انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
گفتگوی آزاد سکسی
  
صفحه  صفحه 55 از 69:  « پیشین  1  ...  54  55  56  ...  68  69  پسین »

تا به حال یواشکی دید زدی


مرد

 
من دختر خالمو خیلی دید زدم موقع لباس پوشیدن
عاشق کیر
     
  

 
سیزده چهارده سالم که بود یه همسایه داشتیم که خیلی سکسی و جذاب بود.
یه زن سی و چهار پنج ساله
خیلی این خانم رو دید زدم، میرفتم پشت در و از سوراخ کلید دید میزدم. معمولا تو خونه با شورت و سوتین میگشت. یکی دو بار هم متوجه شد و سر و صدا کرد که البته من سریع فرار و کردم و بعدشم انکار کردم. با اینکه متاهل بود ولی فکر کنم دوست پسر داشت و به شوهرش به زور میداد.
چند بارم وقت حمام از پنجره کوچیکی که حمومشون داشت دید زدم. واقعا بدن سکسی و جذابی داشت، حیف سنم کم بود و نتونستم حرکتی بزنم. یادش بخیر.
     
  
مرد

 
منم ابجی کون گندمو خیلی دید زدم کونش دیونه میکنه
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
زن

 
قبلا که ایران بودم هرسال عید ب همراه خاله هام می رفتیم ویلا شمال ،اون سال بخاطر اینکه پدر مادرم هر دو پزشک هستن نتونستن مسافرت کنن و من به همراه خانواده ای خالم رفتم شمال
.خالم یه دختر داشت همسن من شب خسته بودیم منو دختر خالم رفتیم اتاق خوابیدیم خیلی زود خوابیدیم
نصف شب از خواب بیدار شدم اومدم برم یه لیوان آب بخورم از اتاق که اومدم بیرون پیچ راهرو رو که رد کردم
یه صحنه دیدم گرخیدم
خاله و شوهر خاله هر دو لخت کنار شومینه گره خورده بودن بهم
سریع برگشتم تو اتاق و داشتم از ترس میمردم .فرداش به دختر خالم گفتم موضوع رو عصبی شد و دعوامون شد
خخخخخخ)
     
  

 
سال 75 ما به واسط شغل پدرم (نیرو انتظامی) به یه شهر دیگه رفتیم که اونجا خونه سازمانی بهمون دادن. از همه قومیتی اونجا بودن. کرد، ترک، مشهدی و... یه دوستی داشتم که ترک بودن، خیلی با هم رفیق بودیم. خیلی هم بچه مودب و خوبی بود. خانواده هامونم با هم رابطه خوبی داشتن و پیش میومد خونه همدیگه بریم. اون موقع حدود 8 سالم بود. یه روز که مامانم بخاطر سر کارش دیر اومد خونه، این دوستم اومد دنبال من که برم خونشون واسه ناهار، گفت مامانم گفته بیا ناهار خونه ما. منم رفتم. آقا ناهار رو که خوردیم، ساعت 2 و نیم یا 3 بود که مامانش گفت بچه ها سروصدا نکنین من یه ساعتی بخوابم. یادمه زمستون بود و مامانش یه شلوار کاموای خیلی تنگ با یه بلوز تا کمر پوشیده بود. بعد خیلی هم از نظر صورت و اندام خوشگل بود. یه چیزی تو مایه های ثریا اسفندیاری همسر شاه. انقد خوشگل بود که من با اون سن کم جذبش میشدم!! خلاصه ما رفتیم تو اتاق سگا بازی کنیم، بعد یه نیم ساعت من جیشم گرفت و اومدم برم دستشویی، دیدم مامانش وسط هال خوابش برده. آفتاب بعدظهر یه جوری تابیده بود تو هال که قشنگ پوست بدنش از زیر تار و پود شلوار معلوم شده بود و میشد یه چیزایی دید. خلاصه کنم از فاصله شاید نیم متری ( باورم نمیشه انقد کله شق بودم! اگه بیدار میشد ) خلاصه کلی دید زدم. قشنگ یادمه یه شورت قرمز هم پوشیده بود که خیلی باحال شده بود.
بعدها که ازدواج کردم، قضیه رو واسه زنم تعریف کردم، خیلی خندید، ولی بعدش رفت دقیق همونجور تیپی که تعریف کرده بودم رو برام پوشید و فوقع ما وقعه
     
  
مرد

 
Behtash:
سال 75 ما به واسط شغل پدرم (نیرو انتظامی) به یه شهر دیگه رفتیم که اونجا خونه سازمانی بهمون دادن. از همه قومیتی اونجا بودن. کرد، ترک، مشهدی و... یه دوستی داشتم که ترک بودن، خیلی با هم رفیق بودیم. خیلی هم بچه مودب و خوبی بود. خانواده هامونم با هم رابطه خوبی داشتن و پیش میومد خونه همدیگه بریم. اون موقع حدود 8 سالم بود. یه روز که مامانم بخاطر سر کارش دیر اومد خونه، این دوستم اومد دنبال من که برم خونشون واسه ناهار، گفت مامانم گفته بیا ناهار خونه ما. منم رفتم. آقا ناهار رو که خوردیم، ساعت 2 و نیم یا 3 بود که مامانش گفت بچه ها سروصدا نکنین من یه ساعتی بخوابم. یادمه زمستون بود و مامانش یه شلوار کاموای خیلی تنگ با یه بلوز تا کمر پوشیده بود. بعد خیلی هم از نظر صورت و اندام خوشگل بود. یه چیزی تو مایه های ثریا اسفندیاری همسر شاه. انقد خوشگل بود که من با اون سن کم جذبش میشدم!! خلاصه ما رفتیم تو اتاق سگا بازی کنیم، بعد یه نیم ساعت من جیشم گرفت و اومدم برم دستشویی، دیدم مامانش وسط هال خوابش برده. آفتاب بعدظهر یه جوری تابیده بود تو هال که قشنگ پوست بدنش از زیر تار و پود شلوار معلوم شده بود و میشد یه چیزایی دید. خلاصه کنم از فاصله شاید نیم متری ( باورم نمیشه انقد کله شق بودم! اگه بیدار میشد ) خلاصه کلی دید زدم. قشنگ یادمه یه شورت قرمز هم پوشیده بود که خیلی باحال شده بود.
بعدها که ازدواج کردم، قضیه رو واسه زنم تعریف کردم، خیلی خندید، ولی بعدش رفت دقیق همونجور تیپی که تعریف کرده بودم رو برام پوشید و فوقع ما وقعه

دمت گرم عجب حالی کردی بچگیا دم خانومتم گرم که هواتو داره
فـصــــــــل ســـرمـســـــــــــتی رســــــــید و مــــا همــــــان ســـــــرگشــــته ایـــم
     
  
مرد

 
من دوست خواهرمو یه بار دید زدم که داشت لباس عوض میکرد
     
  
مرد

 
من تا وقتی 14 سالم بود توی خونه داییم خوابیده بودم که دیدم زن داییم با لباس خواب از بالای سر من رد شد و رفت دستشویی. لباسش حریر بود و میتونستم شورت قرمزش رو ببینم. اسمش ثریا بود. از اون به بعد خیلی برای ثریا جون جق زدم.
     
  
مرد

 
من تو محیط کار، گاهی همکارای خانم رو دید میزنم.

البته طبق تعریفای همسرم، اون رو هم تو محیط کار دید زدن ،مخصوصا که یکی دو بار در مورد همکاری مردش خودش به حرف اومد و گفت چشاشون فقط رو سینه های آدم قفله.

خب از هر دست بدی از همون دست میگیری
     
  

 
eliyar2000:
دمت گرم عجب حالی کردی بچگیا دم خانومتم گرم که هواتو داره

خفن! باورکن این نه تعریف از زنمه، نه قمپز، ولی از وقتی ازدواج کردم، تابو های فکری رو با همسرم تونستیم راجع بهش حرف بزنیم که خودمم شاید ازش خجالت میکشیدم. ولی خیلی خیلی تاثیر داره در آرامش ذهن. در کیفیت زندگی.
     
  
صفحه  صفحه 55 از 69:  « پیشین  1  ...  54  55  56  ...  68  69  پسین » 
گفتگوی آزاد سکسی

تا به حال یواشکی دید زدی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA