انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
ایران
  
صفحه  صفحه 4 از 36:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  33  34  35  36  پسین »

سلسله هخامنشی



 
آزادسازی اسیران یهودی در بابل [ویرایش]


پس از تسخیر بابل تمامی سرزمین‌هایی که مطیع آن بودند به اطاعت کوروش درآمدند. از آن جمله می‌توان فلسطین و شهرهای فینیقیه را نام برد. کوروش دستور آزادی تمامی اسیران یهودی در بابل را که توسط بخت النصر به بابل آورده شده بودند صادر کرده و اجازه داد که یهودیان به فلسطین مراجعت کرده و معابد قدیم خود را که خراب شده بود، تعمیر نمایند.[۲۵] لازم به تذکر است که نام کورش در کتاب مقدس عهد عتیق در نوزده آیه ذکر شده و در چند آیه مورد ستایش قرار گرفته‌است. در کتاب اشعیای نبی در باب ۴۵ آیهٔ اول کوروش را «مسیح» یعنی نجات‌دهنده خوانده و چنین می‌نویسد:« خداوند به مسیح خود یعنی کوروش که دست او را گرفتم تا به حضور وی امت‌ها را مغلوب سازم و کمرهای پادشاهان را بگشایم تا درها را به حضور وی مفتوح نمایم و دروازه‌ها دیگر بسته نشود، چنین می‌گوید که من پیش روی تو خواهم خرامید و مکان‌های ناهموار را هموار خواهم ساخت و درهای برنجین را شکسته، پشت بندهای آهنین را خواهم برید و گنج‌های ظلمت و خزائن مخفی را به تو خواهم بخشید تا بدانی که من، یهوه، که تو را به اسمت خوانده‌ام خدای اسرائیل می‌باشم. به خاطر بندهٔ خود یعقوب و برگزیدهٔ خویش اسرائیل، هنگامی که مرا نشناختی تو را به اسمت خوانده‌ام و ملقب ساختم. من یهوه هستم و دیگری نیست و غیر از من خدایی نیست. من کمر تو را بستم، هنگامی که مرا نشناختی. تا از مشرق آفتاب و مغرب بدانند که سوای من احدی نیست. پدید آوردندهٔ نور و آفرینندهٔ ظلمت.(آیهٔ ۸) [۲۶] »


در مورد رهایی قوم یهود از اسارت بابل، در کتاب دوم تواریخ ایام، باب ۳۶ آیات ۲۲ و ۲۳ چنین نوشته شده‌است:« خداوند روح کوروش پادشاه پارس را برانگیخت تا در تمامی ممالک خود فرمانی نافذ کرد و آن را مرقوم داشت، کوروش پادشاه پارس چنین می‌فرماید. یهوه خدای آسمان‌ها تمامی ممالک زمین را به من داده‌است و او مرا امر فرمود که خانه‌ای برای وی در اورشلیم که در یهود است، بنا نمایم.[۲۷] »


مانند همین مضمون نیز در کتاب عزرا باب اول آیات اول تا چهارم آمده‌است. اشعیای نبی نیز در باب ۴۴ آیه ۲۸ چنین می‌نویسد:«
(خدا) دربارهٔ کوروش می‌گوید: که او شبان من است و تمامی مسرت مرا به انجام خواهد رسانید و (خدا) دربارهٔ اورشلیم می‌گوید بنا خواهد شد و دربارهٔ هیکل که بنیاد نو، نهاده خواهد گشت. [۲۸]
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
روایت‌های مختلف دربارهٔ مرگ کوروش [ویرایش]

آرامگاه کورش بزرگ
نوشتار اصلی: مرگ کوروش بزرگ

مرگ کورش در سال سی‌ام سلطنت او در حدود سال ۵۲۹ پیش از میلاد اتفاق افتاده‌است. روایات مختلفی دربارهٔ مرگ کوروش وجود دارد.

هرودوت می‌نویسد، راجع به در گذشت کوروش روایات مختلف است اما من شرحی را که بیشتر در نظرم معتبر می‌نماید نقل می‌کنم. کوروش در آخرین نبرد خود به قصد سرکوب قوم ماساگت (ماساژت) قومی از سکاها که با حمله به نواحی مرزی ایران به قتل و غارت می‌پرداختند، به سمت شمال شرقی کشور حرکت کرد، میان مرز ایران و سرزمین سکاها رودخانه‌ای بود که لشگریان کوروش باید از آن عبور می‌کردند. هنگامی که کوروش به این رودخانه رسید، تهم‌رییش (تومیریس) ملکهٔ سکاها به او پیغام داد که برای جنگ دو راه پیش رو دارد یا از رودخانه عبور کند و در سرزمین سکاها به نبرد بپردازند و یا اجازه دهند که لشگریان سکا از رود عبور کرده و در خاک ایران به جنگ بپردازند. کوروش این دو پیشنهاد را با سرداران خود در میان گذاشت. بیشتر سرداران ایرانی، جنگ در خاک ایران را برگزیدند، اما کرزوس امپراتور سابق لیدیه و دایی مادر کوروش که تا پایان عمر، به عنوان یک مشاور به کوروش وفادار ماند، جنگ در سرزمین سکاها را پیشنهاد کرد. کوروش نظر کرزوس را پذیرفت و از رودخانه عبور کرد. نخست عده‌ای از جنگاوران ماساگت‌ها به رهبری سپارگاپیس فرزند ملکه، به دسته‌ای از سربازان لشکر کوروش که از بقیه جدا افتاده‌بودند، حمله کرده و همه را به خاک هلاکت انداختند. بعد از آن پیروزی آنها بر سفرهٔ طعام بازمانده از لشکر کوروش نشسته و با اشتیاق فراوان انقدر خوردند و نوشیدند که مست و بیهوش شدند. پارسیان در این هنگام وقت را غنیمت شمرده بر سر آنها ریختند و سپارگاپیس را اسیر کردند. سپارگاپیس وقتی به هوش آمد و خود را اسیر دید، از کوروش استدعا کرد که غل و زنجیر از او بردارند. کوروش این تقاضا را اجابت کرد. وقتی دستان او آزاد شد، از شدت ننگ و عار خود را درجا کشت. بعد از جنگی بین دو سپاه درگرفت که از جهات شدت و خشونت در میان سایر اقوام سابقه نداشت و عاقبت ماساگت‌ها غلبه کردند و خود کوروش نیز کشته‌شد.[۲۹]

بروسوس (مورخ کلدانی) در ۲۸۰ پیش از میلاد آورده‌است که کوروش در جنگ با طوائف داهه (دها، یکی از عشایر سکایی) کشته شده‌است. از قول کتزیاس پزشک دربار هخامنشی آمده‌است که کوروش در اثر جراحاتی که در جنگ با دربیک‌ها (به انگلیسی: Derbike) به او وارد آمده‌بود، کشته شده‌است. آنها فیل‌هایشان را رها کردند، اسب کوروش رم کرده و کوروش بر زمین افتاد. یکی از سربازان هندی که با دربیک‌ها متحد بودند، زوبینی به ران او انداخته‌است و کوروش را به خیمه‌اش بردند و او در اثر این زخم بعد از سه روز درگذشته‌است. [۳۰]

اینکه هر سه قوم یاد شده، در بالا از طوایف سکاها بوده‌اند، نشان می‌دهد که آخرین جنگ‌های کوروش با طوایف سکاها بوده‌است اما بعید به نظر می‌رسد که وی در این جنگ‌ها کشته شده‌باشد. مخصوصاً در روایت هرودوت بسیار بعید می‌رسد که باقیماندهٔ سپاه شکست خورده توانسته باشند، جسد بدون سر او را برای دفن به پاسارگاد بیاورند.[۳۱] بر طبق روایت‌های گزنفون و استرابون این جنگ‌ها به کشته شدن کوروش منجر نشده‌است و وی به مرگ طبیعی وفات یافته‌است. در هر حال راجع به پایان کارش، هیچ روایتی را از روی قطع بر روایت دیگر، نمی‌توان ترجیح داد.[۳۲]

استرابون جغرافیدان معروف می‌نویسد، سنگی بر آرامگاه بود که بر روی آن نوشته شده‌بود:« ای رهگذر! من کوروش پسر کمبوجیه هستم. من شاهنشاهی پارس را بنیاد گذاشتم و فرمانروای آسیا بودم. بر این گور رشک مبر.[۳۳] »
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
ذوالقرنین

درباره شخصیت ذوالقرنین که در کتابهای آسمانی یهودیان، مسیحیان و مسلمانان از آن سخن به میان آمده، چندگانگی وجود دارد و این که به واقع ذوالقرنین چه کسی است به طور قطعی مشخص نشده‌است.

کوروش سردودمان هخامنشی، داریوش بزرگ، خشایارشا و اسکندر مقدونی گزینه‌هایی هستند که جهت پیدا شدن ذوالقرنین واقعی، دربارهٔ آنها بررسی‌هایی انجام شده‌است. ابوالکلام آزاد با تفسیر آیات ۸۲ تا ۹۵ سوره کهف دلایل استواری آورده‌است که ذولقرنین موصوف، کوروش هخامنشی می‌باشد.[۳۵]

شماری از فقه‌های معاصر شیعه نیز کوروش را «ذوالقرنین» می‌دانند. علامه طباطبایی، صانعی و مرتضی مطهری از معتقدان این نظر هستند.[۳۶] در کتاب تفسیر نمونه، نوشتهٔ ناصر مکارم شیرازی نوشته‌شده، از آن جهت به کوروش، ذوالقرنین می‌گفتند که شرق و غرب مال او بود.
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
ذوالقرنین



كسيكه درباره او از حضرت رسول اكرم ص پرسشهائي شده است كه نشانه اين است كه وي لقب ذوالقرنين را داشته و قران كريم اين لقب را به او نداده است.

خداوند كشوري را در حيطه قدرت و كفيت او سپرده است و وسائل حكمراني و سلطنت را بري او فراهم ساخته است .

كارهاي عمده او عبارت است از سه جنگ بزرگ اول در غرب تا آنجا كه به حد مغرب رسيده است . دوم جنگ در مشرق زمين تا آنجا كه جز صحرائي خشك و بدون آبادي نديده است و ساكنين آن هم بدوي بوده اند و كار سوم ينكه به تنگه و دره ي صعب العبور رسيده كه از وري آن تنگه عده ي مرتباً به ين قوم حمله و آنها را غارت ميكردند ساكنين ين قوم ياجوج و ماجوج ناميده شده اند كه بسيار وحشي و بدون فرهنگ و تربيت بوده اند .

ذوالقرنين در برابر هجوم ين قوم سدي از آهن و پولاد و سنگ و آجر بنا كرده كه چنان عظيم بوده است كه از هجوم غارتگران به طور كامل جلوگيري مينوده است.

ذوالقرنين پادشاهي عادل و رعيت نواز بوده و از خونريزي جلوگيري كرده و قوم مغلوب را آزار و قتل عام نمي كرده است هر چند خداوند اختيار عذاب قوم مغلوب را به او داده بود.

به مال و اندوخته دنيا نيازي ندارد و حريص نبود و حتي از مغلوبين هم كه خواستند هزينه ساخت سد را بدهند قبول نكرد چرا كه خداوند او را از مال آنان بي نياز كرده بود .

با توجه به مطالب فوق از قران شريف از شخصيت ذوالقرنين بيان نموده است بيد در تاريخ به دنبال شخصيتي بگرديم كه چنين قدرت و كمال را داشته باشد بايد شخصي باشد كه اولا داري قدرت عظيمي باشد كه خداوند به او عطا نمده است دوماً داري اخلاق بسيار نيكو باشد كه هيچگونه حرص و طمعي نداشته باشد سوماً بيد خداپرست باشد .

با توجه به ينكه قصد اختصار در كار را داريم به دو شخصيت عمده به اختصار اشاره ميكنيم .

بعد از كوروش كبير تنها شخصيت عمده كه حرف از ذوالقرنين بودن وي مي باشد و حتي تعدادي از بزرگان يراني هم ين اشتباه زشت را در حق يرانيان مرتكب شده اند اسكندر سگدوني مي باشد.

بيد ديد از خصوصيات بارزي كه جهت ذوالقرنين در قران ذكر شده است كدام به اسكندر و اعمال وي شباهت دارد .

اسكندر شخصيتي خونريز داشته و جهت غارتگري و جمع مال و كشورگشائي به يران حمله نموده است اسكندر حتي با نزديكانش هم مهربان نبوده چه با دشمنانش چراكه يكي از بهترين و نزديكنرين سردارانش را كه جان وي را در جنگ با داريوش نجات داده بود در يك مجلس بزم و شراب خواري آنگاه كه مست كرده بود با ضربه شمشير كشت پدرش وي را ترد كرده بود و به خاطر سو ظني كه به مادر اسكندر پيدا كرده بود و وي را طلاق داده بود گفت كه اسكندر پسر او نمي باشد.

يا اسكندر به سه جهت لشگركشي كرده بود او به سمت يران حمله كرد و بدون بازگشت در راه كشته شد اسكندر حتي به هند هم نرسيد و مورخان به اشتباه ين قدرت عظيم را به او داده اند او تقريبا به يك جهت لشگركشي كرد و در بين راه با راهزناني كه دشمن يران نيز بودند همراه شد.

و بعد از شكست داريوش به مناطقي از يران حمله برد كه هنديجان نيز جزئي از آن بوده و اينگونه برداشت شده است كه هند را نيز تصرف كرده و بعد به طرز مرموزي كشته شد و هيچ سدي هم نساخت هيچ قومي را ياري نكرد و هيچ يك از خصلتهاي ذوالقرنين را هم نداشت مگر تا حدي قدرت نظامي را داشت.

بعداز اسكندر حادثه خاصي بري تاريخ يونان پيش نيامد كه بخواهد سرگذشت تاريخ را بگونه ي محو نمايد كه اگر اعمال ذوالقرنين را اسكندر انجام داده باشد بواسطه آن حادثه امر مشتبه گريديده باشد ولي بعد از كوروش كبير همين اسكندر تاريخ را مشتبه كرد.

او بعد از شكست داريوش هر آنچه كه در ايران بود نابود كرد كتابهاي پارسيان را يا نابود كرد يا به يونان فرستاد تا بعد از ترجمه با نام خود يونانيان ثبت گردد و هنرهاي ايراني را هم تا حدي به سرقت برد دانشمندان يراني را به يونان فرستاد و يكي از بزرگترين سرقتهي او دزديدن القاب با عظمتي همچون ذوالقرنين بري خود بوده است آنگاه كه ديد مردم از اين لقب داري ابهت و كرامت زيادي است آنرا براي خود انتخاب كرد ولي خدا راشكر كه اجل بيش از اين او را مهلت نداد.

اما آنچه كه از سرگذشت كوروش براي ما مانده تماما دلالت بر مشخصات ذكر شده در قران كريم براي ذوالقرنين دارد كوروش كبير به تمام جهاتي كه در قران براي ذولقرنين آمده لشگركشي داشته و هيچ گاه قصد قتل عام مردم و مغلوبين را نداشته است و داري خصلتهي نيكو بوده و حتي دشمنان يران آنروز يعني يونانيان هم از او به نيك ياد ميكنند نام كوروش در ديگر كتابهاي آسماني هم به عنوان مظهر قدرت و ياري دهنده مردم آمده است .

مولانا ابواكلام آزاد در كتاب خود به صراحت ثابت نموده كه ذوالقرنين مذكور در قران كريم همان كوروش هخامنشي پارسي مي باشد و ين كتاب و دليل او مورد قبول بسياري از بزرگان و دانشمندان واقع شده است حتي علامه آيت الله طباطبائي در شاهكار بزرگ خود تفسير الميزان از دليل ابواكلام استفاده نموده و آنرا از هر مورد ديگري به حقيقت نزديكتر دانسته است.
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  ویرایش شده توسط: Ok90   

 
نماد کوروش [ویرایش]

مهمترین نماد منسوب به کوروش «انسان بالدار» است. این نقش برجسته بر روی یکی از درگاه های پاسارگاد قرار گرفته که به ۵۴۰ سال پیش از میلاد تعلق دارد. در آن پادشاهی که تاج مخصوصی بر سر دارد نقش بسته و برخی از باستان شناسان آن را کوروش بزرگ می دانند. دکتر جان کرتیس، باستان شناس و رییس بخش گنجینه های خاور نزدیک در موزه بریتانیا در اینباره می گوید: بالای این نقش برجسته نوشته ای به سه زبان فارسی باستان، عیلامی و بابلی دیده می شده که اکنون از بین رفته است : "من کوروش شاه هخامنشی" این نوشته، مانند دیگر نوشته ها و کتیبه های پاسارگاد احتمالا پس از رواج خط فارسی باستان یعنی در دوره داریوش بزرگ به این نقش افزوده شده است. [۳۷]
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
يادمان‌ها


ایران
پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، خیابان کوروش کبیر تهران به «خیابان شریعتی» تغییر نام یافت.
پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، محله کورش اهواز به «کوی ملت» تغییر نام یافت.
در دیگر نقاط جهان
خیابان کورش نام یکی از خیابان‌های مرکزی شهر اورشلیم، پایتخت کشور اسرائیل است.[۳۸]
خیابان کورش نام یکی از خیابان‌های مرکزی شهر لندن، پایتخت کشور انگلستان است.[۳۹]

سلف:
ایشتوویگو (آستیاگ) شاه ماد
کرزوس شاه لیدیه
نبونعید پادشاه بابل نو
کوروش بزرگ
شاهنشاه هخامنشی
زمان حکمرانی

۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از میلاد. جانشین:
کمبوجیه دومیییییییییییی
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  ویرایش شده توسط: Ok90   

 
کمبوجیه دوم یا کمبوزیه یا کامبیز (‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎) از سال ۵۳۰ تا سال ۵۲۲ پیش از میلادی، پادشاه هخامنشی بود. وی به جای پدر، کوروش، بر تخت سلطنکَمبوجیه دوم فرعون مصر، پسام تیک سوم، را دستگیر نموده است.

دوران ۵۳۰ تا ۵۲۲ پیش از میلاد
مرگ ۵۲۲ پیش از میلاد
پیش از گئومات
پس از کوروش بزرگ ایران
پسام تیک سوم مصر
دودمان هخامنشیان
پدر کوروش بزرگ
مادر کاساندانت نشست.
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  ویرایش شده توسط: Ok90   

 
محتویات
۱ کشتن بردیا
۲ لشکرکشی به مصر
۲.۱ اقدامات کمبوجیه در مصر
۲.۲ لشکر کشی از مصر بطرف کارتاژ و اتیوپی
۲.۳ روایت کشتن آپیس گاو مقدس مصریان توسط هرودوت
۳ ازدواج کمبوجیه با آتوسا و رکسانا
۴ مرگ کمبوج
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
کوروش بزرگ دو پسر داشت، یکی را نام کمبوجیه بود که به ولایتعهدی معین شده‌بود و حکومت بابل را داشت و در زمان غیبت کوروش از ایران نیابت سلطنت را نیز عهده‌دار می‌بود و دیگری را یونانی‌ها (اِسمِردیس) گفته‌اند ولیکن داریوش در کتیبه بیستون او را بردیا می‌نامد.[۲]

اخلاق تند و غرور فوق‌العادهٔ کمبوجیه، او را وامی‌داشت تا به اقوام تابع، به چشم بندگان خویش بنگرد، همین ناچار برادرش بردیا را، در انظار، از او، محبوب‌تر می‌کرد.[۳]

بردیا حکومت بعضی از ایالات شرقی ایران مثل خوارزم و باختر و پارت و کرمان را داشت و چون طرف توجه مردم شده‌بود، کمبوجیه او را رقیب خود دانسته، طبق روایت داریوش بزرگ در کتیبه بیستون مخفیانه کشت.[۴] کمبوجیه قتل برادر را مثل رازی که جز چند تن از نزدیکانش بدان واقف نشدند، مخفی نگهداشت.[۵] گزنفون می‌نویسد، اطرافیان کمبوجیه بر او تسلط داشتند، از جمله یک مغ که ذهن پادشاه را برضد برادرش مشوب ساخت و پس از قتل برادر خود به جای او ادعای پادشاهی کرد.[۶]

با اینحال برخی از دانشمندان مدرن برای نمونه آلبرت امستد آشورشناس آمریکایی اعتقاد دارند، مردی که بر کمبوجیه شورید برادر واقعی و وارث حقیقی سلطنت بود که داریوش او را کشت، آنگاه او را گئومات نامید و داستان بردیای دروغین را اختراع کرد تا غصب سلطنت را موجه جلوه دهد
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
لشکرکشی به مصر
آمازیس دوم فرعون مصر.

کمبوجیه که ظاهراً از مدتها قبل اندیشهٔ لشکرکشی به مصر را داشت، با قتل بردیا توانست خاطر خود را از وقوع هر نوع تمرد و طغیان برادر، آسوده کند. وی این اقدام خود را عمداً پنهان نگاه داشت تا در عین آنکه فرصت تحریک و توطئه را از بردیا گرفته‌بود، در مدت غیبت او در ایران، مدعیان دیگر را هم به گمان آنکه برادر شاه در ایران هست و بر اوضاع نظارت دارد، از خیال هر گونه توطئه و طغیان باز دارد. وی بخاطر اینکه در بین خاندان‌های بزرگ پارس و ماد در هنگام غیبت او دربارهٔ نیابت سلطنت اختلافی پیش نیاید، یک تن از مغان را که نزد هر دو قوم مورد احترام بود، به نیانت خود برگزید و سپس خود را برای فتح مصر آماده کرد.

بهانه‌ای که برای شروع جنگ لازم بود به آسانی ممکن بود به دست بیاید. این مسئله که آمازیس دوم پادشاه مصر وقتی کمبوجیه، دخترش را خواستگاری کرده بود، وی دختر پادشاه قبل از خود را برای پادشاه پارسی فرستاده باشد، می‌تواند یک بهانهٔ واقعی بوده‌باشد

آمازیس دوم فرعون مصر با مرگ خود و بر جای گذاشتن پسری که لیاقت و شجاعت او را نداشت، پیشرفت کمبوجیه را تسهیل کرد. مصر خود را برای یک حمله از طرف دریا آماده کرده‌بود ولی سپاه کمبوجیه با حمایت کشتی‌های جنگی در طول ساحل و با استفاده از آبی که بدوی‌های عربی که با او هم پیمان شده‌بودند، تأمین کرده‌بودند، توانست در پایان یک راه‌پیمایی ده روزه صحرای سینا را طی کند و به دروازهٔ شرقی مصر رسید و در آنجا خود را با فرعون تازه‌ای روبرو یافت پسام تیک سوم که همان اوقات بعد از مرگ پدر به سلطنت سرزمین خدایان، مصر رسیده بود. جنگ در نزدیک حصار پلوزیوم (شهری باستانی، در نزدیک شهر پورت سعید امروزی) درگرفت و هر دو طرف با از جان گذشتگی می‌جنگیدند. مصری‌ها بخاطر اینکه کشورشان به اسارت بیگانگان نیفتد و ایرانیان بخاطر اینکه در راه بازگشت، در اثر فقدان آب و آذوقه در معرض تلف واقعی می‌افتادند. جنگ چنان تلفاتی داده بود که هشتاد سال بعد که هرودوت از میدان نبرد دیدن کرده بود، هنوز کله‌های پوسیدهٔ جنگجویان را در اطراف میدان نبرد می‌توانست مشاهده کند. در هر حال سپاه فرعون شکست خورد و فرعون که فاقد شجاعت یک فرمانده بود، برای نجات جان خویش، بجای مقاومت در مناطق دیگر، فرار بی‌توقف را برگزید.

در سال ۵۲۴ پیش از میلاد مصر در واقع یک ولایت ایران شد. فرعون مصر پسام تیک که اسیر شده بود، موافق رسم عهد کوروش بزرگ در ابتدا در نظر بود که از جانب ایران همچون یک ساتراپ در مصر باقی بماند ولی او دست به توطئه‌ای بر ضد سپاه ایران زد و کشف توطئه سبب شد که به امر کمبوجیه هلاک شود..//..
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  
صفحه  صفحه 4 از 36:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  33  34  35  36  پسین » 
ایران

سلسله هخامنشی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA