ارسالها: 12930
#1,131
Posted: 17 Jan 2015 19:22
تولد ما اشتباه نیست
او «دوارفیسم» دارد، مشخصهای که در خیابان، پارک، ساحل دریا و فروشگاهها متمایزش از دیگران میکند. قامت «گری آرنولد» کوتاهتر از ۱۴۷ سانتیمتر باید باشد، هماندازه کودک هفت هشت سالهای با رشد معمول. این شرایطیست که دوارفیسم یا عامل کوتاهی قد تعیین میکند، اما دوارفیسم راه دیگری نیز پیش پای گری میگذارد و او را به جنبش اجتماعی معلولین پیوند میدهد.
گری آرنولد، رئیس انجمن «آدمهای کوتاه قد آمریکا» (Little people of America) و یکی از مدافعان حقوق معلولین در آمریکاست، چنانچه تابستان امسال رهبری رژه افتخار معلولین در شیکاگو را بر عهده داشت، رویدادی که از سال ۲۰۰۴ در این شهر پا گرفته و گویای تحولی بنیادین در رویکردها به مقوله معلولیت است.
میگوید: «نسل بعد از من که در آمریکایی بزرگ شده که قوانین حقوق مدنی آن از افراد معلول حمایت میکند،... معلولیت را به معنای وجود نقص در انسانها نمیداند. نگاه این نسل به معلولیت و معلولین، نگاهی هویتی است و... از این رو خیلیها اکنون با غرور و افتخار از معلولیت خود سخن میگویند.»
در هشتمین بخش از مجموعه «متفاوت بودن» گری آرنولد تجربه خود از دوارفیسم و تفکرش را در این باره شرح میدهد.
گری، تو اکنون رئیس انجمن «آدمهای کوتاه قد آمریکا» هستی و تلاش زیادی میکنی که نگاه جامعه را نسبت به دوارفیسم تغییر بدهی و شرایط زندگی را برای کسانی که دوارفیسم دارند، بهتر بکنی. ویدیوهای زیادی روی یوتیوب منتشر کردهای که این نگاه را بازتاب میدهند و مطالب فراوانی هم نوشتهای که در رسانههای معتبری مثل هافینگتون پست چاپ شدهاند. اما بگذار اول درباره احساس تو نسبت به دوارفیسم صحبت کنیم. میتوانی این احساس را توصیف کنی؟
من دوارفیسم را نوعی از معلولیت میدانم و معتقدم مثل دیگر کسانی که معلولیتی دارند، افراد دارای دوارفیسم نیز گاهی برای رسیدن به اهدافی که دنبال میکنند از قبیل آموزش، کاریابی و فعالیتهای اجتماعی، نیازمند حمایت هستند. ما این حق را داریم که مورد حمایت قرار بگیریم. به نظرم شباهتهای افراد دارای دوارفیسم خیلی بیشتر از تفاوتهایشان با دیگرانیست که نه دوارفیسم دارند و نه هیچ معلولیت دیگری. ما این حق را داریم که از فرصتهای برابر با دیگر آدمها برخوردار شویم و باز این حق را داریم که جزوی از این اجتماع باشیم و در فعالیتهای اجتماعی مشارکت کنیم، مثل همه آدمهای دیگر.
بنابراین آنچه «انجمن آدمهای کوتاه قد آمریکا» در نظر دارد و برای آن تلاش میکند، رساندن این پیام به مردم آمریکاست که ما هم مثل بقیه هستیم، نیازهایمان شبیه هم است و میخواهیم مثل بقیه با ما رفتار شود. گاهی ممکن است ما به برخی لوازم خاص برای کمک، مثل چهارپایه، و برخی حمایتها نیاز داشته باشیم، اما این به معنای آن نیست که جامعه باید با ما رفتار کاملا متفاوتی داشته باشد.
موافقی که مسیر زندگیات را با هم مرور کنیم؟ کودکی که دوارفیسم دارد، تازه تفاوت خود با دور و بریهایش را متوجه شده و احتمالا خودش را با آنها مقایسه میکند؛ و در مراحل بعدی مثل دوره نوجوانی که وارد جهان آدم بزرگترها میشود و واقعیت اجتماع را بیشتر درک میکند. همه این دورهها برایت چطور گذشت؟
فکر میکنم از وقتی که یادم میآید، میدانستم که متفاوت هستم و آگاه بودم که دوارفیسم دارم. وقتی کم سن و سال بودم سعی میکردم تا آنجا که ممکن است همرنگ جماعت بشوم و همیشه نگران این بودم که مبادا با من رفتار متفاوتی بشود. سعی میکردم تا جایی که ممکن است کارهایی را که دیگران میکنند انجام بدهم. شاید در آن سنین به اندازه وقتی که بزرگتر شدم نمیتوانستم این مسئله را بپذیرم. از طرفی آدم خوششانسی هم بودم، چون برادرم که دو سال از من بزرگتر است و دوارفیسم هم ندارد، همیشه در مدرسه حامی من بود. این مسئله به من کمک زیادی میکرد و باعث میشد دیگرانی که برادرم را میشناختند، رفتار خیلی متفاوتی با من نداشته باشند. همینطور حمایتهای او اجازه میداد که در مسائل مربوط به مدرسه یا فعالیتهای ورزشی مثل همه دیگران مشارکت داشته باشم.
بنابراین میتوانم بگویم که دوره کودکیام تقریبا مثل دیگران گذشت تا بزرگ شدم و به نوجوانی رسیدم. آن موقع بود که نگاهم نسبت به دوارفیسم شروع به تغییر کرد و رفتهرفته دوارفیسم را به عنوان نوعی از معلولیت پذیرفتم. شغلی هم در یک موسسه غیرانتفاعی مربوط به معلولان در شیکاگو داشتم که به من کمک کرد هویت خود را به عنوان کسی که معلولیتی دارد، بهتر بشناسم و معلولیت را به عنوان خصوصیتی ببینم که میتوان به آن افتخار کرد چرا که معلولیت برای خود دارای فرهنگ، تاریخ و اجتماعی نیرومند است. به این نتیجه رسیدم که عضویت در این جامعه اتفاقِ خوبی است. اگرچه معلولیت آشکارا با دشواریهایی نیز همراه است، اما این مشکلات قابل مدیریت هستند یا میتوان ماهیت آنها را تغییر داد. در حقیقت این ما نیستیم که باید خودمان را تغییر بدهیم. چیزی که باید تغییر کند نگرش آدمهاست و محیطی که در آن زندگی میکنیم.
تو دوارفیسم را نوعی معلولیت میدانی. آیا افراد دیگری هم که دوارفیسم دارند با این باور موافقند و دوارفیسم را در زمره معلولیتهای جسمی به حساب میآورند؟ و یا نه، فکر میکنند دوارفیسم نوع دیگری از بودن است؟
اتفاق نظری در این مورد وجود ندارد. خیلیها دوارفیسم را معلولیت نمیدانند چرا که واژه معلول تداعیکننده یکسری انگهای منفی و کلیشهها شده است. گاهی وقتی صحبت از معلولیت میشود، مردم این طوری فکر میکنند که فرد معلول قادر به انجام هیچ کاری نیست و نمیتواند به اندازه دیگران مفید و خوب باشد. برای همین خیلیها که دوارفیسم دارند نمیخواهند چنین تصوری از آنها ایجاد شود، چرا که فکر میکنند آنها هم قادر به انجام هر کاری هستند که دیگران میتوانند.
اما به نظرم این طرز فکر در حال تغییر است، بهخصوص در میان کسانی که از من جوانتر هستند. آن نسل بعد از من که در آمریکایی بزرگ شده که قوانین حقوق مدنی آن از افراد معلول حمایت میکند، چنین نگاهی به معلولیت ندارد و فکر نمیکند که معلولیت به معنای وجود نقص و اشتباه در انسانهاست. نگاه این نسل به معلولیت و معلولین، نگاهی هویتی است و به آن به چشم یک جامعه نگاه میکند که تحت حمایت قوانین حقوق مدنی قرار دارد. از این رو خیلیها اکنون با غرور و افتخار از معلولیت خود سخن میگویند.
گری، تو به واژهها حساس هستی و اینجا و آنجا نوشتهای که واژهای مثل «کوتوله» (midget) خیلی آزارت میدهد. این حساسیت به واژهها را ظاهرا خیلیها درک نمیکنند و واژههایی شبیه این را شکلی از واقعیت میدانند. تو چرا نسبت به این واژهها اینقدر حساسی؟
سوال سختی است. ما از کودکی با یک قطعه شعر بزرگ میشویم که نمیدانم با آن آشنا هستی یا نه. میگویند که «چوبها و سنگها، استخوانهای مرا میشکنند، اما واژهها به من آسیبی نمیرسانند». این چیزی است که از کودکی به ما آموزش داده میشود. اما وقتی بزرگتر میشویم درمییابیم که واژهها اتفاقا آسیب میرسانند. مردم شاید اعتقاد داشته باشند که اینها فقط کلماتی هستند که روی هوا گفته میشود و روی شخصیت ما تاثیری ندارند، اما من و خیلیهای دیگر معتقدیم که نه، واقعا روی ما و شخصیتمان تاثیر دارند. حتی مهمتر از آن افکار دیگران نسبت به ما را هم شکل میدهند. مثلا همین واژه «کوتوله» (midget) را در نظر بگیرید. تاریخچهای که در آمریکا پشت این واژه قرار دارد به آن بار منفی میدهد؛ یکجور طنز و استهزا در آن نهفته است، انگار که موضوع جوک باشد و بخواهد بگوید که این آدمها به اندازه دیگران مفید و خوب نیستند. بنابراین، چنین واژهای اگر چه فقط یک واژه است، اما از آنجا که به گروه خاصی از آدمها اطلاق میشود، روی طرز فکر جامعه نسبت به این گروه تاثیر میگذارد.
البته گاهی هم گفته میشود که آدمها لزوما واژه «کوتوله» را با نیت منفی بهکار نمیبرند و آن را فقط برای توصیف چیزی یا کسی بهکار میبرند که اندازه و قد و قوارهاش «کوچک» است. اما حتی اگر این واژه با نیت آسیب رساندن به کسی هم بهکار برده نشود، باز تاریخچهای که پشت این واژه قرار دارد، باعث میشود که تاثیر منفی عمیقی بر جای بگذارد.
اتفاقا در یکی از نوشتههای دیگرت گلایه کرده بودی که مردم گاهی به دوارفیسم نگاه تفریحآمیزی دارند و گو اینکه مشاهده کسانی که دوارفیسم دارند برایشان در حکم سرگرمی است. فکر میکنی دلیل آن همین نوع واژهها باشد؟
بله، چنین تصوری دارم. به نظرم مردم قادر نیستند تاریخچهای را که پشت این نوع واژهها وجود دارد از افراد تفکیک کنند و این ذهنیت قبلی در برخوردشان با کسانی که دوارفیسم دارند، کاملا بازتاب پیدا میکند. به همین دلیل برای افراد دارای دوارفیسم سخت است که از موضع و موقعیتی برابر با دیگران با آنها ارتباط برقرار کنند.
شاید رسانهای مثل سینما و یا تلویزیون در تثبیت این نگاه به دوارفیسم نقش داشته باشد. مثلا در کشور ما ایران، تا جایی که یادم میآید در فیلم و سریالهای تلویزیونی همیشه نقشهای حاشیهای و پیشپاافتاده یا نقشهای دلقک مانند به آنها واگذار میشد؛ یک جور کلیشهای که همه از آن تابعیت کرده و کسی هم سعی نمیکند آن را تغییر دهد. در آمریکا این موضوع چگونه بوده است؟
موافقم با این حرف. به نظرم تلویزیون و رسانهها تاثیر بهسزایی دارند. از گذشته تا حالا کسانی که دوارفیسم داشتهاند، بیشتر همینجور نقشها را بازی کردهاند، نقش دلقک یا نقشهای کمدی، و این مسئله در طرز فکر مردم درباره آنها تاثیر داشته است. تصور کن کسی که تا به حال هیچ برخوردی با افراد دارای دوارفیسم نداشته و شناختی هم از این امر ندارد، یکدفعه در خیابان مرا ببیند. او فقط تصاویری به ذهنش میآید که تا به حال در تلویزیون و سینما دیده، یک شخصیت دلقک که میشود با او شوخی کرد و دستش انداخت. در نتیجه من و هویت مرا با این شخصیت کمدی ربط میدهد و دیگر به دشواری میتواند مرا جدی بگیرد یا از موضع برابر با من برخورد کند.
اما شاید در بیست سال گذشته در آمریکا وضعیت تاحدی فرق کرده است. حالا آدمهای بیشتری را در تلویزیون میبینیم که دوارفیسم دارند و آدمهای معمولی هم هستند. خیلی از آنها در برنامههای رئالیتی تیوی شرکت میکنند و میبینیم که آنها هم درست مثل بقیه مردم یک زندگی عادی دارند.
این برنامهها ذهنیت مردم نسبت به دوارفیسم را تغییر میدهد، برای این که آنچه مردم در این برنامهها میبینند آدمهای معمولی هستند نه یک شخصیت دلقک یا کسی که بتوان با او شوخی کرد و دستش انداخت.
گری، آیا خود تو از این که دوارفیسم داری راضی هستی؟ بگذار بحثم را جور دیگری مطرح کنم. یکی از یادداشتهایت به مسئله سقط جنین میپردازد. آنجا اعتراض کردهای که این دیگر چه بحث تلخ و دردناکی است که باید از تولد نوزاد دارای دوارفیسم اساسا جلوگیری کرد. خب، کسانی که مدافع سقط جنین در این مورد هستند، احتمالا میگویند که خود آن نوزاد در آینده به خاطر دوارفیسم رنج میکشد و در ضمن، دوارفیسم هزینههای مالی زیادی را هم به گردن خانوادهها میگذارد و رنجشان را مضاعف میکند. اما استدلال تو در برابر آنها چیست؟
اگر دنیا ظرفیت پذیرش بیشتری داشت، خیلی از مسائلی که در زندگی افراد دارای دوارفیسم چالش محسوب میشوند، دیگر چالشبرانگیز نبودند، فقط اگر که دنیا پذیراتر از آنچه که هست میبود و شرایط محیطی طوری بود که نیازهای ما را هم برآورده میکرد.
فکر میکنم راهحل این نیست که ما کیستی و هویت خودمان را تغییر دهیم، بلکه باید دنیای اطراف را تغییر داد و این امر نیز مستلزم ایجاد تغییر در نگرشها و محیط مادی پیرامون است. در این صورت افراد دارای دوارفیسم و دیگر معلولیتها میتوانند خیلی راحتتر زندگی کنند.
به نظرم وقتی رسانهها بحث جلوگیری از تولد کودک دارای دوارفیسم را موجه جلوه میدهند و تولد این کودکان را «تولد اشتباه» مینامند، یک ذهنیت و تفکر منفی برای مخاطبان خود ایجاد میکنند که انگار دوارفیسم شر و نکبتی است که باید از آن خلاص شد.
اما درباره بحث هزینهها باید گفت که مگر فقط دوارفیسم در این دنیا هزینه دارد. همه ما در زندگیمان هزینههای زیادی صرف خیلی از مسائل میکنیم، فارغ از این مسئله که چه کسی هستیم، و یکی از این هزینهها هم مربوط به خدمات درمانی است.
دوباره میگویم، راهحل این نیست که از دست این افراد بهخصوص خلاص بشویم، بلکه باید سیستم خدمات درمانی بوجود بیاوریم که همگانی باشد و همه افراد بهطور برابر بتوانند به خدمات درمانی مناسب دسترسی داشته باشند.
حالا من دوباره برمیگردم به این سئوال که آیا از اینکه دورفیسم داری راضی هستی.
بله، راضیام. من قصد ندارم که خودم را عوض بکنم. اگرچه با مشکلات زیادی مواجه میشوم، ولی ترجیح میدهم سعی کنم که دنیا را تغییر دهم و ظرفیت پذیرش جامعهای را که در آن زندگی میکنم بالا ببرم، جایی که افرادی مثل خودم و سایر کسانی که معلولیتی دارند بتوانند در موقعیت برابری با دیگران زندگی کنند. ترجیح میدهم این مسائل را تغییر بدهم تا اینکه هویت و کیستی خودم را عوض کنم.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#1,132
Posted: 17 Jan 2015 19:28
چند نکته درباره دوارفیسم
-دوارفیسم یک شرایط ژنتیک است که باعث کوتاه شدن قد انسان میشود بهطوری که قد کسانی که دوارفیسم دارند، معمولا کوتاهتر از ۱۴۷ سانتیمتر، معادل ۴ فوت و ۱۰ اینچ، است. انجمن «آدمهای کوتاه قد آمریکا» عنوان میکند که میانگین قد افرادی که دوارفیسم دارند حدود ۱۲۲ سانتیمتر است، اما به طور معمول، قد هر کدام آنها ۸۵ تا ۱۴۶ سانتیمتر است.
-همین انجمن میگوید که بیش از ۲۰۰ نوع دوارفیسم وجود دارد و حتی کسانی هستند که هیچ وقت بهطور قطعی تشخیص دوارفیسم نگرفتهاند، اگرچه شرایط جسمانیشان متفاوت از دیگران است. با این حال شایعترین علت یا نوع دوارفیسم، شرایطی ژنتیک به نام آکوندروپلازیا است که حدود ۷۰ درصد افراد با دوارفیسم را شامل میشود. در این نوع از دوارفیسم، دستها و پاهای فرد، رشد نامعمولی دارند. میانگین قد این افراد نیز ۱۲۱ سانتیمتر است. ژن آکوندروپلازیا در سال ۱۹۹۴ توسط محققان دانشگاه کالیفرنیا کشف شده است.
-اکثریت کسانی که دوارفیسم دارند از شرایط سلامت خوبی برخوردارند، اما خیلی از آنها هم نیاز به برخی جراحیها و مداخلههای پزشکی برای رفع عوارض دوارفیسم دارند. مسائل ارتوپدیک در میان افراد دارای دوارفیسم نامعمول نیست و از جمله مسائل شایع میان آنان در سنین بزرگسالی، تنگی مجرای نخاعی است.
- بیش از ۸۰ درصد افراد دارای دوارفیسم، والدین یا خواهران و برادرانشان قد و قامتی معمولی دارند. اگر هم پدر و هم مادر دوارفیسم نوع آکوندروپلازیا داشته باشند، باز احتمال ۲۵ درصد وجود دارد که فرزند آنها قد و قامتی معمول داشته باشد.
-واژه «کوتوله» در زبان فارسی یا "Midget" در زبان انگلیسی برای توصیف افراد داری دوارفیسم، میتواند به شدت اهانتآمیز باشد، حتی اگر از روی سهو بیان شده باشد. در آمریکا به ویژه، کمپین تاثیرگذاری علیه کاربرد این واژه شکل گرفته است.
-یکی از وبسایتهای مرجع دوارفیسم با عنوان Understanding Dwarfism مینویسد که اصطلاحاتی مانند «آدمهای کوتاه قد»، «آدم کوچولوها» و «افراد دارای دوارفیسم»، اصطلاحات قابل قبولی هستند. بسیاری از افراد دارای دوارفیسم واژه دوارف را هم قبول دارند. با این حال خیلی از آنها اسم خودشان را به برچسبها ترجیح میدهند.
-همین وبسایت اضافه میکند که خود دوارفیسم یک بیماری یا ضایعه نیست که درمان داشته باشد. خیلی از افراد دارای دوارفیسم زندگیهای طولانی و موفقی دارند.
«ما این حق را داریم که از فرصتهای برابر با دیگر آدمها برخوردار شویم. این حق را داریم که جزوی از این اجتماع باشیم، مثل همه آدمهای دیگر.» (بخشی از مصاحبه گری آرنولد)
گری در توصیف این عکس در صفحه فیسبوک خود نوشته است: «گروهی از ما در میدان تایمز»
گری آرنولد در اکتبرِ آگاهیبخش نسبت به دوارفیسم، ویدیوهای مختلفی منتشر کرد که هر کدام آنها پاسخی بود به سئوالات و کنجکاویهای دیگران درباره دوارفیسم.
گری آرنولد: «من قصد ندارم که خودم را عوض بکنم. اگرچه با مشکلات زیادی مواجه میشوم، ولی ترجیح میدهم سعی کنم که دنیا را تغییر دهم و ظرفیت پذیرش جامعهای را که در آن زندگی میکنم بالا ببرم.»
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#1,133
Posted: 17 Jan 2015 19:33
روش های شگفت انگیز آب کردن شکم
چقدر خوب بود اگه میتوانستید غیب شدن شکمتان را مشاهده کنید؟! در این مقاله 10 راه ساده برای اینکه هر روز شکم خود را کوچکتر کنید، ارائه شده است.
این نکات موارد کوچکی است که با اندکی تغییر در زندگی روزانه به دست میآید و همچنین حرکات مخصوص آب کردن شکم که میتوانید در خانه انجام دهید را در بر میگیرد. این 10 پیشنهاد را رعایت کنید تا شاهد غیب شدن شکمتان باشید.
1 - یه کاسه تمشک بخورید
این میوه که سرشار از فیبر است، به جنگ یبوست ( که ممکن است شکم شما را مانند یک بادکنک بزرگ کند ) خواهد رفت.
2 - تا میتوانید آب بنوشید
آب شکم شما را پر کرده، کالری نداشته و فعالیت درونی بدن شما را به بالاترین حد ممکن میرساند.
3 - از نوشیدن الکل اجتناب کنید
درست است که در الکل چربی وجود ندارد، اما این نوشیدنی سرشار از کالری است. این مایع همچنین میزان کورتیزول بدن را بالا میبرد که باعث میشود شکم شما بیشتر به ذخیره چربی بپردازد.
4 - صاف بنشینید
خم شدن به سمت جلو هنگام نشستن باعث بزرگ به نظر آمدن شکم شما میشود. برای کوچک به نظر آمدن شکمتان و تقویت عضلاتی که شکم شما را نگه میدارند صاف بنشینید، شانههایتان را عقب داده، چانه خود را بالا بگیرید و کمرتان را کاملا به صندلی تکیه دهید.
5 - باغچهای بکارید
تمام خم شدنها، بلند کردن اجسام و چرخیدنهایی که حین مراقبت از باغچه انجام میدهید باعث خوش فرم شدن شکمتان شده و باعث سوزاندن 350 کالری در هر ساعت میشود.
6 - کنارههای شکمتان را به حرکت در بیاورید
استفاده از حلقههای مخصوص شکم باعث سوزش کالری به همان شدت باغچهداری میشود، اما کثیف کاری باغچهداری را به همراه ندارد.
7 - روی چمن راه بروید
اگر گلف بازی میکنید، از ماشین برای حرکت بین هدفها استفاده نکنید. پیاده روی روی چمنها و ضربههای گلف باعث سفت شدن شکمتان میشود.
8 - پایتان را بالا بگیرید
درازنشست در حالی که پایتان روی زمین نیست باعث تقویت عضلات بالایی شکمتان میشود. به عقب دراز بکشید و پاهایتان را روی تختخواب یا یک صندلی بگذارید. به آرامی به سمت بالا خم شوید، سرتان را بالا بگیرید، شانهها و کمرتان را به آرامی از روی زمین بلند کنید و دوباره به حالت اول برگردید. هفتهای دو سه مرتبه این حرکت را انجام داده و در هر نوبت آن را 10 تا 12 بار تکرار کنید.
9 - درازنشست را به نحو متفاوتی انجام دهید
برای اینکه از سمت دیگری شکمتان را سفت کنید، روی زمین دراز کشیده دستهایتان را به اطراف باز کنید، کف پایتان را از روی زمین برداشته، و زانوهایتان را با زاویه 90 درجه خم کنید. شکمتان را جمع کرده و کناره شکم 5 تا 10 سانتی متر از زمین بلند کنید، اندکی نگاه داشته و سپس به حالت اول بازگردید. این حرکت را دو تا سه بار در هفته انجام داده و هر بار 10 تا 12 بار تکرار کنید.
10 - درازنشست ضربدری انجام دهید
برای تقویت عضلاتی که خط کمر شما را دربرگرفتهاند، به پشت دراز کشیده، زانوها را خم کرده و کف پایتان را روی زمین صاف نگه دارید. مچ پای راست خود را روی زانوی چپتان قرار داده، دستهایتان را پشت سرتان قرار دهید، در حالی که آرنجتان به بیرون خم شده است. سر و کمرتان را به آرامی بلند کرده و شانه چپتان را به سمت زانوی راستتان متمایل کنید چند لحظه در آن حالت باقی مانده و سپس به حالت اول بازگردید. 10 تا 12 بار این کار را تکرار کرده و سپس با سمت دیگر بدنتان همین کار را تکرار کنید. این حرکت را دو تا 3 بار در هفته انجام دهید.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#1,134
Posted: 17 Jan 2015 19:39
آشنایی با ۱۰ ماده غذایی که آنها را نادرست میخوریم
عوامل زیادی وجود دارند که بر میزان مواد مغذی که شما از خوردن غذا دریافت میکنید تاثیر میگذارند.
عواملی نظیر روشهای پختن و جا افتادن غذا، باهم جور بودن غذاها و حتی فلور طبیعی میکروبی روده شما میتواند بر روی نحوه منعفت بردن شما از خوردن غذایی که اساسا گیاهی است تاثیر گذار باشند.
همچنین انواع متفاوتی از غذاها تاثیرات متفاوتی در این باره دارند.همه مغزهای خوراکی، سیبها، سیبزمینیها که در نخستین مثال به آن اشاره میشود.، یکسان خلق نشدهاند.
اگر علاقمند هستید تا بدانید که علم کدام راه خوردن را مناسب میبیند، این مطلب را تا انتها بخوانید. اما از همان اول باید بگوییم که خام خواری همیشه راه مناسبی نیست.
سیب زمینیها
تصور کنید که شما بتوانید همه خواص سیب زمینی را زمانی که آن را به صورت سیب زمینیهای سفید سرخ شده، پوره شده و پخته شده مصرف میکنید، بدست آورید؟ دوباره فکر کنید.
یک مطالعه نشان داده است که سیب زمینیهای شیرین بنفش (purple potato) دارای بهترین خواص از جمله کاهش فشار خون و کاهش خطر ابتلا به سرطان هستند. به علاوه یک بررسی در سال ۲۰۱۴ نشان داد که سیب زمینیهای بنفش به علت داشتن مقادیر زیادی پلیفنل و اثر کاهنده بر پاسخ کلی قند خون، از همتایان سفید خود پیشی گرفتهاند.
هویجها
هر چه از فصل پاییز میگذرد، به همان میزان علاقه ما به خوردن سوپ افزایش مییابد. بار دیگر که قصد درست کردن یک سوپ نودل مرغ را داشتید، این بار در برابر اصرار به قطعه قطعه کردن هویجها در سوپ مقاومت کنید. مطالعهای نشان داده که قطعه قطعه کردن هویجها سطح مقطع آنها را افزایش داده و موجب شسته شدن و از دست رفتن مواد مغذی بیشتری میشود.
پس هویجها باید بعد از شستن و پوست کندن به صورت کامل در آب انداخته شوند. در هر صورت به جای خام خواری بهتر است هویج را بپزید. مطالعهای نشان داده که پختن هویجها فراهمی زیستی (bioavailibilty) کارتنوئیدهای آنها را افزایش میدهد.
چای
اگر میخواهید با نوشیدن چای بیشترین جذب مواد مغذی را داشته باشید، پس کاری را که بریتانیاییها انجام میدهند فراموش کنید.
مطالعات نشان دادهاند که اضافه کردن شیر به چای ممکن است برخی فواید قلبی-عروقی ناشی از نوشیدن چای را از بین ببرد.
در مورد چای سبز چطور؟ به جای شیرین کردن کمی آبمیوه به چای اضافه کنید. ویتامین C موجود در آبمیوه ممکن است فراهمی زیستی مواد مغذی موجود در چای سبز را افزایش دهد.
سیر
سیرهایتان را خرد نکنید بلکه آنها را له کنید. تحقیقات نشان میدهد که له کردن سیرها و کنار گذاشتن آنها به مدت حداقل ۱۰ دقیقه موجب آزاد سازی آنزیمی به نام آلایسین (allicin) میشود که به کاهش خطر بیماریهای قلبی عروقی از طریق کمتر کردن چسبندگی پلاکتها و حرکت آزادانه آنها درسیستم قلبی عروقی کمک میکند.
چاشنی سالاد
استفاده از چاشنیهای فاقد چربی ممکن است به طور تئوریک ایده خوبی باشد، اما در واقع هیچ رقیبی برای همتای پرچرب آن وجود ندارد.
مطالعات متعددی فواید چربیها را زمانی که از آنها به عنوان چاشنی سالاد و سبزیجات خود استفاده میکنید، نشان داده است از سیر نگهداشتن شما و رضایتمندی بیشتر شما بعد از مصرف سالاد تا جذب بیشتر مواد مغذی (خصوصا لوتئین، لیکوپن، بتاکاروتن و زیزانتین).
سیب و گلابی
بگذارید میوهای را که میخورید، کمی برسند! یک مطالعه نشان میدهد که فرایند رسیدن میوهها موجب شکسته شدن کلروفیل در سیبهای و گلابیهای در حال رسیدن میشود که این موضوع به نوبه خود آنتیاکسیدانهای «بسیار فعال» در میوه ایجاد میکند.
بروکلی
بدون شک بروکلی یکی از بهترین غذاهایی است که شما میتوانید از آن استفاده کنید. بروکلی عضوی از خانواده کلمها (براسیکا) است، خانوادهای که مشخص شده در ارتباط با جلوگیری از برخی از سرطانها از جمله سرطان پستان و پوست کاملا موثر هستند.
اما شیوه آماده سازی بروکلی میتوانند تفاوتهایی بسیاری در اثرات آن ایجاد کند. مطالعهای در سال ۲۰۰۸ نشان داد که بخارپز کردن بروکلی تنها روش پختنی است که ترکیبات ضدسرطان آن را به طور کامل حفظ میکند و حتی میزان آنها را افزایش میدهد.
همچنین مشخص شده است که جوشاندن و سرخ کردن بروکلی بدترین روشهای پخت آن میباشند. همراه کردن بروکلی با یک غذای تند ممکن است مفید باشد. یک مطالعه در سال ۲۰۱۲ نشان داده است که اضافه کردن غذاهای تند به بروکلی ضدسرطان آن را افزایش میدهد.
خردل
خردل به هر شکلی یکی از چاشنیهای لذیذ برای اضافه کردن به سسها، سالادها و ساندویچها است. اگر شما علاقمند به کاهش میزان التهاب کلی و به همان میزان کاهش خطر برخی از سرطانها هستید، بهتر است خردل را انتخاب کنید.
بله درست است. خردل زرد رنگ و ارزان قیمت که بهترین خواص و فواید را برای شما به همراه دارد. چرا؟ چون خردل دارای ترکیبی به نام کورکومین (همان ترکیب فعالی که در زردچوبه هم وجود دارد) است که نه تنها عامل رنگ زرد خردل است، بلکه همه خواص بالقوه مفید آن برای سلامت را نیز دارد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#1,135
Posted: 17 Jan 2015 20:48
بیست دقیقه ورزش در روز 'تفاوت بزرگی در سلامت افراد ایجاد میکند'
تحقیقی که در مدت دوازده سال بر روی بیش از سی هزار نفر در اروپا انجام شده نشان میدهد که کم تحرکی و ورزش نکردن دو برابر چاقی باعث مرگ میشود.
محققان دانشگاه کمبریج می گویند هر سال در اروپا ۶۷۶ هزار نفر به دلیل کم تحرکی جان خود را از دست می دهند در حالیکه شمار کسانی که به دلیل چاقی مفرط می میرند سالانه ۳۳۷ هزار نفر است.
این پژوهشگران می گویند روزانه بیست دقیقه پیاده روی سریع می تواند تاثیر قابل توجهی بر سلامتی بگذارد و مانع از ابتلا به بیماری شود.
علاوه بر این روشن شده که افراد لاغر اما کم تحرک بیشتر در معرض بیماری هستند در حالیکه افراد چاقی که ورزش می کنند از آنها که تحرک ندارند در سلامت بهتری هستند.
پروفسور اولف اکلوند از پژوهشگران این تحقیق به بیبیسی گفت: "کسانی که بی تحرک هستند بیشتر از همه در خطر هستند و فرقی نمی کند که وزن مناسب داشته باشند یا دچار اضافه وزن یا دچار چاقی مفرط باشند."
به گفته پروفسور اکلوند موضوع، ارجحیت فعالیت بدنی بر کاهش وزن نیست بلکه "فعالیت بدنی باید به عنوان یک راهبرد مهم سلامت عمومی شناخته شود."
پروفسور اکلوند معتقد است بیست دقیقه فعالیت بدنی در روز میتواند وضعیت سلامتی فرد را کاملا متحول کند و این برای بسیاری افراد کاملا امکان پذیر است:
"با پیاده روی سریع برای رفتن به سر کار یا در وقت ناهار یا عصر بعد از کار به جای تماشای تلویزیون."
باربارا دینسدیل از موسسه تحقیقات قلب بریتانیا می گوید: "این تحقیق یک بار دیگر اهمیت فعالیت بدنی را خاطر نشان می کند حتی در کسانی که اضافه وزن دارند."
"تغییر سبک زندگی برای سلامت قلب بسیار خوب است اما ورزش کردن ساده تر از تغییر سبک زندگی است."
پروفسور جان اشتون، رییس دانشکده بهداشت عمومی می گوید باید زمینه را برای ورزش کردن افراد جامعه فراهم کرد:
"اگر افراد بیشتری پیاده یا با دوچرخه سر کار یا به مدرسه بروند تغییر قابل ملاحظه ای در میزان فعالیت جسمانی آنها ایجاد می شود."
بیماری های ناشی از کم تحرکی اکثرا شبیه عوارض چاقی هستند؛ مثل بیماری های قلبی و دیابت نوع دو، البته دیابت در افراد چاق بیشتر دیده می شود.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#1,136
Posted: 17 Jan 2015 20:51
مشروب دست ساز چقدر خطرناک است؟
در ایران هر از چندگاه اخباری درباره مرگ افراد در اثر مصرف الکل تقلبی و دست ساز منتشر می شود؛ مثلا کمتر از یک ماه پیش اعلام شد در در هفت ماه اول امسال ۵۳ نفر به دلیل سوءمصرف الکل در کشور جان خود را از دست دادهاند.
کامبیز سلطانی نژاد مسئول امور آموزش آزمایشگاههای سازمان پزشکی قانونی کشور در این باره گفت:
"تولید و توزیع مشروبات الکلی تقلبی در کشور، هر از گاهی با بروز مسمومیت هایی با متانول همراه است که این امر سبب مسمومیت، مرگ و میر و آسیب های دائمی در سوء مصرف کنندگان این فرآورده ها می شود."
در ایران سالانه بیش از ۲۰۰ میلیون لیتر انواع مشروبات الکلی ساخت داخل و قاچاق مصرف می شود.
گرانی الکل استاندارد و محدودیت دسترسی به آن در ایران سبب شده قاچاقچیان به تولید الکلهای دست ساز حاوی متانول (الکل چوب) روی آورند و آنها را در شیشههای خارجی بسته بندی کنند.
اما پدیده تولید مشروبات الکلی خانگی مختص ایران نیست و در بسیاری از نقاط دنیا هم دیده می شود، مثلا مرگ بعلت مشروبات الکلی خانگی در هند بطور مرتب اتفاق میافتد.
این هفته در ایالت اوتارپرادش هند حداقل ۲۹ نفر بعلت مصرف الکل تقلبی جان خود را از دست دادند و بیش از صد نفر هم در بیمارستان بستری شدند.
به گفته مقامات بهداشتی در هند، متانول یکی از عوامل مهم این مسمومیت هاست که باعث کوری، نارسایی کلیوی و مرگ میشود.
در هفته گذشته تقریبا هفتاد نفر هم به دلیل مشابه جان خود را در موزامبیک از دست دادند و در این کشور سه روز عزای عمومی اعلام شد.
گفته شد علت مسمومیت این افراد احتمالا اضافه کردن صفرای تمساح به الکل بوده است.
مرگ هایی این چنین در قاره آفریقا بسیار شایع است اما مختص به این قاره نیست.
در سال ۲۰۰۷ چند هزار نفر در روسیه بعلت زردی به بیمارستانها مراجعه کردند. بیماری آنها هپاتیت سمی تشخیص داده شد، به دلیل مصرف الکل قاچاق که به مواد ضد عفونی کننده طبی آلوده بود.
تخمین زده می شود سالانه ده هزار نفر بعلت الکل تقلبی در روسیه مسموم می شوند و حدود هزار نفر جان خود را از دست می دهند.
در ایتالیا هم در سال ۱۹۸۶شراب تقلبی جان ۲۳ نفر را گرفت.
اما چرا مصرف الکلی که در خانه تولید شده این قدر خطرناک است؟
جواب در یک کلمه ناخالصی است.
تولید الکل در خانه معمولا یا برای دسترسی به الکل ارزان است یا به دلیل محدودیت های قانونی و مذهبی در بعضی کشورها است که دسترسی به الکل استاندارد را دشوار میکند.
تقاضا برای الکل ارزان یا تقاضا برای الکل در جاهایی که دسترسی به آن دشوار است، باعث روی آوردن عدهای به تولید غیرقانونی و بدون نظارت و زیر زمینی الکل می شود، برخی برای مصرف خود الکل درست میکنند، برخی برای فروش به متقاضیان.
آنها که به قصد فروش این کار را میکنند ممکن است به آن متانول یا نیترات آمونیوم اضافه کنند تا گیرایی آن را افزایش دهند.
اما این مواد می توانند کشنده باشند، ۳۰ سی سی متانول برای کشتن یک نفر کافیست.
این ناخالصیها فقط بطور عمدی ایجاد نمی شود، هر خطایی در فرآیند تقطیر ممکن است به تشکیل این مواد ناخواسته در الکل منجر شود.
تولید الکل نیاز به کنترل دقیق دما دارد و اگر دما از حد مشخصی بیشتر شود بجای اتانول، متانول تولید می شود.
بنابراین چه سهو چه عمد، تولید الکل در خانه یا در کارگاه های غیرقانونی ممکن است به تولید مواد سمی در الکل منجر شود، یا به دلیل خطا در فرآیند تقطیر یا به دلیل اینکه برخی مواد باعث گیرایی بیشتر شده و برای آنها که قصد فروش دارند نسبت به رقبا برتری ایجاد می کند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#1,137
Posted: 17 Jan 2015 20:53
پاپانی بر عمر کتریها
طراحان هلندی وسیله سادهای طراحی کردهاند که با ایجاد یک میدان الکترومغناطیسی، بسرعت یک لیوان آب را میجوشاند.
به گزارش سرویس فناوری خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، دستگاه Miito که توسط دو دانشجوی آکادمی طراحی آیندهوون ساخته شده است، متشکل از یک صفحه القاءکننده و یک میله فلزی است که درون فنجان قرار داده میشود.
لیوان آب روی پایه القاءکننده قرار داده شده و میله فلزی درون آن قرار میگیرد؛ پایه القاءکننده یک میدان الکترومغناطیسی ایجاد میکند که گرما را از طریق میله فلزی به آب منتقل میکند.
در صورت نیاز به جوشاندن مقادیر بیشتر آب، قوری بر روی پایه القاءکننده قرار داده میشود که در حالت بهرهوری انرژی، در زمان کوتاهتری آب را گرم میکند.
دستگاه Miito در مقایسه با کتریهای معمولی، رسوب کمتری بر جای گذاشته و علاوه بر صرفهجویی در زمان، به کاهش هزینه انرژی کمک میکند؛ از این وسیله میتوان برای گرمکردن مایعات مختلف مانند آب، شیر و حتی سوپ مورد استفاده کرد.
=================================
تمرهندی دوست دارید؟!
تمرهندی از جمله خوردنیهایی است که میوه نارس آن طعم ترشی دارد اما پس از رسیدن از مزه شیرین آن میتوان برای خوشمزه کردن نوشیدنیها، مربا و بستنی استفاده کرد.
به گزارش ایسنا، تمرهندی خام سرشار از ویتامین B، آهن، منیزیم و پتاسیم است که تمامی آنها برای سلامتی مفیدند. با این حال به رغم ادعاهای مختلف در مورد تاثیرات معجزه آسای این ماده خوراکی در درمان بیماریهای متعدد از سرماخوردگی گرفته تا سرطان، تحقیقات انجام شده تاییدکننده این ادعاها نیستند.
در طب قدیم در برخی فرهنگهای آفریقایی میوه تمرهندی برای خنک کردن پیشانی فرد مبتلا به تب مورد استفاده داشته است. همچنین مردم چین و هند از این ماده برای حذف فلوراید اضافی بدن استفاده میکنند. وجود میزان بالایی از فلوراید در بدن موجب فلوئوروزیس استخوانی و تخریب استخوانها و مفصلها میشود.
در طب جدید نیز شواهد نشان میدهد عصاره پوسته تمرهندی حاوی خواص پایین آورنده گلوکز و برای کنترل قندخون در مبتلایان به دیابت موثر است. متخصصان همچنین دریافتهاند عصاره این ماده خواص آنتی اکسیدانی دارد که از آسیب دیدن کلیه به هنگام بالا بودن قندخون پیشگیری می کند.
به گزارش ایسنا به نقل از هلث لاین، متخصصان در برخی بررسیهای خود ادعا کردهاند که عصاره تمرهندی در پایین آوردن سطح کلسترول خون موثر هرچند آزمایشهای انجام شده روی نمونههای حیوانی این ادعا را ثابت نکرده است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#1,138
Posted: 17 Jan 2015 20:58
دلایل مهم بزرگ شدن شکم
اوایلش با کمی ناراحتی پشت میز غذا شروع میشود. چند لقمهای که میخورید، احساس میکنید شلوارتان به شکل آزاردهندهای تنگ میشود و تحمل نشستن پشت میز را از شما میگیرد اما ماجرا به همین جا ختم نمیشود. آرامآرام پوشیدن همان شلوار حتی در ابتدای روز هم برایتان سخت و سپس غیرممکن میشود.
چند ماهی بعد پیراهنهایی که همیشه زیبایتان میکردهاند، ظاهری زشت و نامتناسب را از شما در آینه نشان میدهند و بعد هم دیگران با وجود همه زحمتهایی که برای پنهان کردن شکم بزرگتان کشیدهاید حتی در لباسهای آزادی که میپوشید شکم بزرگ شما را تشخیص میدهند.
این اتفاقها آنقدر سریع میافتد که توان مهار بزرگ شدن شکمتان را از دست میدهید و حتی وقت نمیکنید برای کنار آمدن با این ظاهر تازه خود را آماده کنید. اگر خواندن این چند خط، شبیه به شرح حال شماست یا اگر نمیخواهید به فردی که این روزها را میگذراند تبدیل شوید در ادامه این مطلب با ما باشید. ما به شما میگوییم شکم بزرگتان از کجا آمده و با سلامت شما چه میکند.
مثل اسفند روی آتشید؟ مدام استرس دارید؟
نگاهی به خودتان در آینه بیندازید! حتما در کنار روزهای سختی که برای خودتان و دیگران به ارمغان میآورید، صاحب شکمی بزرگ هم هستید. تعجب نکنید. هورمونهایی که در لحظههای پراسترس و آشفته زندگی شما بالا و پایین میشوند، ظاهر شما را هم تحت تاثیر قرار میدهند و به کوچک یا بزرگ شدن شکمتان منجر میشوند.
محققان میگویند زندگی پراسترس و البته تحمل پایین شما در برابر فشارهای روانی روزمره به بیشتر شدن اندازه دور کمرتان میانجامد. از نظر آنها اگر شما فرد ناآرامی هستید که تنشها را به سختی پشت سر میگذارید و یک فشار کوچک آرامشتان را مختل میکند، باید انتظار این را داشته باشید که شکمتان هر روز بزرگتر شود.
محققان در این مورد سطح هورمون کورتیزل که به هورمون استرس مشهور است را مقصر میدانند و میگویند با بیشتر شدن فشارهای روانی شما و ضعفتان برای مواجهه با آنها، این هورمون در خونتان بیشتر میشود و نظم توزیع چربی در بدنتان هم به هم میخورد. در چنین شرایطی سوختوساز بدنتان دچار مشکل میشود و دست به دست دادن همه این عوامل، باعث میشود دور کمر لباسهایتان هر روز برای شما تنگتر شود.
پس نهتنها بهخاطر کوچک شدن شکمتان، بلکه برای داشتن زندگی بهتر و طولانیتر اعصابتان را کنترل کنید و اگر از عهده این کار دشوار برنمیآیید، از یک روانشناس کمک بگیرید. اگر این مطلب را تا انتها بخوانید، خواهید فهمید این توصیه ما بیاساس نیست و گذشته از زیباتر کردن شما، میتواند از خطر مرگ یا گذراندن یک زندگی سخت و دردناک نجاتتان دهد.
زیادی کمچرب غذا میخورید؟
حتما شما هم شنیدهاید که مصرف بیش از اندازه غذاهای چرب، یکی از دلایل چاقی بهویژه چاقی شکمی است اما احتمالا نشنیدهاید که بیش از اندازه چربی نخوردن هم میتواند به چاق شدن شکم شما منجر شود. محققان میگویند کسانی که بیش از اندازه بر نخوردن چربی تاکید میکنند، صاحب شکمهایی چاق و نازیبا میشوند. از نظر آنها مصرف چربیهای مفید هم برای سلامت لازم است و هم برای زیبایی افراد و کسانی که میخواهند تناسب اندامشان را حفظ کنند باید در رژیمشان چربیهای غیراشباع مثل آووکادو، روغن زیتون، دانههای روغنی، مغزها و. . . را جا دهند.
از طرف دیگر محققان میگویند چربیها به جذب بسیاری از مواد غذایی مفید کمک میکنند. برای مثال آنها میگویند اگر سالادتان را بدون روغن زیتون یا روغن هسته انگور بخورید، فایده زیادی نصیب بدنتان نمیشود پس صفر و یکی نباشید و برای دور کردن خطرات غذاهای چرب از خودتان برای همیشه با چربیها قهر نکنید.
کم میخوابید؟
کمخوابی و خسته کردن خود را با فعال بودن و سحرخیزی اشتباه نگیرید. محققان میگویند آدمهایی که به اندازه کافی نمیخوابند به احتمال زیاد دچار چاقی و به ویژه چاقی شکمی میشوند. یافتههای آنها حاکی از این است که در بدن افرادی که شبها به اندازه کافی نمیخوابند، سطح هورمون استرس یعنی کورتیزول بالاتر است. بالا بودن میزان این هورمون باعث میشود فرد به مصرف شکر میل بیشتری داشته باشد و سراغ ریزهخواری و گرفتن کالریهای بیشتر هم برود.
محققان میگویند کمتر از پنج ساعت خوابیدن در شب، شکم را بزرگ میکند اما اگر بین 7 تا 9 ساعت در شبانهروز بخوابید میزان این هورمون در بدنتان به تعادل میرسد و تناسب اندامتان حفظ میشود. گذشته از این محققان میگویند تنها خواب به اندازه نیست که تناسب اندام شما را حفظ میکند بلکه سحرخیز بودن هم در این مورد نقش دارد. پس شب زندهدار نباشید و به قیمت خوابیدن در میانهروز، میزان خوابتان را به کمتر از 7 ساعت نرسانید.
کم پروتئین میخورید؟
مصرف به اندازه پروتئین، بدنی زیبا و عضلانی را به شما هدیه میکند اما وقتی کمتر از نیاز بدنتان پروتئین میخورید، به احتمال بیشتری اشتهای کاذب پیدا میکنید. پروتئین به شما کمک میکند اشتهایتان را کنترل کنید و به وضعیت هورمونهایتان سروسامان دهید.
محققان میگویند خوردن غذاهای پروتئینی باعث میشود زمان طولانیتری احساس سیری کنید و کمتر به خوردن میانوعده و هلههوله تمایل پیدا کنید. پس سعی کنید در هر وعده غذاییتان 20 تا 25 گرم پروتئین بگنجانید تا شکمتان هر روز بزرگتر نشود.
سودا میخورید؟
شاید سودا یا آب گازدار نوشیدنی پرطرفداری باشد و از آنجا که شکر ندارد، خیلیها را به این خیال بیندازد که مصرفش مثل نوشابه پرضرر نیست اما محققان میگویند نوشیدن مایعات گازدار نهتنها به دندانهای شما آسیب میزند بلکه شکمی بزرگ را هم به شما هدیه میکند. محققان میگویند کسانی که در هر روز تنها یک لیوان سودا میخورند، پنج برابر بیشتر از کسانی که یک بار در هفته سراغ این نوشیدنی میروند استعداد چاق شدن را پیدا میکنند.
از نظر آنها فرقی نمیکند سراغ سوداهای رژیمی بروید یا آنهایی که شیرین و طعمدار شدهاند چراکه مصرف این نوشیدنی در هر حال شما را صاحب بدنی چاق و شکمی بزرگ میکند.
دیر غذا میخورید؟
وقتی که میخوابید، بسیاری از فعالیتهای بدنتان به حالت تعلیق درمیآید که هضم غذا یکی از آن فعالیتهاست. اگر شما عادت دارید شامتان را تنها یکی، دو ساعت قبل از خواب میل کنید، احتمالا از چاقی شکمی هم رنج میبرید چراکه هم بهخاطر درست هضم نشدن غذایتان چاق و شکمگنده شدهاید و هم بهخاطر نزدیک بودن زمان خواب و خوراکتان به هم به مشکلات مربوط به معده دچار شدهاید و به همین دلیل ظاهر شکمتان برجسته به نظر میرسد.
فیبر نمیخورید
مصرف به اندازه فیبر میتواند سلامت دستگاه گوارشتان را تضمین و از این طریق شکمتان را هم کوچک کند. پژوهشگران معتقدند کسانی که هر روز 10 گرم فیبر میخورند (معادل دو سیب کوچک، یک فنجان نخود سبز و نصف فنجان لوبیا چیتی) چربیهای احشایی بدنشان 3/7 درصد کمتر شده و صاحب شکمی تخت میشوند. نیازی به گفتن ندارد بسیاری از سبزیهای برگ سبز مثل کاهو سرشار از فیبر هستند و مصرف هر روزهشان میتواند فعالیت دستگاه گوارش شما را تنظیم کند.
افسردهاید؟
اگر بیدلیل شکمگنده شدهاید و حتی رعایت کردن نکات گفته شده هم گرهای از مشکل شما باز نکرده، بهتر است مشکلتان را به جای متخصص گوارش با یک روانپزشک در میان بگذارید. محققان میگویند اگر در دوره پیری به سر ببرید و به افسردگی دچار شوید، صاحب شکمی بزرگ هم میشوید.
بررسیهای آنها نشان میدهد احتمال شکمگنده شدن در یک دوره زمانی پنج ساله، در مسنهایی که علائم افسردگی را نشان میدهند بیشتر است. همانطور که در مورد بیخوابی گفتیم در این مورد هم پای هورمون کورتیزول در میان است. کنترل نشدن سطح این هورمون که بالا رفتنش چربیهای دور شکم و کمر را انباشته میکند، باعث میشود فرد بدون چاق شدن شکمگنده شود.
میانسال شدهاید؟
از نظر متخصصان پیرتر شدن بهویژه برای زنان چاقی شکمی را همراه میآورد. گرچه بالاتر رفتن سن به بالاتر رفتن BMI هم میانجامد اما محققان میگویند نهتنها میزان چربیها بلکه شیوه توزیع آنها هم در سنین بالاتر با زمان جوانی تفاوت خواهد داشت. اگر شما در چنین دورهای به سر میبرید و برای آب کردن شکمتان مصمم هستید، گذشته از رعایت رژیم غذایی مناسب، باید پیادهروی و یوگا را هم به برنامه زندگیتان اضافه کنید.
زودتر میمیرید
مرگ زودرس به دلیل مشکلات قلبی، یکی از نگرانیهایی است که باید همیشه با آدمهای شکمگنده همراه باشد.
- اگر شکمگنده شوید: شکمگنده تنها شما را در آینه نازیبا نشان نمیدهد. بررسیهای پژوهشگران حاکی از این است که چاقی شکمی شما را به بیماریهای مختلفی دچار میکند که درمان کردنشان به اندازه آب کردن شکمتان آسان نیست.
- استخوانهایتان پوک میشود: محققان دانشگاه هاروارد دریافتند مردانی که دچار چربی شکم هستند، بیشتر در معرض ابتلا به پوکی استخوان قرار دارند. درحالی که این بیماری بهطور معمول در زنان سالمند دیده میشود، پژوهشگران ادعا میکنند مردان شکمگنده هم از مبتلایان اصلی آن هستند.
به گفته پژوهشگران چاقی شکمی خطر شکستن استخوانها را بیشتر میکند. گروه دیگری از پژوهشگران معتقدند بیماریهای ریوی و مشکلات تنفسی هم همیشه با شکمگندهها همراه است.
- کلیههایتان از کار میافتد: بیماریهای کلیوی یکی از مشکلات رایج در میان شکمگندههاست. از منظر محققان هلندی کسانی که شکمی چاق دارند، فشار خونشان هم بالاتر است و بیشتر به مشکلات کلیوی دچار میشوند. محققان در بررسی دیگری ثابت کردهاند بیماریهای کلیوی تنها مشکل آنها نیست.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#1,139
Posted: 17 Jan 2015 21:00
رازهای زندگی: چرا درد حاصل از غذاهای تند را دوست داریم؟
مردم با آمدن زمستان و سرد شدن هوا، ترجیح میدهند غذاها و نوشیدنیهایی را بخورند که با آنها احساس گرما کنند. چند سالی است که نوعی گرمای غیرمعمول راه خود را در منوهای غذایی باز کرده است: کمی زبان زدن به فلفل تند.
حسی که فلفل قرمز میدهد فقط تندی نیست: آزارنده است! نوعی درد و سوزش است. از نظر زیستی دلیلی وجود ندارد که توضیح دهد چرا انسان خود را مجبور به تحمل این درد میکند و به دنبال آن است و از آن لذت میبرد.
قرنها است که مردم مشتاقانه کاپسایسین (capsaicin)، ترکیبی که در فلفل که حس تندی ایجاد میکند، را مصرف میکنند. هرچند طبیعت این ترکیب را برای فراری دادن آنها ساخته است.
علاقه ما به تندی در غذاها، مانند علاقهمان اندکی تلخی در آشپزی نتیجه شرطیسازی است. حسی که فلفل تند به ما میدهد،
شبیهسازی گرمای فیزیکی است که از زمان ابداع پختوپزهمیشه یکی از عناصر خوشمزگی بوده است. تکامل ما به گونهای بوده است که غذاهای داغ را دوست داشته باشیم. حس حاصل از فلفل تند، سرما را نیز شبیهسازی میکند که حس خوشایندی برای پوست نیست ولی در نوشیدنیها و بستنی لذتبخش است.
شرطیشدن نسبت به فلفل
پل روزین، استاد فیزیولوژی در دانشگاه پنسیلوانیا، در دهه ۱۹۷۰ متعجب از اینکه چرا برخی فرهنگها غذاهای بسیار تند را دوست دارند، به سلیقه مردم در خوردن این غذاهای به اصطلاح گرم علاقهمند شد. او به روستایی در در جنوب مکزیک سفر کرد تا با بررسی تفاوت بین انسانها و حیوانها در این منطقه به تحقیق بپردازد. ساکنان آنجا غذاهایی پر از فلفل تند میخوردند. آیا سگها وخوکها آنها نیز همین ذائقه را داشتند؟
دکتر روزین گفت: «من از مردم دهکده پرسیدم آیا حیوانی را میشناسند که فلفل تند دوست داشته باشد. این سؤال به نظر آنها خندهدار بود و گفتند: هیچ حیوانی فلفل تند دوست ندارد!» او به سگها و خوکهای آن منطقه حق انتخاب بین دو غذای تند و غیرتند را داد. آنها هر دو را میخوردند ولی اول غذای ملایم را میخوردند.
سپس دکتر روزین موشها را به دوست داشتن فلفل تند شرطی کرد. اگر موشهای شرطی شده میان دو خوردنی تند و ملایم، خوراکی تند را انتخاب میکردند، نشان دهنده این بود که مردم گرمی حاصل از تندی را در غذای خود دوست دارند به دلیل اینکه با آن سازگار شده اند. او گروهی از موشها را از کودکی با رژیم پر فلفل تغذیه کرد.
در گروه دیگر، فلفل تند به تدریج به غذا اضافه میشد. هر دو گروه غذای غیرفلفلی را ترجیه دادند. او حتی هنگامی که به غذاهای غیرتند ترکیبی اضافه کرد که باعث تهوع موشها میشد، موشها آن را دوست نداشتند ولی بازهم غذای غیرتند را میخوردند. او همچنین در موشها کمبود ویتامین B را القا کرد و در آن ها مشکلات قلبی، ریوی و ماهیچهای به وجود آورد و سپس با پرستاری از این موشها به همراه دادن غذاهای با طعم تند آنها را بهبود بخشید.. این کار بیزاری موشها را از فلفل کم کرد ولی آنها هنوز از فلفل بدشان میآمد.
در نهایت فقط موشهایی که توانایی درک کاپسایسین را از دست داده بودند، واقعا بیزاریشان نسبت به آن را از دست داده بودند. بنابراین دکتر روزین نتیجه گرفت که چیزی منحصر به فرد در انسان، دینامیسمی پنهان در فرهنگ یا روان، عامل علاقه ما به سوزندگی فلفل است. ظاهرا به دلایلی که بقا هیچ ارتباطی ندارد، انسانها خودشان را نسبت به ایجاد این ارضای آزارنده شرطی کردهاند.
کمی بعد دکتر روزین به مقایسه توانایی تحمل در گروهی از آمریکاییهای دارای رژیمهای با میزان کم فلفل را سلیقه غذایی ساکنان دهکده مکزیکی پرداخت. او به هر دو گروه اسنک ذرتی که با مقادیر متفاوت فلفل تند شده بود، داد و از آنها خواست که بگویند چه میزانی از تندی برایشان مطلوب است و چه هنگامی که تندی برایشان غیرقابل تحمل میشود. همانطور که پیشبینی میشد، مکزیکیها بیشتر از آمریکاییها فلفل را تحمل کردند.
روزین گفت: «در هر دو گروه بیشترین مقدار قابل تحمل فلفل تنها اندکی کمتر از مقدار غیرقابل تحمل آن بود. بنابراین من فکر کردم که خود درد است که در این مورد نقش دارد. آنها تا جایی که ممکن است درد را تحمل میکنند.»
لذت و درد در کنار هم در مغز
مراکز حس لذت و بیزاری در مغز انسان همپوشانی نزدکی دارند. هر دو این حسها وابسته به عصبهایی هستند که در ساقه مغزی قرار دارند. هر دو این حسها نورونهای دوپامینی را در مغز تحریک میکنند و حرکات را شکل میدهند. آنها سطوح بالاتر نواحی قشری را نیز که در درک و هشیاری اثر میگذارند، به همین شکل فعال میکنند.
آناتومی مغز هم نشان میدهد که این دو سیستم در برهمکنش نزدیک با یکدیگر هستند. در بسیاری از ساختارهای مغزی، نورونهای درد و لذت در کنار یکدیگر هستند. بسیاری از موارد ارتباط دوجانیه این نورونها در نزدیک مناطق به اصطلاح داغ مربوط به لذت در مغز رخ میدهد که در هنگام استرس موجب ازاد شدن اندورفین و تقویت لذت میشود.
دکتر روزین نتیجه میگیرد که این علاقه به طعم تند به خاطر همکاری این دو سیستم درد و لذت است. افرادی که ذائقه خیلی تند دارند، درد و خطر را بدون هیچ احساس ریسکی تجربه میکنند و وقتی این درد تمام شد احساس راحتی میکنند.
به گفته دکتر روزین «مردم حس ترس و هیجان سوار شدن روی ترن هوایی، چتربازی، تماشای فیلمهای وحشتناک، گریه در فیلمهای غمگین و پریدن در آب یخ را هم دوست دارند. به نظر میرسد این فعالیتهای "خودآزارانه خوشخیم" و ترجیح طعم فلفل تند فقط متعلق به انسان باشد.» خوردن فلفل تند که شاید شکلی از خودآزاری باشد، تقاضایی خودخواسته برای خطر کردن.
احساس اسودگی پس از خوردن فلفل
تئوری دکتر روزین نشان میدهد که چشایی یک جزء غیرمنتظره عاطفی دارد: احساس أسوده شدن. سیری لکنز، عصبشناس دانشگاه آکسفورد در یک تحقیق در سال 2011، به بررسی ارتباط موجود بین لذت و احساس آسودگی پرداخت تا بیند آیا این دو یکی هستند یا نه.
در این بررسی از 18 داوطلب خواسته شد که کارهای لذتبخشی مانند خوردن غذای مورد علاقهشان یا استشمام نسیم تازه دریا را تصور کنند. سپس وسیلهای با 120 درجه حرارت به مدت 5 ثانیه به بازوی چپ آنها چسباندند، که به قدر کافی دردناک باشد، ولی باعث سوختگی نشود. اسکن مغز این افراد نشان داد که احساس آسودگی پس از درد و لذت ناشی از تخیلهای خوشایند در بخشی از قشر پیشانی مغز که درک و قضاوت در آن صورت میگیرد، همپوشانی دارد.
بر اساس رکوردهای جهانی گینس، تندترین فلفل جهان فلفل «کارولینا ریپر» (Carolina Reaper Pepper) است. در وبسایت مربوط به این فلفل فیلمهایی از افرادی است که این فلفل را میخورند. مردی که کمی از آن را میخورد، چشمانش از شدت عافلگیری گشاد میشود، صندلیاش برمیگردد و روی زمین میافتد. و در یک مورد دیگر غرق از بدن فرد سرازیر میشود و ظاهرا به طور وحشتناکی رنج میبرد، اما به این خوردن فلفل ادامه میدهد تا آن را تمام کند.
این دسته فیلمها نشان میدهد هرچقدر خوردن فلفل لذتبخش باشد، رضایت نهایی در آخر حاصل می شود. آسودگی ناشی از از تحمل کردن درد و زنده ماندن.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#1,140
Posted: 17 Jan 2015 21:04
آشنایی با ۱۰ آسیبی که قند به بدن به شما میزند
وقتی به یک فرد معمولی بگویید مصرف بیش از اندازه قند باعث پوسیدگی دندان و افزایش وزن می شود، احتمالا به شما خواهد گفت، خودم میدانستم!
اما اگر به فردی عادی بگویید که مصرف زیاد قند به پیامدهایی مانند ابتلا به بیماریهای قلبی، چروک شدن پوست و تخریب لثهها میانجامد، احتمالا دیگر مشتاق خوردن شیرینیها یاقی نخواهند ماند.
هر فرد ممکن است فکر کند رژیم غذایی به طور قابلقبول سالمی را دنبال می کند، اما واقعیت این است که برای مثال در انگلیس هر فرد مقدار زیادی شکر، به طور متوسط معادل ۲۳۸ قاشق چایخوری در هفته مصرف میکند - بدون اینکه حتی متوجه باشد. در واقع درصد بالایی از این مصرف مرگبار قند در میانوعدههای به ظاهر بیضرر مثل سوپ، ماست و سایر غذاهای آماده پنهان است.
قند هیچ گونه ارزش غذایی ندارد و تاثیرش به عنوان عامل اصلی چاقی و دیابت در سراسر جهان به اثبات رسیده است. امروزه اهمیت توجه به میزان قندهای پنهان که مخفیانه راه خود را به رژیم غذایی روزانه ما باز میکنند، بیش از هر زمان دیگری است. اگر بدانید قند تا چه حد برای سلامتیتان مضر است، هرگز نگاهتان به یک بسته شکلات مانند قبل نخواهد بود.
اینها ۱۰ اثر زیانبار مصرف زیاد قند بر بدن شما است:
۱-اولین علت ایجاد چین و چروک زودرس پوست است
مشکل مصرف زیاد قند و شکر بروز فرآیندی است به نام گلیکولیزه شدن که محصول نهایی آن AGEs یا فرآورده نهایی گلیکوزیلاسیون (به این مواد همان کاری را میکنند که معنای تحتاللفظی نامشان است). این محصول بر ساختمان و انعطافپذیری پروتئینها به خصوص آسیب پذیرترین آنها "کلاژن و الاستین" که مسئول حجمدهی و استحکامبخشی به پوست هستند، تاثیر میگذارد و همچنین پوست را در برابر اثرات آسیبهای محیطی بسیار مستعد تخریب میکند.
۲- به هورمونها آسیب میزند
قندها تعادل هورمونی را به هم میزنند، بنابراین مراقب وجود هر گونه عدم تعادل هورمونی نظیر PCOS(سندروم تخمدان پلی کیستیک)، آندومتریوز یا دورههای قاعدگی شدید باشید.
قبل از شروع دوره قاعدگی تمایل به خوردن شکلات افزایش مییابد. وجود منیزیم موجود در شکلات به دلیل خاصیت شلکنندگی عضلات مفید است، اما بهتر است شکلات تلخ با شکر کم که تاثیر بیشتری دارد و بیضرر است، استفاده شود.
۳- باعث کمبود انرژی میشود
قندها به جای کمک به افزایش میزان انرژی باعث کمبود انرژی میشوند. ورزشکاران به خصوص با این مسئله آشنا هستند. خوردن غذاهای پُرقند قبل از مسابقات ورزشی باعث کندتر شدن شما میشود.
توصیه کارشناسان تغذیه برای میانوعده خوردن مواد غذایی مانند سیب است. همراهی مقدار زیادی فیبر با قند طبیعی در مواد غذایی بهترین توصیه تغذیهای برای ورزشکاران است- چرا که گلوکز آن به طور آهسته و مداوم آزاد میشود.
۴- مصرف قند مانند یک اعتیاد است
از آنجا که قند بر هورمونهای سیری و اشتها تاثیر میگذارد (هورمونهایی را که پیام سیر شدن را به مغز می رسانند) به شدت اعتیادآور است و به همین دلیل است که خوردن آن را ادامه میدهیم.
همچنین از آنجا که مصرف قند باعث تحریک دوپامین در مغز میشود و به دلیل ایجاد احساس لذتبخش، عادت بسیار دشواری برای ترک کردن است!
۵- باعث تخریب لثهها میشود
قند نه تنها خطری برای سلامت دندانها است، بلکه به شدت باعث پوسیدگی لثهها میشود که به نوبه خود موجب التهاب لثه و لقشدن و افتادن دندانها میشود. جویدن جعفری باعث خوشبو شدن دهان و تقویت لثهها میشود.
۶- میتواند دستگاه ایمنی بدن را دچار اختلال کند
مخمرهای تکسلولی داخل رودهها از قند تغذیه میکند و تعادل باکتریایی درون روده را به هم میزنند. از آنجا که ۸۰ درصد باکتریهای مفید برای دستگاه ایمنی در رودهها قرار دارند، حفظ تعادل باکتریهای مفید برای مبارزه با ویروسها و باکتریهای زیانبار بسیار مهم است.
۷- باعث افزایش تعریق میشود
مصرف قند باعث میشود بیشتر عرق کنید و این عرق بدبو است. از آنجا که شکر برای بدن یک سم به حساب میآید، نه فقط از طریق غدد عرق زیر بغل بلکه به هر شکل ممکن بدن سعی میکند که آن را دفع کند. در این موارد استفاده از دئودرانتهای طبیعی و مصرف میوههای تازه به جای میوههای خشک را توصیه میکند.
۸- میتواند عامل بروز بیماریهای قلبی باشد
مصرف قند با تاثیر بر افزایش تریگلیسرید و کلسترول از نوع VLDL ایجاد مقاومت به انسولین و ضخیمکردن دیوارههای شریانها عامل مهمی در افزایش خطر ابتلا به بیماریهای قلبی به حساب میآید.
۹- باعث ایجاد نفخ میشود
هر چقدر بیشتر قند بخورید، گاز معده بدبوی بیشتری در شکمتان ایجاد میشود و علاوه بر آن باعث ایجاد نفخ و احساس ناخوشایند میشود. قند باکتریهای بیماریزای درون شکم را تغذیه میکند و منجر به افزایش جمعیت آنها میشود.
ماست به اصطلاح پروبیوتیکی را نخورید که صرفا حاوی قند افزودهشده با ادعای «برای تغذیه کردن باکتریهای خوب» دارند» هستند- این ادعا بیمعنی است! از مکملهای پروبیوتیک مناسب موجود در بازار که سوشهای مختلف از باکتریهای مفید بدنتان را تامین میکنند، استفاده کنید.
۱۰- پوست را خشک میکند
شکر تصفیه شده (سفید یا بلیچشده) و هر مادهای با نامی که به «اوز» ختم میشود، مثل فروکتوز، گلوکز، ساکاروز، همگی باعث کمآب شدن سلولهای پوست میشوند و در نتیجه پوست چروکیده، نازک میشود و ظاهری ناسالم به خود میگیرد. قند به اسیدهای چرب ضروری که لایه خارجی سلولهای پوست را میسازند، متصل میشود و مانع ورود مواد غذایی به سلول و خروج مواد سمی از این سلولها میشود. بنابراین به جای صرف هزینه برای خرید محصولات مراقبت از پوست بهتر است که مصرف قند را متوقف کنید و به صورت ماهانه شاهد روند بهبود پوستتان باشید- این بهبود به مراتب بهتر و بیشتر است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟