انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
علم و دانش
  
صفحه  صفحه 2 از 12:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  9  10  11  12  پسین »

Mummy | مومیایی


زن

 
آماده سازی برای دفن شامل 5 مرحله بود :



1 - نگهداری امعاء و احشاء :

-امعاء و احشاء یعنی اجزای داخلی بدن « روده ها ، كبد ، معده و ششها » كه جداگانه مومیایی شده بودند، یكایك و جدا از هم ریسمان پیچ و در چهار خمره ی مخصوص امعاء و احشاء كه « كانوپ » نامیده می شد ، گذاشته می شدند.

- در « دوره ی پایانی » تاریخ مصر باستان « سلسله ی بیست و پنجم تا سی و یكم فراعنه یمصر » حدود « 713 تا 332 قبل از میلاد » به مدت « 381 سال » ، هر یك از پسران چهارگانه ی خداوند « هوروس » نگهبان یكی از خمره ها محسوب می شدند.

-مجسمه ی سرهای این پسران خدا درپوشهای خمره ها را تشكیل می داد. بنا به دلایلی نامعلوم ، در طول دورانهای بین « سلسله ی بیست و یكم و بیست و پنجم » { 1080 تا 659 قبل از میلاد } امعاء و احشاء در خمره های مخصوص نگهداری نمی شد ، بلكه پس از بسته بندی دوباره درون شكم خالی جسد قرار داده می شد .

2- پرسازی :

-هدف از این كار این بود كه بدن مومیایی شده تا حدّ امكان به حالت طبیعی آن بازسازی شود .

-برای این منظور تمام فضای خالی جسد با دقت با گل ، شن ، گلسنگ خشك ، موم یا باند صمغ آلود « مثلاً صمغ گیاهان » پر می شود .

-گاهی اوقات نیز زیر نقاط خاصی از پوست بدن با خمیر گل رس نرم پر می شد ، تا بتوانند به آن نقاط از بدن فرم و شكل خاصی بدهند ، درست مانند مجسمه سازی كه در كارگاه هنری خود به مجسمه هایش با خمیر مجسمه سازی شكل می دهد . در این مرحله از سرخاب و دیكر رنگها نیز استفاده می شد .


گلسنگ یا « لیخن » : رستنی هایی كه جزو شاخه ی ریسه داران بوده و خود رده ی جداگانه ای را تشكیل می دهند.

-گلسنگ در اصل از زندگی همزیستی بین یك جلبك و قارچ حاصل می شود و معمولاً بر تخته سنگها و همچنین دیوار و تنه ی درختان به صورت ورقه های زرد یا خاكستری مایل به سفید و مایل به سبز می روید .

-از انواع آن : اوسنه ، كلادنی ، آمبیلیكر ، پارملی ، راملین و گلسنگ شاخ گوزنی می باشد .
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را‍‍
با دست های روشن تو می توان گشود
     
  ویرایش شده توسط: SARA_2014   
زن

 
3 - باند پیچی :



-در این مرحله كه بر حسب مقررات و قواعد واجب مذهبی به اجرا در می آمد یك راهب یا فرد روحانی با ماسك كلّه شغالی خداوند « آنوبیس » نظارت عالی بر مراسم را به عهده داشت .

-در این مراسم ابتدا بدن ، سر و اعضای حركتی مرده « دستها و پاها » ، نخست جدا از هم ، و سپس با همدیگر با نوراهای پارچه ای نازك و بلند
« اغلب به طول حدود 150 یارد – هریارد 90 سانتیمتر است » ، پیچیده می شود و این نوارها معمولاً به مومیا و یا صمغ گیاهان آغشته بودند.

-راهبان در لابه لای لایه های نوار طلسمهایی را كه سلامتی آور بودند و نیروی جادویی « البته به عقیده ی آنها » داشتند جا می دادند.

4 - اندود سازی :

-برای پوشاندن و حفاظت كامل جسد در برابر دنیای خارج ، جسد باندپیچی شده را با لایه ای محافظ می پوشاندند.

این لایه از موادی مانند گچ ، مومیا ،گل ، صمغ ، موم و یا سریشم بود .

-طلسم : تكه ی كاغذ یا قطعه ای فلزی كه جادوگران یا فالگیران در روی آن خطها یا جدولهایی می كشند ، یا حروف و كلماتی می نویسند و بر این باورند كه برای محافظت كسی یا چیزی ، و دفع بدی و آزار موثر است .
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را‍‍
با دست های روشن تو می توان گشود
     
  
زن

 
5- مرحله ی ماسك گذاری :

-در بسیاری از موارد ، به خصوص برای شخصیتهای بزرگ علاوه بر مراحل ذكر شده ، سر شخص مومیایی شده با « ماسگ مرگ » پوشانیده می شد .

-برای فراعنه این ماسك از طلای ناب بود . در هر صورت ماسكهای متداول از خمیر مومی – كاغذی مجسمه سازی ساخته و روی آن نقاشی یا با طلا پوشانده می شد .

-بعدها ، هنگامی كه مصر استقلال خود را از دست داد و به صورت یكی از ایالات روم درآمد « بعد از سال 30 قبل از میلاد» این سنت در میان آنها رواج یافت كه بالای سر باند پیچی شده ی مرده به اصطلاح « نقش مومیایی » را مستقر نمایند .

-تصویری از سر شخص ، كه در آن سر شخص مرده با چشمانی بزرگ و نگاهی جدّی به دیدار كننده ی خود می نگریست -زندگی دوباره ی مومیایی شده ها :

-در زندگی ما انسانهای امروزی ، این تصور كه می توان در این دنیا به مرده زندگی دوباره داد ، انحرافی و اشتباه است . اما در نظر انسانهای باستان این گونه نبود .

-برای آنها مومیایی محفظه و ظرفی گران قیمت و پر ارزش محسوب می شد كه خدایان در وقتی معلوم زندگی نو در آن می ریختند .

-پس از آن شخص مرده به طریقی اسرار آمیز آرامگاه خود را با حضور خود روح می بخشید و پر می كرد ، با روح های خود ارتباط و رفت و آمد برقرار می كرد و به وسیله ی آنها با جهان خارج و جهان خدایان تماس برقرار می كرد.

-به هر حال بر اساس عقاید مصریان ، پیش در آمد و شرط این كار این بود كه مراسم جادویی و هدف دار انجام شود : « زندگی دادن دوباره به مومیایی » .

این مراسم نوعی استغاثه و سوگند دهی بود ، كه كارشناسان تاریخ مصر باستان آن را با نام « مراسم مذهبی دهان گشایی » مشخص می كنند.

-این مراسم را كاهنان و روحانیون بلافاصله و درست قبل از خاكسپاری مومیایی اجرا می كردند و طیّ این مراسم با شور و اشتیاق ذكر خدایان خوانده و به درگاه آنها نیایش می شد .

-سوگواران در ستونی پر شكوه و جلال به « شهر مرگ » در كناره ی كویرراه می پیمودند.

-كاهنان و روحانیون ، سورتمه ای كه گاومیشها آن را می كشیدند و روی آن تابوت در بسته با مومیایی داخل آن قرار داشت ، خویشاوندان شخص مرده ، زنان سوگوار و تعزیه خوان كه با ناله و فریاد خاكستر بر سر خود می ریزند ، تخت روانی كه بر دوش برده ها حمل می شود و « صندوق كانوپها » روی آن قرار داشت .

-همچنین خدمتكارانی كه مبل و صندلی ، صندوق ، مجسمه های كوچك و مواد غذایی حمل می كنند همه در تصاویر روی دیوارهای آرامگاه های باستانی دیده می شوند.

-با نمایان شدن ساختمان آرامگاه ، ستون بدرقه كنندگان مومیایی از حركت باز می ایستاد .

تابوت گشوده می شد و مومیایی را از درون تابوت بیرون می آوردند . كاهنی با ماسك « آنوبیس » مومیایی را به صورت عمودی ، رو در رو و چشم در چشم عزا داران نگاه می داشت .

-یك گاومیش قربانی می كردند و آوازهای نیاش و سوگواری طنین انداز بود.

-بر روی جسد مومیایی شده آب نطهیر می پاشیدند و عود و كُندُر دود می كردند و در این حالت مراسم به نقطه ی اوج خود می رسید .
-كاهنی در برابر مومیایی قرار می گرفت و با ابزاری ملاقه ای شكل و سایر ابزارهای مذهبی چشمها ، گوشها ، بینی و دهان « ماسك مرگ » مومیایی را لمس می كرد .

-خویشاوندان مومیایی با دستهایی كه ملتمسانه و مصّرانه به آسمان بلند بود در برابر مومیایی زانو بر زمین می زدند .

این لحظه ای است كه هدف و مقصود نهایی مومیایی كردن جسد بوده است : تبدیل و تحول و آغازی جدید.

-نیرویی اسرار آمیز در بدن مرده جریان پیدا می كند.

-از این لحظه به بعد او می تواند به رغم پوششی كه دارد ، دوباره ببیند ، بشنود ، ببوید ، بچشد ، حس كند و محیط اطراف خود را با تمام حواس خود درك كند.

-آنگاه مومیایی را با جلال و شكوه تمام در آرامگاه « منزل جاودانی » خود قرار می دادند.

ifعقیده ی مصریان باستان ، مردگان در قبر خود مانند زندگان در خانه ی خود زندگی می كردند.

-برای اثبات این اعتقاد شواهد و قراین متعدد و چشمگیری وجود دارد .

-مثلاً آرامگاه دارای یك در خیالی بود كه شبیه به در ورودی خانه های واقعی بود .

-در داخل آرامگاه نیز بسیاری از اتاقها مانند اتاقهای قابل سكونت برای انسانها تزئین شده بود .

در شهر « تبس Thebes » « پایتخت باستانی مذهبی و سیاسی مصر علیا در ساحل رود نیل و در 720 كیلومتری جنوب قاهره « پایتخت كنونی مصر » آرامگاهی كشف شد كه در آن برای شخص مرده نه تنها چندین اتاق ، بلكه یك حمام و یك آبریزگاه نیز در نظر گرفته شده بود .

-در بعضی آرامگاهها صندوق خانه ، گنجه ها و تاقچه ها ، سقف های منحنی و دیوارهای دارای نقاشیهای افسون كننده ، چنان محیط زنده و پرباری از زندگی ایجاد می كرد كه این محیط زندگی كاملاً طبیعی احساس می شد .
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را‍‍
با دست های روشن تو می توان گشود
     
  
زن

 
مومیا چیست ؟



-مومیا ، ماده ای است قهوه ای یا سیاه رنگ كه در نتیجه ی اكسید شدن هیدروكربن های نفتی « كه از كربن و هیدروژن تشكیل شده اند » در شكافها و شكستگیهای طبقات زمین كه در مجاورت ذخایر نفتی زیر زمینی وجود دارند پیدا می شود .

-مومیا در حقیقت یك نوع قیر طبیعی است كه غالباً مخلوط با شن و خاك می باشد و بناباین نوعی آسفالت طبیعی است .

-مومیا در 100 درجه حرارت ذوب می شود .

-چگالی آن در حدود 2/1 گرم بر سانتیمتر مكعب است .

-در تركیب مومیا علاوه بر هیدروكربن ، اكسیژن و نیتروژن « ازت » و گاهی گوگرد هم وجود دارد .

-از حل كردن مومیا در روغن ماده ی نرم و خمیری شكلی به دست می آید كه سابقاً بر روی پوست بدن در نقاط ضرب دیده می مالیدند.

-اسامی دیگر مومیا « مومیایی » ، قیر طبیعی ، زفت رومی ، قیر معدنی ، عرق الجبال ، زفت یا بس ، زفت البحر ، كفرالیهود ، فقر الیهود و آسفالت معدنی است.

در كوههای فارس ، بهبهان و لرستان از شكافهای سنگها بیرون می آید .

iنوشیدن محلول آن در روغن ها و ضماد آن جهت شكستگی اعضاء و ضرب دیدگی مفاصل و پاره شدن زردپی و ماهیچه در طب قدیم تجویز می شد .

-در عصر صفویه مومیایی فارس ممتاز بود و تمام محصول آن كه از كوهی نزدیك جهرم به دست می آمد متعلق به شاه بود . كه یا آن را می فروخت و یا به رسم هدیه برای حكّام و بزرگان و پادشاهان دیگر می فرستاد.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را‍‍
با دست های روشن تو می توان گشود
     
  
زن

 
مومیایی کردن اجساد ابتکار کیست ؟



همان گونه که می‌دانید مومیایی در مصر قدیم متداول بود. مومیایی به جسد مرده ای می‌گویند که به شیوه ای خاص از آن طوری نگه داری شود که هرگز نپوسد. واِژه ی مومیایی از زبان عربی آمده است و معنایش: «جسدی است که به وسیله ی موم یا قیر نگه داری شده است».


مومیایی

اعتقاد به زندگی دوباره یکی از اجزای اساسی مذهب مصری‌ها بود. در این باره چند نوع تفسیر و توضیح معمول بود. در یکی از این تفاسیر، مرده در زمینی در بهشت ساکن می‌شد که آن را سرزمین «یارو» " Yaru" می‌نامیدند. در این محل که به مزارع مصر بی شباهت نبود، مرده در صلح و وفور ونعمت زندگی می‌کرد. بعضی از افراد که قادر نبودند به یارو برسند، زیرا یارو را آب احاطه کرده بود، برای یاری گرفتن از حیوانات مقدس نام نویسی می‌کردند. جیمز هنری بریستد، مصر شناس، این سفر را بدین نحو توصیف می‌کند : «گاهی اوقات شخص متوفی از باز یا لک لک می‌خواهد تا او را از آب عبور دهند ... گاهی اوقات خداوند خورشید او را سوار بر قایقش حمل می‌کند . اما اغلب ان‌ها به خدمات مرد قایقرانی مشهور به " صورت وارو " یا " پس نگر " نیاز دارند ، زیرا او همیشه صورتش را به عقب برگردانده است تا قایقش را به جلو براند . او همه کس را سوار قایقش نمی‌کند ، بلکه تنها کسانی را قبول می‌کند که در مورد آنها گفته شده باشد : " او ، بر خلاف ظاهرش ، ابلیس نیست " .

بر اساس نوشته‌های بسیاری از مورخان این نخستین بار در تاریخ بوده است که مردم به ارتباط کیفیت زندگی پس از مرگ با اعمال و رفتار دوران زندگی اعتقاد داشته اند .

بعدها ، مصریها به این باور رسیدند که مردگان نیک در جهان زیرین به" ازیرویس " ( خدای دنیای مردگان ) می‌پیوندند و تنها فرعون مقتدر و خانواده اش همراه با تعداد کمی از اشراف و صاحب منصبان بالا قادرند به زندگی پس از مرگ برسند . حتی کسانی که در دایره نزدیکان حاکم بودند نمی‌توانستند به جهان زیرزمین برسند ، مگر اینکه حاکم آنها را هدایت می‌کرد .
"مصریان باستان معتقد بودند قلب شخص مرده را خدایان وزن می‌کنند ، تا ارزش شخص برای زندگی بعدی تعیین شود".
علت آن بود که به اعتقاد آنان روح پس از مرگ مانند پرنده ای که صور آدمی دارد، روزها به پرواز در می‌آید سپس شبانگاه از ترس شیاطین دست از پرواز کشیده، به قبر خود باز می‌گردد. حال برای آن که روح قبر خود را گم نکند باید بدن او را سالم نگاه داشت .

... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را‍‍
با دست های روشن تو می توان گشود
     
  ویرایش شده توسط: SARA_2014   
زن

 

چرا مصریان اجسام مردگان را مومیایی می‌کردند ؟

علت آن بود که به اعتقاد آنان روح پس از مرگ مانند پرنده ای که صور آدمی دارد، روزها به پرواز در می‌آید سپس شبانگاه از ترس شیاطین دست از پرواز کشیده، به قبر خود باز می‌گردد. حال برای آن که روح قبر خود را گم نکند باید بدن او را سالم نگاه داشت. زیرا اگر بدن بپوسد و از بین برود روح دیگر نمی‌تواند قبر خود را بشناسد. از این رو مصریان طریقه ای برای جلوگیری از پوسیدن بدن یافتند که همان مومیایی کردن مردگان بود.



روش مومیایی کردن مردگان

برای اینکه جسد فردی سالم بماند و باکتری‌ها دیرتر به سراغ او بروند راهی که به نظر مصریان رسید آن بود که ارگانهای داخلی بدن افراد را خارج کنند. آنها مغز و دیگر ارگانها را از بدن خارج می‌کردند زیرا ظاهرا معتقد بودند که افراد در زندگی بعد از مرگ خود احتیاجی به آنها ندارند.
بقیه ارگانها بدن به جز کلیه‌ها از بدن خارج می‌شدند. قلب افراد مرده در بدن‌ها باقی می‌ماند زیرا آنها تصور می‌کردند که همه احساسات و عواطف و تفکر فرد توسط قلبش صورت می‌پذیرد و به همین دلیل قلب نیز در بدن باقی می‌ماند.
مومیایی
پس از شستشوی دوباره بدن افردی که تمام ارگانها بدنشان را از دست داده بودند آنها آماده مومیایی شدن می‌شدند. بدن این افراد ابتدا با پودری به نام "ناترون" پوشیده می‌شد. این پودر را مصری‌های قدیم از ترکیبات سدیم در سواحل نیل بدست آورده بودند . این ماده باعث جذب بالای رطوبت می‌شد و می‌توانست بدن را بدون آنکه تغییری در رنگ و شکل پوست ایجاد کندخشک کند.
بدن افراد برای مدت 35 تا 40 روز آغشته به این پودر باقی می‌ماند تا به طور کامل خشک شود. در این مدت یک نفر باید به طور متوالی از جسد مراقبت می‌کرد زیرا بوی شدید ناشی از آن می‌توانست توجه لاشخورها را به خود جلب کند و مومیایی را به خطر بیندازد.
بعد از این مدت، جسد به خانه "تمیز سازی" منتقل می‌شد. در این خانه، داخل بدن هم با "ناترون" پر شده و بدن به مرکز "باند پیچی" منتقل می‌شد.
باندپیچی شدن اجساد کار بسیار مهمی بود که برای مدت دست کم یک یا دو هفته به طول می انجامید. افراد ثروتمند برای این کار مقدار بسیار زیاد پارچه "لینن" را به مومیایی‌ها می‌دادند تا اجسادشان را در آنها بپیچند.

"مصریان باستان معتقد بودند قلب شخص مرده را خدایان وزن می‌کنند ، تا ارزش شخص برای زندگی بعدی تعیین شود"

آنها برای باند پیچی کردن اجساد ابتدا از دستها و پاها شروع می‌کردند و همه نقاط را به خوبی پوشش می‌دادند. وقتی همه جای بدن به خوبی جداگانه باندپیچی می‌شد نوبت به باند بستن به تمامی بدن می‌رسید. آنها با استفاده از چسب‌های قوی باندها را به شکلی می‌چسباندند تا از بدن جدا نشود و به اصطلاح هوا به بدن نرسد.
قابل توجه است که عقاید مصر باستان و برخی از نمادهای آنان امروز در نظریات و زندگی نظام سلطه و غرب ساخته آن نمود پیدا کرده است . و مبنای اومانیسم و ماتریالیسم و بسیاری از اعتقادات دیگر غرب را می‌توان در عقاید مصر باستان یافت که توسط فراماسونرها رشد و نمو پیدا کرده است .
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را‍‍
با دست های روشن تو می توان گشود
     
  
زن

 

هنر موميايي و تدفين در مصر باستان



نگاهي به روش موميايي اجساد در عهدکهن در سرتاسر کره خاکي ما موميايي ها پيدا مي شوند، اما کاملترين آنها در مصر يافت مي شود مصريان باستان فن مومياگري را به بالاترين درجه خود رساندند . مومياگري در مصر باستان در واقع يک رسم مذهبي بسيار مهم و نوعي آمادگي براي زندگي پس از مرگ بود اما در کنار آن هنرها و مشاغل مختلف و بسيار پردرآمد نيز شکل گرفته بود.بنا به تصور مصريان باستان ، روح پس از مرگ به صورت پرنده اي با چهره انسان به گشت و گذار در جان مي پردازد، اما شبها بايد به کالبد زميني خود بازگردد. هدف اصلي موميايي کردن جسد آن بود که اين پرنده بتواند براحتي جسد خود را پيدا کند.

کلمه موميايي از کلمه عربي موم نشات گرفته و نشانه يک اشتباه تاريخي است اعراب گمان مي کردند که اين اجساد به کمک موم به اين شکل در آورده شده اند؛ در حالي که موم در تهيه موميايي هيچ نقشي ندارد.موميايي کردن براي تمام مردگان در مصر باستان زير نظر کاهنان مصري انجام مي شد و حدود10 هفته طول مي کشيد. مراحل مختلف انجام موميايي با مراسم مذهبي خاص همراه بود.در اولين مرحله ، اعضاي فسادپذير مانند کبد، مغز، روده ها و ريه ها خارج مي شدند و فقط قلب در درون جسد باقي مي ماند مغز را از طريق سوراخ هاي بيني خارج مي کردند و دور مي ريختند بقيه احشا را از طريق برشي در پهلوي چپ جسد خارج مي کردند و هر عضو را درون کوزه اي قرار مي دادند. هر کوزه بنا به اعتقادات مصريان باستان ، به شکل يکي از خدايان آنها بود اين کوزه ها بعدا همراه با جسد در درون مقبره قرار مي گرفتند.
سپس نوبت به خود جسد مي رسيد براي فساد جسد، رشد باکتري ها و قارچ ها ضروري است و اين موجودات هم براي رشد، به آب نياز دارند. مصري ها به کمک مواد شيميايي و با استفاده از آب و هواي خشک و گرم آن سرزمين ، اقدام به خشک کردن اجساد مردگان خود مي کردند.روش موميايي کردن در واقع مشابه روش خشک کردن ماهي است ، اما به جاي نمک طعام از مخلوطي از کربنات سديم و بي کربنات سديم با نمک طعام و سولفات سديم استفاده مي شده است ؛ اين مخلوط را ناترون مي ناميده اند. در مصر چشمه هاي حاوي ناترون وجود دارد که با تبخير آب آنها، ناترون به دست ميآوردند.تکه هاي کوچک ناترون را در پارچه هاي کتاني مي پيچيدند و در درون جسد قرار مي دادند. سطح جسد را هم با لايه نازکي از ناترون مي پوشاندند.

آب و هواي خشک مصر، مراحل خشک شدن جسد را تسريع مي کرد. بعد از خشک شدن جسد، بسته هاي ناترون را در مي آوردند و سطح جسد را با دستمال خيسي پاک مي کردند. سپس سطح بدن را با رزين هاي گياهي مي پوشاندند و داخل شکم را هم با پارچه هاي کتاني آغشته به رزين پر مي کردند. در اين زمان ، جسد آماده پيچيده شدن در نوارهاي کتاني بود تا به شکل موميايي نهايي دربيايد براي پيچيدن جسد، فقط از کتان استفاده مي شد حفره هاي ناشي از خشک شدن جسد با تکه هاي پنبه پر مي شد. دستها و پاها و گاهي حتي انگشتان ، هر يک جداگانه نوارپيچي مي شدند سپس کل جسد بيش از20 بار نوارپيچي مي شد بعد از چند بار نوارپيچي ، يک لايه رزين ماليده مي شد تا نوارها را به هم بچسباند نوارپيچي کامل يک جسد به حدود100 متر مربع پارچه کتاني نياز داشت که به صورت نوارهايي به عرض 20 سانتي متر و طول1 تا7 متر تهيه مي شدند کتان به کار رفته در نوار پيچي معمولا از کتانهاي مستعمل بود و فقط در مورد افراد ثروتمند از کتانهاي نو استفاده مي کردند. گاهي بر روي نوارها هنوز اسم صاحب قبلي آنها وجود داشت بعضي وقت ها نيز بر روي نوارها، دعاهاي مذهبي مي نوشتند.پس از اتمام کار، تمام اشيايي را که در تماس با موميايي بودند، در کوزه اي قرار مي دادند تا در مقبره و در کنار جسد بگذارند.

مومياگرهاي مصري با وجود درآمد خوب ، آدمهاي سهل انگاري بودند و تکه هايي از جسد مانند انگشت يا لاله گوش جسد را که کنده مي شد، در اين ظرف قرار مي دادند اما موميايي تنها بخش از مراسم تدفين نبود. طي اين 70 روز هنرمندان مختلف به تزيين و نقاشي مقبره مي پرداختند نجاران هم تابوت هاي تو در توي متعددي مي ساختند و هر يک را تزيين مي کردندبراي نقاشي سطح تابوت معمولا يک رويه کتاني روي تابوت مي چسباندند، سپس بر روي آن يک رويه رزين و چسب مي کشيدند و بر روي اين لايه نهايي ، نقاشي مي کردند. افراد بسيار ديگري هم درگير تهيه لوازم متعددي بودند که همراه با جسد در مقبره قرار ميگرفت.يک کار بسيار مهم در اين دوره 70 روزه ، تهيه ادعيه لازم براي قرار دادن در درون مقبره بود که اين کار به عهده کاهنان بود. اين ادعيه که امروزه آنها را "کتاب مردگان " مي ناميم ، بر روي نوارهاي پاپيروس نوشته مي شد که گاهي تا30 متر درازا داشتند و به رنگهاي زيبايي نقاشي شده بودند.

... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را‍‍
با دست های روشن تو می توان گشود
     
  
زن

 


مطالب کتاب مردگان شامل اطلاعات لازم براي روح طي سفرهاي بعد از مرگ بود.در نهايت مراسم تدفين با شرکت کاهنان ، بستگان ، دوستان و خدمتکاران برگزار مي شد. تابوت در يک سورتمه توسط گاو نري کشيده و به سمت مقبره حمل مي شد. در پشت تابوت عزاداران و حاملان هدايا و اشيا حرکت مي کردند. اين هدايا شامل اشيايي بود که تصور مي شد براي زندگي پس از مرگ ضروري است . اثاثيه منزل ، اسلحه ، جواهرات ، غذا و پوشاک تنها بخشي از اين هدايا را تشکيل ميداد.در آخرين مرحله ، دهان جسد باز مي شد تا بتواند سخن بگويد، بخورد و بياشامد. سپس جسد به داخل مقبره حمل مي شد، در تابوت بسته مي شد، کتاب مردگان و هدايا درون مقبره گذاشته مي شد و کاهنان تمام شياطين را از مقبره بيرون ميکردند.

بنا به باور مصريان باستان ، روح مرده در برابر42 قاضي حاضر مي شد و اعمال او در دنيا مورد بررسي قرار مي گرفت . سپس در پيشگاه خداي خدايان - ازيريس وزن قلب او در يک ترازو با وزن يک پر مقايسه مي شد. پر سمبل راستي و صداقت بود. مسوول ترازو الهه اي به شکل شغال بود که آنوبيس ناميده مي شد. اگر روح ، تمام اين مراحل را با موفقيت پشت سر مي گذاشت ، به بهشت مي رفت در غير اين صورت سرگردان مي شد.گرچه مراسم موميايي طي قرون و اعصار در مصر باستان تغييرات بسياري داشته است ، اما پايه موميايي کردن ، خشک کردن جسد بود و حواشي آن و نوع اشيايي که همراه با جسد دفن مي شد، دستخوش تغييرات بسيار بوده است.مشهورترين آرامگاه هاي مصر باستان ، اهرام هستند که اهرام ثلاثه جيزه مهمترين آنها به شمار مي آيد.

اين آرامگاه ها در واقع شکل تغيير يافته آرامگاه هاي ساده تري بودند که مصطبه خوانده مي شوند )مصطبه به معناي صندوق يا نيمکت است ). مصطبه ها ساختمان هاي کوتاه و مکعب شکلي بودند که از سنگ و آجر ساخته مي شدند و شامل چند اتاق حاوي جسد و هدايا و يک اتاق مخفي حاوي مجسمه متوفي بودند. اتاق حاوي جسد7 تا30 متر زير زمين قرار داشت و با يک چاه به مصطبه وصل مي شد.اما مقبره مردم عادي فقط يک اتاق داشت که در کنار صخره ها ساخته شده بود. گاهي حتي چند جسد در کنار هم در يک اتاق قرار داده مي شدند.

افراد فقير فقط در ماسه هاي خشک صحرا دفن مي شدند.مصريان باستان هر يک از الهه هاي خود را به شکل حيواني مجسم مي کردند؛ بنابراين در نزديکي اغلب شهرهاي بزرگ مصر باستان گورستان هاي مخصوص براي هر نوع حيوان وجود داشته و در کنار هر گورستان معبدي مخصوص آن نوع حيوان ساخته مي شده است . جانوران هم موميايي مي شدند؛ البته نه بدقت ، اما بسيار دقيق نوارپيچي مي شدند؛ به طوري که براحتي بتوان از ظاهر موميايي ، نوع جانور را تشخيص داد، سپس درون تابوت مخصوصي قرار داده شده و دفن مي شدند. انواع جانوران موجود در مصر در اين گورستان ها پيدا مي شوند؛ از شغال و گربه و مار گرفته تا کروکوديل .
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را‍‍
با دست های روشن تو می توان گشود
     
  
زن

 

مومیایی کردن در مصر باستان



اعتقاد به زندگی دوباره یکی از اجزای اساسی مذهب مصری ها بود. در این باره چند نوع تفسیر و توضیح معمول بود . در یکی از این تفاسیر ، مرده در زمینی در بهشت ساکن می شد که ان را سرزمین " یارو " " Yaru" می نامیدند . در این محل که به مزارع مصر بی شباهت نبود ، مرده در صلح و وفور ونعمت زندگی می کرد . بعضی از افراد که قادر نبودند به یارو برسند ، زیرا یارو را اب احاطه کرده بود ، برای یاری گرفتن از حیوانات مقدس نام نویسی می کردند . جیمز هنری بریستد ، مصر شناس ، این سفر را بدین نحو توصیف می کند : " گاهی اوقات شخص متوفی از باز یا لک لک می خواهد تا او را از اب عبور دهند ... گاهی اوقات خداوند خورشید او را سوار بر قایقش حمل می کند . اما اغلب ان ها به خدمات مرد قایقرانی مشهور به " صورت وارو " یا " پس نگر " نیاز دارند ، زیرا او همیشه صورتش را به عقب برگردانده است تا قایقش را به جلو براند . او همه کس را سوار قایقش نمی کند ، بلکه تنها کسانی را قبول می کند که در مورد انها گفته شده باشد : " او ، بر خلاف ظاهرش ، ابلیس نیست " .

بر اساس نوشته های بسیاری از مورخان این نخستین بار در تاریخ بوده است که مردم به ارتباط کیفیت زندگی پس از مرگ با اعمال و رفتار دوران زندگی اعتقاد داشته اند .
بعدها ، مصریها به این باور رسیدند که مردگان نیک در جهان زیرین به" ازیرویس " ( خدای دنیای مردگان ) می پیوندند و تنها فرعون مقتدر و خانواده اش همراه با تعداد کمی از اشراف و صاحب منصبان بالا قادرند به زندگی پس از مرگ برسند . حتی کسانی که در دایره نزدیکان حاکم بودند نمی توانستند به جهان زیرزمین برسند ، مگر اینکه حاکم انها را هدایت می کرد . به این ترتیب ، به منظور نزدیکی به روح فرعون ، اشراف ارامگاهایشان را تا حد امکان نزدیک به ارامگاه فرعون می ساختند و معمولا فرعون ، زمین و مواد لازم را برای ساختن آرامگاه در اختیارشان قرار می داد . مصری های عادی که نمی توانستند به زندگی دوباره برسند ، مردگانشان را در حفره های کم عمق در شن در کنار آرامگاه فراعنه و اشراف دفن می کردند .

مصریان باستان معتقد بودند که که روح فرعون برای سفر به زندگی دوباره به یک کالبد نیاز دارد . ، به علاوه اگر اجازه داده می شد تا بدن بعد از مرگ بپوسد ، روح یا "کا " محکوم می شد تا ابد به تنهایی بگردد . مصری ها می خواستند از سفر موفق حکمرانشان به جهان دیگر مطمئن باشند ، جایی که بر اساس اعتقاد انها حاکم می توانست امنیت مردمش را برای ابد تضمین کند . به همین دلیل انها شیوه خاصی را به نام مومیایی کردن ابداع کردند که پیکر فرعون و و نیز اعضای خانواده او و اشراف برگزیده را که اجازه ورود به دنیای زیر زمین را داشتند ، حفظ می کرد.
"مصریان باستان معتقد بودند قلب شخص مرده را خدایان وزن می کنند ، تا ارزش شخص برای زندگی بعدی تعیین شود".

... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را‍‍
با دست های روشن تو می توان گشود
     
  
زن

 



هنگامی که فرعون می مرد ، مستخدمان بدن او را به معبدی نزدیک آرامگاهش می بردند . ابتدا کاهن حنوط کننده بدن حاکم را به آرامی روی میز باریک قرار می داد و اندام های داخلی اش را تخلیه می کرد تا مانع پوسیدگی شود . سپس از طریق بینی با یک قلاب دراز مغز را قطعه قطه خارج می کردند . تنها اندامی که برداشته نمی شد ، قلب بود ، زیرا گمان می رفت که مرکز روح باشد .

بعد از تخلیه اندامها ، بدن فرعون با شراب خرما شستشو داده می شد و با صمغ مُرّ ( ماده ای که از نوعی درخت خاص به دست می اید و برای عطر سازی استفاده می شود ) ( کهربا ) و عطر ، پَُر و دوباره دوخته می شد . سپس حنوط گران ان را با "نَترون " ( سلیکات سدیم والومینیوم ) ، نوع خاصی از نمک ، می پوشاندند تا مایعات درون بافتهای بدن خشک شود . بعد از هفتاد روز بدن خشک شده را در رود نیل می شستند و روی پوست روغن وموم می مالیدند . سپس پیکر را در نوارهایی از کتان نازک می پیچیدند . اگر تمام این عملیات درست انجام می شد ، بر اساس اعتقاد مصریان ، فرعون مرده دوباره به زندگی باز می گشت . یک منبع باستانی می گوید : " پوستت باید به خاطر تو بلند شود ، استخوان هایت باید به خاطر تو باید به هم جوش بخورند ، اجزای بدنت باید خودشان را به خاطر تو گرد هم بیایند . پوستت باید به خاطر تو دوباره جفت شود ."

هنگامی که بدن مومیایی می شد ، وقت برگزاری مراسم فرا می رسید . جسد را در سه تابوت بزرگ تو در تو می گذاشتند . سپس هر سه تابوت را در یک تابوت بزرگ تر سنگی می گذاشتند و روی یک پایه تابوت قرار می دادند که به آرامگاه کشیده می شد . کاهنان پیشاپیش یک گروه بزرگ حرکت می کردند ، بخور مّرَُ می پراکندند و دعا می خواندند . بعد از کاهنان ، خانواده فرعون بودند که توسط ملکه گریان هدایت می شدند . او برای نشان دادن اندوهش روی صورتش گِل می مالید و پیراهنش را پاره می کرد .

در پایان صف طویلی از عزاداران شامل خویشاوندان وکارگزاران دربار می امدند . مستخدمان لباس ها ، غذا ، اسلحه ، جواهرات ، اسباب و اثاثیه و سایر لوازمی را که فرعون در زندگی بعدی استفاده می کرد ، حمل می کردند .
بعد از قرار دادن فرعون در آرامگاه ، کاهن اعظم ، مراسم نهایی را به جا می اورد که با این کلمات پایان می یافت : " تو دوباره زندگی خواهی کرد ، تو همیشه زنده می مانی ، تو دوباره جوان می شوی ، تو دوباره جوان هستی برای همیشه ." برای تغذیه روح فرعون پس از مرگ ، کاهنان خاصی ائین مذهبی را در معبد سوگواری مجزایی اجرا می کردند .
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را‍‍
با دست های روشن تو می توان گشود
     
  
صفحه  صفحه 2 از 12:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  9  10  11  12  پسین » 
علم و دانش

Mummy | مومیایی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA