انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
علم و دانش
  
صفحه  صفحه 2 از 11:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  11  پسین »

عجایب و ماورایی ها


مرد

 
اشباح پرواز 401
در 29 دسامبر سال 1972 ، هواپیمایی با شماره ثبت N310EA متعلق به شرکت هواپیمایی Eastern Airlines از شهر نیویورک و با 178 مسافر به پرواز در آمد. اما پایان خوشی در انتظار این هواپیما نبود چرا که در نزدیکی ارتفاعات «ایور گلیدز » در ایالت فلوریدای آمریکا سقوط کرد.

امدادگران و ماموران امنیتی سریعا به محل حادثه اعزام شدند و تعدادی از مسافران را در حالی که هنوز زنده بودند پیدا کردند. از بین مسافران 77 نفر نجات یافته و 99 نفر جان باخته بودند.در میان مجروحین کاپیتان » باب لوفت « خلبان هواپیما و کمک خلبان «دون ریبو» شناسایی شدند اما در راه انتقال به بیمارستان هر دو جان خود را از دست دادند.

پس از چند هفته مواردی از رویت شبح این دو نفر و تعداد دیگری از جان باختگان حادثه پرواز 401 توسط خدمه پرواز همان شرکت گزارش شد.

- نتیجه تحقیقات :

تحقیقات کمیته ملی بررسی سوانح یاNTSB

(National Transportation Safety )نشان داد که وضعیت کنترل هواپیما به طور غیر عمد از اتوپایلت یا همان پرواز اتوماتیک که میتواند در ارتفاعات هواپیما را به تنهایی و بدون دخالت خلبان کنترل کند چند بار به وضعیت CWS یا Control Wheel Steering تغییر یافته بود.

توضیح مترجم : در سیستم Autopilot یا پرواز خودکار ،خلبان هدایت هواپیما را به سیستم واگذار میکند و نیازی نیست که در کنترل هواپیما دخالتی داشته باشد.استفاده انحصاری از این سیستم در شرایط متلاطم هوایی کار درستی نیست. در شرایط نامساعد ، خلبان میتواند درعین حالی که اتوپایلت فعال است ،خود نیز در کنترل هواپیما دخالت کند.به این سیستم CWS میگویند.هر گاه شرایط بحرانی از بین برود خلبان میتواند بار دیگر از CWS خارج شده حالت اتوپایلت تنها را انتخاب کند. (برای تغییر وضعیت اتوپایلت به حالتCWS سوییچ مخصوصی کنار دست خلبان وجود دارد که

CWS Mode Selector نام داردو خلبان باید این سوییچ را فشار داده نگه دارد تا از اتوپایلت به CWS برود. چنانچه این سوییچ به حالت اول برگردانده شود ،در حقیقت در وضعیت اتو چایلت قرار میگیریم.)

محققان اتفاقات آن روز را این طور توصیف میکنند:

خلبان قصد داشته هواپیما در آن شب آرام در وضعیت اتو پایلت بماند اما به دلیل صحبت کردن خلبان با مهندس پرواز که در قسمت پشت سمت راست خلبان مینشیند و عدم دقت خلبان در آن لحظه چند بار سوییچ CWS باز و بسته شده و وضعیت هواپیما به جای اتو پایلت روی CWS قرار گرفته و نیاز به دخالت مستقیم خلبان در کنترل هواپیما داشته است اما با بی توجهی خلبان حرکت هواپیما رفته رفته کند و ارتفاع آن نیز کم شد.اما در تاریکی شب و درارتفاعات «ایور گلیدز » هیچ رو شنایی یا نشانه زمینی حاکی از کم شدن ارتفاع هواپیما و کاهش سرعت آن ،غیر از آلات دقیق ناوبری هوایی که خلبان به آنها نیز توجهی نداشته ،موجود نبوده است.لذا هواپیما به طور ناگهانی به سمت باتلاق سقوط کرده و زمانی خدمه متوجه وضع شده بودند که حادثه رقم خورده بود.

گزارش پایانی نشان میداد که خطای خلبان باعث این حادثه شده بود و نه او و نه خدمه پروازی در آن دقایق آخر نتوانسته بودند از این حادثه جلوگیری کنند.

در سپتامبر سال 2009 میلادی قسمتی دیگر از باقیمانده لاشه هواپیما در مکان سقوط پیدا شد.
- گزارشات رویت اشباح و هیاهوی رسانه ها:

ماهها و سالها پس از این حادثه،گزارشاتی مبنی بر رویت خلبان و کمک فوت شده او که ظاهرا در یک هواپیمای دیگر متعلق به همین شرکت (هواپیمایl-1011 )مشاهده شده بودند از طرف کارکنان و خدمه هواپیما اعلام شد.

نکته این جا بود که پس از حادثه پرواز 401 شرکت تصمیم گرفته بود از چند قطعه به درد بخور هواپیمای حادثه دیده برای هواپیمای l-1011 استفاده کند و آن را در ساختار آن به کار برد.

27 مورد گزارش رویت این دو شبح توسط افراد مختلف ثبت گردید.در آن زمان شرکت ،کارکنان خود را از انتشار این گزارشات شدیدا منع کرد حتی مدیر عامل شرکت » فرانک بورمان» این امر را یک شوخی بی مزه قلمداد کرد .در این میان شرکت هواپیمایی ایسترن ایر لاینز از تولید کننده فیلم شبح پرواز 401 یا

«The Ghost Of Flight 401″ درخواست غرامت کرد.

اما عجیب اینکه آنها از یک کشیش برای دفع و دور کردن اشباح از هواپیمای شرکت تقاضای کمک کرده بودند.

- در سال 1979، » باب ویلش » خواننده، در آلبوم «Three Hearts» خود تک آهنگی به نام »شبح پرواز 401 » را اجرا کرد.

- فیلم «حادثه پرواز 401 «براساس رمانی نوشته راب و سارا که در سال 1977 چاپ شد و حوادث آن روز را به شکل دراماتیکی به همراه تمامی مستندات تحقیق NTSB در بر داشت،تولید شد.

- همچنین یک برنامه تلویزیونی به نام My Day در سری پنجم خود که به بررسی سوانح هواپیمایی اختصاص داشت گزارشی در مورد پرواز 401 پخش کرده و آن را «چه کسی آن روز کنترل را به دست داشت؟ » نامگذاری کرد.
     
  
مرد

 
هنوز چند ماه ای از شبئی سازی انسان به دست دانشمندان نگذشته بود که روزنامه واشینگتن پست خبر یک ازمایش جنجالی را در صفحاتش چاپ کرد . دیوید بستلور در حضور افراد سرشناسی توانسته است روح یک انسان مرده را به چند نسل عقبتر از زمان خود ببرد . هنگامی که خوانندگان روزنامه این مطلب را خواندن زیاد مطلب را جدی نگرفتن ولی هنگامی که نام افرادی که به عنوان شاهد در انجا حضور داشتن را فهمیدن با دیده حیرت به این پدیده و ازمایش نگریستن . دیوید بستلور 54 ساله در کشور ایرلند بدنیا امد هنوز 8 سال نداشت که مادر خود را از دست داد . او در 12 سالگی به اتفاق پدرش به امریکا مهاجرت کرد . با اینکه در امریکا زندگی سختی داشت اما در سال 1981 توانست دکترای روانپزشکی را از دانشکاه فلوریدا بگیرد . در همان سالها با افکار کلنل روکا که در زمینه حیات پس از مرگ کتابهای زیادی نوشته بود اشنا شد . دیوید انسانی خستگی ناپذیر بود و سالهای زیادی را صرف تحقیق و برسی بخصوص در زمینه روانپزشکی و دنیای پس از مرگ کرد . او مدت 2 سال در امریکای جنوبی به برسی اداب و اعقاید مردم ان پرداخت .او میگوید : در این مناطق انسانها عقاید عجیبی دارند . گاهی شما انسانی را میبینی که تک و تنها در اطاق خودش دارد با کسی صحبت میکند . انگاه شما میگوید او یا دیوانه است یا در عالم خود دارد ترانه ای را زیر لب زمزمه میکند . اما اینگونه نیست ! انها اعتقاد دارند کسانی را که از دست داده اند در کنارشان است . انها با روح نزدیکانشان میگویند و میخندند حتا گاهی گریه میکنند . .. در مکزیک جشنی برپا میشود بنام » روزهای مردگان » که یکی از بزرگترین جشن های ملی مکزیک بشمار میرود ( بزودی من مطلبی درباره این مراسم که شاید مهمترین جشن در کل امریکایی جنوبی و بخصصوص در مکزیک است برای شما در وبلاک خواهم گذاشت . قدمت این جشن تقریبا به 2000سال قبل از میلاد مسیح برمیگردد ) در ایامی که دیوید در مکزیک بسر میبرد با خانمی بنام » ابردينگ‌‏‎ جاستين‌‏‎» که زنی سیاه پوست امریکایی تبار بود اشنا شد . این خانم روزی دیوید را به خانه ای برد که در ان ارواح را احضار میکردند . دیوید ابتدا این اتفاق را جدی نگرفت تا اینکه بعد از سالها این خانم را در اوهایو دید . او یکشب ‏‎ جاستين‌ را به خانه اش دعوت کرد . بعد از مدتی جاستین به دیوید گفت دوست داری روح پدرت را احضار کنم .؟ دیوید خندید و به تصوری اینکه جاستین میخواهد با او شوخی کند . گفت : بله من خیلی حرفها با پدرم دارم . دیوید میگوید پس از مدتی احساس عجیبی به من دست داد . من صدای پدرم را میشنیدم .اما انگار خسته بود . جاستین سئوالهای از دیوید میکرد و هنگامی که جواب او را میداد دیوید از تعجب خشکش زده بود!!! همین اتفاق باعث شد دیوید از ابردينگ‌‏‎ جاستين‌ بخواهد این حرفه را به او بیاموزد . پس از 3 سال دیوید خود یکی از احضار کنندگان ارواح بود که نامش در امریکا بر سر زبانها افتاد . او ازمایشات کلنل روکا را از سر گرفت و دامنه این ازمایشات حتا وارد دانشگاه پنسیلوانیا شد . او در اخرین ازمایشات خود در حضور چند تن از اساتید دانشگاه های مختلف امریکا . سناتور پنسیلوانیا وچند تن از مسئولان بزرگ ایالت و همینطور یکی از معاونین رئیس جمهور ازمایشات خود را انجام داد ..هنگامی که حضار از تعجب نمیدانستن چه بگویند . خبر این ازمایش در روزنامه واشینگتن پست چاپ شد جنجالی سراسر دنیا را فراگرفت و با واکنش پر از خشم مراکزی که در بالا به ان اشاره شد روبرو گردید هنگامیکه خبرنگار روزنامه واشینگتن پست از دیوید بستلور خواست کمی درباره ازمایش فوق توضیح دهد با این جمله روبرو شد که من چیزی برای گفتن ندارم !!! معلوم بود که مقامات امریکائی از او خواسته بودن که سکوت کند …اما یک سئوال بی جواب باقی مانده بود .

» کلنل روکا « این مرد که بود .؟ درباره چه چیز ازمایش میکرد.؟

» کلنل روکا «

این مطلب را با قسمتی از کتاب » سفر به گذشته یک روح » به قلم » کلنل روکا » ادامه میدهیم . از ماورای قبر : با موضوع هيجان آور و تکان دهنده ای مواجه شده ايم.برای اولين بار است که روح يک آدم زنده در خواب مغناطيسی سالها به عقب برگشته و در اين مسير قهقرايی از مرز تولد عبور کرده و به دنيای تاريک ما قبل تولد رانده شده است.در اين مرحله به عنوان مرد سالخورده ای که بعد از ۷۰ سال زندگی به دیار اموات شتافته اظهار وجود میکند و از جهان مرده ها با ما سخن میگوید . آنچه او ميگويد حرفهای يک مرده است که از ماورای قبر بگوش ما ميرسد و با همين حرفها و بنا به تمايل و اصرار من ( کلنل روکا ) ما ميتوانيم از راز دوباره بدنيا آمدن پير مرد اطلاع حاصل کنيم.پيرمرد ميگويد : بعد از آنکه لحظه های مرگ را پشت سر گذاشتم ناگاه احساس کردم که از جسم خودم جدا شدم و تا مدتی در فضا معلق وبلاتکليف ماندم،جسم بيجان خودم را بيحرکت در گوشه ای ميديدم و روحم که به شکل پراکنده بود بتدريج سروصورتی بخود گرفت…در وضع تازه ای که عبارت بود از يک نوع تاريکی و ظلمت محض قرار گرفتم که هنوز از آن معذب هستم،در اين حالت هيچگونه دردو رنجی را احساس نميکردم و نميتوانم بگويم تا چه مدت در همين وضع باقی ماندم تا آنکه چند شعاع ضعيف اطراف مرا روشن کرد و خيال کردم دوباره زنده شده ام…اما اشتباه ميکردم…البته زنده شده بودم اما نه به صورت قبلی بلکه به شکل کودکی که نام ژوزفين بعدا به خود ميگرفت .
بعدا بتدريج در فضايی که قرار داشتم شبحی که متعلق به مادر ژوزفين بود به من نزديک و نزديکتر شد و من بی اراده پيرامون اين شبح را فرا گرفتم و بلاخره لحظه تولد کودک رسيد وژزفين بدنيا آمد.آن وقت بود که من در جسم طفل تازه متولد شده حلول کردم و در عين حال تا سن ۷ سالگی او ميتوانستم از خلال غبار ملايم وجود او حوادثی را در عالم ارواح مشاهده کنم که بعدها بکلی همه را فراموش کردم . سخنان پيرمرد وقتی به اينجا رسيد کلنل روکا فکر تازه ای يافت ودر صدد برآمد که آزمايش عجيب خود را همچنان ادامه دهد،يعنی رمح پيرمرد مرده را در مسير حوادث زندگی او انقدر به عقب برگرداند تا بروزهای اول تولدش برسد و سپس او را باز به عقب برگرداند تا از مرز تولد بگذرد و بدنيای ما قبل ان برسد.بعبارت ديگر همان کاری را که با ژوزفين انجام داد و او را تا مرحله پيش از تولد برد ودر نتيجه وی را بصورت آن پيرمرد مورد خطاب قرار داد همان عمل را نسبت به مردسالخورده انجام دهد و ببيند قبل از بدنيا آمدن بصورت شخص ديگری زندگی ديگری داشته يا نه؟کلنل روکا مشغول کار شد و بهمان ترتيب وبا نيروی مغناطيسی بازهم قويتر روی روح آن مرد باز هم بفعاليت پرداخت . صدای گوشخراش پيرزن (که مسلما ملتفت شده ايد که اين صدا از حلقوم ژوزفين بيرون ميامد) گفت اينجا خيلی تاريک است و اطراف مرا ارواح واشباح وحشتناک فرا گرفته اند.اما زن فرتوت ديگر مثل پيرمرد قبلی ضمن جواب گفتن متوسل به پرحرفی و حشو زوائد نميشد و کلنل با بکار گرفتن نيروی مغناطيسی به او تا حد امکان آرامش و اطمينان بخشيد و به استماع گزارش زندگيش مشغول شد.اين ازمايش بما نشان ميدهد که در صورت اطمينان از اين آزمايش، بشر برای تصفيه شدن و برای کيفر گناهانش دائما مجبور به تعويض جسم و جسد در اين کره خاکی است.

نوشته کلنل روکا ميگويد: پيرزن خود را فيلومن کارترون معرفی کرد.برای اينکه آزمايش را ادامه دهم مجبور شدم خواب ژوزفين را عميقتر کنم و قيافه ظاهری وزنده فيلومن را به او يادآوری کردم تا بدنی را که ۲ نسل قبل داشته بياد آورد.از آن به بعد روح پيرزن کاملا آرام و آسوده شد اما با لحنی خشک حرف ميزد.او به من گفت در سال ۱۷۰۲ ميلادی متولد شده ودر زمان دوشيزگی فيلومن شاریپنی نام داشته است و در شهر وديار خودش آنچنان مورد توجه وعلاقه مردم نبوده.در سال ۱۷۳۲ در شورو با مردی بنام کارترون پيمان همسری بسته و از او ۲ طفل بدنيا آورده که هر دوی آنها مرده اند.سپس اضافه کرد که قبل از آن زندگی يعنی در نسل پيشين به شکل دختری خردسال بدنيا آمد که در سالهای کودکی جان سپرده و باز يک نسل عقبتر بشکل مرد قاتلی زندگی کرده که تمام رنجها و عذابها وتاريکيهای پس از مرگ های متوالی نتيجه آن بوده است که کفاره گناه قتل وجنايت را تحمل ميکند و حتی در جسم آن کودک ناکام بدنيا برگشته فرصت آن را نيافته که قدری از بار گناهش بکاهد.در ضمن قدرت آزار بديگران هم از او سلب شده بود .

کلنل روکا مينويسد:از اين به بعد من ديگر نتوانستم آزمايش را دنبال کنم زيرا ژوزفين که مايه اصلی تمام اين آزمايشها بود در وضع ناگواری قرار گرفته بود و مرتبا در خواب دست و پا ميزد و بيتابی از خود نشان ميداد.چون اضطراب او را ديدم صلاح نديدم بيش از اين او را در اين حالت نگهدارم . موضوع بسيار جالب در اين ازمايش بيسابقه عبارت از اين بود که در تمام مدت کلنل روکا از دوشيزه ای بنام لويئز که خود او ميگويد دارای روحيه ای قوی ومتعادل بود وبا حساسيت خاصی قادر بود ظهور و ناپديد شدن سياله های روحی وارواح اموات را ببيند خواهش کرده بود در کنار وی بايستد و راقب اوضاع واحوال ژوزفين در مراحل مختلف خواب مغناطيسی باشد.بنا به اظهار لويئز وقتی ژوزفين خاطره دوران طفوليت خود را ذکر ميکرده پيرامونش مه يا ابر ملايمی پيدا شده که هنگام ورود ژوزفين به حد فاصل مرگ و زندگی اين ابر کدر وتيره ميشود.کلنل اظهار ميکند پس از شنيدن توصيف لويئز بلافاصله بياد پيرمرد افتادم که ميگفت بعد از حلول در جسم ژوزفين در سالهای کودکی مانند ابر يا غباری ملايم اطراف جسم او را احاطه کرده بودم واز خلال آن بعضی حوادث دنيای ارواح را ميديدم که بعدا همه آنها فراموش شد .

روزنامه واشینگتن پست به نکته ای اشاره میکند و میگوید : ما خبر کاملی از ازمایشات دکتر دیوید بستلور نداریم و دقیقا نمدانیم او تا چه اندازه توانسته یک روح را به اعماق گذشته خود ببرد . اما اینرا میدانیم که چنین ازمایشاتی را او بارها انجام داده است و اخرین ازمایش او در حضور افرادی انجام گرفت که شخصیتهای مهم و سرشناسی در میانشان دیده میشود . درباره» کلنل روکا» افراد زیادی اظهار نظر کرده اند .»گابريل دلوان» که از روح شناسان معروف وهمچنین یکی از سرشناسترین روانپزشکان جهان است در باره کارهای روکا در کتاب معروفش»بازگشت ارواح» ميگويد: او نه تنها موفق به بيدار کردن خاطرات گذشته وزندگيهای متوالی قبلی سوژه هايش مي شده بلکه در قسمت عکس آن هم موفقيتهای عمده ای بدست آورده است، به اين معنی که در حالت خواب مغناطيسی روح شخص خواب شده را آنقدر جلو برده که توانسته است حوادث مربوط به آينده خود را ببيند و آنچه را ديده است برای ديگران نقل کند. موريس مترلينگ دانشمند وفيلسوف معاصر همين که ضمن کتابهايش به موضوع روح و زندگيهای پی در پی ميرسد از کلنل روکا با احترام ياد ميکند وميگويد : کلنل يک دانشمند بتمام معنی زيرک و جويای حقيقت عينی است و با پشتکار وصداقت عجيبی که ممکن نيست شخص را به ترديد وادارد به جستجوی حقيقت میرود .
     
  
مرد

 
ضبط صداي ارواح

صداي ارواح

روزانه موارد زيادي از وقايع عجيب در جهان رخ مي‌‌دهد كه با بررسي مجموعه‌اي از آن‌ها مي‌‌توان به نتايج خارق‌العاده و البته جذابي دست يافت. اين نتايج ما را به عالم ناشناخته‌ها رهنمود مي‌‌كند تا ببينيم دنيا فقط همان كه ما حس مي‌‌كنيم نيست. اگر آماده‌ايد براي قدم گذاشتن به جهان ناشناخته با ما همراه باشید.

تصوير روح در برفك تلويزيون
در اواسط دهه 1980 محققي به نام <كلاس اسچربر> يكي از كانال‌هاي برفكي تلويزيون را انتخاب نمود و دوربين فيلم‌برداري را جلوي آن گذاشت و به ضبط برفك‌ها پرداخت. پس از ضبط، تصاوير برفكي را در ويدئو گذاشت و تماشا كرد. خيلي عجيب بود، در تصاوير برفكي تصاويري از دخترش <كارين> كه به تازگي فوت كرده بود، به صورتي مه‌آلود ضبط شده بود. تصاوير، مثل ابر به تدريج ظاهر مي‌‌شدند. او توانست علاوه بر دخترش ساير اعضاي خانواده‌اش را هم ببيند.
اگرچه چنين رويدادي عجيب و تا حدي باورنكردني به نظر مي‌‌رسيد ولي اين تجربه تنها گزارش ارائه شده درباره مواردي از اين دست نيست. در ادامه به چند مورد ديگر اشاره خواهيم كرد.

ارتباط روحي مادر و پسر
<گريس> و پسرش <باب> با كدهاي مورس آشنايي داشتند. در جنگ جهاني اول، باب به فرانسه منتقل و از مادرش دور شد. يك بار گريس در حال خواندن نامه پسرش متوجه شد كه بي‌‌سيم، پيغامي را مي‌‌رساند. پيغام از طرف باب بود: <مادر… من زنده هستم و دوستت دارم. من و ساير پسران نزديك لنز هستيم. اگر پيغام را گرفتي به ديگران هم بگو. ما حالمان خوب است. مادر اين روش ارتباط خيلي سخت است. حسابي گيج شده‌ام. باب.>
آيا ارتباط باب و مادرش ارتباطي روحي بود؟ چطور آن‌ها توانسته بودند بدين شكل با هم ارتباط داشته باشند؟

نوار خالي كاست
<كارول> رژيم لاغري داشت. به همراه رژيم غذايي، نوار كاستي را هم گوش مي‌‌داد يك طرف نوار خالي بود. يك‌بار براي آن كه قسمت ضبط شده را بشنود طرف خالي نوار را گذاشت تا صداهاي محيط اطراف را ضبط كند. بعد از آن كه چند دقيقه‌اي از ضبط صداها گذشت نوار را از اول گذاشت تا ببيند چه چيزي ضبط كرده است. صدايي عجيب و غريب به گوشش رسيد. خيلي برايش عجيب بود. مجددا به ضبط صدا مشغول شد و گوش داد صدايي مي‌‌گفت:<من دوستت دارم! آيا تو هم مرا دوست داري؟> اين اولين تجريه كارول در زمينه پديده صداي الكترونيكي بود.

پيغام هوشياري
در سال < 1915ديويد ويلسون>، اپراتور آماتور بي‌‌سيم و اهل لندن، وسيله‌اي ساخت كه نسبت‌ به تاثيرات الكترونيكي بسيار حساس بود. اين دستگاه به يك گالوانومتر متصل بود كه حضور و ميزان جريان الكتريكي را ثبت مي‌‌كرد. ويلسون حركات گالوانومتر را ثبت مي‌‌نمود. در دهم ژوئن 1915 گالوانومتر حدود هشت دقيقه به صورت پيوسته حركت مي‌‌كرد. كليه حركات گالوانومتر ثبت شد. ويلسون آن حركات را به كدهاي مورس ترجمه نمود. حركات گالوانومتر پيغامي را مي‌‌رساند: <مشكلي بزرگ، پيغام هوشياري، روز پنجم، ساعت شش عصر>
ممكن است كه اين پيغام براي ما مفهوم خاصي نداشته باشد ولي شايد براي ديويد ويلسون حاوي پيام بسيار مهمي بوده، خصوصا اين‌كه از طريق يك گالوانومتر براي او ارسال شده است.

يك تجربه در آزمايشگاه
<ديويدس> براي اولين بار در آگوست 2001 ساعت 9:30 دقيقه به ضبط صدا مشغول شد. چيز خاصي ضبط نكرده بود. مجددا ساعت 11:30 دقيقه به ضبط صدا مشغول شد، هنگام ضبط صدا سوالي را پشت سر هم تكرار مي‌‌كرد: <آيا كسي هست كه دوست داشته باشد با من صحبت كند؟> هنگامي كه به صداهاي ضبط شده گوش داد، صدايي شنيد كه مي‌‌گفت: <آيا كسي پاسخ مي‌‌دهد؟> مو به تنش راست شده بود. مجددا ساعت 5:15 دقيقه به ضبط صدا پرداخت. هنگامي كه صداهاي ضبط شده را گوش مي‌‌داد صدايي مي‌‌گفت: <وقت ندارم.>

انجمن آمريكايي و پديده صداي الكترونيكي
در سال < 1982سارا استپ> در آمريكا انجمن EVP را براي كارهاي تحقيقاتي در زمينه صداي الكترونيكي تاسيس نمود. وي با انتشار كتاب <صداهايي از ابديت> كار خود را آغاز كرد. تيم تحقيقاتي استپ پس از خواندن اين كتاب مصمم شد هر روز راس ساعت و به مدت زمان معيني به ضبط صداها بپردازد و سپس صداهاي ضبط شده را با هدفون گوش دهد. دو روز اول هيچ صداي خاصي ضبط نشده بود. روز سوم، شنبه بود و كار ضبط شروع شد. آنها پس از آن‌ كه با هدفون به صداهاي ضبط شده گوش دادند متوجه شدند صدايي ضعيف به گوش مي‌‌رسد: <كريستال‌ها كمكم كنيد.> لحظه‌اي فراموش نشدني بود. بارها و بارها صدا را گوش دادند.
سارا استپ حدود يك هفته به مدت پنج دقيقه به ضبط صدا مشغول بود. بارها و بارها سوالي را تكرار مي‌‌كرد و از موجودات روحي و ارواح مي‌‌خواست پاسخ بدهند ولي زماني كه مجددا به صداهاي ضبط شده گوش مي‌‌داد هيچ‌ صدايي جز صداي خودش نمي‌‌شنيد. روز ششم كه حسابي خسته شده بود، تصميم گرفت روال عادي كار را تغيير دهد و از ارواح چنين خواست: <خواهش مي‌‌كنم از دنيايتان چيزي بگوييد.> اين بار زماني كه به صداهاي ضبط شده گوش مي‌‌داد صدايي به گوشش رسيد: <زيبا.>

سارا استپ كار تحقيق و بررسي در زمينه پديده صداي الكترونيكي را متوقف نكرد. او تئوري‌ها و نظريه‌هايي در اين زمينه ارائه داده است. او پيام‌هاي دريافتي را دسته‌بندي و گروه‌بندي كرده است. پيام‌هاي گروه A يا كلاس A، پيام‌هايي هستند كه به راحتي و سادگي از طريق بلندگوي سيستم صوتي شنيده مي‌‌شوند و قابل درك و فهم هستند. اين دسته‌ صداها در آستانه شنوايي انسان قرار دارند و مي‌‌توان صداها را بدون استفاده از تجهيزات خاصي به وضوح شنيد. پيام‌هاي گروه B يا كلاس B پيام‌هايي هستند كه از طريق بلندگوي سيستم صوتي شنيده مي‌‌شوند ولي واضح، كامل و قابل درك نيستند و برخي كلمات آنها قابل تشخيص نيست.
پيام گروه C يا كلاس C، پيام‌هايي ‌هستند كه از طريق هدفون شنيده مي‌‌شوند و درك و فهم آنها مشكل است. تعداد زيادي از اين پيام ها در حالت عادي قابل تشخيص نيستند و فركانس آنها عموما در آستانه شنوايي انسان قرار ندارد.استپ، هر پيامي را با توجه به ويژگي‌هايش در يكي از سه كلاس A يا B يا C قرار مي‌‌دهد.
در ماه مي‌ سال < 2000تام> و <ليزا باتلر> در امور تحقيقاتي به سارا استپ ملحق شدند. اين دو نفر حدود 14 سال در اين زمينه تحقيق و بررسي نموده‌اند. تام، مهندس الكترونيك است و ليزا سابقه طولاني در متافيزيك دارد و هر دو نفر در رشته روان‌شناسي مدرك ليسانس دارند.
در حال حاضر اين انجمن در تحقيقات خود از دستگاه‌هاي الكترونيكي بسيار مجهزي استفاده مي‌‌كند. برخي از دستگاه‌ها تنها به همين منظور طراحي و ساخته شده‌اند.

خبري از انجمن آمريكايي EVPانجمن آمريكاي EVP
از روز سوم تا ششم ماه ژوئن 2004 كنفرانسي در زمينه EVP برگزار مي‌‌كند. اين كنفرانس سه روزه با هدف آشنا كردن عموم مردم با پديده صداي الكترونيكي و ICT و ارائه آخرين گزارشات و دستاوردهاي تحقيقاتي در اين زمينه برگزار مي‌‌شود كه شامل سخنراني، ارائه مقاله، كارگاه‌هاي آموزشي و آشنايي با محققان و موسسات مرتبط با EVP مي‌‌شود. در سايت انجمن، برنامه دقيق كنفرانس و نشست‌هاي مربوط به آن به همراه فرم‌هاي ثبت‌نام و ساير اطلاعات موجود است.

آزمايشات و يافته‌هاي جديد
اخيرا محققي اسكاتلندي به نام <الكساندر مك رايي> دست به تحقيقاتي در اين زمينه زد و به نكات تازه‌اي دست يافت:
_ جنس صداهايي كه به گوش مي‌‌رسيد كاملا معلوم بود. حتي سن صاحبان صدا هم قابل تشخيص بود. اغلب آن‌ها، نام شخص آزمايش كننده را مي‌‌دانستند و به سوالات جواب مي‌‌دادند.
از آن جايي كه نوار ضبط شده يا تصاوير گرفته شده بايد بارها و بارها پخش شود، بهتر است مدت زمان ضبط بين سه تا پنج دقيقه باشد.
_ اگر در زمان ضبط صدا، صدايي مثل هواكش و يا هر نويز (صداي اضافي) ديگري در محيط پخش شود عموما نتايج بهتري در بر خواهد داشت.
_ در زمان ضبط بهتر است شخص آزمايش كننده براي برقراري ارتباط بهتر، مكررا سوالي را بپرسد، در اين صورت تا پنجاه درصد به پيشرفت كار خود كمك كرده است.
محققان ديگري هم در زمينه پديده صداي الكترونيكي به تحقيق پرداخته‌اند و به يافته‌هاي جديدي دست يافته‌اند:
_ اكثر پيام‌هاي دريافت شده مربوط به روزهاي باراني، برفي و يا در طول شب بوده‌اند تا در روزهاي آفتابي و صاف.
_ پيام‌هاي دريافت شده به نوعي با شخصي كه در حال ضبط صوت يا تصوير است در ارتباط است.
_ گاهي مشاهده شده دو نفر در دو مكان مختلف يك پيام مشابه دريافت كرده‌اند. البته اين حالت به ندرت اتفاق مي‌‌افتد و زياد معمول و متداول نيست.
_ اغلب پيام‌ها به شكل معكوس ضبط شده‌اند؛ يعني زماني كه نوار ضبط شده در سيستم صوتي به عقب زده مي‌‌شود كلمات و لغات قابل فهم و درك مي‌‌شوند، گويا ارواح كلمات را بر عكس ادا مي‌‌كنند. در اين صورت با استفاده از نرم‌افزارهاي كامپيوتري مي‌‌توان صداي ضبط شده را در جهت معكوس پخش كرد و شنيد. برخي معتقدند كساني كه از مشكلات روحي رنج مي‌‌برند يا دچار مشكلات ذهني و عاطفي هستند اصلا نبايد دست به تجربه‌ كردن اين پديده بزنند.

پديده‌هاي صدا و تصوير الكترونيكي
<پديده صوتي> شكل جديدي از ارتباط ارواح است. در اين ارتباط از دستگاه‌هاي الكترونيكي استفاده مي‌‌شود. <پديده صوتي> مي‌‌تواند به صورت صوتي يا به صورت تصويري باشد. صداهاي غيرمتعارف و يا تصاوير غيرمتعارف از طريق تجهيزات صوتي و تصويري ضبط مي‌‌شوند كه با اصول و قواعد شناخته شده فيزيك قابل توجيه و تفسير نيستند. در بسياري از تجارب گزارش شده، شخصي كه به كار ضبط صدا يا تصوير مشغول بوده، خيلي ساده و راحت با ارواح ارتباطي دو طرفه و متقابل را تجربه و گاهي حتي خيلي راحت با آنها صحبت كرده است.
با پيشرفت تكنولوژي و اختراع وسايلي مثل تلويزيون، راديو، تلفن و… ارتباط با ارواح هم شكل‌هاي تازه‌تري به خود گرفته و اصطلاحات جديدي هم ميان محققان براي اين‌گونه پديده‌ها و ارتباطات فوق‌العاده به وجود آمده است. به ارواح موجود در تصاوير يا فيلم‌هاي ضبط شده‌ كه در حالت عادي ديده نمي‌‌شوند اصطلاحا ICT مي‌‌گويند…

راه به ناشناخته‌ها
در سراسر دنيا در مورد پديده صداي الكترونيكي نظريات و تئوري‌هاي مختلفي وجود دارد و همه محققان در جستجوي دست‌يافتن و رسيدن به علت وجودي اين پديده هستند. گروهي معتقدند پس از مرگ، انسان به جهان‌ ديگر و يا سطوح ديگري از هستي مي‌‌رود و اين پيام‌ها از طرف همان كساني است كه زماني در ميان ما و در اين جهان زندگي مي‌‌كرده‌اند. البته گاهي مشاهده شده پيام‌ها از طرف كساني ارسال شده كه هم‌اكنون هم در ميان ما زندگي مي‌‌كنند.
سال‌ها پيش يعني در سال 1966، پژوهش‌گري اعتقاد داشت اين صداها مي‌‌تواند بر اثر <تكانه‌هاي الكترونيكي> ارسال شده از ذهن ناخودآگاه تجربه‌كنندگان به وجود آيد. در آن سال‌ها، امكان چنين چيزي را ضعيف مي‌‌دانستند زيرا تصور مي‌‌كردند ذهن نمي‌‌تواند چنين علايمي ارسال نمايد. البته امروزه قدرت تاثيرگذاري ذهن بر ماده بر همگان روشن شده است و بين بسياري از فرآيندهاي ذهني و فعاليت‌هاي بدني ارتباط‌هايي وجود دارد. مثلا بسياري از مردم هنگامي كه بدون صدا پيش خود مطالعه مي‌‌كنند لب‌هايشان مي‌‌جنبد و چنان حركتي در حنجره ايجاد مي‌‌شود كه بسياري از پزشكان به بيماراني كه حنجره‌شان را عمل كرده‌اند، توصيه مي‌‌كنند اصلا مطالعه نكنند تا آسيبي به حنجره‌شان نرسد.
تحقيقات نشان داده اگر دستگاه ضبط صوت درون يك حصار حفاظتي قرار گيرد يا داخل يك اتاق خالي از انسان گذاشته شود، ولو اين كه نوار در حال حركت باشد هيچ صدايي روي آن ضبط نخواهد شد. اين محققان معتقدند بايد در مجاورت دستگاه ضبط حتما انسان حضور داشته باشد. گروهي ديگر اعتقاد دارند شخص ديگري از فاصله دور به صورت تله‌پاتي و با استفاده از نيروي ذهن خود اين كار را انجام مي‌‌دهد. به طور كلي تحقيقات در مورد اين پديده و ساير پديده‌ها در حال انجام است و كماكان ادامه دارد. در كتاب پديده‌هاي انرژي‌زايي و رديابي نشانه‌هاي روح‌زايي در اين‌باره آمده است: < گرچه ما با موضوعاتي سروكار داريم كه تا به حال به خوبي تفسير نشده‌اند ولي در آينده اميد حل معماهايي درباره آن‌ها وجود دارد… امروزه موضوعات تاز‌ه‌‌اي با عناوين ناشناخته در مسايل اعجاب‌انگيز فيزيك و بيولوژي مطرح شده‌ است كه از آنچه ساحران قديمي به آن مي‌‌انديشيدند بسيار عجيب‌تر و اعجاب‌ برانگيزترند.>
     
  
مرد

 
مطلب زير ترجمه يكي از متوني است كه در سايت حركتي موسوم به «عصر جديد» موجود بود، نقل اين مطالب به معني رد يا قبول تمام نكات توسط مترجم و سايت نيست و فقط براي آشنائي با نظريه هاي مطرح شده بيان ميشود.

قديميترين موجودات باقي مانده كه همراه با بسياري ديگر در نزديكي مركز عالم و در مجاورت خورشيد بزرگ زندگي ميكنند الوهيم نام دارند، آنها زماني كه تصميم گرفتند قلمرو خود را گسترش دهند بدنبال سياره اي جديد ميگشتند تا زمين را يافتند.

(من متوجه نشدم منظور نويسنده از مركز عالم و خورشيد بزرگ چي هست، قبلا در جائي خوندم كه در مجاورت مركز كهكشان امكان وجود حيات نيست چون ميزان انرژيهاي آزاد شده خيلي بالاست).

اين موجودات كاملا شبيه انسان هستند ولي بسيار متفاوت و پيشرفته تر، موجودات ديگر آنها را محترم ميشمارند.

نام الوهيم كه در كتب باستاني يهود آمده است به معناي «انسانهائي كه از آسمان ميايند» است.

آنها يكي از پيشرفته ترين موجودات جهان هستند و خلقت انسانهاي روي زمين بدين صورت توسط آنها انجام گرفت كه در ژنتيك موجودات قبلي دستكاري كردند تا توانائي هايشان را بهبود بخشند.

الوهيم همواره در جوامع بشري سعي در دخالت و بهبود اوضاع از طرق مستقيم و بعدها غير مستقيم نمودند تا نظم را برقرار كنند.

اصليترين دستكاري آنها در خلقت انسانهاي روي زمين افزايش حجم مغز آنها بود كه هنوز اين روال ادامه دارد.

همزمان با زمين الوهيم دست به گسترش نسل خود در سيارات ديگر نيز زد، بدين صورت كه مسابقه اي ميان دانشمندان خود ترتيب دادند و هركس مسئوليت سياره اي را بر عهده گرفت و ارباب زمين نيز كسي انتخاب شد كه يهوديان او را به نام يهوه ميشناسند، از ميان تمام سيارات مورد نظر الوهيم فقط دو سياره هنوز حاوي انسانها هستند، زمين و پلياديان، پليديان ها چون موجوداتي روحاني و كمالگرا هستند اغلب با الوهيم اشتباه گرفته ميشوند.

(شايد يكي از دلايل تفاوتهاي ظاهري نسلهاي بشر انتقال انسانهاي سيارات مختلف به زمين توسط الوهيم و اختلاط اين انسانهاي آسماني با انسانهاي زميني كه پس از برج بابل پراكنده شده بودند باشد. در افسانه هاي اقوام شمال آسيا ذكر شده است كه مردم نژاد بلوند از شهري در جزيره اي در ميان درياي گبي (ثابت شده است كه صحراي گبي قبلا دريا بوده است) نشات گرفتند كه در آنجا خدايان اين اقوام زندگي ميكردند.)

نام دانشمندي كه برنده موقعيت هدايت پروژه زمين شد يهوه بود، يك انسان مانند ما با كمي تفاوت، يكي از عملكردهاي مغز بزرگ ايجاد يك ارتباط كوآنتومي است كه باعث ميشود انسان با خالق واقعي هستي كه موجودي غير مادي است بتواند ارتباط برقرار كند، در حالي كه يهوه انتظار چنين عملكردي را نداشت! الوهيم ميخواستند هدايت انسان فقط در دست خودشان باشد!

(اين بند در واقع اشاره به متمايز بودن زندگي بر روي زمين از سيارات ديگر دارد چرا كه انسانهاي روي زمين (احتمالا بخاطر دست درازي به درخت آفرينش توسط آدم و افزايش درك او، محرك اين عمل ساتان بود نه بخاطر دلسوزي بلكه از سر دشمني با الوهيم) موجوداتي هستند كه موفق به يافتن خالق حقيقي ميشوند، بنظر ميايد درخت زندگي هر چه كه هست فقط روي زمين وجود دارد چون انسانهاي روي كرات ديگر اغلب موفق به بقا نشدند و توسط الوهيم به زمين منتقل گشتند.)

در ابتدا الوهيم اين اعتقاد جديد انسانها را انقلابي عليه خود دانستند، ولي با گسترش و تكامل درك بشر آنها ناچار از موضع قبلي عقب نشستند و اينبار خود را به عنوان خداي واقعي كه انسانها وجودش را حس ميكنند معرفي كردند! با گذشت زمان الوهيم مجبور به پنهان كردن خود از انسانها شد تا بتواند به هدايت آنها ادامه دهد چرا كه انسانها رفته رفته سخنان الوهيم را باور نميكردند.

(اگر فيلم clash of the titans را ديده باشيد موضوع اين فيلم شورش انسانهاي عهد باستان بر ضد خدايان خودسر و ستمگر است، موضوعي كه در افسانه هاي سومري(برج بابل) و هندي (مهابارات) و يوناني به آن اشاره شده است).

با گذشت زمان يكي از دسته هاي مردم الوهيم از رفتار جديد انسانهاي زميني خشمگين شدند، نام رئيس اين دسته لوسيفر است. او يك شيطان نيست بلكه انساني از نسل الوهيم است كه از انسانهاي زميني دل خوشي ندارد و لوسيفر و يهوه اساسا با هم دشمني دارند.

بسياري از متون قديمي در باره رفتارهاي انسانگونه خدايان صحبت كرده اند، كريشنا خداي هنديان نيز حتي يك الوهيم بوده است، حال ميتوان پي برد چرا خدايان باستاني رفتاري انساني داشته اند، چرا انتقام ميگرفتند و جنگ ميكردند؟ چون كه درواقع آنها انسان بودند! در هر حال اين خدايان چيزهاي با ارزشي به انسانها آموخته اند.

پس از موج خداجوئي انسانها الوهيم از بسياري فعاليتهاي خود در زمين بازنشستند، ولي براي حفظ ارتباط آنها مراحل ايجاد يك نمايندگي را طي كردند، شخصي به نام رائيل، رهبر حركت رائيليان كه متشكل از 30000 نفر است (شايد رائيل همان ملشيزدك باشد كه كرتو موتوا به او اشاره كرده بود).

پس از اينكه نهاد نمايندگي برقرار گشت الوهيم خود را به عنوان انسانهاي عادي معرفي ميكنند، آنها علاقمندند قسمتي از دانش خود را به ما انتقال دهند و به برقراري سيستم حكومتي مانند خودشان در زمين كمك كنند، حكومت آنها بر پايه دانايي و هوش است، آنها به دمكراسي اعتقاد ندارند چون در دمكراسي تعداد زيادي افراد نادان وارد حكومت ميشوند كه موجب بروز مشكلات و مفاسد ميشوند (من كه موافقم!)

عمر الوهيم ها داراي دوره هاي 850 ساله است، در پايان هر دوره اگر شخص براي جامعه فرد مفيدي بوده باشد داراي امتياز يك دوره ديگر خواهد گشت، اطلاعات سلولي فرد ذخيره ميشوند و بدن جديدي براي او شبيه سازي ميشود، در صورتي كه ويژگيهاي اين بدن جديد كاملا مثل قبلي باشد هوشياري غير مادي (روح) فرد به بدن جديد منتقل خواهد گشت.

به همين دليل است كه افراد دوقلو باهم ارتباط روحي قوي دارند.

يكي از تفريحات مورد علاقه مردم الوهيم ورزش است! درست مانند بقيه انسانها! تعدادي از قهرمانان ورزشي از محبوبترين افراد جامعه الوهيم هستند، ولي علاقه آنها بيشتر معطوف ورزشهاي خشن و وحشيانه ( مانند يونان باستان) ميباشد، چرا كه ميبينند كسي كه مجبور نيست مرگ را پذيرا باشد خود آنرا ميخواند، و اين مرگ است كه آنها را شيفته خود ميكند. بهمين دليل در داستانهاي يوناني نقل ميشود كه خدايان در مسابقات ورزشي همپاي انسانها شركت ميكردند.

Recorder / Writer of this Transcription: Andrew Lutts, Salem New Age Center

بخشي از مصاحبه مونتاك:

آيا اين درست است كه فدراسيون اوريون با گروهي به نام الوهيم در جنگ ميباشند؟

بله و اين در حال روي دادن است، شايد الوهيم قديميترين گروه در جهان باشند، حداقل قديميترين كه ما ميشناسيم.

آيا نوع خاصي از موجودات كنترل بيشتري بر زمينيان دارند؟

گروه اوريون كه مانند راسو ها در پشت اتفاقات رخ داده در زمين قرار دارند و گري ها را نيز كنترل ميكنند، فدراسيون اوريون از انواع مختلفي رپتيليان (خزنده انسان نما) تشكيل شده است.
     
  
مرد

 
آيا وجود بشقاب پرنده‌ها، از نزديكي «ظهور» حكايت دارد؟!
يادداشتي دربارة كتاب «فرازميني‌ها در آيات و روايات»

مجيد راسخي

كتاب فرازميني‌ها در آيات و روايات، پژوهشي تازه و تحقيقي نو در عرصه دين‌پژوهي به شمار مي‌آيد. اين كتاب درصدد بررسي موجودات فرازميني و مسئله بشقاب پرنده‌ها و ارتباط آ‌ن‌ها با ساكنان زمين است. در بخش اول كتاب نويسنده محترم به بررسي تاريخچه وجود بشقاب‌پرند‌ه‌ها در غرب مي‌پردازد و با ذكر شواهد و مدارك مربوط به وجود بشقاب پرنده‌ها، وجود چنين موجوداتي را كاملاً پذيرفتني مي‌داند. مشاهدة بشقاب‌پرنده‌ها توسط افراد مختلف پيش از دهه چهل ميلادي و بعد از آن، وجود شكل‌هاي عجيب و غريب هندسي در نقاط جهان و بررسي صحبت‌هاي كساني كه ادعاي ربوده شدن توسط موجودات فضايي را داشته‌اند، از جمله مدارك و شواهد كتاب به شمار مي‌رود.

در ميان اين شواهد، تأكيد بيش‌تر كتاب بر حادثه شهر روزول1 آمريكا است كه براساس آن جمعي موفق مي‌شوند سقوط يك بشقاب‌پرنده همراه با انعكاس صدا و نور شديد آن را مشاهده كنند. اظهارات يك سروان آمريكايي به نام جسي مارسل، مأمور بررسي اين حادثه، بر قوت وجود موجودات فضايي در اين قضيه مي‌افزايد. وي در سال 1979 طي يك مصاحبه ويدئويي صراحتاً اظهار داشت: «آن شي نه يك بالون هواشناسي، نه يك موشك و نه يك هواپيما بود.» وي در بارة جنس اين شي اظهار داشت: «قطعاتي از آن را تحت حرارت شديد قرار دادند كه حتي گرم نشد! هم‌چنين اين قطعات باوجود بزرگي، وزن بسيار پاييني داشتند و از نظر ضخامت نيز نازكتر از فويل آلومينيوم داخل پاكت سيگار بودند. من سعي كردم اين قطعات را خم كنم؛ اما علي‌رغم نازكي فوق‌العاده آن، هرگز نتوانستم. ما حتي سعي كرديم به كمك يك پتك شانزده پاوندي (248/7 كيلوگرم) آن را سوراخ كنيم يا تغيير شكل دهيم؛ اما موفق نشديم … آن‌ها از خارج از كره زمين آمده بودند.2 هم‌چنين اظهارات يك پرستار زن درباره همكاري در كالبدشكافي موجوداتي كه هيچ شباهتي به بدن انسان نداشتند از جمله شواهد ديگر حادثه شهر روزول است.3 نويسنده در ادامه كتاب، شواهدي را ذكر مي‌كند كه حكايت از پنهان‌كاري دولت آمريكا در اين قضيه دارد.

در فصل بعدي كتاب نويسنده به بررسي موجودات فرازميني در آيات و روايات و ارتباط اين موجودات با مسئله ظهور مي‌پردازد. آيات و رواياتي را بيان مي‌كند كه با اشاره يا تصريح، از موجوداتي پرده بر مي‌دارد كه در فضا و سيارات ديگر زندگي مي‌كنند و در انواع و اقسام مختلفي هستند. به گفته مؤلف، گوياترين روايت، روايت زير است كه امام صادق عليه السلام مي‌فرمايند: «در وراي اين خورشيد شما، چهل خورشيد است كه در آن‌ها مخلوقات بسياري وجود دارند و در وراي اين ماه شما، چهل ماه است كه مخلوقات بسياري در آن زندگي مي‌كنند.» 4

هم‌چنين نويسنده به رواياتي اشاره مي‌كند كه وجود و تمدن موجودات فضايي به نام «جابلقا» و «جابرسا» را بازگو مي‌كنند و در مورد نحوة زندگي آن‌ها توضيح مي‌دهند.

در بين اين روايات، روايات زيادي به چشم مي‌خورد كه از نزول موجودات فضايي هنگام ظهور و قرارگرفتن در صف ياوران امام عصر (عج) حكايت دارد. يكي از اين روايات را مي‌خوانيم: «از ميان آن‌ها گروهي هستند كه از زمان انتظار ظهور قائم ما اسلحة خويش را برداشته‌اند و از خدا مي‌خواهند تا وي را به آن‌ها نشان بدهد … آن‌ها در زمان قيام مهدي، خروج خواهند كرد … آن‌ها شمشيري آهني متفاوتي دارند به‌گونه‌اي كه اگر هركدام از آن‌ها با شمشيرش به كوه بزند آن‌را شكافته و پاره پاره مي‌كند و با آن سلاح‌ها در كنار امام مهدي با هند، ديلم، كردها، روم، بربر، فارس و كساني كه ميان جابرسا و جابلقاء ـ دو شهر كه در شرق و غرب هستند ـ مي‌‌جنگد.5

در فصل‌هاي بعدي كتاب، مؤلف با توجه به روايات اسلامي به سؤالاتي كه پيرامون بشقاب‌پرنده‌ها مطرح است پاسخ مي‌گويد. به اعتقاد وي وجود بشقاب‌پرنده‌ها در غرب حكايت از نزديكي ظهور و آمادگي اين نيروها براي دخالت و مباشرت در اين امر دارد. نويسنده كتاب، با استفاده از اين روايت كه: «بر دروازه‌هاي شهرهاي آسمان، دوازده هزار جنگجو قرار دارد و در حالي كه اسب‌ها را آماده و سلاح‌ها را كشيده‌اند منتظر قيام قائم ما هستند.»6 اين‌چنين مي‌نويسد: «از اين فراز معلوم مي‌شود كه موجودات فرازميني پيش از قيام حضرت، فقط حضور فيزيكي و غيركامل در اطراف ما خواهند داشت و هنگام قيام امام عصر ما شاهد حضور كامل و آشكار آن‌ها در اطراف امام و ياري‌رساندن ايشان خواهيم بود.»7 يكي ديگر از مسائلي كه كتاب مطرح مي‌كند مسئله جنگ ستارگان است كه در آن نيروهاي رحماني آسماني با نيروهاي شيطاني در زمان ظهور درگير مي‌شوند و مؤلف بر اين نكته اصرار دارد كه «امام عصر نه تنها بادشمنان زميني مي‌جنگند بلكه با تمامي سركشان آسماني از جمله يأجوج و مأجوج و اجنه و نسناس‌ها نيز خواهند جنگيد»8 و در پايان نتيجه مي‌گيرد كه «نيروهاي فرازميني شرور با هدف پيش‌گيري از ظهور و ايجاد تفرقه و جنگ در سطح زمين، فعاليت خود را بر آمريكاي شمالي و به‌خصوص ايالات متحده آمريكا متمركز نموده‌اند»9 شايد اتفاقي نباشد كه موارد بشقاب‌هاي پرنده بيش از هرجايي در آمريكاي شمالي و به‌خصوص ايالات متحده آمريكا واقع شده است، اين رخداد بدون دليل نيست؛ زيرا به دليل توان نظامي و تأثيرگذاري آمريكا در جهان، نيروهاي فرازميني، فعاليت خويش را بر اين منطقه حساس جهان متمركز كرده‌اند تا با استفاده از قدرت و نفوذ آمريكا جلوي وقوع ظهور امام عصر گرفته شود.

در نگاه كلي مي‌توان گفت كتاب درصدد پاسخ‌گويي به مسائل و حوادث روز با استفاده از آيات و روايات است و همان‌طور كه مؤلف محترم به آن اشاره دارد مي‌كوشد تا تعارض ميان وجود بشقاب‌پرنده‌ها و پذيرش اعتقادات ديني را حل كند؛ عرصه‌اي جديد كه كمتر به آن پرداخته شده، كتاب را در نوع خود كم نظير مي‌كند.

يكي از نقاط قوت كتاب، جمع‌آوري و احصاء چشم‌گير روايات و دقت در الفاظ و معاني آن‌ها، وسعي در به دست آوردن مفهومي واحد و سيري منطقي از روايات است هرچند دور از ذهن بودن پاره‌اي از برداشت‌هاي ايشان از روايات را نمي‌توان ناديده گرفت.

از ديگر فصل‌هاي جذاب و خواندني كتاب، فصلي است كه نويسنده به پرسش‌هاي زياد و متنوعي كه درباره وجود بشقاب‌پرنده‌ها مطرح است، پاسخ مي‌گويد. تحليل‌هايي كه مؤلف در اين فصل بيان مي‌كند كاملاً تازگي دارد و با نگرش و رويكرد به مسئله ظهور، ارائه شده است.

در قسمت پاياني كتاب شاهد عكس‌ها و تصاويري جذاب از عرصه پررمز و راز بشقاب‌پرنده‌ها خواهيم بود. تلاش و كوشش مؤلف محترم كتاب را در زمينه اين تحقيق فراگير ارج مي‌نهيم و به خوانندگان، مطالعه اين كتاب را توصيه مي‌كنيم.

http://www.hawzah.net/Per/Magazine/di/059/di05928.asp

موجودات زنده در آسمان در آیات قرآن و احادیث!

آیات متعددی در قرآن هست که از وجود موجودات زنده در آسمانها خبر میدهند. بعضی از آیات آنها را بلفظ «دابــه» (جنبنده) آورده و بعضی بلفظیکه دلالت بر اولو العقل بودن آنها دارند :
« ولله یسجد ما فی السموات و مافی الارض من دابه و الملائکه و هم لایستکبرون»نحل 49
« هر چه در آسمانها و زمین از جنبندگان و فرشتگان است همه برای خدا سجده میکنند و تکبر نمی ورزند»
ایه فوق صریح است در اینکه در آسمانها مثل زمین جنبندگانی هست و خدا را سجده میکنند .
« واز نشانه های او آفرینش آسمانها و زمین است و آنچه را از جنبنده در آنها پراکنده ساخته است و او هر وقت بخواهد بر جمع آنها قادر است»شوری 29
ضمیر «فیهما» به آسمانها و زمین راجع است و با قاطیعت تمام روشن میدارد که در آسمانها جنبندگانی آفریده شده اند .
و از جمله «علی جمعهم اذا یشاء قدیر» بدست میاید که روزی میان اهل زمین وآنها ارتباط برقرار خواهد شد ، اگر منظور از جمع ، رسیدن آنها به یکدیگر باشد .
آیات دیگر از قرار ذیل اند :
«هر که در آسمانها و زمین است همه از او حوایج میطلبند و او هر روز به شان و کاری پردازد» رحمن29
« وهرکه در آسمانها و زمین است ، از روی رغبت یا به جبر ، با سایه ها(وهمه آثار وجوی)شان ،هرصبح و عصر برای خدا سجده میکنند»رعد15
« و ربک اعلم بمن فی السموات والارض» اسراء 55
کلمه «من» man در این آیات دلالت بر افراد عاقل وذی شعوری دارد و بخوبی روشن میکند که در آسمانها مانند انسان موجودات زنده وعاقل زندگی میکنند و بخدای خود خاضع اند و حوائج خویس از او میخواهند.( قاموس قران جلد 4)

علی علیه السلام هم که می فرمایند : « إن هذه النجوم التی فی السماء مدائن مثل المدائن التی فی الأرض .
= « این ستاره ها ( سیاره ها ؟ ) که در آسمان هستند ، شهرهائی مانند شهرهای زمین می باشند » ( نورالثقلین ، ج4 ، ص 400 )

عن ابی جعفر(ع) : « ان من وراء شمسکم هذا اربعین عین شمس ما بین شمس الی شمس اربعون عاما فیها خلق کثیر ما یعلمون ان الله خلق ادم اولم یخلقه»

امام باقر :« همانا پشت این خورشید چهل خورشید وجود دارد (چهل گویا به معنای کثرت) که ما بین هریک از آن خورشیدها چهل سال راه باشد ، در آن عوالم آفریدگاران بسیار بوند که از آفرینش انسان بی اطلاع و بی خبر بوند .» (بحارالانوار جلد 27صفحه 45)

http://gabrielmmjj.blogfa.com/page/hadis1.aspx

(ومِن آیاته خلق السماوات و الارض و ما بث فیها من دابّة; از نشانه هاى قدرت و حکمت پروردگار این است که آسمان ها و زمین و موجودات زنده را که در اوج آسمان ها و کره زمین پراکنده ساخته، آفریده است).29 شوری

* در حدیثى امام صادق(ع) فرمود: (اِنَّ من وراء عین شمسکم هذه اربعین شمساً فیها خلق کثیر و انّ من وراء قمرکم اربعین قمراً فیها خلق کثیر لایدرون انّ اللّه خلق آدم اَم لم یخلقه; تحقیقاً غیر از چشمه خورشید شما چهل خورشید وجود دارد که در منظومه هاى آن ها مخلوقات زیادى زندگى مى کنند، و هم چنین ماوراى ماه شما چهل ماه تابان دیگر وجود دارد که در کرات اطراف آن ها خلق فراوانى موجود است که نمى دانند; آیا خداوند آدم را در زمین آفریده یاخلق نکرده است).

(ومِن آیاته خلق السماوات و الارض و ما بث فیها من دابّة; از نشانه هاى قدرت و حکمت پروردگار این است که آسمان ها و زمین و موجودات زنده را که در اوج آسمان ها و کره زمین پراکنده ساخته، آفریده است).29 شوری
کلمه (دابّه) به معناى موجود زنده است و در جنبندگان مادى به کار مى رود نه فرشتگان که حیاتشان روحانى و عارى از ماده مى باشد، چرا که خدا در آیه اى دیگر مى فرماید: (والله خلق کل دابة من ماء; خداوند تمام جنبندگان را از آب آفریده است). مقصود از جنبندگان همین پدیده هاى زنده و مشهود یعنى پرندگان، حیوانات و انسان ها هستند.این آیه هم قسمت اول آیه ی 45 سوره ی نور بود.
* در حدیثى امام صادق(ع) فرمود: (اِنَّ من وراء عین شمسکم هذه اربعین شمساً فیها خلق کثیر و انّ من وراء قمرکم اربعین قمراً فیها خلق کثیر لایدرون انّ اللّه خلق آدم اَم لم یخلقه; تحقیقاً غیر از چشمه خورشید شما چهل خورشید وجود دارد که در منظومه هاى آن ها مخلوقات زیادى زندگى مى کنند، و هم چنین ماوراى ماه شما چهل ماه تابان دیگر وجود دارد که در کرات اطراف آن ها خلق فراوانى موجود است که نمى دانند; آیا خداوند آدم را در زمین آفریده یاخلق نکرده است).
سالار شهیدان حسین بن علی ( ع ) در دعا ونیایش خود به درگاه الهی چنین می فرماید : الهم انی اسئلك بلكماتك ومعاقد عزك وسكان سماواتك وارضك ….. پروردگارا من به كلمات وسخنان ومراكز عزت وساكنان آسمانها وزمینت سوگند می دهم ……. واین جمله نیز به روشنی می رساند كه آسمانها هم ساكنانی دارد .
     
  
مرد

 
قبل از انسان،پس از انسان



ایا قبل از حضزت آدم (ع)انسانهایی در زمین زندگی می کردند؟شاید این سوال بسیاری از خوانندگان باشد و یا حتی به ذهن بسیاری از خوانندگان خطور کرده باشد.براستی قبل از خلقت آدم (ع)چه کسانی در زمین ندگی می کردند؟از چه آیاتی می توان پاسخ این سوالات را دریافت کرد؟مرحوم علامه طباطبایی(ره)در ذیل یکی از ایات سوره نسا می فرماید:از ظاهر سیاق برمی اید که مراد از «نفس واحده»آدم(ع) و مراد از «زوجها»حواست که پدر و مادر نسل انسانند و ما نیز از نسل آنها هستیم. و به طوریکه از ظاهر قرآن کریم بر می آید،همه افراد نوع انسان به این دو تن منتهی می شوند.از آیه شریفه روشن می شود که نسل از انسان تنها به آدم و همسرش متنهی می شود. و جز این دو نفر هیچ کس دیگری در انتشار این نسل دخالت نداشته است.دانشمندان زمین شناسی و به اصطلاح ژئولوژی معتقدند که عمر نوع بشر بیش از میلیونها سال است و برای این گفتار خود از فسیل و نیز اسکلت سنگ شده انسانهای قدیمی دلایلی آورده اند که عمر هریک از آنها طبق معیارخای علمی خودشان بیش از پانصد هزار سال است.این اعتقاد ایشان است.اما ادله ای که آورده اند قانع کننده نیست.دلیلی نیست که بتواند این احتمال را رد کند که این اسکلت های سنگ شده مربوط به یکی از ادواری است که انسانهایی که در زمین زندگی می کردندچون ممکن است چنین بوده باشد.اما دوره ما انسانها متصل به دوره فسیلهای نامبرده نباشد.بلکه ممکن است انسانهایی قبل از آفرینش آدم ابوالبشر(ع) در زمین زندگی کرده و سپس منقرض شده باشند و این پیدایش انسانها و انتقراضشان تکرار شده باشد.تا پس از چند دوره نوبت به نسل حاضر رسیده باشد.ممکن است از بعضی ایات شریفه قرآن استنباط شود که قبل از افرینش حضرت آدم و نسل او،انسانهایی دیگر در زمین زندگی می کرده اند.

مانند آیه 30 از سوره بقرهزمانی که پروردگارت به انسانها فرمود :می خواهم در زمین جانشینی بگذارم.گفتند (باز) در زمین کسانی می گذاری که در آن فساد کنند و خونها بریزند.

از این ایه شریفه بر می اید که قبل از آفرینش بنی نوع آدم دوره دیگری بر انسانیت گذشته است.در بعضی از روایات وارده ازامامان معصوم که سابقه ادوار بسیاری از بشر را قبل از دوره حاضر اثبات می کند.در کتاب توحید ص277.ج2 از امام صادق (ع) روایتی نقل شده که در ضمن آن امام به راوی فرموده اند:شاید شما می پندارید خدای عزوجل غیر از شما هیچ بشر دیگری را نیافریده است.نه چنین نیست،بلکه هزاران هزار آدم آفریده که شما از نسل آخرین آن هستید.مرحوم صدوق نیز در کتابشان به نام خصال(ج2_652)در حدیثی از امام باقر روایت کرده_خدای عزوجل_از روزی که انسان را افرید،هفت عالم را در ان خلق و سپس منقرض کرده که هیچ یک از عوالم از نسل ابوالبشر نبوده است.و خدای متعال همه آنها را از پوسته روی زمین افرید و نسلی را بعد از نسل دیگر ایجاد کرد و برای هریک عالمی بعد از عالم دیگر پدید آورد.تا در آخر آدم ابوالبشر را افرید و ذریه اش را ازو منشعب ساخت
     
  
مرد

 
پودر سفید طلا

ترجمه و تالیف:Legion1992

مقدمه:

چندی پیش در منطقه فینیکس واقع در آریزونا در کشور آمریکا، کشاورزی بنام دیوید هادسون به ماده ی سفید رنگی که در سرتاسر زمینهای زراعی اش گسترده بود مشکوک شد و مقداری از آنرا به آزمایشگاههای معتبر سپرد تا به او بگویند که این ماده سفید رنگ متشکل از چه مواد اولیه ای است. اما در عین ناباوری، پاسخ آزمایشگاه این بود:You Have Pure Nothing یعنی شما یک ماده ای دردست دارید که خالصاً هیچ چیز مشخصی که در جدول عناصر تعریف شده باشد در آن به چشم نمی خورد!
اما پس از چندی یک آزمایشگاه روسی به روش آزمایش آمریکاییها شک کرد و روش جدیدی را برای آنالیز این ماده ی عجیب پیش رو گذاشت که صحیح تر بود و بلاخره پرده ی جادویی کنار رفت و عنصر تشکیل دهنده رخ نمود.
این ماده شکل دیگری از اتم های طلا بود که بصورت یک نانو رشته (رشته ای از الکترونها که از پی هم قرار می گیرند و شکل یک تسبیح نخ شده را دارد) در آمده بود. نام علمی آن ORME یا ORMUS مخفف Orbitally Rearranged Monotomic Element می باشد.
آزمایشات بعدی، اما، حیرت آورتر بودند. برای وزن کردن آن، یک پیمانه ی خالی را ابتدا وزن کردند و سپس مقدار مشخصی از این گرد سفید رنگ را درون پیمانه ریخته مجدداً وزن کردند و در عین ناباوری در تمام این توزینها، همواره وزن پیمانه+وزن گرد سفید رنگ از وزن پیمانه ی خالی “کمتر” بود! آزمایشی که چندین بار تکرار شد و همواره یک پاسخ را ارائه می داد. گویی که 40 درصد از جرم این ماده در جهان ما و 60 درصد دیگر آن در جهانی موازی با جهان ما سیر می کند.
نکته ی مهم زمانی به چشم آمد که محققان، پیمانه ی لبریز از ماده سفید رنگ را حرارت دادند و مشاهده کردند کهدر حرارت بسیار بالا وزن پیمانه به سمت صفر گرم سوق پیدا کرد. یعنی “با حرارت دادن به این ماده، می توان جاذبه را دفع نمود”.
ناسا با بهره گیری از این ترکیب جدید طلای بسیار ناب (The Pure Gold) توانست ماده ی جدیدی اختراع کند با نام آیروژل (AeroGel) که به خودی خود از هوا سبک تر است و فرم خالص آن می تواند در هوا شناور باشد و همچنین با حرارت دادن به آیروژل، این ماده می تواند وزنهایی بیش از وزن خود را نیز در هوا معلق نگاه دارد. ناسا از این ژل در تحقیقات گسترده ای بهره می برد. (در ویکیپدیا جستجو کنیدAeroGel )
اما چندی پیش، در “صحرای سینا” (علاقه مندان به آثار سیچین توجه فرمایند) معبدی متعلق به راهبان مصر باستان کشف شد که درون آن آکنده بود از پودری سفید رنگ! آزمایش این ماده نشان داد که شباهت زیادی بین این پودر تازه کشف شده با نانو رشته ی طلا وجود دارد. مصریان باستان به این ماده “مفکات” می گفتند و راز تهیه آن در دست راهبان مقدس بوده است.
ترکیب مفکات با حرارت می توانسته بی وزنی را بهمراه آورد و شاید راز چگونگی ساخته شدن اهرام عظیم مصر در همینجا نهفته باشد.
به این نکته توجه کنید: نام تمام اشکال هندسی (چه به فارسی و چه به لاتین) مستقیما به شکل هندسی آنها اشاره می کند. مثلاً دایره از دوار بودن می گوید، مثلث از سه ضلعی بودن. اما در این بین نامی که برای شکل هندسی “هرم” در نظر گرفته شده یک استثنای عجیب است. هرم در لاتین Pyramid ترجمه شده که از ترکیب دو کلمه ی Pyro بمعنی “آتش” و Amid بمعنی “گرفته شده” تشکیل شده است. بنابراین Pyramid یعنی Fire Begotten یا از آتش گرفته شده!!! حتی اسم عربیِ “هِرم” نیز از ریشه هُرم بمعنی حرارت و داغی گرفته شده و اشاره ای به شکل هندسی آن ندارد.

علاقه مندان به پیگیری این مطلب می توانند به آدرس graal.co.uk/whitepowdergold.html مراجعه و یا در گوگل White Powder Gold را جستجو نمایند.

همانگونه که کتاب «اسرار گمشده صندوقچه مقدس» اثر لارنس گاردنر اشاره دارد، اخیراً توجه دانشمندان به این عنصر مرموز معطوف شده است که در جدول تناوبی عناصر یافت نمی شود.

این پودر سفید رنگ غیر محسوس که از خانواده فلزاتی همچون طلا و پلاتنیوم بدست می آید، عنصری مونوتومیک (ساختاری از ماده که از اتمهای واحد تشکیل شده است) خوانده می شود. آنچنانکه این ماده توسط کاشف آن، دیوید هادسون، در سالهای دهه ی 1980 Orme نام گذاری شد که مخفف Orbitally Rearranged Monatomic Element (عنصری که اوربیتال آن بصورت تک اتمی بازچیده شده باشد) می باشد. بصورت عمومی و تجاری نام Ormus یا M-State برای این پودر سفید رنگ پذیرفته شده است.

ثقل سنجی حرارتی نشان داد که این ماده در حرارت بالا شروع به بی وزن شدن می نماید تا جایی که حتی می تواند در هوا شناور شود. حتی در شرایط خاصی این پودر سفید طلا می تواند به خاصیت ابر رسانایی برسد و یا در ابعاد دیگر عالم طنین ایجاد نماید.

در اسطوره های یونان باستان تلاش برای یافتن این ماده بصورت «افسانه پشم طلایی» تجلی یافته، در حالیکه در کتاب مقدس می توان رد این ماده را در داستان مربوط به صندوقچه ی عهد (که به دستور خدا توسط موسی در صحرای سینا ساخته شد و نهایتا به معبد سلیمان در اورشلیم منتقل شد) جستجو نمود. در بین النهرین باستان نیز از این پودر سفید رنگ یاد شده و نام آن شم-آن-نا یا «سنگ آتش» بوده است، درحالیکه مصریان به آن «مفکات» (mfkzt) می گفتند و اسکندر نیز آنرا با نام «سنگ بهشت» می ستود.

این پودر «سنگ آتش» رازآلود، بعنوان یک ماده خوراکی و به شکل نان های مخروطی و یا بصورت معلق بر سطح آب، به پادشاهان و فراعنه اختصاص می یافت. این ماده بعنوان غذایی برای «کالبد اختری» شناخته می شد که استعداد رهبری، آگاهی ذاتی، ادراک و فراست را در نزد شاهان و رهبران ارتقا می داده است. همچنین به تازگی ارتباط مابین این ماده جادویی با راز طول عمر نیز مکشوف گشته است.

امروزه، کمپانی های متعددی در حال تولید محصولاتی هستند که بر پایه مواد M-State بنا شده اند. برخی از طلا بعنوان فلز پایه بهره می برند، و برخی دیگر نیز از مشتقات پلاتنیوم که از رسوبات کف دریاها و یا منابع زمینی ای همچون دهانه های آتشفشان ها و یا محل برخورد شهاب سنگها استحصال می شود بهره می برند. از آنجاییکه روشهای متداول آنالیز مواد فلزی، برای شناخت M-State ها نا مناسب و نا کارآمد است لذا می توان گفت که هنوز بسیاری از تواناییهای این ماده در پرده ی ابهام باقی مانده است.

فیلسوف قرن هفدهم، ایرنائوس فیلالِتِس (فردی که مورد احترام آیزاک نیوتن، روبرت بویل، الیاس اشمول و دیگر اعضای کالج سلطنتی بریتانیا در عصر خود بوده است)، اثری را در سال 1667 نگاشت با نام «راز، بر ملا شد». وی در این مقاله به بحث پیرامون «سنگ فلاسفه» می پردازد که تا آن زمان به اشتباه به «هر ماده ای که فلزات را به طلا تبدیل کند» گفته می شد.

فیلالتس مستقیماً به اصل موضوع می پردازد و آنچنانکه از اسناد می توان فهمید، وی سنگ فلاسفه را خودِ طلا می داند و اعلام می کند که به خلوص رساندن طلا می بایست تلاشی باشد که فلاسفه به انجام می رسانند. او می افزاید: » سنگ ما چیزی نسیت جز طلا که به بالاترین درجه خلوص و لطافت (نرمی) رسیده باشد. بدان سنگ می گوییم چراکه خواص ذاتی آن اینگونه نشان می دهد؛ این ماده جلوی آتش را می گیرد همانطور که مابقی سنگها نیز اینچنین می کنند. در گونه ی خود این ماده همان طلا است، اما خالص تر از هر خالصی؛ این ماده ای جامد و نسوز است همانند سنگ، اما شکل ظاهری آن مانند پودری خالص و نرم است».

چند قرن زودتر در سال 1416 شیمی دان فرانسوی، نیکولاس فلامل، می نویسد که وقتی فلز ناب در نهایت کمال آماده سازی شد، پودر عالی و سفید رنگِ طلا بدست می آید، که همان «سنگ فلاسفه» می باشد.

وقتی به مصر باستان باز می گردیم، ارجاعات بیشتری را به مفکات (mfkzt) باز می یابیم که به اماکن مقدسی در آن ناحیه اشاره دارند. یکی از این اماکن مقدس (نزد مصریان باستان) معبد کارناک می باشد و گنجینه ای متعلق به تاتموسیس سوم. در دیوار نگاره های معبد کارناک در قسمتی که مربوط به فلزات است، تعدادی شئی مخروطی شکل به تصویر درآمده است و در توضیحشان قید شده که این اشیاء از طلا ساخته شده اند اما نکته عجیب نام این اشیاء مخروطی شکل است:»نان سفید!». مشخصاً از این نان در مراسمی بهره برده می شد که مختص فراعنه بوده و آنان پس از پشت سر گذاشتن روزه ای 40 روزه با این نان مقدس روزه شان را باز می کردند و پس از این مراسم بوده که فرعون فرامین سالیانه خود را صادر می کرده است. تحقیقات بعدی ما نشان داد که این ماده ی سفید رنگ مستقیماً با افزایش ادراک و فراست و قوه ی مدیریت در ارتباط است چراکه پس از مصرف خوراکی آن توانمندی نیمه راست مغز را با توانایی نیمه ی چپ مغز برابر می گردد.

رد پای این پودر سفید را همچنین می توان از اسنادی که به اسکندر مقدونی باز می گردد جستجو نمود. همواره این داستان را از اسکندر شنیده ایم که وی بدنبال راز جاودانگی اقدام به سفر به بهشت نمود که بر اساس قراین بهشت در آنزمان سرزمین هخامنشیان، سرزمین اهورا مزدا، خدای نور و خرد بوده است. هدف وی یافتن «سنگ بهشت» بوده است که خواصی جادویی داشته از جمله افزایش عمر (جاودانگی). امروزه دانشمندان سرگرم مطالعه بر روی DNA انسان می باشند و ارتباطی را مابین پودر سفید طلا و طول عمر DNA یافته اند.

می توان خصوصیات پودر سفید طلا را به اینگونه بر شمرد:

1- خاصیت ضد جاذبه در حرارت های بالا

2- خاصیت ابر رسانایی در حرارت بالا

3- اتصال کوانتومی به دیگر جهانهای موازی (Quantum Entanglement)

4- عدم مشابهت با ساختار عناصر جدول مندلیف

5- درصورت برهم خوردن ساختار رشته ای، با نوری بسیار درخشان منفجر می شود

6- بدلیل ساختار اتمی تک رشته ای، امکان تبدیل این ماده به مواد دیگر وجود دارد

7- درصورت مصرف خوراکی، افزایش کارآیی مغز انسان را در دو نیمه چپ و راست بدنبال دارد

8- در صورت مصرف خوراکی، افزایش طول عمر DNA که متعاقباً طول عمر انسان را بدنبال دارد.
     
  
مرد

 
خلفای اموی و عباسی در سركوب تكنولوژی ساخت قالیچه های پرنده نقش اساسی را ایفا كردند
نیما ملك محمدی – قرن ها پس از آن كه قالیچه های پرنده تنها یك افسانه هزار و یك شبی تصور می شد، هنری بك، كاشف فرانسوی، شواهد مستند از وجود قالیچه های پرنده در ایران یافته است.

هنری بك در سرداب های زیرزمینی قلعه الموت، در نزدیكی دریای خزر، طومارهایی یافته است كه شواهد جدیدی در مورد قالیچه های پرنده به دست می دهد.این طومارها كه به طرز خارق العاده ای سالم مانده اند، در اوایل قرن سیزدهم میلادی توسط یك محقق یهودی به نام اسحاق بن شریره نوشته شده است.

پس از آن كه پروفسور جی. دی . سپتیموس، زبان شناس مشهور، این متون را از زبان فارسی به انگلیسی ترجمه كرد، این دست نوشته ها باعث جنجال های زیادی در جامعه علمی جهان شدند. مدت كوتاهی پس از انتشار ترجمه این متون، كنفرانسی با حضور كارشناسان برجسته بین المللی در مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی لندن برگزار شد. بسیاری از مورخان با حمله به بك، این دست نوشته ها را جعلی خواندن. اما پروفسور سپتیموس كه به خاطر عدم شركت بك در این كنفرانس به خاطر تولد فرزندش دفاع از او را به عهده داشت، گفت كه این متون باید به طور دقیق مورد بررسی قرار بگیرند.

قدمت این دست نوشته ها اكنون در انستیتوی لئوناردو داوینچی شهر تریست، به كم روش رادیو كربن در حال تعیین است.

بنا بر نوشته های بن شریره، حكام مسلمان متعصب آن زمان قالیچه های پرنده را وسیله ای شیطانی می دانسته اند و به همین خاطر دانش و سازندگان آن را سركوب كرده اند و ردپای آن را از تاریخ به دقت پاك كرده اند.هر چند قالیچه های پرنده تا اواخر قرن سیزدهم میلادی بافته و فروخته می شده اند، اما استفاده از آن در انحصار افراد خاصی بوده است.

بنابر یادداشت های بن شریره، نخستین اشارات به قالیچه های باستانی در دو متن باستانی صورت گرفته است. یكی از این كتاب ها، مجموعه ای از ضرب المثل ها است كه توسط شامشاد، وزیر نبوكدنزر پادشاه بابلی جمع آوری شده است و منبع دیگر، مجموعه ای از گفتگوهای باستانی است كه توسط شخصی به نام ژوزفوس نگاشته شده است.

بر اساس نوشته های بن شریره، قالیچه های پرنده ای كه می توانستند چند متر بر فراز زمین شناور باشند، نخستین بار توسط كیمیاگران و صنعت گران دربار ملكه صبا ساخته شد و ملكه صبا آن را به نشانه عشق خود برای حضرت سلیمان فرستاد. اما وقتی ملكه صبا خبر برخورد سرد حضرت سلیمان را با هدیه اش شنید، دل شكسته شد و صنعت گران خود را از دربار بیرون كرد. این صنعت گران در نهایت در ناحیه بین النهرین و در نزدیكی شهر بغداد ساكن شدند و كسب و كار خود را ادامه دادند.

بن شریره در یادداشت های خود به توضیح چگونگی كار این قالیچه های پرنده می پردازد، اما متأسفانه اكثر اصطلاحات و عبارات فنی به كار رفته در این قسمت قابل فهم نیست. اما از قسمت های قابل خواندن متن چنین بر می آید كه قالیچه های پرنده هم مانند قالیچه های معمولی روی دار بافته می شده اند و تفاوت آنها با قالیچه های معمولی در مرحله رنگرزی بوده است. صنعتگران دربار ملكه صبا گل مخصوصی «به دست آمده از چشمه های كوهستان» كشف كرده بودند كه هنگامی كه در معرض حرارت شدید، «داغ تر از آتش حلقه هفتم جهنم» در ظرفی محتوی روغن یونانی قرار می گرفت، خاصیت ضد مغناطیسی پیدا می كرد. با توجه به مغناطیس بودن كره زمین، وجود میلیون ها محور مغناطیسی كه از قطب جنوب تا قطب شمال كشیده شده اند، قالیچه هایی كه الیافشان به این گل آغشته می شد می توانستند از سطح زمین فاصله بگیرند. این فاصله با توجه به غلظت و میزان گل به كار رفته، از یك متر تا چند ده متر می رسید. محورهای مغناطیسی مانند ریل های هوایی عمل می كردند و قالیچه می توانست در امتداد این محورها پیش رود.

براساس یادداشت های بن شریره، كتابخانه اسكندریه تعداد زیادی از این قالیچه های پرنده را در اختیار داشته است و آن را برای گردش میان قفسه های مملو از پاپیروس كتابخانه، در اختیار مراجعه كنندگان به كتابخانه می گذاشته است. این كتابخانه كه در یك زیگورات قرار داشته است، بیش از 40 هزار طومار خطی در اختیار داشته است كه توسط سیصد نسل از كاتبان نگاشته شده بود. سقف این كتابخانه آن قدر بلند بوده است كه بسیاری از مراجعه كنندگان ترجیح می داده اند به حالت شناور در هوا و روی قالیچه های پرنده مطالعه كند. براساس یادداشت های بن شریره، ساخت قالیچه های پرنده در سرزمین های اسلامی به دو دلیل سركوب شد.

نخست این كه حكام متعصب مسلمان می گفتند بشر قرار نیست پرواز كند و قالیچه های پرنده باعث به هم خوردن نظم امور می شوند. دلیل دوم بیشتر اقتصادی بود. بسیاری از اشراف و ثروتمندان عرب ثروت خود را مدیون گله های شتر و اسب خود بودند و دلشان نمی خواست چند صنعتگر فقیر و بی چیز با ساخت قالیچه های پرنده كسب و كار آنها را نابود كنند.

قالیچه های پرنده در زمان حكومت خلفای اموی و عباسی به شدت سركوب شدند و در نهایت در سال 1226 میلادی و با حمله مغول به آسیای مركزی، در هرات و بلخ و بخارا حمام خون به راه افتاد. مغول در جریان غارت و تاراج خود، چند قالیچه پرنده هم پیدا كردند و هنگامی كه مردی به آنها گفت این قالیچه ها تیزروتر از اسب های پاكوتاه مغول هستند، چنگیرخان چنان از این توهین برآشفته شد كه سر مرد را از تنش جدا كرد و دستور داد تمام قالیچه های پرنده قلمروی وسیعش را جمع آوری و نابود كنند.

تبیان
     
  
مرد

 
مسافري از آينده John Titor

یکی از عجیبترین موضوعاتی که درسطح وب اتفاق افتاده وهنوزهم بحث آن بین بلاگرها ی خارجی (وحتی فارسی زبان ) داغ است موضوع » جان تایتر » یا به قول خودش مسافرزمانی است که ازآینده وازسال 2036 میلادی آمده است…! محض امتحان درجستجوگر گوگل باتایپ John Titor بیش از 160000

مدخل ومطلب پیش روی شما گشوده می شود…البته ناگفته نماند شاید این مطلب قدیمی به نظر آید ولی با توجه

به اهمیت بعضی پیشگویی های آن فکرکنم برای دوستان عزیزم جالب باشد.

ماجرا ازکجا شروع شد؟


هنوز در مورد تاريخ دقيق شروع اين ماجرا مورد بحث است ، ولی این رامی دانیم که در تاريخ دوم نوامبر سال ۲۰۰۰میلادی (10 سال پیش) شخصی كه خود را مسافر زمان -شماره صفر و بعدا با نام John Titor معرفي کرده بود، شروع به معرفی خودش در وب سايتهايي کرد ومدعی شد که يك مسافر زمان است وازآینده می آید! مسافری ازسال 2036میلادی …!

يكي از اولين مواردي كه وي برای معرفی وشناساندن خود ارائه کرد، تصاويري از ماشين زمانش و دفترچه راهنماي كاربري (Operating Manual) آن بود:

با گذشت هفته ها، جمع کثیری ازمردم شروع به سئوالاث فنی از وي در مورد دلايل سفر و حضور وي دربین دوزمان متفاوت نمودند، عده ای اورا شیاد اینترنتی ! خواندند وعده ای هم اصولا منکر امکان سفراو در زمان های محتلف شدند…ولی عده ای نیز باتوجه به امکان ریاضی وفیزیکی سفرزمان، این سفررا محتمل دانسته وازاو حمایت کردند…

او درجواب به سئوالات مخاطبينش گاه آنان راسرکار می گذاشت وگاه هم آنان را عصباني هم مسخره كرد و هم ترساند…!

وقت رفتن است…!

بالاخره در تاريخ 21 مارس 2001بعد از چهار ماه ونيم «جان تایتر»اعلام کرد كه هنگام ترك كردن زمان حال وبرگشت به سال 2036 رسيده و پس از آن ديگر كسي خبري از او بدست نياورد….! بررسي وتحقیق در مورد اينكه وي كه بوده و چرا در آن دوره Onlineبوده است تا به امروز ادامه دارد.ولی تاکنون مشخص نشده که اوواقعاکه بود وهدفش ازاین کارچه بود؟ آیا اوبه نوعی همه را سرکارگذاشته بود؟

داستانی علمی – تخیلی؟

گرچه ممكن است موضوع مسافرت زمان وي را براحتي مانند داستانهاي تخيلي دانست وقاطعانه ردش كرد ولي افرادي كه جوابها و نظرات وي را خوانده اند متفق القولند كه چيزي عجيب وگيرا درمورد وي و سخنانش وجود دارد !

بعلاوه ، وي مباحثي را عنوان نمود كه كم كم حس ميشود بعضي از آنها در زمان ما به واقعيت ميپيوندند.

(البته ناگفته نماند که بسیاری ازآنها نیز اتفاق نیفتاده ونخواهد افتاد…چون زمان آن سپری شده…!)

وي تقريبا به تمامي سوالاتي كه از وي در طي دوره 4 ماهه شده بود جواب داده است به همين دليل، خيلي از مردمي كه بدون خواندن سوالات قبلي ، سوالات مشابهي كه قبلا وي به آنها جواب داده بود ازوی دوباره پرسیدند.

جوابها قبل از فاجعه 11سپتامبر 2001و همينطور سقوط فضاپيماي ديسكاوري (!)و همينطور حمله به عراق بوده است. خيليها عقيده دارند كه وي از اين مسايل آگاه بوده و سرنخهايي بدون اشاره مستقيم در جوابهاي وي وجود دارد. يك توافق وسيع ( در مورد به واقعيت پيوستن بعضي از پيشگوييهاي وي در مورد كشفيات آينده علم فيزيك بصورتي كه وي توضيح داده بود ) وجود دارد .

(درواقع او به نوعی ازشکوفایی علم مکانیک کوانتومی /جهانهای موازی/ابعاد اضافی کشف شده درمرکز

تحقیقات ذرات بنیادی CERN واقف بوده است)

پیشگویی های مسافرزمان :

شروع نارضایتی های داخلي وبحران اقتصادی درامريكا بصورت درگيريها و برخوردهاي پراكنده از سال 2005 بمدت ده سال بصورت گسسته كه تا زمان حمله اتمي روسيه به شهرهاي مهم امريكا، چين و اروپا در سال 2015 ادامه داشته و خواهد داشت . شهرهاي امريكا تغییرچشمگیری کرده حكومت امپراطوري فدرال امريكا بوجود خواهد آمد=(یک چیزی مثل پادشاهی – پارلمانی دانمارک ) حكومت وقت امريكا نابود شده و مردم كشورامريكا پيروز نبرد خواهند بود (مردم امريكا بر عليه حكومت بپا خواهند خاست). اتحاديه اروپا و چين هم نابود خواهد شد. روسيه بزرگترين شريك تجاري امريكا در سال 2036 خواهد بود. پايتخت امريكا هم به شهر «اوماها» درايالت «نبراسكا» انتقال خواهد يافت.

بعد ازاتمام جنگ داخلي مردم بيشتر جوامعي را دركنار مجتمع هاي كنوني دانشگاهها بوجود خواهند آورد. جاهايي كه كتابخانه هايي موجود خواهد بود.به بيشتر نام دانشگاهها يك كلمه قلعه/دژ اضافه خواهد شد بطور مثال ( Fort UF (University of Fl orida

(لازم است بگویم در سکانس نهایی فیلم I am legend(من افسانه هستم) باهنرنمایی ویل اسمیت ، آخرین بازمانده ازحمله زامبی ها به یکی ازهمین دانشگاه – قلعه ها پناه می برد!!حال تفسیر اینکه درسناریو این فیلم کارگردان تحت تاثیر «مسافرزمان» بوده با شما عزیزان است…!)

درادامه او گفته خدمت نظام بخش عمده اي از زندگاني افراد راشامل خواهدشد.

درآينده زندگي بيشتردر روستاها و شهرهاي كوچك ولي با امكانات ارتباطي و سفر با تكنولوژي بالاتري خواهد بود. ساعات كار بيشترخواهد بود. مردم بيشتر غذاي خود را از مزارع خود با كار خود بدست مياورند. رويكرد مردم به مذهب بيشتر خواهد شدو بخش عمدهاي از زندگاني آنها خواهد شد، البته بيشتر يك جنبه شخصي ميگيرد.مردم با آزادي بيشتري درمورداعتقادات خود صحبت خواهند كرد. روزهاي نيايش هم به شنبه منتقل ميشود (از يكشنبه مسيحيان).

لباس پوشيدن بيشتر با درنظرگرفتن مورد استفاده لباس خواهد بود – كلاه بیشتر ازهرزمانی مورد استفاده قرار خوا هد گرفت و براي هر مناسبتی لباس مناسب آن استفاده خواهد گرديد.

(وي از ديدن شركت افراد باشلوار كوتاه در مراسم كليسا در سال 2000 متعجب بوده است…!)

در سال 2036 هنوز دارويي براي درمان ايدز كشف نگردبده ولي در درمان سرطان موفقيت هايي حاصل خواهد شد

براساس گفته هاي وي متولد سال 1998ميباشد ساكن فلوريدا واز سال 2011در 13 سالگي به «شورشيان» بعنوان پياده نظام پيوسته و تا پايان جنگ سوم جهاني در سال 2015 و حمله اتمي روسيه به امريكا ، چين و اروپا شروع شده بود ، مشغول بوده است .

در سال 2032 دانشگاه را به پايان رسانده و با توجه به تحصيلات و سوابق نظامي جذب پروژه سفر زمان ميشود.دوبار با گذشته خود برخورد كرده است .

يكي از اولين كامپيوترهاي قابل حمل جهت رفع مشكلات سيستم IBM 5100هدف اصلي وي بردن يك كامپيوتر يونيكس بوده و سفر وي به سال 2000 به دلايل شخصي !!! بوده است . براي برگشت به سال 2036 وي اول بايد يه سال 1975 بازگردد و از آنجا به سال 2036 برود .

بگفته وي ماشين زمان در دو نوع 204 با چهار باطري سزيم براي سفرهاي تا 60 سال و 206 با شش باطري براي سفرهاي بلند مدت تر هر دو ساخت كارخانه جنرال الكتريك ميباشند. اساس كار دستگاهها براساس استفاده از جاذبه اطراف يك حفره سياه طبق نظريات وفرضيه KERR ميباشد.







همانطورکه گفتم سایتهای بیشماری درمورد اونوشته اندمثل:

پرسش وپا سخهایی که درطی 4 ماه ونیم انجام داده دراین سایت هست:

آدرس
     
  
مرد

 
كشف موميايي گريgrey ( بيگانه فضايي) در پرو
به تازگي از آرشيو دانشگاه ايلينويز تصويري متعلق به يك موميائي كشف شده در سال 1972 در پرو بدست آمده است كه با توجه به مسائل طرح شده در سالهاي اخير سوالهاي زيادي را در ذهن ايجاد ميكند، گفته ميشود اين موميائي در يك موزه خصوصي در Arequipa پرو نگه داري ميشده و بازديد كنندگاني كه از طرف اين دانشگاه اعزام شده بودند اين تصوير را تهيه كرده اند.



مطابق ركورد دانشگاه اين موميائي توسط گروهي از مردم محلي كه گمان ميبردند مقابر مربوط به قوم اينكا را يافته اند كشف شده بوده است، محل اين كشف غاري با دهانه بسيار مرتفع در نزديكي Tres Cruces بوده و ديواره هاي غار با تصاويري از مارها پرنده كه در آسمان منهدم شده و به داخل رودخانه فرو ميافتاده اند تزئين شده بوده است.

اين موزه خصوصي در سال 1996 بعد از اينكه تمامي اشياء با ارزش آن توسط گروهي ناشناس به سرقت برده شده به آتش كشيده شده است.
     
  
صفحه  صفحه 2 از 11:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  11  پسین » 
علم و دانش

عجایب و ماورایی ها

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA