انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
خانه و خانواده
  
صفحه  صفحه 20 از 22:  « پیشین  1  ...  19  20  21  22  پسین »

Journal of Family | مجله خانواده


مرد

 
از افراد خوشبخت این مهارت های اساسی زندگی را بیاموزید


شادترین و موفق‌ترین افراد، مشتاقِ کارکردن در مشکلات و سختی‌ها هستند. آنها وقتی تصمیم به انجام چالش‌های تازه می‌گیرند، تا آخرین مرحله را در نظر مجسم می‌کنند و تا رسیدن به هدف دست از تلاش برنمی‌دارند.
راه موفقیت، پیچیده و غیرقابل ‌دسترس نیست. کافی است قوانین آن را یاد بگیریم و در زندگی به‌کار ببریم.
هرچند موفقیت و احساس خوشبختی ارتباط تنگاتنگی دارند، ولی برخلاف آنچه به نظر می‌رسد موفقیت به‌ندرت منجر به احساس شادی پایدار می‌شود.

لحظه‌ی دستیابی به اهداف، شیرینی وصف‌ناپذیری دارد؛ اما برای اغلب افراد، این لذت زودگذر است و خیلی سریع عادی می‌شود.

ما دائم در جستجوی موفقیت‌های جدید هستیم؛ چون موفقیت هر چقدر هم که بزرگ باشد، اندکی بعد تازگی خود را از دست می‌دهد. هنگامی که شما در نهایت به هدفی که در سر داشته‌اید دست می‌یابید، ناگهان با اهداف جدید و غیرمنتظره‌ رو‌به‌رو می‌شوید.

اما شادی و رضایت حاصل از بعضی موفقیت‌‌ها برای مدتی طولانی بعد از هیجان اولیه باقی خواهد ماند. افراد موفق و خوشبخت، همیشه و در همه‌ی جوامع ویژگی‌های مشترکی داشته‌اند. محققان دانشگاه هاروارد درباره‌ی افرادی که موفقیت‌های چشمگیر به دست آورده بودند، تحقیق کردند. هدف آنها از این تحقیق، شناخت و تجزیه و تحلیل کارهایی بود که این افراد به‌ طرزی متفاوت از مردم عادی انجام می‌دادند.

آنها دریافتند افرادی که برای مدت طولانی موفق و خوشبخت بوده‌اند، همه‌ی فعالیت‌های‌شان را پیرامون ۴ اصل سازمان‌دهی می‌کنند.

آنها فعالیت‌هایی را دنبال می‌کنند که:

رضایت و خشنودی آنها را به همراه داشته باشد.
نتیجه‌ی ملموس و محسوس به دست ‌دهد.
روی افراد مهم زندگی‌شان تأثیر مثبت داشته باشد.
ارزش‌ها و دانش آنها را به آیندگان منتقل کند.

برای اینکه شما نیز جزو افراد موفق شوید، کارهایی که انجام می‌دهید باید این ۴ اصل را در بر بگیرد. در صورت نادیده گرفتن حتی یکی از آنها، این احساس به شما د‌ست می‌دهد که باید بیشتر کار کنید یا کار متفاوتی انجام بدهید.

در این مقاله به مطالعه‌ی رفتارهای متفاوتِ انسان‌های موفق و خوشبخت می‌پردازیم.

آنها پر از شور و هیجان هستند

از مهم‌ترین عوامل موفقیت، شور و اشتیاق است که هیجان مورد نیاز را برای شروع کار و تحمل سختی‌‌های مسیر ایجاد می‌کند. افراد موفق خود را کاملا وقف آنچه می‌خواهند، می‌کنند.

«جین گودال» دانشمند رفتارشناسی جانوران و مردم شناسی، در ۲۶ سالگی برای مطالعه و تحقیق درباره‌ی شامپانز‌ه‌ها، خانه‌اش در انگلستان را ترک و به تانزانیا مهاجرت کرد. او تمام زندگی‌اش را صرف انجام کاری کرد که از‌ آن لذت می‌برد و الهام‌بخش افراد بسیاری بود تا آرزوهای‌شان را فراموش نکنند و ‌علایق‌شان را دنبال کنند.

برخلاف جریان آب شنا می‌کنند

افراد موفق و شاد با تمام وجود اشتیاق، علاقه، هدف‌ها و ارزش‌های‌شان را دنبال می‌کنند و هرگز از موانع و ریسک کردن نمی‌ترسند.

تصور کنید اگر «بیل گیتس» برای اینکه تمام انرژی خود را صرف مایکروسافت کند، دانشگاه را رها نمی‌کرد؛ یا «ریچارد برانسون» در ۱۶ سالگی مدرسه را ترک نمی‌کرد، یا «استیون کینگ» هر ثانیه‌ی اوقات فراغتش را به نوشتن رمان اختصاص نمی‌داد، دنیای امروز ما چه چیزهایی را از دست می‌داد!

کارِ شروع کرده را حتما به پایان می‌رسانند

مطرح کردن ایده‌‌های فوق‌العاده، وقتی آنها را اجرایی نکنید، هیچ ارزشی ندارد.

شادترین و موفق‌ترین افراد، مشتاقِ کارکردن در مشکلات و سختی‌ها هستند. آنها وقتی تصمیم به انجام چالش‌های تازه می‌گیرند، تا آخرین مرحله را در نظر مجسم می‌کنند و تا رسیدن به هدف دست از تلاش برنمی‌دارند.

انعطاف‌پذیر هستند

این افراد اشتباه می‌کنند و از آن درس می‌گیرند. فاجعه نیست اگر گاهی اوقات احمق به نظر برسید. ذهن خود را برای اشتباه کردن و تجربه‌ی چالش‌های بزرگ آماده کنید.

در پژوهش اخیر که در کالج «ویلیام اند مری» انجام شد؛ محققان پس از مصاحبه با بیش از ۸۰۰ داوطلب، دریافتند که موفق‌ترین‌ِ این افراد دو ویژگی مشترک داشتند:

ناکامی را در ذهن‌ خود تصور نمی‌کردند.
به قضاوت مردم درباره‌ی خودشان اهمیت نمی‌دادند.

به عبارت دیگر وقت و انرژی‌شان را با استرس و فکرِ شکست و نگرانی درباره‌ی نظر دیگران از دست نمی‌دادند. آنها شکست را قدمی کوچک و ضروری در راه دستیابی به اهداف می‌دیدند و باور داشتند گرچه شکست نتیجه‌ی مطلوب نیست، اما قسمتی از موفقیت است.

سلامتی، اولویت زندگی آنهاست

سلامتی، موفقیت و خوشبختی با هم مرتبط هستند.

افراد موفق، موفقیت را در گرو سلامت فیزیکی خود می‌بینند. بر همین اساس آنها همواره تلاش می‌کنند عادت‌های سلامتی را تمرین کنند. از مهم‌ترین این عادات، خواب خوب (که با استرس مقابله می‌کند، تمرکز را افزایش می‌دهد و خلق و خو را بهبود می‌بخشد)، تغذیه‌ی سالم (کمک به تمرکز) و ورزش ( افزایش سطح انرژی و بالا رفتن اعتمادبه‌نفس) است.

روی سختی‌ها و مشکلات تمرکز نمی‌کنند

اگر بر مشکلات تمرکز کنید، دچار استرس و هیجانات منفی می‌‌شوید که اجرای اهداف را به تأخیر می‌اندازد؛ در حالی‌که اگر به راه‌حل‌ها توجه کنید قطعا کارایی بیشتری خواهید داشت.

آنها از موفقیت دیگران خوشحال می‌شوند

این افراد به ارزش خود واقف هستند و خود را باور دارند. آنها معتقدند که موفقیت دیگران دیدشان را باز می‌کند و فرصت‌های ممکن را به آنها نشان می‌دهد. آنها از موفقیت‌های دیگران شاد و برای آنها ار‌زش قائل می‌شوند اما هرگز خود را با کسی مقایسه نمی‌کنند.

فراتر از مرزها زندگی می‌کنند

این افراد خارج از چهارچوبِ فکرِ دیگران فکر می‌کنند. منظور از تفکر خارج از چهارچوب، خلاقیت و نوآوری است. آنها هنجار مربوط به خود را می‌سازند و از عدم پذیرش رفتارشان توسط دیگران هراس ندارند.

در حالی‌که دیگران در محدوده‌ی امن و آسایش خود ایستاده‌اند، افراد موفق خارج از این محدوده، خود را به چالش می‌کشند و در معرض افکار و ایده‌های جدید قرار می‌دهند.

ذهنشان را باز نگاه می‌دارند

داشتن ذهن باز به معنی تمایل به بررسی ایده‌های جدید و متفاوت است.

افراد موفق می‌دانند که هر دیدگاهی به نوبه‌ی خود فرصت رشد آنها را فراهم می‌کند. آنها قادرند نظرشان را در مواجهه با واقعیات و اتفاقات جدید تغییر دهند و به مسائل و مشکلات از زاویه‌‌ی دید متفاوت نگاه کنند. یکی از راه‌های باز نگاه داشتن ذهن این است که سعی کنید از هر مکالمه‌ای حداقل یک نکته‌ی مفید به دست آورید.

اجازه نمی‌دهند هیچ‌کس شادی‌شان را محدود کند

اگر شادی شما در گرو مقایسه‌ی خودتان با دیگران باشد، خوشحالی‌تان دیگر کاملا متعلق به خودتان نخواهد بود. افراد موفق وقتی در مورد کاری که انجام داده‌اند احساس خوبی دارند، اجازه نمی‌دهند افکار یا اعمال هیچ‌کس آنها را تحت تأثیر قرار دهد. غیرممکن است که ما به عنوان موجودات اجتماعی نسبت به نظرات دیگران هیچ عکس‌العملی نداشته باشیم؛ ولی باید بدانیم که هرگز آن‌قدر که دیگران می‌گویند خوب یا بد نیستیم. پس بهتر است همیشه با دیده‌ی شک و تردید به نظرات دیگران بنگریم
     
  
مرد

 
خاطرات بد زندگی را اینگونه از ذهن خود رها کنید



روش دیگری که معمولا برای مدیریت احساس پیشنهاد می‌شود، ارزیابی دوباره یا نگاه متفاوت به ماجرا و ساختن خاطره به گونه‌ای است که دلتان می‌خواست باشد. این روش می‌تواند از نظر ذهنی، سخت و طاقت‌فرسا باشد در حالی که روش تمرکز بر جزئیات غیرحسی یک خاطره بسیار ساده است.
برخی ترفندها در پاک کردن و زدودن خاطرات منفی ازذهنمان تاثیرات زیادی خواهند گذاشت سعی کنید تجربه های منفی گذشته را مدام برای خود تکرار نکنید و روح و روان خود را با تنش مواجه نکنید فشار روانی خود را کاهش دهید و سعی کنید خاطرات خوب را جایگزین خاطرات بدتان کنید.

یکی از جملاتی که همه افراد هنگام دلداری دادن کسی در مواقع ناراحتی این است که با گذشت زمان این خاطره بد فراموش می شود. اما فقظ گذشت زمان برای پاک کردن این خاطره بد از لوح ذهن ما کافی است. یا باید خودمان نیز برای این کار تلاش کنیم؟

پژوهش جدید محققان آمریکایی حاکی از آن است که فکر کردن در مورد فضای یک خاطره بد می‌تواند باعث کمتر شدن فشار روانی آن شود.

به گفته روانپزشکان، به یاد آوردن احساس‌های مربوط به یک تجربه شخصی منفی، همچون این‌که چه اندازه غمگین بوده یا چقدر احساس آشفتگی می‌کرده‌اید، می‌تواند باعث احساس پریشانی و اندوه شود. خصوصا زمانی که نمی‌توانید از فکرکردن به این خاطرات دست بردارید.

تحقیقات جدید پیشنهاد می‌دهد برای کاهش این اثرات کافیست زمانی که این خاطرات منفی وارد ذهن شما می‌شوند به جای این‌که به فکر کردن درباره احساس خود در آن زمان بپردازید، به جزئیات فضایی ماجرا فکر کنید که روشی نسبتا ساده و موثر برای تسکین اثرات منفی این خاطرات است.

محققان موسسه بکمن دانشگاه ایلینویز، با مطالعه مکانیزم‌های رفتاری و عصبی مربوط به فرآیند اجتناب از احساسات در فرآیند یادآوری خاطرات شخصی، دریافتند که فکر کردن درباره عناصر فضایی این خاطره‌ها به طور قابل توجهی اثرات حسی آنها را کاهش می‌دهد.

گاهی ما غرق در این فکر می‌شویم که در طول یک رخداد یا حادثه چه اندازه احساس اندوه یا پریشانی می‌کردیم و این یادآوری باعث می‌شود احساس بد و بدتری پیدا کنیم. این پدیده‌ای است که در افسردگی از آن به عنوان نشخوارکردن جنبه‌های منفی خاطرات یاد می‌شود.

پروفسور فلورین داگلاس، روانشناس و یکی از همکاران این تحقیق گفت: ما دریافتیم که اگر به جای فکرکردن درباره احساساتی که در طول یک خاطره منفی داشته‌اید، از احساس‌ها صرف‌نظر کنید و درباره فضا و بستر رخداد آن خاطره بیندیشید- مثل دوستی که در آن زمان در آنجا ضور داشته یا این‌که هوا در آن روز چگونه بوده‌ است، یا هر چیز غیرحسی که بخشی از آن خاطره است- در این صورت ذهن شما می‌تواند بدون هیچ تلاشی، از احساس‌های ناخواسته همراه با آن خاطره دوری کند. وقتی خود را در سایر جزئیات غرق می‌کنید، ذهن شما معطوف به سایر چیزها می‌شود و شما دیگر تا این اندازه بر جنبه‌های احساسی منفی ماجرا متمرکز نمی‌شوید.

این راهکار ساده، جایگزین مناسبی برای دیگر روش‌های مدیریت احساسات همچون متوقف‌کردن یا ارزیابی دوباره است. در متوقف‌کردن احساسات، شما احساسات خود را در یک بطری فرضی جای می‌دهید و سعی می‌کنید آن را در یک جعبه بگذارید و دور بیندازید که این روشی موثر در کوتاه مدت است اما در طولانی مدت، میزان عصبانیت و افسردگی شما را افزایش می‌دهد.

روش دیگری که معمولا برای مدیریت احساس پیشنهاد می‌شود، ارزیابی دوباره یا نگاه متفاوت به ماجرا و ساختن خاطره به گونه‌ای است که دلتان می‌خواست باشد. این روش می‌تواند از نظر ذهنی، سخت و طاقت‌فرسا باشد در حالی که روش تمرکز بر جزئیات غیرحسی یک خاطره بسیار ساده است.

این روش نه تنها به مدیریت احساس در کوتاه‌مدت کمک می‌کند، بلکه می‌تواند منجر به کاهش جنبه‌های سخت خاطرات منفی شود که مدت‌هاست ذهن شما را درگیر کرده‌ است.

منبع: دکترسلام
     
  
مرد

 
صحبت کردن درست با مردم را به کمک این شیوه ها بیاموزید



هنگام صحبت کردن، نوع نشستن و ایستادن روی صحبت های تان خیلی اثر گذار است. مخصوصا اگر می خواهید یک ارائه مهم داشته باشید باید به این مهم بیشتر توجه کنید. نوع نشستن و ایستادن روی تارهای صوتی تان تاثیر گذار است.
طرز بیان کلمات و داشتن فن بیان خوب می تواند به شمادر متقاعد کردن دیگران و درست رساندن منظورتان کمک بسزایی نماید.اکثر اوقات به دلیل نداشتن لحن درست فردی را از خودمان دلخور می کنیم در حالی که ممکن است واقعا منظور بدی نداشته باشم.در این مطلب قصد داریم به شما راهکارهایی ارائه دهیم که با استفاده از آن ها می توانید نفوذ کلام خود را در طرف مقابلتان افزایش دهید و درستی حرفتان را ثابت کنید.

شمرده صحبت کنید!


یکی از معلمین همیشه موفق در عرصه سخنرانی و فن بیان که در کالیفرنیا کلاس های موفقی دارد، معتقد است که «یکی از کارهایی که می توانید انجام دهید تا وضوح کلام تان را بیشتر کنید، کم کردن سرعت است.»

همیشه آهسته و پیوسته صحبت کردن، کمک می کند که برخی از کلمات تان را که سخت تر درک می شوند را به خوبی به گوش مخاطب برسانید. راستش را بخواهید یکی از علت های اینکه من با یکی دو تن از دوستانم تمایل به صحبت تلفنی و حتی دیدار حضوری ندارم همین موضوع است! آن ها چنان تند صحبت می کنند و کلمات را دهان خود می چرخانند که گاهی پاسخ به سوالاتشان لبخندی بیش نیست چون واقعا چیزی از حرف هایشان نه تنها من بلکه هیچ کدام از اطرافیانشان متوجه نمی شویم. کلید شمرده صحبت کردن، شروعی آهسته است. نیازی نیست سریع تمام پیام خود را برسانید! آهسته بودن را تمرین کنید.

اعتماد بنفس داشته باشید!


زمانی که می خواهید شروع به صحبت کنید، به گفته های خود مطمئن باشید. لازم نیست که طوری حرف بزنید که حرف های تان را به کرسی بنشانید. عموما افرادی که در معرفی خود و یا در میان حرف هایی که از پیش آماده کرده اند زیاد از آوای " ااا " استفاده می کنند از عدم اعتماد به نفس رنج می برند. باید اعتماد بنفس در صحبت کردن را آموخت و به آن پای بند بود. هیچ کس به حرف های فردی بی اعتماد به نفس با دل و جان گوش نمی دهد!

با شوق حرف بزنید!


کسانی که از چاشنی شوق در میان صحبت هایشان استفاده می کنند صحبت هایشان و حتی خودشان خواستنی تر هستند بنابراین همیشه شوقی مثبت و انرژی قابل حسی در میان حرف ها و لابلای کلامتان باشد. این گونه مخاطبین صحبت ها و دیدگاه های شما را بهتر قبول می کنند.

فروتن باشید!

فروتنی را باید از جمعی که برتر از شما هستند و البته در ارتباط با شما هستند یاد بگیرید. هرگز سعی نکنید خودتان را برتر از بقیه جلوه دهید. مخصوصا اگر بدون ادله کافی بخواهید در این باره صحبت کنید فقط وجهه خود را خراب می کنید.

تنفس شکمی داشته باشید

تنفس ها می توانند از محدوده شکم یا از محدوده سینه شروع شوند. برای اینکه صحبتی با صلابت داشته باشید بهتر است که از سمت شکم تنفس را شروع کنید. تنفس از ناحیه سینه موجب می شود که صدایتان وحشت زده باشد و تارهای صوتی تان کشیده شوند و صدایتان غیر واقعی باشد.

نوع نشستن و ایستادن را جدی بگیرید!

هنگام صحبت کردن، نوع نشستن و ایستادن روی صحبت های تان خیلی اثر گذار است. مخصوصا اگر می خواهید یک ارائه مهم داشته باشید باید به این مهم بیشتر توجه کنید. نوع نشستن و ایستادن روی تارهای صوتی تان تاثیر گذار است.

صدایتان را با زیر وبم های متناوب هماهنگ کنید


زیر و بم های صدا را باید تست کنید و در جاهای متناسب و درست آن ها را بکار گیرید. لازم نیست دهان تان را زیاد باز کنید تا بتوانید تفاوتی در صدای خود ایجاد کنید. باید بدانید که کدام آوا ها برای کدام دسته از حروف و کلمات صحبت های شما را جذاب تر می کند.

آرامش تان را همیشه حفظ کنید


برای اینکه بتوانید خوب صحبت کنید و پیام تان را برسانید و در عین حال، صحبت شما تنش زا نشود بهتر است که آرامش تان را همیشه حفظ کنید چرا که طی صحبت های تان قصد جنگ با کسی ندارید اما اگر اشتباهی رخ دهد موجب می شود که نوع صدای شما که به تندی گرایش پیدا می کند، با تفهیم اشتباه برای مخاطب همراه باشد. دقت کنید که آرامش گاهی اوقات به خودی خود می تواند تمام وظایف و تکنیک های بالا را پوشش دهی کند.

با توجه به این تکنیک ها می توانید صحبت های تاثیر گذار تر و البته انرژیک تری داشته باشید و دیگران را از مصاحبت با خود، به شعف آورید.

دیدگاه های خود و تجربیات تان را در این باره با گویا آی تی در میان گذاشته و این مطلب را روی شبکه های اجتماعی نشر دهید.

منبع: گویا آی تی
     
  
مرد

 
یک پیشنهاد

فهرست هدیه و عیدی را تغییر دهیم


چه اشکالی دارد به اقوام و دوستان خود کپسول آتش نشانی هدیه دهیم؟ یا جعبه کمک های اولیه ،فشارسنج های خانگی، حتی یک شیشه عسل طبیعی یا گرده گل زنبور عسل که یکی از مفید ترین مواد غذایی دنیاست. شاید هم بخواهیم هدیه ارزان تری تهیه کنیم و مثلاً کیسه آبگرم عیدی دهیم، یا بسته ای از دمنوش های گیاهی مفید.
عصر ایران؛ جعفر محمدی - روز گذشته برای دیدار با دوستی به دفترش رفته بودم. کنار میزش چند کپسول آتش نشانی بود؛ می گفت بعد از حادثه پلاسکو، به جای این که برای دوستانش هدایایی مانند گل و شیرینی ببرد، به آنها کپسول آتش نشانی هدیه می دهد.

صحبت مان گل انداخت و به اینجا رسید که می توانیم فرهنگ هدیه دادن و عیدی دادن هایمان را نیز اصلاح کنیم.
شرینی، شکلات، گل، ظرف بلور، یک دست فنجان، ساعت دیواری، لباس، خودنویس، سررسید و نظایر این ها، هدایایی هستند که در فرهنگ ما جا افتاده اند و البته هر کدام شان نیز در جای خود بسیار ارزشمندند.
اما چه خوب است هدایایی که می دهیم را "هدفمند و سودمند" کنیم. وقتی یک ساعت دیواری یا یک بسته شکلات به کسی هدیه می دهیم، آیا واقعاً نیازی از او را برطرف کرده ایم یا صرفاً برای خالی نبودن عریضه، یکی از همین هدایای کلیشه ای را خریده و تقدیم کرده ایم؟

عید نوروز نزدیک است و بازار عیدی دادن ها نیز داغ خواهد شد. چه اشکالی دارد به اقوام و دوستان خود، که قریب به اتفاق شان در خانه، خودرو یا دفترشان کپسول آتش نشانی ندارند، یک کپسول هدیه دهیم؟ شاید همین عیدی ما، روزی چنان به کارشان بیاید که جان خود و خانواده شان را نجات دهد.

آیا خوب نیست چند جعبه کمک های اولیه یا وسایل داخلش بخریم و به عزیزان مان هدیه دهیم؟
فشارسنج های خانگی چطور؛ مخصوصاً برای افراد میانسال و کهنسال؟ ماساژور بدن هم می تواند عیدی خوبی باشد و حتی یک شیشه عسل طبیعی یا گرده گل زنبور عسل که یکی از مفید ترین مواد غذایی دنیاست. چه جالب خواهد بود اگر به یکی از بستگان رنجیر چرخ بدهیم.
شاید هم بخواهیم هدیه ارزان تری تهیه کنیم و مثلاً کیسه آبگرم عیدی دهیم. یا بسته ای از دمنوش های گیاهی مفید بخریم و به عزیزان مان بدهیم و لذت نوشیدن و چشیدن طعم طبیعت را بارها و بارها به آنان ارزانی کنیم.
کتاب یا اشتراک مجلاتی که مناسب سن و علاقه افراد باشد نیز پیشنهادهایی تکراری اما هنوز معتبر هستند.

بیایید از هم اکنون، به هدایا و عیدی هایی که می دهیم بیشتر فکر کنیم و برای مان مهم باشد پولی که در این راه خرج می کنیم ، در نهایت واقعاً به کار کسانی بیاید که دوست شان داریم.
     
  
مرد

 
مقایسه کردن خودتان با دیگران همیشه هم بد نیست





همانطور که مشخص است مقایسه خود با دیگران اشتباه نیست. در حالی که انسان‌ها به عنوان موجوداتی اجتماعی به هم متصل هستند چگونه می‌توان مقایسه با دیگران را که لازمه بقاست را اشتباه دانست؟ در واقع کسانی که هرگز توجهی به دیگران ندارند در ادغام و مشارکت‌های اجتماعی دچار مشکل هستند.

یکی از بهترین راه‌ها برای اینکه نسبت به خودتان احساس بسیار بدی پیدا کنید این است که خودتان را با دیگران مقایسه کنید این کاری است که بیشتر افراد می‌کنند؛ ارزیابی موقعیت شغلی، مالی و خانوادگی یا وضعیت ظاهری و میزان زیبایی خود را با دیگران مقایسه می‌کنند و معمولا به این نتیجه می‌رسند که پایین‌تر از بقیه هستند‎.

 آیا خودتان را با دیگران مقایسه میکنید؟!
با این حال مقایسه و ارزیابی بسیار طبیعی است و شما تنها نیستید. بیش از ۲۰۰۰ سال پیش ارسطو درباره آدم‌هایی حرف زده است که خود را با دیگران مقایسه می‌کنند. جستجو در دیگران برای پیدا کردن موقعیت و جایگاه خود مساله‌ای کهنه و قدیمی است‎.‎

لئون فستینگر دانشمندی است که نظریه مقایسه اجتماعی را مطرح کرده است. این نظریه به طور کلی بیان می‌کند که ارزیابی توانایی‌ها، دارایی‌ها و زیبایی از طریق مقایسه خود با دیگران امری طبیعی است چون همه می‌خواهند بدانند به نسبت دیگران تا چه اندازه خوب هستند‎.


آیا من خوب هستم؟
دیگران آینه ما برای تماشای خود هستند. فقط زمانی می‌توانید بفهمید که در پرش از دیگران بهتر هستید که آدم‌های زیادی پریده باشند. تا زمانی که چنین مقایسه‌ای صورت نگیرد نمی‌فهمید جایگاه شما کجاست و چقدر بهتر از بقیه هستید‎
.‎
فستینگر همچنین در نظریه خود بر این نکته تاکید می‌کند که افراد همواره از یک سو خود را با کسانی مقایسه می‌کنند که از آنها بالاتر هستند و از سوی دیگر خود را با افرادی پایین‌تر از جایگاه فعلی خودشان مقایسه می‌کنند. از این طریق انسان‌ها ملاحظه می‌کنند که تا چه اندازه به گروه بالاتر نزدیک شده‌اند. همچنین برتری نسبت به گروه دیگر باعث می‌شود تا فرد احساس خوبی نسبت به خودش پیدا کند. این راهی برای احساس اعتماد به نفس بیشتر است‎.


‎ ‎راهی برای کمک به خود

همانطور که مشخص است مقایسه خود با دیگران اشتباه نیست. در حالی که انسان‌ها به عنوان موجوداتی اجتماعی به هم متصل هستند چگونه می‌توان مقایسه با دیگران را که لازمه بقاست را اشتباه دانست؟ در واقع کسانی که هرگز توجهی به دیگران ندارند در ادغام و مشارکت‌های اجتماعی دچار مشکل هستند. بنابراین اگر شما خود را با دیگران مقایسه می‌کنید توانایی سازگاری و هماهنگی‌های اجتماعی را دارید. این یک ابزار برای توسعه رفتارهای اجتماعی است. اما اگر مقایسه تبدیل به یک فشار روانی شود و باعث ایجاد نفرت از دیگران یا خودتان بشود این مساله‌ای است که فراتر از یک مقایسه طبیعی برای سازگاری با جامعه است‎.


به اندازه کافی خوب نبودن

مقایسه زمانی به یک مشکل مزمن تبدیل می‌شود که شما دائما در ارزیابی و مقایسه خود احساس کنید چیزی را ندارید در حالی که دیگران صاحب آن هستند. این نوع مقایسه کاملا بر مبنای احساسات است. کسانی که اعتماد به نفس کافی ندارند دائما خود را مقایسه می‌کنند و در این نوع مقایسه به چیزهایی ( به عنوان ارزش) فکر می‌کنند که دیگران دارا هستند و آنها خود را فاقد آن می‌بینند. متاسفانه فکر کردن زیاد به آنچه در اختیار دیگران است در نهایت تبدیل به یک مصیبت و ایجاد احساس بدبختی می‌شود. عادت به مقایسه زیاد خود با دیگران باعث می‌شود بیش از اندازه لازم به آنها فکر کنید و با دقت بیشتری نظاره گر باشید. در این وضعیت همیشه دیگران را مهمتر از خود می‌دانید و به طور کلی آنها را قوی‌تر، ثروتمندتر، زیباتر، جذاب‌تر و موفق‌تر، شادتر و باهوش‌تر می‌بینید‎.


چگونه مقایسه می‌کنید؟
خیلی از افراد در مقایسه خود با دیگران معمولا در دام می‌افتند. بسیاری از چیزهایی که به عنوان معیار مقایسه قرار می‌گیرند نسبی و غیرقابل سنجش هستند. مثلا زیبایی افراد را چطور می‌شود ارزیابی کرد؟ هر کسی درکی از زیبایی دارد و آن را با حد و حدود خود و مطابق با برداشت‌های خود که حاصل تجربه و آموزش است زیبایی را تعریف می‌کند. در اینصورت چگونه می‌توان حدی را برای چیزی که اساسا قابل سنجش نیست تعیین کرد؟
افرادی که دچار وسواس مقایسه می‌شوند معمولا چیزهایی را مقایسه می‌کنند که قابل سنجش نیستند. در واقع مشکل آنها این است که میان چیزهای قابل اندازه‌گیری و چیزهای غیر قابل اندازه‌گیری سردرگم می‌شوند‎.


مقایسه؛ فراتر از مرزها
پیش از گسترش رسانه‌ها و فناوری‌ها، برای مقایسه با دیگران جامعه محدودی در اختیار داشتید. اما حالا همه چیز فراتر از مرزها و محدوده‌های زندگی شما و اطرافیانتان است. وارد صفحه اینستاگرام می‌شوید و دنیایی بسیار گسترده در اختیارتان قرار می‌گیرد.
رسانه و شبکه‌های اجتماعی این امکان را به شما می‌دهند تا به هر جا که می‌خواهید سرک بکشید. عجیب است اگر بعد از بالا و پایین کردن اینستاگرام یک لحظه میز غذا، لباس‌ها، خانه و ماشین خود را با دیگران (حتی کسانی که نمی‌شناسید) مقایسه نکنید. زمانی که یک نفر خبر موفقیت‌اش‌(در هر زمینه‌ای) را اعلام می‌کند بدون شک پس از شنیدن خبر به جایگاه خودتان فکر می‌کنید.
در اینجا مقایسه کردن زندگی خود با دیگران چیز بدی نیست اما اگر هر روز وارد شبکه‌های اجتماعی می‌شوید، زندگی دیگران را تماشا می‌کنید و احساس بدی پیدا می‌کنید و یا اگر دریافته‌اید که در حال ایجاد تغییرات اجباری برای بهبود زندگی خود هستید در دام مقایسه‌های وسواسی افتاده‌اید؛ چیزی که به شدت مذموم و آسیب زننده است‎.


رها شدن از دام مقایسه
اگر در دام مقایسه افتاده باشید به خوبی می‌دانید که این کار چقدر فرسوده‌کننده و عذاب‌آور است و چطور شما را از لذت‌های ساده زندگی محروم می‌کند. وقتی دائما خود را مقایسه می‌کنید زندگی برایتان هیچ کیفیتی ندارد. همیشه چیزهای فراوانی وجود دارد که در اختیار دیگران است و برای شما فراهم نیست. آدمی که بیش از اندازه به زندگی دیگران نگاه می‌کند به طور هدفمند نقص‌های فراوانی در زندگی و روابط خودش پیدا می‌کند. اگر متوجه آسیب‌ها و تاثیرات منفی مقایسه شده‌اید یک بار دست به عمل بزنید تا رفتارتان به مرور زمان تغییر کند‎.


برای شروع فقط برای یک هفته کاری به کار دیگران نداشته باشید. به هیچ کس فکر نکنید، با کسی تماس نگیرید، جایی نروید و زندگی مجازی دیگران را رصد نکنید و هر زمان که افکار مزاجم به سراغتان آمد با انجام یک فعالیت درگیر کننده از فکر کردن به دیگران دست بردارید. یک هفته زمان کوتاهی است اما من اطمینان دارم که پس از یک هفته احساس بهتری نسبت به خودتان پیدا می‌کنید.

البته این روش در صورتی برای شما موثر خواهد بود که بپذیرید مشکل اصلی شما و احساس نارضایتی‌تان از زندگی ناشی از مقایسه افراطی خود با دیگران است و تصمیم بگیرید که این وضعیت را تغییر بدهید. پس از یک هفته، با ادامه همین تمرین همچنین با هدف ایجاد تغییرات مثبت و تلاش برای بازیابی اعتماد به نفس از دست رفته به شیوه‌های مثبت به مرور زمان می‌توانید از مقایسه دائمی خود دست بردارید و هوشمندانه رفتار کنید.‏
     
  
مرد

 
شخصیت سالم این ویژگی ها را دارا است



از نظر آلپورت، انسانهای سالم نیاز مداومی به تنوع، احساس و درگیری تازه دارند .كارهای روزمره و عادی را كنار می گذارند و درجست و جوی تجربه های تازه هستند . ماجراجو هستند ، خطر می كنند و چیزهای تازه كشف می نمایند.
هیچ کس از داشتن آرامش بدش نمی آید. می توان گفت تلاش ها ، کار و فعالیت های افراد برای رسیدن به آرامش در زندگی است. دانستن معیار های سلامت روانی به شما کمک می کند تا سریع تر به تصویری که از آرامش و شادابی در ذهنتان است ، دست یابید.

سلامت روانی و جسمانی خواست همه انسانهاست و همه در تلاشیم شخصیت های سالمی درزندگی برای برقراری مناسبات سالم انسانی پیدا كنیم. اما آیا تا كنون اندیشیده اید كه چه فردی ازشخصیت سالم بهره مند است .

گوردن آلپورت یكی از نخستین روان شناسی بود كه توجه خود را به شخصیت سالم معطوف داشت . از نظر وی افراد سالم در سطح معقول و آگاه عمل می كنند ،از قید و بندهای گذشته آزادند و از نیروهایی كه آنها را هدایت می كنند كاملا آگاهند و می توانند برآنها چیره شوند . راهنمای اشخاص بالغ ، زمان حال ، هدفها و انتظارهایی است كه از آینده دارند. جنبه بنیادی شخصیت آدمی را مقاصد سنجیده و آگاهانه (امیدها و آرزوهای او ) تشكیل می دهد . این هدفها ، انگیزه شخصیت سالم قرار می گیرد و بهترین راهنما برای فهم رفتار كنونی انسان هستند .وجود آدمی برداشتن هدفهای دراز مدت استوار است و انسا ن را از حیوان ، كودك را از سالمند ،در اكثر موارد ، شخصیت سالم را از بیمار متمایز می كند .

از نظر آلپورت، انسانهای سالم نیاز مداومی به تنوع، احساس و درگیری تازه دارند .كارهای روزمره و عادی را كنار می گذارند و درجست و جوی تجربه های تازه هستند . ماجراجو هستند ، خطر می كنند و چیزهای تازه كشف می نمایند. همه این فعالیتها ایجاد تنش می كند و در هر صورت تنها از راه تجربه ها و خطرهای تنش زاست كه بشر می تواند ببالد . نگاه شخص سالم به آینده او را پیش میراند و این نگرش با هدفهای خاص خود شخصیت را یگانه می سازد و سبب افزایش میزان تنش او می شود .

از دیدگاه آلپورت

گسترش مفهوم خود ،ارتباط صمیمانه خود با دیگران ، امنیت عاطفی ، ادارك واقع بینانه ، مهارتها و وظایف ، عیینیت بخشیدن به خود و فلسفه یگانه سازندگی هفت معیار شخصیت سالم است .
ازسوی دیگر اریك فروم معتقد است كه به سبب اهمیت نیروهای اجتماعی و فرهنگی برای درك یكایك اعضای جامعه ،باید ساختار آن جامعه درگذشته و حال تجزیه و تحلیل گردد . بنابراین شناسایی ماهیت جامعه كلید درك شخصیت متغیر انسان است . شخصیت ،خواه سالم و ناسالم به فرهنگ بستگی دارد . فرهنگ مانع یا حامی رشد و تكامل مثبت انسان است.

از دید فروم

فروم شخصیت انسان را بیشتر محصول فرهنگ میداند . از نظر وی سلامت روان بستگی به این دارد كه جامعه تا چه اندازه نیازهای اساسی افراد جامعه را برآورده می كند ،نه اینكه فرد تا چه حد خود را با جامعه سازگار می كند . در نتیجه سلامت روان بیش از آنكه امری فردی باشد . مساله ای اجتماعی است . جامعه ناسالم در بین اعضای خود دشمنی بدگمانی بی اعتمادی میآفریند و مانع از رشد كامل آنها می گردد . درمقابل جامعه سالم به اعضای خود امكان می دهد به یكدیگر عشق بورزند ،بارور، كارآمد و خلاق باشند و قوه تعقل و عینیت خود را بارورو نیرومند سازند .

از نظر مزلو نیز كه یك روانشناس انسانگر است .شخص سالم در حال خودشكوفایی یا تحقیق ذات است ،شخصی است كه شایستگی بودن و شدن را داراست.

درگ درست ازواقعیت ،ذهن بازداشتن به تجربه ها ، افكار ، اطلاعات جدید، وحدت شخصیت هویت راسخ ، خود را می شناسد و برآن اساس رفتار می كند ،توانایی گسترش روابط صیمیانه ،خلاقیت و برخورداری از رفتار اخلاقی مبتنی بر اصول معنوی را ویژگی های شخصیت سالم می داند و معقتد است افرادی كه خواستار خود شكوفایی هستند به نوبه خود نیازهای سطوح پایین تر شان (یعنی نیازهای جسمانی ، ایمنی ، تعلق ، محبت و احترام ) را برآورده سازند آنان دچار بیمارهای روانی نیستند ،آنان الگوهای بلوغ ، پختگی و سلامتی هستند و با حداكثر استفاده از همه قابلیتها تواناییهایشان خویشتن را فعلیت و تحقق می بخشند . میدانند چسیتند ،كیسیتند و كجا می روند . به اعتقاد وی جوانان نمی توانند كاملا خواستار تحقق خود باشند ،آنان احساس هویت نیرومند و استقلال ندارند ، به رابطه عاشقانه پایدار نرسیده اند، اما می توانند به سوی تحقق خود پیش بروند و از خود ویژگیهای نشان دهند كه حاكی از توجه به بلوغ و سلامت روان باشد.

از دیدگاه مزلو

به اعتقاد مزلو ویژگی دیگرافراد خود شكوفا ، ادراك صحیح از واقعیت عینی شناخت عینی از موضوعهاو اشخاص پیرامون خود به همانگونه كه وجود دارد و تشخیص ریاكاری و نادرستی است .شخصیتهای نا سالم ، جهان را با قالب ذهنی خویش ادارك می كنند و می خواهند به زور آن را به شكل ترسها ، نیازها ، وارزشهای خود درآورند.

ازسوی دیگر روان شناسان شناخت گرا ، براین باورند كه شخص سالم ، رویدادهای محیط را با استفاده از روشهایی تعبیر و تفسیر می كند كه به احساس خوب (یا امید ) می انجامند و او را قادر می سازند به اینكه برای حل مسائل زندگی خود مهارتهای خاصی را به بكار برد .

وین و دایر با پیش كشیدن بحثی تحت عنوان تصویر اشخاصی كه نقاط ضعف شخصیت خویش را از بین برده اند. معتقد است كه این اشخاص همه چیز زندیگ را دوست دارند ، ازانجام هیچ كاری ناراحت نمیشوند .اوقات خود را با شكوه و شكایت ، یا این آرزو كه اوضاع طوردیگری باشد ، تلف نمی كنند . نسبت به امور زندگی احساس شور و هیجان دارند .خواست و توقعشان از زندگی تاحدی است كه دستیابی به آ ن برابیشا ن امكان داشته باشد . وقتی افراد دیگری نزدیك چنین افرادی هستند ، در وجود آنان هیچگونه ناله و شكایت یا حتی آههای افسوس بار نمی بینند . در مهمانی ها یا درتنهایی ، به سادگی به آنچه كه در اطرافشان قراردارد خود را سرگرم میكنند . تظاهر به لذت بردن نیم كنند . بلكه هر آنچه را كه هست بطور خردمندانه میپذیرند و توانایی شگفت انگیز در لذت بردن ازواقعیات دارند . اگر لازم باشد كه اوضاع و شرایطی عوض شود . سعی در تغییر آن می كنند و از این تلاش و كوشش لذت می برند . به راستی دوستدار زندگی هستند و تا حد امكان ازآن بهره میگیرند .

نگرش كارل را حرز به الگوی شخصیت سالم ،تصویر خوش بینانه ای از طبیعت انسان عرضه می كند كه مضمون عمده آن این ست كه شخص باید فقط بر تجربه ای كه خود از جهان دارد متكی باشد چرا كه این تجربه تنها واقعیتی است كه هر فرد می تواند بشناسد .به اعتقاد وی ، ادراك آگاهانه از خویشتن و دنیای پیرامون است كه شخص راهدایت می كند ، نه نیروی ناآگاهی كه در اختیار و به فرمان او نیست . تجربه هوشیار و آگاهانه زیربنای عاطفی انسان رامی سازند و شخصیت سالم ،اهمیت زمان حال و چگونگی ادراك آن ،بیش از گذشته است . البته نباید منكر تاثیر رویدادهای گذشته برشیوه نگرش كنونی شد زیرا رویدادها در میزان سلامت روانی انسانها موثر واقع می شود ، اما تاكید عمده بر رویدادهای كنونی است نه آنچه در كذشته پیش آمده است .

راجرز برای شخصیت سالم ازخود پنداری مثبت و سالم سخن به میان می آورد و پذیرش احساسات ،عزت نفس ،ارتباط خوب با دیگران ، زندگی كامل در زمان حال ، ادامه یادگیری چگونه آموختن ،ذهن بازداشتن به افكار خود ، توانایی تصمیم گیری مستقل وخلاقیت را از خصایص شخص سالم برمی شمارد .

معیارهای سلامت روانی

براساس نظر كارشناسان سازمان جهانی بهداشت ، سلامتی نه فقط به فقدان بیماریو نقص عضو بلكه به حالت رفاه كامل جسمی ، روانی و اجتماعی اطلاق می شود بنابراین تعریف ، سلامت روانی به عنوان یكی از معیارهای تعیین كننده سلامت عمومی شناخهت می وشد . فردی كه از سلامت روانی برخوردار است ،ضمن احساس راحتی و آسایش قادر است در اجتماع به راحتی و بدون اشكال به فعالیت بپردازد و ویژگی های شخصی وی در آن اجتماع ، موجب خشنودی و رضایت است.

سلامت روانی و بدنی لازم و ملزومند . متخصصان علوم تغذیه و پژوهشگران تناسب فیزیكی ،بین سلامت روان و بدن با كیفیت تغذیه و میزان تحریك جسمی ، ارتباط معناداری یافته اند . مطالعات زیستی ـ شیمیایی مغز انسان نشان می دهد كه سلامت روان و ذهن ،احتمالا به منظم و متعادل بودن فعالیتهای الكتروشیمیایی سلولهای مغز ی و دستگاههای عصبی بستگی دارد .

به سختی می توان كسی را یافت كه متعادل منطقی و آگاه به اعمال خود باشد هر فرد در دوره هایی از ندگی خود دارای ویژگیهایی از قبیل شیدایی ، افسردگی ،اجتماعی بودن ،بیگانگی ، جست و خیز و انفعالی بودن است ،بنابراین به شكلی رفتارهای غیرم نطقی را تجربه می كند . تفاوت رفتارهای عادی و غیر عادی یك امر رتبه ای و درجه بندی شده است .برخی از مردم بیش از دیگران غیر منطقی هستند . و بعضی دیگر چنان غیر منظقی هستند كه در زمینه سازگار شدن با زندگی به كمك نیاز دارند .

همچنین فرانكل اراده معطوف به معنا را ملاك سلامت روان می داند . او نظریه معنا درمانی را برای درمان كسانی كه زندگیشان بدون معناست معرفی می نماید .در این نظریه ، طبیعت انسان بر سه محور استوار است :آزادی اراده ،اراده معطوف به معنا و معنای زندگی .او معتقد است با آنكه در معرض شرایط بیرونی معینی هستیم كه برزندگی ماتاثیر می گذارد با این حال در انتخاب واكنشهای خود نسبت به این اوضاع و شرایط آزاد هستیم . اراده معطوف به معنا و معنای زندگی به نیاز مداوم انسان به جست و جستجو نه برای خویشتن بلكه برای معنایی كه به هستی ما منظور می بخشد ارتباط می یابد . هرچه بتوانیم از خود فراتر رویم و خود را در راه چیزی یا كسی ایثار كنیم انسان تر می شویم . مجذوب شخص یا چیزی فراسوی خودشدن معیار نهایی رشد و پرورش شخصیت سالم است . به اعتقاد فرانكل جوهر وجود انسان را سه عامل معنویت ،آزادی و مسولیت تشكیل می دهند .

برای دسترسی به سلامت روانی باید بپذیریم كه در رفتار خود آزادی انتخاب داریم و این آزادی را هب كار ببریم و مسوولیت انتخاب نیز با خودماست . بنابراین سلامتی و عدم سلامتی روانی به مقدار زیادی ناشی از تجارب موفق و ناموفق در دوران تحصیلی و واكنشهای معلمان و والدین نسبت به اآنان است .

زمانی كه شخصیت كودك شكل نگرفته ،سالهای نخست زندگی تحصیلی خود را آغاز می كند ، در مسیر رشد و بالندگی قرار می گیرد و درطول بهترین سالهای عمر خود ، با عوامل مختلف موثر بر تحول شناختی ،عاطفی و اجتماعی به كنش متقابل می پردازد كه نتیجه اش همان چیزی است كه به صورت جوان ۱۹ ـ ۱۸ ساله ای به جامعه تحویل داده می شود .

حال چنانچه این فرد به ویژگی ها و خصایص شخصیت سالم آشنا و در جهت كسب آنها تلاش كند . زندگی ای سرشار ازامید ، شادی ، آرامش و همراه با موفقیت خواهد داشت.

منبع: دکترسلام
     
  
مرد

 
حس حسادت را چگونه از روان خود دور سازیم؟
حسادت چه تأثیر منفی بر زندگی شما گذاشته است؟ شاید رابطه‌تان با دوستی قدیمی در آستانه‌ی از هم پاشیدن است، زیرا دیگر نمی‌توانید به خوشحال بودن برای موفقیت‌های او تظاهر کنید و به همین دلیل تماس‌هایش را جواب نمی‌دهید.
مخفی کردن حسادت را شاید شما هم چند بار انجام داده اید ولی هر بار که برای این کار تلاش کرده اید فایده ای نداشته است.خلاص شدن از حسادت کار آسانی نیست و باید بگوییم که حسادت به مرور زمان از کنترل ما خارج میشود و بعد از خارج شدن از کنترل ما به افسردگی و احساس های ویرانگر دیگر تبدیل میشود.قبل از اینکه حسادت به ما صدمه بزند چه کاری میتوانیم برای جلوگیری از آن انجام دهیم؟

پرهیز از مقایسه‌ی خود با دیگران، احساس سپاسگزاری برای داشته‌هایتان و ترفندهای عملی برای تغییر دیدگاه‌ می‌تواند به شما کمک کند تا حسادت خود را درمان کنید و اجازه ندهید از کنترل شما خارج شود. اگر می‌خواهید روش‌های درمان حسادت را یاد بگیرید،

روش ۱: حسادت را بشناسید
۱. تفاوت میان حسادت و حسادت جنسی را بدانید


حسادت (envy) و حسادت جنسی (jealousy) متفاوت هستند، ولی اغلب با یکدیگر اشتباه گرفته می‌شوند. باید تفاوت میان حسادت و حسادت جنسی یا احساس مالکیت را بدانید تا تشخیص دهید چه احساسی دارید. حسادت جنسی، واکنشی نسبت به تهدیدِ از دست دادن چیزی است که دارید و اغلب در ارتباطات انسانی رخ می‌دهد، ولی حسادت واکنشی است نسبت به نداشته‌هایتان که می‌خواهید داشته باشید. برای نمونه، حسادت جنسی زمانی به شما دست می‌دهد که فکر می‌کنید همسر شما به فرد دیگری علاقه دارد، ولی حسادت زمانی به شما دست می‌دهد که دوست خود را سوار بر خودروی گران‌قیمت و جدیدی می‌بینید.

۲. به این فکر کنید که حسادت چگونه به شما صدمه می‌زند


حسادت چه تأثیر منفی بر زندگی شما گذاشته است؟ شاید رابطه‌تان با دوستی قدیمی در آستانه‌ی از هم پاشیدن است، زیرا دیگر نمی‌توانید به خوشحال بودن برای موفقیت‌های او تظاهر کنید و به همین دلیل تماس‌هایش را جواب نمی‌دهید. شاید صفحه‌ی فیس‌بوک همسر سابق‌ خود را با وسواس نگاه می‌کنید و به تصاویر او و نامزدش خیره می‌شوید. شاید وقتی به وبلاگ عکاسی یکی از همکلاسی‌هایتان نگاه می‌کنید، تظاهر می‌کنید به عکس‌های او علاقه‌ای ندارید، در حالی‌که آرزو می‌کنید، کاش شما هم استعداد هنری او را داشتید. اینها تنها نمونه‌هایی هستند که نشان می‌دهند حسادت چگونه انرژی شما را هدر می‌دهد، انرژی‌ای که بهتر است آن را برای چیز مفیدتری صرف کنید. حسادت به روش‌های زیر به شما صدمه می‌زند:

هدر دادن وقت؛
مشغول کردن فکر؛
صدمه زدن به روابط شخصی و حرفه‌ای؛
تغییر دادن شخصیت؛
ایجاد حس منفی‌بافی.

۳. دلیل حسادت خود را بشناسید


پیش از آنکه بتوانید به شکلی سازنده با حسادت خود برخورد کنید، ابتدا باید دلیل آن را بدانید. اگر به اتومبیل گرانقیمت دوستتان حسادت می‌کنید، کمی زمان بگذارید و این حس حسادت را بررسی کنید. پیش از رویارویی با حسادت، برای شناسایی دلیل این احساس، از خود سؤالاتی بپرسید. برای مثال، آیا حسادت شما به این دلیل است که می‌خواهید اتومبیلی مانند اتومبیل او داشته باشید، یا به توانایی مالی او برای خرید چنین اتومبیلی حسادت می‌کنید؟

۴. احساسات‌ خود را بنویسید


نوشتن یادداشت‌های روزنانه راه بسیار خوبی برای بیان احساسات و مقابله با احساسات منفی است. نوشتن در مورد حسادت می‌تواند برای درک بهتر و روبرو شدن با آن به شما کمک کند. ابتدا دلیل احساس حسادت خود را بنویسید. تا حد امکان منبع حسادت خود را با جزئیات کامل شرح دهید و مشخص کنید چرا به آن فرد حسادت می‌کنید. برای مثال می‌توانید در مورد دوستتان بنویسید که سوار بر اتومبیل گرانقیمت جدیدش بود و دیدن این صحنه چه حسی به شما داد. در آن زمان چه حالی داشتید؟ وقتی جلوی شما توقف کرد چه حسی داشتید؟ دوست داشتید چه بگویید یا انجام دهید و در واقعیت، چه گفتید یا انجام دادید؟ پس از رفتن او چه حسی داشتید؟ وقتی دوباره به این مسئله فکر می‌کنید، چه حسی دارید و دوست دارید چه حسی داشته باشید؟


۵. با دوستی در مورد حس حسادت خود صحبت کنید

صحبت کردن با یک دوست یا عضوی از خانواده که پشتیبان شماست، کمک می‌کند تا حس بهتری داشته باشید و بتوانید احساسات خود را بیان کنید. البته با کسی صحبت کنید که با فردی که به او حسادت می‌کنید، رابطه‌ی نزدیکی نداشته باشد. حتما با کسی صحبت کنید که به شما علاقه دارد و به حرف‌هایتان گوش می‌دهد. صحبت کردن با کسی که به احساسات شما اهمیتی نمی‌دهد یا حامی و پشتیبان خوبی برای شما نیست، حتی می‌تواند احساس برتری در شما ایجاد کند.

۶. اگر خودتان نمی‌توانید با احساس حسادت‌تان مقابله کنید از یک متخصص کمک بگیرید

حسادت می‌تواند در زندگی روزانه‌ی بعضی افراد، اختلال ایجاد کند و مانع از شادی آنها شود. شاید درک حس حسادت و یافتن بهترین راه برای مقابله با آن، بدون دریافت کمک از دیگران دشوار باشد. یک متخصص در حوزه‌ی سلامت روانی می‌تواند به شما کمک کند تا این احساسات را درک و برای مقابله با آنها تلاش کنید.

روش ۲: حسادت خود را به چیزی مثبت تبدیل کنید
۱. قضاوت شدید در مورد خود را کنار بگذارید


معمولا حس حسادت نسبت به دیگران از حس عدم کفایتشخصی (personal inadequacy) ناشی می‌شود. شما بر این تمرکز کرده‌اید که فرد دیگری شغل، همسر، اموال یا هوشی را دارد که شما خواهان آن هستید و این خواسته‌ها ریشه در چیزی دارند که شما آنها را کاستی‌های خود می‌دانید. با کنار گذاشتن قضاوت شدید در مورد خود، دیگر تمایل زیادی برای مقایسه‌ی شرایط خود با شرایط دیگران نخواهید داشت. برای مثال، ممکن است به شغل دوستتان حسادت کنید، زیرا او پیشرفت زیادی کرده است، در حالی که شما همچنان در رده‌ای پایین باقی مانده‌اید. صبورتر باشید و بدانید اگر به تلاش و کارِ سخت ادامه دهید، شما نیز روزی به جایگاهی مناسب و بالا خواهید رسید.
حسادت از قضاوت کردن ناشی می‌شود، یعنی فکر کردن به اینکه چیزی بهتر از چیز دیگری است و تصمیم‌گیری بر اساس چیزهایی که نداریم. سعی کنید ذهن بازتری داشته باشید و این طور فکر نکنید که داشتن بعضی ویژگی‌ها خوب است و داشتن بعضی ویژگی‌های خوب نیست.


۲. شخصی که به او حسادت می‌کنید و همچنین خودتان را ببخشید

بخشش در کنار گذاشتن حسادت اهمیت زیادی دارد، زیرا نفرت از دیگران به دلیل موفقیت‌های آنها، فقط موجب پایین‌تر آمدن جایگاه شما می‌شود. یکی از تمرین‌هایی که به شما کمک می‌کند تا با حسادت خود مقابله کنید، بیان کردنِ بخشش فردی که به او حسادت می‌کنید (البته نه در حضور خود او) و همچنین خودتان است. فقط کافی است وقتی که تنها هستید، یک دقیقه وقت بگذارید و بخشش خود را با صدای بلند بیان کنید. فراموش نکنید شما فرد دیگر را به دلیل کار اشتباهی که انجام داده، نمی‌بخشید. بلکه انتخاب می‌کنید تا از دید خود او، به موقعیت او نگاه کنید. با نگاه کردن از دیدگاه او، می‌توانید احساس افتخار و دستاوردهای او را به شیوه‌ای دلسوزانه و مهربانانه درک کنید. برای مثال می‌توانید بگویید: «من به دلیل موفقیت‌های حرفه‌ای و شغلی دوستم به او افتخار می‌کنم و خودم را به دلیل عقب ماندن از او در مسیر موفقیت می‌بخشم.»

۳. حسادت خود را به قدردانی تبدیل کنید


برای غلبه بر حسادت باید قدر داشته‌های خود و همچنین دستاوردهای دوستتان را بدانید. یکی از راه‌های شروع تغییر دیدگاه و غلبه بر حس حسادت یافتن راهی برای درک موفقیت یا اقبال دیگران است. سعی کنید برای دوست خود به جای حسادت، احساس خوشحالی کنید. برای مثال، برای دوستی که توانسته اتومبیل گرانقیمتی را خریداری کند، خوشحال باشید و حسادت خود را به تحسین تبدیل کنید. شاید بیان کردنِ تحسین‌ با صدای بلند به شما کمک کند. برای مثال می‌توانید به دوست‌تان بگویید: «به خاطر اتومبیل جدیدی که خریده‌ای به تو تبریک می‌گویم. واقعا برای تو و تمام موفقیت‌هایت خوشحالم.»

۴. از حسادت خود، برای تعیین اهداف‌تان استفاده کنید


وقتی دلیل حسادت خود را کشف کردید، می‌توانید به شکلی سازنده با آن برخورد و آن را به چیز مثبتی، مانند یک هدف، تبدیل کنید. استفاده از حس حسادت، برای تعیین اهدافی واقع‌گرایانه و دست‌یافتنی به شما کمک می‌کند تا احساسات منفی خود را رها و برای تغییر چیزی در زندگی‌تان و بهتر کردنِ آن احساس قدرت کنید. برای نمونه، اگر به دلیل اتومبیل گرانقیمت دوست خود به او حسادت می‌کنید، چون آرزو دارید شما هم همان توانایی مالی را داشتید و می‌توانستید چیزی مانند آن بخرید، به دست آوردن یا پس‌انداز کردنِ پول بیشتر را به هدف خود تبدیل کنید.

اهداف بزرگ‌تر را به اهداف کوچک‌تر و قابل سنجش تبدیل کنید. برای نمونه، اگر هدف شما به دست آوردن یا پس‌انداز کردن پول بیشتری است، یکی از اهداف کوچک‌تر شما می‌تواند جستجو برای شغلی با درآمد بالاتر یا پیدا کردن فرصت‌های پیشرفت در شغل فعلی‌ باشد. هدف کوچک دیگر نیز می‌تواند پس‌انداز کردنِ مبلغ معینی در هفته باشد
     
  
مرد

 
13 علامت علمی که ثابت می کند عاشق شده اید!
کسانی که عمیقا عاشق باشند معمولا تجربه حسادت نسبت به معشوق خود را دارند ولی رشته های عاطفی قوی ای هم بینشان وجود دارد: اشتیاق به انحصارطلبی و حسادت شدید وقتی معشوق شما مظنون به خیانت است، طبیعی است.به نظر می رسد این انحصار طلبی تکامل یافته تا فرد عاشق شریک زندگی خود را وادار به رد کردن دیگران نماید.

تغییر و تحولات مغز " عاشق " منحصر به فرد و دوره ای تعریف شده است که کاملا در مغز مشخص و قابل پی گیری است.13 نشانه برای این که نشان دهد عاشق شده اید وجود دارد.

نمی توانید آن دختر یا پسر را از سرتان بیرون کنید؟

زمانی که باید مشغول کار باشید درباره او خیالبافی می کنید؟

آینده خود را با هم تصور می کنید؟

این افکار گیج کننده ممکن است نشان عشق باشد.

در حقیقت دانشمندان این علایم را به " عاشق شدن " ربط می دهند.

محققان دریافته اند که یک مغز عاشق بسیار متفاوت از تجربه شهوت صرف است و شباهتی هم به مغز یک فرد متاهل، ندارد. مطالعات انجام شده توسط هلن فیشر Helen Fisher، انسان شناس دانشگاه راتگرز و یکی از کارشناسان برجسته بیولوژی عشق نشان داده است که تغییر و تحولات مغز " عاشق " منحصر به فرد و دوره ای تعریف شده است که کاملا در مغز مشخص و قابل پی گیری است.13 نشانه برای این که نشان دهد عاشق شده اید وجود دارد:

1. معشوق من فرد خاصی است

وقتی عاشق می شوید، شروع به این فکر می کنید که معشوق شما بی همتا و منحصر به فرد است. این باور است که شما را در عشق به دیگران(به غیر از معشوق تان) ناتوان می کند. فیشر و همکارانش معتقدند که این واکنش نتیجه بالا رفتن سطح دوپامین مرکزی (یک ماده شیمیایی که باعث توجه و تمرکز می شود)در مغز شماست.

2. معشوق من عالی است

افرادی که واقعا عاشقند تمایل به تمرکز روی خصوصیات مثبت معشوق خود دارند، در حالیکه از صفات منفی معشوق خود چشم پوشی می کنند.آنها همچنین حتی روی وقایع بی اهمیت و موضوعاتی که معشوقشان را به یادشان می آورد تمرکز می کنند، آنها درباره این لحظات و یادگاری های با ارزش خیالبافی می کنند.این توجهات هم ناشی از بالا رفتن سطح دوپامین مرکزی همزمان با بالا رفتن سطح نوراپی نفرین Norepinephrine مرکزی است (یک ماده شیمیایی افزایش دهنده حافظه به دلیل یک محرک جدید)

3. حالم خراب است

عاشق شدن اغلب منجر به بی ثباتی عاطفی و فیزیولوژیکی(بدنی)می شود. شما بین نشاط، شادی و سرخوشی، افزایش انرژی، بی خوابی، از دست دادن اشتها، بی ثباتی، تپش قلب، نفس نفس زدن، همچنین اضطراب، هراس و احساس نا امیدی گیر افتادید، زمانی که با کوچکترین شکست رنجیده خاطر می شوید. این نوسانات خلقی شبیهه رفتار معتادان است. و در واقع وقتی افراد عاشق می شوند دیدن عکس عشقشان دقیقا همان منطقه ای که یک معتاد موقع کشیدن مواد فعال می کند را به آتش می کشد. محققان عنوان می کنند که عاشق شدن شکلی از اعتیاد است.

4. سختی ها من و عشقم را به هم نزدیک تر می کند

به خاطر شخص دیگری به سختی افتادن جاذبه عاشقانه را بیشتر می کند.دوپامین مرکزی احتمالا مسئوول این واکنش است زیرا تحقیقات نشان می دهد زمانی که پاداش (رسیدن به معشوق)به تاخیر می افتد تولید سلول های عصبی تولید کننده دوپامین در منطقه مرکزی مغز افزایش می یابد.

5. من در افکار او غرق شده ام

به گفته فیشر : افراد عاشق به طور متوسط بیش از 85 درصد ساعات بیداری خود را غرق در افکار " معشوقشان " هستند. تفکر فرو رونده (به زور داخل شونده)، عنوان این شکل از رفتار وسواسی است، ممکن است این اتفاق نتیجه کاهش سطح سروتونین مرکزی در مغز باشد، حالتی که با رفتار وسواسی در ارتباط است.

6. ای کاش می توانستیم همیشه با هم باشیم

افراد عاشق به طور معمول علایم وابستگی احساسی در رابطه خود دارند از جمله مالکیت، حسادت، ترس از طرد شدن و اضطراب جدایی. به عنوان مثال فیشر و همکارانش تصاویر مغز افرادی که عشقشان که آن ها را ترک کرده یا کسانی که هنوز بعد از ترک شدن عاشق هستند را بررسی کردند. تصویر برداری MRI فعالیت در مناطق مختلف مغز شامل قشر کمربندی مغز cingulate gyrus نشان داد که نقش اصلی در ولع مصرف کوکائین را بازی میکند. محققان در سال 2010 در مجله فیزیولوژی اعصاب نوشتند: " فعال سازی مناطق درگیر در اعتیاد به کوکائین ممکن است توضیح دهنده رفتارهای وسواسی در ارتباط با طرد شدن در عشق را نشان دهد."

7. امیدوارم که برای همیشه با هم بمانیم

آنها همچنین برای پیوند عاطفی با معشوق شان اشتیاق دارند، آن ها به دنبال راهی برای نزدیک تر شدن هستند و در مورد آینده با هم بودنشان خیال بافی می کنند.

یکی دیگر از کارشناسان عشق، لوسی براون Lucy Brown، عصب شناس کالج پزشکی آلبرت انیشتین در نیویورک می گوید این کشش ما نسبت به شخص دیگر مانند کشش ما نسبت به آب و سایر نیازهایمان برای زنده ماندن است.

" مطالعات MRI نشان می دهد سیستم عصبی این کشش در بیشتر افراد هنگامی که به چهره معشوقشان نگاه می کنند و در مورد عشق فکر میکنند، فعال می شود.

8. می خواهم هر کاری برایش انجام دهم

افرادی که عاشق هستند احساس قوی یکدلی با معشوقشان دارند، احساس درد دیگری انگار که درد خودشان است و تمایل به فداکاری برای شخص دیگر دارند.

9. از این لباس خوشش میاد؟

یکی از نشانه های عاشق شدن تمایل به مرتب سازی مجدد اولویت ها و/یا تغییر لباس، خصوصیات شخصی، عادات یا ارزش هاست به طوری که بهتر به خواسته های معشوق خود شبیه می شوند.

با این حال، اگر خودتان باشید شانستان بیشتر است: در یکی دیگر از مطالعات فیشر که در سال 2013 در کنفرانس " انسان " ارائه شد، متوجه شده بود که افراد جذب شخصیت های متضاد خودشان می شوند، حداقل با کسی که از نظر شیمیایی مغزش متضاد آن ها باشد. برای مثال، تحقیقات او نشان داد افرادی که به اصطلاح شخصیت تستوسترون غالب دارند ( تحلیلی، رقابتی، عاطفی) اغلب به سمت اشخاصی که سطح استروژن و اکسی توسین بالایی دارند (این افراد تمایل به همدلی، پرورش ، اعتماد و اجتماعی بودن و به دنبال معنا و هویت " هستند)، کشیده می شوند.

10. آیا می توانیم منحصر به فرد باشیم؟

کسانی که عمیقا عاشق باشند معمولا تجربه حسادت نسبت به معشوق خود را دارند ولی رشته های عاطفی قوی ای هم بینشان وجود دارد: اشتیاق به انحصارطلبی و حسادت شدید وقتی معشوق شما مظنون به خیانت است، طبیعی است.به نظر می رسد این انحصار طلبی تکامل یافته تا فرد عاشق شریک زندگی خود را وادار به رد کردن دیگران نماید.

11. رابطه جنسی مقدم نیست

با این که میل به پیوند جنسی در افراد عاشق اهمیت دارد، ولع رسیدن به پیوند عاطفی برایشان مقدم است. یک مطالعه نشان داد 64 درصد از افرادی که عاشقند ( به همان میزان برای هر دو جنس ) با بیانیه ، " رابطه جنسی مهم ترین بخش رابطه من با شریک زندگی است " مخالفت کردند.

12. احساس می کنم از کنترل خارج شده ام

فیشر و همکارانش دریافتند افرادی که گزارش می کنند " عاشق " هستند معمولا می گویند علاقه شان غیر ارادی و غیر قابل کنترل است.

در کتابش که سال 1979 با عنوان " Love and Limerence " منتشر شده ، روان شناس مرحوم دوروتی تنوو از 400 مرد و زن خواسته بود که به 200 سوال درباره عشق رمانتیکشان پاسخ دهند. بسیاری از شرکت کنندگان احساس درماندگی داشتند و عنوان کردند که وسواسی که در این رابطه دارند غیر منطقی و غیر ارادی است. به گفته فیشر ، یکی از شرکت کنندگان در اوایل دهه 50 زندگی اش که مدیر اجرایی کسب و کارش بوده در مورد مشکلات دفتر کارش نوشته بود، " نظریه من این است که این جاذبه ای که به امیلی دارم بیولوژیکی است مثل یک عمل غریزی است و تحت کنترل اراده یا منطق من نیست. ... این حس من را هدایت می کند. تمام سعیم را برای کنار آمدن با این حس انجام دادم تا نفوذش را کم کنم ، تغییرش دهم ( مثلا به سمت رابطه جنسی ) انکارش کنم ، از آن لذت ببرم ، و ، بله ، لعنتی ، تا او را وادار به واکنش کنم! با این که میدانم من و امیلی هیچ شانسی برای زندگی با هم نداریم ولی در موردش وسواس فکری گرفته ام، "

13. جرقه عشق از بین رفته است

معمولا عاشق بودن تا ابد ادامه ندارد. این حس حالتی ناپایدار است که در بلند مدت تکامل پیدا می کند. ارتباط وابسته که دانشمندان تحت عنوان " وابستگی " می شناسند. محو شده و در رابطه حل می شود.اگر موانع فیزیکی یا اجتماعی از دیدار دو نفر به طور منظم جلوگیری کند –به عنوان مثال یک رابطه از راه دور – عشق نسبت به سایر شرایط دوام بیشتری دارد.

منبع: سیمرغ
     
  
مرد

 
موفقیت نصیب افرادی با این روحیات نخواهد شد


از نظر این گروه، بهتر است اقدامی انجام ندهیم تا اینکه تلاش کنیم و به موفقیت نرسیم. هراس از ناکامی می تواند ما را فلج کند. از خود بپرسید در صورت تلاش و ناکامی، بدترین اتفاق که می تواند رخ دهد چیست؟
موفقیت در زندگی هر فردی نیاز به تلاش دارد و در کنار این تلاش برخی خصوصیات هستند که باید با آن ها به درستی رفتار کنیم.میان افرادی که موفق هستند و افرادی که توانشان را به اندازه افراد موفق به کار میگیرند ولی ایده شان تبدیل شدنی به واقعیت نیست تفاوت هایی است که در زیر به ۴ مورد از آن ها اشاره خواهیم کرد.

از بسیاری جهات، کارآفرینی فعالیتی پرابهام است و سرزمینی ناشناخته محسوب می شود و بسیاری از افراد نمی توانند راه خود در این سرزمین پیدا کنند. به همین دلیل، هنگامیکه به دنبال علاقمندی خود و در مسیر هدف در حرکت هستید، دانستن اینکه چه اقداماتی را نباید انجام دهید بسیار مهمتر از قدم گذاشتن در مسیری پیموده شده است.

در واقع گروه هایی که در زیر معرفی می شوند شرایط رسیدن به موفقیت را ندارند و این به دلیل نوع نگاه آنهاست. خبر خوب اینکه کسانی که در این گروه ها قرار دارند می توانند حرکت صحیح را از همین امروز آغاز کنند.

رویاپردازها. این گروه می توانند پیروان زیادی گرد خود جمع کنند اما حرکتی انحام نخواهد شد. اگر شما عملا اقدامی انجام ندهید و به سوی هدف حرکت نکنید هرگز نمی توانید به آنچه می خواهید برسد. رویا پردازها ایده های زیادی در سر دارند و می توانند اشتیاق به آینده را در دیگران بوجود آورند اما در عمل اقدامی از آنها مشاهده نمی شود.

نظاره گرها. اینها دست روی دست می گذارند و فعالیت های دیگران را مشاهده می کنند. آنها نه نظر می دهند، نه مشارکت می کنند و نه هرگز اقدامی انجام می دهند. در واقع آنها همواره در انتظار فراهم شدن شرایط ایده آل هستند اما از آنجا که هیچگاه همه شرایط برای اقدام فراهم نمی شود آنها حرکتی نمی کنند. انتظار برای فراهم شدن تمامی شرایط و سپس حرکت، اشتباه است.

بدبین ها. از نظر این گروه، بهتر است اقدامی انجام ندهیم تا اینکه تلاش کنیم و به موفقیت نرسیم. هراس از ناکامی می تواند ما را فلج کند. از خود بپرسید در صورت تلاش و ناکامی، بدترین اتفاق که می تواند رخ دهد چیست؟ پاسخ در اغلب موارد به آن اندازه که تصور می کنید هولناک نیست. بنابراین حرکت کنید. در اغلب موارد همین هراس سبب می شود فرد تا آخر عمر هیچ تلاشی برای رسیدن به آرزوهای خود نکند.

قضاوت کننده ها. این گروه چون دیگران را قضاوت می کنند از اینکه از سوی آنها قضاوت شوند نگرانند بنابراین حرکتی نمی کنند. به یاد داشته باشید که گاه بدترین دشمن ما خودمان هستیم. دنبال کردن یک هدف موجب احترام دیگران به ما می شود. همه می دانند کسی که تلاش کرد از کسی که دست روی دست گذاشت قابل احترام تر است.

اگر جزء یکی از این گروه ها هستید ... دنیا به پایان نرسیده است. شما می توانید دیدگاه خود را اصلاح کنید و در مسیر علاقمندی های تان شروع به حرکت کنید. شما مادرزاد جزء یکی از این گروه های نبوده اید پس می توانید تغییر کنید
     
  
مرد

 
گداهای بازاریاب



دو گدا در یکی از خیابان های شهر رم کنار هم نشسته بودند

یکی از آنها صلیبی در جلو خود گذاشته بود و دیگری ستاره داوود

مردم زیادی که از آنجا رد می شدند به هر دو نگاه می کردند ولی فقط تو کلاه کسی که پشت صلیب نشسته بود پول می ریختن .

کشیشی که از آن جا رد می شد مدتی ایستاد و دید که مردم فقط به گدایی که پشت صلیب نشسته پول می دهند و هیچ کس به گدای پشت ستاره داوود چیزی نمی دهد.

رفت جلو و گفت :

رفیق بیچاره من، متوجه نیستی؟

اینجا یک کشور کاتولیک هست، تازه مرکز مذهب کاتولیک هم هست.

پس مردم به تو که ستاره داوود جلو خود گذاشتی پولی نمی دهند، به خصوص که درست نشستی کنار دست گدایی که در جلو خود صلیب گذاشته است.

در واقع از روی لجبازی هم که باشد مردم به او پول می دهند نه به تو.

گدای پشت ستاره داوود بعد از شنیدن حرف های کشیش رو به گدای پشت صلیب کرد و گفت :

هی موشه نگاه کن کی اومده به برادران گلدشتین بازاریابی یاد بده؟
     
  
صفحه  صفحه 20 از 22:  « پیشین  1  ...  19  20  21  22  پسین » 
خانه و خانواده

Journal of Family | مجله خانواده

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA