انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 1 از 3:  1  2  3  پسین »

واژگان پارسی



 
دوستان گرامی خواهش میكنم از این به بعد از واژگان پارسی در سخن وری استفاده كنید
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  ویرایش شده توسط: مدیر   

 
به جای واژگان عربی از همسان استفاده نمایید:
مانند
لوازم التحریر:نوشت ابزار

عسل:انگبین
حرف زدن:سخن گفتن
كلمه:واژه
حضرت:پیامبر
سلام:درود
خداحافظ:بدرود
جمعه:ادینه
سلامتی:تندرستی
تغییر:دگرگونی
طول:درازا
لطف:خواهش
فارس: پارس
اول :یك
تبریك : شاد باش
فیساغورس:پیتاگوراس
جندیشاپور:گندی شاپور
پارس سگ نباید گفت بلكه باید گفت واق واق سگ
فارسی: پارسی
تفریق:منها
خلیج: خاشاب
درود «» سلام
سپاس «» تشکر
سپاسگزار «» متشکر
سپاسمند «» متشکر
آدینه «» جمعه
فَرویش «» تعطیل
روز فَرویش «» روز تعطیل
آسوده «» ریلکس
فراخ منش «» روشن فکر
روشن اندیش «» روشن فکر
نشدنی «» غیر قابل
اَنجام‌ناپَذیر «» غیر قابل اجرا
برگشت ناپذیر «» غیر قایل ارجاع
کاشانه «» آپارتمان
بخش «» دپارتمان
گروه «» دپارتمان
سیج «» ریسک
سیجیدَن «» ریسک کردن
آناكاوي «» آناليز
واكاوي «» تحليل
وارون «» برعکس
بوارون «» برعکس
وارونه «» بلعکس
وارونوار «» معکوس
سِرُت «» شایعه
سِرُت‌ها (= اَخبارِ راست و دروغ) «» شایعات
موشکافی «» تجزیه و تحلیل
پرتو «» اشعه
تابش «» تشعشع
پرتودهی «» تشعشع
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
واژه ادینه : این واژه ابتدا اذینه بوده چون تمام ایرانی ها باور داشتن كه اهورا مزدا زمانی كه این جهان هستی را می افرید در چنین روزی به خود استراحت داد و افرینش را تمام كرد و مردم باستان در این روز گذرگاه های شهری و كوچه ها را تزئین میكردن و به همین دلیل به ان اذینه گفته میشد كه درگذشت زمان ها به ادینه دگرگونی یافت
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
این جمله رو از من به یادگاری داشته باشید از فرزندی از این اب وخاك:زمانی رومی ها برای سلطنت نسل كشیkoshi و نسل كشی keshi میكردن كه این باعث تنفر مردم میشد اما اعراب كاری كردن كه ایرانی ها به زیر سلطه ای انها بروند فقط با تحت اثر دادن زبان و فرهنگ ایران و با این كار باعث این شد كه اندیشه ی ما به زیر اندیشه ی اعراب برود و نا خواسته بر ما سلطه داشته باشن
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  
زن

 
زبان شیرین پارسی از بارزترین عناصر تشکیل دهنده هویتی گستره فرهنگ و تمدن ایرانی می باشد. در روزگاری نه جندان دور در تمام شبه قاره هند و آسیای میانه تا کرانه های جنوبی خلیج همیشه فارس ، زبان فارسی تنها زبان رسمی این سرزمین های گسترده بود. اما استعمارگران اروپایی به ویژه انگلیسی ها برای تجزیه حوزه تمدن ایران بزرگ و تبدیل آن به کشورهای کوچک و ایجاد هویت های محلی و نیز حذف زبان فارسی از شبه قاره هند و جایگزین کردن زبان انگلیسی به جای آن ، تلاش زیادی به عمل آوردند. در نتیجه زبان فارسی به سه کشور ایران ، افغانستان و تاجیکستان محدود شد. امروزه حتی زبان فارسی از شهرهایی مانند سمرقند و بخارا که از مهمترین مراکز حفظ و پویایی این زبان بوده نیز در حال عقب نشینی می باشد. هر چند که محدوده جغرافیای کنونی زبان فارسی نیز خود گستره بزرگی است و با توجه به جایگاه جهانی و رو به پیشرفت ایران در جهان ، زبان فارسی نیز به عنوان یکی از زبان های مهم در سطح جهان مطرح شده است.

در حال حاضز نیز دشمنان هویت ایرانی دست از توطئه بر ضد این زبان برنداشته و با وارد کردن واِِِژه های بیگانه تحت عنوان نوگرایی سعی در تضعیف این زبان شیرین و سرشار از معانی بالنده را دارند در این شرایط وظیفه همه دوستداران فرهنگ ایرانی و زبان فارسی است که برای پاسداشت آن تلاشی درخور داشته باشند.

اگر بزرگمرد حماسه سازی چون فردوسی با شاهکار بزرگ حماسی خود یعنی شاهنامه ، توانست زبان فارسی و در نتیجه هویت ملی ایرانی را حفظ کند ، این وظیفه امروز بر دوش فرد فرد ایرانیان و همه فارسی زبانان کشورهای مختلف است تا با بکارگیری واژه های زبان شیرین خود و پرهیز از کاربرد واژه های بیگانه به حفظ هویت ملی خویش بپردازند.

خوشبختانه این احساس مسئولیت ، مسیر خود را در درون اجتماع باز کرده و بسایری از مردم تلاش می کنند در نوشته ها و سخنان خود از واژه های ناب فارسی استفاده کنند. بر این اساس نگارنده نیز با احساس نیاز و وجود واژه نامه ای مناسب ، بر آن شد تا در حد دانش خویش به تنظیم فرهنگ واژگان پارسی بپردازد. باشد تا این خدمت ناچیز موجب تشویق پویندگان این راه بزرگ و کمک به بالندگی هر چه بیشتر زبان پر ارج پارسی گردد. به طور حتم هیچ کاری بی نقص نیست لذا از صاحب نظران و استادان ارجمند زبان پارسی و خوانندگان گرامی این واژه نامه درخواست می شود نگارنده را از انتقادات و پیشنهادات سازنده خود بهره مند گردانند.

در رابطه با انتخاب واژه های برابر برای واژه های لاتین از کتاب های اول تا سوم منتشر شده توسط فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز بهره گرفته و واژه ها با یکدیگر تطبیق داده شده اند.
(W)

...! (برداشت آزاد)
     
  
زن

 
پرتو ها «» تشعشعات
نورسیده «» جدیدالورود
ناپدید «» مَفقودُ الاَثَر
ناپیدا »« مَفقودُ الاَثَر
آموزانه »« حق التدریس
داریک »« تومان - ریال )پول
پارسی است »« چک )پول(
بررسی کردن »« چک کردن
آموزگار »« معلم
جُوراجُوری ، کراشِگی )کراشه = نوع( »« تنوع
گوناگونی »« تنوع
هَمگون، هَمگِن »« هَم نوع
بُن وُ بَر »« علت و معلول
هوش بهر ، بهره ی هوشی »« ضریب هوشی
دانشجویانِ نورسیده »« دانشجویانِ جدیدالورود
بخت آزمایی »« قرعه کشی
تالار همایشها »« سالن اجتماعات
ناسازگاری »« عدم سازگاری
کاربرد نادرست »« عدم استفادة صحیح
نبودِ »« عدمِ وجودِ
نهادن »« قرار دادن
دانش آموخته »« فارغ التحصیل
نوشت افزار »« لوازم التّحریر
نابهنگام »« غیرمترقّبه
نو نویس »« تازه تالیف
نوبنیاد »« جدیدالاحداث
تازه بنیاد »« جدیدالاحداث
نوساخته »« جدیدالاحداث
تازه ترین »« جدید ترین
ناگهان »« ناغافل
دانشنامه »« دائره المعارف یا دایره المعارف
تا پایانِ »« لِغایت
فرشینه »« موکت
مقاله آوردن »« تحقیق آوردن
پيگيري »« تحقیق كردن
پرس و جو »« تحقیق كردن
دانشنامه »« دائره المعارف یا دایره المعارف
تا پایانِ »« لِغایت
فرشینه »« موکت
جستجو »« تحقیق
بررسی »« تحقیق
پژوهش »« تحقیق
پژوهیدن »« تحقق
پژوهشكده »« مركز تحقیقات
پژوهشگاه »« مركز تحقیقات
انجمن »« کمسیون
همایش »« سمینار
همااندیش »« سمینار
هم اندیشی »« سمینار
شگفت انگیز »« خارق العاده
فراپندار »« خارق العاده
فراهنجار »« خارق العاده
رایکَد-گروه - کارگروه »« کمیته
فَرگُفت »« ابلاغ
فَرمان ر ِسانی »« ابلاغ
پیام رِسانی »« ابلاغ
رِساندَن »« ابلاغ
فرمان نامِه »« ابلاغ نامه
رِسیدنامه »« ابلاغ نامه
سِپُرِش، واسِپُردَن »« تحویل
سِپُردن، واگُذاشتَن، واسپردن »« تحویل دادن
سالگَشت »« تحویل سال
نوسالی، نو شدنِ سال »« تحویل شدن
ایرانی تبار »« ایرانی الاصل
رسیدَن ، بُرنایش ، پَزاوش »« بلوغ
برنایی »« سن بلوغ
(W)

...! (برداشت آزاد)
     
  
زن

 
ریشه واژه پارسی عشق





زیباترین واژه ی زبان فارسی كه تا چندی پیش همه آن را عربی می دانسته اند و درشعر و ادبیات فارسی و به ویژه عرفان ایرانی جایگاهی بلند و برجسته دارد واژه ی "عشق " است.


این واژه ریشه ی هند و اروپایی دارد و پیشینه ی آن بدین قرار است :

واژه ی "عشق" از -iška اوستایی به معنی خواست، خواهش، میل ریشه می‌گیرد كه آن نیز با واژه‌ی اوستایی -iš به معنای "خواستن، میل داشتن، آرزو كردن، جستجو كردن" پیوند دارد.

واژه‌ی اوستایی -iš دارای جدا شده‌ها ( مشتقات) زیر است :

: -aēša آرزو، خواست، جستجو

išaiti : می‌خواهد، آرزو می‌كند

-išta : خواسته، محبوب

-išti : آرزو، مقصود.


پسوند ka- نیز كه در -iška اوستایی وجود دارد كاربرد بسیار دارد و برای نمونه در واژه‌های زیر دیده می‌شود: mahrka مرگ

-araska رشك، حسد

-aδka جامه، ردا، روپوش

-huška خشك

-pasuka چهارپا، ستور

-drafška درفش

-dahaka گزنده ( ضحاك )


واژه‌ی اوستایی -iš هم ریشه است با :

در سنسكریت :

-eṣ آرزو كردن، خواستن، جُستن

-icchā آرزو، خواست، خواهش

icchati می‌خواهد، آرزو می‌كند

-iṣta خواسته، محبوب

-iṣti خواست، جستجو

در ِ زبان پالی :

-icchaka خواهان، آرزومند

همچنین، به گواهی شادروان فره‌وشی، این واژه در فارسی ِ میانه به شكلِ išt به معنی خواهش، میل، ثروت، خواسته و مال باز مانده است.

خود واژه‌های اوستایی و سنسكریت نام برده شده در بالا از ریشه‌ی هند و اروپایی نخستین یعنی -ais به معنی خواستن، میل داشتن، جُستن می‌آید كه شكل اسمی آن -aisskā به معنای خواست، میل، جستجو است.

در بیرون از اوستایی و سنسكریت، در چند زبان دیگر نیز مشتقاتی از واژه‌ی هند و اروپایی نخستین -ais حفظ شده است، از آن جمله اند:

در اسلاوی كهن كلیسایی isko, išto جستجو كردن، خواستن؛ iska آرزو

در روسی iskat جستجو كردن، جُستن

در لیتوانیایی ieškau جستجو كردن

در لتونیایی iēskât جستن شپش

در ارمنی aic بازرسی، آزمون

در لاتین aeruscare خواهش كردن، گدایی كردن

در آلمانی بالای كهن eiscon خواستن، آرزو داشتن

در انگلیسی كهن ascian پرسیدن

در انگلیسی امروز askپرسیدن، خواستن

اما لغت‌نامه نویسان سنتی ما واژه‌ی عشق را به واژه ی عَشَق عربی (ašaq') به معنای "چسبیدن" (منتهی‌الا‌رب)، "التصاق به چیزی" (اقرب‌الموارد) مربوط كرده اند. نویسنده‌ی "غیاث‌اللغات" می‌كوشد میان "چسبیدن، التصاق" و "عشق" رابطه بر قرار كند و می نویسد:

« مرضی است از قسم جنون كه از دیدن صورت حسن پیدا می‌شود و گویند كه آن مأخوذ از عَشَقَه است و آن نباتی است كه آن را لبلاب گویند چون بر درختی بچسبد آن را خشك كند. همین حالت عشق است بر هر دلی كه طاری شود صاحبش را خشك و زرد كند».

از آنجا كه عربی و عبری جزو ِ خانواده‌ی زبان های سامی‌اند، واژه‌های اصیل سامی معمولن در هر دو زبان عربی و عبری با معناهای همانند اشتقاق می‌یابند. و جالب است كه واژه ی "عشق" همتای عبری ندارد و واژه‌ای كه در عبری برای عشق به كار می‌رود اَحَو (ahav) است كه با عربی حَبَّ (habba) خویشاوندی دارد. واژه‌ی دیگر عبری برای عشق "خَشَق" (xašaq) است به معنای خواستن، آرزو كردن، وصل كردن، چسباندن، لذت كه در تورات عهد عتیق بارها به كار رفته است (برای نمونه: سفر تثنیه ۱۰:۱۵، ۲۱:۱۱؛ اول پادشاهان ۹:۱۹؛ خروج ۲۷:۱۷، ۳۸:۱۷؛ پیدایش ۳۴:۸).

بنا بر نظر استاد اسكات نوگل : واژه‌ی عبری خَشَق xašaq و عربی عَشَق ašaq' هم ریشه نیستند. واك ِ "خ" عبری برابر "ح" یا "خ" عربی است و "ع" عبری برابر "ع" یا "غ" عربی، و آن ها با هم در نمی‌آمیزند. همچنین، معمولن "ش" عبری به "س" عربی تغییر می كند و بر‌عكس. خَشَق عبری به احتمال در آغاز به معنای "بستن" یا "فشردن" بوده است، آن گونه كه برابر آرامی آن نشان می‌دهد.

همچنین، استاد ورنر آرنولد تأكید می‌كند كه "خ" عبری در آغاز واژه همیشه در عربی به "ح" تغییر می كند و هرگز "ع" نمی‌شود.

نكته‌ی دیگر این كه "عشق" در قر‌آن نیامده است و واژه‌ی به‌كار ‌رفته در آن همان مصدر حَبَّ (habba) است كه یاد شد با جداشده‌هایش مانند شكل اسمی حُبّ (hubb) .

در عربی امروز نیز واژه‌ی عشق كاربرد بسیاری ندارد و بیش تر حَبَّ (habba) و اشكال جداشده‌ی آن به كار می‌روند مانند: حب، حبیب، حبیبه، محبوب و دیگرها.

فردوسی نیز كه برای پاسداری از زبان فارسی از به كار بردن واژه‌های عربی آگاهانه و كوشمندانه خودداری می‌كند ( اگر چه واژه هایی از آن زبان را به ناگزیر در این جا و آن جای شاهنامه به كار یرده است) با این حال واژه‌ی عشق را به آسانی و رغبت به كار می‌برد و با آن كه آزادی شاعرانه به او امكان می‌دهد واژه‌ی دیگری را جایگزین عشق كند. واژه‌ی حُب را كه واژه‌ی اصلی و رایج برای عشق در عربی است و مانند عشق نیز یك هجایی است و از این رو وزن شعر را به هم نمی‌‌زند، به كار نمی‌برد. خداوندگار شاهنامه با آن كه شناخت امروزین ما را از زبان و ریشه‌شناسی واژه‌های هند و اروپایی نداشته است به احتمال قوی می‌دانسته است كه عشق واژه‌ای فارسی است. وی از جمله می گوید:
بخندد بگوید كه ای شوخ چشم ز عشق تو گویم نه از درد و خشم
نباید كه بر خیره از عشق زال نهال سر‌افكنده گردد همال
پدید آید آنگاه باریك و زرد چو پشت كسی كو غم عشق خورد
دل زال یكباره دیوانه گشت خرد دور شد عشق فرزانه گشت

این احتمال نیز وجود دارد كه فردوسی خود واژه‌ی عشق را نه با "ع"، بلكه به شكل "اِشق" و یا حتا "اِشك" نوشته باشد كه البته پی بردن به این نكته كار آسانی نیست، زیرا كهن‌ترین دستنوشت بازمانده‌ی شاهنامه به درحدود دو سده پس از فردوسی بر‌می‌گردد. دقیق تر گفته باشیم، این دستنوشت نسخه‌ای است كه در تاریخ ۳۰ محرم ۶۱۴ قمری رونویسی آن به پایان رسیده است (برابر با دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ماه سال ۵۹۶ گاهشمار خورشیدی ایرانی و ۱۵ ماه مه ۱۲۱۷ میلادی).
ترادیسی ِ واك ِ فارسی ِ "ك" به عربی ِ "ق" نیز كمیاب نیست، چند نمونه: كندك ، خندق، زندیك ، زندیق، كفیز ، قفیز، كوشك ، جوسق.

كوتاه آن كه واژه‌ی اوستایی –iš كه خود از ریشه‌ی هند و اروپایی نخستین یعنی -ais به معنی خواستن، میل داشتن، جُستن می‌آید، واژه‌ی –iška و بعد išk را در فارسی میانه پدید آورده است و سپس به عربی راه یافته است كه در‌باره‌ی چه گونگی گذر این واژه به عربی نیز می‌توان دو امكان را تصور كرد:

نخستین امكان آن است كه išk در دوران ساسانیان، كه ایرانیان بر جهان عرب تسلط داشته اند (به‌ویژه بر حیره، بحرین، عمان، یمن، و حتا حجاز) به عربی وارد شده است..( برای آگاهی بیش تر از چه گونگی تأثیر فارسی بر عربی در دوران پیش از اسلام نگاه كنید به كتاب خواندنی آذرتاش آذرنوش "راه‌های نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان تازی"، چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۵۴)
امكان دوم این است كه عشق در آغاز‌ دوران اسلامی به عربی وارد شده باشد و از آن جا كه لغت‌نویسان و نویسندگان آن دوره از خاستگاه ایرانی این واژه آگاهی نداشته‌اند، كه مفهوم "خواستن و جستجو كردن" را دارد، آن را با عربی عَشَق، كه به معنی "چسبیدن" است، در‌آمیخته‌ اند.

یك نكته ی جالب در این رابطه كند و كاو در مفهوم عشق در عرفان ایرانی است كه عشق را با "جستجو" و "گشتن" پیوند می‌دهد. به یاد آورید منطق‌الطیر عطار و جستجوی مرغان را در طلب سیمرغ و یا بیت معروف مولوی را:

هفت شهر عشق را عطار گشت / ما هنوز اندر خم یك كوچه‌ایم.

كه نشان دهنده ی معنی واژه ی عشق با ریشه‌ی فارسی آن یعنی "خواستن" و "جُستن" است،
(W)

...! (برداشت آزاد)
     
  
مرد

 
arewr666: همه واژه هایی که این حروف رو دارند عربی هستند
ق/ع/ذ/ح/ظ//ص/ض/ط/ء/ث/
عجب شرمنده که تا حالا هیچکی نفهمیده بود

زبان فارسی خیلی قدیمی تر از عربی است و عربی انشقاقی از فارسی است که در زمان ساسانیان از فارسی منشق شد و در برخورد با زبان فینیقی و مصری کم کم شکل خود را تغییر داد

زبان پارسی از سرزمین پارس در حدود استان امروزی پارس در جنوب ایران سرچشمه گرفته‌است و در زمان ساسانیان در دیگر سرزمین‌های ایرانی گسترش زیادی یافت به‌طوری‌که در جریان شاهنشاهی ساسانیان، زبان فارسی میانه و گویش‌های آن در خراسان بزرگ جایگزین زبان‌های پارتی و بلخی شد و بخش‌های بزرگی از خوارزمی‌زبانان و سغدی‌زبانان نیز فارسی‌زبان شدند.[۱۴] گویشی از فارسی میانه که بعدها فارسی دری نام گرفت پس از اسلام به عنوان گویش استاندارد نوشتاری در خراسان شکل گرفت و این بار با گسترش به سوی غرب به ناحیه پارس و دیگر نقاط ایران بازگشت.



تاثیر ایران بر تاریخ زبان عربی

در زمان‌های قبل از اسلام زبان عربی به دو شاخه عربی جنوبی و عربی شمالی تقسیم می‌گردید. عربی جنوبی در اطراف یمن کنونی صحبت می‌شد و تحت تاثیر ارتباط با مصریان باستان و تمدن فنیقی قرار گرفته بود. زبان عربی امروزی بر اساس تدوین زبان اولیه عربی توسط ایرانیان در زمان ساسانیان بوده که صرف و نحو آرایش کلمات برای زبان عربی ایجاد شد و از حالت اولیه آن خارج شد .این زبان با ظهور اسلام و زبان عربی قرآنی که نزدیکی زیادی به زبان شکل یافته عربی داشت به مرور زمان فراگیر شد و امروزه به عنوان زبان عربی کلاسیک در تمام نقاط عرب زبان پراکنده شده.


از زبان فارسی
نوشتار اصلی: برهم‌کنش زبان‌های فارسی و عربی

زبان عربی اشتقاقی‏ است، بدین معنی که‏ عرب‏زبانان از الگوهای افعال، تفعیل، مفاعله، استفعال و.... بهره می‌برند و با ریختن ریشه واژه در این الگوها که «باب» نامیده می‌شوند، واژه می‌سازند. در عربی همین روش را برای ریشه‌های واژه‌های پارسی هم به کار می‌برند. برای نمونه از واژه فارسی زمان، مشتق‌هایی مانند ازمنه، مزمن و زمن ساخته شده‌است که شناسایی ریشه آن را دشوار می‌کند.[۴] نمونه دیگر واژه پارسی" کادیک" بصورت قاضی و سایر مشتقات آن مانندقضاوت و مقتضی و ... [۲] نمونه‌ای دیگر واژه «مورَخ» به معنی تعیین زمان رویدادها است و در قرآن و عربی پیش از اسلام نبوده و ریشه عربی ندارد. فیروزآبادی درالقاموس المحیط آنرا بر گرفته از ماه رخ دانسته است اما عده‌ای از زبانشناسان معاصر آنرا اسم فاعل از تاریخ می دانند و خود تاریخ را عربی شده از" تاریک" می دانند. زیرا سخن از گذشته‌ها در تاریکی و ابهام قرار دارد. در مجله "الدراساتُ الأدبیّة » بهار و تابستان ۱۳۴۳.نویسنده دیدگاههای مختلف را در این خصوص آورده و نظر حمزه اصفهانی را در مورد عربی شده از "ماه رخ" و یا "تاریک" را بررسی نموده‌است. و نتیجه گیری نموده که معرب شده از تاریک بیشتر محتمل است و به منطق نزدیک تر است. [۵][۶] اعراب شمار زیادی از واژه‌های فارسی را برابر گویش خود تغییر دادند و شماری از همین واژه‌ها به‌وسیلهٔ ایشان و کارگزاران ایرانیِ آنها به فارسی وارد شد. چند نمونه از این گروه واژه‌های «فیل»، «فردوس»، «ابریق»، «قهستان» و «کنز» هستند که به ترتیب از واژه‌های فارسی «پیل»، «پردیس»، «آبریز»، «کوهستان» و «گنج» ساخته شده‌اند. عربی سازی شمار دیگری از واژه‌های فارسی و راه یافتن آنها به فارسی از الگوی پیچیده‌تری پیروی می‌کند[۷]. یک نمونه واژهٔ «جنحه» است که در فارسی کنونی کاربرد حقوقی دارد. این واژه از مفرد کردن واژهٔ «جُناح» ساخته شده‌است، اما «جناح» خود عربی شدهٔ واژهٔ فارسی «گناه» است [۸]. واژگانی مانند «بهلوان» (پهلوان) و «مهرجان» (بر گرفته از مهرگان که برای هرگونه جشن بکار می‌رود) در عربی نیز برگرفته از واژگان فارسی هستند [۹] واژه‌هایی مانند برنامه (برنامج)، فیروز، تنور، خندق، قناة، قلعة (کلات)، منجنیق، اسفناج، دیوان، برزخ، بلبل، حنا، یاسمین، سرو، عدس، شهی، آجر، گچ (به عربی جص)، خنجر (برگرفته از واژه خونگر)، طربوش (بر گرفته از سرپوش) از پارسی گرفته شده‌اند [۱۰] به قرآن نیز واژگان پارسی فراوانی راه یافته‌است [۱۱] که از این دید پر نفوذترین زبان بر ادبیات قرآنی انگاشته می‌شود: دین، سراج (برگرفته از چراغ)، جند، سجیل (بر گرفته از سنگ‌گل)، نمارق (جمع واژه نرمک ایرانی به معنی بالش)، وزیر (از وَچیر پهلوی)، مسک (از مشک پهلوی)، عفریت (از آفرید)[۱۲]،[۱۳]،[۱۴]،[۱۵]،[۱۶]. از دیگر واژهه‌هایی که از فارسی به عربی رفته‌اند می‌توان به: هندسه (برگرفته از اندازه / هَنداچک)، محراب (برگرفته از مهراب) و مسجد (برگرفته از مَزگت) اشاره کرد [۱۷].
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
     
  
مرد

 
اصفهان:اسپهان
بروجرد:بروگرد
غذا:خوراک
جایزه:پاداش
مسوولان:کارگزاران
شکر:سپاس
معارضه:ستیز - رویارویی - درگیری
خدمت کار:پیشیار - پاکار - نوکر
غروب:شامگاه - ایوار - فروشد
به عنوان مثال:برای نمونه
استعمال دخانيات ممنوع:خواهشمند است سيگار نکشيد
ابلاغ:فرمان - دستور - پیامرسانی – رسانیدن – فرگفت
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
     
  
مرد

 
سلام خسته نباشید من میخوام یک تاپیک تو بخش گفتگوهای آزاد ایجاد کنم در صورت موافقت مدیران بنام

به همت و با پندار نیک پارسی را پاس بداریم

در این تاپیک هر کس خواست ثبت نام میکنه و هر کس داخل تاپیک اومد علاوه بر اینکه خودش سعی میکنه واژه های پارسی و افعال غیر مرکب رو استفاده کنه خودش به بقیه هم دوستانش که در تاپیک پست دادن اجازه دارن اگر در هر کدوم از پست ها کلمه غیر پارسی استفاده شده باشه با پیام خصوصی به هم اطلاع بدن و اون کلمات رو ویرایش کنن

مهم اینه که فقط کسانی که در این تاپیک پست موافق بدن این کارو انجام میدن و هر کس پست نده مزاحمتی براش نداره

ضمنا میتونن واژگان پارسی و معادل رو و افعال غیر مرکب رو در تاپیک واژگان پارسی ببینن و استفاده کنن و کم کم بصورن مرتب تکمیلش کنن
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
صفحه  صفحه 1 از 3:  1  2  3  پسین » 
شعر و ادبیات

واژگان پارسی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA