بیشتر اوقات دلیل این امر یک ترس ساده است او دقیقاً نمی‌داند چه‌کار باید انجام دهد درحالی که اگر خوش بینی درقالب بازی و موضوعات تشویقی در ذهن کودک نهادینه شود بسیاری از ترس های او از بین خواهد رفت، البته در حوزه آموزش قرار نیست فهم خوش بینی را به کودک آموزش دهیم بلکه قرار است با مدل هایی از بازی ها آن را در ذهن کودک شکل دهیم.

· چه بازی‌هایی باعث تقویت خوش‌بینی در کودک می شود؟

تأکید ما بر آموزش خوش‌بینی به کودکان از طریق بازی است از آن جهت که بازی می‌تواند تأثیرات بسزایی را بر ضمیر ناخودآگاه کودک گذاشته و پس از مدتی به عادت تبدیل گردد؛ بازی‌های زیادی در این زمینه وجود دارد اما آنچه که مهم است میزان تأثیرگذاری و نتایج آن است، هر بازی که توسط کودک ساخته شود مهم این است که بعد از خراب شدن اشکال ساخته شده یا پازل چیده شده به کودک یادآوری کنیم که می‌تواند دوباره آن را بسازد و چیزی را از دست نداده است، البته این شکل کلاسیک آموزش خوش‌بینی به کودک است اما شیوه‌های نوین، بازی‌هایی داستان گونه را پیشنهاد می‌کند که والدین و مربیان مهد کودک‌ها می‌توانند با فراگیری آن ساختار خوش‌بینی را در قالب این بازی‌ها به کودکان آموزش دهند.

منبع: دکتر سلام
     
  
مرد

 
برای اینکه چیزی را فراموش نکنید از این 7 راهکار بهره ببرید




لیست کارهای روزمره را اینطور به خاطر آورید، با یک داستان تصویری خیالی همراه شوید که همه‌ی آن کارها را به هم ربط می‌دهد.
حدود دو سوم آنچه که تعیین‌کننده‌ی میزان عمر ماست، عوامل غیرژنتیکی، همچون رفتارهای روزانه است. در یک نظرسنجی کوچک از بیش از ۱۸۰۰۰ نفر در کشور، افرادی که یک رژیم متعادل، عادات سالم و تمرینات ورزشی منظمی دارند، از حافظه‌ی خود کمتر شکایت می‌کنند. هنگامی ‌که افراد روش‌های افزایش حافظه را یاد و آن را بکار می‌گیرند، تصاویر مغزی از MRI و PET، تغییر حرکات عصبی مثبت، به‌ همراه افزایش قابل ملاحظه‌‌ی حافظه را نشان می‌دهند.

روش‌هایی که در زیر آمده، می‌توانند ظرف یک هفته مؤثر واقع شود. روش‌ها را ادامه دهید، همچنین مغز خود را برای نگهداری اطلاعات در بلند مدت پرورش دهید.

۱. وسایلتان را جاسازی کنید

ده دقیقه طول می‌کشد تا جای وسایل (کلید، کیف پول، تلفن‌همراه، عینک و کفش) را که هر روز استفاده می‌کنید، پیدا کنید. با جاسازی وسایل از استرس گشتن به دنبال وسایلتان اجتناب می‌شود و از فشاری که بر حافظه‌ تحمیل می‌گردد، کاسته می‌شود. هنگامی‌ که کلید خود را هر روز بر‌می‌دارید، این کار را به عنوان یک نشانه انجام دهید و از خود بپرسید: همه‌ی وسایلی را که امروز نیاز دارم، برداشتم؟ برای مثال فلش مموری برای یک سخنرانی بزرگ، و کارت پرداخت عوارض جاده‌ای.

۲. شصت ثانیه، افراد را در ذهن خود مرور کنید

حتما امروز با یک شخص آشنا می‌شوید، پس روش تمرکز و ساختار را به کار گیرید تا به‌ درستی، اسم شخص را به خاطر بسپارید. تمرکز یک یادآوری کننده است، و با بی‌توجهی که باعث فراموش نمودن اسامی در اولین دیدار می‌شود، مبارزه می‌کند. ساختار یعنی یک تصویر ذهنی فراموش نشدنی از اسم بسازید. این روش باعث همکاری هیپوکامپ مغز (بخشی از مغز) با بخش جلویی مغز می‌شود تا اطلاعات را در حافظه‌ی درازمدت ذخیره کند.

۳. سریع به ‌هم ربط دهید

هنگامی که یک واقعیت فراموش شده روی نوک زبان شماست، به مواردی فکر کنید که به آن واقعیت مربوط است. اگر اسم یک هنرپیشه را فراموش کرده‌اید، فیلم‌ها‌ی مختلف و هم‌بازی‌هایش را به‌ خاطر آورید. خاطرات در نزدیکی ما هستند، بنابراین یک خاطره‌ی مجاور می‌تواند جرقه‌ای برای لغت یا اسمی باشد که به دنبال آن هستیم.

۴.یک قصه خوب بسازید

لیست کارهای روزمره را اینطور به خاطر آورید، با یک داستان تصویری خیالی همراه شوید که همه‌ی آن کارها را به هم ربط می‌دهد. برای مثال، اگر تخم‌مرغ و تمبر نیاز دارید و لباس‌ها را باید از خشکشویی بگیرید، فرض کنید یک تخم‌مرغ بزرگ دارید که روی آن یک تمبر بزرگ است، و تخم‌مرغ لیز می‌خورد و روی شلوارتان می‌افتد، پس باید به خشکشویی بروید. به‌کارگیری انرژی ذهنی، یک قالب شناختی را خلق می‌کند که به شما کمک می‌کند تا اطلاعات را بعدها بازیابی کنید. هر چقدر تصاویر خلاقانه باشد، بیشتر به خاطر می‌ماند.

۵. بازی‌های معمایی انجام دهید

سودوکو و جدول‌های متقاطع دیگر کافیست. درعوض، بازی‌های گوشی هوشمند که بر پایه فیزیک است را انجام دهید، مثل بازی cut the rope، که در یک تحقیق نشان داده شده تمرکز، مهارت‌های انجام کار و قابلیت انعطاف‌پذیری در موقعیت‌های جدید را افزایش می‌دهد. همچنین بازی‌های معمایی و پیچیده و راهکارهای سازگار همچون Civilization و Starcraft که حافظه را برای مسائل روزانه افزایش می‌دهد، برای مثال ماشینتان را کجا پارک کردید.

۶. نیروی حافظه را به کار گیرید

توجه خود را به پوششی که همسر، فرزند یا همکارتان استفاده می‌کند، متمرکز کنید، پوشش می‌تواند بلوز، کراوات، ژاکت، جواهرات یا کفش باشد. به رنگ، جنس و بافت توجه کنید و حداقل چهار جز را یادداشت کنید. شب هنگام، سعی کنید همه‌ی چهار جز را به خاطر آورید و فقط یادداشت‌های خود را بررسی کنید تا متوجه شوید چه اندازه آنها را به خاطر می‌آورید.

۷. دست و پنجه نرم کنید!

مغز خود را با یک روش جایگزین برای کار کردن، مسواک زدن با دست دیگر، بستن وارونه‌ی ساعت مچی و هر آنچه که نیاز به تلاش آگاهانه دارد، به چالش بکشید.

منبع: آی بانو
     
  
مرد

 
چقدر کارمان را دوست داریم!


یکی از مدیران آمریکایی که مدتی برای یک دوره آموزشی به ژاپن رفته بود ، تعریف کرده است که :

روزی از خیابانی که چند ماشین در دو طرف آن پارک شده بود می گذشتم. رفتار جوانکی نظرم را جلب کرد. او با جدیت و حرارتی خاص مشغول تمیز کردن یک ماشین بود. بی اختیار ایستادم. مشاهده فردی که این چنین در حفظ و تمیزی ماشین خود می کوشد مرا مجذوب کرده بود.

مرد جوان پس از .... تمیز کردن ماشین و تنظیم آیینه های بغل، راهش را گرفت و رفت چند متر آن طرفتر، در ایستگاه اتوبوس منتظر ایستاد. رفتار وی گیجم کرد.

به او نزدیک شدم و پرسیدم: «مگر آن ماشینی را که تمیز کردید متعلق به شما نبود؟» نگاهی به من انداخت و با لبخندی گفت: «من کارگر کارخانه ای هستم که آن ماشین از تولیدات آن است. دلم نمی خواهد اتومبیلی را که ما ساخته ایم کثیف و نامرتب جلوه کند.
     
  
مرد

 
با این نوع مدل ازدواج آینده تان تباه می شود





برخی کارشناسان، علت افزایش علاقه به آشنایی اینترنتی را سرعت موجود در دنیای امروز می‌دانند.
در دنیای مدرن و پرسرعت امروز، بسیاری از افراد از طریق اینترنت و سایت‌های همسریابی، شریک زندگی خود را جست‌و‌جو می‌کنند و می‌خواهند در اندک زمانی به یار دلخواه برسند. این نوع آشنایی، بسیار آسان است، اما آیا می‌توان با این روش به عشق واقعی و با دوام دست یافت و آیا ازدواج‌هایی که بر پایه آشنایی اینترنتی و از طریق سایت‌های همسریابی صورت می‌گیرد، پایدار خواهد بود؟ برای رسیدن به پاسخ معقول باید مفهوم عشق واقعی و عمیق و همچنین زندگی پایدار بین زن و مرد را بررسی کرد و این که آیا در قرارهای اینترنتی چنین مهر و محبتی پیدا می‌شود؟

عشق واقعی برای داشتن زندگی مشترک مناسب

فعالیت واقعی و عمیق انسان در هر زمینه موجب رفاه و تعالی و بالندگی در او می‌شود و می‌تواند شخصیت او را شکل دهد و اثری طولانی روی زندگی‌اش داشته باشد، اما فعالیت سطحی، علاوه بر این که محدود و گذراست، اگر بیش از حد به آن پرداخته شود، پیامدهای منفی در زندگی انسان به وجود می‌آورد. برای تشخیص تفاوت پدیده‌های عمقی و سطحی در قلمرو عاطفه و محبت باید بین شدت علاقه و عمق آن تفاوت قائل شد. البته این تمایز را مرد و زن به‌ندرت درک می‌کنند که بسیاری مواقع مشکل‌ساز می‌شود. شدت علاقه در یک لحظه پدیدار می‌شود و خیلی زود از بین می‌رود و می‌توان از آن به احساس شهوانی تعبیر کرد، اما عمق علاقه طولانی است و تجربه آن، فرد را به رشد و بالندگی می‌رساند.

سایت‌های اینترنتی و ازدواج پایدار

هرکس برای انتخاب همسر مناسب باید روی ویژگی‌های شخصیتی و ارزش‌های فرد مورد نظر متمرکز شود و مناسب‌ترین فرد را انتخاب کند. سایت‌های همسریابی به کاربران خود وعده دو اقدام مهم را می‌دهند: اول این که به افراد کمک می‌کنند تا گزینه‌های بسیاری برای انتخاب داشته باشند و دوم این که ازدواج آنها طولانی و بادوام خواهد بود. در مورد وعده اول، شکی نیست که درست می‌گویند. این سایت‌ها با تبلیغات و ترفندهایی که به کار می‌برند، می‌توانند تعداد بی‌شماری از افراد جویای همسر را به سمت خود جذب کنند. بنابراین هرکس، گزینه‌های بسیار زیادی در اختیار خواهد داشت و می‌تواند ظاهرا کسی مطابق میل خود را بیابد، اما در‌خصوص وعده دوم تردید بسیاری است و جای بحث و گفت‌وگو دارد.

در این خصوص کارشناسان و مشاوران خانواده بسیار هشدار داده‌اند. دکتر مصطفی تبریزی، متخصص مشاوره و روان‌درمانی می‌گوید: اگر افراد بخواهند تنها به‌وسیله ارتباط و گفت‌وگوی اینترنتی، همسر آینده خود را انتخاب کنند، هرگز شناختی نسبت به هم پیدا نمی‌کنند. مشاوران خانواده تحت هیچ شرایطی به افراد توصیه نمی‌کنند که تنها با تکیه به اطلاعات اینترنتی برای خود زوج پیدا کنند. این کارشناس ادامه می‌دهد: فردی که در اینترنت دیده می‌شود، می‌توان به کوه یخی که در اقیانوس قرار دارد و تنها بخشی از آن بیرون است، تشبیه کرد. ما فقط همان قسمت اندک را می‌بینیم و قسمت‌های زیرین آن از دیدمان پنهان می‌ماند. بنابراین آشنایی اینترنتی برای انتخاب همسر کافی و جالب نیست. تبریزی توصیه می‌کند: افراد برای انتخاب همسر باید آشنایی نزدیک داشته باشند و در عین حال، خانواده‌های یکدیگر را از نظر مسائل فرهنگی و روابط اقتصادی بشناسند و دو نفر بررسی کنند که آیا از لحاظ خانوادگی با یکدیگر سنخیت دارند یا خیر. در غیر این صورت ازدواجشان موفق نخواهد بود.

طلاق یا زندگی پر از عذاب

دکتر افسانه وکیلی، روان‌شناس، مدرس دانشگاه و موسس مرکز مشاوره مهر در‌خصوص رواج این سایت‌ها می‌گوید: در چند سال اخیر، سایت‌های همسریابی بسیار رواج پیدا کرده‌اند و افراد برای پیدا کردن فرد مناسب خود در این سایت‌ها ثبت‌نام می‌کنند. این افراد معمولا اطلاعات صحیحی درباره سن، وضعیت تحصیلی، شرایط خانوادگی و اقتصادی و این قبیل موارد به یکدیگر منتقل نکرده و بر‌اساس همین اطلاعات نادرست، ارتباطی کاملا مجازی و غیرواقعی برقرار می‌کنند. وقتی این ارتباط ادامه پیدا می‌کند، وابستگی عاطفی بین آنها ایجاد می‌شود و پس از ایجاد وابستگی، کم‌کم به فکر آشنایی بیشتر و در نهایت ازدواج می‌افتند و در این شرایط، خانواده‌های خود را در جریان قرار می‌دهند. برخی افراد ممکن است اطلاعات غلطی را که داده‌اند، اصلاح کنند اما برخی دیگر چنان درگیر روابط احساسی می‌شوند که نمی‌توانند حقایق را بگویند یا ارتباط ایجاد شده را قطع کنند و با همان اطلاعات غلط با یکدیگر ازدواج می‌کنند. این ازدواج برپایه رابطه احساسی صورت می‌گیرد و وقتی از لحاظ عقلانی، دختر و پسر متوجه تفاوتشان می‌شوند، زندگی‌شان به مخاطره می‌افتد.

تبریزی نیز می‌گوید: آن بخش از ناشناخته‌های شخصیتی افراد که در ارتباط اینترنتی مشاهده نشده، ناسازگاری زناشویی به وجود می‌آورد که منجر به جدایی می‌شود و اگر برخی افراد هم از طلاق وحشت داشته باشند و به خاطر حرف مردم طلاق را انتخاب نکنند، عمری را با ناراحتی سپری خواهند کرد.

علت رواج ازدواج اینترنتی

تبریزی در‌خصوص این که چرا جوانان برای یافتن همسر سراغ سایت‌های اینترنتی همسریابی می‌روند، معتقد است: از آنجا که امکان ارتباط بین دخترها و پسرها بسیار کم است و افراد در مکان‌های بسیار محدود می‌توانند یکدیگر را ببینند و بشناسند، ناچار به راه‌هایی متوسل می‌شوند که از آن راه بتوانند با افراد بیشتری آشنا شوند و از میان این افراد، انتخاب معقول خود را پیدا کنند.

وکیلی علاوه بر دلیل فوق، دلایل دیگری را نیز برمی‌شمارد، از‌ جمله این‌ که: روش معرفی سنتی که قبلا افرادی، خانواده‌های دختر و پسر را به یکدیگر معرفی می‌کردند، بسیار کم شده است. درشهرهای کوچک هنوز این روش رواج دارد، اما در شهرهای بزرگ این اتفاق کمتر می‌افتد. مساله دیگر این که افرادی که به این شکل آشنا می‌شوند، در مهارت‌های اجتماعی و ارتباطی بسیار ضعیف و آدم‌هایی کمرو هستند. آنها نمی‌توانند همسر مناسب خود را پیدا کنند یا بتوانند با او صحبت و ارتباط برقرار کنند. از آنجا که آنها در ارتباط اینترنتی صرفا با تایپ مشخصات سروکار دارند و بیشتر از طریق گپ اینترنتی رابطه شکل می‌گیرد، راحت‌تر می‌توانند با فردی در دنیای مجازی ارتباط برقرار کنند. البته همین افراد به دلیل فقدان مهارت اجتماعی و ارتباطی، بعدها در زندگی زناشویی به مشکل برخورد کرده و نمی‌توانند احساسات و افکار خود را بازگو کنند.

سرعت در همسریابی

برخی کارشناسان، علت افزایش علاقه به آشنایی اینترنتی را سرعت موجود در دنیای امروز می‌دانند. در حقیقت، سرعت فضای مجازی و سایبری بسیار بیشتر از فضای واقعی است و انسان امروز، معتاد سرعت و قرار گرفتن در برابر سیلی دائمی از اتفاقات در جامعه سایبری می‌شود و از این که برای کار و فعالیت زندگی وقت بگذارد، بیزار است. او که دنبال تغییرات با سرعت زیاد است، حتی دوستی و مهر و محبت و همسر آینده خود را هم می‌خواهد از طریق اینترنت و در کمترین زمان ممکن پیدا کند، اما متاسفانه فراموش کرده برای داشتن عشق و علاقه عمیق به فردی که قرار است شریک و همدم زندگی‌اش شود، به وقت و زمانی کافی نیاز دارد.

یکی دیگر از معایب ملاقات اینترنتی این است که هر‌کس ممکن است ملاقات‌های اینترنتی متعددی داشته باشد تا به اصطلاح بتواند افراد دیگر را نیز بررسی و شناسایی کند. ادامه دادن چنین رفتاری نه‌تنها جلوی علاقه‌مند شدن افراد به یکدیگر را می‌گیرد، بلکه نمی‌تواند به داشتن رابطه طولانی منجر شود، چرا که آنها به این نوع قرارها معتاد شده و مدام دنبال گزینه‌ای بهتر از قبلی هستند. استمرار برای پیدا کردن یک فرد ایده‌آل و مطلوب‌تر از قبلی، خطر بسیار بزرگی برای فرد محسوب می‌شود و حتی اگر با فردی وارد رابطه‌ای شود، ممکن است نتواند از عادت بد خود دست بردارد و بازهم دراینترنت به دنبال دوست باشد. نتیجه این که به‌وسیله اینترنت می‌توان با بی‌شمار افراد ارتباط برقرار کرد، اما هرگز نمی‌توان درگیر یک رابطه سالم عاطفی و بادوام شد.

منبع: جام جم آنلاین
     
  
مرد

 
آشنایی بیشتر با ویژگی های ذهنی زنان





زنان دوست دارند آخرین کسی باشند که به قلب شوهرشان وارد می‌شوند. بعد از آن هم به وسیله‌های مختلفی می‌خواهند در را پشت سرشان ببندند و نگذارند کسی وارد شود. برای زن‌ها حتی از اولین لحظه‌ی آشنایی مهم این است آیا این مرد تا آخر عمر به من وفادار خواهد ماند یا نه.
این ویژگی های زنانه را بشناسید تا بیشتر پی به خصوصیات زنان ببرید:

1.پیوندجویی

روان‌شناس‌ها می‌گویند اگر فقط یک فرق بین زن‌ها و مردها باشد این است که برای زن‌ها ارتباط برقرار کردن با دیگران مهم‌ترین چیز است و برای مردها استقلال و اقتدار. این‌که زن‌ها خیلی بیشتر به ارتباط با دیگران اهمیت می‌دهند، از همان کودکی شروع می‌شود. حتماً همه‌ی شما دیده‌اید دخترها عروسک را به‌عنوان اسباب‌بازی اصلی انتخاب و با آن ارتباط برقرار می‌کنند. ‌روان‌شناس‌ها به این ویژگی زنانه «پیوندجویی» می‌گویند.

پیوند با خانواده‌ی پدری

زن‌ها از مردها پیوندجوتر هستند و برای رابطه با دیگران اهمیت بیشتری از مردان قائل‌اند. یکی از مهم‌ترین کسانی که زن‌ها برای رابطه با آنها انرژی می‌گذارند، خانواده‌ی پدری‌شان است. از خواهر، مادر، برادر و پدر گرفته تا بچه‌های خواهر‌ و برادرها و دایی و عمو و عمه و خاله همه و همه می‌توانند در دایره‌ی دغدغه‌های یک زن قرار بگیرند و از همه‌ی آنها خبر بگیرند. معمولاً مردها این رفتار همسران‌شان را در تقابل با قدرت خودشان می‌دانند و برای همین از زن‌ها می‌خواهند بین خانواده و شوهرشان به یکی اولویت بدهد. معلوم است می‌خواهند آن یکی هم خودشان باشد. در صورتی که رابطه با خانواده‌ی پدری، فقط به خاطر ویژگی پیوندجویی خانم‌هاست. همان ویژگی که آنها را به شوهران‌شان هم وصل کرده است!

رازداری نکردن

یکی از مسائلی که بین مردها و زن‌ها همیشه اختلاف است مرز بین چیزی است که باید بیرون از خانه گفته شود و چیزهایی که نباید گفته شود. زن‌ها به خاطر ویژگی پیوندجویی معمولاً هم‌ مرزها را بازتر می‌گیرند و هم تعداد آدم‌هایی که می‌توان چیزهایی را که در ذهن مردها خصوصی است به آنها گفت. یک زن ممکن است در اتوبوس بین شهری سر درددل را به یک کنار دستی غریبه باز کند و خصوصی‌ترین چیزهای زندگی‌اش را به او بگوید. اتفاقی که در مورد مردان تقریباً غیرممکن است.

2. عاطفی بودن

زن‌ها عاطفی‌تر از مردها هستند. این یک باور عمومی است که اتفاقاً پایه‌های علمی هم دارد. البته روان‌شناس‌ها کمی جزئی‌تر در این مورد اظهار نظر می‌کنند. آنها می‌گویند مردها می‌توانند جنبه‌های عقلانی و احساسی یک ماجرا را از هم جدا کنند، اما زن‌ها حتی در یک بحث منطقی زود احساساتی می‌شوند. عصب‌شناس‌ها می‌گویند دلیل این قضیه می‌تواند این باشد که مرکز عاطفه در مرد‌ها فقط در نیکره‌ی راست مغز آنهاست در صورتی که مراکز عاطفه در زن‌ها هم در سمت چپ و هم در سمت راست مغز پراکنده است. حتماً می‌دانید سمت چپ مغز مسئول تکلم و تفکر منطقی است. برای همین احتمالاً خیلی از مردها تعجب می‌کنند چرا وقتی یک بحث منطقی را با زنان‌شان پیش می‌برند، آنها ناگهان احساساتی می‌شوند. البته در مقابل خانم‌ها هم از این‌که مرد‌ها حتی در یک بحث احساسی می‌توانند خونسردی خودشان را حفظ کنند و با منطق خودشان پیش بروند تعجب می‌کنند.

اگر بخواهیم کلی‌تر نگاه کنیم، مخصوصاً مردهایی که زنان موفقی دارند، ممکن است به این اشتباه بیفتند که چون همسرشان در جمع آدم‌هایی است که خیلی خوب از پس خودشان و کارهای‌شان برمی‌آیند دیگر نیازی به حمایت عاطفی ندارد. اما روان‌شناسی زنان دقیقاً بر عکس این را می‌گوید. حتی زنانی که اسطوره‌ی اعتماد به نفس هستند در مقابل شما دوست دارند زنانه رفتار کنند و از حمایت عاطفی‌تان برخوردار شوند. دعوای همیشگی زنان و مردان در به جمله آوردن جمله «دوستت دارم» توسط مردها ریشه در همین تفاوت جنسیتی دارد.

زن‌ها به خاطر عاطفی بودن‌شان بیشتر از مبالغه در جمله‌های‌شان استفاده می‌کنند. وقتی آنها می‌گویند هیچ وقت، همیشه، بهترین، بدترین، همه یا هیچ واقعاً منظورشان دقیقا آن جمله‌ها نیست. اما شما به‌عنوان یک مرد احتمالاً منطقی فکر می‌کنید و می‌بینید واقعاً آن‌طور که همسرتان گفته نیست و وارد یک جدل بی‌حاصل منطقی با او می‌شوید

3. خوش‌صحبتی

مردان معمولاً از این شکایت دارند که همسران‌شان خیلی حرف می‌زنند. برای همین در مورد زیاد حرف زدن زنان هم تا دل‌تان بخواهد لطیفه و پیامک درست شده است. روان‌شناسان هم موافق‌اند زن‌ها و مردها هم در میزان صحبت کردن و هم در شیوه‌ی صحبت کردن با هم فرق دارند.

عصب‌شناس‌ها می‌گویند مردان برای حرف زدن فقط از نیمکره‌ی چپشان استفاده می‌کنند اما زن‌ها از هر دو نیمکره. روان‌شناسان رشد می‌گویند تجهیزات سخن گفتن (مثلاً تارهای صوتی) در زن‌ها زودتر از مردان رشد می‌کند.

روان‌شناس‌های تکاملی هم می‌گویند، در طول قرن‌ها مردها یاد گرفته‌اند ساکت‌تر باشند و زن‌ها یاد گرفته‌اند که بیشتر حرف بزنند. آنها می‌گویند هزاران سال پیش زنان به صورت گروهی با زنان دیگر حرکت می‌کردند و در حالی‌که بچه‌های‌شان را در بغل داشتند پا را از محدوده‌ی غار فراتر نمی‌گذاشتند. اگر آنها با همدیگر رابطه برقرار می‌کردند احتمال بقای‌شان بیشتر بود. اما مردها باید خاموش در بالای تپه به انتظار شکار می‌نشستند. اگر آنها حرف می‌زدند شکار فرار می‌کرد و بقای‌شان به خطر می‌افتاد.

گذشته از میزان حرف زدن مشکلاتی که تفاوت در ‌نحوه‌ی حرف زدن خانم‌ها و آقایان ایجاد می‌کند خودش را به شکل‌های متفاوتی در محیط خانواده نشان می‌دهد که در ادامه‌ی فصل با ذکر مثال آن‌ها را توضیح می‌دهیم.

گزارش توصیفی خانم‌ها

روان‌شناس‌ها می‌گویند اگر دو دسته‌بندی کلی در مورد گزارش روزمره باشد یکی گزارش توصیفی و یکی گزارش علمی است. زن‌ها معمولاً از حرف زدن‌شان گزارش توصیفی و با جزئیات، اما مردها از گزارش علمی و منطقی استفاده می‌کنند. این تفاوت از همان بچگی هم در مورد دختر‌ها و پسر‌ها وجود دارد. حتماً یادتان هست خواهرتان چه‌طور با آب‌وتاب در مورد اتفاق‌های مدرسه برای مادرتان حرف می‌زد اما شما به عنوان یک پسر حس می‌کردید اتفاق خاصی در مدرسه نیفتاده است که قابل تعریف کردن باشد. در واقع نه گزارش توصیفی زن‌ها نشانه‌ی پرحرفی آنهاست و نه تیتروار ردیف کردن وقایع روزانه‌ی مردها، نشانه‌ی‌ بی‌توجهی‌شان. بهترین راهکار برای مردها این است که بگذارند زن‌ها طبق طبیعت‌شان رفتار کنند و حرف خودشان را بزنند و آنها گوش بدهند. همین! مخصوصاً زن‌های خانه‌دار، که بیشتر تنها هستند، بیشتر به گوش دادن مردها نیاز دارند. گاهی همین گوش ندادن آن‌قدر برای خانم‌ها مسئله می‌شود که آنها را به وادی طلاق می‌کشاند.

ضمن این‌که زن‌ها حرف می‌زنند تا صرفاً حرف زده باشند، مردها همیشه دنبال راه‌حل می‌گردند و برای همین حرف زن‌ها را قطع می‌کنند تا راه حل دهند و مکالمه را تمام کنند و این همیشه زن‌ها را عصبانی می‌کند.

غیر مستقیم حرف‌زدن خانم‌ها

سبک بیان زن‌ها و مردها با هم فرق می‌کنند. مردها حرف‌شان را شفاف و مستقیم می‌زنند، اما زن‌ها غیرمستقیم می‌خواهند منظورشان را برسانند. یونگ، روان‌شناس مشهور در یکی از کتاب‌هایش زن‌ها را به عنکبوت تشبیه می‌کند. می‌گوید آنها برای رسیدن به مقصودشان آن‌قدر نقطه‌های مختلف را با تارهای‌شان به هم وصل می‌کنند که گاهی خودشان در تار خودشان گیر می‌افتند. البته‌ شیوه‌ی حرف زدن زن‌ها خیلی هوشمندانه است. وقتی همسر شما غیرمستقیم حرف بزند، حتی اگر شما با او مخالفت کنید، رابطه موقتاً به هم نمی‌خورد. همه‌ی اینها به همان پیوندجویی و عاطفی بودن زن‌ها مربوط است که در فصل‌های قبل هم به آنها اشاره شد. در واقع مردها نباید فکر کنند که حرف‌های زن‌ها کلمه به کلمه همان است که می‌گویند. آنها باید با توجه به فضای عاطفی و اتفاق‌های قبلی حرف زن‌ها را رمزگشایی کنند. ممکن است معنای حرف همسر شما دقیقاً عکس آن چیزی باشد که می‌گوید یا می‌خواهد. معمولاً باید پشت حرف‌های او دنبال «جلب حمایت عاطفی» و «شرح وظایف خودتان به عنوان یک شوهر» باشید!

مبالغه‌ی زنان

زن‌ها به خاطر عاطفی بودن‌شان بیشتر از مبالغه در جمله‌های‌شان استفاده می‌کنند. وقتی آنها می‌گویند هیچ وقت، همیشه، بهترین، بدترین، همه یا هیچ واقعاً منظورشان دقیقا آن جمله‌ها نیست. اما شما به‌عنوان یک مرد احتمالاً منطقی فکر می‌کنید و می‌بینید واقعاً آن‌طور که همسرتان گفته نیست و وارد یک جدل بی‌حاصل منطقی با او می‌شوید. این جدل به جای این‌که چیزی را حل کند زن‌ها را غمگین‌تر یا عصبانی‌تر می‌کند. بهتر است به حرفش گوش دهید و بگذارید حرفش را بزند تا آرام شود.

4.شم زنانه

زن‌ها و مردها زبان بدن متفاوتی دارند. زن‌ها لبخند بیشتری می‌زنند. فضای شخصی کمتری لازم دارند و معمولاً نزدیک‌تر به هم می‌ایستند. زن‌ها حالت بدنی متفاوتی می‌گیرند و معمولاً دست‌های‌شان را به حالت مۆدبی به هم قفل می‌کنند یا حالت دست به سینه می‌گیرند و پاهای‌شان را هم به هم نزدیک‌تر می‌کنند و موقع نشستن آنها را به یک طرف می‌گیرند.

اما از همه‌ی اینها مهم‌تر این است که زن‌ها توانایی کشف نشانه‌های زبان بدن دیگران را دارند. چیزی که روان‌شناس‌ها به آن می‌گویند «رمزگشایی». زن‌ها بیشتر از شما می‌توانند از حالت صورت و بدن‌تان بفهمند چه منظور یا احساسی دارید. بنابراین سعی نکنید به آنها دروغ بگویید! ضمن این‌که چون توانایی شما در این مورد کمتر است سعی کنید ذره ذره زبان بدن همسرتان را یاد بگیرید تا بتوانید ذهن او را بخوانید. حالا که توانایی طبیعی‌تان در این مورد کمتر است، لااقل خودتان، خودتان را تربیت کنید!

5.حسادت زنانه

زنان دوست دارند آخرین کسی باشند که به قلب شوهرشان وارد می‌شوند. بعد از آن هم به وسیله‌های مختلفی می‌خواهند در را پشت سرشان ببندند و نگذارند کسی وارد شود. برای زن‌ها حتی از اولین لحظه‌ی آشنایی مهم این است آیا این مرد تا آخر عمر به من وفادار خواهد ماند یا نه.

عصب‌شناس‌ها می‌گویند «احساس خاص بودن» و این‌که «من تنها زنی هستم که در زندگی شوهرم وجود دارد» تأثیر فوق‌‌العاده‌ای روی شیمی و مغز زنان می‌گذارد.

روان‌‌شناس‌های تکاملی می‌گویند نیاز به تعهد مردها در طول سالیان دراز ایجاد شده است. زن‌ها برای منتقل‌کردن ژن‌ها به بچه‌های‌شان باید مردی را انتخاب می‌کردند که در دوره‌ی بارداری و شیر دادن به بچه از او مراقبت کند. مردان متعهد با احتمال بیشتری این کار را انجام می‌دهند.

انحصارطلبی زن‌ها آن‌قدر قوی است که حتی می‌تواند باعث یک اضطراب دائمی و ترس از خیانت شوهرشان شود. زن‌ها از ابزارهای زیادی برای بسته ماندن در پشت سرشان استفاده می‌کنند. بعضی از آنها شوهرشان را امتحان می‌کنند، بعضی از آنها مرتب در مورد زن‌های دیگر از شوهرشان می‌پرسند، بعضی از آن‌ها شوهرشان را بازخواست می‌کنند، بعضی مرتب وسایل شخصی مثل موبایل همسرشان را چک می‌کنند، بعضی از آنها محدودش می‌کنند و بعضی حتی شوهرشان را مجبور می‌کنند محیطی را که «شهری است پر کرشمه و خوبان ز شش جهت» را عوض کنند.

اگر خیانت جنسی زن برای مردان یک فاجعه باشد، خیانت عاطفی مردها برای زن‌ها فاجعه است، بنابراین حسادت زن‌ها هم بیشتر از نوع عاطفی است تا جنسی. بهترین راه برای شما به عنوان یک مرد یک جمله است: «همسرتان را حساس نکنید.»

تنوع سلول‌های مخروطی در چشم زن‌ها باعث می‌شود آنها رنگ‌های بیشتر و دقیق‌تری را درک کنند. یک زن بیشتر احتمال دارد رنگ فیروزه‌ای و لاجوردی را از هم تشخیص دهد، مردها به هر دو می‌گویند آبی

6.تنوع‌طلبی زنانه

زن‌ها در بسیاری از موارد از مردها تنوع‌طلب‌ترند. از مبلمان منزل گرفته تا لباس و آرایش. عصب‌شناس‌ها می‌گویند این به جنسیت آنها برمی‌گردد. در مغز مردها برای هر چیزی تقریباً یک مرکز در یک نیمکره وجود دارد، اما مغز زن‌ها حالت عمومی‌تری دارد و برای هر کار چندین مرکز پراکنده در دو نیمکره وجود دارد. غیر از این جسم پینه‌ای که دو نیمکره را به‌هم متصل می‌کند در زن‌ها ضخیم‌تر‌ است. همین می‌تواند باعث تنوع‌طلبی آنها شود.

علاوه بر این، تنوع سلول‌های مخروطی در چشم زن‌ها باعث می‌شود آنها رنگ‌های بیشتر و دقیق‌تری را درک کنند. یک زن بیشتر احتمال دارد رنگ فیروزه‌ای و لاجوردی را از هم تشخیص دهد، مردها به هر دو می‌گویند آبی.

روان‌شناسان می‌گویند احساسات گسترده‌ی زنان و تفاوت‌های مغزی‌شان باعث می‌شود حسابی تنوع‌طلب باشند. تنوع‌طلبی خانم‌ها معمولاً خودش را در پوشش، آرایش، گرایش به مد، پاساژگردی و تغییر مبلمان نشان می‌دهد. چیزی که شما به‌عنوان یک مرد ممکن است حوصله‌اش را نداشته باشید. ممکن است شما این رفتارها را پای ولخرجی، بی‌ملاحظگی یا بیکاری همسرتان بگذارید اما در واقع آنها دارند طبق طبیعت تنوع‌طلب خودشان رفتار می‌کنند. اگر می‌خواهید آنها را درک کنید به عشق ماشین‌های همجنس خودتان نگاه کنید که دل‌شان می‌خواهد هر ماه ماشین یا وسایلش را عوض کنند.

منبع: زن روز
     
  
صفحه  صفحه 17 از 22:  « پیشین  1  ...  16  17  18  ...  22  پسین » 
خانه و خانواده

Journal of Family | مجله خانواده

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA